نیازستان
1.55K subscribers
790 photos
107 videos
132 files
236 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#عاشورا

#چندسخن_درباره_ی_آیین_عاشورا(۱)

نخست بگویم که انشاالله روزی باید چنین مطالبی را سروسامان درست و درمانی بدهم
دوم اینکه ؛ ما انسانها برای زیستن در خاک به چاره هایی رسیده ایم جستجویشان ما را به اعماق اسطوره می رساند یعنی آنقدر کهن اند که باید بازبان اسطوره از آنها سخن گفت.
این کهن بودن آنقدر جدی و عمیق است که من از آنها به #ذاتیات بشر #تعبیر میکنم یعنی دیگر فلان ویژگی را ازلی ابدی انسان میدانم و اسطوره ازنگاه من همین است.
اینها مقدمه ی یک سخن است؛
انسان(در هیات عام وجهان شمولش)ذاتا تقلیل_گراست. وقتی در برابر هرچیز عظیم قرار میگیرد آن چیز عظیم را در حد توان خود کوچک میکند تا بتواند آن را #حمل کند..
کوچک انگاری چیزهای بزرگ از اسطوره و تاریخ تا همین زندگی شخصی ما آنقدر نمونه دارد که شاید نیازی به #ذکر نباشد.
همه ی ما عکسی از آسمان داریم، نقشه ای از زمین و..جلویش می ایستیم و با نگاهی عمیق میگوییم:
بله من تو را می شناسم تو در برابر من و در دستان منی..
دماوند در عکسی است که روی میز ماست. پاریس و برج ایفل هم. شاهنامه و حافظ هم و... هرچیز دیگر که تصورش را بکنید ایران، انسان، و... خدا..
بشر #ضعیف تر از آن است که بتواند تمامت یک چیز را بر دوش بگذارد.
در جهالتی ستمگرانه #هرچیز_کثیری را #قلیل میکند و بعد شانه زیر بار آن میدهد و توهم حامل بودن میکند مثل آن روستایی مثنوی که شب در تاریکی دست و سر به شیر خفته در طویله اش میکشیدو..اندک نوری کافی بود زهره اش را بترکاند و پوست بودنش را بدراند..

اینها چه ربطی به #عاشورا دارد؟
ربطش این است که طاعنان عاشورا و اغلب عاشقان عاشورا، هردو نقطه اشتراک غریبی دارند که خروجی رفتارشان را یکی میکند. دو طیفی که در ظاهر معاند همند در واقع مکمل یکدیگرند چرا که هردو #تقلیل_گرایانی جاهل و ستمگارند.
نه او که در پس نقاب تاریخ دانی و کتاب خوانی و... پنهان شده #عاشورا را میفهمد ونه او که با شوری کور نقاب اعتقاد و تدین و.. بر چهره گرفته داستان را فهمیده است.
کان را که خبر شد خبری باز نیامد.
مقدمه ی نخست این شد #عاشورا معنایی چنان بزرگ و مفهومی چنان سترگ است که انسان مجبور برای دوست داشتن یا دشمن داشتنش چیزی ازآن نفهمد یا نورکی از آفتاب را در آیینه ی سراسر مکدر خویش بتاباند تا چشمهای خفاشی اش بتواند در سایه ی آن یا محب آل_الله باشد یا مبغض آن.

تو را چنان که تویی هرنظر کجا بیند
به قدر دانش خود هرکسی کند ادراک..

این مقدمه باشد تا کمی بیندیشیم و بعد برویم سر بخش دوم...

محسن_یارمحمدی
(جستجوگر فرهنگ ایران)

@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹