نیازستان
1.55K subscribers
790 photos
107 videos
132 files
236 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#موج_چیست_موج_سوار_کیست
#یادداشت_روز

ما جامعه ای بیمار و تب زده داریم و یکی از نشانه های چنین جامعه ای #تلاطم است.
ما جامعه ای #متلاطم داریم و در جامعه ی متلاطم چیزی که زیاد است #لطمه است.
جامعه ی ما پس از برخورد و شکست تحقیر آمیز از غرب استعاره ای (عثمانی، روسیه، فرانسه، انگلستان ، آمریکا و...) دهه هاست که گرفتار امواج گوناگون شده و می شود. و محصول این امواج نیز طبعا ظهور موج سواران قهاری است که بزرگترین ویژگی همه شان سبک_مایگی...بیسواد، بی مایه ، بی ریشه، سلوک ناکرده ، درد فهم نچشیده ، جوگیر ، هیجانی ، هوچی و.. از صفات سبکی است.
سنگین که باشی پایین میروی در این جامعه و سبک که باشی میایی بالا ( دقت کنید به رفتن امثال طالقانی و بهشتی و مطهری و شریعتی ، بازرگان و... ماندن...)
هر هفته در این جامعه موجی راه می افتد و کسانی به مدد آن بالا میروند و میوه ی خویش‌ میچینند .
بگذارید مثالی ملموس بزنم. کسانی به عمد یا سهو عکس دخترکانی را از روی جلد کتابی حذف میکنند. موج ایجاد میشود و موج سواران همیشه آماده هم سوار میشوند الحمد لله ومملکت هم پر است از #سبک_سرانی که به جای سنگینی خرد وجودشان پر از باد هیجان است. پست فلان استاد هفتاد ساله ی عمری دلسوخته برای آموزش و فرهنگ دویست بیننده دارد و ستاینده، و پست فلان بیمایه ی بیسواد که هیچ چیز از فلسفه نمیداند اما #فمنیست است دهها هزار مؤید . تازه مؤید چی!؟ تاییدکننده ی فحش و ناسزا و عقده و...
بارها گفته ام که دیگرانی چون من بسیارند که رسیده اند به مرزهای ناامیدی ،نه از حاکمیت که حاکمان و حاکمیتها ناپایدارتر از آنند که ناامیدی بیافرینند بلکه از ملتی که دراین فلات قرنها قرن است هست و از قضا علیرغم اینهمه حاکمیت آنقدر پرت هست که حاکمیت بعدیش را سیاه تر از قبلیش برگزیند.
این روشنفکران رنگارنگ که فرصتی یافته اند برای دیده شدن و احیانا نشستن در پستهای بعدی سالهاست که نه فرصتش را داشته اند نه شعورش را که مثلا به سیستم تباه آموزش و پرورش بپردازند و نقدش کنند و..‌
اکثریت این ملت ظاهربینند وگرنه #طرح_جلد اینقدر غوغا نمیکرد و شگفتا هیچ کدام ( که بسیاریشان بچه هاشان را سپرده اند به همین نظام آموزشی) در همه عمرشان محتوای آموزش و کتابها را نگاه نکرده اند که بدانند فاجعه ی اصلی کجاست!؟ و چرا حاکمان ازین اشتباه عمدی یا سهوی بیشترین بهره را نبرند!؟ ایشان که در موج_سواری دردانه های عالم امکان اند #فرصت_طلبی بزرگترین خصیصه ی همه ی #فرومایگان در تمامی تاریخها و جغرافیا هاست.
بگذارید از ادبیات فارسی بگویم‌ادبیاای در این شکل، دست کم هزار و دویست ساله که طی سه دهه در مدراس به تباهی کشیده شد.
حذف املا و انشا ، حذف دو ساعت آموزشی این درس ، حذف بسیاری متون باشکوه و موثر و جایگزینی آنها با متونی #حرامزاده. حرف بسیاری نامهای ریشه دار و تابلو کردن بسیاری بی ریشگان و... کدام ازین سینه چاکان #معتادا_نمیگیرن طی اینهمه سال حرفی زده ، نقدی کرده ، اعتراضی نوشته و...
بدبختی این جامعه این است که #أنتلکتولش بی مایه تر خود مردمش است از #صادق_هدایت بگیر و بیا تا همین ابراهیم گلستانها و دیگر چهره داران پرسر و صدا ..
وگرنه دهخداها و علامه طباطبایی ها و.. که همیشه گوشه نشین بوده اند به سبب همان وزانتی که داشته اند و اینقدر سبک نبوده اند که بیفتند سرزبان هزاران تن سبک تر از خودشان.
در یادداشت قبلی ( مثل بسیارها بار) از سلبریدی_های هوچی و مردم جوگیر ترسیده بودم و امروز این ترس بیشتر است.
من مطمئنم که جامعه ی ما حامله است. قبلا گفته ام درست مثل چهل پنجاه سال پیش و البته باز بسیاری دنبال زود به دنیا آوردن این جنین اند چنانکه در ۵۷ کردند و دست کم اگر شما #مدار_صفر_درجه #احمد_محمود را می خواندید تمثیلش را خوب دریافته بودید و چه کنم که جوجگان سر از تخم درنیاورده ی این مملکت #گلستان را می شناسند و تعظیم و تکریم می کنند و #بیژن_نجدی را نه.. من تو و ارمیا را خوانده ( که طبعا به جای خویش نیکو) و نام جلال را شنیده اما مندنی پور و معروفی را کمتر میشناسد ..
گویا این تقدیر اجتناب ناپذیر ماست. دربار سلطان محمود پر بود از سبک مغزان ظاهر ساز بهره مند بخور بنوش ... آنوقت #پیر_طوس و #غریب_یمگان در عزلت خویش گاه آرزوی نوشیدن جامی داشتند و سر گوسفندی ...
مدتهاست حرکت آغاز شده و من پیشانی این حرکت را زنان دیده ام اما خوب میدانم این زنان خواهان تحول #مرجع_عالم ندارند هرکس در جایی علم شهربانویی افراخته و از توهم و بیسوادی کاخی ساخته و زائرانی گرداگردش را گرفته اند و...
زائرانی که صدها سال است ازین معبد بدان معبد می‌خزند تا پرستش کنند و #نمی دانند بزرگترین معبد هستی خودشانند. معبد را در بیرون میجویند و این است که گلوی ایشان را قرنهاست موشهای کور جهل و بیشعوری میجوند.
البته که شناخت خویش و شکوفایی خویش و به حد پرستش رساندن خویش بسیار 👇👇
#یادداشت_روز
#روزجهانی_معلم_و...
من سالهاست در کسوت معلمی زندگی میکنم و برخی عزیزان لطف داشتند و این دو سه روز تبریکاتی گفتند و اظهار محبت کردند.
نتوانستم یادداشت کوتاهی دراین باره ننویسم.
نخست اینکه هرگز خود را معلم ندانسته ام و بیشتر جستجوگری‌ بوده ام در طلب دانش و بینش ، همیشه شاگردی بوده ام که زنده بودن واقعی ام را در یادگیری های تازه و دریافت‌های نو تعریف کرده ام و در این میان گاه این دانشها یا آگاهی ها و دریافت‌ها را برای عزیزانم به اشتراک گذارده ام. و شاهدش تمام همراهاني هستند که سالهاست در مقام استاد و شاگرد مرا بیش و کم میشناسند.
بسیاری از ایشان این جمله را بارها از من شنیده اند که متهم ردیف اول در وضع پیش آمده برای ایران را #معلمان دانسته ام و خواهان اشد مجازات برای ایشانم و خود را البته نخستین داوطلب میدانم .
از نقش پدران و مادران ،از نقش صداوسیمای تباه و ... نمیگذرم اما همیشه گفته ام و البته دیده ام که نقش معلم در به مسیر انداختن متعلم چقدر بزرگ است . چه به راه رستگاری و چه در کژراهه ی سیاهکرداری..
برای ناتوانی معلمان در به حرکت انداختن شاگردان البته دلایل فراوان است و اصلی ترینش #فقر است.
فقر مادی که به گونه ای عمدی به طبقه ی فرهنگیان ( در تمام سطوح و اشکال) بصورت برنامه ریزی شده تحمیل میشود از همین مصایب است . غالب معلمان آ.پ ، معلمان دانشگاه، معلمان موسیقی ، معلمان همه ی رشته های فلسفی و هنری و.. در جامعه ای زندگی میکنند که به دست واسطه گرها و دلالها مدیریت میشود .
جنس فرهنگ و فکر و هنر اساسا از جنس تولید است و تولید در جامعه ای که مدیرانش دلال اند ،منفور است.
پخته خواری و زیست انگل وار هدف غایی دلال است و البته که باید سازوکار جامعه را طوری شکل بدهد که کسی به فکر تولید نباشد این است که در جامعه ی ما تمام تولیدکنندگان سیاه روز میشوند اما دلالها فرمانروا و کامروا..
طبعا زیرساخت تولیدات کشاورزی و صنعتی و .. تولید علم و اندیشه است ، کاری که باید بنایش در دبستانها و دانشگاهها گذاشته شود و میبینیم معلمی که هم از نظر مادی فقیر است و هم از نظر فکری ،کارش نهایتا میشود دلالی یک سری اطلاعات تباه، که نه به درد دنیا میخورد نه آخرت ، و البته که به درد دلالهای کنکور و غربیانی که نیازمند کارگران پر اطلاعات فنی و علمی هستند میخورد.
آنچه در مدارس و دانشگاه‌ها تحمیل میشود به بچه های ما مشتی یاوه گویی پریشان است که نه مهارت زندگی ایجاد میکند نه توانایی جسمانی و علمانی و حکمانی پدید میاورد . حتا حفظ و به خاطر سپردن بهترین نکات علمی و تربیتی و اخلاقی راه بجایی نمی‌برد و به پفی فرومی میرد اگر توام با ایجاد روحیه ی #نه_گفتن نباشد.
نقد و تحلیل در واقع ایجاد مهارت نه گفتن هاست به کاستی ها وگسترش دادن درستی ها
اگر جامعه ی ما در قامت شخص یا اجتماع دارد درجا میزند دقیقا بدین سبب است که معلمان نتوانسته اند نسلی مطالبه گر آنهم در مسیرهای علمانی_حکمانی پدید آورند.
و البته که گفتمان مسلط این عرصه ها وقتی مبتنی بر عبودیت است و چنین چیزهایی را نمیپسندد .
علت ستیز صدها ساله ی فقیهان با عارفان در همین ظریفه نهفته است . فقیه از چهارچوب حرف میزند عارف از راه. فقیه مدرسه از صلبیت و قطعیت میگوید و عارف از سیر و سلوک . یکی ماندن است دیگری رفتن ،یکی واسطه است و دلال ،دیگری مولد است و فعال.
فقیه از عابد میگوید و عبودیت ، عارف از عاشق میگوید و عشوقیت ..
و نگاه حاکم بر تمام جنبه های این مملکت دهه هاست نگاهی فقیهانه ی متکی بر ظاهر است.
هرچند بنظرم ترکیب ولی_فقیه میخواسته بعد ولایت باطنی و مفهوم حرکت و سلوک را بگنجاند در این سازه... اما نتیجه و آنچه که عیان است چه حاجت به بیان است؟
باری سخنم این بود. مدتها به ما میگفتند: به گرسنگان ماهی ندهید، ماهی گیری یاد بدهید. یکی دو دهه نشئه ی این سخن بودیم در حالیکه باز کلاه دیگری سرمان می‌گذاشتند بزرگتر از قبل ، این حرف استوار به یک پیش فرض از دوره ی شکار است پیش فرض اینکه ماهی هست و تو باید مهارت ماهیگری داشته باشی، در حالیکه هیچ ماهی ای وجود نداشت . باید به ما میگفتند نه ماهی بده نه ماهیگیری یاد بده تو باید راه پرورش ماهی را یادبگیری ...
کاری که البته الان نیز به کار نمی آید چون کسانی کامیاب می شوند این روزها که راه #ساختن_ماهی را کشف کرده اند..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazrestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#گذار_سیاوش_از_آتش
#یادداشت_روز
برای برخی ازجوان ها ونوجوانان (و البته بزرگسال های) ایران_زمین، ابراز و اظهار این حجم عمیق از احساسات و شور و شوق و شعور و.. در مرگ #استاد حیرت آور است .
دانسته های ایشان ( اگر در بطن حکایت نبوده باشند) بنا به تجربه ی زیسته و اطلاعاتی است که غالبا نظام مسلط محیطی به ایشان تحمیل کرده است. بنابراین میگویند:
خب بابا، هنرمند بزرگ، اصلا موسیقی دانی کم‌نظیر ، یک آواز خوان بوده دیگه، گیرم آدم باحال اینکه نمیشه!حالا مگه چه کار کرده؟چی اختراع کرده مگه؟
و همه ی این پرسشها بیان بسیاری چیزهاست مثلا غلبه یافتن #کالا_خدایی در ذهن نسلهای بعد یا گفتمان مسلط شدن #شیئ_وارگی بر جان و دل مردم ( مگه چی اختراع کرده؟!) و البته ایشان حق دارند اینگونه بپرسند چون نه نظام آموزشی و فرهنگی رسمی خواسته کاری بکند در جهت معرفی و ارج نهادن چنین انسانهایی(حاکمیت ) و نه نظام غیر رسمی ( خانواده ها و اقوام و...)..
برای معرفی #شجریان که حالا او =آثارش شده بشخصه میتوانم دهها صفحه بنویسم اما این چند سطر را پیش درآمدی میکنم برای آشنایی نسل جوانتر با #سیاوش_روزگار_ما و انشاالله بشود که بیشتر بشود
آیینه ی آثار #شجریان بهترین معرف اوست.
دهه ی پنجاه خوش_باشی غرق در دردهای وجودی #خیام است.
شوخی و شنگی توام با اضطرابی وجودی، از آن #همه_چیز_خوب_است هایی که #تو_باور_مکن . کسی میداند یاری و فراغتی و طرف چمنی، همراه کتابی و پیاله ای و مشک ختنی.. اما دل بی قرارش می گوید تا سبزه ی خاک ما...
طرب_تلخ آن دهه در اغلب آثار استاد چشیدنی است که ناگهان همه ی چشمها ز حیرت آن صبح نابجای خیره و حیران میشوند و.. یکی دو سالی ( و برای بسیاری سالهایی )باید بگذرد که بدانند #خورشیدشان کجاست؟
محمد: آخه بابا مگه میشه نمیگذارند کاست منتشر بشه
علی: خب آخه طرف خونده شهریاران بود و کوی مهربانان این دیار ..
ناصر: نماینده های مجلسم گفتند این داره برا شاه معدوم میخونه
محمد: آخه بابا شعر از حافظ هست ها چه ربطی داره به ششصد سال بعد
علی : خب قبول کن محمد دیگه #شجریان در انتخاب شعرها رندی کرده ..
و من دوازده سیزده ساله این گفتگوهای بزرگترها را میشنیدم و در آن میان حواسم به این بود که #حکم_دل است و #پیک را می توانم ببرم..
نسل من از همان ده وازده سالگی دل و جان سپرده ی کارهای #استاد شد.
او متفاوت بود، عالی میخواند ،در همه چی دقت داشت و.. با شه پر صدای او بود که ما نشستیم بر بال هنر مشکاتیان هاو علیزاده ها. پایورها و شهنازها، لطفی ها وموسوی و بهاری و اسماعیلی و بعدا پیرنیاکان و عندلیبی ها و.. و بسیاری از ما حافظ و مولانا و سعدی و عطار و عراقی و بعدا مشیری و نیما و اخوان و .. را با این صدا یافتیم و در آفتاب مهرشان گداختیم.
باری گفتم به شتاب مینویسم و آهستگی می‌طلبد در باره ی #استاد و آثارش سخن گفتن .
او برای ما در عین حال که #مقصد شد #راه نیز شد در عین حال که #مأمن بود #پل نیز شد و این اوج هنرمندی یک‌ انسان تواند بود.
به سیاست تهی مغزان تاخت نه با #شعار و #شور که با #شعر و #شعور و مهمتر از همه با #کار و کار و کار ...
این روزها بنشینید و آن ده کار دهه ی شصت را ببینید که از نظر من #قلل کارهای استادند .
تقریبا همه شان ( با وجود تک توک لغزشها) بی نظیرند و البته من بلند ترین این چکادها را #بیداد و #دستان و #آستان_جانان می دانم ..
بیداد شگفت به سال ۱۳۶۱ شکل گرفت و آستان جانان سال بعد از آن و... اما در کنار همه ی ویژگی های ماورایی و هنری و فنی در کارهای استاد انتخاب اشعار هم اغلب قیامتی است.
بیداد به سبب یاری اندر کس نمی بینیم حافظ معطل میشد اما شجریان از سعدی میخواند:
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام‌ بکردند و خون خلق حلال
بیت حذف میشد و شجریان فریاد میزد:
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ننالیم ازین قصه و چون نخروشیم؟!
و در عین تمام تلاشها و کارها #دردوجودی انسان را می نالید که:
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد ای فریاد ای فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
و...
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است‌..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#فردوسی_و_شجریان
و کیست که خدمتگزار فرهنگ سترگ ایران_زمین باشد و نخواهد تالی ابن سینا یا فردوسی یا سهروردی یا حافظ و مولانا و میر داماد و بهزاد و خالقی و وزیری و بعدها شریعتی و سروش و.. نباشد؟
البته که در این میان بر قله نشستگان #هنر_زبان جایگاهی دیگر دارند و این جایگاه را البته سبب هاست از دیرسال تر بودنش گرفته تا قلع و قمع سایر هنرها به شیوه های مختلف ، و از همه گیری ذاتی اش تا امکان تحقق بیشترش گرفته تا انسی که طی قرون ذاتی شده است و..
باری سخن این بود که اگر #شجریان_بزرگ میگوید طلب کرده تا #فردوسی موسیقی آوازی شود و تمام عمر آن #طلب را با #تلاشی عاشقانه ، نستوه و آگاهانه پی جسته و... رسیده ( یا نرسیده؟!) از آرزوی هزاران هزار جان سوخته ای گفته که همگی از بن جان خواهان خدمتگزاری به فرهنگ ایران_فرهنگی هستند

حالا که #طوفان_غم کمی فرونشسته یاد داشتن چند نکته ضروری است.
۱- شجریان ( چونان همه ی پیشینیانش) به ما یاد داد کار کنید کار:
آنکه او شاهست او بیکار نیست
ناله از وی طرفه کاو بیمار نیست

بهر این فرمود رحمان ای پسر
کل یوم هو فی شأن ای پسر

اندر این ره می تراش و می خراش
تا دم آخر دمی فارغ مباش
۲- اکنون #شجریان #ماموریت_غیرممکن را با انجام رسانده او تاثیری شگرف در لایه های مختلف اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی و.. ایران نهاده است چنانکه #ربنا ش به چالشی آنچنان مبدل می‌شود که قدرتمندترین فرد سیاسی کشور را مجبور میکند درباب آن تذکر بدهد.
اما قضاوت تاریخ حکم دیگری است. تاریخ در معنایی خود #قیامت است‌. وقتی خورشید رستاخیز که آگهی است طالع تر شود ابعاد نهان افراد و ماجراها را بیشتر آشکار میکند و همگان از خویش و دیگران چیزها خواهند دید که قبلا و در تاریکی و گرگ و میش دنیا نمی دیده اند و حالا میدانید چرا قبیله ی تاریکی گریزان است از قیامت_آگاهی و روز_قیامت که به تعبیر مولانا فرمود روز چون همه چیز آشکار میشود
باری #حضرت_استاد با جنون طلب ، خرد جستجو و همت پیگیری و تلاش را توأم کرد و اکنون پیکر خاکی را یله داده در کنار کاخ بلند حضرت فردوسی و.. دست و دل لرزان هزاران هزار انسان #مهرپرست محروم از عده و عده و وعده و بهره ، به آسمان دعا بلند است
إنا لا نعلمه الا خیرا
روانش شاد و کارهایش ماندگار و تاثیرگذار باد و دوستدرانش راهش را در حوزه های مختلف ادامه دهند و...
۳- و نکته ی مهمتری که باید و باید بدان توجه کنیم این است
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم..
بدین معنا که فردوسی بی همتا در کنار تمام فردانیتش محصول یاری و یاوری یک تاریخ است از نغمه ها و زمزمه هایی که ازین سینه ی سوزان بدان سینه ی گدازان ریخت پیش از آنکه خطی باشد و کتابی و از نوشته های #ودایی و اوستایی تا هزاران مهرستایی که این امانات را پاس داشتند و برگی برآن افزودند و نجاتشان دادند از چنگال پلید #اسکندران و #تازیان و..
از کتیبه ها و پوست نبشته ها ، سفال نگاشته هاو فلز نوشته و سکه ها و مهرها بگیر و بیا تا متون ارجمند پهلوی و بعدها چندین نهضت کتاب نگاری و ترجمه ( پیش و پس از اسلام)
کسی چه میداند از سغد تا خوارزم و از خلخ تا آمودریا ،از سمرقند و بخارا تا هرات و بلخ و توس و نشابور ، غزنه و لهاور تا طبرستان و سپاهان، از خراسان تا آران و آذربایجان، از مکران و کرمان تا اصطخر و فارس و خوزستان و #تیگره (دجله) جانها بر مجمر درد سوختند تا بوی خوش #اهورامزدای مهر به مشام جان مهرپرستان بنشیند.
باری فردوسی ها بزرگترین هنرشان این بوده که دانستند کجایند باید کجا باشند و چه کنند و عمر به خردمندی بر سر تحقق طلب خویش نهادند اما یادمان نرود برای پرتاب بلند تیری که آرش افکند برای دور کردن تاریکی و افزودن بر مرزهای #ایران_روشنایی، هزاران هزار دل سرخ از تپش وامانده بود وهزاران هزار دیده ی عاشق خون گریسته و بود هزاران هزار دست خداخواه به آسمان رفته بود. تا آرش تیر را بر گردوبنی دور بنشاندو نور بگستراند.
چنانکه هزاران نفر فردوسی را و حافظ را و.. اکنون شجریان را
و ما باید ببینیم تمام همراهانش را از خانواده اش تا همه ی آنان که روی در نقاب خاک کشیده اند و آنان که هستند و عمرشان پربرکت تر باد..
و باید یاد بگیریم هر جوانه ی کوچکی بزرگتر کردن این #سروسایه_فکن است و هر شعله ی خردی نیرو دادن به #خورشید_قیامت_ساز است.
تا کی به انتظار قیامت توان نشست
برخیز تا هزار قیامت به پا کنیم..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#انتخابات_امریکا
هرگز آن غروب هولناک را فراموش نخواهم کرد . غروبی که سرآغاز شبی تیره تر شد و تا حالا غلیظ تر و تباه تر ...
خوب چیده بودند سناریو را و مردم هم همان کاری را کردند که اوشان می خواستند.
۱۳۸۴ تنها دوره ای بود در انتخابات که رفته بودم چیزی به اسم #ستاد و البته که جمع هفت هشت نفره ی ما کار خود میکرد و معلوم بود که بازی #رای_سلبی بود و.. چقدر دویدیم و چقدر دویدیم و... هنوز هم آه می کشیم.
در میان آنهمه بیسواد مثلا حزبی و سیاسی و.. جوانی بود که به دلم می نشست شاید هم به سبب درد داشتنش هم درک داشتنش ..
تکیه داده بود به صندلی رو به غروب در حیاط قدیمی خانه ای که حوضش آب نداشت و سیگار می کشید. خراب بود خراب چون او نیز فاجعه ی در راه را دیده بود.
یکی دوسال قبلش در فرانسه زلزله آمده بود #لمپن ها اگر فرانسه را در چهره ی #لوپن فتح میکردند چه آه ها و اشکها که .. مردم فرانسه اما چنان شعوری از خود نشان دادند که حیرت آورد. ژاک شیراک بدنام ورشکسته با رای سلبی و ۸۲٪مردم رفت الیزه و...
به جوان حیران گفتم : ماری_لوپن یادت هست!؟
مات و متحیر گفت : بله
گفتم : بلا تشبیه در چنان برزخی هستیم ها..
سکوت بود و دنبال التیامی میگشت. گفتم : سخت نگیر بلاخره مردم اند دیگر باید نام یکی را بنویسند.
گفت: یعنی مردم ما همان کاری را خواهند کرد که فرانسوی ها؟!
و من یکی از بی رحمانه ترین لحظات زندگی ام را رقم زدم: یعنی تو میگویی مردم ما به سطح مردم فرانسه رسیده اند..
مات شده بود .. شب می آمد و من از او دور شدم فقط در تاریکی شانه هایش را دیدم که میلرزید.
حالا هم #مستهجنی شبیه معجزه هزاره ی سوم دارد در امریکا می رقصد و طرفدارانش در خیابانها عربده می کشند. دانشگاهها از #بایدن میگویند و لات و لوتها از #ترامپ
و من باز به شباهت غریب صدر و ذیل مردم ایران و آمریکا فکر می کنم ..
مگر اینکه #زنان کاری کنند...
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز (ما و انتخابات امریکا)
#باد_کاشتن_و_طوفان_دروکردن
گفتمان مسلط بر ذهن و زبان اکثریت مسندنشینان و قدرت به دستان چند دهه ی اخیر #دو_قطبی است و دوقطبی سازی...
وقتی هستی را به حق و باطل تقسیم کنی آن هم به صورت #مطلق و آن هم بدین شکل که من و قبیله ی من و ... حق اند و الباقی باطل چگونه ممکن است این اندیشه جاری نشود در میان مردم؟ مگر حضرتش نفرموده الناس کالجداول ...و الناس علی دین ملوکهم و.. آری این دوقطبی سازی چنان در وجود اینان نشسته ،و وجودشان شده که نسبت به همین احادیث هم بقول خودشان شبه وارد میکنند و اینان را مثل سایر میدانند نه بقول خودشان #حدیث_معصوم ..
باری در همین آغاز مثالی زدم تا تکلیف مشخص شود این نوع از وجود چنان در حقانیت خود مومن است که از تفسیر و تاویل و تحریف و ...نهایتا نفی هیچ چیز ابایی ندارد.
#یا_با_ما_یا_بر_ما محصول همان خودی و ناخودی است که از جانب مسند نشینان جاری شده در نهرهای وجود مردم و همه چیز را دو شقه کرده است و جامعه ای دوپاره پدید آورده که آغاز و انجامش قلع و قمع است..
این دو قطبی به تمام لایه های زندگی ما نفوذ کرده و جدل‌هایی فرسایشی پدید آورده.
نگاهی به فضای مجازی و نامجازی جامعه نشان می‌دهد هر اتفاق بزرگ و کوچکی موجب صف کشی های افراطی میشود و سیل بلاک و آنفالو و ریپورت را جاری میکند.
مردم چنان #سطح_زیست و کم حوصله و خشمگین عنان طاقت از دست داده شده اند و به نادلخواهی دوستی ها و پیوند ها و خویشاوندی ها و.. را به کلیکی می گسلند و جنگی بی پایان را آغاز کرده اند.
جدای از قدیمترها را بگذار کنار : #محمدعلی_نجفی ، حوادث ننگین آبان ، ترور سردار سلیمانی، موشک زدن به هواپیما و.. این یکی دوهفته #انتخابات_امریکا ..
مردم در فضای مجازی چنان صف کشیده اند کأنه دو خرداد ۱۳۷۶ است یا خرداد ۱۳۸۴ یا خرداد ۱۳۸۸ یا ... هیچ شکی ندارم که به برکت فضای مجازی، طی دوسه هفته ی اخیر بسیاری از مردم ایران آنقدر از امریکا و سیستم سیاسی و قضایی و.. آن مطلع شده اند که طی سالهای سال از کشور خود خبر ندارند..
و البته که این اتفاق از یک سو نیک است و از دیگر سو شر. نیک است که مردم چیزی یاد گرفته اند و شر است چرا که ضمن بی خبری از ساختار سیاسی و نظامی و.. کشور خود دست به صف بستنی زده اند که باز منجر به پیدایش کدورتها و قطع پیوندها و... میشود‌.
حالا کوزه گر در آستانه ی در کوزه قرار گرفته و این است که فریاد اعتراضش را به دوقطبی سازی میشنویم.
این جامعه ی دوپاره که بهانه گیر هر اتفاقی است که دیگری را به فحش بکشد البته سرانجام نیکی نخواهد داشت ... مگر اینکه ..
گفت آری پهلوی یاران به است
لیکن ای جان در اگر نتوان نشست..

#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#دیدی_که_چگونه_گور...
این یادداشت یک آدم عادی در میانسالی است. انسانی عادی که مانندان او در این کشور بسیارانند.
انسانهایی عادی که باورها گفتارها و کردارهای بسیار غیرعادی مسند نشینانی بسیار عادی تر از خودشان تمام زندگی شان را به طرزی غیر عادی زیر و رو کرد.
...و اما بعد
#شیخ_محمد_یزدی حالا رسما مرده است.
مردم گویا اصلا خبر ندارند که یکی از تاثیرگذارترین افراد زندگیشان مرده ، هیچ خبری را پررنگ نمی کنند کأنه نه خانی آمده و نه خانی رفته. مردم طوفان به راه نمی اندازند چنانکه حدود دوماه پیش برای خسرو آوازشان #سیاوش_فرهنگشان قیامت به پاکردند تا در همین دنیا از جانب مردم عادی که آیینه ی خدایند،حساب محمدرضا شجریان روشن شود
آری او مرده. کسی که نتوانست شمع تولد نود سالگی اش را فوت کند و برود سمت نودویک سالگی،همچنین درآستانه ی ۹۰سالگی نتوانست کارش را در خبرگان رهبری شروع کند. بعد از پس زده شدن به دست مردم تهران راهی قم شد و با یار غارش توانست با رد صلاحیت رقبا ۳۳درصد آرا را به دست آورد و برود شورایی که بیش غز سه دوره آنجا بود. و اکنون ملک الموت او را جایی برده و لابد به آنچه کرد درگیر است و مشغول پاسخگویی..
#شیخ_محمد_یزدی هشت سال نمایندگی مجلس، عضویت تقریبا مادم العمر در شورای نگهبان ، ده سال ریاست مهمترین قوه ی کشور ( قضاییه) در همین جا دخترش را سرپرست امور زنان کرد تا یک محرم مسایل زنان را به او برساند. این محرم همسر رییس دانشکده ی حقوق دانشگاه تهران است که دخترشان زهرا تخشید در امریکا مشغول کسب علوم الهی است.
به هرحال وقتی پایم به دانشگاه تهران باز شده بود او گهگاه میشد امام جمعه تا من نوجوان نماز جمعه را #فرادا نیت کنم نه به امامت کسی که با خشم و غضب هرکس جز تبار خویش را فرو میکوفت و...‌ مگر اول شرط امامت #عدل نبود؟ و مگر شیعه عدالت را مفصل توحید و نبوت و معاد با امامت نمی دانست؟ خب هرکس از میانه تخطی کند اقتدا پذیر نیست که و.... به این شکل استدلال و برهان میکردم و...
بعدها ( خیلی بعدها) وقتی اینهمه مسئول درباره ی آن آیة الله آنهمه مسئول با همان خشم و غضب بیست سی سال قبل بدون اینکه گذر زمانش کمی متعادل کند خروشید:
شما در قم هم خیلی موثر نبودید چه رسد به نجف؟
بروید نجف مگر قم بدون شما دچار مشکل میشود؟
به اسم مدرسه علمیه کاخ ساختند... از کجا آوردی ساختی و...
پرده بر افتاده بود بویژه که آن رییس قوه ی قضاییه که ویرانه ای را به ارث برده بود چتین ها گفت و نوشت:
- بنده سینه ام خزانه الاسرار اتهامات .... است.
(مگر قرار بوده ریاست نجات بخش ترین قوه ی هر کشور رازدار اتهامات باشد؟ مگر وظایفش چیز دیگری نبوده!؟( آها یادم آمد وقتی رییس جمهور محبوب شیخ محمد یزدی میگفت سوپور ( رفتگر ) است نه شهردار یا رییس جمهور این هم عجیب نبود لابد)
باری آیت الله گفت: شما ساختمان هایی را به #لطایف_الحیل ازدست مسئولین در آوردید
- شما جز داد و قال و توهین به مسئولین و بزرگان و تحقیر کردن آیا کار دیگری کرده اید؟
شما با آیت الله #شبیری چه کردید؟ در عرصه‌های تحقیق و پژوهش چه؟ حاشیه ی شما بر کتاب القضاء حد تحصیلات جناب عالی و استفراغ وسعتان درباب احکام را نشان میدهد. فهم محققانی چون نائینی و عراقی و اصفهانی ازسوی شما انتظاری بی مورد است گاه فهم همین قوانین فارسی مصوب نیز مفقود است...
باری اینها جملات من نیست بزرگی از بزرگان نظام در باره ی کسی چنین گفته که بیش از چهار دهه در اصلی ترین مراکز تصمیم گیری این کشور بوده است. تصمیماتی بسیار غیر عادی که زندگی میلیون ها میلیون انسان عادی مثل مرا زیر و زبر کرده است.
حال در نود سالگی شیخ محمد یزدی مرده اما آثار گفتارها و کردارهایش تا قیامت بجاست..
و من فکر میکنم آیا حق با مغبچه ی ترسایی است؟! هم او که حافظ در سحرگاه های بازگشت از شب بیداری های مستی و مکاشفه ، بر در میخانه اش دید و حافظ قرآن خندید و گفت:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
وای اگر از پس امروز بود فردایی..
گرفتید که؟! مغبچه ی ترسایی احتمالا همان نوجوان هویت طلبی بوده که سحرگاه داشته میرفته مسجد برای نماز جماعت بعد در راه حافظ را دیده که ...
#محسن_یارمحمدی ۲۰آذر۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
- انسان نخواهد مرد.. #رو_سیه_و_تروریستهای_مخالف_پوتین

...و همچنان تعریف انسان ادامه دارد:
از اندیشیدن تا شک کردن ، تا قصه گویی، تا خواب دیدن، تا تاریخ مند بودن ، تا ...
چیست این موجود بی انتها که هر بار یک وجهش بر ما گشوده میشود ؟!
و این روزها #انسان_و_عصیان..
چنانکه در ازل هم چنین بود و به سبب عصی ربه آدم #هبوط کرد و افتاد در دایره ی دردهای بی پایان ..
می توان اعتراض و عصیان مردان و زنان روس را از چندین منظر دید. پوتین همیشه پادشاه بگوید #تروریست یا هرکس ، هرچیز .. میتوان در ایران به ایشان گفت : فتنه ، فتنه گر، بی بصیرت، عامل خارجی و...
میتوان در فرانسه گفت : آنتی سوشیالیست های وندالیست..
یا در آمریکا گفت: لمپنیست و آنتی گلوبالیست چنان که مخالفان ترامپ می گویند یا گلوبالیست های آشوب گر بی وطن ، چنانکه ترامپ به معترضان مخالف خود می گوید و...
کاریم با هیچ کدام اینها نیست از شرق تا غرب جهان این فریادهای در گلو شکسته ی انسان است که تحت هر نام کشیده میشود بر سر اقلیت تمام برخورداری که انسان را به گروگان گرفته اند و ضجه ی درد انسان را در آورده اند.
چه ابلهند و فرومایه حاکمان جهان که نمیدانند استخوان انسان را شکسته اند و این انسان عاصی شده برایشان...
علیرغم همه ی تفاوتهای علل و عوامل و نامها و.. یک اصل بسیار بزرگ مشهود است؛
انسان در قامت رنجور انسان در گوشه و کنار جهان از حاکمان و حکومتهای شان خسته و شکسته است . حاکمانی که علیرغم تفاوتهای ظاهری یکی هستند.
همه شان انسان را برای بهره مندی و کامگیری خویش گرفته اند به گروگان و... انسان بی پناه در گوشه و کنار این خاک گهگاه فریادی میکشد از سر عصیان...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز

تخته ی اول که الف نقش بست
بر در محجوبه ی احمد نشست..

#مبعث از بعث و بیشتر به معنای برانگیختن است بویژه برانگیختن #مرده. آنچه که در فارسی #رستاخیز می گوییم.
روانه کردن و فرستادن و ارسال هم گفته اند اما شکوهی که در احیا و رستاخیز هست در دیگر معانی بعث و مبعث نیست.
مبعث را در نزدیک ترین شکل می توان اسم زمان ‌دانست و بعدا مکان یعنی زمان یا مکان بر انگیختن و زنده شدن و.. و نیز مصدر باشد به معنای برانگیختن
این واژه در قرآن هم به معنای انگیختن کسی برای پیامبری به کار رفته وهم به معنای احیای مردگان و در فرهنگ اسلامی بویژه شیعی مطلقا برای رسول اکرم به کار می رود.
با این اوصاف می توان به افقهایی که این واژه بر ما می گشاید توجه کرد.
در روایات سخن از ارتباط پیامبر با اسرافیل و جبراییل رفته است و این خود تایید دیگری است بر مفهوم زنده شدن و پیامدار شدن. بنابراین آن لحظه ی خاص در واقع التقای رستاخیز و حامل پیام شدن است.
و اگر ( لکم فی رسول الله اسوه ) در نظر آید معنا این است که هر انسان معنا طلب حق جویی را میتواند بعث و مبعثی باشد. زیرا هر کاری از #اسوه_ی_انسانی بر آمده از انسان نیز بر می آید ( در کم و کیفی دیگر )
به اینها فکر می کنم و از خود می پرسم:
- بعث تو و بعثت تو و مبعث تو کی و کجاست ؟ کی و کجا از #گور_تن برخواهی خاست و زنده به جانی دیگر، پیامهایی بر لب خواهی داشت که تو را و دیگران را راهی بی کرانه ای بی پایان خواهد کرد؟....

#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#محسن_نامجو_و_باقی_القضایا

چند تنی از همراهان و دوستان دوسه روزی است پاسخ پرسشی را از من می طلبند.
ایشان با توجه به علاقه ی من به برخی کارهای #محسن_نامجو، نمیدانم چرا منتظرند که درباره ی وقایع پررنگ شده ی این روزهای او موضعی بگیرم؟! و می پرسند : نظری ندارید؟!
۱- آیا واقعا درباره ی هر اتفاقی که می افتد و بیش و کم ربطی با ما دارد باید #موضع مشخص کرد؟! یارکشی است برای جنگی؟ احصاء همنظران است تا احساس عده و عده ی بیشتر کنیم ؟! واقعا لازم است در هر موردی که در معرضش هستیم نظر بدهیم؟
آیا الزام به تعیین تکلیف و مشخص کردن موضع, رویه ی ناپسندی نیست که طی این چند دهه حضرات حاکمیتی اهلش هستند و همه را به انجامش الزام و اجبار می کنند؟ و اگر سکوت کنی میشوی ساکتین فتنه و اگر نظرت فرق کند با آقایان میشوی دشمن یا مزدور، ساده لوح‌یا خواص بی بصیرت و اگر نظرت مثل ایشان باشد که نمیپذیرند چون دیر نظر داده ای ، منافق وار نظر داده ای و..
خواستم ریشه ی این رفتار را در سطح کلان نشان دهم و مسببینش را ..
ما درباره ی فوتبال نظر متقن میدهیم و کارشناس مسایل خانوادگی هستیم و در همان حال در برابر گفتگوهای دیپلماتیک موضع داریم ، نیم ساعت بعدش از اقتصاد میگوییم و ساعت بعد درباره ی فلان سخنرانی اجتماعی موضع میگیریم و.. میشویم اینکه شده ایم.
۲- مدتهاست وقتی در برابر اتفاقی قرار میگیرم که تنش زا است یا هیجان انگیز ، خشم آور است یا بسیار دل انگیز ، خیلی عشق آفرین یا برانگیزاننده ی کین و.. چند ساعتی و چند روزی صبر میکنم و حرف نمی زنم تا بادها و غبارها بخوابد و... بعدا شرمندگی نکشم از خودم.
حال چند روزی که گذشته چند سطری می نویسم.
۳- راستش کسانی را که ادعای قربانی شدن دارند اصلا نمی شناسم فقط از یکیشان یکی دوتا فیلم دیده ام و اگر درست بگویم چند دقیقه ای اجرا.. وقتی ایشان در مقابل دوربین آن یکی که از قضا او‌هم #محسن است لخت شد. خون در رگم خشکید. خب من هم ریشه های بدویت دارم. مثل برخی نیستم که از خود مدرنها ، مدرن ترند. وقتی چندین تن از زنان اصل هالیود با کارگردانان شرط میکنند در برابر دوربین برهنه نمی شوند احتمالا حق دارم تعجب کنم چطور پرورده ی این ور، پیشرو تر بشود از بچه های آن ور..
اما خب زندگی است و انتخابهای ما..
باری جز ایشان که از بازیگری هیچ نمیدانستند در آن یکی دو کار، از دیگران هیچ شناختی ندارم.
اما سوالی دارم. اگر اتفاقی افتاد که حس ویرانگر، تباه و سیاه تجاوز و تعدی را در ما برانگیخت چرا زود در رسوایی اش اقدام نمی کنیم؟! بویژه کسانی که آن ور آبند و از مدرنها مدرن ترند؟!و امکان بیشتری دارند؟
چرا میگذاریم برای مناسبتهای خاص!؟
چرا به دادگاه نمی رویم؟
چرا ایجاد هیجان و شور انقلابی می کنیم و دادگاه را می بریم میان همان مردمی که باید درباره ی هر چیزی نظر بدهند و موضع بگیرند.
لازم نیست بگویی: تو چه می فهمی رنج تعدی و تجاوز را..؟!
قطعا من تماما نمیتوانم درد ویرانگر یک زن در معرض نگاه پست یا کلمات پلشت یا حرکات زشت و.. را دریابم اما برای کسی که درجامعه ای رو به اضمحلال زندگی میکند و از خانه که پا میگذارد بیرون در معرض انواع و اقسام تجاوزها از سوی مردم و مسئولان است حکایت از رنج تجاوز غریب نیست.
از پارکهای دوبل ملت تا راهنما نزدن هیچکس سر تقاطع ها گرفته تا دروغهای کشنده و نیرنگ‌های درنده و..همه و‌همه ما را موجوداتی در معرض تجاوز کرده است. باری کمی رنج قربانیان را میفهمم چون ما همگی قربانی هستیم.
۴- حتما باید آموزش ها داده شود و بعد در صورت اتفاق تعدی و تجاوز شکایتی بشود ، رسیدگی بشود و... تا بفهمیم چه موضعی باید گرفت..
۵- همچنان معتقدم در ایجاد افراط حاکمیت و سرکار آمدن طیف بی خرد کلاش بی مایه و.. بزرگترین مقصران در ظاهر دشمنان ایشانند. از گروههای ابله چهل سال پیش تا شبکه های به ظاهر برانداز و... که ادعای دشمنی با این مجموعه را دارند همه و همه خدمتکاران این مجموعه اند چرا که سخت موجب نیروگرفتن ایشانند. و اگر نتوان گفت دانسته و با برنامه که از روی بی خردی دارند کاری را می کنند که به نفع سیاهی هاست.
می گویید چرا؟! به آخرین پیام صوتی حدودا سی دقیقه ای نامجو گوش دهید تا ببینید چرا او باید کوبیده شود و...
#محسن_یارمحمدی۱اردیبهشت۱۴۰۰
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹