وقتی زیادی زندگی را واقعی بینانه میبنیم.
برعکس عالم کودکی که پر از خیال پردازی و افسانه سازی است. اما دوران بزرگسالی توام با حساب کتاب و محافظه کاری است.
کمتر آسمان را رنگی رنگی میبنیم
کمتر به خیال سرزمین عجایب باور داریم.
مانند شازده کوچولو می شویم. یک دنیا پر از آدم بزرگسال جدی که هیچکس دلش نمیخواد بچه باشد.
فراموش می‌کنیم که زندگی چقدر ساده و پر از هیجان بود. یکنواختی رنگ روی زندگی مارا برده است. واقع بین و حساب گر شده ایم.
منتظر معجزه ای نیستم و رویای نیست که با آن جوانی کنیم. زندگی چقدر سخته کننده می شود اگر کودکی خود را ترک کنیم.
#طیبه_مهدیار
برعکس عالم کودکی که پر از خیال پردازی و افسانه سازی است. اما دوران بزرگسالی توام با حساب کتاب و محافظه کاری است.
کمتر آسمان را رنگی رنگی میبنیم
کمتر به خیال سرزمین عجایب باور داریم.
مانند شازده کوچولو می شویم. یک دنیا پر از آدم بزرگسال جدی که هیچکس دلش نمیخواد بچه باشد.
فراموش می‌کنیم که زندگی چقدر ساده و پر از هیجان بود. یکنواختی رنگ روی زندگی مارا برده است. واقع بین و حساب گر شده ایم.
منتظر معجزه ای نیستم و رویای نیست که با آن جوانی کنیم. زندگی چقدر سخته کننده می شود اگر کودکی خود را ترک کنیم.
#طیبه_مهدیار
گاهی هم تلاش نتیجه نمی‌دهد. این حقیقت است، هرچه به در و دیوار خود را بزنیم و سعی کنیم اوضاع را درست کنیم، نتیجه برعکس می شود. گره کور می افتد.
گویا دنیا به ما این پیام را می‌رساند که وقتش است از تلاش دست برداریم.
گاهی باید بیخیال شد و گذشت، وسط خستگی های مداوم و عقربه های تند در حرکت باید ایستاد و نفسی خالی کرد. آره به خودمان یادآوری کنیم که ما برای موفقیت به دنیا نیامده ایم، بلکه برای زندگی به دنیا آمده ایم.
قرار نیست دنیا را نجات بدهیم، بلکه قرار است از دنیای که برای ما ساخته شده است لذت ببریم.
گاهی باید به خودمان گفت" خدا هست اندکی صبر کن" قرار نیست مسئولیت تمام دنیا را به دوش بکشیم. گاهی باید رفت گاهی باید تسلیم شد و به دور از هرگونه تلاش فقط یک دمنوش عطر دارچین نوشید و زندگی کرد.!☕️🥀
#طیبه_مهدیار
گویا دنیا به ما این پیام را می‌رساند که وقتش است از تلاش دست برداریم.
گاهی باید بیخیال شد و گذشت، وسط خستگی های مداوم و عقربه های تند در حرکت باید ایستاد و نفسی خالی کرد. آره به خودمان یادآوری کنیم که ما برای موفقیت به دنیا نیامده ایم، بلکه برای زندگی به دنیا آمده ایم.
قرار نیست دنیا را نجات بدهیم، بلکه قرار است از دنیای که برای ما ساخته شده است لذت ببریم.
گاهی باید به خودمان گفت" خدا هست اندکی صبر کن" قرار نیست مسئولیت تمام دنیا را به دوش بکشیم. گاهی باید رفت گاهی باید تسلیم شد و به دور از هرگونه تلاش فقط یک دمنوش عطر دارچین نوشید و زندگی کرد.!☕️🥀
#طیبه_مهدیار
جریان زندگی در رگ های ما یخ زده است.
دنبال یک لقمه نان میگردیم.
پدر وقت خالی فوتبال دستی بازی نمی‌کند.
مادر به جای موهای من قالین می بافد.
دنبال یک لقمه نان هستیم.
فضا نوردان از کهکشان راه شیری
جهان در اکتشاف بمب هسته ای
شهر کوچک من هنوز ندارد آذوغه کافی
قلم و نان بیاورید
درس بخوانیم
هنوز امید روشنایی فردا در برکه قلب ما میدرخشد.
بگذارید کودک فردا قد بکشد.
بگذارید امید درین خانه نفس بکشد.
#طیبه_مهدیار
دنبال یک لقمه نان میگردیم.
پدر وقت خالی فوتبال دستی بازی نمی‌کند.
مادر به جای موهای من قالین می بافد.
دنبال یک لقمه نان هستیم.
فضا نوردان از کهکشان راه شیری
جهان در اکتشاف بمب هسته ای
شهر کوچک من هنوز ندارد آذوغه کافی
قلم و نان بیاورید
درس بخوانیم
هنوز امید روشنایی فردا در برکه قلب ما میدرخشد.
بگذارید کودک فردا قد بکشد.
بگذارید امید درین خانه نفس بکشد.
#طیبه_مهدیار
مرد عصبانی به سمت تلویزیون رفت، خواست محکم به دیوار بزند. زن گفت: نزن هنوز قسط اش تکمیل نشده خیلی پولش است.
مرد دست نگهداشت و برگشت زن را به سیلی زد. و خشمش فرو کش کرد.
زن با خودش فکر کرد" البته با زدن من ضرری به او نمیرسد، برای همین مرا زد"
مرد با خودش فکر کرد" من چقدر احمقم او برای اینکه من زیر بدیهی و قرض نروم دلش به تلویزیون سوخت، اما من او را زدم و دلم نسوخت"
در عصبانیت هایتان مواظب شکستنی ها باشید.
مثل قلب آدم ها
اعتماد شان
دلخوشی شان
پل های پشت سر شان...
#طیبه_مهدیار
مرد دست نگهداشت و برگشت زن را به سیلی زد. و خشمش فرو کش کرد.
زن با خودش فکر کرد" البته با زدن من ضرری به او نمیرسد، برای همین مرا زد"
مرد با خودش فکر کرد" من چقدر احمقم او برای اینکه من زیر بدیهی و قرض نروم دلش به تلویزیون سوخت، اما من او را زدم و دلم نسوخت"
در عصبانیت هایتان مواظب شکستنی ها باشید.
مثل قلب آدم ها
اعتماد شان
دلخوشی شان
پل های پشت سر شان...
#طیبه_مهدیار
گفت پی دوست میگردم ..
پرسید: چه میدانی از او؟
گفت: هیچ! جز اینکه دوست است مرا و دوست می‌داردم.
گفت: او جز خطا از من نمی‌داند من جز خوبی از او 💔🥺
#طیبه_مهدیار
پرسید: چه میدانی از او؟
گفت: هیچ! جز اینکه دوست است مرا و دوست می‌داردم.
گفت: او جز خطا از من نمی‌داند من جز خوبی از او 💔🥺
#طیبه_مهدیار
امروز آخرین جمعه سال ۱۴۰۲ هجری شمسی است. سال دارد تحویل می‌شود و زمان می‌گذرد. بهار آرام آرام نجوا می‌کند در غنچه های پنهان زمین. گلها آبستن میوه ناب و شراب طهوراست.
اندک اندک جان جانان زمزمه می‌کند، فصل را تغییر میدهد و زمین را زنده می‌گرداند. همانطور که قبل ازین آنرا در سرما و بارندگی زنده نگهداشته بود.
این نشانه های است برای قلب های بیدار و جستجوگر تا بداند که خالق هستی چگونه، همه چیز را بعد از مردن دوباره زنده می‌کند. و چگونه به صبر شکوفه ها و برگ ها لبخند می‌بخشند.
امیدوارم در بهار جدید و سال جدید، در آرامش و سلامت جسم و روح و ایمان قرار داشته باشیم. و ثروتمند و قدرتمند باشیم.
امیدوارم آخرین جمعه سال اولین های زیادی را با شادی برایمان هدیه کند.
و سال جدید را با نام و یاد خدا آغاز کنیم که بهترین آغاز آنجاست که پایان خدا باشد.
پایان امسال و آغاز سال جدید تان خداگونه و بهاری باد!
💚 #جمعه_آخر
✍ #طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
اندک اندک جان جانان زمزمه می‌کند، فصل را تغییر میدهد و زمین را زنده می‌گرداند. همانطور که قبل ازین آنرا در سرما و بارندگی زنده نگهداشته بود.
این نشانه های است برای قلب های بیدار و جستجوگر تا بداند که خالق هستی چگونه، همه چیز را بعد از مردن دوباره زنده می‌کند. و چگونه به صبر شکوفه ها و برگ ها لبخند می‌بخشند.
امیدوارم در بهار جدید و سال جدید، در آرامش و سلامت جسم و روح و ایمان قرار داشته باشیم. و ثروتمند و قدرتمند باشیم.
امیدوارم آخرین جمعه سال اولین های زیادی را با شادی برایمان هدیه کند.
و سال جدید را با نام و یاد خدا آغاز کنیم که بهترین آغاز آنجاست که پایان خدا باشد.
پایان امسال و آغاز سال جدید تان خداگونه و بهاری باد!
💚 #جمعه_آخر
✍ #طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
اشتیاق یک سرباز
سرباز هر روز که از خواب بیدار می شد آرزو می‌کرد زودتر به خانه برگردد و نامزد خود را ببیند. دیوارهای بلند نظامی پادگان مانع قلب او نمیشد تا به سوی معشوق اش خیلی آنطرف ها پرواز نکند.
او قبل از اعزام به ارتش به نامزد خود گفته بود:
_عزیزم، تا من برمیگردم مواظب خودت باش
+ باشه تو هم ..
_ مواظب باش تا من برمیگردم علاقه ات نسبت به من کم نشود!!
حالا هر روز او را به خاطر می آورد و همین جمله را تکرار می‌کرد. او از تمام نبردها زنده برمی‌گشت چون میدانست که باید به خانه برود.
#طیبه_مهدیار
سرباز هر روز که از خواب بیدار می شد آرزو می‌کرد زودتر به خانه برگردد و نامزد خود را ببیند. دیوارهای بلند نظامی پادگان مانع قلب او نمیشد تا به سوی معشوق اش خیلی آنطرف ها پرواز نکند.
او قبل از اعزام به ارتش به نامزد خود گفته بود:
_عزیزم، تا من برمیگردم مواظب خودت باش
+ باشه تو هم ..
_ مواظب باش تا من برمیگردم علاقه ات نسبت به من کم نشود!!
حالا هر روز او را به خاطر می آورد و همین جمله را تکرار می‌کرد. او از تمام نبردها زنده برمی‌گشت چون میدانست که باید به خانه برود.
#طیبه_مهدیار
وقتی رنج و آزاری برایم می‌رسد دلم میخواهد صدایم به همه دنیا برسد، به همه بگویم آقا من رنجیدم...
رنجیدم
رنجیدم ...
ولی فکر میکنم به خیلی ها که رنج دیدن ولی کسی از رنج شان آگاه نشد. مثل آن کودک که با صدای بمب و راکت از خواب پرید
مثل مادر که دنبال بچه هایش میان زخمی ها می‌گشت.
آنکس که سالم است و خاری به پایش بخلد آخ می‌کشد، آنکس که رنجش بسیار گشت آه می کشد.
اما کسی که درد کشیده باشد سکوت می‌کند.
تمام دنیا هم که رسانه شود صدایش به جای نمیرسد.
#طیبه_مهدیار
رنجیدم
رنجیدم ...
ولی فکر میکنم به خیلی ها که رنج دیدن ولی کسی از رنج شان آگاه نشد. مثل آن کودک که با صدای بمب و راکت از خواب پرید
مثل مادر که دنبال بچه هایش میان زخمی ها می‌گشت.
آنکس که سالم است و خاری به پایش بخلد آخ می‌کشد، آنکس که رنجش بسیار گشت آه می کشد.
اما کسی که درد کشیده باشد سکوت می‌کند.
تمام دنیا هم که رسانه شود صدایش به جای نمیرسد.
#طیبه_مهدیار
پیشاپیش روز #دختر ریحانه خدا
جلوه زیبایی و جلال
مهربانی و خلقت و عشق
موجود نازنین که امید دل #پدر
نور چشم #مادر
#پناه برادر
مونس #همسر
و ستون زندگی #فرزند است را به تمام شجاع دختران سر زمینم که قهرمانانه زندگی می‌کنند.
تبریک و تهنیت باد می‌گویم.
#روزت_خجسته_بانو💜🎀
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
جلوه زیبایی و جلال
مهربانی و خلقت و عشق
موجود نازنین که امید دل #پدر
نور چشم #مادر
#پناه برادر
مونس #همسر
و ستون زندگی #فرزند است را به تمام شجاع دختران سر زمینم که قهرمانانه زندگی می‌کنند.
تبریک و تهنیت باد می‌گویم.
#روزت_خجسته_بانو💜🎀
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
سرنوشت هرکس از جای شروع می‌شود
که با خودش می گوید این آن چیزی که من فکر میکردم نیست...
این اتفاق طوری که باید پیش نمی‌رود
قرار نبود اینطوری شود
اینجا دقیقا شروع نقطه خارج از کنترل زندگی است که نمیدونی چه قرار بشود.
_آیا میتوانی به چنین سرنوشتی اعتماد کنی؟
+ به خدای سرنوشتت اعتماد و توکل کن !
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401
که با خودش می گوید این آن چیزی که من فکر میکردم نیست...
این اتفاق طوری که باید پیش نمی‌رود
قرار نبود اینطوری شود
اینجا دقیقا شروع نقطه خارج از کنترل زندگی است که نمیدونی چه قرار بشود.
_آیا میتوانی به چنین سرنوشتی اعتماد کنی؟
+ به خدای سرنوشتت اعتماد و توکل کن !
#طیبه_مهدیار
@Navae_Del1401