حقیقتا خیلی از آدما بدم میاد.
اونقدری که میخوام سرشونو بکوبم به دیوار و تا حد مرگ بزنمشون جوری که واقعا حس کنم که دارن درد میکشن.
با لگد بزنم تو شکمشون و بگم بمیر، بمیر بیدغدعه، بمیر نادان، بمیر، بمیر، بمیر.
ولی خب نمیتونم و فقط توی سرم میکوبمشون.
اونقدری که میخوام سرشونو بکوبم به دیوار و تا حد مرگ بزنمشون جوری که واقعا حس کنم که دارن درد میکشن.
با لگد بزنم تو شکمشون و بگم بمیر، بمیر بیدغدعه، بمیر نادان، بمیر، بمیر، بمیر.
ولی خب نمیتونم و فقط توی سرم میکوبمشون.
با خودم میگم کاشکی قدرت فراموشی داشتم.
کاش میتونستم اراده کنم و دیگه اون لحظههارو یادم نیاد.
کاش میتونستم اراده کنم و دیگه اون لحظههارو یادم نیاد.
تماشا کردن غروب لب ساحل با موزیک یا کتاب رو ترجیح میدم به پارتیهای چرت و بیهوده.