نشر نو
5.88K subscribers
2.32K photos
457 videos
27 files
3.54K links
نشانی:
تهران، خيابان مطهرى، خيابان ميرعماد، كوچهٔ سيزدهم (شهيد جنتى)، پلاک ١٣

روابط عمومی و ثبت سفارش تلفنی:
٨٨٧۴٠٩٩١

وب‌سایت نشرنو:
www.nashrenow.com

پذیرش اثر:
submit@nashrenow.com

ارتباط با روابط عمومی:
t.me/NashrenowPR
Download Telegram
«پول» تجدید چاپ شد.

افراد بسیاری دربارۀ پول نوشته‌اند. کتاب‌فروشی‌ها پر است از کتاب‌هایی که می‌خواهند راه‌های پول‌درآوردن و روش‌های پول‌خرج‌کردن را به ما بیاموزند. با وجود تنوعی که در این کتاب‌ها وجود دارد، اما می‌توان تمام آن‌ها را در یک ایده مشترک دانست؛ تمام آن‌ها به این مسئله می‌پردازند که ما با پول چه کنیم؟ اما برای نویسندۀ کتاب پول مسئله کاملاً متفاوت است، زیرا که او می‌خواهد به این پرسش پاسخ دهد که اساساً پول با ما چه کار می‌کند؟

از نظر اریک لونرگن نگاه غالب در اقتصاد یک تلقی ساده‌انگارانه است؛ پول وسیله است. اما نه‌فقط یک وسیله. بلکه خود پول چیزی فراتر از یک وسیله است. لونرگن از مباحث مالی و اقتصادی بی‌اطلاع نیست؛ در این زمینه کارشناسی صاحبنظر و پرآوازه است. او در عرصۀ بانکداری شخصیت شناخته‌شده‌ای است، اما مباحث مالی و اقتصادی را تنها راه رسیدن به مقصود نمی‌داند چراکه به‌نظر او علم اقتصاد نیز آمیخته به نگاه و نگره‌های کلّی است، اما دقیق‌تر و پیچیده‌تر. از منظر دانش اقتصاد، پول گنجیۀ ثروت و واحد محاسبه و واسطهٔ مبادله است. اینها توصیفی محدود و نارسا دربارهٔ پول است و بسیاری از ویژگی‌های مهم پول را نادیده می‌گیرد. بر این اساس، ما پول را خیلی کم می‌شناسیم، یا دقیق‌تر بگوییم، فقط با جنبه‌های کمی از پول آشنا هستیم. پول کارکردهایی دارد که کاملاً از جنس متفاوتی است. اگر می‌خواهیم پول را بهتر بفهمیم و بیشتر از آن سر دربیاوریم، باید از فلسفه نیز استفاده کنیم. او در این اثر با نگاهی فلسفی و زبانی ساده به سراغ پول می‌رود.

پول | اریک لونرگن | ترجمۀ احد علیقلیان | نشر نو، چاپ هفتم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۹۲ صفحه، #تجدید_چاپ.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:

@nashrenow | nashrenow.com
شکلی که جنگ داخلی امروز در تاریخ جهان به خود گرفته عبارت است از تروریسم. اگر این تشخیص فوکو درست باشد که سیاست مدرن عبارت است از زیست‌سیاست، و اگر تبارشناسی‌ای که رد این زیست‌سیاست را تا یک الگوی اقتصادی-الهیاتی دنبال می‌کند نیز به همین میزان صحت داشته باشد، در این صورت تروریسم جهانی شکلی است که جنگ داخلی به خود می‌گیرد، وقتی حیات بماهو به مسألۀ اصلی سیاست بدل می‌شود. دقیقاً وقتی که پولیس در قالب شکل آرامش‌بخش اویکوس ظاهر می‌شود («خانۀ مشترک اروپایی»، یا جهان به‌مثابۀ فضای مطلق مدیریت اقتصادی [یا تدبیر منزل م.ف.] جهانی)، استاسیس، که دیگر نمی‌تواند بر آستانۀ بین اویکوس و پولیس جای بگیرد، تبدیل به پارادایم هر منازعه می‌شود و در قالب ترور بار دیگر ظاهر می‌گردد. تروریسم «جنگ داخلی جهانی» است که به‌صورت مستمر در جای‌جای فضای سیاره‌ای نفوذ می‌کند. تصادفی نیست که «ترور» با لحظه‌ای تلاقی می‌کند که در آن حیات بماهو ــ یعنی ملت، که به معنای تولد است ــ تبدیل به اصل حاکمیت شد. تنها شکلی که حیات بماهو در قالب آن می‌تواند سیاسی‌سازی شود عبارت است از قرار گرفتن نامشروط آن در معرض خطر مرگ ــ یعنی، [فروکاسته ‌شدن حیات به] حیات برهنه.

عکس: صحنه‌ای از فیلم «۱۹۸۴» ساختۀ مایکل ردفورد

جنگ داخلی؛ استاسیس به‌مثابۀ پارادایم سیاسی | جورجو آگامبن | ترجمۀ سیدمحمدجواد سیدی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۹۵ صفحه، #ازکتاب.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:

@nashrenow | nashrenow.com
به‌زودی...

مسئولیت و داوری مجموعه‌ای است از هشت نوشتارِ مستقل و پیشترمنتشرنشده از هانا آرنت (۱۹۷۵-۱۹۰۶) که متعلق‌اند به دههٔ پایانیِ عمر او. آرنت در آیشمان در اورشلیم این پرسشِ مهیب را پیش کشید که چطور می‌شود مردی که نه شیطان است نه هیولا عاملِ اصلیِ یکی از وحشتناک‌ترین جنایات تاریخ بشر باشد. مسئولیت و داوری کوششِ او است در واپسین سال‌های عمر برای درکِ معنا و مفهومِ این جنبه از ذاتِ بشر. در جایی که معیارهای سنتیِ اخلاق نتوانستند فرهیخته‌ترین اعضای جامعهٔ متمدنِ آلمان را از دست یازیدن به شنیع‌ترین کارها بازبدارند، قوهٔ داوریِ انسان چطور خیر را از شر، و درست را از نادرست بازمی‌شناسد؟ آرنت را عموماً متفکری در زمینهٔ اندیشهٔ سیاسی می‌شناسند. اما در مقالات این مجموعه، مخصوصاً در «پرسش‌هایی از فلسفهٔ اخلاق» و «تفکر و ملاحظات اخلاقی»، اخلاق، به‌ویژه مسألهٔ تشخیص خیر از شر و ماهیت شر، جایگاهی محوری در تأملات آرنت می‌یابند. از همین رو است که مسئولیت و داوری اثری بسیار مهم است برای درک نگاه آرنت به اخلاق و همین‌طور سیاست.

@nashrenow
‌ زنِ شاهدی هست که از میامی به فرانکفورت آمده بود چون روزنامه‌ها را خوانده و نام دکتر لوکاس را دیده بود: «مردی که مادر و خانواده‌ام را کشت.» زن تعریف می‌کند که این اتفاق چطور رخ داد. او در مهٔ ۱۹۴۴ از مجارستان آمده بود. «بچه‌ای در آغوش داشتم. گفتند مادرها می‌توانند پیش بچه‌هایشان بمانند، و بنابراین مادرم بچه را به من داد و مرا طوری لباس پوشاند که بزرگ‌تر به نظر برسم. [خود مادر دستِ بچهٔ سومی را در دست داشت.] وقتی دکتر لوکاس مرا دید احتمالاً متوجه شد که بچه مال من نیست. بچه را از من گرفت و انداخت بغل مادرم.» دادگاه بلافاصله حقیقت را می‌فهمد. و زن، که ظاهراً هنوز از قواعد آشویتس بی‌خبر است - که تمام مادرانِ همراه با بچه را به‌محض ورود، به اتاق گاز می‌فرستادند - از جلسهٔ دادگاه خارج می‌شود، بدون اینکه بداند او که به دنبال قاتل خانواده‌اش بوده ناجی زندگی خودش را به چشم دیده است. این اتفاقی است که می‌افتد وقتی انسان‌ها تصمیم می‌گیرند جهان را زیر و زبر کنند.

برای پیش‌خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

مسئولیت و داوری | هانا آرنت | ترجمۀ میثم محمدامینی | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، چهل‌وهشت + ۳۱۸ صصفحه، #ازکتاب.

@nashrenow | nashrenow.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
زندگی هیچ متفکر سیاسی دیگری به‌اندازۀ هانا آرنت مظهر تاریخ سیاسی عصر حاضر نبوده است. شاخص‌بودنِ اندیشۀ او تا حدودی نتیجۀ قدرت فکری اوست، اما به همان اندازه یا بیشتر حاصل تجارب زندگی‌اش و اصالت و بکر بودن واکنش او به آنهاست.
آرنت، برخلاف سنت غالب غربی، عمل همراه با نظرورزی را به‌عنوان فعالیتی ذاتاً انسانی می‌ستود. او می‌کوشید که به سلطۀ نظر بر عمل پایان بخشد و یکپارچگی را به زندگی عمل‌ورزانه بازگرداند. آرنت معتقد بود که عمل و گفتار عالی‌ترین تجلیات تمدن هستند، زیرا تکثر و آزادی را در مقام عناصر سازندۀ هستی شاخص بشری نشان می‌دهند.
در این ویدئو او به سؤالی دربارۀ «دوستی» پاسخ می‌گوید.

از این متفکر به‌زودی کتاب مسئولیت و داوری در نشرنو منتشر خواهد شد.

برای پیش‌خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

@nashrenow | nashrenow.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هانا آرنت در مقالهٔ «آشویتس تحت محاکمه» به جریان محاکمۀ فرانکفورت و حواشی آن پرداخته است. این مقاله داوریِ آرنت است دربارۀ آشویتس، دربارۀ جهانی که واژگون شده، جهانی ساختگی که هرگونه شباهتی با واقعیت را از دست داده بود، جهانی که در آن هر چیز هولناکی که در خیال می‌گنجید امکان‌پذیر بود، حتی وقتی که رسماً مجاز نبود. نشر نو این مقاله را در کنار ۹ جستارِ پیشترمنتشرنشدۀ دیگر از آرنت در کتابی با عنوان مسئولیت و داوری با ترجمۀ میثم محمدامینی به‌زودی منتشر خواهد کرد.

برای پیش‌خرید این کتاب اینجا کلیک کنید.

@nashrenow | nashrenow.com
نشر نو pinned a photo

به‌عقیدۀ آرنت، تجربۀ انقلاب امریکا آشکار کرد که قدرت واقعی نزد مردم است. آرنت میان قدرت و فرمانروایی (اقتدار) تمایز می‌گذارد که این تمایز را در نوشته‌هایش راجع به خشونت بیشتر می‌پروراند. قدرت به گروه‌های مردمان تعلق دارد. این مردمان فرمانروایی (اقتدار) را تفویض می‌کنند. امریکایی‌ها متوجه شدند که انقلاب ربطی به تأسیس قدرت ندارد، بلکه مربوط به تأسیس فرمانروایی (اقتدار) است. امریکایی‌ها قدرت داشتند، تنها کاری که باید می‌کردند تفویض فرمانروایی (اقتدار) بود. آرنت معتقد است انقلاب امریکا حاصل بروز خشونت نبود، به‌عکس، «انقلاب را کسانی با رایزنی با هم و به یُمن و قوّت پیمان متقابل برپا کردند». در فرایند رایزنی و عهد متقابل بود که مردم با هم متحد شدند. آرنت می‌گوید تاماس جفرسون از تجربۀ انقلاب که تدوین قانون اساسی را هم دربر می‌گرفت درس‌هایی آموخت. این تجربه او را به این نتیجه رساند که قانون اساسی را باید در فواصل معین مورد تجدیدنظر قرار گیرد، زیرا هر نسلی حق دارد که شکل مطلوب خودش را برای حکومت برگزیند. آرنت می‌‎گوید جفرسن متوجه بود که فعالیت برای تأسیس حکومت از طریق تدوین قانون اساسی فعالیتی است که «فضای آزادی را شکل می‌دهد».

فلسفۀ هانا آرنت | پاتریشیا آلتنبرند جانسون | ترجمهٔ‌ خشایار دیهیمی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۱، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۰ صفحه، #ازکتاب.

از این متفکر به‌زودی کتاب مسئولیت و داوری در نشرنو منتشر خواهد شد.

@nashrenow | nashrenow.com
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شرطی‌شدن کلاسیک (شرطی‌شدن واکنشی) نوعی یادگیری همخوان یا تداعی است. در شرطی‌شدن کلاسیک جانور یادمی‌گیرد که بین یک محرک بی‌اثر، با یک پاداش یا تنبیه کردن ارتباط برقرار کند.

اصطلاح شرطی‌شدن کلاسیک نخستین‌بار توسط ایوان پاولف، فیزیولوژیست روسی، پیشنهاد شد. مشاهدۀ ابتدایی‌ای که پاولف را به سمت این نظریه سوق داد، این بود که بزاق دهان سگ‌ها صرفاً با دیدن کسی که قبلاً چندبار به آنها غذا داده‌ است، ترشح می‌شود؛ حتی اگر شخص اکنون غذایی به همراه نداشته باشد.

مغز و تاریخ | لوچانو مکاچی | ترجمۀ امیرحسین نیکزاد | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، شومیز (جلد نرم)، بیست و شش + ۲۲۰ صفحه، #ویدئو.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:

@nashrenow | nashrenow.com
بر سر واژۀ «شهروند» و «رفیق» سردرگمی زیادی وجود داشت. واژۀ شهروند فرم خنثی و مساوات‌‏گرایانه‌‏ای بود که همۀ شهروندان می‌‏توانستند به‌‏کار ببرند. «تاواریش» واژۀ روسی قدیمی به‌‏معنای «رفیق» بود، ولی نسخۀ شوروی آن مستقیماً از سوسیال دموکراسی اروپایی، به‌‏ویژه «گناسِن» آلمانی الهام گرفته بود که به‌‏معنای «رفیق حزبی» است. مارکسیست‌‏های روسی و سایر تندروها در آغاز قرن از این واژه استفاده می‌‏کردند. در طول انقلاب سال ۱۹۰۵، این واژه در میان کارگران رواج زیادی یافت و برای برخی از آنها از اهمیت پیوند‏آفرین زیادی برخوردار بود. اعضای بلشویک حزب باید آن را در گفت‌‏وگوهای خصوصی و عمومی فقط خطاب به یکدیگر به کار می‏‌بردند. آنها از واژۀ غیرشخصی شهروند خوششان نمی‏‌آمد. ولی این واژه در ارتش (رفیق فرمانده) نیز به کار می‌‏رفت و کارگران آن را در همۀ موقعیت‌‏های زندگی روزمره به کار می‌‏بردند. اما هنگامی که مِهین‏دوک پاول دستگیر شد، او را بی هیچ نشانه‌‏ای از بی‌‏احترامی ظاهری «رفیق عالیجناب» نامیدند. دهقانان، نمایندگانی را که از مسکو به مناطق روستایی اعزام می‌‏شدند «رفیق ارباب» می‌‏نامیدند، و در استان یاروسلاو در اوایل دهۀ ۱۹۲۰، دهقانان به پرسشی دربارۀ واژۀ «رفیق» پاسخ دادند که این «چیزی است که امروزه مردم همدیگر را صدا می‌‏زنند». استفاده از این واژه چنان با طعنه و شوخ‌‏طبعی همراه بود که طنزپردازان و فیلم‏سازان غربی در دهه‌‏های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ نمی‌‏توانستند در برابر استفاده از آن مقاومت کنند. همچون بسیاری از جنبه‌‏های همتراز‏سازی و همسان‌‏سازی در انقلاب روسیه، شورش در زبان نیز برای برخی گیج‏‌کننده، برای برخی دیگر مسرت‌‏بخش، و برای کسانی که طوفان‌‏های اجتماعی و روانشناختی را که با آنها همراه بود احساس می‌‏کردند، تهدیدانگیز بود.

رؤیاهای انقلابی | ریچارد استایتز | ترجمۀ افشین خاکباز | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۰، قطع رقعی، جلد گالینگور، ۶۶۸ صفحه، #ازکتاب.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو

@nashrenow | nashrenow.com
پس از خسرو دوم، قباد دوم در ۶۲۸م./۷ق بر تخت نشست و به قتل عام برادران و یا هر مرد شایسته‌ای از خاندان ساسانی روی آورد [که می‌توانست مدعی سلطنت او شود]. این کار تأثیر مخربی بر آیندۀ امپراتوری بر جای گذارد. او نمی‌خواست هیچ پیوندی با خاطرۀ پدر داشته باشد و این از سکه‌های او آشکار است که مجدداً به سبک خسرو اول بازگشت. در ۶۳۰م./۹ق پسر جوان قباد، اردشیر سوم بر تخت نشست که در زمان او، خاندان ساسانی برای بار سوم به‌دست فردی خارج از حوزۀ خاندان مزبور، یعنی شهربَراز، سردار خسرو دوم، به چالش گرفته شد. شهربراز به‌سرعت خود را به تیسفون رساند، شاه جوان را برکنار کرد و خود را شاهنشاه خواند. شاید بخشی از کار او نتیجۀ حرمتی بوده باشد که برای خسرو دوم قائل بود؛ زیرا همۀ کسانی را که در قتل او دخیل بودند، مجازات کرد و کشت. بنا بر منبعی ارمنی، انگیزۀ اصلی او در فتح تیسفون و گرفتن تخت شاهی، صلح با هراکلیوس در ۶۲۹م./۸ق و احتمالاً کسب حمایت هراکلیوس بوده است. این خدشۀ جدی دیگری به ایدئولوژی شاهنشاهی ساسانی بود. اما روزگار او هم دوام نیافت و ظرف چند ماه کشته شد.
در ۶۳۰م./۹ق یکی از دختران خسرو دوم به‌نام بوران را بر تخت نشاندند که کمتر از دو سال [حدود شانزده ماه] پادشاهی کرد. در زمان او شاهنشاهی قوام دوباره‌ای یافت و زیرساخت آن جان تازه‌ای گرفت. بنا بر منابع دورۀ اسلامی، او در پی استحکام‌بخشیِ مبانی شاهنشاهی و آسوده کردن مردم از بار خراج‌های سنگین بود. حرمتی که برای پدرش قائل بود از بازگشت او به سبک سکه‌های پدرش آشکار می‌شود. ملکه بوران سکه‌های زر نیز ضرب کرد که گرچه تنها مصرف تشریفاتی داشت و به‌جریان نمی‌افتاد، اما از گزاره‌های حک‌شده بر آنها که نسب ملکه را به ایزدان می‌رساند، می‌توان به احیای باورهای دورۀ صدر ساسانی پی برد. البته، باید در مورد بر تخت نشاندن یک زن در شاهنشاهی ساسانی توضیحی داد. پادشاه شدن او احتمالاً ریشه در آن داشت که او و خواهرش آزرمیدخت که پس از او بر تخت نشست، تنها افراد مشروع جهت جلوس بر تخت ساسانی بودند، زیرا قباد دوم همۀ برادران خود را کشته بود. به‌دنبال او، ملکه آزرمیدخت شش ماه سلطنت کرد و با چالش سرداری از شمال شرق، به‌نام فرخ-هرمز روبرو گردید که هرچند ملکه به کشتن او موفق شد، اما رستم، پسر همان سردار، انتقام پدر را گرفت و ملکه را کشت.

تاریخ ایران آکسفورد | گروه نویسندگان زیرنظر تورج دریایی | ترجمۀ خشایار بهاری، محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع وزیری، جلد سخت، ۵۶۸ صفحه، #ازکتاب.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:

@nashrenow | nashrenow.com
به پرویز ناتل خانلری
خداوند فرهنگ و خداوند سخن

«شاید بر من عیب بگیری که چرا دل از وطن برنداشته و ترا به دیاری نبرده‌ام تا در آنجا با خاطری آسوده‌تر بسر ببری. شاید مرا به بی‌همتی متصف کنی. راستی آن است که این عزیمت بارها از خاطرم گذشته است. اما من و تو از آن نهال‌ها نیستیم که آسان بتوانیم ریشه از خاک خود برکنیم و در آب و هوایی  دیگر نمو کنیم ...
اما شاید ماندن من سببی دیگر نیز داشته است. دشمن من که «دیو فساد» است در این خانه مسکن دارد. من با او بسیار کوشیده‌ام. همۀ خوشی‌های زندگی‌ام در سر این پیکار رفته است ...
اینکه تو را به دیاری دیگر نبرده‌ام از این جهت بود که از تو چشم امیدی داشتم. می‌خواستم که کین مرا از این دشمن بخواهی. کین من کین همۀ بستگان و هموطنان من است، کین ایران است. خلاف مردی دانستم که میدان را خالی کنم و از دشمن بگریزم. شاید تو نیرومندتر از من باشی و در این پیکار بیشتر کامیاب شوی.»

«نامه» (سطرهایی از نامۀ پرویز ناتل خانلری به پسرش)، هفتاد سخن، اسفند ماه ۱۳۳۳

عکس از کاوه کاظمی

شاهنامۀ‌فردوسی: تصحیح انتقادی و شرح یکایک ابیات (دفتر هفتم) | مهری بهفر | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع وزیری، جلد سخت، ۵۵۰ صفحه، ازکتاب.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو

@nashrenow | nashrenow.com
تازه‌های نشرنو

شبح آلکساندر وُلف

«از تمام خاطره‌هایم، از تمام حس‌های بی‌شماری که در زندگی تجربه کرده‌ام، دردناک‌ترینشان خاطرهٔ قتلی‌ست که مرتکب شدم.» مردی تصادفاً با داستان کوتاهی مواجه می‌شود که در آن ماجرای قتل سربازی به دست او روایت می‌شود. داستان کوتاه مزبور با ذکر جزئیات از نظرگاه مقتول روایت شده است و این سبب می‌شود که خواننده/قاتل به فکر بیفتد که نکند آنکه فکر می‌کرده کشته شده است، درواقع زنده باشد و از این رو احساس خطر می‌کند و جست‌‌وجوی عجیبی را می‌آغازد سر در پی نویسندۀ گریزپا -آلکساندر وُلف.

چنگیزخان؛ نُه رؤیا

چنگیزخان مغول به روایتی نه در میدان نبرد و در مصاف با دشمن، بلکه در بستر تب و بیماری از پا درآمد. تقدیر چنین بود که قریب هفتصد سال بعد گلزان چیناگ، نویسنده و شَمَن مغول‌تبار، در کشوری که دست خان مغول هرگز به آن نرسید، در رمانی تاریخی و روان‌شناختی، نُه شب آخر زندگی او در بستر مرگ را روایت کند. چنگیزخان در این نُه شب تب‌آلود و کابوس‌بار، سرگذشت خود را مرور می‌کند و به داوری خویشتن می‌نشیند.

نخستین دانشمند

روولّی در این کتاب جایگاه والای آناکسیمندر در تاریخ علم را از طریق بازسازی نظریاتش احیا می‌کند. او در این مسیر بر آنچه بر ما معلوم است تکیه می‌کند و آن را در بستر تاریخی و فلسفی‌اش قرار می‌دهد. روولّی ضمن نقد و واکاوی آراءِ فیلسوفان علم و ارائۀ شرحی مختصر از تحولات مهم تاریخ علم، نشان می‌دهد که آراءِ آناکسیمندر چه تأثیر سرنوشت‌سازی بر فرهنگ غرب و حرکت آن به سوی انقلاب علمی داشته‌ است. او نتیجه می‌گیرد که اندیشۀ علمی ــ‌ـ‌میراث آناکسیمندر‌‌ـــ ‌‌تنها زمانی قابل‌اعتماد است که پیوسته مرزهای شناخت فعلی ما را محک بزند.

پیشمرگ هیتلر

پیشمرگ هیتلر روایت زندگی مارگوت ولک است، تنها بازماندهٔ پیشمرگ‌های هیتلر. ولک سالیان سال هیچ حرفی دربارهٔ کاری که روزگاری به آن مشغول بود بر زبان نیاورد، اما سرانجام در روزهای پایانی عمر از راز بزرگ خود پرده برداشت.

مغز و تاریخ

این کتاب که روایتی از شکل‌گیری و رشد این شاخهٔ مهم روان‌شناسی را در دسترس روان‌شناسان سراسر جهان قرار می‌دهد، نتیجهٔ دوران تحصیل نویسنده در شوروی در نیمهٔ اول دههٔ ۱۹۷۰ است و در کنار سایر آثار نویسنده سهم مهمی در معرفی روان‌شناسی شوروی به‌ویژه آراء و آثار لِو ویگوتسکی به جهان غرب داشته است.

جنگ داخلی

دیگر نمی‌توان از «وضعیت جنگی» در معنای سنتی سخن گفت، اما در حال حاضر هیچ نظریهٔ قابل‌اتکایی برای تبیین درگیری‌های درونی مختلف یا جنگ‌های داخلی‌ای نداریم که به ‌شکلی فزاینده بر جمعیت‌های جهان تحمیل می‌شوند.

هومو ساکر

اندیشهٔ جورجو آگامبن متکی بر تخصصی بی‌بدیل در عرصهٔ سنت‌های کلاسیک فلسفه و بلاغت، دستورشناسی عهد باستان متأخر، الاهیات مسیحی و فلسفهٔ مدرن است. اخیراً آگامبن اندیشهٔ خود را به سوی تأسیس امر اجتماعی و برخی نتایج اخلاقی-سیاسی انضمامی در مورد وضعیت جامعهٔ امروز و جایگاه فرد در آن معطوف کرده است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو

@nashrenow | nashrenow.com
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیلی باد ملوان را غالباً به‌عنوان یک رمانس می‌شناسند، اما نگاهی موشکافانه به ‌آن نشان می­‌دهد که متن این رمان چندان به ‌تعریف رمانس پایبند نیست و از ظرفیت فلسفی بسیار بالایی برخوردار است که در ظرف ریخت ادبی رمانس نمی­گنجد. این ویژگی فلسفی، بیلی باد ملوان را به‌ یک رمان کوتاه تبدیل می­کند که درون آدم­ها را می­کاود. پس ملویل با به‌‏کارگیری یک ریخت ادبی مبهم، ابهام و تناقضی را که در فرهنگ جامعۀ معاصر خود وجود داشت، به ‌خوبی بازنمایی کرده است.

آنچه می‌بینید بخش‌هایی است از اپرای بیلی باد ملوان اثر بنجامین بریتن، آهنگساز، نوازندۀ پیانو و رهبر ارکستر بریتانیایی، که با اقتباس از رمان هرمان ملویل نوشته شده است. بریتن یکی از سرآمدان موسیقی کلاسیک بریتانیا در قرن بیستم بود. از اپرای بیلی باد تا کنون اجراهای فراوانی به روی صحنه رفته است که یکی از مشهورترین آنها اجرای دبورا وارنر (اجرای حاضر) در سالن اپرای رم است.

بیلی باد ملوان | هرمان ملویل | ترجمۀ احمد میرعلایی | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۶ صفحه، #ویدئو.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو

@nashrenow | nashrenow.com
«رئالیست‌ها» منتشر شد.

چرا رمان می‌‏خوانیم؟ بی‌‏تردید یکی از انگیزه‌‏هایی که ما را به‌سمت خواندن رمان می‏‌کشاند تجربۀ لذت‌‏های گوناگون است. هرقدر هم که خود را فرهیخته بپنداریم، این واقعیتی انکار‏ناپذیر است. طیف وسیعی از خوانندگان در پی تجربۀ همان لذتی هستند که بشر مدت‌‏ها پیش، آن هنگام که لب به سخن گفتن گشود، تجربه‌‏اش کرد؛ لذت گوش کردن به قصه‌‏ها و دنبال کردن ماجراهایی که در آنها رخ می‌‏دهد. یکی از مشخصه‌‏های رمان‌‏های بزرگ هم برانگیختن همین حس اشتیاق در وجود خواننده است.

رمان‌‏های رئالیستی بزرگ، جهان را از منظری خاص به ما نشان می‌‏دهند. این رمان‌‏ها متأثر از همان جامعه‌‏ای هستند که شخصیت‌‏هاشان را در دل خود جای داده است. جهانی که از دریچۀ این آثار برای ما آشکار می‌‏شود، واقعیت‌‏های ملموس آن و جلوه‌‏های گوناگون‏اش از لحاظ هنری اهمیت زیادی دارد، چرا که نویسنده نه‌‏تنها تصویری از مردم را منعکس می‌‏کند (این تصویر با توجه به توانایی‌‏های رمان‌‏نویسان مختلف به شکل‌‏های گوناگون ارائه می‌‏شود)، بلکه دانش روان‌‏شناختی و درک شناختی خود را نیز به کار می‌‏گیرد تا آنها را به‌‏طور کامل به خواننده بشناساند. هر دوِ این ویژگی‌‏ها در رمان‌‏های رئالیستی یافت می‌‏شود. نکتۀ جالب و مهم این است که اغلب بصیرت درونی و شناخت فکری نویسنده دست به دست هم می‌‏دهند و حقایقی را آشکار می‌‏کنند که در آینده فقط از راه منطق می‌‏توان به آن دست یافت. برای درک بیشتر این نکته به کندوکاوی مفصل نیازمندیم.

سی. پی. اسنو نیز در رئالیست‌ها: هشت چهره همین رویه را در پیش می‌گیرد و با بررسی ابعاد مختلف زندگی و شخصیت دیدگاه‌های هشت نویسنده به خواننده کمک می‌کند شناخت عمیق‌تری از آنان به دست آورد. این نویسندگان همچون تمام انسان‌ها با مسائل و مشکلات روزمره دست به گریبان بوده‌اند و ضعف‌ها و قوت‌هایی داشته‌اند مختصِ خود، اما آنچه در همه‌شان مشترک است چشمان تیزبین و ذهن تحلیلگری است که شرایط تاریخی و اجتماعی دوران را با تمام جزئیاتش بازآفرینی می‌کند و شخصیت‌هایی خلق می‌کند ملموس و باورپذیر.

رئالیست‌ها: هشت چهره | سی. پی. اسنو | ترجمۀ اکرم رضایی بایندر | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، شانزده+۳۸۳ صفحه، #منتشر_شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«‌خطاب به عشق: دفتر دوم» تجدید چاپ شد.

چه
اضطراب‌ها و دلهره‌ها که نکشیدند اهالی سدهٔ بیستم و چقدر قلبشان به تپش نیفتاد تا نامه‌هایشان به مقصد برسد؛ اضطرابی که شاید نسل جدید، در جهانی عجین‌شده با سرعت و سهولتِ ارتباط، با آن بیگانه باشد. کاغذهایی حامل دست‌خط دوست، واگویندهٔ جزئی‌ترین رفتارها و احساسات و خصلت‌های نویسنده، جوهری که قدم‌قدم بر سفیدی می‌دود تا خبر برساند و خط‌وخبری بگیرد؛ ریسمانی تنیده از «حافظهٔ گیاهی» که این کران و آن کران تاریخ چند هزار سالهٔ انسان متمدن را به هم پیوند می‌زند.

در این میانه، نامه‌های شخصیت‌های ادبی دوچندان مهم است چرا که گاهی در‌ شکل‌گیری و تکوین تفکر یک شخصیت مؤثر بوده است. گاهی دریچه‌ای‌ شده است تا از چارچوب آن نگاهی به زندگی و جهان شخصی کسی و کسانی بیندازیم؛ نگاهی بی‌نیاز از حدس و گمان.

در این مکتوبات با زوایایی پنهان‌پیدا از جهان آلبر کامو و ماریا کاسارس آشنا می‌شویم. توالی نامه‌ها فضایی رمان‌گونه پدید می‌آورد با دو راوی یا دو شخصیتِ پایاپای؛ نامه‌هایی که می‌توان آن‌ها را مانند اوراقی از یک رمان مکاتبه‌ای خواند. لابه‌لای سطرها می‌شود بارقه‌هایی از تاریخ فرهنگی و اجتماعی سدهٔ بیستم فرانسه را ردگیری کرد و به نکات گاه جذاب و مهمی رسید.

خطاب به عشق: دفتر دوم | نامه‌های عاشقانۀ آلبر کامو و ماریا کاسارس | ترجمۀ زهرا خانلو | نشرنو، چاپ پنجم، قطع رقعی، جلد سخت، سیزده + ۶۶۲ + ۱۲ صفحه، #تجدید_چاپ.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» بی هیچ اغراقی زندگی حقیقی خود پروست بود. او اگر این رمان را ننوشته بود، اینقدر مورد توجه قرار نمی‌گرفت. برخی از نویسندگان (مانند دیکنز، داستایفسکی و تالستوی) حتی اگر آثار بزرگ‌شان را، یا حتی اگر هیچ اثری خلق نمی‌کردند، به خودی خود آدم‌های جذابی بودند، اما پروست اگر رمان بزرگش را نمی‌نوشت، فقط می‌توانست به‌عنوان یک مورد عجیب و غریب پزشکی که علت بیماری‌اش اختلاف‌نظرهای زیادی را برانگیخته بود، توجه دیگران را به خود جلب کند. بعد از خواندن رمان، پروست همچون هر نویسندۀ دیگری برای خواننده قابل لمس می‌شود و آنقدر به او نزدیک می‌شود که دیگر نمی‌تواند تصویر واضحی از او به دست بیاورد.

اشتیاق او برای پی بردن به حقیقت از دل دروغ، همچون اشتیاق جوانی لحظه‌ای فرو نمی‌نشست. هیچ‌کس نمی‌توانست به‌خوبی پوچی را درک کند. پروست در طول رمان، به‌تدریج قدرتمندتر می‌شود، چرا که با کمک نیروی عقل و احساس، به پوچیِ امیدهای واهی و رمانتیکش پی می‌برد. با این همه هنوز یک امید سرسختانه در وجود او جاری بود و آن، امید به هنر بود.

این امید هم به‌اندازۀ دیگر امیدهای او، که پوچ از آب درآمده بودند، رمانتیک بود. خوانندگان با افکار راوی، که تصمیم می‌گیرد از طریق خلق اثری هنری به زندگی خود معنا ببخشد، و همچنین با فراز و فرود پرطنین انتهای رمان، همراه می‌شود و فراموش می‌کند که همان واقع‌گرایی بی‌رحمانه، که قبلاًً بسیاری از خیال‌های واهی او را باطل کرده بود، این بار هم می‌تواند کاخ رؤیاهای او را در هم بشکند. آیا اگر پروست هم به‌اندازۀ تالستوی عمر می‌کرد، باز هم به رستگاری از طریق هنر اعتقاد می‌داشت؟

رئالیست‌ها: هشت چهره | سی. پی. اسنو | ترجمۀ اکرم رضایی بایندر | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، شانزده+۳۸۳ صفحه، #ازکتاب.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«مسافر و مهتاب» منتشر شد.

آنتال صرب را از مهم‌ترین نویسندگان مجار در قرن بیستم می‌دانند. او آدمی بود بس پرکار و در همان چند صباح عمر کارها کرده کارستان: از انگلیسی و فرانسه و ایتالیایی کتاب ترجمه کرده، مقالات و پژوهش‌های متعددی دربارۀ ادبیات و نویسندگان اروپایی به سرانجام رسانده، در سی‌ودوسالگی رئیس فرهنگستان ادب مجارستان بوده، استاد ادبیات دانشگاه سگد بوده، چندین رمان نوشته که از آن میان مسافر و مهتاب (۱۹۳۷) شاهکارش محسوب می‌شود، دو بار مهم‌ترین جایزۀ ادبی مجارستان، جایزۀ بامگارتن را دریافت کرده (۱۹۳۵ و ۱۹۳۷)، در سال ۱۹۴۱ کتاب ارزشمند تاریخ ادبیات جهان را به رشتۀ تحریر درآورده که هنوز هم معتبر است، کتابی دربارۀ تئوری رمان و کتابی دربارۀ تاریخ ادبیات مجارستان نیز نوشته. اینها اهمِ کارنامۀ رشک‌برانگیزش هستند.

از آنجا که آنتال صرب اصل و نسب یهودی داشت، در سال ۱۹۴۴ که مجارستان به اشغال آلمان درآمد باید برای نجات جانش جلای وطن می‌کرد، اما ماند و رمان آخرش را نوشت که چون مثل یهودیان ممنوع‌القلم بود به اسم ترجمه‌ای از کتابی انگلیسی منتشر شد. اما سرآخر آتش یهودی‌ستیزی دامنش را گرفت، اواخر سال ۱۹۴۴ به اردوگاه کار اجباری فرستاده شد. هوادارانش سعی کردند به ضربِ مدارک جعلی راه نجاتی بیابند اما آنتال صرب حاضر نبود باقی همقطارانش را ترک کند و تنها جان خود را نجات دهد. پیش از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ در همان اردوگاه کشته و همراه دیگرانی در گوری دسته‌جمعی به خاک سپرده شد.

در سال ۱۹۴۸ که حزب کمونیست با حمایت شوروی در مجارستان به قدرت رسید، انتظار می‌رفت آثار صرب بی‌دردسر منتشر شوند، اما در تمام آن چهل‌وهفت سال آثارش از تیغ سانسور در امان نماندند. بالاخره با فروپاشی کمونیسم، در سال ۱۹۹۰ بود که به همت همسر وفادارش آثارش تمام و کمال منتشر شدند.

مسافر و مهتاب از مشهورترین رمان‌های ادبیات معاصر مجارستان، از آنجا آغاز می‌شود که زوجی برای ماه عسل وارد ایتالیا می‌شوند. با ورود به ونیز گذشته دوباره جان می‌گیرد، خاطرات دوران نوجوانی و عصیانگری و حلقۀ دوستان قدیمی زنده می‌شوند، دیدار کوچه‌ها و فضاهای شهر جرقه‌ای می‌شود برای تحولات روحی و عاطفی. ملاقات‌های ناگهانیو خبرهای نو به این تحولات دامن می‌زنند و جملگی دست به دست هم می‌دهند تا گذشته در اکنون زنده شود و نوسان میان این دو داستانی سرشار از جزئیات و وقایع پدید بیاورد در کشاکش عمیق‌ترین احساسات عواطف بشری.

مسافر و مهتاب | آنتال صرب | ترجمۀ فرناز حائری | نشر نو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۹۴ صفحه، #منتشر_شد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
سفر دریایی با کیشوت تجدید چاپ شد.

شرحی از دو سفر: توماس مان بزرگ، به امریکا دعوت شده تا در مورد رمان آخرش سخنرانی کند. رمان دن کیشوت را با خود آورده تا اوقات بیکاری در کشتی را با خواندن آن بگذراند. کتاب «سفر دریایی با دن کیشوت» شرح خاطره‌گونی از این دو سفر است: سفری بیرونی با کشتی به سوی نیویورک و سفری درونی به رمان دن کیشوت. مان با یک تدوین موازی مدام بین خاطرات این دو سفر در رفت و آمد است و از یک طرف مشاهدات خود را از سفر دریایی‌اش می‌نویسد و از طرف دیگری هر از چند گاهی گریزی می‌زند به رمان دن کیشوت (به خصوص جلد دوم) و نکاتی جذاب در مورد آن مطرح می‌کند.

می‌گویید: آیا همه‌اش همین است؟ توماس مان، نویسنده‌ی پیچیده‌ای که آثارش به لایه‌لایه‌بودن معروفند، چرا باید چنین چیزی بنویسد؟ حق با شماست اما مسئله به همین سادگی هم نیست. سال ۱۹۳۴. نازی‌ها تازه در آلمان قدرت گرفته‌اند. مان در تبعیدی خودخواسته در زوریخ زندگی می‌کند. جایی که خودش می‌گوید خانه‌اش نیست. یک غریبه. یک مهاجر. یک دن کیشوت. کسی که خودخواسته در پی جهانی بهتر خود را آواره کرده است. غم و تیرگی مهاجرت در سر تا سر این اثر کوتاه موج می‌زند.

مسئله به همین جا هم ختم نمی‌شود. سفر دریایی مان به جایی «خارج از اروپا»ست. او دارد اروپا را پشت سر می‌گذارد و هم‌زمان مشغول خواندن کتابی است که یکی از بنیانگذاران اروپای نوین آن‌را نوشته: سروانتس. سفری دریایی به خارج از اروپا و سفری ذهنی به داخل اروپا. این مسئله برای مان اهمیت زیادی دارد. برای او قدرت گرفتن نازی‌ها و جنگ قریب‌الوقوع، گونه‌ای «پایان اروپا» محسوب می‌شود. پایانی که می‌توان رد آن را در آغاز، در همان جلد دوم دن کیشوت هم یافت: تیره، غمگین، سنگین، رو به ویرانی و مرگ. مان دارد با رمانی که شروع اروپای مدرن محسوب می‌شود اروپا را ترک می‌کند و معنای رؤیایی که شب آخر می‌بیند هم همین است. او می‌بیند که کیشوت به خوابش می‌آید اما با چشمانی نافذ و سبیلی پرپشت: کیشوت به زرتشت تبدیل شده است. پایان هر چیز اروپایی به معنای بزرگ و باشکوه کلمه. آغاز توحش، مهاجرت و ویرانی: «و این حس و اندیشه‌ای است زیادی اروپایی و رو به گذشته! اما در پیش رو و از دل مه صبحگاهی آرام آرام آسمانخراش‌های منهتن سر برمی‌دارند، چشم‌انداز خیال‌انگیز منزل مهاجرنشینان، کوه‌واره‌ی یک کلان‌شهر».

سفر دریایی با کیشوت | توماس مان | ترجمۀ محمود حدادی | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد گالینگور، ۱۲۹ صفحه، #تجدید_چاپ.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

سفارش و خرید از وب‌سایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com