خدای ما، در انتهای همهی اتفاقها حضور داره...
در پایان یه روز کاری
در انتهای یه قرار
در نهایت شادی
در اوج غمها
خدا در پایان تمام اتفاقات میایسته
نه به خاطر اینکه فقط ناظر به حال و احوالات ما از اون اتفاقات باشه... نه!
خدا میخواد ببینه که بنده اش
انتهای همهی این ماجراها
چقدر پختهتر و محکمتر و مصممتر
عمل کرده و چقدر ایمانش به خدا محکمتر شده...
مواظب پایان های زندگیمون باشیم...
خدا منتظر ماست...
در پایان یه روز کاری
در انتهای یه قرار
در نهایت شادی
در اوج غمها
خدا در پایان تمام اتفاقات میایسته
نه به خاطر اینکه فقط ناظر به حال و احوالات ما از اون اتفاقات باشه... نه!
خدا میخواد ببینه که بنده اش
انتهای همهی این ماجراها
چقدر پختهتر و محکمتر و مصممتر
عمل کرده و چقدر ایمانش به خدا محکمتر شده...
مواظب پایان های زندگیمون باشیم...
خدا منتظر ماست...
Forwarded from بیمه پاسارگاد (لشکربلوکی) (‘°ºø•❤•.¸ݦځݦد لݜَکڔٮّلؤکی ¸.•❤•øº°‘)
✳️ درود خدا بر شما باد
💟 خدایا🙏
یاری مان کن بتوانیم افکار پریشان خود را رهایی بخشیم و دل مان را مالامال از نور تو گردانیم راه رسیدن به تو دشوار است ما را توان تحمل این دشواری عنایت کن و در تاریک خانه این دنیا تنها رهایمان نکن همچنان که تنهای مان نگذاشتهای مرحم دل غمگین مان باش تا بتوانیم پیام شادی را به دل هستی برسانیم ...!
💟 مهربانا🙏
"به ما بیاموز آنگاه خوشبخت خواهیم بود که در خوشبخت کردن دیگران سهیم باشیم و تلاش مان را در یاری رساندن به دیگر انسان ها فزونی بخش"
#لشکربلوکی_مدیربیمه_پاسارگاد
✨🏆عزیزم صبح زیبای بارانی چهار شنبه تون متعالی 🏆✨
🙏🙏🙏🌹❤️🌹🙏🙏🙏
💟 خدایا🙏
یاری مان کن بتوانیم افکار پریشان خود را رهایی بخشیم و دل مان را مالامال از نور تو گردانیم راه رسیدن به تو دشوار است ما را توان تحمل این دشواری عنایت کن و در تاریک خانه این دنیا تنها رهایمان نکن همچنان که تنهای مان نگذاشتهای مرحم دل غمگین مان باش تا بتوانیم پیام شادی را به دل هستی برسانیم ...!
💟 مهربانا🙏
"به ما بیاموز آنگاه خوشبخت خواهیم بود که در خوشبخت کردن دیگران سهیم باشیم و تلاش مان را در یاری رساندن به دیگر انسان ها فزونی بخش"
#لشکربلوکی_مدیربیمه_پاسارگاد
✨🏆عزیزم صبح زیبای بارانی چهار شنبه تون متعالی 🏆✨
🙏🙏🙏🌹❤️🌹🙏🙏🙏
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
حال دلت را ...
به بودن و نبودن آدما گره نزن !
آدما به واسطه ی شرایط
گاهی هستند و گاهی نیستند...
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را نمیگویم دور بریز،
اما قاب نکن به دیوار دلت...
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد،
زمین میخوری زخم بر میداری و درد میکشی...
نه از بی مهری کسی دلگیر شو،
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟
شاید، روزی، ساعتی، آرزوی نداشتنش را میکردی...
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار...
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد ...
در آینده لبخند بزن
این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
آرامش سهم توست .
@
به بودن و نبودن آدما گره نزن !
آدما به واسطه ی شرایط
گاهی هستند و گاهی نیستند...
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن،
خاطراتت را نمیگویم دور بریز،
اما قاب نکن به دیوار دلت...
در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد،
زمین میخوری زخم بر میداری و درد میکشی...
نه از بی مهری کسی دلگیر شو،
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه میدانی؟
شاید، روزی، ساعتی، آرزوی نداشتنش را میکردی...
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار...
هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها بر عکس نفس بکشد ...
در آینده لبخند بزن
این همان جایی است که باید باشی!
هیج کس تو نخواهد شد
آرامش سهم توست .
@
ترکیبِ
"آدمهای مورد علاقه + سلامتِ روان
+ آرامش فکری" خیلی میتونه دوست
داشتنی باشه
، براتون آرزو میکنم
تجربهش کنید.
"آدمهای مورد علاقه + سلامتِ روان
+ آرامش فکری" خیلی میتونه دوست
داشتنی باشه
، براتون آرزو میکنم
تجربهش کنید.
كاش همه چیز به وقتش برات اتفاق بیفته... همون موقع كه ذوقشو داری
وگرنه گذر زمان همه چیز رو برات بی رنگ میكنه...
كاش همه چیز به وقتش برات اتفاق بیفته... همون موقع كه ذوقشو داری
وگرنه گذر زمان همه چیز رو برات بی رنگ میكنه...
@BI20ST
هرگز چهار چیز را در زندگیات نشکن: اعتماد، قول، رابطه و قلب.
زیرا اینها وقتی میشکنند صدا ندارند، اما درد بسیاری دارند...
هرگز چهار چیز را در زندگیات نشکن: اعتماد، قول، رابطه و قلب.
زیرا اینها وقتی میشکنند صدا ندارند، اما درد بسیاری دارند...
🌴 #حکایت_وصل_مهدی_عج🌴.
"شـيـخ ورام " در كتاب تنبيه الخاطر و نزهة النّاظر مى گويد :
مـرحـوم على بن جعفر المدائنى علوى نقل كرده و گفته كه :
در كـوفـه پـيـرمـرد قدكوتاهى كه معروف به زهد و عبادت و پاكدامنى بود زنـدگى مـى كـرد روزى مــن درمـجـلس پـدرم بودم كه آن پيرمرد قضيه اى را براى پدرم مى گفت و آن قضيه اين است كه گفت :
شـبـى در مـسـجـد جـعـفـى كـه مـسـجـد قـديـمـى در پـشـت كـوفـه اسـت بـودم نـيمه هاى شب تنها مـشـغـول عـبادت بودم كه سه نفر وارد مسجد شدند وقتى به وسط مسجد رسـيدند، يكـى از آنهـا نشسـت و دست به زمين كشيد، ناگهان آب زيادى مانند چشمه از زمين جوشيد، سپس وضو گرفت و به آن دو نفر دستور داد كه وضو بگيرند، آنها هم وضو گرفتند، آن شخص جلو ايستاد و اين دو نفر به او اقتداء كردند، من هم اقتداء
كردم و با آنها نماز خوانده ام ، وقتى كه نماز را سلام داد و من از اينكه از زمين خشـك آب خـارج كـرده بـود تعجب كرده بودم از آن فردى كه طرف راست من نـشـسـتـه بـود، پـرسـيـدم :
ايـن آقـا كيست ؟ به من گفت :
اين آقا "صاحب الامر امام زمان " (عليه السـّلام ) فـرزند "امام حسـن عسـكرى " (عليـه السـلام ) اسـت ،خدمتش رفتم سلام كردم و دستش ? را بـوسـيدم و عرض كردم اى پسر پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله ) نظـر مباركتان درباره شريف عمر بن حمزه كه يكى از سادات است چيست ؟ آيا او برحق است ؟ فرمود :
او الان بر حق نيست ولى هدايت مى شود او نمى ميرد تا آنكه مرا مى بيند .
عـلى بـن جـعـفـر مـدائنـى مـى گـويد :
من اين قضيه را كتمان مى كردم مدت طولانى از اين جريان گذشت و شريف عمره بـن حمـزه فـوت شـد و ندانستم كه آيا او بالاخره خدمت حضرت "بقية اللّه " (عليه السلام ) رسيد يا خير .
روزى بـه آن پـيـرمـرد زاهـدى كـه قـضـيـّه را بـراى پـدرم نـقل مى كرد رسيدم و مثـل كسـى كـه منكـر
است به او گفتم ، مگر شما نگفتيد، كه شريف عمر نمى ميرد مگر آنكه خدمت حضرت "صاحب الامر " (عليه السلام ) مى رسد؟ به من گفت تو از كجا دانستى كه او خدمت حضرت "صاحب الامر " (عليه السلام ) نرسيده است ؟ مـن بـعـدهـا در مـجـلسى به فرزند شريف عمر بن حمـزه كـه معـروف بـه شـريف ابوالمناقـب بـود بـرخـوردم ، گـفـت :
وقـتـى پـدرم مـريـض بـود، شـبـى مـن خـدمـتـش بـودم بـه كـلى قـوايـش تحليل رفتـه بـود و حتّـى
جوهره صوتش شنيده نمى شد .
اواخـر شـب بـا آنـكـه مـن تـمـام درهـا را بـسـتـه بـودم ، نـاگـهـان ديـدم شـخـصـى وارد مـنــزل شــد
كـه از هـيـبـت او مـن جـرات نـكـردم از ورودش سـؤ ال كـنـم ، پـهـلوى پـدرم نشسـت و بـا او آرام آرام
صحبت مى كرد، پدرم مرتب اشك مى ريخت سپس بـرخـاسـت و رفـت . وقـى از چـشـم مـا نـاپـديـد شد،
پدرم گفت :
مرا بنشانيد، ما او را نشانيدم چـشـمـهـايـش را بـاز كرد و گفت :
اين مردى كه پهلوى من نشسته بود كجا رفت ؟ گفتيم از همان راهــى كــه آمــده بــود بـيــرون رفــت ،
گـفـت :
عـقـبـش بـرويـد او را بـرگـردانـيد، ما ديديم درها مثل قبل بسته است و اثرى از او نيست ، برگشتيم نزد پدر و جريان را براى او گفتيم .
گفت :
اين آقا حضرت "صاحب الامر" (عليه السلام ) بود، سپس باز كسالتش سنگين شد و بى هوش گرديد و پس از چند روز از دنيا رفت
"شـيـخ ورام " در كتاب تنبيه الخاطر و نزهة النّاظر مى گويد :
مـرحـوم على بن جعفر المدائنى علوى نقل كرده و گفته كه :
در كـوفـه پـيـرمـرد قدكوتاهى كه معروف به زهد و عبادت و پاكدامنى بود زنـدگى مـى كـرد روزى مــن درمـجـلس پـدرم بودم كه آن پيرمرد قضيه اى را براى پدرم مى گفت و آن قضيه اين است كه گفت :
شـبـى در مـسـجـد جـعـفـى كـه مـسـجـد قـديـمـى در پـشـت كـوفـه اسـت بـودم نـيمه هاى شب تنها مـشـغـول عـبادت بودم كه سه نفر وارد مسجد شدند وقتى به وسط مسجد رسـيدند، يكـى از آنهـا نشسـت و دست به زمين كشيد، ناگهان آب زيادى مانند چشمه از زمين جوشيد، سپس وضو گرفت و به آن دو نفر دستور داد كه وضو بگيرند، آنها هم وضو گرفتند، آن شخص جلو ايستاد و اين دو نفر به او اقتداء كردند، من هم اقتداء
كردم و با آنها نماز خوانده ام ، وقتى كه نماز را سلام داد و من از اينكه از زمين خشـك آب خـارج كـرده بـود تعجب كرده بودم از آن فردى كه طرف راست من نـشـسـتـه بـود، پـرسـيـدم :
ايـن آقـا كيست ؟ به من گفت :
اين آقا "صاحب الامر امام زمان " (عليه السـّلام ) فـرزند "امام حسـن عسـكرى " (عليـه السـلام ) اسـت ،خدمتش رفتم سلام كردم و دستش ? را بـوسـيدم و عرض كردم اى پسر پيغمبر (صلى اللّه عليه و آله ) نظـر مباركتان درباره شريف عمر بن حمزه كه يكى از سادات است چيست ؟ آيا او برحق است ؟ فرمود :
او الان بر حق نيست ولى هدايت مى شود او نمى ميرد تا آنكه مرا مى بيند .
عـلى بـن جـعـفـر مـدائنـى مـى گـويد :
من اين قضيه را كتمان مى كردم مدت طولانى از اين جريان گذشت و شريف عمره بـن حمـزه فـوت شـد و ندانستم كه آيا او بالاخره خدمت حضرت "بقية اللّه " (عليه السلام ) رسيد يا خير .
روزى بـه آن پـيـرمـرد زاهـدى كـه قـضـيـّه را بـراى پـدرم نـقل مى كرد رسيدم و مثـل كسـى كـه منكـر
است به او گفتم ، مگر شما نگفتيد، كه شريف عمر نمى ميرد مگر آنكه خدمت حضرت "صاحب الامر " (عليه السلام ) مى رسد؟ به من گفت تو از كجا دانستى كه او خدمت حضرت "صاحب الامر " (عليه السلام ) نرسيده است ؟ مـن بـعـدهـا در مـجـلسى به فرزند شريف عمر بن حمـزه كـه معـروف بـه شـريف ابوالمناقـب بـود بـرخـوردم ، گـفـت :
وقـتـى پـدرم مـريـض بـود، شـبـى مـن خـدمـتـش بـودم بـه كـلى قـوايـش تحليل رفتـه بـود و حتّـى
جوهره صوتش شنيده نمى شد .
اواخـر شـب بـا آنـكـه مـن تـمـام درهـا را بـسـتـه بـودم ، نـاگـهـان ديـدم شـخـصـى وارد مـنــزل شــد
كـه از هـيـبـت او مـن جـرات نـكـردم از ورودش سـؤ ال كـنـم ، پـهـلوى پـدرم نشسـت و بـا او آرام آرام
صحبت مى كرد، پدرم مرتب اشك مى ريخت سپس بـرخـاسـت و رفـت . وقـى از چـشـم مـا نـاپـديـد شد،
پدرم گفت :
مرا بنشانيد، ما او را نشانيدم چـشـمـهـايـش را بـاز كرد و گفت :
اين مردى كه پهلوى من نشسته بود كجا رفت ؟ گفتيم از همان راهــى كــه آمــده بــود بـيــرون رفــت ،
گـفـت :
عـقـبـش بـرويـد او را بـرگـردانـيد، ما ديديم درها مثل قبل بسته است و اثرى از او نيست ، برگشتيم نزد پدر و جريان را براى او گفتيم .
گفت :
اين آقا حضرت "صاحب الامر" (عليه السلام ) بود، سپس باز كسالتش سنگين شد و بى هوش گرديد و پس از چند روز از دنيا رفت
💫دل باصلوات محرم رازشود
🌸سیمرغ شود بلند پرواز شود
💫فرمود پیامبر
🌺که باهرصلوات
💫درهای اجابت دعاباز شود
🌸اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ
وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
🌷)اللّهُمَّ
✨(💗)صَلِّ
✨✨(🌷)عَلَی
✨✨✨(💗)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌷)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(💗) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌷)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(💗)فَرَجَهُمْ
✨✨(🌷)وَ اَهْلِکْ
✨(💗)اَعْدَائَهُمْ
(🌷)اَجْمَعِین
🌸سیمرغ شود بلند پرواز شود
💫فرمود پیامبر
🌺که باهرصلوات
💫درهای اجابت دعاباز شود
🌸اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ
وَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌸
🌷)اللّهُمَّ
✨(💗)صَلِّ
✨✨(🌷)عَلَی
✨✨✨(💗)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌷)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(💗) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(🌷)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(💗)فَرَجَهُمْ
✨✨(🌷)وَ اَهْلِکْ
✨(💗)اَعْدَائَهُمْ
(🌷)اَجْمَعِین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تلاوتی بسیار دلرباه ودلنشین📚🌹💚 دل بسپاریم دراین وقت اذان صبحگاهی🕌🕌
نیایش صبحگاهی 🌺🍃
🌺 بارالهی
بر آستان پر مهرت
متبرک میکنم روزم را
و از دل میکنم یادت ، تا بدانی
تو مهربان خدای منی
🌺خدای مهربانم
دراین صبح زیبا
آرامش، شادمانی، امنیت
عشق، محبت وبرکت را
به عزیزان ودوستانم هدیه بفرما
🌺#الهی_آمین
🌺 بارالهی
بر آستان پر مهرت
متبرک میکنم روزم را
و از دل میکنم یادت ، تا بدانی
تو مهربان خدای منی
🌺خدای مهربانم
دراین صبح زیبا
آرامش، شادمانی، امنیت
عشق، محبت وبرکت را
به عزیزان ودوستانم هدیه بفرما
🌺#الهی_آمین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»
🌷 آرامش یعنی؛
✨قایق زندگیتان را،
🌷دست کسی بسپارید که،
✨صاحب ساحل آرامش است...
🌷 امروز از خدای مهربان ...
✨قشنگترین، آرامشبخشترین و
🌷شادترین آخر هفته رابرایتان آرزومندم
🌷 آرامش یعنی؛
✨قایق زندگیتان را،
🌷دست کسی بسپارید که،
✨صاحب ساحل آرامش است...
🌷 امروز از خدای مهربان ...
✨قشنگترین، آرامشبخشترین و
🌷شادترین آخر هفته رابرایتان آرزومندم