اساتید و سرفصلهای مدرسهٔ مطالعات هخامنشی
برای نام نویسی به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتساپ پیام ارسال کنید:
+989305221998
@nimruz_ir
برای نام نویسی به شمارهٔ زیر در تلگرام یا واتساپ پیام ارسال کنید:
+989305221998
@nimruz_ir
❤23👍7👏1
مدرسهای برای علاقهمندان به شاهنشاهی هخامنشی با موضوعاتی متنوع
مهلت نامنویسی در ۳۱ اردیبهشت به پایان میرسد!
با بهترین استادان و پژوهشگران دورهٔ هخامنشی در ایران و جهان
آموزگاران به ترتیب حروف الفبا: افشین آریانپور، امیرعلی اردکانیان، آزاده احسانی، احسان بهبهانینیا، حمیدرضا پیغمبری، علیرضا خزایی، پارسا دانشمند، شاهرخ رزمجو، آرزو رسولی، زهره زهبری، اسماعیل سنگاری، اباذر شبیری، یزدان صفایی، محمد تقی عطایی، نینا ماژجو، اسماعیل مطلوبکاری، لیلا مکوندی و علی موسوی
نامنویسی برای دانشجویان و ایرانیان داخل کشور همراه با تخفیف است.
پیش از تکمیل ظرفیت از طریق تلگرام یا واتساپ ثبت نام کنید:
09305221998
مهلت نامنویسی در ۳۱ اردیبهشت به پایان میرسد!
با بهترین استادان و پژوهشگران دورهٔ هخامنشی در ایران و جهان
آموزگاران به ترتیب حروف الفبا: افشین آریانپور، امیرعلی اردکانیان، آزاده احسانی، احسان بهبهانینیا، حمیدرضا پیغمبری، علیرضا خزایی، پارسا دانشمند، شاهرخ رزمجو، آرزو رسولی، زهره زهبری، اسماعیل سنگاری، اباذر شبیری، یزدان صفایی، محمد تقی عطایی، نینا ماژجو، اسماعیل مطلوبکاری، لیلا مکوندی و علی موسوی
نامنویسی برای دانشجویان و ایرانیان داخل کشور همراه با تخفیف است.
پیش از تکمیل ظرفیت از طریق تلگرام یا واتساپ ثبت نام کنید:
09305221998
❤23👍5
«آیا قاجاریه منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران است؟»
گفتگوی رسانۀ پارسی با علیرضا خزایی و هومن زالپور با عنوان «حقایق ناگفتۀ قاجار، منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران» هماکنون در دسترس است و میتوانید از لینک زیر، آن را به صورت آنلاین در یوتیوب مشاهده کرده، نظرات خودتان را از بخش نظرات با سازندگان آن، به اشتراک بگذارید:
لینک تماشای برنامۀ «حقایق ناگفتۀ قاجار؛ منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران»
تماشای این برنامه، پیشنهاد مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز به شماست.
@nimruz_ir
گفتگوی رسانۀ پارسی با علیرضا خزایی و هومن زالپور با عنوان «حقایق ناگفتۀ قاجار، منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران» هماکنون در دسترس است و میتوانید از لینک زیر، آن را به صورت آنلاین در یوتیوب مشاهده کرده، نظرات خودتان را از بخش نظرات با سازندگان آن، به اشتراک بگذارید:
لینک تماشای برنامۀ «حقایق ناگفتۀ قاجار؛ منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران»
تماشای این برنامه، پیشنهاد مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز به شماست.
@nimruz_ir
❤34👎8👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«آقامحمدخان قاجار؛ پادشاه ایرانگرا و شاهنامه دوست!»
در این بخش از گفتگوی رسانۀ پارسی با علیرضا خزایی و هومن زالپور، که با عنوان اصلی «حقایق ناگفتۀ قاجار؛ منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران» انجام گرفته است، علیرضا خزایی (دانشجوی تاریخ دانشگاه تهران)، از علاقۀ آقامحمدخان قاجار به ایران و اهمیت شاهنامه فردوسی در دربار نخستین شاه دودمان قاجاریه میگوید.
لینک تماشای کامل برنامه:
حقایق ناگفتۀ قاجار؛ منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران
@nimruz_ir
در این بخش از گفتگوی رسانۀ پارسی با علیرضا خزایی و هومن زالپور، که با عنوان اصلی «حقایق ناگفتۀ قاجار؛ منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران» انجام گرفته است، علیرضا خزایی (دانشجوی تاریخ دانشگاه تهران)، از علاقۀ آقامحمدخان قاجار به ایران و اهمیت شاهنامه فردوسی در دربار نخستین شاه دودمان قاجاریه میگوید.
لینک تماشای کامل برنامه:
حقایق ناگفتۀ قاجار؛ منفورترین سلسلۀ تاریخ ایران
@nimruz_ir
❤34👎15👍7
باید از وطن دفاع کرد؛ چه به نام، چه به ننگ!
بیانیۀ مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز دربارۀ شرایط پیش آمده در کشور عزیزمان ایران
ایران ما، این سرزمین کهنسال، نه فقط قطعهای از خاک، که جانِ ماست، هویت ماست، ریشهی ماست. سرزمینی که هزاران سال بر قلهی تمدن ایستاده و در دل هر طوفانی، قامت برافراشته است. این دیار، که بر آن پای تاریخ ایستاده و از آن صدای شعر و شمشیر به گوش میرسد، بارها و بارها آماج تاختوتازها و یورشهای بیگانگان بوده است؛ اما هر بار، زخمی، اما زنده، بر خاک ایستاده و چون ققنوسی از میان خاکستر خویش برخاسته است.
امروز، ایران عزیز ما درگیر جنگی بیرحمانه و نابرابر است؛ نبردی که اگرچه ممکن است در ظاهر تنها به سنگرها و زیرساختها اصابت کند، اما در حقیقت، قلب و هویت یک ملت را نشانه گرفته است. امروز دیگر وقت اختلاف نیست؛ امروز، فقط یک حقیقت روشن پیشِ روی ماست: وطن در خطر است.
ما فراموش نکردهایم که ملت ایران در سالهای گذشته چه رنجها که نکشیده. سفرههایی که کوچکتر شدهاند، قلبهایی که سنگینتر شدهاند، صداهایی که گاه در هیاهو گم شدهاند. اما امروز، روزی نیست که زخمها را بهانهی جدایی کنیم. امروز روزیست که باید بر همهی تفاوتها غلبه کنیم تا یک صدا و یکدل، کنار هم، از تمامیت ارضی ایران دفاع کنیم.
دشمنان ایران، در پشت دروازهها ایستادهاند. حملات دقیق و حسابشده به زیرساختهای نظامی، سیاسی و اطلاعاتی ما، تلاشی آشکار برای تضعیف قدرت دفاعی کشور و گشودن راه نفوذ نیروهای ضدملی و بیریشه است. ما باید هوشیار باشیم؛ زیرا زخم امروز، اگر با بیتوجهی همراه شود، میتواند بستر فروپاشی فردا باشد.
ما، با صدایی رسا و بیلرزش، حمله به مناطق مسکونی، بیمارستانها، مراکز عامالمنفعه و کلیه زیرساختهای غیرنظامی را قویاً محکوم میکنیم. این حملات نه فقط خلاف قواعد انسانی و اخلاقیاند، بلکه تلاشی برای مرعوب ساختن ملت ایران و وارد ساختن ترسی کور به قلب جامعه است. اما ما فرزندان رستم و آرش و بابکیم؛ ما را با تهدید نمیتوان شکست داد.
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز، نهادی برخاسته از دل ایمان به ایران، همواره در خط مقدم اندیشه، فرهنگ و دفاع ملی ایستاده است. ما امروز با قاطعیت اعلام میکنیم که دفاع از مرزهای ایران، وظیفهایست فراتر از سیاست، فراتر از جناح و حتی فراتر از عصر و نسل؛ وظیفهایست مقدس که از جانهای بزرگ، ایثار میطلبد.
امید آن داریم که مراجع مسئول، تصمیماتی حکیمانه، فوری و مبتنی بر منافع ملی اتخاذ کنند تا از ریخته شدن خون فرزندان این خاک، چه سرباز و چه شهروند، جلوگیری شود و زیرساختهایی که حاصل سالها تلاش و سرمایهگذاری ملیاند، از آسیب بیشتر مصون بمانند. جبران خرابیها ممکن است سالها به درازا بکشد، اما جبران ازهمگسیختگی ملت، اگر اتفاق بیفتد، شاید هرگز ممکن نباشد.
ای ملت شریف ایران، همصدا باشیم، همدست باشیم، و همعهد؛
برای وطن، برای فرزندانمان، برای نام ایران.
ایرانی بودن و ایرانی زیستن، تنها افتخار مشترک همهی ماست.
پاینده ایران
سرافراز ملت ایران
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز
@nimruz_ir
بیانیۀ مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز دربارۀ شرایط پیش آمده در کشور عزیزمان ایران
ایران ما، این سرزمین کهنسال، نه فقط قطعهای از خاک، که جانِ ماست، هویت ماست، ریشهی ماست. سرزمینی که هزاران سال بر قلهی تمدن ایستاده و در دل هر طوفانی، قامت برافراشته است. این دیار، که بر آن پای تاریخ ایستاده و از آن صدای شعر و شمشیر به گوش میرسد، بارها و بارها آماج تاختوتازها و یورشهای بیگانگان بوده است؛ اما هر بار، زخمی، اما زنده، بر خاک ایستاده و چون ققنوسی از میان خاکستر خویش برخاسته است.
امروز، ایران عزیز ما درگیر جنگی بیرحمانه و نابرابر است؛ نبردی که اگرچه ممکن است در ظاهر تنها به سنگرها و زیرساختها اصابت کند، اما در حقیقت، قلب و هویت یک ملت را نشانه گرفته است. امروز دیگر وقت اختلاف نیست؛ امروز، فقط یک حقیقت روشن پیشِ روی ماست: وطن در خطر است.
ما فراموش نکردهایم که ملت ایران در سالهای گذشته چه رنجها که نکشیده. سفرههایی که کوچکتر شدهاند، قلبهایی که سنگینتر شدهاند، صداهایی که گاه در هیاهو گم شدهاند. اما امروز، روزی نیست که زخمها را بهانهی جدایی کنیم. امروز روزیست که باید بر همهی تفاوتها غلبه کنیم تا یک صدا و یکدل، کنار هم، از تمامیت ارضی ایران دفاع کنیم.
دشمنان ایران، در پشت دروازهها ایستادهاند. حملات دقیق و حسابشده به زیرساختهای نظامی، سیاسی و اطلاعاتی ما، تلاشی آشکار برای تضعیف قدرت دفاعی کشور و گشودن راه نفوذ نیروهای ضدملی و بیریشه است. ما باید هوشیار باشیم؛ زیرا زخم امروز، اگر با بیتوجهی همراه شود، میتواند بستر فروپاشی فردا باشد.
ما، با صدایی رسا و بیلرزش، حمله به مناطق مسکونی، بیمارستانها، مراکز عامالمنفعه و کلیه زیرساختهای غیرنظامی را قویاً محکوم میکنیم. این حملات نه فقط خلاف قواعد انسانی و اخلاقیاند، بلکه تلاشی برای مرعوب ساختن ملت ایران و وارد ساختن ترسی کور به قلب جامعه است. اما ما فرزندان رستم و آرش و بابکیم؛ ما را با تهدید نمیتوان شکست داد.
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز، نهادی برخاسته از دل ایمان به ایران، همواره در خط مقدم اندیشه، فرهنگ و دفاع ملی ایستاده است. ما امروز با قاطعیت اعلام میکنیم که دفاع از مرزهای ایران، وظیفهایست فراتر از سیاست، فراتر از جناح و حتی فراتر از عصر و نسل؛ وظیفهایست مقدس که از جانهای بزرگ، ایثار میطلبد.
امید آن داریم که مراجع مسئول، تصمیماتی حکیمانه، فوری و مبتنی بر منافع ملی اتخاذ کنند تا از ریخته شدن خون فرزندان این خاک، چه سرباز و چه شهروند، جلوگیری شود و زیرساختهایی که حاصل سالها تلاش و سرمایهگذاری ملیاند، از آسیب بیشتر مصون بمانند. جبران خرابیها ممکن است سالها به درازا بکشد، اما جبران ازهمگسیختگی ملت، اگر اتفاق بیفتد، شاید هرگز ممکن نباشد.
ای ملت شریف ایران، همصدا باشیم، همدست باشیم، و همعهد؛
برای وطن، برای فرزندانمان، برای نام ایران.
ایرانی بودن و ایرانی زیستن، تنها افتخار مشترک همهی ماست.
پاینده ایران
سرافراز ملت ایران
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز
@nimruz_ir
❤85👎31👍4👏3🔥2
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من ، سوزد و سوزد
غنچه هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان ، شاد
دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم
گریان ازین بیداد
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
وای بر من، همچنان میسوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را می کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
ز آندگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که می داند که بود من شود نابود
خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد ؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
میکنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
#اخوان_ثالث
همچنان می سوزد این آتش
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر من ، سوزد و سوزد
غنچه هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان ، شاد
دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم
گریان ازین بیداد
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
وای بر من، همچنان میسوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را می کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
ز آندگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان، که می داند که بود من شود نابود
خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای، آیا هیچ سر بر میکنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد ؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
میکنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
#اخوان_ثالث
❤44👎8👍1
ریحانی_1404_گزارشی_بر_کتابِ_واپسین_شاهنشاهی_ایران.pdf
1.3 MB
شایان ریحانی (۱۴۰۴)، «گزارشی بر کتاب واپسین شاهنشاهی ایران»، پژوهشنامه ایران باستان، سال چهارم، شمارۀ ۱۳، صص ۹۹-۱۱۲.
@nimruz_ir
@nimruz_ir
❤25👍1👏1
محمدعلی دویرحاوی در گفتگو با امرداد (تارنمای خبری زرتشتیان) مطرح کرد:
«ابزارهایی که دانشگاهها در پژوهشهای ایرانشناسی به آنها نیاز دارند، در اختیار موسسههای علمی مستقل است!»
پرسش: از پاسخ شما، این پرسش در ذهن من شکل گرفت که این موسسات چه ظرفیتها و ابزارهایی دارند که دانشگاهها به آنها نیاز دارند یا در آنها ضعف دارند؟ چون در گفتههای شما، اهمیت این موسسات بسیار پررنگ است.
پاسخ: پاسخ به این پرسش را میتوان در چهار محور عمده خلاصه کرد:
۱. چابکی و انعطافپذیری اجرایی: موسسات مستقل قادرند بدون تاخیرهای اداری ناشی از نظام بروکراسی ناکارآمد دانشگاهی، پروژههای جدید آموزشی یا پژوهشی را طراحی و اجرا کنند. برای مثال، اگر نیاز به یک کارگاه تخصصی در زمینه هوش مصنوعی یا مطالعات بینافرهنگی وجود داشته باشد، این نهادها میتوانند در عرض چند هفته آن را برنامهریزی و برگزار کنند، در حالی که روند تصویب رسمی آن در دانشگاهها ممکن است ماهها زمان ببرد و در اثر مسایل متعددی که همهی ما از آنها مطلع هستیم، به فراموشی سپرده شده یا راکد بماند.
۲. تخصصهای مکمل و نوآور: این موسسات معمولا اعضایی از رشتهها و گرایشهای متفاوت دارند و توان ایجاد پیوندهای میانرشتهای را دارند. برای نمونه، موسسهای که با همکاری متخصصان علوم انسانی، علوم داده، و طراحی گرافیکی کار میکند، میتواند دادههای تاریخی را به صورت تعاملی و گرافیکی تحلیل و منتشر کند؛ کاری که در ساختار معمولی دانشگاه بهسختی ممکن است.
۳. دسترسی به شبکههای نخبگانی و غیررسمی: بسیاری از این موسسات از اعضای دانشگاههای مختلف کشور (و حتی خارج از کشور) تشکیل شدهاند و از طریق شبکههای دانشجویی، فارغالتحصیلان و مشارکتجویان، قابلیت ایجاد کنسرسیومهای علمی میاندانشگاهی را دارند. این دسترسی بیندانشگاهی برای دانشگاههایی که خواهان توسعه همکاری ملی یا منطقهای هستند، مزیتی بزرگ است که متاسفانه تا کنون توسط دانشگاههای ما نادیده گرفته شده است.
۴. ارتباط موثر با جامعه و صنعت: نهادهای علمی مستقل – به دلیل انعطاف ساختاری و تمرکز بر مسالهمحوری – معمولا ارتباط فعالتری با بخش خصوصی، جامعه مدنی و پروژههای میدانی دارند. این ظرفیت میتواند در پروژههای کاربردی یا کارآفرینی علمی دانشگاهها بسیار موثر باشد.
این موارد البته تنها بخشی از توانی است که امروزه در موسسات مستقل وجود دارد و توسط دانشگاههای ما به دلایل متعدد و مختلف نادیده گرفته شده است.
لینک متن کامل مصاحبه در تارنمای امرداد.
@nimruz_ir
«ابزارهایی که دانشگاهها در پژوهشهای ایرانشناسی به آنها نیاز دارند، در اختیار موسسههای علمی مستقل است!»
پرسش: از پاسخ شما، این پرسش در ذهن من شکل گرفت که این موسسات چه ظرفیتها و ابزارهایی دارند که دانشگاهها به آنها نیاز دارند یا در آنها ضعف دارند؟ چون در گفتههای شما، اهمیت این موسسات بسیار پررنگ است.
پاسخ: پاسخ به این پرسش را میتوان در چهار محور عمده خلاصه کرد:
۱. چابکی و انعطافپذیری اجرایی: موسسات مستقل قادرند بدون تاخیرهای اداری ناشی از نظام بروکراسی ناکارآمد دانشگاهی، پروژههای جدید آموزشی یا پژوهشی را طراحی و اجرا کنند. برای مثال، اگر نیاز به یک کارگاه تخصصی در زمینه هوش مصنوعی یا مطالعات بینافرهنگی وجود داشته باشد، این نهادها میتوانند در عرض چند هفته آن را برنامهریزی و برگزار کنند، در حالی که روند تصویب رسمی آن در دانشگاهها ممکن است ماهها زمان ببرد و در اثر مسایل متعددی که همهی ما از آنها مطلع هستیم، به فراموشی سپرده شده یا راکد بماند.
۲. تخصصهای مکمل و نوآور: این موسسات معمولا اعضایی از رشتهها و گرایشهای متفاوت دارند و توان ایجاد پیوندهای میانرشتهای را دارند. برای نمونه، موسسهای که با همکاری متخصصان علوم انسانی، علوم داده، و طراحی گرافیکی کار میکند، میتواند دادههای تاریخی را به صورت تعاملی و گرافیکی تحلیل و منتشر کند؛ کاری که در ساختار معمولی دانشگاه بهسختی ممکن است.
۳. دسترسی به شبکههای نخبگانی و غیررسمی: بسیاری از این موسسات از اعضای دانشگاههای مختلف کشور (و حتی خارج از کشور) تشکیل شدهاند و از طریق شبکههای دانشجویی، فارغالتحصیلان و مشارکتجویان، قابلیت ایجاد کنسرسیومهای علمی میاندانشگاهی را دارند. این دسترسی بیندانشگاهی برای دانشگاههایی که خواهان توسعه همکاری ملی یا منطقهای هستند، مزیتی بزرگ است که متاسفانه تا کنون توسط دانشگاههای ما نادیده گرفته شده است.
۴. ارتباط موثر با جامعه و صنعت: نهادهای علمی مستقل – به دلیل انعطاف ساختاری و تمرکز بر مسالهمحوری – معمولا ارتباط فعالتری با بخش خصوصی، جامعه مدنی و پروژههای میدانی دارند. این ظرفیت میتواند در پروژههای کاربردی یا کارآفرینی علمی دانشگاهها بسیار موثر باشد.
این موارد البته تنها بخشی از توانی است که امروزه در موسسات مستقل وجود دارد و توسط دانشگاههای ما به دلایل متعدد و مختلف نادیده گرفته شده است.
لینک متن کامل مصاحبه در تارنمای امرداد.
@nimruz_ir
❤24👍10👏3👎2
مسئلهی امر ملّی در مسلخ شریعتی
بیانیه مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز در نقد به ابتذال کشیده شدن مسئله امر ملّی به توسط برگزارکنندگان همایش «شریعتی و امر ملّی»
در روزگاری که مسئلهی «امر ملّی» برای ما ایرانیان به یکی از حیاتیترین مباحث در حیات فکری، سیاسی و تمدنی بدل شده است؛ در عصری که استقلال، انسجام تاریخی، هویت جمعی و شاکلهی فرهنگی ایران، زیر فشارهای سهمگین ژئوپلیتیکی و بحرانهای تمدنی قرار گرفته، تعهد به فهم جدی و ریشهدار از مسئلهی امر ملّی، بیش از هر زمان دیگر ضرورتی اخلاقی، تاریخی و عقلانی دارد. اما تأسفبار و هشداردهنده است که در چنین لحظهی خطیری، شماری از متولیان فرهنگی و دانشگاهی، با برگزاری همایشی با عنوان «شریعتی و امر ملّی»، یکی از مبهمترین، ضدملیترین، تاریکاندیشترین و ایدئولوژیکترین چهرههای سدهی اخیر ایران را در مقام مرجع امر ملّی نشاندهاند. این اقدام، نه یک تلاش نظری جدی، بلکه نشانهای روشن از ابتذال مفهومی و بازی با واژههایی است که ریشه در خون و رنج ملت دارند.
علی شریعتی، نه نظریهپرداز امر ملّی بود و نه دغدغهمند آن. او در طول عمر فکریاش، «ملت» را نه بهمثابه یک «حقیقت تاریخی-فرهنگی»، بلکه همچون ابزار بسیج سیاسی در خدمت پروژهی جهانوطنیسازی هویت ایرانی درک کرد. آنچه برای او «مقدس» بود، نه ایران، بلکه یک هویت غیرملّی و جهانوطنی بود که برای حصول به آن حتی مفهوم «امّت» را نیز به مسلخ کشاند. شریعتی نه در تلاش برای احیای فرهنگ ایرانی، بلکه جهانوطنگرایی ایدئولوژیک بود؛ در تلاش نفی هویت ملی، و بازتولید یک خلافت معنوی با تقلید از جهانوطنگرایی سوسیالیستی بر خرابههای مدرنیتۀ ایرانی. بازخوانی آثار او گواهی روشن بر این است که در نگاه وی، امر ملّی مفهومی زاید، یا دستکم ثانوی و تابع است.
شریعتی، در عمل و نظر، از پروژهی دولت مدرن ایران و تلاشهای روشنفکران ملّی در راستای احیای هویت و ملیت ایرانی، رویگردان بود. او با سنت ایرانگرایی و پرداختن به تداوم مفاهیم ملّی در درازنای تاریخ چند هزارسالهی ایران خصومت داشت، با مدرنیتهی ملّیگرا زاویه داشت، و حیات اجتماعی را نه در سایهی قرارداد سیاسی و هویت مشترک تاریخی، بلکه در پناه شور انقلابی و تعهد ایدئولوژیک به یک هویت جهانوطنی میدید. اگر شریعتی، اندیشمندی بود مدافع امر ملّی، چرا در سراسر آثارش از ایران بهعنوان «ملت تاریخی» جز در مقام نقد و ستیز یاد نکرد؟ چرا تاریخ ایران را به اتهام «سکولاریسم زرتشتی» یا «تقدسگرایی شاهنشاهی» تخطئه کرد؟ چرا ایرانگرایی را همزاد بورژوازی و تجدد طاغوتی دانست؟
امر ملّی مفهومی است که بر بستر رنج تاریخی ملتها، بر خاک و زبان و حافظهی جمعی استوار است؛ نه بازیچهی ایدئولوژیهای رمانتیک یا ارادهگرایانه. امر ملّی، همانطور که در سنتهای فکری مدرن (از ارنست رنان تا بندیکت اندرسون، از هانس کوهن تا آنتونی اسمیت) آمده، بر مفروضاتی چون «همبستگی فرهنگی»، «خاطرهی تاریخی»، «قلمرو سیاسی مستقل»، و تمایزاتی از این نوع متکی است. شریعتی اما، با تأکید بر هویت جهانوطنی، نهتنها این مبانی را انکار کرد، بلکه عملاً به فرایند ملتزدایی از فرهنگ ایرانی دامن زد. امروز، بهجای بازاندیشی انتقادی در نسبت گسستهی شریعتی با امر ملّی، کسانی میکوشند او را در جایگاه متفکر ملی بنشانند و بدینوسیله، بار دیگر مفاهیم ملت، وطن، حافظهی تاریخی و عقلانیت ملی را مصادره کنند.
ما در مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز با صراحت اعلام میداریم:
۱. همایش «شریعتی و امر ملّی» در سطح نظری، نمونهای روشن از جعل مفهومی، و در سطح فرهنگی، مصداقی از آشتیدادن جمعناپذیرهای فکری است.
۲. شریعتی، نه تنها نظریهپرداز ملت نبود، بلکه گفتمان او، یکی از عوامل تقلیل عقلانیت ملی به شور انقلابی، و جایگزینی اندیشهی تمدنی با هیجانات و نظریات نامنطبق جهانوطنگرایانه با واقعیت تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان بود.
۳. برگزاری چنین همایشی، آن هم بدون نقد بنیادی به مبانی ضدملی آثار شریعتی، توهینی به فهم تاریخی ملت ایران و نادیدهگرفتن رنج نظریهپردازان ملیگرا، مبارزان نهضت مشروطه، ایراندوستان، و مدافعان استقلال فرهنگی ایران در قرون اخیر است.
ما خواستار آنیم که مفاهیم مقدسی چون «امر ملّی»، از بازیهای فرهنگی و مصادرههای ایدئولوژیک دور نگاه داشته شود. ایران نیازمند بازاندیشی در امر ملّی است، اما این بازاندیشی باید در پرتو تاریخ واقعی که ایران از سر گذرانده است، هویت ایرانی، و عقلانیت سیاسی با توجه به ذخیرههای تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان صورت گیرد، نه در سایهی شرح و تفسیر بازخوانیهای جهتدار شریعتی یا هر چهرهی ایدئولوژیک دیگر.
ایران را با حقیقت باید شناخت، نه با اسطورههای دروغین و جعلی!
با احترام،
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز
۱۹ تیر ۱۴۰۴
@nimruz_ir
بیانیه مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز در نقد به ابتذال کشیده شدن مسئله امر ملّی به توسط برگزارکنندگان همایش «شریعتی و امر ملّی»
در روزگاری که مسئلهی «امر ملّی» برای ما ایرانیان به یکی از حیاتیترین مباحث در حیات فکری، سیاسی و تمدنی بدل شده است؛ در عصری که استقلال، انسجام تاریخی، هویت جمعی و شاکلهی فرهنگی ایران، زیر فشارهای سهمگین ژئوپلیتیکی و بحرانهای تمدنی قرار گرفته، تعهد به فهم جدی و ریشهدار از مسئلهی امر ملّی، بیش از هر زمان دیگر ضرورتی اخلاقی، تاریخی و عقلانی دارد. اما تأسفبار و هشداردهنده است که در چنین لحظهی خطیری، شماری از متولیان فرهنگی و دانشگاهی، با برگزاری همایشی با عنوان «شریعتی و امر ملّی»، یکی از مبهمترین، ضدملیترین، تاریکاندیشترین و ایدئولوژیکترین چهرههای سدهی اخیر ایران را در مقام مرجع امر ملّی نشاندهاند. این اقدام، نه یک تلاش نظری جدی، بلکه نشانهای روشن از ابتذال مفهومی و بازی با واژههایی است که ریشه در خون و رنج ملت دارند.
علی شریعتی، نه نظریهپرداز امر ملّی بود و نه دغدغهمند آن. او در طول عمر فکریاش، «ملت» را نه بهمثابه یک «حقیقت تاریخی-فرهنگی»، بلکه همچون ابزار بسیج سیاسی در خدمت پروژهی جهانوطنیسازی هویت ایرانی درک کرد. آنچه برای او «مقدس» بود، نه ایران، بلکه یک هویت غیرملّی و جهانوطنی بود که برای حصول به آن حتی مفهوم «امّت» را نیز به مسلخ کشاند. شریعتی نه در تلاش برای احیای فرهنگ ایرانی، بلکه جهانوطنگرایی ایدئولوژیک بود؛ در تلاش نفی هویت ملی، و بازتولید یک خلافت معنوی با تقلید از جهانوطنگرایی سوسیالیستی بر خرابههای مدرنیتۀ ایرانی. بازخوانی آثار او گواهی روشن بر این است که در نگاه وی، امر ملّی مفهومی زاید، یا دستکم ثانوی و تابع است.
شریعتی، در عمل و نظر، از پروژهی دولت مدرن ایران و تلاشهای روشنفکران ملّی در راستای احیای هویت و ملیت ایرانی، رویگردان بود. او با سنت ایرانگرایی و پرداختن به تداوم مفاهیم ملّی در درازنای تاریخ چند هزارسالهی ایران خصومت داشت، با مدرنیتهی ملّیگرا زاویه داشت، و حیات اجتماعی را نه در سایهی قرارداد سیاسی و هویت مشترک تاریخی، بلکه در پناه شور انقلابی و تعهد ایدئولوژیک به یک هویت جهانوطنی میدید. اگر شریعتی، اندیشمندی بود مدافع امر ملّی، چرا در سراسر آثارش از ایران بهعنوان «ملت تاریخی» جز در مقام نقد و ستیز یاد نکرد؟ چرا تاریخ ایران را به اتهام «سکولاریسم زرتشتی» یا «تقدسگرایی شاهنشاهی» تخطئه کرد؟ چرا ایرانگرایی را همزاد بورژوازی و تجدد طاغوتی دانست؟
امر ملّی مفهومی است که بر بستر رنج تاریخی ملتها، بر خاک و زبان و حافظهی جمعی استوار است؛ نه بازیچهی ایدئولوژیهای رمانتیک یا ارادهگرایانه. امر ملّی، همانطور که در سنتهای فکری مدرن (از ارنست رنان تا بندیکت اندرسون، از هانس کوهن تا آنتونی اسمیت) آمده، بر مفروضاتی چون «همبستگی فرهنگی»، «خاطرهی تاریخی»، «قلمرو سیاسی مستقل»، و تمایزاتی از این نوع متکی است. شریعتی اما، با تأکید بر هویت جهانوطنی، نهتنها این مبانی را انکار کرد، بلکه عملاً به فرایند ملتزدایی از فرهنگ ایرانی دامن زد. امروز، بهجای بازاندیشی انتقادی در نسبت گسستهی شریعتی با امر ملّی، کسانی میکوشند او را در جایگاه متفکر ملی بنشانند و بدینوسیله، بار دیگر مفاهیم ملت، وطن، حافظهی تاریخی و عقلانیت ملی را مصادره کنند.
ما در مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز با صراحت اعلام میداریم:
۱. همایش «شریعتی و امر ملّی» در سطح نظری، نمونهای روشن از جعل مفهومی، و در سطح فرهنگی، مصداقی از آشتیدادن جمعناپذیرهای فکری است.
۲. شریعتی، نه تنها نظریهپرداز ملت نبود، بلکه گفتمان او، یکی از عوامل تقلیل عقلانیت ملی به شور انقلابی، و جایگزینی اندیشهی تمدنی با هیجانات و نظریات نامنطبق جهانوطنگرایانه با واقعیت تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان بود.
۳. برگزاری چنین همایشی، آن هم بدون نقد بنیادی به مبانی ضدملی آثار شریعتی، توهینی به فهم تاریخی ملت ایران و نادیدهگرفتن رنج نظریهپردازان ملیگرا، مبارزان نهضت مشروطه، ایراندوستان، و مدافعان استقلال فرهنگی ایران در قرون اخیر است.
ما خواستار آنیم که مفاهیم مقدسی چون «امر ملّی»، از بازیهای فرهنگی و مصادرههای ایدئولوژیک دور نگاه داشته شود. ایران نیازمند بازاندیشی در امر ملّی است، اما این بازاندیشی باید در پرتو تاریخ واقعی که ایران از سر گذرانده است، هویت ایرانی، و عقلانیت سیاسی با توجه به ذخیرههای تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان صورت گیرد، نه در سایهی شرح و تفسیر بازخوانیهای جهتدار شریعتی یا هر چهرهی ایدئولوژیک دیگر.
ایران را با حقیقت باید شناخت، نه با اسطورههای دروغین و جعلی!
با احترام،
مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز
۱۹ تیر ۱۴۰۴
@nimruz_ir
❤54👍22👏12👎10
سیاستهای فرانسه در ایران هرگز به طور جامع مورد بررسی قرار نگرفته است و حضور فرانسه در ایران دوره قاجار عمدتاً به صورت مقطعی و صرفاً در ارتباط با اشاعه فرهنگ فرانسه تلقی شده است. این سخنرانی قصد دارد این دیدگاه را به چالش بکشد و از زاویهای دیگر، نقش فرانسه در ایران را بهویژه در ارتباط با دو قدرت غالب روسیه و بریتانیا مورد بررسی قرار دهد.
جمعه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۴، ساعت ۲۰ به وقت ایران.
محل برگزاری: اسکایروم مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز (لینک از طریق استوری در روز نشست در دسترس عموم خواه بود؛ همچنین میتوانید از طریق کانال تلگرام مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز نیز به آدرس اسکایروم دسترسی یابید):
https://www.skyroom.online/ch/nimruz/iranologists
@nimruz_ir
جمعه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۴، ساعت ۲۰ به وقت ایران.
محل برگزاری: اسکایروم مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز (لینک از طریق استوری در روز نشست در دسترس عموم خواه بود؛ همچنین میتوانید از طریق کانال تلگرام مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز نیز به آدرس اسکایروم دسترسی یابید):
https://www.skyroom.online/ch/nimruz/iranologists
@nimruz_ir
❤14👍4👎2👏1
برای نخستین بار، مدرسهٔ مطالعات زرتشتی برای عموم ایرانیان و فارسی زبانان جهان برگزار میگردد.
موضوعات مورد بحث در مدرسه متنوع بوده و حاصل آخرین یافتههای تاریخی و باستانشناختی و... است.
ایرانیان داخل کشور و همهٔ دانشجویان میتوانند با تخفیف در این مدرسه شرکت کنند.
آموزگاران این مدرسه از سراسر جهان گردهم آمدهاند تا آخرین پژوهشها را با شما درمیان بگذارند.
برای نامنویسی و اطلاعات بیشتر به شمارهٔ زیر فقط در تلگرام یا واتساپ پیام ارسال کنید:
(+98) 9305221998
@nimruz_ir
موضوعات مورد بحث در مدرسه متنوع بوده و حاصل آخرین یافتههای تاریخی و باستانشناختی و... است.
ایرانیان داخل کشور و همهٔ دانشجویان میتوانند با تخفیف در این مدرسه شرکت کنند.
آموزگاران این مدرسه از سراسر جهان گردهم آمدهاند تا آخرین پژوهشها را با شما درمیان بگذارند.
برای نامنویسی و اطلاعات بیشتر به شمارهٔ زیر فقط در تلگرام یا واتساپ پیام ارسال کنید:
(+98) 9305221998
@nimruz_ir
❤38👍1👎1👏1
شاید فکر کنید دامپزشکی یک علم مدرن است، اما ریشههایش در ایران به هزاران سال پیش و دربار پادشاهان و سپاهسالاران میرسد؛ جایی که سلامت اسب، شتر و حتی پرندگان شکاری، بخشی از قدرت یک امپراتوری بود.
این جمعه، به یک سفر زنده در تاریخ میرویم؛ از کتیبهها و اسناد باستانی تا مدرسههای دامپزشکی معاصر.
علیرضا خزایی در گفتگویی با حضور دکتر رضا کسروی (دامپزشک و پژوهشگر تاریخ) تلاش خواهند کرد تا پرده از تاریخ کمتر گفتهشده دامپزشکی ایران بردارند در گفتگویی با عنوان:
تاریخ دامپزشکی ایران
جمعه ۲۴ مردادماه ۱۴۰۴
ساعت ۲۰ به وقت ایران
در اسکایروم مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز:
https://www.skyroom.online/ch/nimruz/iranologists
همراه ما باشید؛ این گفتوگو فقط تاریخ نیست، روایت تداوم یک دانش برای حفظ حیات است.
@nimruz_ir
این جمعه، به یک سفر زنده در تاریخ میرویم؛ از کتیبهها و اسناد باستانی تا مدرسههای دامپزشکی معاصر.
علیرضا خزایی در گفتگویی با حضور دکتر رضا کسروی (دامپزشک و پژوهشگر تاریخ) تلاش خواهند کرد تا پرده از تاریخ کمتر گفتهشده دامپزشکی ایران بردارند در گفتگویی با عنوان:
تاریخ دامپزشکی ایران
جمعه ۲۴ مردادماه ۱۴۰۴
ساعت ۲۰ به وقت ایران
در اسکایروم مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز:
https://www.skyroom.online/ch/nimruz/iranologists
همراه ما باشید؛ این گفتوگو فقط تاریخ نیست، روایت تداوم یک دانش برای حفظ حیات است.
@nimruz_ir
❤38👍7
در چهار قرن گذشته، محققان و پژوهشگران بسیاری تلاش نمودهاند تا براساس توصیفات تاریخی، و نتایج و دادههای حاصل از کاوشهای باستانشناسی، کاخهای هخامنشی را بازسازی نموده و تجسم نمایند که در زمان شکوه و عظمت خود، این کاخها چه شکل و شمایلی داشتهاند.
در گفتگوی پیشرو با عنوان «چهارصد سال تلاش برای بازسازی و تجسم کاخهای هخامنشی»، محمدعلی دویرحاوی (دانشجوی کارشناسیارشد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز) با دکتر علی موسوی (استاد باستانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس) به بحث و گفتگو دربارۀ سابقۀ این تلاشها از قدیمیترین موارد تا بازسازی اخیر «موزۀ گتی» خواهند پرداخت.
جمعه ۳۱ مردادماه ۱۴۰۴، ساعت ۲۰ به وقت ایران.
برگزاری در اسکایروم مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز:
https://www.skyroom.online/ch/nimruz/iranologists
@nimruz_ir
در گفتگوی پیشرو با عنوان «چهارصد سال تلاش برای بازسازی و تجسم کاخهای هخامنشی»، محمدعلی دویرحاوی (دانشجوی کارشناسیارشد فرهنگ و زبانهای باستانی دانشگاه تبریز) با دکتر علی موسوی (استاد باستانشناسی دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس) به بحث و گفتگو دربارۀ سابقۀ این تلاشها از قدیمیترین موارد تا بازسازی اخیر «موزۀ گتی» خواهند پرداخت.
جمعه ۳۱ مردادماه ۱۴۰۴، ساعت ۲۰ به وقت ایران.
برگزاری در اسکایروم مرکز مطالعات ایرانشناسی نیمروز:
https://www.skyroom.online/ch/nimruz/iranologists
@nimruz_ir
❤29🔥1