#نکته_همیشه
ما انسانها در حرف زدن و سخن گفتن با دیگری دقیقا چه می کنیم؟!
من می گویم ؛ #آیینه_گی
وقتی من تو را میبینم و به سویت می آیم و باب سخن گفتن باز می کنم، یا میخواهم از خود بگویم و آنچه در من می گذرد، یا از آنچه خواهم گفت که از تو دیده ام و احتمالا تو از آن بی خبری ، یا از دیگران و جهان خواهم گفت به این اعتبار که آنها را برای تو شرح دهم و با این پیش فرض که تو اینی را که من دیده ام ندیده ای.
بنابراین ما در سخن گفتن منعکس میکنیم آنچه را در آیینه ی بود ما نمود یافته از من، تو و او...
دقت در این گزاره و پذیرش نیم_بندش حتا می تواند مدخلی باشد بر نکات و ظرایف بسیار و گاه مرد افکن
اینکه من به تو،از تو می گویم. معناش این است که قبلا باور کرده ام که تو این را نمی دانی واین شروع ،خود، ابلهانه ترین پیش فرض ممکن است.
و اینکه از خودم برای تو می گویم ازین روست که توجهت را جلب کنم به بی اطلاعی و نادانی و.. ات.. درباره ی جهان نیز اینگونه است.
فرض عدم اطلاع تو ، آغاز سخن من است..
حال باید از زاویه ی دیگر به #ستایش_سکوت نگریست.
بیایید پیش فرض «دانستن من نادانستن تو»
را تغییر دهیم؛
آنچه را من می خواهم بگویم احتمالا تو می دانی و شاید بهتر هم می دانی ...
طبیعتا هیچ سخنی با تو نخواهم داشت من میدانم که تو می دانی و تو نیز می دانی که من میدانم.
این است که مردگان با هم سخن نمی گویند چون آن #راز_مشترک را همه_شان دریافته اند..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ما انسانها در حرف زدن و سخن گفتن با دیگری دقیقا چه می کنیم؟!
من می گویم ؛ #آیینه_گی
وقتی من تو را میبینم و به سویت می آیم و باب سخن گفتن باز می کنم، یا میخواهم از خود بگویم و آنچه در من می گذرد، یا از آنچه خواهم گفت که از تو دیده ام و احتمالا تو از آن بی خبری ، یا از دیگران و جهان خواهم گفت به این اعتبار که آنها را برای تو شرح دهم و با این پیش فرض که تو اینی را که من دیده ام ندیده ای.
بنابراین ما در سخن گفتن منعکس میکنیم آنچه را در آیینه ی بود ما نمود یافته از من، تو و او...
دقت در این گزاره و پذیرش نیم_بندش حتا می تواند مدخلی باشد بر نکات و ظرایف بسیار و گاه مرد افکن
اینکه من به تو،از تو می گویم. معناش این است که قبلا باور کرده ام که تو این را نمی دانی واین شروع ،خود، ابلهانه ترین پیش فرض ممکن است.
و اینکه از خودم برای تو می گویم ازین روست که توجهت را جلب کنم به بی اطلاعی و نادانی و.. ات.. درباره ی جهان نیز اینگونه است.
فرض عدم اطلاع تو ، آغاز سخن من است..
حال باید از زاویه ی دیگر به #ستایش_سکوت نگریست.
بیایید پیش فرض «دانستن من نادانستن تو»
را تغییر دهیم؛
آنچه را من می خواهم بگویم احتمالا تو می دانی و شاید بهتر هم می دانی ...
طبیعتا هیچ سخنی با تو نخواهم داشت من میدانم که تو می دانی و تو نیز می دانی که من میدانم.
این است که مردگان با هم سخن نمی گویند چون آن #راز_مشترک را همه_شان دریافته اند..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹