آزادیهای اساسی که شامل شکلی از قانون حمایت از آزادی و ممنوعیت بازداشت خودسرانه نیز میشوند، حقوقی انتزاعی پدید میآورند که براساس آن، فرد خواهد توانست در برابر قدرت بایستد: این حقوق را قدرت نمیتواند تهدید کند چرا که با این عمل مشروعیت خود را از دست خواهد داد و خودکامه شناخته خواهد شد. پذیرش حق مقاومت در برابر سرکوب، ترجمان نقضناپذیریِ حقوق شهروندان در مقابل قدرت حاکم است. پیدایش این شیوهی استدلال میتواند با «رسالهی تکالیف» نوشتهی سیسرون آغاز شده باشد، که در آن خودکامهکُشی توجیه شده است. از آن پس، چنانکه جملهی «شاه، کسی است که به داد حکومت کند» گفتهی ایسیدور سویلی گواهی میدهد، تعارض بین شاه و حاکم خودکامه مرکز اندیشهی سیاسی قرون وسطا میشود. رهبری، سلطهگری نیست، و هدایت روانها، سرکوب جسمها نیست.
از کتابِ «قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشهی غرب»
سلین اسپکتور
ترجمهی عباس باقری
نقاشی: سخنرانی سیسرون در سنای روم، اثر هانس اشمیت، ۱۹۱۲
آزادیهای اساسی که شامل شکلی از قانون حمایت از آزادی و ممنوعیت بازداشت خودسرانه نیز میشوند، حقوقی انتزاعی پدید میآورند که براساس آن، فرد خواهد توانست در برابر قدرت بایستد: این حقوق را قدرت نمیتواند تهدید کند چرا که با این عمل مشروعیت خود را از دست خواهد داد و خودکامه شناخته خواهد شد. پذیرش حق مقاومت در برابر سرکوب، ترجمان نقضناپذیریِ حقوق شهروندان در مقابل قدرت حاکم است. پیدایش این شیوهی استدلال میتواند با «رسالهی تکالیف» نوشتهی سیسرون آغاز شده باشد، که در آن خودکامهکُشی توجیه شده است. از آن پس، چنانکه جملهی «شاه، کسی است که به داد حکومت کند» گفتهی ایسیدور سویلی گواهی میدهد، تعارض بین شاه و حاکم خودکامه مرکز اندیشهی سیاسی قرون وسطا میشود. رهبری، سلطهگری نیست، و هدایت روانها، سرکوب جسمها نیست.
از کتابِ «قدرت و حاکمیت در تاریخ اندیشهی غرب»
سلین اسپکتور
ترجمهی عباس باقری
نقاشی: سخنرانی سیسرون در سنای روم، اثر هانس اشمیت، ۱۹۱۲
Forwarded from الفبای فردا
آموزش به فرد کمک میکند تا زندگی بهتری داشته باشد. به طور کلی هر چه فردی بیشتر و بهتر آموزش دیده باشد احتمال اینکه ثروتمندتر و سلامتتر باشد بیشتر است. البته آموزش فقط ارزش ابزاری ندارد و بالذات هم مهم است. توسعۀ یک مهارت یا یک استعداد برای انسان لذتبخش است و موجب شکوفایی زندگیاش میشود.
جدا از اینها آموزش برای جامعه هم مهم است. جوامع از افراد باسواد و مولدی که میتوانند ارزش افزوده خلق کنند و در امور مشارکت کنند بهره میبرند. بنابراین کموبیش غیرقابل مناقشه است که بگوییم آموزش هم برای فرد و هم برای جامعه مهم است و این اهمیت در جوامع دموکراتیک بیشتر است.
با این توضیحات و در آستانۀ سال تحصیلی جدید سؤال ما از مهمانان نوزدهمین نشست #خیروخرد این است که مسئلۀ اصلی آموزش در ایران امروز چیست. در این نشست دکتر نعمتالله فاضلی و دکتر احمد میدری هر کدام از نگاه خود به این سؤال پاسخ میدهند.
زمان: چهارشنبه پنجم مهر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
نشست حضوری: خیابان وزرا، کوچه بیستم، پلاک ۶، طبقه چهارم
مشاهده آنلاین در الفبای فردا: alefbayefarda.ir/kheyrokherad-19
🆔 instagram.com/alefbayefarda
🆔 t.me/alefbayefarda
جدا از اینها آموزش برای جامعه هم مهم است. جوامع از افراد باسواد و مولدی که میتوانند ارزش افزوده خلق کنند و در امور مشارکت کنند بهره میبرند. بنابراین کموبیش غیرقابل مناقشه است که بگوییم آموزش هم برای فرد و هم برای جامعه مهم است و این اهمیت در جوامع دموکراتیک بیشتر است.
با این توضیحات و در آستانۀ سال تحصیلی جدید سؤال ما از مهمانان نوزدهمین نشست #خیروخرد این است که مسئلۀ اصلی آموزش در ایران امروز چیست. در این نشست دکتر نعمتالله فاضلی و دکتر احمد میدری هر کدام از نگاه خود به این سؤال پاسخ میدهند.
زمان: چهارشنبه پنجم مهر ماه ۱۴۰۲ ساعت ۱۷
نشست حضوری: خیابان وزرا، کوچه بیستم، پلاک ۶، طبقه چهارم
مشاهده آنلاین در الفبای فردا: alefbayefarda.ir/kheyrokherad-19
🆔 instagram.com/alefbayefarda
🆔 t.me/alefbayefarda
به وضعیتی بیندیشید که اکثر ما از دوران نوجوانی به خاطر میآوریم: کودک بینوایی که بعدازظهر روز یکشنبه بهجای آنکه اجازهی بازی با دوستانش را پیدا کند مجبور است به دیدار مادربزرگ برود. پیام پدر اقتدارگرای قدیمیمسلک به این کودک بیمیل چنین بود: «مهم نیست چه احساسی داری. فقط وظیفهات را انجام بده، برو پیش مادربزرگ و آنجا هم مؤدب باش!» در اینجا مخمصهی کودک چندان هم ناجور نیست: درست است که او مجبور به کاری است که آشکارا میل انجامش را ندارد، اما میتواند آزادی درونی خود و نیز این امکان را داشته باشد که (بعداً) در برابر اقتدار والدینش شورش کند. پیام یک پدرِ «پسامدرن» غیراقتدارگرا بهمراتب رندانهتر است: «میدانی که مادربزرگت چهقدر تو را دوست دارد! اما باشد، من وادارت نمیکنم بروی دیدنش ــ فقط اگر خودت دوست داشتی برو پیشش!» هر بچهای که احمق نباشد (و این یعنی اکثر بچهها) بلافاصله متوجه دام این طرز رفتار آزادمنشانه خواهد شد: در زیر ظاهر انتخاب آزادانه، تقاضایی بهمراتب ستمگرانهتر از تقاضای پدر اقتدارگرای سنتی نهفته است، چراکه بدینترتیب بهطور ضمنی به کودک دستور داده میشود نهتنها به دیدار مادربزرگ برود بلکه به ارادهی مختار خود این کار را بکند. چنین انتخاب آزادانهی کاذبی همانا فرمان ابَرمنخود ضاله است: این امر کودک را حتی از آزادی درونی خود محروم میکند و نهتنها به او میگوید چه کند، بلکه اصلاً میل انجام چه کاری را داشته باشد.
از کتابِ «چگونه لاکان بخوانیم»
اسلاوی ژیژک؛ ویراستار مجموعه: سایمون کریچلی
ترجمهی علی بهروزی
به وضعیتی بیندیشید که اکثر ما از دوران نوجوانی به خاطر میآوریم: کودک بینوایی که بعدازظهر روز یکشنبه بهجای آنکه اجازهی بازی با دوستانش را پیدا کند مجبور است به دیدار مادربزرگ برود. پیام پدر اقتدارگرای قدیمیمسلک به این کودک بیمیل چنین بود: «مهم نیست چه احساسی داری. فقط وظیفهات را انجام بده، برو پیش مادربزرگ و آنجا هم مؤدب باش!» در اینجا مخمصهی کودک چندان هم ناجور نیست: درست است که او مجبور به کاری است که آشکارا میل انجامش را ندارد، اما میتواند آزادی درونی خود و نیز این امکان را داشته باشد که (بعداً) در برابر اقتدار والدینش شورش کند. پیام یک پدرِ «پسامدرن» غیراقتدارگرا بهمراتب رندانهتر است: «میدانی که مادربزرگت چهقدر تو را دوست دارد! اما باشد، من وادارت نمیکنم بروی دیدنش ــ فقط اگر خودت دوست داشتی برو پیشش!» هر بچهای که احمق نباشد (و این یعنی اکثر بچهها) بلافاصله متوجه دام این طرز رفتار آزادمنشانه خواهد شد: در زیر ظاهر انتخاب آزادانه، تقاضایی بهمراتب ستمگرانهتر از تقاضای پدر اقتدارگرای سنتی نهفته است، چراکه بدینترتیب بهطور ضمنی به کودک دستور داده میشود نهتنها به دیدار مادربزرگ برود بلکه به ارادهی مختار خود این کار را بکند. چنین انتخاب آزادانهی کاذبی همانا فرمان ابَرمنخود ضاله است: این امر کودک را حتی از آزادی درونی خود محروم میکند و نهتنها به او میگوید چه کند، بلکه اصلاً میل انجام چه کاری را داشته باشد.
از کتابِ «چگونه لاکان بخوانیم»
اسلاوی ژیژک؛ ویراستار مجموعه: سایمون کریچلی
ترجمهی علی بهروزی
چاپ هفتم منتشر شد
«تداوم و تحول در تاریخ میانهٔ ایران»
آن لمبتن
ترجمهٔ یعقوب آژند
اهمیت نسبی «تداوم» و «تحول» در تاریخ ایران، در زمانها و زمینههای مختلف متفاوت بوده است. در زمینهٔ سیاسی، تهاجمات و تحول در حاکمیت تداوم را منقطع میساخت و در زمینهٔ امور دیوانی و اداری «تداوم» از ویژگیهای چشمگیر بود که شکافهای سیاسی را پر میکرد.
در کتاب تداوم و تحول در تاریخ میانهٔ ایران مؤلف بر آنست که عناصر تداوم و تحول را در وجوه مختلف تاریخ سلجوقیات بزرگ، خوارزمشاهیان و ایلخانان نشان دهد. او عقیده دارد که نباید این دو عنصر را در تقابل و تباین شدید با یکدیگر قرار داد چون در سرتاسر دورهٔ مورد بحث تداوم پایا وجود داشته است.
لمبتن در این کتاب عناصر تداوم و تحول را در بعضی از نهادهای دیوانی، حقوقی و اقتصادی که کم و بیش با هم در ارتباط بودهاند را پی میگیرد و ترکیببندی گروههایی که بر این نهادها تسلط داشتند و عامل مهمی در تحول و تداوم به شمار میرفتند را ارزیابی میکند. هدف وی بررسی جنبههای محیطی است که در چارچوب آن انسانها به دنبال حفظ و اشاعه حیات فرهنگی و معنوی خود در تاریخ میانهٔ ایران بودهاند.
▫️ بخشی از کتاب
چاپ هفتم منتشر شد
«تداوم و تحول در تاریخ میانهٔ ایران»
آن لمبتن
ترجمهٔ یعقوب آژند
اهمیت نسبی «تداوم» و «تحول» در تاریخ ایران، در زمانها و زمینههای مختلف متفاوت بوده است. در زمینهٔ سیاسی، تهاجمات و تحول در حاکمیت تداوم را منقطع میساخت و در زمینهٔ امور دیوانی و اداری «تداوم» از ویژگیهای چشمگیر بود که شکافهای سیاسی را پر میکرد.
در کتاب تداوم و تحول در تاریخ میانهٔ ایران مؤلف بر آنست که عناصر تداوم و تحول را در وجوه مختلف تاریخ سلجوقیات بزرگ، خوارزمشاهیان و ایلخانان نشان دهد. او عقیده دارد که نباید این دو عنصر را در تقابل و تباین شدید با یکدیگر قرار داد چون در سرتاسر دورهٔ مورد بحث تداوم پایا وجود داشته است.
لمبتن در این کتاب عناصر تداوم و تحول را در بعضی از نهادهای دیوانی، حقوقی و اقتصادی که کم و بیش با هم در ارتباط بودهاند را پی میگیرد و ترکیببندی گروههایی که بر این نهادها تسلط داشتند و عامل مهمی در تحول و تداوم به شمار میرفتند را ارزیابی میکند. هدف وی بررسی جنبههای محیطی است که در چارچوب آن انسانها به دنبال حفظ و اشاعه حیات فرهنگی و معنوی خود در تاریخ میانهٔ ایران بودهاند.
▫️ بخشی از کتاب
فرانسیسِ منتقد، با تجسم فردی «متعصب و مؤمنی واقعی» که «هرگز حقهباز نیست» و «در حالتی تبآلود نقاشی میکند» و «شاید درواقع این نیکبختی را دارد که اندکی دیوانه باشد»، اولین بار به جنون ونگوگ اشاره میکند و به محدودیتهای آشکارتر و بیرونیترِ خاص بودن میپردازد. او دو تصویر مهم را به این شرح اضافه میکند: فهمیده نشدنِ [هنر ونگوگ] که موجب میشود تشخیص جنون ونگوگ صرفاً از روی کینه و خصومت باشد («ونگوگ را تا مدتها نقاشی دیوانه و شیاد میپنداشتند که سر عموم مردم کلاه میگذارد») و مسئلهٔ خودآموزی که به مضمون استعداد ذاتی (که مضمون رایج زندگینامهٔ هنرمندهاست) ربط پیدا میکند. «هرگز استادی نداشت»، «تا پیش از بیستسالگی دستش هم به قلمموی نقاشی نخورده بود» و «هیچ معلمی هنر طراحی را [به او] نیاموخته بود». بنابراین «بدون تردید “خلاق” بود». «آنگاه احساس نیاز به آفرینش آزادانه و تخطی از همهٔ هنجارها در او پیدا شد»: تحسین این انسان خلاق و خودآموخته همانا تأکید بر راهورسم مدرنیستها در عدم رعایت قواعد آکادمیک بود، قواعدی که تخطی از آنها ظاهراً همان دلیلِ فهمیده نشدن است. از آن پس فهمیده نشدن دیگر نشانهٔ بیلیاقتی نیست، بلکه برعکس، ارزش مشروعی فراتر از ارزیابیهای معمولی مییابد.
از کتابِ «شکوه ونگوگ»
انسانشناسی تحسین
ناتالی انیک
ترجمهٔ حسن خیاطی
▫️بخشی از کتاب
از کتابِ «شکوه ونگوگ»
انسانشناسی تحسین
ناتالی انیک
ترجمهٔ حسن خیاطی
▫️بخشی از کتاب
علیه رهبران ملت
وای بر آن سرکشِ آلوده،
بر شهر ستمگر!
ندا را نشنید،
و تأدیب نپذیرفت؛
بر یَهُوَه توکل نکرد،
و به خدای خویش نزدیک نگشت.
رؤسایش در میانهٔ آن،
شیران غرانند؛
داورانش گرگان شباند
که چیزی را از برای بامداد نگاه نمیدارند؛
پیامبرانش خودستایان و خدعهگرانند،
و شریعت را زیر پا مینهند.
در میانهٔ آن یَهُوَه دادگر است،
و مرتکب هیچ عمل ستمگرانه نمیشود؛
بامداد به بامداد، حق خود را اعلام میکند،
و هنگام پگاه کوتاهی نمیورزد.
(لیک ستمگر شرم نمیشناسد).
از عهد عتیق، کتابهای پیامبران، کتاب صَفَنْیا
ترجمهٔ پیروز سیار
تصویر اورشلیم جدید، اثر گوستاو دوره، ۱۸۶۵
علیه رهبران ملت
وای بر آن سرکشِ آلوده،
بر شهر ستمگر!
ندا را نشنید،
و تأدیب نپذیرفت؛
بر یَهُوَه توکل نکرد،
و به خدای خویش نزدیک نگشت.
رؤسایش در میانهٔ آن،
شیران غرانند؛
داورانش گرگان شباند
که چیزی را از برای بامداد نگاه نمیدارند؛
پیامبرانش خودستایان و خدعهگرانند،
و شریعت را زیر پا مینهند.
در میانهٔ آن یَهُوَه دادگر است،
و مرتکب هیچ عمل ستمگرانه نمیشود؛
بامداد به بامداد، حق خود را اعلام میکند،
و هنگام پگاه کوتاهی نمیورزد.
(لیک ستمگر شرم نمیشناسد).
از عهد عتیق، کتابهای پیامبران، کتاب صَفَنْیا
ترجمهٔ پیروز سیار
تصویر اورشلیم جدید، اثر گوستاو دوره، ۱۸۶۵
نویسندۀ معاصر، موریس بلانشو، مراقب است که از جانب خود «تعریفی» از ادبیات ارائه نکند، چراکه ادبیات را حرکت نامتناهیِ بازگشت به پرسش ادبیات میداند. پس باید این چند سطرِ برگرفته از متن او را هم یکی از صورتبندیهای این حرکتِ معطوف به خود در نظر بگیریم که در اصل مقوم ادبیات است: «اثر ادبی برای کسی که میداند چگونه به درون آن نفوذ کند نوعی اقامتگاه مجلل سکوت است، حفاظی محکم و دیواری بلند در برابر آن حجم عظیم سخنوری که ما را از خود روگردان میکند تا طرف خطاب قرار دهد. اگر، در این تبت خیالی، که در آن نشانههای مقدس را دیگر در هیچکس نمیتوان یافت، کل ادبیات از سخن گفتن بازایستد، آنچه از دست میرود سکوت است، و همین خسران سکوت است که چه بسا محو شدن زبان ادبی را پدیدار کند.»
از کتابِ «کلام خاموش»
دربارهٔ ادبیات و تناقضهایش
ژاک رانسیر
ترجمهٔ مهدی امیرخانلو
از مجموعهٔ ایدههای رادیکال
نویسندۀ معاصر، موریس بلانشو، مراقب است که از جانب خود «تعریفی» از ادبیات ارائه نکند، چراکه ادبیات را حرکت نامتناهیِ بازگشت به پرسش ادبیات میداند. پس باید این چند سطرِ برگرفته از متن او را هم یکی از صورتبندیهای این حرکتِ معطوف به خود در نظر بگیریم که در اصل مقوم ادبیات است: «اثر ادبی برای کسی که میداند چگونه به درون آن نفوذ کند نوعی اقامتگاه مجلل سکوت است، حفاظی محکم و دیواری بلند در برابر آن حجم عظیم سخنوری که ما را از خود روگردان میکند تا طرف خطاب قرار دهد. اگر، در این تبت خیالی، که در آن نشانههای مقدس را دیگر در هیچکس نمیتوان یافت، کل ادبیات از سخن گفتن بازایستد، آنچه از دست میرود سکوت است، و همین خسران سکوت است که چه بسا محو شدن زبان ادبی را پدیدار کند.»
از کتابِ «کلام خاموش»
دربارهٔ ادبیات و تناقضهایش
ژاک رانسیر
ترجمهٔ مهدی امیرخانلو
از مجموعهٔ ایدههای رادیکال
Forwarded from سهند ایرانمهر
✔️معرفی کتاب «صدر اسلام و زایش سرمایهداری»
✍️سهند ایرانمهر
🔸در خبری خواندم که دکتر موسی غنینژاد در روزنامه دنیای اقتصاد نوشته است: جالب است بدانیم قیمتگذاری دستوری یکی از خط قرمزهای پیامبر اسلام در تدبیر اقتصادی در دوران زمامداری سیاسی خود بوده است. در سیره نبوی نقل است که ایشان، برخلاف سنت رایج آن زمان، هیچگاه حاضر به قیمتگذاری کالاها در بازار حتی در زمان قحطی و در خصوص کالاهای احتکاری نشدند و توصیه فرمودند از آنجا که «قیمتها دست خداست»،چنین کالاهایی باید به هر قیمتی که در بازار معین میشود، عرضه شوند.
🔸این نقل قول را چندی پیش در کتابی با عنوان «صدر اسلام و زایش سرمایهداری» خواندم و نمیدانم آیا دکتر غنینژاد در مصاحبه پیشگفته، فرصت کردهاند، کتابی را که این نقل قول به همراه منبعش در آن آمده است، معرفی کنند یا نه؟ بنابراین به نظرم رسید برای کسانیکه منبع این سخن دکتر غنینژاد را نمیدانند، کتاب حاوی ایننقل قول( ومنبعش) را معرفی کنم.
نویسنده ،کتاب بندیکت ،کهلر که تحصیلات اقتصادی - تاریخی و همچنین تجربه بانکداری دارد در آخرین اثر خود معتقد است، عناصر اصلی سرمایهداری مدرن که ابتدا در ونیز ظاهر شد در واقع از نهادها و رویه های کسب و کار اسلامی اقتباس شده اند. به نوشته وی از جمله نوآوریهای مهم مسلمانان ایجاد نهادهای شرکت و وقف ابداع فنون مدیریت ،تجاری، ریاضیات بازرگانی و اصلاحات پولی است به ادعای نویسنده اسلام تنها دینی است که بنیان گذارش کارآفرین بود و احترام به قراردادها در این دین یک واجب دینی و وظیفۀ مدنی شمرده میشد مکه نه فقط مکانی ،مقدس، بلکه مرکزی بسیار مهم برای تجارت بود و تجربه پیامبر در ،تجارت نقشی مهم در اداره موفق شهر مدینه و مذاکره و جنگ با دشمنان داشت نویسنده با اتکا به منابع گسترده و با بیانی جذاب خواننده را از مکه به مدینه ،دمشق بیت المقدس بغداد، قاهره و سایر شهرهای اسلامی میبرد و با شیوههای مدیریتی حاکمان آن بلاد آشنا میکند و سیر تحول نهادهای اسلامی و علل پیشرفت و سپس افول تمدن اسلامی را با توجه به انگیزه های اقتصادی تحلیل میکند.
🔸بخشی از کتاب:
وقتی محمد [ص] نظارت بر قیمتها را برچید تجار عرب انگشت حیرت به دهان استطاعت مردم گرفتند. ابویوسف سه روایت مختلف از رویدادهای منتج به این تصمیم را باهم مقایسه کرده است که یکی از آنها بدین شرح است:
«قیمتها در زمان پیامبر افزایش یافت و مردم خدمت ایشان رسیدند و درخواست کردند سقف قیمتی که با استطاعت مردم مطابق باشد تعیین شود لیکن ایشان ،فرمودند قیمتهای پایین و بالا را خدا معین کرده است و ما اجازه نداریم از دستورات خدا تخطی کنیم.» ( کتاب الخراج، ابویوسف ص۴۹)به گفته ابویوسف محمد [ص] دستور داد قیمتها را به دستهایی نامرئی واگذارند و تأکید کرد قیمتها چه بسیار و چه،اندک در دست خدا هستند.». در مشكاة المصابيح حنفی هم روایت دیگری از این سخن محمد [ص] نقل شده است: «خداست که نرخها را تعیین میکند و روزی دهنده و روزی ستاننده هموست».
#معرفی_کتاب
نشرنی
@sahandiranmehr
✍️سهند ایرانمهر
🔸در خبری خواندم که دکتر موسی غنینژاد در روزنامه دنیای اقتصاد نوشته است: جالب است بدانیم قیمتگذاری دستوری یکی از خط قرمزهای پیامبر اسلام در تدبیر اقتصادی در دوران زمامداری سیاسی خود بوده است. در سیره نبوی نقل است که ایشان، برخلاف سنت رایج آن زمان، هیچگاه حاضر به قیمتگذاری کالاها در بازار حتی در زمان قحطی و در خصوص کالاهای احتکاری نشدند و توصیه فرمودند از آنجا که «قیمتها دست خداست»،چنین کالاهایی باید به هر قیمتی که در بازار معین میشود، عرضه شوند.
🔸این نقل قول را چندی پیش در کتابی با عنوان «صدر اسلام و زایش سرمایهداری» خواندم و نمیدانم آیا دکتر غنینژاد در مصاحبه پیشگفته، فرصت کردهاند، کتابی را که این نقل قول به همراه منبعش در آن آمده است، معرفی کنند یا نه؟ بنابراین به نظرم رسید برای کسانیکه منبع این سخن دکتر غنینژاد را نمیدانند، کتاب حاوی ایننقل قول( ومنبعش) را معرفی کنم.
نویسنده ،کتاب بندیکت ،کهلر که تحصیلات اقتصادی - تاریخی و همچنین تجربه بانکداری دارد در آخرین اثر خود معتقد است، عناصر اصلی سرمایهداری مدرن که ابتدا در ونیز ظاهر شد در واقع از نهادها و رویه های کسب و کار اسلامی اقتباس شده اند. به نوشته وی از جمله نوآوریهای مهم مسلمانان ایجاد نهادهای شرکت و وقف ابداع فنون مدیریت ،تجاری، ریاضیات بازرگانی و اصلاحات پولی است به ادعای نویسنده اسلام تنها دینی است که بنیان گذارش کارآفرین بود و احترام به قراردادها در این دین یک واجب دینی و وظیفۀ مدنی شمرده میشد مکه نه فقط مکانی ،مقدس، بلکه مرکزی بسیار مهم برای تجارت بود و تجربه پیامبر در ،تجارت نقشی مهم در اداره موفق شهر مدینه و مذاکره و جنگ با دشمنان داشت نویسنده با اتکا به منابع گسترده و با بیانی جذاب خواننده را از مکه به مدینه ،دمشق بیت المقدس بغداد، قاهره و سایر شهرهای اسلامی میبرد و با شیوههای مدیریتی حاکمان آن بلاد آشنا میکند و سیر تحول نهادهای اسلامی و علل پیشرفت و سپس افول تمدن اسلامی را با توجه به انگیزه های اقتصادی تحلیل میکند.
🔸بخشی از کتاب:
وقتی محمد [ص] نظارت بر قیمتها را برچید تجار عرب انگشت حیرت به دهان استطاعت مردم گرفتند. ابویوسف سه روایت مختلف از رویدادهای منتج به این تصمیم را باهم مقایسه کرده است که یکی از آنها بدین شرح است:
«قیمتها در زمان پیامبر افزایش یافت و مردم خدمت ایشان رسیدند و درخواست کردند سقف قیمتی که با استطاعت مردم مطابق باشد تعیین شود لیکن ایشان ،فرمودند قیمتهای پایین و بالا را خدا معین کرده است و ما اجازه نداریم از دستورات خدا تخطی کنیم.» ( کتاب الخراج، ابویوسف ص۴۹)به گفته ابویوسف محمد [ص] دستور داد قیمتها را به دستهایی نامرئی واگذارند و تأکید کرد قیمتها چه بسیار و چه،اندک در دست خدا هستند.». در مشكاة المصابيح حنفی هم روایت دیگری از این سخن محمد [ص] نقل شده است: «خداست که نرخها را تعیین میکند و روزی دهنده و روزی ستاننده هموست».
#معرفی_کتاب
نشرنی
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
در دست انتشار
«در خدمت و خیانت مترجمان»
نوشتهی نیکو سرخوش
در کتاب پیش رو قرار نیست برمبنای چارچوبی زبانشناختی یا معرفتشناختی به صحت و سقم ترجمهها پرداخته شود تا سرانجام فهرستی از مترجمان خوب و بد فراهم آید. پس اگر از خیانت در ترجمه سخن رانده میشود مسئله عدموفاداری به کلمه یا زبانِ مبدأ نیست، بلکه مسئله بر سر مختلکردن یک امکان است و اگر از اخلاق یا اتیک در ترجمه سخن به میان میآید دقیقاً در همین برداشتِ متفاوت از وفاداری و خیانت است که این اخلاق معنا مییابد. این جستار با بیرون آمدن از حلقهی تنگ و کمثمرِ رهیافتهای زبانشناختی و با اتخاذ رویکردی فلسفیـسیاسی در پی آن است که ببیند چگونه رویدادهای تاریخی در برهههای متفاوت بر نمودار سیاست، ادبیات و ترجمه اثر میگذارند و در این میان کدامین نیرو میدانِ ترجمه را به تسخیرِ خود درمیآورد و چگونه؟
در دست انتشار
«در خدمت و خیانت مترجمان»
نوشتهی نیکو سرخوش
در کتاب پیش رو قرار نیست برمبنای چارچوبی زبانشناختی یا معرفتشناختی به صحت و سقم ترجمهها پرداخته شود تا سرانجام فهرستی از مترجمان خوب و بد فراهم آید. پس اگر از خیانت در ترجمه سخن رانده میشود مسئله عدموفاداری به کلمه یا زبانِ مبدأ نیست، بلکه مسئله بر سر مختلکردن یک امکان است و اگر از اخلاق یا اتیک در ترجمه سخن به میان میآید دقیقاً در همین برداشتِ متفاوت از وفاداری و خیانت است که این اخلاق معنا مییابد. این جستار با بیرون آمدن از حلقهی تنگ و کمثمرِ رهیافتهای زبانشناختی و با اتخاذ رویکردی فلسفیـسیاسی در پی آن است که ببیند چگونه رویدادهای تاریخی در برهههای متفاوت بر نمودار سیاست، ادبیات و ترجمه اثر میگذارند و در این میان کدامین نیرو میدانِ ترجمه را به تسخیرِ خود درمیآورد و چگونه؟
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سقراط درست پیش از اینکه جام شوکران را سر بکشد، به دوست و شاگردش، کریتون، گفت: «من به آسکلپیوس خروسی بدهکارم. فراموش نکن دینم را ادا کنی.»
آسکلپیوس الههی درمان در اساطیر یونان باستان بود. به ماری که دور چوبدستیاش پیچیده دقت کنید. آشناست. نه؟ پزشکان عاشق استفاده از این مار در لوگوهایشاناند. به هر حال آسکلپیوس ایزدگونهی پزشکی در اساطیر یونان باستان بود. پس کلام آخر سقراط شاید در حالت تحتاللفظی اشاره دارد به اینکه سقراط یا یکی از پسرانش بهتازگی بیمار بوده و معالجه شده و او باید برای خدای درمان قربانی کند. ولی بدون شک معنای واقعی این کلام چیزی فراتر از معنای تحتاللفظی آن است. بر اساس فلسفهی سقراط، زندگی یک بیماریست. نوعی کوری که دیدگان ما را در مقابل حقیقت تیرهوتار میکند. سقراط در آستانهی مرگ بود، اما از مرگ نمیهراسید. مرگ را به چشم درمانی برای بیماریاش میدید؛ پس برای خدای درمان قربانی درنظر گرفت. این عالیترین کنش سقراط بود، کسی که در سرتاسر مکالمهی فایدون تلاش کرد تا دوستانش را متقاعد کند که روح انسان جاودانه است.
ویدئو از: Train Ride
ترجمهی نگار خلیلی
تهیه و تنظیم: نشر نی
سقراط درست پیش از اینکه جام شوکران را سر بکشد، به دوست و شاگردش، کریتون، گفت: «من به آسکلپیوس خروسی بدهکارم. فراموش نکن دینم را ادا کنی.»
آسکلپیوس الههی درمان در اساطیر یونان باستان بود. به ماری که دور چوبدستیاش پیچیده دقت کنید. آشناست. نه؟ پزشکان عاشق استفاده از این مار در لوگوهایشاناند. به هر حال آسکلپیوس ایزدگونهی پزشکی در اساطیر یونان باستان بود. پس کلام آخر سقراط شاید در حالت تحتاللفظی اشاره دارد به اینکه سقراط یا یکی از پسرانش بهتازگی بیمار بوده و معالجه شده و او باید برای خدای درمان قربانی کند. ولی بدون شک معنای واقعی این کلام چیزی فراتر از معنای تحتاللفظی آن است. بر اساس فلسفهی سقراط، زندگی یک بیماریست. نوعی کوری که دیدگان ما را در مقابل حقیقت تیرهوتار میکند. سقراط در آستانهی مرگ بود، اما از مرگ نمیهراسید. مرگ را به چشم درمانی برای بیماریاش میدید؛ پس برای خدای درمان قربانی درنظر گرفت. این عالیترین کنش سقراط بود، کسی که در سرتاسر مکالمهی فایدون تلاش کرد تا دوستانش را متقاعد کند که روح انسان جاودانه است.
ویدئو از: Train Ride
ترجمهی نگار خلیلی
تهیه و تنظیم: نشر نی
فهرست_کتابهای_نشر_نی؛_پاییز_۱۴۰۲.pdf
814.1 KB
فهرست کتابهای موجود؛ پاییز ۱۴۰۲
افراطیون یا سلطنتطلبان افراطی در سلطنتطلبی گوی سبقت را حتا از لویی هجدهم نیز ربوده بودند. رهبر آنان آرتوا بود، که بعداً شارل دهم لقب گرفت. هرچند افراطیون اکثریتِ «مجلس حیرتانگیز» را در اختیار داشتند، اما چندی بعد شمار آنان هرگز از یک اقلیتِ پرسروصدای ۶۰ تا ۸۰ نفری ــ اکثراً اهالی مناطق جنوبی و غربیِ فرانسه ــ تجاوز نکرد. افراطیون خود را مدافعان ارزشهای سنتیِ سلطنت، کلیسا و اشرافیت میدانستند، یعنی همان سه رکنی که بهگمان ایشان در نظم و هماهنگیِ کامل بر فرانسه حکم میراندند.
تاجگذاری شارل دهم در ۱۸۲۵ گواه آشکاری بر افزایش نفوذ روحانیون بود. لویی هجدهم در کلیسای نوتردام تاج سلطنت بر سر نهاده بود، اما شارل خوش داشت که با برپایی ضیافتی باشکوه در کلیسای جامع رِمس که یادآور مراسم قرون وسطا بود، خاطرات کلوویس اول و گذشتهای خیالانگیز را در اذهان زنده نماید. رابطۀ پادشاه جدید با کلیسا چنان صمیمانه شده بود که مطبوعات غالباً وی را بهطرزی مضحکهآمیز در ردای کشیشان به تصویر میکشیدند. وی با برگزیدن روحانیون به مقام کارگزاران انتخاباتی خود، این پیوند را تحکیم بخشید. در ۱۸۲۲ اسقفها بهتوصیۀ شارل دهم بر سر منابر وعظ و خطابه مردم را به حمایت از افراطیون در انتخابات مجلس ترغیب کردند. این روال در انتخابات ۱۸۲۷ و ۱۸۳۰ شکل عادیتری به خود گرفت. یکی دیگر از نشانههای افزایش نفوذِ سیاسی افراطیون، تصویب قانونی فوقالعاده جنجالی در ۱۸۲۵ بود که بهموجب آن دولت موظف به پرداخت غرامت به مهاجرانی شد که املاک آنان در عصر انقلاب به تصرف درآمده بود. بهاعتقاد لیبرالها پرداخت چنین غرامتی بر روند مستمرِ فروش املاک ــ روندی که از عصر انقلاب آغاز شده بود ــ خدشه وارد میآورد و باعث اتلاف ۶۰۰ میلیون فرانک وجه دولتی میشد، ولی قانون فوراً به مرحلۀ اجرا درآمد و منافع آن مشخصاً نصیب خانوادههایی شد که هیچ نیازی به «اعانه» نداشتند.
از کتابِ سلطنت مشروطه در فرانسه
از مجموعۀ کارگاه تاریخ
پملا پیلبیم
ترجمۀ بابک محقق
تاجگذاری شارل دهم در ۱۸۲۵ گواه آشکاری بر افزایش نفوذ روحانیون بود. لویی هجدهم در کلیسای نوتردام تاج سلطنت بر سر نهاده بود، اما شارل خوش داشت که با برپایی ضیافتی باشکوه در کلیسای جامع رِمس که یادآور مراسم قرون وسطا بود، خاطرات کلوویس اول و گذشتهای خیالانگیز را در اذهان زنده نماید. رابطۀ پادشاه جدید با کلیسا چنان صمیمانه شده بود که مطبوعات غالباً وی را بهطرزی مضحکهآمیز در ردای کشیشان به تصویر میکشیدند. وی با برگزیدن روحانیون به مقام کارگزاران انتخاباتی خود، این پیوند را تحکیم بخشید. در ۱۸۲۲ اسقفها بهتوصیۀ شارل دهم بر سر منابر وعظ و خطابه مردم را به حمایت از افراطیون در انتخابات مجلس ترغیب کردند. این روال در انتخابات ۱۸۲۷ و ۱۸۳۰ شکل عادیتری به خود گرفت. یکی دیگر از نشانههای افزایش نفوذِ سیاسی افراطیون، تصویب قانونی فوقالعاده جنجالی در ۱۸۲۵ بود که بهموجب آن دولت موظف به پرداخت غرامت به مهاجرانی شد که املاک آنان در عصر انقلاب به تصرف درآمده بود. بهاعتقاد لیبرالها پرداخت چنین غرامتی بر روند مستمرِ فروش املاک ــ روندی که از عصر انقلاب آغاز شده بود ــ خدشه وارد میآورد و باعث اتلاف ۶۰۰ میلیون فرانک وجه دولتی میشد، ولی قانون فوراً به مرحلۀ اجرا درآمد و منافع آن مشخصاً نصیب خانوادههایی شد که هیچ نیازی به «اعانه» نداشتند.
از کتابِ سلطنت مشروطه در فرانسه
از مجموعۀ کارگاه تاریخ
پملا پیلبیم
ترجمۀ بابک محقق
در دست انتشار
«عروض و قافیه فارسی»
با رویکرد جدید
نوشتهی علیاصغر قهرمانی مقبل
عروض جدید که از پرویز خانلری آغاز شده و با ابوالحسن نجفی اوج کمنظیری را تجربه کرده، در سیر تکاملی خود به این کتاب رسیده است. در این کتاب ویژگیهای وزن شعر فارسی با زبانی ساده و منسجم، از مقدمات تا طبقهبندی اوزان، بیان میشود. جداول و تمرینهای متنوع و هدفمند آن، با رویکرد آموزشی و کاربردی، خواننده را از کرانه تا ژرفای مباحث عروضی هدایت میکند. در مبحث قافیه نیز تلفیق دقیق مباحث سنتی و جدید، به همراه شواهد پرشمار و بعضاً دیریاب، موجب شده تا کتاب جامعیتی قابل قبول بیابد و کتابی در خور برای تدریس «عروض و قافیه» در دانشگاه باشد.
در دست انتشار
«عروض و قافیه فارسی»
با رویکرد جدید
نوشتهی علیاصغر قهرمانی مقبل
عروض جدید که از پرویز خانلری آغاز شده و با ابوالحسن نجفی اوج کمنظیری را تجربه کرده، در سیر تکاملی خود به این کتاب رسیده است. در این کتاب ویژگیهای وزن شعر فارسی با زبانی ساده و منسجم، از مقدمات تا طبقهبندی اوزان، بیان میشود. جداول و تمرینهای متنوع و هدفمند آن، با رویکرد آموزشی و کاربردی، خواننده را از کرانه تا ژرفای مباحث عروضی هدایت میکند. در مبحث قافیه نیز تلفیق دقیق مباحث سنتی و جدید، به همراه شواهد پرشمار و بعضاً دیریاب، موجب شده تا کتاب جامعیتی قابل قبول بیابد و کتابی در خور برای تدریس «عروض و قافیه» در دانشگاه باشد.
در دههی ۱۹۸۰ هنر زنان دیگر بر سیاستِ بدن زنانه تمرکز نکرد بلکه واسازی معناها و بهپرسشگرفتن نشانهها را در دستور کار خود قرار داد. این تغییرِ رویه قبل از هر چیز ناشی از تأثیرات نظریهی روانکاوی بود که هنرمندان از آن برای تأکید بر سیاست «نگاه خیره» استفاده میکردند. نگاه خیره، به تعبیر نید (۱۹۹۲)، به بدن زنانه «نظم میبخشد»، بدین طریق که آن را بهمثابهی ابژهای سالم، بینقص، ایدهآل و پرمایه بازمینمایاند و درعینحال واقعیت گوشتالو، کثیف و پرنقص آن را کتمان میکند. فمنیستها قضیه را اینگونه طرح میکنند که «زنان چگونه وادار میشوند بدنهایشان را مادهای خام برای دستکاری و نمایش بینگارند و خود را دائماً به دست وارسی و آزمون بسپارند؟». کارهای سیندی شرمن نقد بصری همین تصور نقابگونه از زنانگی است. در عکسهای دستکاریشدهی او، افشای «خودشیفتگی نهفته در زنانگی» و بزرگنمایی و برجستهسازی اعضای بدن زنانه ابزاری میشود برای «تبدیل همزمان عینیتیافتگی زنانه به سوژه و ابژه». بهعلاوه، او با بهکارگیری شگرد نقیضه پارهای تأثیرات متقابل متن و تصویر را نشان میدهد و نیز نمایان میسازد که بین تلاش برخی زنان برای زدودن عیوب و نواقص از بدن زنانه و نمایش تصویری صیقلیافته از آن، از یک سو و انتقادات فمنیستی از اثرات سرکوبگر این فرایندهای تغییرات آرایشی از سوی دیگرْ رابطهای متقابل وجود دارد.
از کتاب «جامعهشناسی هنر»
شیوههای دیدن
دیوید انگلیس و جان هاگسون
ترجمهی جمال محمدی
در دههی ۱۹۸۰ هنر زنان دیگر بر سیاستِ بدن زنانه تمرکز نکرد بلکه واسازی معناها و بهپرسشگرفتن نشانهها را در دستور کار خود قرار داد. این تغییرِ رویه قبل از هر چیز ناشی از تأثیرات نظریهی روانکاوی بود که هنرمندان از آن برای تأکید بر سیاست «نگاه خیره» استفاده میکردند. نگاه خیره، به تعبیر نید (۱۹۹۲)، به بدن زنانه «نظم میبخشد»، بدین طریق که آن را بهمثابهی ابژهای سالم، بینقص، ایدهآل و پرمایه بازمینمایاند و درعینحال واقعیت گوشتالو، کثیف و پرنقص آن را کتمان میکند. فمنیستها قضیه را اینگونه طرح میکنند که «زنان چگونه وادار میشوند بدنهایشان را مادهای خام برای دستکاری و نمایش بینگارند و خود را دائماً به دست وارسی و آزمون بسپارند؟». کارهای سیندی شرمن نقد بصری همین تصور نقابگونه از زنانگی است. در عکسهای دستکاریشدهی او، افشای «خودشیفتگی نهفته در زنانگی» و بزرگنمایی و برجستهسازی اعضای بدن زنانه ابزاری میشود برای «تبدیل همزمان عینیتیافتگی زنانه به سوژه و ابژه». بهعلاوه، او با بهکارگیری شگرد نقیضه پارهای تأثیرات متقابل متن و تصویر را نشان میدهد و نیز نمایان میسازد که بین تلاش برخی زنان برای زدودن عیوب و نواقص از بدن زنانه و نمایش تصویری صیقلیافته از آن، از یک سو و انتقادات فمنیستی از اثرات سرکوبگر این فرایندهای تغییرات آرایشی از سوی دیگرْ رابطهای متقابل وجود دارد.
از کتاب «جامعهشناسی هنر»
شیوههای دیدن
دیوید انگلیس و جان هاگسون
ترجمهی جمال محمدی
در دست انتشار از مجموعهی جهان نمایش
«فیلمنامه پروست؛ در جستوجوی زمان ازدسترفته»
نمایشنامه
هرولد پینتر؛ ترجمهی امین مدی
«روشناییهای بوهم»
نمایشنامهی گروتسک
رامون ماریا دل بایه اینکلان؛ ترجمهی مزدک صدر
«بسی ناگفتهها»
نمایشنامه؛ دربارهی زندگی و آثار کاترین منسفیلد، برگرفته از نوشتههای نویسنده
الن بیتس؛ ترجمهی نرگس انتخابی
در دست انتشار از مجموعهی جهان نمایش
«فیلمنامه پروست؛ در جستوجوی زمان ازدسترفته»
نمایشنامه
هرولد پینتر؛ ترجمهی امین مدی
«روشناییهای بوهم»
نمایشنامهی گروتسک
رامون ماریا دل بایه اینکلان؛ ترجمهی مزدک صدر
«بسی ناگفتهها»
نمایشنامه؛ دربارهی زندگی و آثار کاترین منسفیلد، برگرفته از نوشتههای نویسنده
الن بیتس؛ ترجمهی نرگس انتخابی
چقدر زنان ژاپنی با پوسترها یا افسانههای رومانتیک و سطحی فرق دارند. عروسکی ظریف با موهای ماهرانه آراسته و صندلهای چوبی بلند، که میداند چگونه لبخند بزند، تعظیم کند، کیمونویش را بپوشد و درآورد. اما وقتی به اینجا میآیی زود درمییابی که در پس این نقاب پودرزده کسی پر از قدرت اراده، صبر و بیباکی میزید و تلاش میکند. و عشق بیباک. در یک آواز عامیانهٔ ژاپنی زن میگوید: «ما، تو و من دو تکهٔ یک برگ کاج هستیم که خشک میشوند و میافتند بیآنکه جدا شوند!»
ملاحت ظاهری او نه از ضعفش که از قدرت ارادهی منضبطش ریشه میگیرد، که میتواند بدون تزلزل با هر مصیبتی روبهرو شود، با اینکه بسیار فقیر و بیچاره است، هرگز شکایت نمیکند. و سرنوشتش را آزادانه میپذیرد، چنانکه جنگجوی خوب جایگاه خود را در نبرد میپذیرد.
از کتابِ چین و ژاپن
سفرنامه
نیکوس کازانتزاکیس
ترجمهی محمد دهقانی
ملاحت ظاهری او نه از ضعفش که از قدرت ارادهی منضبطش ریشه میگیرد، که میتواند بدون تزلزل با هر مصیبتی روبهرو شود، با اینکه بسیار فقیر و بیچاره است، هرگز شکایت نمیکند. و سرنوشتش را آزادانه میپذیرد، چنانکه جنگجوی خوب جایگاه خود را در نبرد میپذیرد.
از کتابِ چین و ژاپن
سفرنامه
نیکوس کازانتزاکیس
ترجمهی محمد دهقانی