"ای کاش خالقت میدانست چه تندیس پرستیدنی را تراشیده است، انقدر که شاید روزی کافری برای پرستش آن مخلوق به خدایش پشت کند!"
#سرخپوش
#سرخپوش
"نقطه ضعف، تزلزل مردمک های سیاهت بین دریای سرخ چشمانت؛و آن بود پایان حسابی که ما را به آغوش آغاز کشاند!"
#سرخپوش
#سرخپوش
'افسرش زیبا بود!
افسوس که نمیدانست...
افسوس که نمیگفت، تا نداند!
افسوس که نمیتوانست همچون او، او را طوری ستایش و پرستش کند که شایستهی آن است؛ در واقع با هربار خیره ماندن به آن بارها از درون میمرد و زنده میشد
اما سرکشتر از آن بود که بخواهد احساساتش را به زبان اورد؛
جانش به جان او بند بود و حالا چه دردناک جانهایشان در کنار هم، درد میکشید"!
#سرخپوش
افسوس که نمیدانست...
افسوس که نمیگفت، تا نداند!
افسوس که نمیتوانست همچون او، او را طوری ستایش و پرستش کند که شایستهی آن است؛ در واقع با هربار خیره ماندن به آن بارها از درون میمرد و زنده میشد
اما سرکشتر از آن بود که بخواهد احساساتش را به زبان اورد؛
جانش به جان او بند بود و حالا چه دردناک جانهایشان در کنار هم، درد میکشید"!
#سرخپوش
"بهت گفتم حرفهات برای گرم کردنم کافیه و آغوشت برای آتیش زدنم...
حالا به من بگو ، لبهات چی به سر مردی میاره که با حرفهات گرم میشه و با آغوشت میسوزه؟!"
#سرخپوش
حالا به من بگو ، لبهات چی به سر مردی میاره که با حرفهات گرم میشه و با آغوشت میسوزه؟!"
#سرخپوش
-فرقی نداره مومن ترین باشی یا کافر ترین؛ زیبایی کشش ایجاد میکنه و تو رئیس... عجیب زیبایی!
#سرخپوش
#سرخپوش
-حسادت چه زمانی به وجود میاد رئیسزاده؟!
"حسادت در پس خواستن بود! تا پای خواستن و به دست آوردن به میان کشیده نمیشد، حسادتی در کار نبود!"
-زمانی که پای علاقه وسط کشیده شده باشه، یا حتی... بیشتر از اون!
+مثل چی؟
-خواستن... میخواستمت جونگکوک؛ اما برای من نبودی!
+قرار نبود برای کسی باشم، اما حالا چشمهات رو باز کن! چشمهات رو باز کن و ببین رئیس بند هشتم به کدوم حرومزادهای دلبسته!
† ⁘⁘⁘⁘⁘ ⸸ ⁘⁘⁘⁘⁘ †
#سرخپوش
"حسادت در پس خواستن بود! تا پای خواستن و به دست آوردن به میان کشیده نمیشد، حسادتی در کار نبود!"
-زمانی که پای علاقه وسط کشیده شده باشه، یا حتی... بیشتر از اون!
+مثل چی؟
-خواستن... میخواستمت جونگکوک؛ اما برای من نبودی!
+قرار نبود برای کسی باشم، اما حالا چشمهات رو باز کن! چشمهات رو باز کن و ببین رئیس بند هشتم به کدوم حرومزادهای دلبسته!
† ⁘⁘⁘⁘⁘ ⸸ ⁘⁘⁘⁘⁘ †
#سرخپوش
-فهمیدم یه مرد با یه قلب مرده هم میتونه... عاشق بشه!
فهمیدم دلمردهها هم میتونن اون حس رو احساس کنن.
فهمیدم میشه بی سر و صدا دل باخت... و من، باختمش!
قلبم رو دادم به تو... و متاسفم که مرده بود!
#سرخپوش
فهمیدم دلمردهها هم میتونن اون حس رو احساس کنن.
فهمیدم میشه بی سر و صدا دل باخت... و من، باختمش!
قلبم رو دادم به تو... و متاسفم که مرده بود!
#سرخپوش
روزی به کتاب فروشی پا میذاری و میخوای کتاب بخری با کتاب برتر سال مواجه میشی با پوستری که قلبتو میلرزونه و ضخامتش لبخندتو درخشان تر میکنه..
خاطراتت رو زنده میکنه و زیرش نوشته نیوشا و اولین صفحش با امضای نویسندش رنگین شده و تقدیم شده به ناامیدی هاش...✨️
#سرخپوش
خاطراتت رو زنده میکنه و زیرش نوشته نیوشا و اولین صفحش با امضای نویسندش رنگین شده و تقدیم شده به ناامیدی هاش...✨️
#سرخپوش
"آغوشت رو نگه میدارم برای زمستونِ واقعی؛ تو حرفهات هم برای گرم کردنم کافیه!"
#سرخپوش
#سرخپوش
"نقطه ضعف، تزلزل مردمک های سیاهت بین دریای سرخ چشمانت؛ و آن بود پایان حسابی که ما را به آغوش آغاز کشاند!"
#سرخپوش
#سرخپوش