🔺خرما برای داشتن روابط زناشویی بهتر !👩❤️👩
🔹به عقیده محققان خرما باعث افزایش میل جنسی میشود؛ کافی است که خرما را با شیر بز میل کنید.
🔹 توصیه میکنیم که به مصرف روزانه 2 تا 3 عدد میل کنید.
🌱 @new_method
🔹به عقیده محققان خرما باعث افزایش میل جنسی میشود؛ کافی است که خرما را با شیر بز میل کنید.
🔹 توصیه میکنیم که به مصرف روزانه 2 تا 3 عدد میل کنید.
🌱 @new_method
🔺⚠️این شایعات را بشنو ولی باور نکن⚠️
⏪ شهوت جنـسی زنان 7 برابر مردان است
⏪ مایع منـی برای پوست مفید است
⏪ خوردن منی مفید است
⏪ رابطه جنـسی مقعـدی باعث برجستگی باسـن میشود
⏪ زنان از درد کشیدن در رابطه جنـسی لذت میبرند
⏪ خوداِرضائی باعث گودی و تو رفتگی زیر چشمها میشود
⏪ دختری که باکـره است باردار نمیشود
⏪ ریختن منـی روی ناف باعث بارداری میشود
⏪ از روی چهره ویا راه رفتن فرد میتوان باکره بودن را تشخیص داد
⏪ مردها فقط دنبال سـک.ـس هستند
🌱 @new_method
⏪ شهوت جنـسی زنان 7 برابر مردان است
⏪ مایع منـی برای پوست مفید است
⏪ خوردن منی مفید است
⏪ رابطه جنـسی مقعـدی باعث برجستگی باسـن میشود
⏪ زنان از درد کشیدن در رابطه جنـسی لذت میبرند
⏪ خوداِرضائی باعث گودی و تو رفتگی زیر چشمها میشود
⏪ دختری که باکـره است باردار نمیشود
⏪ ریختن منـی روی ناف باعث بارداری میشود
⏪ از روی چهره ویا راه رفتن فرد میتوان باکره بودن را تشخیص داد
⏪ مردها فقط دنبال سـک.ـس هستند
🌱 @new_method
مادر: تو پیشونی من چی می بینی؟
پسر:آخه من چی بگم؟
مادر:بگو چی می بینی ؟
پسر:وقتی بهشت زیر پاته،دیگه وای به حال پیشونیت
🍃 @infostory 🍃
پسر:آخه من چی بگم؟
مادر:بگو چی می بینی ؟
پسر:وقتی بهشت زیر پاته،دیگه وای به حال پیشونیت
🍃 @infostory 🍃
💕💕
۴ کار که از نون شب برای فرزندت واجب تره!
محبت
یه گل یا گیاه را در نظر بگیرید ک چطوری به نور خورشید نیازمنده کودک شما هم برای رشد کردن نیازمند محبت و لبخند شماست.
بازی
بچه ها با بازی کردن درس های زندگی رو یاد می گیرن و خلاقیت شون رو بالا می برن سعی کنید همبازی خوبی براشون باشید.
کتاب
بچه هایی که توی سال های قبل از مدرسه با کتاب آشنا شدن در طول دوران تحصیل موفق ترند و توی بزرگسالی هم کاغذ و کتاب رو از خودشون جدا نمی کنند.
قصه گفتن
قصه گفتن برای بچه ها فواید زیادی داره از جمله افزایش مهارت هایی مثل :
گوش دادن، تجسم، تصور و خیال پردازی که موجب افزایش هوش کودک میشه.
👩👧👦 @koodak_madar_method
۴ کار که از نون شب برای فرزندت واجب تره!
محبت
یه گل یا گیاه را در نظر بگیرید ک چطوری به نور خورشید نیازمنده کودک شما هم برای رشد کردن نیازمند محبت و لبخند شماست.
بازی
بچه ها با بازی کردن درس های زندگی رو یاد می گیرن و خلاقیت شون رو بالا می برن سعی کنید همبازی خوبی براشون باشید.
کتاب
بچه هایی که توی سال های قبل از مدرسه با کتاب آشنا شدن در طول دوران تحصیل موفق ترند و توی بزرگسالی هم کاغذ و کتاب رو از خودشون جدا نمی کنند.
قصه گفتن
قصه گفتن برای بچه ها فواید زیادی داره از جمله افزایش مهارت هایی مثل :
گوش دادن، تجسم، تصور و خیال پردازی که موجب افزایش هوش کودک میشه.
👩👧👦 @koodak_madar_method
🔺موارد لابیاپلاستی به دلایل زیر قابل انجام است
🔹عدم تقارن لابیا
🔹بزرگی لابیا
🔹 بوی بد و مشکلات بهداشتی ناحیه تناسلی
🔹 احساس درد و ناراحتی حین مقاربت جنسی
🔹 ناراحتی حین انجام فعالیت های ورزشی و پوشیدن لباس های تنگ
🔹 انحراف و پخش جریان ادرای
🔹بالا بردن اعتماد به نفس فرد
🔹بارداری و زایمان باعث بزرگ شدن و تغییر در ظاهر لابی ها می شود که می تواند در روابط جنسی و نزدیکی، مشکلات زیادی ایجاد کند مانند درد در زمان نزدیکی و احساس ناخوشایند از ظاهر واژن.
🔹همچنین چاق و لاغر شدن های مکرر میتواند باعث بزرگی و بدشکلی، افتادگی و آویزان شدن لابیاها و پوست ناحیه واژن شود که همه این موارد با لابیاپلاستی قابل حل و درمان پذیر هستند.
🌱 @new_method
🔹عدم تقارن لابیا
🔹بزرگی لابیا
🔹 بوی بد و مشکلات بهداشتی ناحیه تناسلی
🔹 احساس درد و ناراحتی حین مقاربت جنسی
🔹 ناراحتی حین انجام فعالیت های ورزشی و پوشیدن لباس های تنگ
🔹 انحراف و پخش جریان ادرای
🔹بالا بردن اعتماد به نفس فرد
🔹بارداری و زایمان باعث بزرگ شدن و تغییر در ظاهر لابی ها می شود که می تواند در روابط جنسی و نزدیکی، مشکلات زیادی ایجاد کند مانند درد در زمان نزدیکی و احساس ناخوشایند از ظاهر واژن.
🔹همچنین چاق و لاغر شدن های مکرر میتواند باعث بزرگی و بدشکلی، افتادگی و آویزان شدن لابیاها و پوست ناحیه واژن شود که همه این موارد با لابیاپلاستی قابل حل و درمان پذیر هستند.
🌱 @new_method
🔻فقط سه ماه اینکارا رو هر روز انجام بده:
زود از خواب بیدار شو.
دوش بگیر.
سه صفحه کتاب بخون.
ایده هاتو بنویس.
آموزش ببین.
روی کارت تمرکز کن.
۳۰ دقیقه ورزش کن.
غذای سالم بخور.
شکرگزار باش.
خودتو مجبور کن که خوشحال باشی.
🔹بعد از سه ماه از نتیجه اش متحیر میشی!
🍃 @infostory 🍃
زود از خواب بیدار شو.
دوش بگیر.
سه صفحه کتاب بخون.
ایده هاتو بنویس.
آموزش ببین.
روی کارت تمرکز کن.
۳۰ دقیقه ورزش کن.
غذای سالم بخور.
شکرگزار باش.
خودتو مجبور کن که خوشحال باشی.
🔹بعد از سه ماه از نتیجه اش متحیر میشی!
🍃 @infostory 🍃
در این شب زیبا
چه دعایی کنم
بهتر از این؛ که مُهر تأیید
بر استجابت دعاها
و آرزوهایتان زده شود
عافیتتون همیشگی
عاقبتتون بخیر
و شبتون پر از آرامش
🍃 @infostory 🍃
چه دعایی کنم
بهتر از این؛ که مُهر تأیید
بر استجابت دعاها
و آرزوهایتان زده شود
عافیتتون همیشگی
عاقبتتون بخیر
و شبتون پر از آرامش
🍃 @infostory 🍃
ســـــلام
صـبح بـخیر
روزتون پراز معجزه
و صبحی
پـر از لبخنـد خـــدا
روزتون پـراز خیر و برکت باشه
🍃 @infostory 🍃
صـبح بـخیر
روزتون پراز معجزه
و صبحی
پـر از لبخنـد خـــدا
روزتون پـراز خیر و برکت باشه
🍃 @infostory 🍃
🌱#ماساژور
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_صدوده
مثل مهماني گذشته توقع يه مهماني بزرگ با كلي تشريفات
و ادم داشتم ولي در كمال تعجب كسي توي سالن نبود!
دامون ازم جدا شد و روي مبل نشست انگار ميدونست امشب
كسي نيست،!!شونه ايي بالا انداختم،روي مبل با فاصله ي
كمي ازش نشستم...
يكي از خدمتكارا برامون قهوه اورد و گفت:
_اقا و خانم الان خدمت ميرسن..
دامون سري تكان داد كه خدمتكاره ازمون دور شد به پشتي
مبل تكيه دادم و فنجون قهوه رو دستم گرفتم و مزه مزه كردم
!و فكر كردم به اينكه زيادي اينجا خلوت و عجيب به نظر
ميرسي د!
با صداي پا و عصاي اقابزرگ توجهم سمتشون كشيده شد پدر
دامون و مادرش اراسته و مرتب به سمتمون ميومدن به نشانه
ي ادب از جام بلند شدم به چند قدميم كه رسيدن
گفتم:
_سلام شبتون بخي ر
اقابزرگ نگاهي تيز بهم كرد و بعدش نگاه جديشو به دامون
كه تازه داشت از جاش بلند ميشد دوخت با لحن دوستانه تر
از دفعه قبل گفت:
_خوش امدي دخترجان
دامون با بي ميلي به سمت پدرش رفت و دستشو بوسيد بعد
مادرشو عاشقانه بغل كرد و شروع به خوش بش كردن باهاش
كرد.
اقابزرگ عصاشو يك بار روي زمين كوبيد كه مادر دامون ازش
جدا شد و باهم روي مبل نشستن با اشاره ي دست ازمون
خواست كه ماهم بشينيم.
همراهان گرامی فایل کامل رمان برای دریافت در کانال زیر قرار گرفت از دستش ندید😍 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
نگاهي به دامون كرد و بي مقدمه گفت:
_بهش گفتي چرا اينجاس ؟
دامون با صداي ضعيفي گفت:
_اره...ولي جوابش منفي ه
اقابزرگ بهم نگاه كرد و گفت:
_خوب كه اينطور قبل از اينكه بخوام نظرخودشو بشنوم بهتره
باهم حرف بزنيم البته تنها...
بعد از زدن اين حرف دامون با اعتراض گفت:
_بابا ولي هيلدا فكراشو كرده خواهش ميكنم ا زتون مجبور به
كاريش نكنين..ما فقط باهم دوستيم هنوز براي ازدواج امادگي
نداريم...
پوزخندي روي لبم از حرفاش اومد كه اقابزرگ گفت:
_كي گفته ميخوام مجبورش كنم؟فقط ميخوام باهاش حرف
بزنم
از جاش بلند شد و رو بهم گفت:
_دنبالم بيا دختر جا ن
نگاهي به دامون كردم، ازجام بلند شدم پشت سر اقا بزرگ راه
افتادم در اتاق باز كرد و گفت:
_برو داخل
پا به اتاق گزاشتم يه كتاب خونه ي بزرگ و شيك
بود!بلاتكليف سر جام ايستاد خودش روي صندلي بزرگ كنار
پنجره نشست و به صندلي رو به روش اشاره كرد كه بشين م
بعد از نشستنم گفت:
_خوب بهتره به حرفايي كه ميزنم خوب گوش بدي!بعد جوابتو
ميشنوم،
دستامو تو هم قلاب كردم و به هم فشار دادم تا شايد يكم از
استرس درونم كم بشه سرا پا گوش شدم تا بدونم حرف اقا
بزرگ با من چيه!
🔞سارا دوستم نازا بود برای همین به من پیشنهاد داد مدتی #صیغه همسرش بشم و براشون بچه ای بیارم...
منم بهرام شوهرشو دوست داشتم برای همین موافقت کردم صیغه اون بشم... اما سارا برام یه شرط سخت گذاشته بود... میخواست موقع #رابطه خودشم حضور داشته باشه😱
روز موعود رسید... من رو تخت کنار سارا نشسته بودم که بهرام وارد شد اما بدون لباس...
واقعا باورم نمیشد که با این شرط موافقت کرده باشم... دیگه بی توجه به سارا خودمو سپردم دست بهرام و اون مشغول شد...
تو حال خودم بود که یهو احساس کردم یه دست... 👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEdpamuJOxODdtP5Cw
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_صدوده
مثل مهماني گذشته توقع يه مهماني بزرگ با كلي تشريفات
و ادم داشتم ولي در كمال تعجب كسي توي سالن نبود!
دامون ازم جدا شد و روي مبل نشست انگار ميدونست امشب
كسي نيست،!!شونه ايي بالا انداختم،روي مبل با فاصله ي
كمي ازش نشستم...
يكي از خدمتكارا برامون قهوه اورد و گفت:
_اقا و خانم الان خدمت ميرسن..
دامون سري تكان داد كه خدمتكاره ازمون دور شد به پشتي
مبل تكيه دادم و فنجون قهوه رو دستم گرفتم و مزه مزه كردم
!و فكر كردم به اينكه زيادي اينجا خلوت و عجيب به نظر
ميرسي د!
با صداي پا و عصاي اقابزرگ توجهم سمتشون كشيده شد پدر
دامون و مادرش اراسته و مرتب به سمتمون ميومدن به نشانه
ي ادب از جام بلند شدم به چند قدميم كه رسيدن
گفتم:
_سلام شبتون بخي ر
اقابزرگ نگاهي تيز بهم كرد و بعدش نگاه جديشو به دامون
كه تازه داشت از جاش بلند ميشد دوخت با لحن دوستانه تر
از دفعه قبل گفت:
_خوش امدي دخترجان
دامون با بي ميلي به سمت پدرش رفت و دستشو بوسيد بعد
مادرشو عاشقانه بغل كرد و شروع به خوش بش كردن باهاش
كرد.
اقابزرگ عصاشو يك بار روي زمين كوبيد كه مادر دامون ازش
جدا شد و باهم روي مبل نشستن با اشاره ي دست ازمون
خواست كه ماهم بشينيم.
همراهان گرامی فایل کامل رمان برای دریافت در کانال زیر قرار گرفت از دستش ندید😍 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
نگاهي به دامون كرد و بي مقدمه گفت:
_بهش گفتي چرا اينجاس ؟
دامون با صداي ضعيفي گفت:
_اره...ولي جوابش منفي ه
اقابزرگ بهم نگاه كرد و گفت:
_خوب كه اينطور قبل از اينكه بخوام نظرخودشو بشنوم بهتره
باهم حرف بزنيم البته تنها...
بعد از زدن اين حرف دامون با اعتراض گفت:
_بابا ولي هيلدا فكراشو كرده خواهش ميكنم ا زتون مجبور به
كاريش نكنين..ما فقط باهم دوستيم هنوز براي ازدواج امادگي
نداريم...
پوزخندي روي لبم از حرفاش اومد كه اقابزرگ گفت:
_كي گفته ميخوام مجبورش كنم؟فقط ميخوام باهاش حرف
بزنم
از جاش بلند شد و رو بهم گفت:
_دنبالم بيا دختر جا ن
نگاهي به دامون كردم، ازجام بلند شدم پشت سر اقا بزرگ راه
افتادم در اتاق باز كرد و گفت:
_برو داخل
پا به اتاق گزاشتم يه كتاب خونه ي بزرگ و شيك
بود!بلاتكليف سر جام ايستاد خودش روي صندلي بزرگ كنار
پنجره نشست و به صندلي رو به روش اشاره كرد كه بشين م
بعد از نشستنم گفت:
_خوب بهتره به حرفايي كه ميزنم خوب گوش بدي!بعد جوابتو
ميشنوم،
دستامو تو هم قلاب كردم و به هم فشار دادم تا شايد يكم از
استرس درونم كم بشه سرا پا گوش شدم تا بدونم حرف اقا
بزرگ با من چيه!
🔞سارا دوستم نازا بود برای همین به من پیشنهاد داد مدتی #صیغه همسرش بشم و براشون بچه ای بیارم...
منم بهرام شوهرشو دوست داشتم برای همین موافقت کردم صیغه اون بشم... اما سارا برام یه شرط سخت گذاشته بود... میخواست موقع #رابطه خودشم حضور داشته باشه😱
روز موعود رسید... من رو تخت کنار سارا نشسته بودم که بهرام وارد شد اما بدون لباس...
واقعا باورم نمیشد که با این شرط موافقت کرده باشم... دیگه بی توجه به سارا خودمو سپردم دست بهرام و اون مشغول شد...
تو حال خودم بود که یهو احساس کردم یه دست... 👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEdpamuJOxODdtP5Cw
تربیت کودک تنها به عهده مادر نیست.
نقش پدر تنها در پرداختن هزینه های زندگی نیست ...!
کودک برای داشتن شخصیتی سالم نیاز به:
حضور پدر،
بازی با او،
محبت و توجه پدر دارد ...!
حضور مثبت پدر در زندگی کودک باعث ایجاد:
حرمت نفس،
امنیت،
اعتماد بنفس
و توانایی بیشتر در کودک خواهد شد!
کودکانی که از توجه پدر در زندگی خود برخوردارند در نوجوانی کمتر دچار
مشکل خواهند شد.
👩👧👦 @koodak_madar_method
نقش پدر تنها در پرداختن هزینه های زندگی نیست ...!
کودک برای داشتن شخصیتی سالم نیاز به:
حضور پدر،
بازی با او،
محبت و توجه پدر دارد ...!
حضور مثبت پدر در زندگی کودک باعث ایجاد:
حرمت نفس،
امنیت،
اعتماد بنفس
و توانایی بیشتر در کودک خواهد شد!
کودکانی که از توجه پدر در زندگی خود برخوردارند در نوجوانی کمتر دچار
مشکل خواهند شد.
👩👧👦 @koodak_madar_method
از امروز هرکی ازت پرسید حالت چطوره ؟
بگو عاااالي ام ...
عالیم یعنی فرمان به کاینات, به زمین و زمان به همه ی دنیا به همه ی عالم ...
که ای آسمون, ای زمین, حال من باید عالی باشه ...
حتی اگه بد بد بدم هستی بگو عالیم ...
عالیم دروغ به خود نیست, عالیه فریب
نیست, این یعنی چند ثانیه بعدش میتونی عالی باشی. . .
با قدرت, مثبت اندیش باش ...
قانون اندیشه ها یک قانون بسیار بسیار قدرتمنده ..
فکر ما زندگی ما رو تغییر میده ...
فکر های خوب و مثبت کنید ...
نترسید, از همین امروز شروع کنـــــید
🍃 @infostory 🍃
بگو عاااالي ام ...
عالیم یعنی فرمان به کاینات, به زمین و زمان به همه ی دنیا به همه ی عالم ...
که ای آسمون, ای زمین, حال من باید عالی باشه ...
حتی اگه بد بد بدم هستی بگو عالیم ...
عالیم دروغ به خود نیست, عالیه فریب
نیست, این یعنی چند ثانیه بعدش میتونی عالی باشی. . .
با قدرت, مثبت اندیش باش ...
قانون اندیشه ها یک قانون بسیار بسیار قدرتمنده ..
فکر ما زندگی ما رو تغییر میده ...
فکر های خوب و مثبت کنید ...
نترسید, از همین امروز شروع کنـــــید
🍃 @infostory 🍃
#تربیت فرزند 👨👩👧👦
كودك نيازمند مهر والدين است
نه دلسوزی آنها...
هر چقدر توان داريد به کودک مهر بورزيد ولي دلسوزي نكنيد چرا كه دلسوزي مانع رشد كودك مي شود.
مثلاً اگر كودك شما قادر باشد خودش غذا بخورد ولي شما به او غذا بدهيد دلسوزي كرده ايد، كودك شما بايد بداند كه با گريه كردن نمي تواند به خواسته هايش برسد و اگر شما به درخواست او که با گريه است، توجه كنيد دلسوزی كرده ايد.
👩👧👦 @koodak_madar_method
كودك نيازمند مهر والدين است
نه دلسوزی آنها...
هر چقدر توان داريد به کودک مهر بورزيد ولي دلسوزي نكنيد چرا كه دلسوزي مانع رشد كودك مي شود.
مثلاً اگر كودك شما قادر باشد خودش غذا بخورد ولي شما به او غذا بدهيد دلسوزي كرده ايد، كودك شما بايد بداند كه با گريه كردن نمي تواند به خواسته هايش برسد و اگر شما به درخواست او که با گريه است، توجه كنيد دلسوزی كرده ايد.
👩👧👦 @koodak_madar_method
🔹6 مرد خطرناک برای ازدواج را بشناسید !
▪️ مرد خودخواه و متعصب
▫️ مرد عصبی مزاج
▪️ مردی که آسان دروغ میگوید
▫️ مرد فراری از میدان مبارزه
▪️ مردی که اولویت را خویشاوندانش میداند
▫️ مرد راحت طلب
🌱 @new_method
▪️ مرد خودخواه و متعصب
▫️ مرد عصبی مزاج
▪️ مردی که آسان دروغ میگوید
▫️ مرد فراری از میدان مبارزه
▪️ مردی که اولویت را خویشاوندانش میداند
▫️ مرد راحت طلب
🌱 @new_method
🔹مردها این نوع زنان را دوست ندارند
⏪ زنهایی که خشک و بی روح و سرد هستند و نسبت به روابط زناشویی رغبتی نشان نمیدهند.
⏪ زنهایی که همیشه افسرده و بیحال هستند.
⏪ زنهایی که برای جلب توجه و محبت شوهر، بجای دلبری و عشوه، خودشان را به مریضی میزنند و اظهار ضعف میکنند.
⏪ زنهایی به شوهر خود احترام نمی گذارند بخصوص در جمع خانوادگی و دوستانه از او بدگویی می کنند.
⏪ زنهایی که شلخته هستند و در حمامرفتن و تمیزی خود کوتاهی می کنند
🌱 @new_method
⏪ زنهایی که خشک و بی روح و سرد هستند و نسبت به روابط زناشویی رغبتی نشان نمیدهند.
⏪ زنهایی که همیشه افسرده و بیحال هستند.
⏪ زنهایی که برای جلب توجه و محبت شوهر، بجای دلبری و عشوه، خودشان را به مریضی میزنند و اظهار ضعف میکنند.
⏪ زنهایی به شوهر خود احترام نمی گذارند بخصوص در جمع خانوادگی و دوستانه از او بدگویی می کنند.
⏪ زنهایی که شلخته هستند و در حمامرفتن و تمیزی خود کوتاهی می کنند
🌱 @new_method
امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید
به کسانی فکر کنید که قادر به تکلّم نیستند.
قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.
امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام، از دنیا رفته
قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی،
به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد
پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید
رانندگی کنید،
به کسی فکر کنید که مجبور است همان
مسیر را پیاده طی کند.
و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید
و از آن شکایت کنید
به افراد بیکار و ناتوان
و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند
فکر کنید.
زندگی،یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید
🍃 @infostory 🍃
به کسانی فکر کنید که قادر به تکلّم نیستند.
قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.
امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید،
به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام، از دنیا رفته
قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی،
به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد
پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید
رانندگی کنید،
به کسی فکر کنید که مجبور است همان
مسیر را پیاده طی کند.
و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید
و از آن شکایت کنید
به افراد بیکار و ناتوان
و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند
فکر کنید.
زندگی،یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید
🍃 @infostory 🍃
امشب شب آرزوهاست
شبی که خدا بی حساب میبخشد
ببخشیم و بهترین ها رو برا همه ارزو کنیم
براتون بهترین آرزوها رو دارم
الهی امشب آرزوهاتون با مصلحت خدا یکی باشه ♥️
🍃 @infostory 🍃
شبی که خدا بی حساب میبخشد
ببخشیم و بهترین ها رو برا همه ارزو کنیم
براتون بهترین آرزوها رو دارم
الهی امشب آرزوهاتون با مصلحت خدا یکی باشه ♥️
🍃 @infostory 🍃
صـبحتون
پـراز آرامـش
صبح همه چیزش
رنگ و بـوی تازگی
و طراوت میدهد
آرزو می کنم وجـودتان
پرشود ازعشق و زیبـایی
و رنگ زنـدگیتون
شــاد و دلپـذیـر باشـد
🍃 @infostory 🍃
پـراز آرامـش
صبح همه چیزش
رنگ و بـوی تازگی
و طراوت میدهد
آرزو می کنم وجـودتان
پرشود ازعشق و زیبـایی
و رنگ زنـدگیتون
شــاد و دلپـذیـر باشـد
🍃 @infostory 🍃
💕💕
اگه بچه با اعتماد به نفس می خوای....
وقتی آسیب دید
به جای
پاشو ، بیخود گریه نکن
بگو
دیدم زمین خوردی عزیزم ، الان خوبی؟
وقتی کاری براش سخته
به جای
خیلی راحته ، زود انجامش بده
بگو
میدونم سخته ولی تو از پسش برمیای
وقتی ظرفی رو شکست
به جای
ای دست و پا چلفتی خرابکاری کردی
بگو
من خیلی ناراحتم ، چون این ظرفو خیلی دوست
داشتم ، بیشتر دقت کن.
وقتی با بچه ها بازی نمی کنه
به جای
تو خیلی خجالتی هستی
بگو
عزیزم چرا تو مهمونی با بچه ها بازی نکردی؟
چیزی شده که بخوای به من بگی ، میتونم کمکت کنم؟
👩👧👦 @koodak_madar_method
اگه بچه با اعتماد به نفس می خوای....
وقتی آسیب دید
به جای
پاشو ، بیخود گریه نکن
بگو
دیدم زمین خوردی عزیزم ، الان خوبی؟
وقتی کاری براش سخته
به جای
خیلی راحته ، زود انجامش بده
بگو
میدونم سخته ولی تو از پسش برمیای
وقتی ظرفی رو شکست
به جای
ای دست و پا چلفتی خرابکاری کردی
بگو
من خیلی ناراحتم ، چون این ظرفو خیلی دوست
داشتم ، بیشتر دقت کن.
وقتی با بچه ها بازی نمی کنه
به جای
تو خیلی خجالتی هستی
بگو
عزیزم چرا تو مهمونی با بچه ها بازی نکردی؟
چیزی شده که بخوای به من بگی ، میتونم کمکت کنم؟
👩👧👦 @koodak_madar_method
🌱#ماساژور
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_صدویازده
اقا بزرگ دوتا دستاشو روي عصاش گزاشت و گفت:
_ميدونم دامون مجبورت كرده كه به خواسته ي من جواب
منفي بدي!من از همه چي خبر دارم ميدونم مدتيه صيغش
شدي و با خواهرت دارين تو خونه ي اون زندگي ميكنين...
حتي از كار قبليتم كه مساژور بودي خبر دارم و اينكه چه
اتفاقي براي پدر مادرت افتاده!!!
با دهن باز و چشماي از حدقه بيرون زده بهش خيره شدم
وقتي قيافه ي وا رفته و متعجبمو ديد ابرويي بالا انداخت و
گفت:
_حالا نميخواد انقدر تعجب كني چيزاي ديگه ايي هم هست
كه ميدونم ولي الان موقع گفتنش نيست...
اينارو گفتم بهت كه بدوني من بي دليل كاريو نميكنم اين
ازدواج خيلي ميتونه به نفعت باشه تو الان همين جوريشم زن
دامون محسوب ميشي..!
ولي من ميخوام قانوني باشه و اسمتون بره تو شناسنامه ي
هم...
وقتي باهاش ازدواج كني از اين اوارگي نجات پيدا ميكني
خودم هواتو دارم نميزارم كسي اذيتت كنه...تو الان يه زني با
شناسنامه ي سفيد بهتره بيشتر فكر كني
همراهان گرامی فایل کامل رمان برای دریافت در کانال زیر قرار گرفت از دستش ندید😍 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
با شنيدن حرفاش به فكر فرو رفتم حق با اون بود من ديگه
چيزي براي از دست دادن نداشتم مسعله ي اصلي اين بود كه
دامون منو براي ازدواج نميخواست...
من و مني كردم و گفتم:
_ولي دامون نميخواد با من ازدواج كنه..
اقا بزرگ با شنيدن اين حرف من پوزخندي زد و گفت:
_مگه دست اونه نخواد!وقتي من بگم نميتونه مخالفت كنه
وگرنه هرچيزي كه بهش دادم پس ميگيرم!
فقط تنها چيزي كه نگرانش بودم اين بود كه تو قبول
نكني..حالا بگو ببينم با اين حرفا كه زدم حاضري باهاش
ازدواج كني؟؟
سرمو پايين انداختم و به دستام خيره شدم مشغول بازي با
انگشتام شدم كمي فكر كردم..
به هرحال براي من كه فرقي نميكرد الانشم زنش بودم حداقل
با عقد داعمي ديگه انگ هرز بودن بهم نميخورد،و اينكه يكي
بود مراقبمون باشه،پشت و پناهمون باشه..
🔞سارا دوستم نازا بود برای همین به من پیشنهاد داد مدتی #صیغه همسرش بشم و براشون بچه ای بیارم...
منم بهرام شوهرشو دوست داشتم برای همین موافقت کردم صیغه اون بشم... اما سارا برام یه شرط سخت گذاشته بود... میخواست موقع #رابطه خودشم حضور داشته باشه😱
روز موعود رسید... من رو تخت کنار سارا نشسته بودم که بهرام وارد شد اما بدون لباس...
واقعا باورم نمیشد که با این شرط موافقت کرده باشم... دیگه بی توجه به سارا خودمو سپردم دست بهرام و اون مشغول شد...
تو حال خودم بود که یهو احساس کردم یه دست... 👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEdpamuJOxODdtP5Cw
لینک قسمت اول👇
https://t.me/c/1411171179/12673
#قسمت_صدویازده
اقا بزرگ دوتا دستاشو روي عصاش گزاشت و گفت:
_ميدونم دامون مجبورت كرده كه به خواسته ي من جواب
منفي بدي!من از همه چي خبر دارم ميدونم مدتيه صيغش
شدي و با خواهرت دارين تو خونه ي اون زندگي ميكنين...
حتي از كار قبليتم كه مساژور بودي خبر دارم و اينكه چه
اتفاقي براي پدر مادرت افتاده!!!
با دهن باز و چشماي از حدقه بيرون زده بهش خيره شدم
وقتي قيافه ي وا رفته و متعجبمو ديد ابرويي بالا انداخت و
گفت:
_حالا نميخواد انقدر تعجب كني چيزاي ديگه ايي هم هست
كه ميدونم ولي الان موقع گفتنش نيست...
اينارو گفتم بهت كه بدوني من بي دليل كاريو نميكنم اين
ازدواج خيلي ميتونه به نفعت باشه تو الان همين جوريشم زن
دامون محسوب ميشي..!
ولي من ميخوام قانوني باشه و اسمتون بره تو شناسنامه ي
هم...
وقتي باهاش ازدواج كني از اين اوارگي نجات پيدا ميكني
خودم هواتو دارم نميزارم كسي اذيتت كنه...تو الان يه زني با
شناسنامه ي سفيد بهتره بيشتر فكر كني
همراهان گرامی فایل کامل رمان برای دریافت در کانال زیر قرار گرفت از دستش ندید😍 👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEVa1eTYxjJmy3IFLg
با شنيدن حرفاش به فكر فرو رفتم حق با اون بود من ديگه
چيزي براي از دست دادن نداشتم مسعله ي اصلي اين بود كه
دامون منو براي ازدواج نميخواست...
من و مني كردم و گفتم:
_ولي دامون نميخواد با من ازدواج كنه..
اقا بزرگ با شنيدن اين حرف من پوزخندي زد و گفت:
_مگه دست اونه نخواد!وقتي من بگم نميتونه مخالفت كنه
وگرنه هرچيزي كه بهش دادم پس ميگيرم!
فقط تنها چيزي كه نگرانش بودم اين بود كه تو قبول
نكني..حالا بگو ببينم با اين حرفا كه زدم حاضري باهاش
ازدواج كني؟؟
سرمو پايين انداختم و به دستام خيره شدم مشغول بازي با
انگشتام شدم كمي فكر كردم..
به هرحال براي من كه فرقي نميكرد الانشم زنش بودم حداقل
با عقد داعمي ديگه انگ هرز بودن بهم نميخورد،و اينكه يكي
بود مراقبمون باشه،پشت و پناهمون باشه..
🔞سارا دوستم نازا بود برای همین به من پیشنهاد داد مدتی #صیغه همسرش بشم و براشون بچه ای بیارم...
منم بهرام شوهرشو دوست داشتم برای همین موافقت کردم صیغه اون بشم... اما سارا برام یه شرط سخت گذاشته بود... میخواست موقع #رابطه خودشم حضور داشته باشه😱
روز موعود رسید... من رو تخت کنار سارا نشسته بودم که بهرام وارد شد اما بدون لباس...
واقعا باورم نمیشد که با این شرط موافقت کرده باشم... دیگه بی توجه به سارا خودمو سپردم دست بهرام و اون مشغول شد...
تو حال خودم بود که یهو احساس کردم یه دست... 👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEdpamuJOxODdtP5Cw
#پرسش_و_پاسخ
#سوال:
از عقب سکس کردم سوزش داشتم صبح که رفتم دستشویی منی شوهرم و خون از عقب اومد.میخواستم ببینم مشکلی پیش نیومده؟!
#پاسخ:
در نزديكی مقعدی امكان آسيب به اسفنگتر و ديواره روده وجود دارد.
دليل خون ديدن همين آسيب های وارد شده است.
مقعد هنگام تحريك جنسی مانند واژن نبوده. بنابراين دخول با مقاومت و سختی انجام ميگيرد و بسیار آسيب زا می باشد.
در دخول واژينال بدليل ساختار واژن بعد از رابطه مايع منی خارج ميگردد ولی در رابطه مقعدی مايع منی محبوس شده و مدت زمان بيشتری در تماس با بدن شماست.
به همين دلايل هست كه امكان انتقال بيماري های مقاربتی در سـكس مقعدی بيشتر ميباشد. علت سوزش هم خراش هايی است كه در طول مسير رفت و برگشت آلت ايجاد ميگردد.
⚠️ بنابراین توصیه میشود بشدت از رابطه معقدی پرهیز شود.
🌱 @new_method
#سوال:
از عقب سکس کردم سوزش داشتم صبح که رفتم دستشویی منی شوهرم و خون از عقب اومد.میخواستم ببینم مشکلی پیش نیومده؟!
#پاسخ:
در نزديكی مقعدی امكان آسيب به اسفنگتر و ديواره روده وجود دارد.
دليل خون ديدن همين آسيب های وارد شده است.
مقعد هنگام تحريك جنسی مانند واژن نبوده. بنابراين دخول با مقاومت و سختی انجام ميگيرد و بسیار آسيب زا می باشد.
در دخول واژينال بدليل ساختار واژن بعد از رابطه مايع منی خارج ميگردد ولی در رابطه مقعدی مايع منی محبوس شده و مدت زمان بيشتری در تماس با بدن شماست.
به همين دلايل هست كه امكان انتقال بيماري های مقاربتی در سـكس مقعدی بيشتر ميباشد. علت سوزش هم خراش هايی است كه در طول مسير رفت و برگشت آلت ايجاد ميگردد.
⚠️ بنابراین توصیه میشود بشدت از رابطه معقدی پرهیز شود.
🌱 @new_method