□ بهزودی...
مسئولیت و داوری مجموعهای است از هشت نوشتارِ مستقل و پیشترمنتشرنشده از هانا آرنت (۱۹۷۵-۱۹۰۶) که متعلقاند به دههٔ پایانیِ عمر او. آرنت در آیشمان در اورشلیم این پرسشِ مهیب را پیش کشید که چطور میشود مردی که نه شیطان است نه هیولا عاملِ اصلیِ یکی از وحشتناکترین جنایات تاریخ بشر باشد. مسئولیت و داوری کوششِ او است در واپسین سالهای عمر برای درکِ معنا و مفهومِ این جنبه از ذاتِ بشر. در جایی که معیارهای سنتیِ اخلاق نتوانستند فرهیختهترین اعضای جامعهٔ متمدنِ آلمان را از دست یازیدن به شنیعترین کارها بازبدارند، قوهٔ داوریِ انسان چطور خیر را از شر، و درست را از نادرست بازمیشناسد؟ آرنت را عموماً متفکری در زمینهٔ اندیشهٔ سیاسی میشناسند. اما در مقالات این مجموعه، مخصوصاً در «پرسشهایی از فلسفهٔ اخلاق» و «تفکر و ملاحظات اخلاقی»، اخلاق، بهویژه مسألهٔ تشخیص خیر از شر و ماهیت شر، جایگاهی محوری در تأملات آرنت مییابند. از همین رو است که مسئولیت و داوری اثری بسیار مهم است برای درک نگاه آرنت به اخلاق و همینطور سیاست.
@nashrenow
مسئولیت و داوری مجموعهای است از هشت نوشتارِ مستقل و پیشترمنتشرنشده از هانا آرنت (۱۹۷۵-۱۹۰۶) که متعلقاند به دههٔ پایانیِ عمر او. آرنت در آیشمان در اورشلیم این پرسشِ مهیب را پیش کشید که چطور میشود مردی که نه شیطان است نه هیولا عاملِ اصلیِ یکی از وحشتناکترین جنایات تاریخ بشر باشد. مسئولیت و داوری کوششِ او است در واپسین سالهای عمر برای درکِ معنا و مفهومِ این جنبه از ذاتِ بشر. در جایی که معیارهای سنتیِ اخلاق نتوانستند فرهیختهترین اعضای جامعهٔ متمدنِ آلمان را از دست یازیدن به شنیعترین کارها بازبدارند، قوهٔ داوریِ انسان چطور خیر را از شر، و درست را از نادرست بازمیشناسد؟ آرنت را عموماً متفکری در زمینهٔ اندیشهٔ سیاسی میشناسند. اما در مقالات این مجموعه، مخصوصاً در «پرسشهایی از فلسفهٔ اخلاق» و «تفکر و ملاحظات اخلاقی»، اخلاق، بهویژه مسألهٔ تشخیص خیر از شر و ماهیت شر، جایگاهی محوری در تأملات آرنت مییابند. از همین رو است که مسئولیت و داوری اثری بسیار مهم است برای درک نگاه آرنت به اخلاق و همینطور سیاست.
@nashrenow
زنِ شاهدی هست که از میامی به فرانکفورت آمده بود چون روزنامهها را خوانده و نام دکتر لوکاس را دیده بود: «مردی که مادر و خانوادهام را کشت.» زن تعریف میکند که این اتفاق چطور رخ داد. او در مهٔ ۱۹۴۴ از مجارستان آمده بود. «بچهای در آغوش داشتم. گفتند مادرها میتوانند پیش بچههایشان بمانند، و بنابراین مادرم بچه را به من داد و مرا طوری لباس پوشاند که بزرگتر به نظر برسم. [خود مادر دستِ بچهٔ سومی را در دست داشت.] وقتی دکتر لوکاس مرا دید احتمالاً متوجه شد که بچه مال من نیست. بچه را از من گرفت و انداخت بغل مادرم.» دادگاه بلافاصله حقیقت را میفهمد. و زن، که ظاهراً هنوز از قواعد آشویتس بیخبر است - که تمام مادرانِ همراه با بچه را بهمحض ورود، به اتاق گاز میفرستادند - از جلسهٔ دادگاه خارج میشود، بدون اینکه بداند او که به دنبال قاتل خانوادهاش بوده ناجی زندگی خودش را به چشم دیده است. این اتفاقی است که میافتد وقتی انسانها تصمیم میگیرند جهان را زیر و زبر کنند.
برای پیشخرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
□ مسئولیت و داوری | هانا آرنت | ترجمۀ میثم محمدامینی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، چهلوهشت + ۳۱۸ صصفحه، #ازکتاب.
@nashrenow | nashrenow.com
برای پیشخرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
□ مسئولیت و داوری | هانا آرنت | ترجمۀ میثم محمدامینی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، چهلوهشت + ۳۱۸ صصفحه، #ازکتاب.
@nashrenow | nashrenow.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زندگی هیچ متفکر سیاسی دیگری بهاندازۀ هانا آرنت مظهر تاریخ سیاسی عصر حاضر نبوده است. شاخصبودنِ اندیشۀ او تا حدودی نتیجۀ قدرت فکری اوست، اما به همان اندازه یا بیشتر حاصل تجارب زندگیاش و اصالت و بکر بودن واکنش او به آنهاست.
آرنت، برخلاف سنت غالب غربی، عمل همراه با نظرورزی را بهعنوان فعالیتی ذاتاً انسانی میستود. او میکوشید که به سلطۀ نظر بر عمل پایان بخشد و یکپارچگی را به زندگی عملورزانه بازگرداند. آرنت معتقد بود که عمل و گفتار عالیترین تجلیات تمدن هستند، زیرا تکثر و آزادی را در مقام عناصر سازندۀ هستی شاخص بشری نشان میدهند.
در این ویدئو او به سؤالی دربارۀ «دوستی» پاسخ میگوید.
از این متفکر بهزودی کتاب مسئولیت و داوری در نشرنو منتشر خواهد شد.
برای پیشخرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
@nashrenow | nashrenow.com
آرنت، برخلاف سنت غالب غربی، عمل همراه با نظرورزی را بهعنوان فعالیتی ذاتاً انسانی میستود. او میکوشید که به سلطۀ نظر بر عمل پایان بخشد و یکپارچگی را به زندگی عملورزانه بازگرداند. آرنت معتقد بود که عمل و گفتار عالیترین تجلیات تمدن هستند، زیرا تکثر و آزادی را در مقام عناصر سازندۀ هستی شاخص بشری نشان میدهند.
در این ویدئو او به سؤالی دربارۀ «دوستی» پاسخ میگوید.
از این متفکر بهزودی کتاب مسئولیت و داوری در نشرنو منتشر خواهد شد.
برای پیشخرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
@nashrenow | nashrenow.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هانا آرنت در مقالهٔ «آشویتس تحت محاکمه» به جریان محاکمۀ فرانکفورت و حواشی آن پرداخته است. این مقاله داوریِ آرنت است دربارۀ آشویتس، دربارۀ جهانی که واژگون شده، جهانی ساختگی که هرگونه شباهتی با واقعیت را از دست داده بود، جهانی که در آن هر چیز هولناکی که در خیال میگنجید امکانپذیر بود، حتی وقتی که رسماً مجاز نبود. نشر نو این مقاله را در کنار ۹ جستارِ پیشترمنتشرنشدۀ دیگر از آرنت در کتابی با عنوان مسئولیت و داوری با ترجمۀ میثم محمدامینی بهزودی منتشر خواهد کرد.
برای پیشخرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
@nashrenow | nashrenow.com
برای پیشخرید این کتاب اینجا کلیک کنید.
@nashrenow | nashrenow.com
بهعقیدۀ آرنت، تجربۀ انقلاب امریکا آشکار کرد که قدرت واقعی نزد مردم است. آرنت میان قدرت و فرمانروایی (اقتدار) تمایز میگذارد که این تمایز را در نوشتههایش راجع به خشونت بیشتر میپروراند. قدرت به گروههای مردمان تعلق دارد. این مردمان فرمانروایی (اقتدار) را تفویض میکنند. امریکاییها متوجه شدند که انقلاب ربطی به تأسیس قدرت ندارد، بلکه مربوط به تأسیس فرمانروایی (اقتدار) است. امریکاییها قدرت داشتند، تنها کاری که باید میکردند تفویض فرمانروایی (اقتدار) بود. آرنت معتقد است انقلاب امریکا حاصل بروز خشونت نبود، بهعکس، «انقلاب را کسانی با رایزنی با هم و به یُمن و قوّت پیمان متقابل برپا کردند». در فرایند رایزنی و عهد متقابل بود که مردم با هم متحد شدند. آرنت میگوید تاماس جفرسون از تجربۀ انقلاب که تدوین قانون اساسی را هم دربر میگرفت درسهایی آموخت. این تجربه او را به این نتیجه رساند که قانون اساسی را باید در فواصل معین مورد تجدیدنظر قرار گیرد، زیرا هر نسلی حق دارد که شکل مطلوب خودش را برای حکومت برگزیند. آرنت میگوید جفرسن متوجه بود که فعالیت برای تأسیس حکومت از طریق تدوین قانون اساسی فعالیتی است که «فضای آزادی را شکل میدهد».
□ فلسفۀ هانا آرنت | پاتریشیا آلتنبرند جانسون | ترجمهٔ خشایار دیهیمی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۰ صفحه، #ازکتاب.
از این متفکر بهزودی کتاب مسئولیت و داوری در نشرنو منتشر خواهد شد.
@nashrenow | nashrenow.com
بهعقیدۀ آرنت، تجربۀ انقلاب امریکا آشکار کرد که قدرت واقعی نزد مردم است. آرنت میان قدرت و فرمانروایی (اقتدار) تمایز میگذارد که این تمایز را در نوشتههایش راجع به خشونت بیشتر میپروراند. قدرت به گروههای مردمان تعلق دارد. این مردمان فرمانروایی (اقتدار) را تفویض میکنند. امریکاییها متوجه شدند که انقلاب ربطی به تأسیس قدرت ندارد، بلکه مربوط به تأسیس فرمانروایی (اقتدار) است. امریکاییها قدرت داشتند، تنها کاری که باید میکردند تفویض فرمانروایی (اقتدار) بود. آرنت معتقد است انقلاب امریکا حاصل بروز خشونت نبود، بهعکس، «انقلاب را کسانی با رایزنی با هم و به یُمن و قوّت پیمان متقابل برپا کردند». در فرایند رایزنی و عهد متقابل بود که مردم با هم متحد شدند. آرنت میگوید تاماس جفرسون از تجربۀ انقلاب که تدوین قانون اساسی را هم دربر میگرفت درسهایی آموخت. این تجربه او را به این نتیجه رساند که قانون اساسی را باید در فواصل معین مورد تجدیدنظر قرار گیرد، زیرا هر نسلی حق دارد که شکل مطلوب خودش را برای حکومت برگزیند. آرنت میگوید جفرسن متوجه بود که فعالیت برای تأسیس حکومت از طریق تدوین قانون اساسی فعالیتی است که «فضای آزادی را شکل میدهد».
□ فلسفۀ هانا آرنت | پاتریشیا آلتنبرند جانسون | ترجمهٔ خشایار دیهیمی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۰ صفحه، #ازکتاب.
از این متفکر بهزودی کتاب مسئولیت و داوری در نشرنو منتشر خواهد شد.
@nashrenow | nashrenow.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شرطیشدن کلاسیک (شرطیشدن واکنشی) نوعی یادگیری همخوان یا تداعی است. در شرطیشدن کلاسیک جانور یادمیگیرد که بین یک محرک بیاثر، با یک پاداش یا تنبیه کردن ارتباط برقرار کند.
اصطلاح شرطیشدن کلاسیک نخستینبار توسط ایوان پاولف، فیزیولوژیست روسی، پیشنهاد شد. مشاهدۀ ابتداییای که پاولف را به سمت این نظریه سوق داد، این بود که بزاق دهان سگها صرفاً با دیدن کسی که قبلاً چندبار به آنها غذا داده است، ترشح میشود؛ حتی اگر شخص اکنون غذایی به همراه نداشته باشد.
□ مغز و تاریخ | لوچانو مکاچی | ترجمۀ امیرحسین نیکزاد | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، شومیز (جلد نرم)، بیست و شش + ۲۲۰ صفحه، #ویدئو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
اصطلاح شرطیشدن کلاسیک نخستینبار توسط ایوان پاولف، فیزیولوژیست روسی، پیشنهاد شد. مشاهدۀ ابتداییای که پاولف را به سمت این نظریه سوق داد، این بود که بزاق دهان سگها صرفاً با دیدن کسی که قبلاً چندبار به آنها غذا داده است، ترشح میشود؛ حتی اگر شخص اکنون غذایی به همراه نداشته باشد.
□ مغز و تاریخ | لوچانو مکاچی | ترجمۀ امیرحسین نیکزاد | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، شومیز (جلد نرم)، بیست و شش + ۲۲۰ صفحه، #ویدئو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
بر سر واژۀ «شهروند» و «رفیق» سردرگمی زیادی وجود داشت. واژۀ شهروند فرم خنثی و مساواتگرایانهای بود که همۀ شهروندان میتوانستند بهکار ببرند. «تاواریش» واژۀ روسی قدیمی بهمعنای «رفیق» بود، ولی نسخۀ شوروی آن مستقیماً از سوسیال دموکراسی اروپایی، بهویژه «گناسِن» آلمانی الهام گرفته بود که بهمعنای «رفیق حزبی» است. مارکسیستهای روسی و سایر تندروها در آغاز قرن از این واژه استفاده میکردند. در طول انقلاب سال ۱۹۰۵، این واژه در میان کارگران رواج زیادی یافت و برای برخی از آنها از اهمیت پیوندآفرین زیادی برخوردار بود. اعضای بلشویک حزب باید آن را در گفتوگوهای خصوصی و عمومی فقط خطاب به یکدیگر به کار میبردند. آنها از واژۀ غیرشخصی شهروند خوششان نمیآمد. ولی این واژه در ارتش (رفیق فرمانده) نیز به کار میرفت و کارگران آن را در همۀ موقعیتهای زندگی روزمره به کار میبردند. اما هنگامی که مِهیندوک پاول دستگیر شد، او را بی هیچ نشانهای از بیاحترامی ظاهری «رفیق عالیجناب» نامیدند. دهقانان، نمایندگانی را که از مسکو به مناطق روستایی اعزام میشدند «رفیق ارباب» مینامیدند، و در استان یاروسلاو در اوایل دهۀ ۱۹۲۰، دهقانان به پرسشی دربارۀ واژۀ «رفیق» پاسخ دادند که این «چیزی است که امروزه مردم همدیگر را صدا میزنند». استفاده از این واژه چنان با طعنه و شوخطبعی همراه بود که طنزپردازان و فیلمسازان غربی در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ نمیتوانستند در برابر استفاده از آن مقاومت کنند. همچون بسیاری از جنبههای همترازسازی و همسانسازی در انقلاب روسیه، شورش در زبان نیز برای برخی گیجکننده، برای برخی دیگر مسرتبخش، و برای کسانی که طوفانهای اجتماعی و روانشناختی را که با آنها همراه بود احساس میکردند، تهدیدانگیز بود.
□ رؤیاهای انقلابی | ریچارد استایتز | ترجمۀ افشین خاکباز | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۰، قطع رقعی، جلد گالینگور، ۶۶۸ صفحه، #ازکتاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
□ رؤیاهای انقلابی | ریچارد استایتز | ترجمۀ افشین خاکباز | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۰، قطع رقعی، جلد گالینگور، ۶۶۸ صفحه، #ازکتاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
پس از خسرو دوم، قباد دوم در ۶۲۸م./۷ق بر تخت نشست و به قتل عام برادران و یا هر مرد شایستهای از خاندان ساسانی روی آورد [که میتوانست مدعی سلطنت او شود]. این کار تأثیر مخربی بر آیندۀ امپراتوری بر جای گذارد. او نمیخواست هیچ پیوندی با خاطرۀ پدر داشته باشد و این از سکههای او آشکار است که مجدداً به سبک خسرو اول بازگشت. در ۶۳۰م./۹ق پسر جوان قباد، اردشیر سوم بر تخت نشست که در زمان او، خاندان ساسانی برای بار سوم بهدست فردی خارج از حوزۀ خاندان مزبور، یعنی شهربَراز، سردار خسرو دوم، به چالش گرفته شد. شهربراز بهسرعت خود را به تیسفون رساند، شاه جوان را برکنار کرد و خود را شاهنشاه خواند. شاید بخشی از کار او نتیجۀ حرمتی بوده باشد که برای خسرو دوم قائل بود؛ زیرا همۀ کسانی را که در قتل او دخیل بودند، مجازات کرد و کشت. بنا بر منبعی ارمنی، انگیزۀ اصلی او در فتح تیسفون و گرفتن تخت شاهی، صلح با هراکلیوس در ۶۲۹م./۸ق و احتمالاً کسب حمایت هراکلیوس بوده است. این خدشۀ جدی دیگری به ایدئولوژی شاهنشاهی ساسانی بود. اما روزگار او هم دوام نیافت و ظرف چند ماه کشته شد.
در ۶۳۰م./۹ق یکی از دختران خسرو دوم بهنام بوران را بر تخت نشاندند که کمتر از دو سال [حدود شانزده ماه] پادشاهی کرد. در زمان او شاهنشاهی قوام دوبارهای یافت و زیرساخت آن جان تازهای گرفت. بنا بر منابع دورۀ اسلامی، او در پی استحکامبخشیِ مبانی شاهنشاهی و آسوده کردن مردم از بار خراجهای سنگین بود. حرمتی که برای پدرش قائل بود از بازگشت او به سبک سکههای پدرش آشکار میشود. ملکه بوران سکههای زر نیز ضرب کرد که گرچه تنها مصرف تشریفاتی داشت و بهجریان نمیافتاد، اما از گزارههای حکشده بر آنها که نسب ملکه را به ایزدان میرساند، میتوان به احیای باورهای دورۀ صدر ساسانی پی برد. البته، باید در مورد بر تخت نشاندن یک زن در شاهنشاهی ساسانی توضیحی داد. پادشاه شدن او احتمالاً ریشه در آن داشت که او و خواهرش آزرمیدخت که پس از او بر تخت نشست، تنها افراد مشروع جهت جلوس بر تخت ساسانی بودند، زیرا قباد دوم همۀ برادران خود را کشته بود. بهدنبال او، ملکه آزرمیدخت شش ماه سلطنت کرد و با چالش سرداری از شمال شرق، بهنام فرخ-هرمز روبرو گردید که هرچند ملکه به کشتن او موفق شد، اما رستم، پسر همان سردار، انتقام پدر را گرفت و ملکه را کشت.
□ تاریخ ایران آکسفورد | گروه نویسندگان زیرنظر تورج دریایی | ترجمۀ خشایار بهاری، محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع وزیری، جلد سخت، ۵۶۸ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
در ۶۳۰م./۹ق یکی از دختران خسرو دوم بهنام بوران را بر تخت نشاندند که کمتر از دو سال [حدود شانزده ماه] پادشاهی کرد. در زمان او شاهنشاهی قوام دوبارهای یافت و زیرساخت آن جان تازهای گرفت. بنا بر منابع دورۀ اسلامی، او در پی استحکامبخشیِ مبانی شاهنشاهی و آسوده کردن مردم از بار خراجهای سنگین بود. حرمتی که برای پدرش قائل بود از بازگشت او به سبک سکههای پدرش آشکار میشود. ملکه بوران سکههای زر نیز ضرب کرد که گرچه تنها مصرف تشریفاتی داشت و بهجریان نمیافتاد، اما از گزارههای حکشده بر آنها که نسب ملکه را به ایزدان میرساند، میتوان به احیای باورهای دورۀ صدر ساسانی پی برد. البته، باید در مورد بر تخت نشاندن یک زن در شاهنشاهی ساسانی توضیحی داد. پادشاه شدن او احتمالاً ریشه در آن داشت که او و خواهرش آزرمیدخت که پس از او بر تخت نشست، تنها افراد مشروع جهت جلوس بر تخت ساسانی بودند، زیرا قباد دوم همۀ برادران خود را کشته بود. بهدنبال او، ملکه آزرمیدخت شش ماه سلطنت کرد و با چالش سرداری از شمال شرق، بهنام فرخ-هرمز روبرو گردید که هرچند ملکه به کشتن او موفق شد، اما رستم، پسر همان سردار، انتقام پدر را گرفت و ملکه را کشت.
□ تاریخ ایران آکسفورد | گروه نویسندگان زیرنظر تورج دریایی | ترجمۀ خشایار بهاری، محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع وزیری، جلد سخت، ۵۶۸ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
به پرویز ناتل خانلری
خداوند فرهنگ و خداوند سخن
«شاید بر من عیب بگیری که چرا دل از وطن برنداشته و ترا به دیاری نبردهام تا در آنجا با خاطری آسودهتر بسر ببری. شاید مرا به بیهمتی متصف کنی. راستی آن است که این عزیمت بارها از خاطرم گذشته است. اما من و تو از آن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود برکنیم و در آب و هوایی دیگر نمو کنیم ...
اما شاید ماندن من سببی دیگر نیز داشته است. دشمن من که «دیو فساد» است در این خانه مسکن دارد. من با او بسیار کوشیدهام. همۀ خوشیهای زندگیام در سر این پیکار رفته است ...
اینکه تو را به دیاری دیگر نبردهام از این جهت بود که از تو چشم امیدی داشتم. میخواستم که کین مرا از این دشمن بخواهی. کین من کین همۀ بستگان و هموطنان من است، کین ایران است. خلاف مردی دانستم که میدان را خالی کنم و از دشمن بگریزم. شاید تو نیرومندتر از من باشی و در این پیکار بیشتر کامیاب شوی.»
«نامه» (سطرهایی از نامۀ پرویز ناتل خانلری به پسرش)، هفتاد سخن، اسفند ماه ۱۳۳۳
عکس از کاوه کاظمی
□ شاهنامۀفردوسی: تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات (دفتر هفتم) | مهری بهفر | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع وزیری، جلد سخت، ۵۵۰ صفحه، ازکتاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
خداوند فرهنگ و خداوند سخن
«شاید بر من عیب بگیری که چرا دل از وطن برنداشته و ترا به دیاری نبردهام تا در آنجا با خاطری آسودهتر بسر ببری. شاید مرا به بیهمتی متصف کنی. راستی آن است که این عزیمت بارها از خاطرم گذشته است. اما من و تو از آن نهالها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود برکنیم و در آب و هوایی دیگر نمو کنیم ...
اما شاید ماندن من سببی دیگر نیز داشته است. دشمن من که «دیو فساد» است در این خانه مسکن دارد. من با او بسیار کوشیدهام. همۀ خوشیهای زندگیام در سر این پیکار رفته است ...
اینکه تو را به دیاری دیگر نبردهام از این جهت بود که از تو چشم امیدی داشتم. میخواستم که کین مرا از این دشمن بخواهی. کین من کین همۀ بستگان و هموطنان من است، کین ایران است. خلاف مردی دانستم که میدان را خالی کنم و از دشمن بگریزم. شاید تو نیرومندتر از من باشی و در این پیکار بیشتر کامیاب شوی.»
«نامه» (سطرهایی از نامۀ پرویز ناتل خانلری به پسرش)، هفتاد سخن، اسفند ماه ۱۳۳۳
عکس از کاوه کاظمی
□ شاهنامۀفردوسی: تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات (دفتر هفتم) | مهری بهفر | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع وزیری، جلد سخت، ۵۵۰ صفحه، ازکتاب.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
تازههای نشرنو
شبح آلکساندر وُلف
«از تمام خاطرههایم، از تمام حسهای بیشماری که در زندگی تجربه کردهام، دردناکترینشان خاطرهٔ قتلیست که مرتکب شدم.» مردی تصادفاً با داستان کوتاهی مواجه میشود که در آن ماجرای قتل سربازی به دست او روایت میشود. داستان کوتاه مزبور با ذکر جزئیات از نظرگاه مقتول روایت شده است و این سبب میشود که خواننده/قاتل به فکر بیفتد که نکند آنکه فکر میکرده کشته شده است، درواقع زنده باشد و از این رو احساس خطر میکند و جستوجوی عجیبی را میآغازد سر در پی نویسندۀ گریزپا -آلکساندر وُلف.
چنگیزخان؛ نُه رؤیا
چنگیزخان مغول به روایتی نه در میدان نبرد و در مصاف با دشمن، بلکه در بستر تب و بیماری از پا درآمد. تقدیر چنین بود که قریب هفتصد سال بعد گلزان چیناگ، نویسنده و شَمَن مغولتبار، در کشوری که دست خان مغول هرگز به آن نرسید، در رمانی تاریخی و روانشناختی، نُه شب آخر زندگی او در بستر مرگ را روایت کند. چنگیزخان در این نُه شب تبآلود و کابوسبار، سرگذشت خود را مرور میکند و به داوری خویشتن مینشیند.
نخستین دانشمند
روولّی در این کتاب جایگاه والای آناکسیمندر در تاریخ علم را از طریق بازسازی نظریاتش احیا میکند. او در این مسیر بر آنچه بر ما معلوم است تکیه میکند و آن را در بستر تاریخی و فلسفیاش قرار میدهد. روولّی ضمن نقد و واکاوی آراءِ فیلسوفان علم و ارائۀ شرحی مختصر از تحولات مهم تاریخ علم، نشان میدهد که آراءِ آناکسیمندر چه تأثیر سرنوشتسازی بر فرهنگ غرب و حرکت آن به سوی انقلاب علمی داشته است. او نتیجه میگیرد که اندیشۀ علمی ـــمیراث آناکسیمندرـــ تنها زمانی قابلاعتماد است که پیوسته مرزهای شناخت فعلی ما را محک بزند.
پیشمرگ هیتلر
پیشمرگ هیتلر روایت زندگی مارگوت ولک است، تنها بازماندهٔ پیشمرگهای هیتلر. ولک سالیان سال هیچ حرفی دربارهٔ کاری که روزگاری به آن مشغول بود بر زبان نیاورد، اما سرانجام در روزهای پایانی عمر از راز بزرگ خود پرده برداشت.
مغز و تاریخ
این کتاب که روایتی از شکلگیری و رشد این شاخهٔ مهم روانشناسی را در دسترس روانشناسان سراسر جهان قرار میدهد، نتیجهٔ دوران تحصیل نویسنده در شوروی در نیمهٔ اول دههٔ ۱۹۷۰ است و در کنار سایر آثار نویسنده سهم مهمی در معرفی روانشناسی شوروی بهویژه آراء و آثار لِو ویگوتسکی به جهان غرب داشته است.
جنگ داخلی
دیگر نمیتوان از «وضعیت جنگی» در معنای سنتی سخن گفت، اما در حال حاضر هیچ نظریهٔ قابلاتکایی برای تبیین درگیریهای درونی مختلف یا جنگهای داخلیای نداریم که به شکلی فزاینده بر جمعیتهای جهان تحمیل میشوند.
هومو ساکر
اندیشهٔ جورجو آگامبن متکی بر تخصصی بیبدیل در عرصهٔ سنتهای کلاسیک فلسفه و بلاغت، دستورشناسی عهد باستان متأخر، الاهیات مسیحی و فلسفهٔ مدرن است. اخیراً آگامبن اندیشهٔ خود را به سوی تأسیس امر اجتماعی و برخی نتایج اخلاقی-سیاسی انضمامی در مورد وضعیت جامعهٔ امروز و جایگاه فرد در آن معطوف کرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
شبح آلکساندر وُلف
«از تمام خاطرههایم، از تمام حسهای بیشماری که در زندگی تجربه کردهام، دردناکترینشان خاطرهٔ قتلیست که مرتکب شدم.» مردی تصادفاً با داستان کوتاهی مواجه میشود که در آن ماجرای قتل سربازی به دست او روایت میشود. داستان کوتاه مزبور با ذکر جزئیات از نظرگاه مقتول روایت شده است و این سبب میشود که خواننده/قاتل به فکر بیفتد که نکند آنکه فکر میکرده کشته شده است، درواقع زنده باشد و از این رو احساس خطر میکند و جستوجوی عجیبی را میآغازد سر در پی نویسندۀ گریزپا -آلکساندر وُلف.
چنگیزخان؛ نُه رؤیا
چنگیزخان مغول به روایتی نه در میدان نبرد و در مصاف با دشمن، بلکه در بستر تب و بیماری از پا درآمد. تقدیر چنین بود که قریب هفتصد سال بعد گلزان چیناگ، نویسنده و شَمَن مغولتبار، در کشوری که دست خان مغول هرگز به آن نرسید، در رمانی تاریخی و روانشناختی، نُه شب آخر زندگی او در بستر مرگ را روایت کند. چنگیزخان در این نُه شب تبآلود و کابوسبار، سرگذشت خود را مرور میکند و به داوری خویشتن مینشیند.
نخستین دانشمند
روولّی در این کتاب جایگاه والای آناکسیمندر در تاریخ علم را از طریق بازسازی نظریاتش احیا میکند. او در این مسیر بر آنچه بر ما معلوم است تکیه میکند و آن را در بستر تاریخی و فلسفیاش قرار میدهد. روولّی ضمن نقد و واکاوی آراءِ فیلسوفان علم و ارائۀ شرحی مختصر از تحولات مهم تاریخ علم، نشان میدهد که آراءِ آناکسیمندر چه تأثیر سرنوشتسازی بر فرهنگ غرب و حرکت آن به سوی انقلاب علمی داشته است. او نتیجه میگیرد که اندیشۀ علمی ـــمیراث آناکسیمندرـــ تنها زمانی قابلاعتماد است که پیوسته مرزهای شناخت فعلی ما را محک بزند.
پیشمرگ هیتلر
پیشمرگ هیتلر روایت زندگی مارگوت ولک است، تنها بازماندهٔ پیشمرگهای هیتلر. ولک سالیان سال هیچ حرفی دربارهٔ کاری که روزگاری به آن مشغول بود بر زبان نیاورد، اما سرانجام در روزهای پایانی عمر از راز بزرگ خود پرده برداشت.
مغز و تاریخ
این کتاب که روایتی از شکلگیری و رشد این شاخهٔ مهم روانشناسی را در دسترس روانشناسان سراسر جهان قرار میدهد، نتیجهٔ دوران تحصیل نویسنده در شوروی در نیمهٔ اول دههٔ ۱۹۷۰ است و در کنار سایر آثار نویسنده سهم مهمی در معرفی روانشناسی شوروی بهویژه آراء و آثار لِو ویگوتسکی به جهان غرب داشته است.
جنگ داخلی
دیگر نمیتوان از «وضعیت جنگی» در معنای سنتی سخن گفت، اما در حال حاضر هیچ نظریهٔ قابلاتکایی برای تبیین درگیریهای درونی مختلف یا جنگهای داخلیای نداریم که به شکلی فزاینده بر جمعیتهای جهان تحمیل میشوند.
هومو ساکر
اندیشهٔ جورجو آگامبن متکی بر تخصصی بیبدیل در عرصهٔ سنتهای کلاسیک فلسفه و بلاغت، دستورشناسی عهد باستان متأخر، الاهیات مسیحی و فلسفهٔ مدرن است. اخیراً آگامبن اندیشهٔ خود را به سوی تأسیس امر اجتماعی و برخی نتایج اخلاقی-سیاسی انضمامی در مورد وضعیت جامعهٔ امروز و جایگاه فرد در آن معطوف کرده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیلی باد ملوان را غالباً بهعنوان یک رمانس میشناسند، اما نگاهی موشکافانه به آن نشان میدهد که متن این رمان چندان به تعریف رمانس پایبند نیست و از ظرفیت فلسفی بسیار بالایی برخوردار است که در ظرف ریخت ادبی رمانس نمیگنجد. این ویژگی فلسفی، بیلی باد ملوان را به یک رمان کوتاه تبدیل میکند که درون آدمها را میکاود. پس ملویل با بهکارگیری یک ریخت ادبی مبهم، ابهام و تناقضی را که در فرهنگ جامعۀ معاصر خود وجود داشت، به خوبی بازنمایی کرده است.
آنچه میبینید بخشهایی است از اپرای بیلی باد ملوان اثر بنجامین بریتن، آهنگساز، نوازندۀ پیانو و رهبر ارکستر بریتانیایی، که با اقتباس از رمان هرمان ملویل نوشته شده است. بریتن یکی از سرآمدان موسیقی کلاسیک بریتانیا در قرن بیستم بود. از اپرای بیلی باد تا کنون اجراهای فراوانی به روی صحنه رفته است که یکی از مشهورترین آنها اجرای دبورا وارنر (اجرای حاضر) در سالن اپرای رم است.
□ بیلی باد ملوان | هرمان ملویل | ترجمۀ احمد میرعلایی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۶ صفحه، #ویدئو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
آنچه میبینید بخشهایی است از اپرای بیلی باد ملوان اثر بنجامین بریتن، آهنگساز، نوازندۀ پیانو و رهبر ارکستر بریتانیایی، که با اقتباس از رمان هرمان ملویل نوشته شده است. بریتن یکی از سرآمدان موسیقی کلاسیک بریتانیا در قرن بیستم بود. از اپرای بیلی باد تا کنون اجراهای فراوانی به روی صحنه رفته است که یکی از مشهورترین آنها اجرای دبورا وارنر (اجرای حاضر) در سالن اپرای رم است.
□ بیلی باد ملوان | هرمان ملویل | ترجمۀ احمد میرعلایی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۶ صفحه، #ویدئو.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
«رئالیستها» منتشر شد.
چرا رمان میخوانیم؟ بیتردید یکی از انگیزههایی که ما را بهسمت خواندن رمان میکشاند تجربۀ لذتهای گوناگون است. هرقدر هم که خود را فرهیخته بپنداریم، این واقعیتی انکارناپذیر است. طیف وسیعی از خوانندگان در پی تجربۀ همان لذتی هستند که بشر مدتها پیش، آن هنگام که لب به سخن گفتن گشود، تجربهاش کرد؛ لذت گوش کردن به قصهها و دنبال کردن ماجراهایی که در آنها رخ میدهد. یکی از مشخصههای رمانهای بزرگ هم برانگیختن همین حس اشتیاق در وجود خواننده است.
رمانهای رئالیستی بزرگ، جهان را از منظری خاص به ما نشان میدهند. این رمانها متأثر از همان جامعهای هستند که شخصیتهاشان را در دل خود جای داده است. جهانی که از دریچۀ این آثار برای ما آشکار میشود، واقعیتهای ملموس آن و جلوههای گوناگوناش از لحاظ هنری اهمیت زیادی دارد، چرا که نویسنده نهتنها تصویری از مردم را منعکس میکند (این تصویر با توجه به تواناییهای رماننویسان مختلف به شکلهای گوناگون ارائه میشود)، بلکه دانش روانشناختی و درک شناختی خود را نیز به کار میگیرد تا آنها را بهطور کامل به خواننده بشناساند. هر دوِ این ویژگیها در رمانهای رئالیستی یافت میشود. نکتۀ جالب و مهم این است که اغلب بصیرت درونی و شناخت فکری نویسنده دست به دست هم میدهند و حقایقی را آشکار میکنند که در آینده فقط از راه منطق میتوان به آن دست یافت. برای درک بیشتر این نکته به کندوکاوی مفصل نیازمندیم.
سی. پی. اسنو نیز در رئالیستها: هشت چهره همین رویه را در پیش میگیرد و با بررسی ابعاد مختلف زندگی و شخصیت دیدگاههای هشت نویسنده به خواننده کمک میکند شناخت عمیقتری از آنان به دست آورد. این نویسندگان همچون تمام انسانها با مسائل و مشکلات روزمره دست به گریبان بودهاند و ضعفها و قوتهایی داشتهاند مختصِ خود، اما آنچه در همهشان مشترک است چشمان تیزبین و ذهن تحلیلگری است که شرایط تاریخی و اجتماعی دوران را با تمام جزئیاتش بازآفرینی میکند و شخصیتهایی خلق میکند ملموس و باورپذیر.
□ رئالیستها: هشت چهره | سی. پی. اسنو | ترجمۀ اکرم رضایی بایندر | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، شانزده+۳۸۳ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
چرا رمان میخوانیم؟ بیتردید یکی از انگیزههایی که ما را بهسمت خواندن رمان میکشاند تجربۀ لذتهای گوناگون است. هرقدر هم که خود را فرهیخته بپنداریم، این واقعیتی انکارناپذیر است. طیف وسیعی از خوانندگان در پی تجربۀ همان لذتی هستند که بشر مدتها پیش، آن هنگام که لب به سخن گفتن گشود، تجربهاش کرد؛ لذت گوش کردن به قصهها و دنبال کردن ماجراهایی که در آنها رخ میدهد. یکی از مشخصههای رمانهای بزرگ هم برانگیختن همین حس اشتیاق در وجود خواننده است.
رمانهای رئالیستی بزرگ، جهان را از منظری خاص به ما نشان میدهند. این رمانها متأثر از همان جامعهای هستند که شخصیتهاشان را در دل خود جای داده است. جهانی که از دریچۀ این آثار برای ما آشکار میشود، واقعیتهای ملموس آن و جلوههای گوناگوناش از لحاظ هنری اهمیت زیادی دارد، چرا که نویسنده نهتنها تصویری از مردم را منعکس میکند (این تصویر با توجه به تواناییهای رماننویسان مختلف به شکلهای گوناگون ارائه میشود)، بلکه دانش روانشناختی و درک شناختی خود را نیز به کار میگیرد تا آنها را بهطور کامل به خواننده بشناساند. هر دوِ این ویژگیها در رمانهای رئالیستی یافت میشود. نکتۀ جالب و مهم این است که اغلب بصیرت درونی و شناخت فکری نویسنده دست به دست هم میدهند و حقایقی را آشکار میکنند که در آینده فقط از راه منطق میتوان به آن دست یافت. برای درک بیشتر این نکته به کندوکاوی مفصل نیازمندیم.
سی. پی. اسنو نیز در رئالیستها: هشت چهره همین رویه را در پیش میگیرد و با بررسی ابعاد مختلف زندگی و شخصیت دیدگاههای هشت نویسنده به خواننده کمک میکند شناخت عمیقتری از آنان به دست آورد. این نویسندگان همچون تمام انسانها با مسائل و مشکلات روزمره دست به گریبان بودهاند و ضعفها و قوتهایی داشتهاند مختصِ خود، اما آنچه در همهشان مشترک است چشمان تیزبین و ذهن تحلیلگری است که شرایط تاریخی و اجتماعی دوران را با تمام جزئیاتش بازآفرینی میکند و شخصیتهایی خلق میکند ملموس و باورپذیر.
□ رئالیستها: هشت چهره | سی. پی. اسنو | ترجمۀ اکرم رضایی بایندر | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، شانزده+۳۸۳ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«خطاب به عشق: دفتر دوم» تجدید چاپ شد.
چه اضطرابها و دلهرهها که نکشیدند اهالی سدهٔ بیستم و چقدر قلبشان به تپش نیفتاد تا نامههایشان به مقصد برسد؛ اضطرابی که شاید نسل جدید، در جهانی عجینشده با سرعت و سهولتِ ارتباط، با آن بیگانه باشد. کاغذهایی حامل دستخط دوست، واگویندهٔ جزئیترین رفتارها و احساسات و خصلتهای نویسنده، جوهری که قدمقدم بر سفیدی میدود تا خبر برساند و خطوخبری بگیرد؛ ریسمانی تنیده از «حافظهٔ گیاهی» که این کران و آن کران تاریخ چند هزار سالهٔ انسان متمدن را به هم پیوند میزند.
در این میانه، نامههای شخصیتهای ادبی دوچندان مهم است چرا که گاهی در شکلگیری و تکوین تفکر یک شخصیت مؤثر بوده است. گاهی دریچهای شده است تا از چارچوب آن نگاهی به زندگی و جهان شخصی کسی و کسانی بیندازیم؛ نگاهی بینیاز از حدس و گمان.
در این مکتوبات با زوایایی پنهانپیدا از جهان آلبر کامو و ماریا کاسارس آشنا میشویم. توالی نامهها فضایی رمانگونه پدید میآورد با دو راوی یا دو شخصیتِ پایاپای؛ نامههایی که میتوان آنها را مانند اوراقی از یک رمان مکاتبهای خواند. لابهلای سطرها میشود بارقههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی سدهٔ بیستم فرانسه را ردگیری کرد و به نکات گاه جذاب و مهمی رسید.
□ خطاب به عشق: دفتر دوم | نامههای عاشقانۀ آلبر کامو و ماریا کاسارس | ترجمۀ زهرا خانلو | نشرنو، چاپ پنجم، قطع رقعی، جلد سخت، سیزده + ۶۶۲ + ۱۲ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
چه اضطرابها و دلهرهها که نکشیدند اهالی سدهٔ بیستم و چقدر قلبشان به تپش نیفتاد تا نامههایشان به مقصد برسد؛ اضطرابی که شاید نسل جدید، در جهانی عجینشده با سرعت و سهولتِ ارتباط، با آن بیگانه باشد. کاغذهایی حامل دستخط دوست، واگویندهٔ جزئیترین رفتارها و احساسات و خصلتهای نویسنده، جوهری که قدمقدم بر سفیدی میدود تا خبر برساند و خطوخبری بگیرد؛ ریسمانی تنیده از «حافظهٔ گیاهی» که این کران و آن کران تاریخ چند هزار سالهٔ انسان متمدن را به هم پیوند میزند.
در این میانه، نامههای شخصیتهای ادبی دوچندان مهم است چرا که گاهی در شکلگیری و تکوین تفکر یک شخصیت مؤثر بوده است. گاهی دریچهای شده است تا از چارچوب آن نگاهی به زندگی و جهان شخصی کسی و کسانی بیندازیم؛ نگاهی بینیاز از حدس و گمان.
در این مکتوبات با زوایایی پنهانپیدا از جهان آلبر کامو و ماریا کاسارس آشنا میشویم. توالی نامهها فضایی رمانگونه پدید میآورد با دو راوی یا دو شخصیتِ پایاپای؛ نامههایی که میتوان آنها را مانند اوراقی از یک رمان مکاتبهای خواند. لابهلای سطرها میشود بارقههایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی سدهٔ بیستم فرانسه را ردگیری کرد و به نکات گاه جذاب و مهمی رسید.
□ خطاب به عشق: دفتر دوم | نامههای عاشقانۀ آلبر کامو و ماریا کاسارس | ترجمۀ زهرا خانلو | نشرنو، چاپ پنجم، قطع رقعی، جلد سخت، سیزده + ۶۶۲ + ۱۲ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» بی هیچ اغراقی زندگی حقیقی خود پروست بود. او اگر این رمان را ننوشته بود، اینقدر مورد توجه قرار نمیگرفت. برخی از نویسندگان (مانند دیکنز، داستایفسکی و تالستوی) حتی اگر آثار بزرگشان را، یا حتی اگر هیچ اثری خلق نمیکردند، به خودی خود آدمهای جذابی بودند، اما پروست اگر رمان بزرگش را نمینوشت، فقط میتوانست بهعنوان یک مورد عجیب و غریب پزشکی که علت بیماریاش اختلافنظرهای زیادی را برانگیخته بود، توجه دیگران را به خود جلب کند. بعد از خواندن رمان، پروست همچون هر نویسندۀ دیگری برای خواننده قابل لمس میشود و آنقدر به او نزدیک میشود که دیگر نمیتواند تصویر واضحی از او به دست بیاورد.
اشتیاق او برای پی بردن به حقیقت از دل دروغ، همچون اشتیاق جوانی لحظهای فرو نمینشست. هیچکس نمیتوانست بهخوبی پوچی را درک کند. پروست در طول رمان، بهتدریج قدرتمندتر میشود، چرا که با کمک نیروی عقل و احساس، به پوچیِ امیدهای واهی و رمانتیکش پی میبرد. با این همه هنوز یک امید سرسختانه در وجود او جاری بود و آن، امید به هنر بود.
این امید هم بهاندازۀ دیگر امیدهای او، که پوچ از آب درآمده بودند، رمانتیک بود. خوانندگان با افکار راوی، که تصمیم میگیرد از طریق خلق اثری هنری به زندگی خود معنا ببخشد، و همچنین با فراز و فرود پرطنین انتهای رمان، همراه میشود و فراموش میکند که همان واقعگرایی بیرحمانه، که قبلاًً بسیاری از خیالهای واهی او را باطل کرده بود، این بار هم میتواند کاخ رؤیاهای او را در هم بشکند. آیا اگر پروست هم بهاندازۀ تالستوی عمر میکرد، باز هم به رستگاری از طریق هنر اعتقاد میداشت؟
□ رئالیستها: هشت چهره | سی. پی. اسنو | ترجمۀ اکرم رضایی بایندر | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، شانزده+۳۸۳ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
اشتیاق او برای پی بردن به حقیقت از دل دروغ، همچون اشتیاق جوانی لحظهای فرو نمینشست. هیچکس نمیتوانست بهخوبی پوچی را درک کند. پروست در طول رمان، بهتدریج قدرتمندتر میشود، چرا که با کمک نیروی عقل و احساس، به پوچیِ امیدهای واهی و رمانتیکش پی میبرد. با این همه هنوز یک امید سرسختانه در وجود او جاری بود و آن، امید به هنر بود.
این امید هم بهاندازۀ دیگر امیدهای او، که پوچ از آب درآمده بودند، رمانتیک بود. خوانندگان با افکار راوی، که تصمیم میگیرد از طریق خلق اثری هنری به زندگی خود معنا ببخشد، و همچنین با فراز و فرود پرطنین انتهای رمان، همراه میشود و فراموش میکند که همان واقعگرایی بیرحمانه، که قبلاًً بسیاری از خیالهای واهی او را باطل کرده بود، این بار هم میتواند کاخ رؤیاهای او را در هم بشکند. آیا اگر پروست هم بهاندازۀ تالستوی عمر میکرد، باز هم به رستگاری از طریق هنر اعتقاد میداشت؟
□ رئالیستها: هشت چهره | سی. پی. اسنو | ترجمۀ اکرم رضایی بایندر | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، شانزده+۳۸۳ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«مسافر و مهتاب» منتشر شد.
آنتال صرب را از مهمترین نویسندگان مجار در قرن بیستم میدانند. او آدمی بود بس پرکار و در همان چند صباح عمر کارها کرده کارستان: از انگلیسی و فرانسه و ایتالیایی کتاب ترجمه کرده، مقالات و پژوهشهای متعددی دربارۀ ادبیات و نویسندگان اروپایی به سرانجام رسانده، در سیودوسالگی رئیس فرهنگستان ادب مجارستان بوده، استاد ادبیات دانشگاه سگد بوده، چندین رمان نوشته که از آن میان مسافر و مهتاب (۱۹۳۷) شاهکارش محسوب میشود، دو بار مهمترین جایزۀ ادبی مجارستان، جایزۀ بامگارتن را دریافت کرده (۱۹۳۵ و ۱۹۳۷)، در سال ۱۹۴۱ کتاب ارزشمند تاریخ ادبیات جهان را به رشتۀ تحریر درآورده که هنوز هم معتبر است، کتابی دربارۀ تئوری رمان و کتابی دربارۀ تاریخ ادبیات مجارستان نیز نوشته. اینها اهمِ کارنامۀ رشکبرانگیزش هستند.
از آنجا که آنتال صرب اصل و نسب یهودی داشت، در سال ۱۹۴۴ که مجارستان به اشغال آلمان درآمد باید برای نجات جانش جلای وطن میکرد، اما ماند و رمان آخرش را نوشت که چون مثل یهودیان ممنوعالقلم بود به اسم ترجمهای از کتابی انگلیسی منتشر شد. اما سرآخر آتش یهودیستیزی دامنش را گرفت، اواخر سال ۱۹۴۴ به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. هوادارانش سعی کردند به ضربِ مدارک جعلی راه نجاتی بیابند اما آنتال صرب حاضر نبود باقی همقطارانش را ترک کند و تنها جان خود را نجات دهد. پیش از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در همان اردوگاه کشته و همراه دیگرانی در گوری دستهجمعی به خاک سپرده شد.
در سال ۱۹۴۸ که حزب کمونیست با حمایت شوروی در مجارستان به قدرت رسید، انتظار میرفت آثار صرب بیدردسر منتشر شوند، اما در تمام آن چهلوهفت سال آثارش از تیغ سانسور در امان نماندند. بالاخره با فروپاشی کمونیسم، در سال ۱۹۹۰ بود که به همت همسر وفادارش آثارش تمام و کمال منتشر شدند.
مسافر و مهتاب از مشهورترین رمانهای ادبیات معاصر مجارستان، از آنجا آغاز میشود که زوجی برای ماه عسل وارد ایتالیا میشوند. با ورود به ونیز گذشته دوباره جان میگیرد، خاطرات دوران نوجوانی و عصیانگری و حلقۀ دوستان قدیمی زنده میشوند، دیدار کوچهها و فضاهای شهر جرقهای میشود برای تحولات روحی و عاطفی. ملاقاتهای ناگهانیو خبرهای نو به این تحولات دامن میزنند و جملگی دست به دست هم میدهند تا گذشته در اکنون زنده شود و نوسان میان این دو داستانی سرشار از جزئیات و وقایع پدید بیاورد در کشاکش عمیقترین احساسات عواطف بشری.
□ مسافر و مهتاب | آنتال صرب | ترجمۀ فرناز حائری | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۹۴ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
آنتال صرب را از مهمترین نویسندگان مجار در قرن بیستم میدانند. او آدمی بود بس پرکار و در همان چند صباح عمر کارها کرده کارستان: از انگلیسی و فرانسه و ایتالیایی کتاب ترجمه کرده، مقالات و پژوهشهای متعددی دربارۀ ادبیات و نویسندگان اروپایی به سرانجام رسانده، در سیودوسالگی رئیس فرهنگستان ادب مجارستان بوده، استاد ادبیات دانشگاه سگد بوده، چندین رمان نوشته که از آن میان مسافر و مهتاب (۱۹۳۷) شاهکارش محسوب میشود، دو بار مهمترین جایزۀ ادبی مجارستان، جایزۀ بامگارتن را دریافت کرده (۱۹۳۵ و ۱۹۳۷)، در سال ۱۹۴۱ کتاب ارزشمند تاریخ ادبیات جهان را به رشتۀ تحریر درآورده که هنوز هم معتبر است، کتابی دربارۀ تئوری رمان و کتابی دربارۀ تاریخ ادبیات مجارستان نیز نوشته. اینها اهمِ کارنامۀ رشکبرانگیزش هستند.
از آنجا که آنتال صرب اصل و نسب یهودی داشت، در سال ۱۹۴۴ که مجارستان به اشغال آلمان درآمد باید برای نجات جانش جلای وطن میکرد، اما ماند و رمان آخرش را نوشت که چون مثل یهودیان ممنوعالقلم بود به اسم ترجمهای از کتابی انگلیسی منتشر شد. اما سرآخر آتش یهودیستیزی دامنش را گرفت، اواخر سال ۱۹۴۴ به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. هوادارانش سعی کردند به ضربِ مدارک جعلی راه نجاتی بیابند اما آنتال صرب حاضر نبود باقی همقطارانش را ترک کند و تنها جان خود را نجات دهد. پیش از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در همان اردوگاه کشته و همراه دیگرانی در گوری دستهجمعی به خاک سپرده شد.
در سال ۱۹۴۸ که حزب کمونیست با حمایت شوروی در مجارستان به قدرت رسید، انتظار میرفت آثار صرب بیدردسر منتشر شوند، اما در تمام آن چهلوهفت سال آثارش از تیغ سانسور در امان نماندند. بالاخره با فروپاشی کمونیسم، در سال ۱۹۹۰ بود که به همت همسر وفادارش آثارش تمام و کمال منتشر شدند.
مسافر و مهتاب از مشهورترین رمانهای ادبیات معاصر مجارستان، از آنجا آغاز میشود که زوجی برای ماه عسل وارد ایتالیا میشوند. با ورود به ونیز گذشته دوباره جان میگیرد، خاطرات دوران نوجوانی و عصیانگری و حلقۀ دوستان قدیمی زنده میشوند، دیدار کوچهها و فضاهای شهر جرقهای میشود برای تحولات روحی و عاطفی. ملاقاتهای ناگهانیو خبرهای نو به این تحولات دامن میزنند و جملگی دست به دست هم میدهند تا گذشته در اکنون زنده شود و نوسان میان این دو داستانی سرشار از جزئیات و وقایع پدید بیاورد در کشاکش عمیقترین احساسات عواطف بشری.
□ مسافر و مهتاب | آنتال صرب | ترجمۀ فرناز حائری | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۹۴ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
سفر دریایی با کیشوت تجدید چاپ شد.
شرحی از دو سفر: توماس مان بزرگ، به امریکا دعوت شده تا در مورد رمان آخرش سخنرانی کند. رمان دن کیشوت را با خود آورده تا اوقات بیکاری در کشتی را با خواندن آن بگذراند. کتاب «سفر دریایی با دن کیشوت» شرح خاطرهگونی از این دو سفر است: سفری بیرونی با کشتی به سوی نیویورک و سفری درونی به رمان دن کیشوت. مان با یک تدوین موازی مدام بین خاطرات این دو سفر در رفت و آمد است و از یک طرف مشاهدات خود را از سفر دریاییاش مینویسد و از طرف دیگری هر از چند گاهی گریزی میزند به رمان دن کیشوت (به خصوص جلد دوم) و نکاتی جذاب در مورد آن مطرح میکند.
میگویید: آیا همهاش همین است؟ توماس مان، نویسندهی پیچیدهای که آثارش به لایهلایهبودن معروفند، چرا باید چنین چیزی بنویسد؟ حق با شماست اما مسئله به همین سادگی هم نیست. سال ۱۹۳۴. نازیها تازه در آلمان قدرت گرفتهاند. مان در تبعیدی خودخواسته در زوریخ زندگی میکند. جایی که خودش میگوید خانهاش نیست. یک غریبه. یک مهاجر. یک دن کیشوت. کسی که خودخواسته در پی جهانی بهتر خود را آواره کرده است. غم و تیرگی مهاجرت در سر تا سر این اثر کوتاه موج میزند.
مسئله به همین جا هم ختم نمیشود. سفر دریایی مان به جایی «خارج از اروپا»ست. او دارد اروپا را پشت سر میگذارد و همزمان مشغول خواندن کتابی است که یکی از بنیانگذاران اروپای نوین آنرا نوشته: سروانتس. سفری دریایی به خارج از اروپا و سفری ذهنی به داخل اروپا. این مسئله برای مان اهمیت زیادی دارد. برای او قدرت گرفتن نازیها و جنگ قریبالوقوع، گونهای «پایان اروپا» محسوب میشود. پایانی که میتوان رد آن را در آغاز، در همان جلد دوم دن کیشوت هم یافت: تیره، غمگین، سنگین، رو به ویرانی و مرگ. مان دارد با رمانی که شروع اروپای مدرن محسوب میشود اروپا را ترک میکند و معنای رؤیایی که شب آخر میبیند هم همین است. او میبیند که کیشوت به خوابش میآید اما با چشمانی نافذ و سبیلی پرپشت: کیشوت به زرتشت تبدیل شده است. پایان هر چیز اروپایی به معنای بزرگ و باشکوه کلمه. آغاز توحش، مهاجرت و ویرانی: «و این حس و اندیشهای است زیادی اروپایی و رو به گذشته! اما در پیش رو و از دل مه صبحگاهی آرام آرام آسمانخراشهای منهتن سر برمیدارند، چشمانداز خیالانگیز منزل مهاجرنشینان، کوهوارهی یک کلانشهر».
□ سفر دریایی با کیشوت | توماس مان | ترجمۀ محمود حدادی | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد گالینگور، ۱۲۹ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
شرحی از دو سفر: توماس مان بزرگ، به امریکا دعوت شده تا در مورد رمان آخرش سخنرانی کند. رمان دن کیشوت را با خود آورده تا اوقات بیکاری در کشتی را با خواندن آن بگذراند. کتاب «سفر دریایی با دن کیشوت» شرح خاطرهگونی از این دو سفر است: سفری بیرونی با کشتی به سوی نیویورک و سفری درونی به رمان دن کیشوت. مان با یک تدوین موازی مدام بین خاطرات این دو سفر در رفت و آمد است و از یک طرف مشاهدات خود را از سفر دریاییاش مینویسد و از طرف دیگری هر از چند گاهی گریزی میزند به رمان دن کیشوت (به خصوص جلد دوم) و نکاتی جذاب در مورد آن مطرح میکند.
میگویید: آیا همهاش همین است؟ توماس مان، نویسندهی پیچیدهای که آثارش به لایهلایهبودن معروفند، چرا باید چنین چیزی بنویسد؟ حق با شماست اما مسئله به همین سادگی هم نیست. سال ۱۹۳۴. نازیها تازه در آلمان قدرت گرفتهاند. مان در تبعیدی خودخواسته در زوریخ زندگی میکند. جایی که خودش میگوید خانهاش نیست. یک غریبه. یک مهاجر. یک دن کیشوت. کسی که خودخواسته در پی جهانی بهتر خود را آواره کرده است. غم و تیرگی مهاجرت در سر تا سر این اثر کوتاه موج میزند.
مسئله به همین جا هم ختم نمیشود. سفر دریایی مان به جایی «خارج از اروپا»ست. او دارد اروپا را پشت سر میگذارد و همزمان مشغول خواندن کتابی است که یکی از بنیانگذاران اروپای نوین آنرا نوشته: سروانتس. سفری دریایی به خارج از اروپا و سفری ذهنی به داخل اروپا. این مسئله برای مان اهمیت زیادی دارد. برای او قدرت گرفتن نازیها و جنگ قریبالوقوع، گونهای «پایان اروپا» محسوب میشود. پایانی که میتوان رد آن را در آغاز، در همان جلد دوم دن کیشوت هم یافت: تیره، غمگین، سنگین، رو به ویرانی و مرگ. مان دارد با رمانی که شروع اروپای مدرن محسوب میشود اروپا را ترک میکند و معنای رؤیایی که شب آخر میبیند هم همین است. او میبیند که کیشوت به خوابش میآید اما با چشمانی نافذ و سبیلی پرپشت: کیشوت به زرتشت تبدیل شده است. پایان هر چیز اروپایی به معنای بزرگ و باشکوه کلمه. آغاز توحش، مهاجرت و ویرانی: «و این حس و اندیشهای است زیادی اروپایی و رو به گذشته! اما در پیش رو و از دل مه صبحگاهی آرام آرام آسمانخراشهای منهتن سر برمیدارند، چشمانداز خیالانگیز منزل مهاجرنشینان، کوهوارهی یک کلانشهر».
□ سفر دریایی با کیشوت | توماس مان | ترجمۀ محمود حدادی | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد گالینگور، ۱۲۹ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
اگر ایرانی باز برمیگشت، راهش میداد... نمیمرد، قرار نبود بلایی سرش بیاید. چقدر این ترس بچگانهاش احمقانه بود! اگر ایرانی برمیگشت، این خستگی جانکاه تمام میشد، و هرچیز دیگری، همهچیز...
اما ایرانی برنگشت. ارژی لباسهایش را درآورد و دراز کشید و خوابش برد.
شاید یکی دو ساعتی خوابید. از خواب بیدار شد؛ داشت سپیده میزد. ساعت سه و نیم بود. از تخت بیرون پرید، دست و رویش را شست، لباس پوشید و رفت بیرون توی راهرو. نیازی به فکر و تصمیمگیری نبود، باید از آنجا میگریخت. میدانست نباید دیگر هرگز چشمش به ایرانی بیفتد. هم شرمنده بود و هم خوشحال که بیاینکه دستی لمسش کند از آنجا میگریخت. سرحال بود. وقتی موفق شد دروازۀ بزرگِ خانه را باز کند که بسته بود ولی قفلش نکرده بودند، وقتی موفق شد خودش را از وسط باغ بیاینکه دیده شود به جادۀ اصلی برساند، جسارتی نوجوانانه در بر گرفتش و حس کرد تمام بزدلیاش کنار رفته، او پیروز شده بود، آن که برنده بود خودش بود.
شادمانه در امتداد جادۀ اصلی دوید و کمی بعد به روستای کوچکی رسید. از قرار معلوم ایستگاه قطاری در همان حوالی بود؛ درواقع، قطار کارگران همان وقتِ سحر داشت به مقصد پاریس راه میافتاد. وقتی به شهر رسید هنوز صبح اول وقت بود.
□ مسافر و مهتاب | آنتال صرب | ترجمۀ فرناز حائری | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۹۴ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
اما ایرانی برنگشت. ارژی لباسهایش را درآورد و دراز کشید و خوابش برد.
شاید یکی دو ساعتی خوابید. از خواب بیدار شد؛ داشت سپیده میزد. ساعت سه و نیم بود. از تخت بیرون پرید، دست و رویش را شست، لباس پوشید و رفت بیرون توی راهرو. نیازی به فکر و تصمیمگیری نبود، باید از آنجا میگریخت. میدانست نباید دیگر هرگز چشمش به ایرانی بیفتد. هم شرمنده بود و هم خوشحال که بیاینکه دستی لمسش کند از آنجا میگریخت. سرحال بود. وقتی موفق شد دروازۀ بزرگِ خانه را باز کند که بسته بود ولی قفلش نکرده بودند، وقتی موفق شد خودش را از وسط باغ بیاینکه دیده شود به جادۀ اصلی برساند، جسارتی نوجوانانه در بر گرفتش و حس کرد تمام بزدلیاش کنار رفته، او پیروز شده بود، آن که برنده بود خودش بود.
شادمانه در امتداد جادۀ اصلی دوید و کمی بعد به روستای کوچکی رسید. از قرار معلوم ایستگاه قطاری در همان حوالی بود؛ درواقع، قطار کارگران همان وقتِ سحر داشت به مقصد پاریس راه میافتاد. وقتی به شهر رسید هنوز صبح اول وقت بود.
□ مسافر و مهتاب | آنتال صرب | ترجمۀ فرناز حائری | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۹۴ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
فرقۀ خودبینان منتشر شد.
محققی ملول از تحقیق و دلزده از فیشها و یادداشتها، ناگهان در کتابخانهٔ ملی پاریس به ردّی از متفکری ناشناخته برمیخورد که نام و نشانش از قرن هجدهم به بعد به طرزی سوءظنانگیز پنهان مانده است. جستجو در اسناد و کتابها و بازماندهها آنقدر پیش میرود که مرز واقعیت و خیال محو میشود و ملال تحقیق دانشگاهی جای خود را به هیجان تفحص پلیسی میدهد.
اریک امانوئل اشمیت در رمان فرقهٔ خودبینان با نثری گاه شاعرانه و گاه ماجراپرداز، بر آن مرز باریکی نور افکنده است که ادبیات و فلسفه را پهلو به پهلو مینشانَد.
اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامهنویس، رماننویس و کارگردان در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در فرانسه به دنیا آمد. از نوجوانی به دنیای تئاتر علاقهمند شد و نوشتن را آغاز کرد. در سال ۱۹۸۷ در مقطع دکترا فارغالتحصیل و سپس به تدریس در دانشگاه و نوشتن نمایشنامه مشغول شد. اشمیت اولین نمایشنامهاش با نام شب والونی را در سال ۱۹۹۱ نوشت و سپس با دومین نمایشنامهاش، مهمان ناخوانده به موفقیتی چشمگیر رسید. این نمایشنامه که گفتگویی است میان فروید و خدا، موفق به دریافت سه جایزه از جشنوارۀ شب مولیر ۱۹۹۴ شد. از این پس اشمیت تدریس فلسفه را کنار گذاشت و تمام وقت خود را صرف نوشتن کرد.
طی سالهای ۱۹۹۰ نمایشنامههای اشمیت موفقیتهای بسیاری را کسب کردند؛ به طوریکه در بسیاری از کشورها توسط افراد سرشناس به روی صحنه رفتند و جوایز متعددی را دریافت کردند و به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و منتشر شدند. اشمیت همزمان با نوشتن نمایشنامه، شروع به نوشتن رمان و داستان کرد که از جمله میتوان به انجیل به روایت پونتیوس پیلاطس، سهم دیگری، زمانی که یک اثر هنری بودم، موسیو ابراهیم و گلهای قرآن، اسکار و بانوی صورتی و فرقۀ خودبینان اشاره کرد.
اشمیت جوایز بیشماری چون جایزۀ بزرگ تئاتر برای مجموعه آثارش از آکادمی فرانسز در سال ۲۰۰۰، جایزۀ بزرگ تماشاگران از لایپزیگ در سال ۲۰۰۴، جایزۀ آکادمی بالزاک در سال ۱۹۹۸، جایزۀ تئاتر شهر (کلن، آلمان) و… را دریافت کرده است.
□ فرقۀ خودبینان | اریک امانوئل اشمیت | ترجمۀ سیامند زندی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۳۳ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
محققی ملول از تحقیق و دلزده از فیشها و یادداشتها، ناگهان در کتابخانهٔ ملی پاریس به ردّی از متفکری ناشناخته برمیخورد که نام و نشانش از قرن هجدهم به بعد به طرزی سوءظنانگیز پنهان مانده است. جستجو در اسناد و کتابها و بازماندهها آنقدر پیش میرود که مرز واقعیت و خیال محو میشود و ملال تحقیق دانشگاهی جای خود را به هیجان تفحص پلیسی میدهد.
اریک امانوئل اشمیت در رمان فرقهٔ خودبینان با نثری گاه شاعرانه و گاه ماجراپرداز، بر آن مرز باریکی نور افکنده است که ادبیات و فلسفه را پهلو به پهلو مینشانَد.
اریک امانوئل اشمیت، نمایشنامهنویس، رماننویس و کارگردان در ۲۸ مارس ۱۹۶۰ در فرانسه به دنیا آمد. از نوجوانی به دنیای تئاتر علاقهمند شد و نوشتن را آغاز کرد. در سال ۱۹۸۷ در مقطع دکترا فارغالتحصیل و سپس به تدریس در دانشگاه و نوشتن نمایشنامه مشغول شد. اشمیت اولین نمایشنامهاش با نام شب والونی را در سال ۱۹۹۱ نوشت و سپس با دومین نمایشنامهاش، مهمان ناخوانده به موفقیتی چشمگیر رسید. این نمایشنامه که گفتگویی است میان فروید و خدا، موفق به دریافت سه جایزه از جشنوارۀ شب مولیر ۱۹۹۴ شد. از این پس اشمیت تدریس فلسفه را کنار گذاشت و تمام وقت خود را صرف نوشتن کرد.
طی سالهای ۱۹۹۰ نمایشنامههای اشمیت موفقیتهای بسیاری را کسب کردند؛ به طوریکه در بسیاری از کشورها توسط افراد سرشناس به روی صحنه رفتند و جوایز متعددی را دریافت کردند و به زبانهای مختلف دنیا ترجمه و منتشر شدند. اشمیت همزمان با نوشتن نمایشنامه، شروع به نوشتن رمان و داستان کرد که از جمله میتوان به انجیل به روایت پونتیوس پیلاطس، سهم دیگری، زمانی که یک اثر هنری بودم، موسیو ابراهیم و گلهای قرآن، اسکار و بانوی صورتی و فرقۀ خودبینان اشاره کرد.
اشمیت جوایز بیشماری چون جایزۀ بزرگ تئاتر برای مجموعه آثارش از آکادمی فرانسز در سال ۲۰۰۰، جایزۀ بزرگ تماشاگران از لایپزیگ در سال ۲۰۰۴، جایزۀ آکادمی بالزاک در سال ۱۹۹۸، جایزۀ تئاتر شهر (کلن، آلمان) و… را دریافت کرده است.
□ فرقۀ خودبینان | اریک امانوئل اشمیت | ترجمۀ سیامند زندی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۳۳ صفحه، #منتشر_شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
در واقع اگر من بگویم: هر کسی خود بهتنهایی خودِ جهان است و خاستگاه همهچیز، موجب جدایی ما از یکدیگر میشوم و خلافِ نظر خودم نیز سخن گفتهام. اما اگر بگویم: من بهتنهایی خودِ جهانم و خاستگاه همهچیز، نه تنها در توافقِ کامل با نظراتم سخن گفتهام، بلکه هر شخصی که نظریۀ من را تکرار کند، میتواند همین نظریه را در رابطه با خود داشته باشد. زیرا هر کدام از ما در اندیشۀ درونی خود گمان میبرد: من بهتنهایی خودِ جهانم و خاستگاه همهچیز، اینطور نیست؟
□ فرقۀ خودبینان | اریک امانوئل اشمیت | ترجمۀ سیامند زندی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۳۳ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
□ فرقۀ خودبینان | اریک امانوئل اشمیت | ترجمۀ سیامند زندی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۳۳ صفحه، #ازکتاب.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com