نسرا
2.46K subscribers
1.71K photos
607 videos
169 files
585 links
نهضت سواد رسانه ای انقلاب اسلامی (نسرا) با تشکیل شبکه گسترده ای از مدرسان سواد رسانه‌ای و آموزش آنها و نیز تولید محتوا و توزیع وسیع آن، در تلاش است در حرکتی جهادی، سطح سواد رسانه‌ای مردم را به سرعت بالا ببرد.
Download Telegram
🛑 ما مُستعمره‌های علمیِ امپراطوری زبان آنگلو امریکایی هستیم.

🔻 باید به زبان انگلیسی و فقط انگلیسی نوشت تا به درجات اعلای علمی رسید. این روزها این "دربایَست" برای تعامل با جهانِ علم و علمِ جهانی انکارناپذیر است. حَتمیّتی ناگزیر پیش روی ما نهاده شده است.

🔻در پایگاه‌های علمی ISI, و Scopus و نمایه‌سازهای Q1, Q2, Q3 عمدتاً فرآورده‌های علمی به زبان انگلیسی اعتبار و شاخص تأثیر می‌گیرند. اگر به زبان چینی که پر گویش‌ورترین زبان جهان است مقاله بنویسیم و یا به فرانسوی که به شیوایی و ادبیت شُهره است یا به آلمانی که قابلیت وصف‌ناپذیری برای فلسفیدن دارد و یا به زبان‌های روسی، عربی و اسپانیول بنویسیم در نمایه‌های برتر علمی نه مخاطبی خواهیم یافت و نه شاخص تأثیری؛ نه دانشگاهمان رتبه‎ای می‌گیرد و نه استادمان مرتبه‌ای و راتبه‌ای.

🔻در چنین شرایطی، «جهانی شدن» عملاً یعنی «انگلیسی شدن». جهانی شدن به معنی مزبور، در میان نخبگان دانشگاهی چنان عادی شده که نه تنها هراسی از زوال زبان‌های ملی و مادری ندارند بلکه برخی بر این باورند که زبان بومی مانع رشد علمی و توسعه‎ی فرهنگی است. زیرا به گمان آن‌ها سرعت انتقال علم به دهکده‎ی جهانی، زبان واحد می‌خواهد. البته این زبان واحد با شتاب در حال فرا‌گیر شدن است. همگان از دولت گرفته تا نخبگان و دانشگاههای ما مجدانه از آن زبان جهانی حمایت می‌کنند.

🔻مطابق این روند تا چندسالی دیگر نخبگان ما ناچارند همه به زبان انگلیسی بخوانند، بیاندیشند، بگویند و بنویسند تا سخنشان را جهان علم بشنود و در رقابت سنگین علمی در نمایه‌های برتر جهانی به حساب آیند. در آینده‌ی نه چندان دور پیوند طبقه‎ی نخبه از بدنه‎ی جامعه و توده‎ی مردم گسسته می‎شود. در چنان شرایطی میان نخبگان و توده‌ی ملت، انقطاع زبانی، علمی و فرهنگی رخ می‌نماید. و باز می‌گردیم به شرایط اروپای تحت سیطره‎ی کلیسا در قرون وسطی. آن زمان لاتین، زبان علم بود. اهل علم به لاتین می‌اندیشیدند و می‎نوشتند. مردم عادی به زبانهای بومی خود (فرانک، انگلوساکسونی، ژرمنی، اسپانیول، پرتغالی و رُمیایی) سخن می‌گفتند. توده را خبری از دنیای علم و دانش نبود و شکاف آگاهی میان اهل علم با مردم بسیار. بخشی از مدنیت جهان بعد از رنسانس، رهاورد کاسته شدن فاصله‎ی میان نخبگان و توده‎ی جامعه بوده است که از آن به نرخ باسوادی جامعه و مدنیت تعبیر می‎کنیم. اما گویی تلاش می‌کنیم تا بار دیگر ما به شرایط پیش از رنسانس باز گردیم.

🔻 گزاره‌های مشهوری از فیلسوفان معاصر شنیده‌ایم که می‌گویند: «زبان، خانه‎ی هستی است» یا «زبان ابزار سلطه است»، «زبان، حقایق زندگی را بر می‎سازد». حال وقتی زبانِ نخبگان جهان، زبان انگلو-امریکی باشد آنگاه خانه‎ی هستی نخبگان خاور دور و نزدیک، و آفریقا و اروپا در زبان و فرهنگ آنگلو-امریکی برساخته می‌شود. اندیشه‌های نو و حقایق تازه در این زبان شکل می‌گیرد. و این زبان، «ابزار سلطه» و «سلاح مسلط» می‌شود که البته شده است. در آن صورت دانشگاه ما، مستعمره‎ی زبان مسلط شده است و دانش که در تعبیر میشل فوکو، منبع قدرت در تمدن جدید است تنها در درون زبان استعماری تولید می‎شود و در همان زبان نشر می‎یابد. منبع قدرت یعنی دانش در اختیار یک جامعه‌ی زبانی قرار دارد. آنگاه آن ملت که زبانش، زبان علم شده مقتدرترین و ثروتمندترین ملل است و آن جامعه‌ی زبانی با قدرت متمرکز بر علم و رسانه جهان را بیشتر زیر سلطه می‌کشد./ منبع: کاروند پارسی، یادداشت‌های دکتر محمود فتوحی
#آسیب‌شناسی_رسانه‌ها
#قدرت_رسانه
#دهکده_جهانی
#استعمار_زبانی
#من_نگران_زبان_فارسی_هستم
@nasraa_ir