نواندیشان افغانستان
890 subscribers
6.14K photos
666 videos
431 files
2.29K links
لطفا پیج‌ ایسنتاگرامی ما را‌ هم دنبال کنید 👇👇

http://instagram.com/nawandishanafg
Download Telegram
📖 #یک_دقیقه_مطالعه

📚 در دنیای قضاوت ها، تنها به این نکته توجه می شود که «دیگران بر اساس نظر ما چگونه اند؟»؛

▪️فردی درترافیک جلوی ما بپیچید «احمق»
▫️ما که جلوی دیگران می پیچیم «زرنگ»
▪️کسی جواب تلفن ما راندهد «بی معرفت»
▫️ما که جواب ندهیم «گرفتار»
▪️فرد بلندتر از ما «دراز»
▫️کوتاهتر از ما «کوتوله»
▪️همسری که زیاد محبت بخواهد «وابسته»
▫️ما بیشتر بخواهیم «بی احساس»
▪️همکار جزئی نگر «ایرادگیر و وسواسی»
▫️ما جزنگرتر باشیم «شلخته و بی نظم»
▪️ فردی لیوان آب ما را چپه کرد «کور»
▫️ پای ما به لیوان دیگری خورد «شعور» ندارند لیوان را سر راه قرار داده است و...

دنیای قضاوت ها یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران بر اساس نیازها و ارزش های خودمان❗️


📙 ارتباط بدون خشونت
#مارشال_روزنبرگ

@nawandishanafg
نکته آیین نامه ای:

برای #گردش_به_راست از خیابان #یک_طرفه به یک طرفه ورود به هر سه لاین مجاز هست
و همینطور #گردش_به_چپ از #یک_طرفه به یک طرفه به هر سه لاین مجاز است.

#آژانس_مهاجر


https://t.me/joinchat/AAAAAEuteGv_fhRs0kxLTA
#یک_دقیقه_مطالعه_و_تفکر📚

زمانی که دوچرخه به تهران آمد برخی مردم به آنهایی که دوچرخه سوار می‌شدند "بچه شیطان" و "تخم جن" می‌گفتند و معتقد بودند که راکبین از طرف شیاطین و پریان کمک می‌شوند چون بغیر از این کسی نمی‌تواند روی دو چرخ حرکت بکند و دلیلشان هم این بود که می‌گفتند مرکبی که اگر کسی آنرا نگه ندارد، خودش نمی‌تواند خودش را نگه دارد چگونه می‌تواند یکی را هم بالای خود نشانیده راه ببرد؟!

پس این کار ممکن نیست مگر آنکه خود آن روروئک را جنیان ساخته و راکبین آنها نیز بچۀ جن ها و شیطان ها می‌باشند. چنانکه اولین باری که این مرکب به تهران آورده شد دو پسر بچۀ انگلیسی با شلوارهای کوتاه در میدانِ مشق آنها را به نمایش مردم گذاشتند . پیرها و سالمندانی که به تماشایشان رفتند بسم الله و لاحول گويان و شگفت زده که گویی به تماشای غول و آل و پریزاد رفته اند باز میگشتند و آمدن دوچرخه را یکی از علائم ظهور میگفتند.

@nawandishanafg
💥داستان زيبا

برای موفقیت باید موانع را از سر رات برداری!

تخته سنگ

در زمان‌های گذشته، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند،
خودش را در جایی مخفی کرد.
بعضی از تجاران و سرمايه داران ثروتمند بی‌تفاوت از کنار تخته سنگ می‌گذشتند؛ بسیاری هم غر می‌زدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بی‌عرضه‌ای است و...
با وجود این هیچکس تخته سنگ را از وسط سرك بر نمی‌داشت.
نزدیک غروب، یک دهاتي که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد.
ناگهان کیسه‌ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود.
کیسه را باز کرد و داخل آن سکه‌های طلا و یک یادداشت پیدا کرد.
پادشاه در آن یادداشت نوشته بود:
#هر #سد و #مانعی #می‌تواند #یک #چانس #برای #تغییر #زندگی #انسان #باشد.

@nawandishanafg