مدرسه طبیعت نسیم.
186 subscribers
1.49K photos
86 videos
11 files
66 links
مدرسه طبیعت نسیم
09182120062 عزیزی
09183188505نوروزی
تلفن ثابت ۰۸۱۳۸۲۴۲۰۷۶
@azizinasimschool
Download Telegram
۱۶ دی ۱۳۹۵

@darvishnameh

🔴 عبدالحسین وهابزاده:

#مدارس_طبیعت، امپراطوری کودکان این سرزمین است.

نشانه توسعه یافتگی، میزان مصرف سیمان و میلگرد نیست؛ بل نوع نگاه جامعه به کودکان است.

بدترین کار در حق کودکان وطن، تربیت #دانشمندان_خردسال است.

⚡️ محتوای کامل شنیداری سخنان امروز #عبدالحسین_وهابزاده در #همایش_ملی_کودک_و_طبیعت را می توانید به زودی در #درویشنامه گوش دهید:

👇👇👇
🕊🌿
مدرسه طبیعت🌳

کودکی مرحله اثرات دیر پاست.
دورانی که به خوب یا بد، بر همه ی عمر سایه می افکند.
کودک انسان طی میلیون سال در بستر طبیعت توانمند شده و با این توانمندی، فراگرفتن را هموار و روان پیش گرفته. بر خلاف کودک عصر ماشین زدگی که مخزن اطلاعات و زبان ها و دانش های گوناگون میشود در حالی که توان طی مسیر را هرگز تمرین نکرده.
این است آن اتفاق که امروز آمار بالای افسردگی های کودکان، کاهش توجه و تمرکز، کاهش خلاقیت و هوش اجتماعی را دربر داشته.

کودک انسان نیاز دارد به پر و بال گشودن در بستر طبیعت. نیاز دارد به تجربه ی مستقیم و بی واسطه طبیعت. با تپه ی شن ساخت و سازش را پی بگیرد و تخم مرغ را، از مرغی که غذایش داده بگیرد. تفاوت های سگ و گربه را ببیند. بدود و از درخت بالا برود. آب و آتش و خاک را حس کند و در رویایش آن ها را باز یابد.
نیاز دارد به شناخت خطر و دانستن توانایی های خودش در حفظ ایمنی اش.
کودک طبیعت گرایی که یاد میگیرد اما نه از طریق آموزش مستقیم پشت نیمکت های یکسان و متحدالشکل! و توانایی منحصر بفرد خودش (هرچه باشد) را پرورش میدهد بجای آنکه با دوستش قیاس شود.
این بستر امن میتواند دلیل خلاقیت و کشف جهان پیرامون باشد برای بقا و رشد تمام عیار کودک.

دریافت های یک تسهیلگر مدرسه طبیعت از کتاب طبیعت و کودک خردسال ترجمه #عبدالحسین_وهابزاده.

مدرسه طبیعت اندیشه و تلاشیست جهت بازگرداندن ارتباط کودک و طبیعت.

#مدرسه_طبیعت_نسیم

@nasimnatureschool
Forwarded from یاوران سرزمین آریا
درویش بدون پردیسان یا پردیسان بدون درویش؟


خبر کوتاه است: محمد درویش روز آخر را در پردیسان به سر آورد و با استعفایی با عزت به این دوران چهار ساله ی پر تنش پایان داد.
هنگام که حدود دوسال از نزدیک با عضویت در کمیته ی مدارس جم وهمسنگری با عبدالحسین وهابزاده برای مدارس طبیعت می جنگیدیم، شاهد فراز و نشیب حضورش در ناسازمان حفاظت محیط زیست بودم و چالش هایی که مدیر نالایق ارشد او یعنی مهناز مظاهری بر وی و اهداف بسیار با ارزشش تحمیل می کرد. چندان که سر آخر پای همکاران اش، یکایک ما و کمیته را نیز در گل نهاد. ولی او چگونه با امید، فراست و تلاشی ستودنی دفتر مشارکت های مردمی را برای پیشبرد آن اهداف عالیه از زیر یوغ معاونت آموزش و پژوهش جدا کرد و به طور باورنکردنی کمینه مدارس طبیعت را در گوشه و کنار وطنی که نه تنها دوستش می دارد بل که حتی عاشق اش است؛ چنان زیر بال و پر گرفت که امروز تعدادشان به حدی رسیده که الگویی دیگرگونه برای «شکوفایی عشق و آزادگی» در دسترس «کودکان محروم دچار فقر طبیعت و آزادی ایران» است؛ تا بتوانند با تکیه بر «بازی سرخوشانه و آزاد در طبیعت و یادگیری و کشف» به جای «آوار خفقان آور آموزش و پرورش و بزدلی و افسردگی»؛ آینده ای بسیار روشن تر برای ایران گرامی مان به بار آورند.
بدون انگیزه ی بت سازی از شخصیت افتاده و خونگرم او که نیازی بدین القاب و تعارفات ندارد؛ در این یاداشت کوتاه اجازه می خواهم به تلاش بسیار جانانه اش برای نهاد سازی به منظور افزایش سرمایه اجتماعی یعنی «راه اندازی شبکه ی ملی محیط زیست»، آماده سازی گذار از «انسان محوری» به «زیست محوری» با تغییر خودرو محوری به زیست محوری در ناشهرها و بسی امور دیگر که از سر ایثار بدان ها پرداخت؛ فقط اشاره کنم. زیرا هرکسی که دستی در مورد طبیعت وطن داشته نیک در جریان است و می داند حتی بدون در نظر گرفتن نتایج آن ها، این همه کنش از یک فرد بیشتر به شگفتی اساطیری می ماند.
اما می خواهم زنهاری دهم به کسی که در صندلی ناسازمان حفاظت محیط زیست تکیه زده و به صراحت بگویم این کشتی توفان زده ی پردیسان است که بدون درویش در منجلاب گرفتاری های ریز و درشت درونی و برونی، بیشتر و بیشتر به غرقه شدن نزدیک می شود و نه درویش که بدون پردیسان حتی آزاد تر و شگفت آور تر به راه عشق ورزیدن به طبیعت وطنی که دیوانه واردوستش می دارد؛ ادامه خواهد داد.
البته یادتان باشد که این تداوم پربار وی را فرزندان این آب و خاک در آینده «به رخ بی مهری و بی معرفتی شمایان» خواهند کشید. البته نه با روشی که شما آموزش دیده اید و درآن اوستادید بل به مهرورزی و قدردانی از درویشانی که عمر و جان شان را برای شکوفایی عشقی که سال هاست خفه اش کرده اید در کف اخلاص نهاده اند و حفاظت طبیعتی که به همین تلاش ها تا ابد زنده خواهد ماند.

به امید شادی و پیروزی همیشگی او

محمد احیائی
1/8/96
#محمد_درویش
#عبدالحسین_وهابزاده
#مدرسه_طبیعت
#پردیسان
#ناسازمان_حفاظت_محیط_زیست
#محیط_زیست
#یاوران_سرزمین_آریا
http://coariya.org/mainsite/details.asp?itemid=716

@coariya
Forwarded from محمد درویش
استاد وهابزاده گرگان.m4a
19.2 MB
🇮🇷: @darvishnameh

سخنرانی استاد #عبدالحسین_وهابزاده در همایش کودک و طبیعت؛ #دانشگاه_گرگان؛ ۹ تیرماه ۱۳۹۷

https://t.me/darvishnameh/7320
Forwarded from اتچ بات
ابتدای الفبای خواندن و نوشتن بود.
جثه‌های کوچکمان پشت میز و نیمکت‌های سه‌نفره‌ی کلاس اول گم می‌شد. هنوز گوش به قصه‌های شنیده و نشیده داشتیم که گفتند بنویسید... رج به رج خطهای دفترهایمان سیاه شد. گفتند بخوانید. خواندیم آب. نوشتیم آب، اما از لمس آب‌ خبری نبود. در میان چهاردیواری مدرسه حوضی نبود تا زلف فواره‌اش را زیر  پرتو آفتاب با سرانگشتانمان شانه بزنیم. رسیدیم به ‌‌نان. ‌نوشتیم و خواندیم نان، اما هنوز دستمان به خوشه‌ی گندم نخورده بود، زیر نوازش باد بر گونه‌ی گندمزار. می‌خواستند باسواد شویم.گفتند: بابا آب داد. گفتند: بابا نان داد.
اما نگفتند پیش از بابا این زمین بود که آب داد و گندم داد و آتش داد حتی. نگفتند که زمین نان داد .
زمان گذشت از ما، زمانه هم.
حالا د‌ر دل همین شهر، کودکی را می‌بینیم که در مزرعه‌ی گندمی که خود شاهد سپردن دانه‌هایش به خاک بوده و پیش از آن در دستش گرفته و بوییده آن را و گاه‌به‌گاه جریان نرم آب را در میان جوانه‌ها دیده و در گذر فصل و ماه رسیدن خوشه‌ها را در انتظار مانده و رنگ به رنگ ساقه‌های نازک را از سبز تا زرد به تماشا نشسته است، می‌‌گوید
"می‌خواهم گندم بچینم تا برای بابا نان بپزم"
حالا او خوب می‌داند که آغاز نان از کجاست؛
از دامان زمین است، نه میان الفبا.
.
.
(نگار گودرزی-تسهیلگر مدرسه طبیعت)
#مدرسه_طبیعت #مدرسه_طبیعت_کنکاج #عبدالحسین_وهابزاده #nature_school #یادگیری_آزاد