تاریخچه فرقه ضالّه بهائیت
🔹#قسمت پنجم ⬇️
🔶علی محمد باب با سفارش أستادش سیّد ڪاظم رشتی به شیراز بازگشت و به شغل بزازی ڪه شغل آباء و اجدادی اش محسوب می شد إشتغال ورزید پس از گذشت دو ماه خاطرات مجلس درس سیّد ڪاظم آرامش را از او سلب ڪرد و او زمزمه سفر را آغاز ڪرد
🔷مادرش فاطمه بیگم وقتی از تصمیم فرزندش مطّلع شد مضطرب گردیده سراسیمه از برادرش میرزا سیّد علی خواست تا خدیجه بیگم دختـــــــــر میرزا علی را ڪه عمویش است برای پسرش تزویج نماید تا بدین طریق علی محمد از فڪر سفر مجدد به عراق منصرف شده پابست زندگی شود و مشغول ڪسب و ڪار گردد
🔶بدین ترتیب مراسم خواستگاری و ازدواج مدّعی بابیت با خدیجه سلطان بیگم در روز جمعه ۱۸ رجب ۱۲۵۸ قمری برابر با سوم شهریور ماه ۱۲۲۱ شمسی در خانه پدری اش واقع در کوی شمشیرگرها و بنا به نقلی در خانه دائی اش میرزا سید علی برگزار شد
🔷علی محمّدشیرازی در این زمان ڪه بیست و سه سال از سنش می گذشت و در خانه پدری خود در شیراز سڪونت داشت روزگار خویش را در همان شهر به شغل آباء و أجدادی اش یعنی بزازی و پارچه فروشی مشغول بود و از این طریق إمرار معاش ڪرده هزینه زندگی اش را تأمین می نمود
🔶یڪ سال پس از إزدواج آن دو صاحب فرزندی شدند ڪه او را احمد نامیدند اما حیات این نوزاد چندان دوام نیافت و از دنیا رفت بعضی از مورخین فرقه ضالّه بهائیت معتقدند این فرزند در سنین شیرخوارگی از دنیا رفت و بعضی دیگر قائل اند ڪه او زنده بدنیا نیامده بود در نهایت این نوزاد را در صحن امامزاده بی بی خدیجه معروف به بی بی دختران شیراز دفن ڪردند
🔷پس از گذشت بیست ماه از حضور علی محمّد باب در شیراز استادش سیّد ڪاظم رشتی در روز یڪشنبه دهم دی ماه ۱۲۲۲ شمسی بدون اینڪه جانشینی برای خود معرفی نماید در سن ۴۶ سالگی بطور ناگهانی از دنیا رفت شاگردانش بدن او را پس از تشییع در أطراف حرم مطهّر امام حسین علیه السّلام دفن ڪردند
🔶بعد از فوت سیّد ڪاظم تعدادی از شاگردان وی مانند ڪریم خان ڪرمانی میرزا حسن گوهر و میرزا محیط ڪـــــــــرمانی برای تصاحب مقام جانشینی سیّد ڪاظم رقابت سختی را آغاز ڪردند اما تعدادی دیگر از شاگردانش سه روز در خانه او به عزاداری و سوگواری پرداختند
🔷بعد از پایان عزاداری ملّاحسين بشرویه ای ڪه از بزرگ ترین شاگرد سیّد ڪاظم محسوب می شد از دیگر شاگردان سيّد پرسيد : أستاد ما در آخر عمر چه وصيّتی داشت و آخرين نصيحتش چه بود؟ گفتند : وی چند مرتبه این حرف را تکرار ڪرد ڪه بعد از فوت وی ترڪ خانه و کاشانه ڪنيم و در بلاد پخش شويم و به جستجوی حضرت موعود بپردازيم چرا ڪه ظهور موعود نزديک است لذا باید خود را آماده ڪنيد
🔶ملّاحسين وقتی اين سخنان را شنيد گفت : با وجود اين همه تأڪيدات استاد پس چرا در ڪربلا ماندهايد و به جستجوی حضرت موعود نپرداختهايد؟ گفتند : ما همه مقصّريم و إقرار و اعتراف به تقصير خود داريم اما شخص تو را صاحب رتبه عظيم می دانیم اينڪ هرچه دستور دهی إطاعت می ڪنيم حتّی اگر خودت را حضرت موعود معرّفی ڪنی ملّاحسين گفت : ما همه بنده آستانيم هرگز من چنين ادّعائی نمی ڪنم ما اول باید به سفارش استادمان عمل کنیم و آنچه ڪه وی گفته قولاً و عملاً بڪار بندیم
🔷سپس ملّاحسين سراغ میرزا حسن گوهر و میرزا محیط ڪرمانی از مشاهیر شاگردان سیّد ڪاظم رفت و تعلیمات سید را در أواخر عمر به آنها یادآور شد و از آنان خواست ڪه با وی در جستجوی حضرت موعود عازم سفر شوند لڪن هریڪ متعذر به عذری گشت و از همراهی إستنکاف نمود
🔶ملّاحسين ڪه ۳۱ ساله بود و ۹ سال محضر سیّد ڪاظم را درڪ ڪرده بود مطمئن بود سیّد کاظم بی جهت چنان سفارشی نڪرده است بنابراین با ناامیدی از آنها از پای ننشست و به همراه برادر و پسر دائی اش به طرف ڪوفه حرکت ڪرد و مدت چهل شبانه روز در مسجد ڪوفه به إعتڪاف نشست و به عبادت و راز و نیاز با حقتعالی پرداخت و آرزوی دیدار حضرت موعود را طلب می ڪرد
🔷پس از سپری شدن چهل شبانه روز إعتکاف ملّاحسین به طرف ایران حرڪت ڪرد و إبتدا به بوشهر رفت (جائی ڪه علی محمد شیرازی مدت پنج سال در آن شهر إقامت داشت) وقتی از پیدا ڪردن دوست و هم بحث خود در آن شهر ناامید شد به طرف شیراز به راه افتاد.
#بهائیت/#بهائی/#باب/#بهائیت_شناشی
@nedayeshiacom
🔹#قسمت پنجم ⬇️
🔶علی محمد باب با سفارش أستادش سیّد ڪاظم رشتی به شیراز بازگشت و به شغل بزازی ڪه شغل آباء و اجدادی اش محسوب می شد إشتغال ورزید پس از گذشت دو ماه خاطرات مجلس درس سیّد ڪاظم آرامش را از او سلب ڪرد و او زمزمه سفر را آغاز ڪرد
🔷مادرش فاطمه بیگم وقتی از تصمیم فرزندش مطّلع شد مضطرب گردیده سراسیمه از برادرش میرزا سیّد علی خواست تا خدیجه بیگم دختـــــــــر میرزا علی را ڪه عمویش است برای پسرش تزویج نماید تا بدین طریق علی محمد از فڪر سفر مجدد به عراق منصرف شده پابست زندگی شود و مشغول ڪسب و ڪار گردد
🔶بدین ترتیب مراسم خواستگاری و ازدواج مدّعی بابیت با خدیجه سلطان بیگم در روز جمعه ۱۸ رجب ۱۲۵۸ قمری برابر با سوم شهریور ماه ۱۲۲۱ شمسی در خانه پدری اش واقع در کوی شمشیرگرها و بنا به نقلی در خانه دائی اش میرزا سید علی برگزار شد
🔷علی محمّدشیرازی در این زمان ڪه بیست و سه سال از سنش می گذشت و در خانه پدری خود در شیراز سڪونت داشت روزگار خویش را در همان شهر به شغل آباء و أجدادی اش یعنی بزازی و پارچه فروشی مشغول بود و از این طریق إمرار معاش ڪرده هزینه زندگی اش را تأمین می نمود
🔶یڪ سال پس از إزدواج آن دو صاحب فرزندی شدند ڪه او را احمد نامیدند اما حیات این نوزاد چندان دوام نیافت و از دنیا رفت بعضی از مورخین فرقه ضالّه بهائیت معتقدند این فرزند در سنین شیرخوارگی از دنیا رفت و بعضی دیگر قائل اند ڪه او زنده بدنیا نیامده بود در نهایت این نوزاد را در صحن امامزاده بی بی خدیجه معروف به بی بی دختران شیراز دفن ڪردند
🔷پس از گذشت بیست ماه از حضور علی محمّد باب در شیراز استادش سیّد ڪاظم رشتی در روز یڪشنبه دهم دی ماه ۱۲۲۲ شمسی بدون اینڪه جانشینی برای خود معرفی نماید در سن ۴۶ سالگی بطور ناگهانی از دنیا رفت شاگردانش بدن او را پس از تشییع در أطراف حرم مطهّر امام حسین علیه السّلام دفن ڪردند
🔶بعد از فوت سیّد ڪاظم تعدادی از شاگردان وی مانند ڪریم خان ڪرمانی میرزا حسن گوهر و میرزا محیط ڪـــــــــرمانی برای تصاحب مقام جانشینی سیّد ڪاظم رقابت سختی را آغاز ڪردند اما تعدادی دیگر از شاگردانش سه روز در خانه او به عزاداری و سوگواری پرداختند
🔷بعد از پایان عزاداری ملّاحسين بشرویه ای ڪه از بزرگ ترین شاگرد سیّد ڪاظم محسوب می شد از دیگر شاگردان سيّد پرسيد : أستاد ما در آخر عمر چه وصيّتی داشت و آخرين نصيحتش چه بود؟ گفتند : وی چند مرتبه این حرف را تکرار ڪرد ڪه بعد از فوت وی ترڪ خانه و کاشانه ڪنيم و در بلاد پخش شويم و به جستجوی حضرت موعود بپردازيم چرا ڪه ظهور موعود نزديک است لذا باید خود را آماده ڪنيد
🔶ملّاحسين وقتی اين سخنان را شنيد گفت : با وجود اين همه تأڪيدات استاد پس چرا در ڪربلا ماندهايد و به جستجوی حضرت موعود نپرداختهايد؟ گفتند : ما همه مقصّريم و إقرار و اعتراف به تقصير خود داريم اما شخص تو را صاحب رتبه عظيم می دانیم اينڪ هرچه دستور دهی إطاعت می ڪنيم حتّی اگر خودت را حضرت موعود معرّفی ڪنی ملّاحسين گفت : ما همه بنده آستانيم هرگز من چنين ادّعائی نمی ڪنم ما اول باید به سفارش استادمان عمل کنیم و آنچه ڪه وی گفته قولاً و عملاً بڪار بندیم
🔷سپس ملّاحسين سراغ میرزا حسن گوهر و میرزا محیط ڪرمانی از مشاهیر شاگردان سیّد ڪاظم رفت و تعلیمات سید را در أواخر عمر به آنها یادآور شد و از آنان خواست ڪه با وی در جستجوی حضرت موعود عازم سفر شوند لڪن هریڪ متعذر به عذری گشت و از همراهی إستنکاف نمود
🔶ملّاحسين ڪه ۳۱ ساله بود و ۹ سال محضر سیّد ڪاظم را درڪ ڪرده بود مطمئن بود سیّد کاظم بی جهت چنان سفارشی نڪرده است بنابراین با ناامیدی از آنها از پای ننشست و به همراه برادر و پسر دائی اش به طرف ڪوفه حرکت ڪرد و مدت چهل شبانه روز در مسجد ڪوفه به إعتڪاف نشست و به عبادت و راز و نیاز با حقتعالی پرداخت و آرزوی دیدار حضرت موعود را طلب می ڪرد
🔷پس از سپری شدن چهل شبانه روز إعتکاف ملّاحسین به طرف ایران حرڪت ڪرد و إبتدا به بوشهر رفت (جائی ڪه علی محمد شیرازی مدت پنج سال در آن شهر إقامت داشت) وقتی از پیدا ڪردن دوست و هم بحث خود در آن شهر ناامید شد به طرف شیراز به راه افتاد.
#بهائیت/#بهائی/#باب/#بهائیت_شناشی
@nedayeshiacom
📶 فایل صوتی جلسه Voice Chat
🔷 #آموزش_نقد_مبانی_سلفیت
#قسمت پنجم
🎧 باحضور: جناب العبد الاحقر
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
🔷 #آموزش_نقد_مبانی_سلفیت
#قسمت پنجم
🎧 باحضور: جناب العبد الاحقر
🔻کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
Telegram
attach 📎
#جریان_شناسی
#قسمت پنجم
🔺تبارشناسی وهابیت؛ بازخوانی ریشه های شکل گیری #وهابیت و پیوند آن با قدرت #آل_سعود
ج) جهاد با کافران و بدعت گرایان: تکفیرگرایی و جهاد با کافران و بدعت گرایان از مؤلفه های مهم تفکرات #وهابیت و #سلفی_گری می باشد که #ابن_تیمیه در ابتدای دعوت خویش آن را پردازش کرد. از نظر وی هر چیزی که در زمان پیامبر و سلف صالح نبوده (به ویژه بسیاری از اعمال عبادی شیعیان) بدعت است. مانند سجاده پهن کردن برای نماز، دعای مشترك امام و مأموم بعد از نماز (اعمالی که شیعیان انجام می دهند) و غیره. بنابراین برای محو آن باید شمشیر بدست گرفت.
د) شیعه ستیزی: مذهب وهابیت از منظر پارادایم نظری و ایدئولوژیکی بیشترین فاصله را با مذهب شیعه نسبت با سایر مذاهب دارد. در همین ارتباط، آنگلوگودویلا، استاد روابط بین الملل دانشگاه بوستون، می گوید که بخش بزرگی از اجحاف های اعمال شده بر شیعیان، ریشه در جهان بینی وهابی ها دارد که به طور معمول به اختلافات درون دینی حساسیت بیشتری دارند. اوایل قرن نوزدهم چندین بار شیعیان را قتل عام کرده و اموال آنها را غارت کردند. از نظر عملی نیز وهابیون در طول تاریخ به ویژه در این زمینه می توان به کشتار مردم کربلا و نجف اشاره کرد. از قرن بیستم تاکنون نیز وهابیون عربستانی به انحای مختلف به آزار و اذیت شیعیان پرداخته اند که از آن جمله می توان به تخریب قبورامامان و ضریح آنها در مکه و مدینه، جلوگیری از برگزاری مراسم عاشورا، اعمال تبعیض اجتماعی و ممانعت از استخدام شیعیان در ارتش و مشاغل حرف های خاص و نهایتاً سرکوب قهرآمیز اعتراضات شیعیان اشاره کرد.
📌ادامه دارد...
#وهابیت/#اهل_سنت/#جریان_شناسی/#آل_سعود/#سلفی_گری/#تکفیرگرایی
@nedayeshiacom
#قسمت پنجم
🔺تبارشناسی وهابیت؛ بازخوانی ریشه های شکل گیری #وهابیت و پیوند آن با قدرت #آل_سعود
ج) جهاد با کافران و بدعت گرایان: تکفیرگرایی و جهاد با کافران و بدعت گرایان از مؤلفه های مهم تفکرات #وهابیت و #سلفی_گری می باشد که #ابن_تیمیه در ابتدای دعوت خویش آن را پردازش کرد. از نظر وی هر چیزی که در زمان پیامبر و سلف صالح نبوده (به ویژه بسیاری از اعمال عبادی شیعیان) بدعت است. مانند سجاده پهن کردن برای نماز، دعای مشترك امام و مأموم بعد از نماز (اعمالی که شیعیان انجام می دهند) و غیره. بنابراین برای محو آن باید شمشیر بدست گرفت.
د) شیعه ستیزی: مذهب وهابیت از منظر پارادایم نظری و ایدئولوژیکی بیشترین فاصله را با مذهب شیعه نسبت با سایر مذاهب دارد. در همین ارتباط، آنگلوگودویلا، استاد روابط بین الملل دانشگاه بوستون، می گوید که بخش بزرگی از اجحاف های اعمال شده بر شیعیان، ریشه در جهان بینی وهابی ها دارد که به طور معمول به اختلافات درون دینی حساسیت بیشتری دارند. اوایل قرن نوزدهم چندین بار شیعیان را قتل عام کرده و اموال آنها را غارت کردند. از نظر عملی نیز وهابیون در طول تاریخ به ویژه در این زمینه می توان به کشتار مردم کربلا و نجف اشاره کرد. از قرن بیستم تاکنون نیز وهابیون عربستانی به انحای مختلف به آزار و اذیت شیعیان پرداخته اند که از آن جمله می توان به تخریب قبورامامان و ضریح آنها در مکه و مدینه، جلوگیری از برگزاری مراسم عاشورا، اعمال تبعیض اجتماعی و ممانعت از استخدام شیعیان در ارتش و مشاغل حرف های خاص و نهایتاً سرکوب قهرآمیز اعتراضات شیعیان اشاره کرد.
📌ادامه دارد...
#وهابیت/#اهل_سنت/#جریان_شناسی/#آل_سعود/#سلفی_گری/#تکفیرگرایی
@nedayeshiacom
#شبهه
❎ پاسخ #علمای_اهل_سنت حنفی به شبهه وهابیت در مورد تبرک
#قسمت پنجم وپایانی
🔺 زمخشري (حنفی مذهب)، ( متوفی 538 هـ ق) در موردِ آیه ی 248 سوره ی بقرة
«آیه 248: و قال لَهُم نَبِیُّهُم إنَّ آیَةَ مُلْکِه أنْ یَأتِیَکُمُ التّابُوتُ فیه سَکینَةٌ مِن رَبِّکُم و بَقِیَّةٌ ممّا تَرَکَ ءالُ موسی و ءالُ هارون ...
ترجمه ی آیه: و پیامبرشان به آنها گفت: نشانه ی حکومت او (یعنی طالوت)، این است که صندوق عهد به سوی شما خواهد آدمد همان صندوقی که در آن، آرامشی از طرف پروردگار شما و یادگاری های خاندان موسی و هارون قرار دارد »
👈می فرماید:
تابوت، صندوق تورات بوده است، و هرگاه حضرت موسي (عليه السلام) درصدد جنگ برميآمد آن را بيرون آورده و در منظر بنياسرائيل قرار ميداد تا با ديدن آن آرامش پيدا کرده و در جهاد سست نگردند.
📌از اين داستان استفاده ميشود که بنياسرائيل نيز از تابوتي که آثار حضرت موسي (عليه السلام) در آن بوده تبرک ميجستند و براي آن احترام خاصي قائل بودهاند.
📚منبع:تفسير کشاف، ج 1، ص 293.
🔸 پایان 🔸
#وهابیت/#اهل_سنت/#تبرک/#بدعت
@nedayeshiacom
❎ پاسخ #علمای_اهل_سنت حنفی به شبهه وهابیت در مورد تبرک
#قسمت پنجم وپایانی
🔺 زمخشري (حنفی مذهب)، ( متوفی 538 هـ ق) در موردِ آیه ی 248 سوره ی بقرة
«آیه 248: و قال لَهُم نَبِیُّهُم إنَّ آیَةَ مُلْکِه أنْ یَأتِیَکُمُ التّابُوتُ فیه سَکینَةٌ مِن رَبِّکُم و بَقِیَّةٌ ممّا تَرَکَ ءالُ موسی و ءالُ هارون ...
ترجمه ی آیه: و پیامبرشان به آنها گفت: نشانه ی حکومت او (یعنی طالوت)، این است که صندوق عهد به سوی شما خواهد آدمد همان صندوقی که در آن، آرامشی از طرف پروردگار شما و یادگاری های خاندان موسی و هارون قرار دارد »
👈می فرماید:
تابوت، صندوق تورات بوده است، و هرگاه حضرت موسي (عليه السلام) درصدد جنگ برميآمد آن را بيرون آورده و در منظر بنياسرائيل قرار ميداد تا با ديدن آن آرامش پيدا کرده و در جهاد سست نگردند.
📌از اين داستان استفاده ميشود که بنياسرائيل نيز از تابوتي که آثار حضرت موسي (عليه السلام) در آن بوده تبرک ميجستند و براي آن احترام خاصي قائل بودهاند.
📚منبع:تفسير کشاف، ج 1، ص 293.
🔸 پایان 🔸
#وهابیت/#اهل_سنت/#تبرک/#بدعت
@nedayeshiacom
آیا آموزه های باب در زمان خویش مترقی بود؟
#قسمت پنجم
✴️ بهائیان گرامی آنچنان از مقام جناب باب و علم لدنی وی یاد می کنند که انسان هنگامی که با ادبیات وی مواجه می شود و جملاتی مانند بیان زیر را می بیند واقعا متحیر می ماند که چگونه عمق فاجعه را بیان کند. کسی که در اولین نوشته خویش می گوید : تفسیر سوره یوسف ص ۱۳۷
با موسی در طور بودم
این جوان عرب (باب) در طور سینا با موسی به اذن الله سخن گفت و تورات بر باب در طور سینا نازل شد و وی به حضرت موسی ارائه کرد؛همچنین انجیل برای عیسی.
https://8pic.ir/uploads/4_01b43.jpg
صَحْو-صُحُوّ – (صَحا-یَصحْو) بیدار شدن- هوشیار شدن- از مستی در آمدن- بی ابر شدن آسمان آفتابی بودن روز.
چنانچه ملاحظه می فرمایید باب در اولین نوشته خویش مدعی است که وی در طور سینا با موسی سخن گفت. وی تورات را در طور سینا به موسی عرضه نمود.حال تعجب است از کسی که منزل تورات می باشد چگونه در املاء کتاب خویش به نام بیان در مانده و مطلبی که شرکت کنندگان در کلاسهای نهضت سواد آموزی نیز می دانند که کاف با گاف یک سرکش فرق دارد این مطلب را درک نکرده و جمله زیر را مانند حکمای اسطوره افاضه می فرماید غافل از اینکه فرق این دو حرف را درک نمی کند .
کتاب بیان ص ۱۶۵ :
https://8pic.ir/uploads/5_b1567.png
چنانچه ملاحظه می نمایید جناب باب می گوید :
منتهی الیه رتبه جماد سنگ است در سین او نبیند الا سبوح و در نون او الا نور را و در کاف او الا کریم را”.
اول از همه ایشان اشراق فرموده اند و مطرح کرده اند که منتهی رتبه جمادات سنگ تشریف دارد.
ثانیا در سین سنگ عارف و مومن بهائی نباید چیزی غیر از سبوح مشاهده کند .
ثالثا در نور او نباید اهل بهاء غیر از نور رویت کنند .
رابعا در کاف سنگ دقت شود. در کاف سنگ باور کنید درست متوجه شدید یک بار دیگر متن نسخه اصلی را در بالا مشاهده نمایید در کاف سنگ نبیند الا کریم را .
حال آقایان مدعی مظهریت جناب باب باید به اهل معرفت توضیح دهند که گاف سنگ در کجای کریم قرار دارد ؟؟
#بهائیت/ #بهائی/#بهائیت_شناسی/#باب
@nedayeshiacom
#قسمت پنجم
✴️ بهائیان گرامی آنچنان از مقام جناب باب و علم لدنی وی یاد می کنند که انسان هنگامی که با ادبیات وی مواجه می شود و جملاتی مانند بیان زیر را می بیند واقعا متحیر می ماند که چگونه عمق فاجعه را بیان کند. کسی که در اولین نوشته خویش می گوید : تفسیر سوره یوسف ص ۱۳۷
با موسی در طور بودم
این جوان عرب (باب) در طور سینا با موسی به اذن الله سخن گفت و تورات بر باب در طور سینا نازل شد و وی به حضرت موسی ارائه کرد؛همچنین انجیل برای عیسی.
https://8pic.ir/uploads/4_01b43.jpg
صَحْو-صُحُوّ – (صَحا-یَصحْو) بیدار شدن- هوشیار شدن- از مستی در آمدن- بی ابر شدن آسمان آفتابی بودن روز.
چنانچه ملاحظه می فرمایید باب در اولین نوشته خویش مدعی است که وی در طور سینا با موسی سخن گفت. وی تورات را در طور سینا به موسی عرضه نمود.حال تعجب است از کسی که منزل تورات می باشد چگونه در املاء کتاب خویش به نام بیان در مانده و مطلبی که شرکت کنندگان در کلاسهای نهضت سواد آموزی نیز می دانند که کاف با گاف یک سرکش فرق دارد این مطلب را درک نکرده و جمله زیر را مانند حکمای اسطوره افاضه می فرماید غافل از اینکه فرق این دو حرف را درک نمی کند .
کتاب بیان ص ۱۶۵ :
https://8pic.ir/uploads/5_b1567.png
چنانچه ملاحظه می نمایید جناب باب می گوید :
منتهی الیه رتبه جماد سنگ است در سین او نبیند الا سبوح و در نون او الا نور را و در کاف او الا کریم را”.
اول از همه ایشان اشراق فرموده اند و مطرح کرده اند که منتهی رتبه جمادات سنگ تشریف دارد.
ثانیا در سین سنگ عارف و مومن بهائی نباید چیزی غیر از سبوح مشاهده کند .
ثالثا در نور او نباید اهل بهاء غیر از نور رویت کنند .
رابعا در کاف سنگ دقت شود. در کاف سنگ باور کنید درست متوجه شدید یک بار دیگر متن نسخه اصلی را در بالا مشاهده نمایید در کاف سنگ نبیند الا کریم را .
حال آقایان مدعی مظهریت جناب باب باید به اهل معرفت توضیح دهند که گاف سنگ در کجای کریم قرار دارد ؟؟
#بهائیت/ #بهائی/#بهائیت_شناسی/#باب
@nedayeshiacom
▪️سوگنامه ی مادر ▪️
#فاطمیه🏴
#کشتی_پهلو_گرفته
#قسمت پنجم
🎧شنوای ادامه این داستانِ صوتیِ بی نظیر باشید.
🌐کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
#فاطمیه🏴
#کشتی_پهلو_گرفته
#قسمت پنجم
🎧شنوای ادامه این داستانِ صوتیِ بی نظیر باشید.
🌐کانال ندای شیعه
⇲ @nedayeshiacom
✍✍✍
❔آيا امير مؤمنان عليه السلام از انبياء افضل است ؟
🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰⤵️
#قسمت پنجم
🔅آیه تطهیر
🔅انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا
🔅جز اين نيست كه خداوند مي خواهد هرگونه پليدي را از شما خاندان ببرد وشما را به تمام معنا پاكيزه سازد
🔅سوره احزاب: 33
⚪️ اراده خداوند آیه تطهیر
اراده خداوند در جمله (يريد الله) اراده تكويني است نه تشريعي زيرا در اراده تشريعي همه بندگان خداوند مورد خطاب قرار مي گيرند و احدي استثنا نمي شود، اما در اراده تكويني لازم نيست كه شمول و عموميت داشته باشد و خداوند قادر است افرادي خاص را مخصوص به حكم يا فضيلت و ويژگي اي قرار دهد كه ديگران از آن محروم باشند.
بنا بر اين در آيه مورد بحث اراده فقط تكويني است چون از بين بردن پليدي و پاك شدن به صورت عام و كلي نيست تا همه انسانها و يا پيروان يك مكتب را شامل شود چون رجس به معناي هر گونه پليدي و آلودگي اي است كه سبب تنفر ديگران و دور شدن از بندگي خالصانه خداوند است و اين حقيقت ميسر نمي شود مگر با اراده تكويني حضرت حق، و اراده تكويني هم هيچ گاه تخلف پذير نيست.
ادامه دارد
🔗 http://valiasr-aj.com/5056.cgi
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
❔آيا امير مؤمنان عليه السلام از انبياء افضل است ؟
🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰🟰⤵️
#قسمت پنجم
🔅آیه تطهیر
🔅انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت ويطهركم تطهيرا
🔅جز اين نيست كه خداوند مي خواهد هرگونه پليدي را از شما خاندان ببرد وشما را به تمام معنا پاكيزه سازد
🔅سوره احزاب: 33
⚪️ اراده خداوند آیه تطهیر
اراده خداوند در جمله (يريد الله) اراده تكويني است نه تشريعي زيرا در اراده تشريعي همه بندگان خداوند مورد خطاب قرار مي گيرند و احدي استثنا نمي شود، اما در اراده تكويني لازم نيست كه شمول و عموميت داشته باشد و خداوند قادر است افرادي خاص را مخصوص به حكم يا فضيلت و ويژگي اي قرار دهد كه ديگران از آن محروم باشند.
بنا بر اين در آيه مورد بحث اراده فقط تكويني است چون از بين بردن پليدي و پاك شدن به صورت عام و كلي نيست تا همه انسانها و يا پيروان يك مكتب را شامل شود چون رجس به معناي هر گونه پليدي و آلودگي اي است كه سبب تنفر ديگران و دور شدن از بندگي خالصانه خداوند است و اين حقيقت ميسر نمي شود مگر با اراده تكويني حضرت حق، و اراده تكويني هم هيچ گاه تخلف پذير نيست.
ادامه دارد
🔗 http://valiasr-aj.com/5056.cgi
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
Valiasr-Aj
آيا امير مؤمنان عليه السلام از انبياء افضل است ؟
بحث ازاد
ندای شیعه
✍به گفته پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم امت ایشان قطعاً به 73 فرقه تقسیم خواهد شد و فقط یک فرقه از این 73 فرقه اهل نجاتاند؛ «فرقه ناجیه» کدام است و «چرا؟!»⁉️#بحث آزاد 👆
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
✍✍✍
🔖ويژگي هاي اخلاقي اجتماعي امام سجاد عليه السلام
#قسمت_پنجم
▪️حلم حضرت
▫️برخورد شايسته آن امام با افراد مختلف و حتي کساني که با بي ادبي با ايشان برخورد مي کردند، حاکي از حلم آن امام مظلوم بوده که حتي دشمنان نيز به اين مساله معترف بوده اند چنان چه ابوالفرج، از نويسندگان سني پيرامون برخورد تند فردي با امام عليه السلام را چنين بيان کرده است:
▫️وكان إذا أتاه السائل رحب به وقال مرحبا بمن يحمل زادي إلى الآخرة وكلمة رجل فافترى عليه فقال إن كنا كما قلت فنستغفر الله وإن لم نكن كما قلت فغفر الله لك فقام إليه الرجل فقبل رأسه وقال جعلت فداك ليس كما قلت أنا فاغفر لي قال غفر الله لك فقال الرجل الله أعلم حيث يجعل رسالته.
▪️اگر درخواست کننده اي نزد ايشان مي آمد، به او خوش آمديد مي گفت و مي فرمود: اي کسي که توشه مرا به آخرت مي بري، خوش آمدي [کنايه از اينکه تو باعث خير مي شوي] آن مرد سخني گفت و به امام تهمت زد. آن حضرت در پاسخ فرمود: اگر ما اين چنين که مي گوئي هستيم، از خدا طلب بخشش مي کنيم و و اگر اين چنين نيستيم که گفتي، براي تو از خدا طلب آمرزش مي کنم. آن مرد [بعد از شنيدن صحبت امام] بلند شد و سر امام را بوسيد و عرض کرد: فدايتان شوم، چيزي که گفتم چنين نيست، مرا ببخش، امام فرمود: خداوند تو را ببخشد، آن مرد گفت: خداوند بهتر مي داند که رسالت خود را کجا [و در بين چه خانواده اي] قرار دهد.
📚ابن الجوزي الحنبلي، ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاى 597 هـ)، صفة الصفوة، ج2، ص95، تحقيق: محمود فاخوري - د.محمد رواس قلعه جي، ناشر: دار المعرفة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1399هـ – 1979م.
✳️ همراه ما باشید :
#عزاداری
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
🔖ويژگي هاي اخلاقي اجتماعي امام سجاد عليه السلام
#قسمت_پنجم
▪️حلم حضرت
▫️برخورد شايسته آن امام با افراد مختلف و حتي کساني که با بي ادبي با ايشان برخورد مي کردند، حاکي از حلم آن امام مظلوم بوده که حتي دشمنان نيز به اين مساله معترف بوده اند چنان چه ابوالفرج، از نويسندگان سني پيرامون برخورد تند فردي با امام عليه السلام را چنين بيان کرده است:
▫️وكان إذا أتاه السائل رحب به وقال مرحبا بمن يحمل زادي إلى الآخرة وكلمة رجل فافترى عليه فقال إن كنا كما قلت فنستغفر الله وإن لم نكن كما قلت فغفر الله لك فقام إليه الرجل فقبل رأسه وقال جعلت فداك ليس كما قلت أنا فاغفر لي قال غفر الله لك فقال الرجل الله أعلم حيث يجعل رسالته.
▪️اگر درخواست کننده اي نزد ايشان مي آمد، به او خوش آمديد مي گفت و مي فرمود: اي کسي که توشه مرا به آخرت مي بري، خوش آمدي [کنايه از اينکه تو باعث خير مي شوي] آن مرد سخني گفت و به امام تهمت زد. آن حضرت در پاسخ فرمود: اگر ما اين چنين که مي گوئي هستيم، از خدا طلب بخشش مي کنيم و و اگر اين چنين نيستيم که گفتي، براي تو از خدا طلب آمرزش مي کنم. آن مرد [بعد از شنيدن صحبت امام] بلند شد و سر امام را بوسيد و عرض کرد: فدايتان شوم، چيزي که گفتم چنين نيست، مرا ببخش، امام فرمود: خداوند تو را ببخشد، آن مرد گفت: خداوند بهتر مي داند که رسالت خود را کجا [و در بين چه خانواده اي] قرار دهد.
📚ابن الجوزي الحنبلي، ابوالفرج عبد الرحمن بن علي بن محمد (متوفاى 597 هـ)، صفة الصفوة، ج2، ص95، تحقيق: محمود فاخوري - د.محمد رواس قلعه جي، ناشر: دار المعرفة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1399هـ – 1979م.
✳️ همراه ما باشید :
#عزاداری
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
✍✍✍
🔍بخش دوم: مواردي از معجزات ائمه عليهم السلام در منابع اهل سنت
معجزه حضرت علي عليه السلام
الف: متلاشي شدن سر كسي كه به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام دشنام داد
#قسمت_پنجم
📌حاکم نيشابوري روايتي را در اينباره چينن نقل کرده است:
فحدثنا بشرح هذا الحديث الشيخ أبو بكر بن إسحاق أنا الحسن بن علي بن زياد السري ثنا حامد بن يحيى البلخي بمكة ثنا سفيان عن إسماعيل بن أبي خالد عن قيس بن أبي حازم قال كنت بالمدينة فبينا أنا أطوف في السوق إذ بلغت أحجار الزيت فرأيت قوما مجتمعين على فارس قد ركب دابة وهو يشتم علي بن أبي طالب والناس وقوف حواليه إذ أقبل سعد بن أبي وقاص فوقف عليهم فقال ما هذا فقالوا رجل يشتم علي بن أبي طالب فتقدم سعد فأفرجوا له حتى وقف عليه فقال يا هذا على ما تشتم علي بن أبي طالب ألم يكن أول من أسلم ألم يكن أول من صلى مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ألم يكن أزهد الناس ألم يكن أعلم الناس وذكر حتى قال ألم يكن ختن رسول الله صلى الله عليه وسلم على ابنته ألم يكن صاحب راية رسول الله صلى الله عليه وسلم في غزواته ثم استقبل القبلة ورفع يديه وقال اللهم إن هذا يشتم وليا من أوليائك فلا تفرق هذا الجمع حتى تريهم قدرتك قال قيس فوالله ما تفرقنا حتى ساخت به دابته فرمته على هامته في تلك الأحجار فانفلق دماغه ومات هذا
📍قيس بن ابى حازم روايت كرده است كه گفت:در بازار مدينه به گردش مىپرداختم در مسير خود به محله احجاز الزيت رسيدم(در آنجا سنگهايي بود كه روغن بر روي آنها روغن مي فروختند)، سوارهاى را ديدم، كه گروهى از مردم اطراف او را فرا گرفتهاند و آن سواره بر حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام ناسزا مىگويد، در اين هنگام، «سعد بن ابى وقّاص» فرا رسيد و توقف كرده، پرسيد: اين سواره كيست؟ در پاسخ گفتند: مردكى است كه به حضرت على (عليه السّلام ) ناسزا مىگويد. پيش آمد و جمعيت مردم را شكافت تا در برابر آن مرد قرار گرفت و گفت: اى مرد! چرا به على عليه السّلام ناسزا مىگوئى؟ مگر نه اين است كه او نخستين كسى است كه اسلام اختيار كرده است؟ و اوّلين كسى است كه با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نماز خوانده است؟ مگر نه اين است كه او از همه مردم پارساتر، و از همگان عالمتر است (تا آنجا كه گفته است) مگر نه اين است كه او داماد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) و پرچمدار او، در جنگهاى آن حضرت است؟ سپس «سعد بن ابى وقاص» رو به قبله ايستاد و دستهايش را بالا برد و گفت: پروردگارا! براستى كه اين از وليّى از اولياى تو عيبجوئى مىكند و به او ناسزا مىگويد، اينك پروردگارا پيش از آنكه اين جمعيت متفرق شوند، قدرت خويش را در نابودى اين مردك، به آنها نشان بده. قيس مىگويد: به خدا سوگند! هنوز مردم متفرق نشده بودند كه مركب او رم كرد و آن شخص را به صورت بر آن سنگها زد به گونه اي كه سرش متلاشي شد و مغزش بر زمين پاشيد.
📚الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 571، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
📌حاکم در پايان روايت گويد:
حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه
📍اين حديث بنابر رويه «بخارى» و «مسلم»، از احاديث صحيح است.
شمس الدين ذهبي نيز روايت را بر اساس شرط بخاري و مسلم صحيح مي داند. از اين رو در تلخيص المستدرك مي گويد:
(خ م) [على شرط البخاري ومسلم].
📚الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 571، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
📌 شتر، شخصي را كه به حضرت علي عليه السلام دشنام داد كشت!
روايتي را حاکم در اين خصوص چنين نقل ميکند:
📍حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا إبراهيم بن مرزوق ثنا سعيد بن عامر ثنا شعبة عن أبي بلج عن مصعب بن سعد عن سعد أن رجلا نال من علي رضي الله عنه فدعا عليه سعد بن مالك فجاءته ناقة أو جمل فقتله.
📍سعد بن ابي الوقاص گويد مردي حضرت علي عليه السلام را سب کرد سعد او را نفرين کرد پس شتري آمد و او را کشت.
📚الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 571،تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom
🔍بخش دوم: مواردي از معجزات ائمه عليهم السلام در منابع اهل سنت
معجزه حضرت علي عليه السلام
الف: متلاشي شدن سر كسي كه به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام دشنام داد
#قسمت_پنجم
📌حاکم نيشابوري روايتي را در اينباره چينن نقل کرده است:
فحدثنا بشرح هذا الحديث الشيخ أبو بكر بن إسحاق أنا الحسن بن علي بن زياد السري ثنا حامد بن يحيى البلخي بمكة ثنا سفيان عن إسماعيل بن أبي خالد عن قيس بن أبي حازم قال كنت بالمدينة فبينا أنا أطوف في السوق إذ بلغت أحجار الزيت فرأيت قوما مجتمعين على فارس قد ركب دابة وهو يشتم علي بن أبي طالب والناس وقوف حواليه إذ أقبل سعد بن أبي وقاص فوقف عليهم فقال ما هذا فقالوا رجل يشتم علي بن أبي طالب فتقدم سعد فأفرجوا له حتى وقف عليه فقال يا هذا على ما تشتم علي بن أبي طالب ألم يكن أول من أسلم ألم يكن أول من صلى مع رسول الله صلى الله عليه وسلم ألم يكن أزهد الناس ألم يكن أعلم الناس وذكر حتى قال ألم يكن ختن رسول الله صلى الله عليه وسلم على ابنته ألم يكن صاحب راية رسول الله صلى الله عليه وسلم في غزواته ثم استقبل القبلة ورفع يديه وقال اللهم إن هذا يشتم وليا من أوليائك فلا تفرق هذا الجمع حتى تريهم قدرتك قال قيس فوالله ما تفرقنا حتى ساخت به دابته فرمته على هامته في تلك الأحجار فانفلق دماغه ومات هذا
📍قيس بن ابى حازم روايت كرده است كه گفت:در بازار مدينه به گردش مىپرداختم در مسير خود به محله احجاز الزيت رسيدم(در آنجا سنگهايي بود كه روغن بر روي آنها روغن مي فروختند)، سوارهاى را ديدم، كه گروهى از مردم اطراف او را فرا گرفتهاند و آن سواره بر حضرت على بن ابيطالب عليه السّلام ناسزا مىگويد، در اين هنگام، «سعد بن ابى وقّاص» فرا رسيد و توقف كرده، پرسيد: اين سواره كيست؟ در پاسخ گفتند: مردكى است كه به حضرت على (عليه السّلام ) ناسزا مىگويد. پيش آمد و جمعيت مردم را شكافت تا در برابر آن مرد قرار گرفت و گفت: اى مرد! چرا به على عليه السّلام ناسزا مىگوئى؟ مگر نه اين است كه او نخستين كسى است كه اسلام اختيار كرده است؟ و اوّلين كسى است كه با پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نماز خوانده است؟ مگر نه اين است كه او از همه مردم پارساتر، و از همگان عالمتر است (تا آنجا كه گفته است) مگر نه اين است كه او داماد رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله) و پرچمدار او، در جنگهاى آن حضرت است؟ سپس «سعد بن ابى وقاص» رو به قبله ايستاد و دستهايش را بالا برد و گفت: پروردگارا! براستى كه اين از وليّى از اولياى تو عيبجوئى مىكند و به او ناسزا مىگويد، اينك پروردگارا پيش از آنكه اين جمعيت متفرق شوند، قدرت خويش را در نابودى اين مردك، به آنها نشان بده. قيس مىگويد: به خدا سوگند! هنوز مردم متفرق نشده بودند كه مركب او رم كرد و آن شخص را به صورت بر آن سنگها زد به گونه اي كه سرش متلاشي شد و مغزش بر زمين پاشيد.
📚الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 571، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
📌حاکم در پايان روايت گويد:
حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه
📍اين حديث بنابر رويه «بخارى» و «مسلم»، از احاديث صحيح است.
شمس الدين ذهبي نيز روايت را بر اساس شرط بخاري و مسلم صحيح مي داند. از اين رو در تلخيص المستدرك مي گويد:
(خ م) [على شرط البخاري ومسلم].
📚الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 571، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
📌 شتر، شخصي را كه به حضرت علي عليه السلام دشنام داد كشت!
روايتي را حاکم در اين خصوص چنين نقل ميکند:
📍حدثنا أبو العباس محمد بن يعقوب ثنا إبراهيم بن مرزوق ثنا سعيد بن عامر ثنا شعبة عن أبي بلج عن مصعب بن سعد عن سعد أن رجلا نال من علي رضي الله عنه فدعا عليه سعد بن مالك فجاءته ناقة أو جمل فقتله.
📍سعد بن ابي الوقاص گويد مردي حضرت علي عليه السلام را سب کرد سعد او را نفرين کرد پس شتري آمد و او را کشت.
📚الحاكم النيسابوري، ابو عبدالله محمد بن عبدالله (متوفاى 405 هـ)، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 571،تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م.
#اهلسنت
#وهابیت
🌐کانال ندای شیعه
@nedayeshiacom