Forwarded from نشر افکار
امروز، 1 می / 11 اردیبهشت، «روز جهانی کارگر» است. با امید به همبستگی اقشار زحمتکش برای تشکلیابی مستقل و دفاع از حقوق خود، این روز را بهویژه به کارگران ایران تبریک میگوییم؛ ما نیز «با سه سلاح اعجازگر کار و پیکار و همبستگی» کنار شما میایستیم و به «عصارهخواری و بردگی دیگران»، «نه» میگوییم!
@nashrafkar
@nashrafkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و جنبش آنارشیسم
آنارشیستها و پیشگامان آنها در میان چپ سیاسی از این نظر یگانه بودند که تصریح میکردند طبقهی جدید سیاستمداران، که اولویتشان همانا برپایی دوبارهی حکومت مقتدر و متمرکز بود، قطعاً به کارگران و دهقانان خیانت کردند؛ کارگران و دهقانانی که پس از قرنها این فرصت را یافته بودند که به بهرهکشی و خودکامگی پایان دهند. پس از پیروزی هر قیام انقلابی، که معمولاً مردم عادی جورش را میکشیدند، حاکمان جدید در بهکارگیری خشونت و وحشت، پلیس مخفی و ارتش دائم و حرفهای، به منظور حفظ سیطرهی خود، لحظهای درنگ نمیکردند.
در نظر آنارشیستها حکومت خود دشمن به حساب میآید؛ و آنها همهی انقلابهای قرنهای نوزدهم و بیستم را چنین تفسیر کردهاند. این فقط به این علت نیست که همهی حکومتها مخالفان خود را زیر نظر میگیرند یا بعضاً مجازات میکنند، بلکه به این علت است که همهی حکومتها از امتیازات طبقاتی قدرتمندان نگهبانی میکنند.
گرایش عمدهی مکتب آنارشیسم در طول بیش از یک قرن آنارکوکمونیسم بوده است؛ این جریان معتقد است اجتماعات محلی، که با دیگر انجمنها حول اهداف مشترک متعددی متحد شدهاند، باید مالکیت زمین، منابع طبیعی و وسایل تولید را مشترکاً در دست گیرند. این گرایش با سوسیالیسم دولتی متفاوت و با ایجاد هرگونه قدرت مرکزی در تضاد است. برخی آنارشیستها ترجیح میدهند آنارکوکمونیسم و آنارکوکلکتیویسم را تفکیک کنند تا بر آزادی مالکیت بر منابع ضروری زندگی، که مسلماً مطلوب فرد یا خانواده است، تأکید کنند، در حالی که این به معنای دفاع از حق مالکیت بر منابعی که دیگران به آن نیازمندند، نیست.
تأکید آنارکوسندیکالیسم بر کارگران صنعتی تشکل یافته است که میتوانند از طریق «اعتصاب عمومی اجتماعی» از سرمایهداران سلب مالکیت کنند و بدین ترتیب صنایع و ادارهی امور آن را در دست بگیرند.
آنارشیسم (درآمدی کوتاه)
(ویرایش جدید)
کالین وارد
ترجمهی محمودرضا عبداللهی
نسخه الکترونیک در فیدیبو، طاقچه و کتابراه
@NashrAfkar
آنارشیستها و پیشگامان آنها در میان چپ سیاسی از این نظر یگانه بودند که تصریح میکردند طبقهی جدید سیاستمداران، که اولویتشان همانا برپایی دوبارهی حکومت مقتدر و متمرکز بود، قطعاً به کارگران و دهقانان خیانت کردند؛ کارگران و دهقانانی که پس از قرنها این فرصت را یافته بودند که به بهرهکشی و خودکامگی پایان دهند. پس از پیروزی هر قیام انقلابی، که معمولاً مردم عادی جورش را میکشیدند، حاکمان جدید در بهکارگیری خشونت و وحشت، پلیس مخفی و ارتش دائم و حرفهای، به منظور حفظ سیطرهی خود، لحظهای درنگ نمیکردند.
در نظر آنارشیستها حکومت خود دشمن به حساب میآید؛ و آنها همهی انقلابهای قرنهای نوزدهم و بیستم را چنین تفسیر کردهاند. این فقط به این علت نیست که همهی حکومتها مخالفان خود را زیر نظر میگیرند یا بعضاً مجازات میکنند، بلکه به این علت است که همهی حکومتها از امتیازات طبقاتی قدرتمندان نگهبانی میکنند.
گرایش عمدهی مکتب آنارشیسم در طول بیش از یک قرن آنارکوکمونیسم بوده است؛ این جریان معتقد است اجتماعات محلی، که با دیگر انجمنها حول اهداف مشترک متعددی متحد شدهاند، باید مالکیت زمین، منابع طبیعی و وسایل تولید را مشترکاً در دست گیرند. این گرایش با سوسیالیسم دولتی متفاوت و با ایجاد هرگونه قدرت مرکزی در تضاد است. برخی آنارشیستها ترجیح میدهند آنارکوکمونیسم و آنارکوکلکتیویسم را تفکیک کنند تا بر آزادی مالکیت بر منابع ضروری زندگی، که مسلماً مطلوب فرد یا خانواده است، تأکید کنند، در حالی که این به معنای دفاع از حق مالکیت بر منابعی که دیگران به آن نیازمندند، نیست.
تأکید آنارکوسندیکالیسم بر کارگران صنعتی تشکل یافته است که میتوانند از طریق «اعتصاب عمومی اجتماعی» از سرمایهداران سلب مالکیت کنند و بدین ترتیب صنایع و ادارهی امور آن را در دست بگیرند.
آنارشیسم (درآمدی کوتاه)
(ویرایش جدید)
کالین وارد
ترجمهی محمودرضا عبداللهی
نسخه الکترونیک در فیدیبو، طاقچه و کتابراه
@NashrAfkar
پخش ققنوس
آنارشیسم(درآمدیکوتاه)افکار *
Forwarded from نشر افکار
کارگران و جنبش سوسیالیسم
گر چه نحلههای سوسیالیستی مشخصی به جنبش نوپای کارگری کاملاً بیعلاقه و بیاعتنا بودند، دیگر نحلهها به سرعت به اهمیت آن به مثابهی مرحلهی ابتدایی و ضروری تحقق سوسیالیسم پی بردند. فهمیدند که شرکت فعال در مبارزات روزانهی کارگران باید وظیفهی آنان باشد تا به تودههای زحمتکش نشان دهند که بین خواستهای آنان و اهداف سوسیالیسم پیوند نزدیک وجود دارد. زیرا این مبارزات، که حاصل نیازهای زمانه بود، موجب درک صحیحی از اهمیت حیاتی آزادی پرولتاریا و لغو بردگی مزدی میشد. گر چه این جنبش از نیازهای اولیهی زندگی نشأت میگرفت، در خود حامل نطفهی پدیدههای آتی بود و این امر اهداف جدیدی را برای زندگی تعیین میکرد. همه چیز ناشی از واقعیات مهم زندگی بود. دنیاهای تازه نه از اندیشههای تجریدی در خلأ، بلکه از پیکار برای نان روزانه، در نبردی سخت و بیامان که در آن نیازها و نگرانیها در هر لحظه مستلزم رفع احتیاجات ضروری زندگی است، به وجود میآیند. در نبرد دائم ضد شرایط موجود، روشهای جدید شکل میگیرند و به ثمر مینشینند. آن که به ارزش موفقیتهای لحظهای واقف نیست، نخواهد توانست آیندهای بهتر برای خود و همقطارانش به دست بیاورد.
کارگران از پیکارهای روزانهی خود با کارفرمایان و متحدانشان اندک اندک معنی عمیقتری فرا گرفتند. نخست آنان در پی بهبود وضعیت تولیدکنندگان درون نظام اجتماعی موجود بودند، اما به تدریج ریشهی این تباهی را آشکار ساختند؛ انحصارات اقتصادی و همراهان سیاسی و اجتماعی آن. برای دستیابی به چنین درکی، مبارزات روزانه از بهترین مباحثات نظری آموزندهتر خواهد بود. هیچ چیز نمیتواند در روح و ذهن کارگر همچون تلاش مداوم برای یافتن نان روزانه مؤثر واقع شود و هیچ چیز بهتر از تلاش بیوقفه برای رفع نیازهای روزمره، او را پذیرندهی آموزههای سوسیالیسم نخواهد ساخت.
آنارکوسندیکالیسم
تاریخ آنارشیستی مبارزات سندیکایی طبقهی کارگر
(ویرایش جدید، در دست انتشار)
رودلف رُکر
با پیشگفتار نوآم چامسکی
ترجمهی محمودرضا عبداللهی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در فیدیبو و طاقچه
@NashrAfkar
گر چه نحلههای سوسیالیستی مشخصی به جنبش نوپای کارگری کاملاً بیعلاقه و بیاعتنا بودند، دیگر نحلهها به سرعت به اهمیت آن به مثابهی مرحلهی ابتدایی و ضروری تحقق سوسیالیسم پی بردند. فهمیدند که شرکت فعال در مبارزات روزانهی کارگران باید وظیفهی آنان باشد تا به تودههای زحمتکش نشان دهند که بین خواستهای آنان و اهداف سوسیالیسم پیوند نزدیک وجود دارد. زیرا این مبارزات، که حاصل نیازهای زمانه بود، موجب درک صحیحی از اهمیت حیاتی آزادی پرولتاریا و لغو بردگی مزدی میشد. گر چه این جنبش از نیازهای اولیهی زندگی نشأت میگرفت، در خود حامل نطفهی پدیدههای آتی بود و این امر اهداف جدیدی را برای زندگی تعیین میکرد. همه چیز ناشی از واقعیات مهم زندگی بود. دنیاهای تازه نه از اندیشههای تجریدی در خلأ، بلکه از پیکار برای نان روزانه، در نبردی سخت و بیامان که در آن نیازها و نگرانیها در هر لحظه مستلزم رفع احتیاجات ضروری زندگی است، به وجود میآیند. در نبرد دائم ضد شرایط موجود، روشهای جدید شکل میگیرند و به ثمر مینشینند. آن که به ارزش موفقیتهای لحظهای واقف نیست، نخواهد توانست آیندهای بهتر برای خود و همقطارانش به دست بیاورد.
کارگران از پیکارهای روزانهی خود با کارفرمایان و متحدانشان اندک اندک معنی عمیقتری فرا گرفتند. نخست آنان در پی بهبود وضعیت تولیدکنندگان درون نظام اجتماعی موجود بودند، اما به تدریج ریشهی این تباهی را آشکار ساختند؛ انحصارات اقتصادی و همراهان سیاسی و اجتماعی آن. برای دستیابی به چنین درکی، مبارزات روزانه از بهترین مباحثات نظری آموزندهتر خواهد بود. هیچ چیز نمیتواند در روح و ذهن کارگر همچون تلاش مداوم برای یافتن نان روزانه مؤثر واقع شود و هیچ چیز بهتر از تلاش بیوقفه برای رفع نیازهای روزمره، او را پذیرندهی آموزههای سوسیالیسم نخواهد ساخت.
آنارکوسندیکالیسم
تاریخ آنارشیستی مبارزات سندیکایی طبقهی کارگر
(ویرایش جدید، در دست انتشار)
رودلف رُکر
با پیشگفتار نوآم چامسکی
ترجمهی محمودرضا عبداللهی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در فیدیبو و طاقچه
@NashrAfkar
Telegram
نشر افکار
تجدیدچاپ شد:
آنارکوسندیکالیسم
تاریخ آنارشیستی مبارزات سندیکایی طبقهی کارگر
(ویرایش جدید)
متون کلاسیک آنارشیسم - ۵
نویسنده: رودلف رُکر
با پیشگفتار نوآم چامسکی
ترجمه: محمودرضا عبداللهی
چاپ اول: آبان ۱۴۰۱
چاپ اول: دی ۱۴۰۱
۱۸۰ صفحه
۸۰۰۰۰ تومان
سفارش آنلاین…
آنارکوسندیکالیسم
تاریخ آنارشیستی مبارزات سندیکایی طبقهی کارگر
(ویرایش جدید)
متون کلاسیک آنارشیسم - ۵
نویسنده: رودلف رُکر
با پیشگفتار نوآم چامسکی
ترجمه: محمودرضا عبداللهی
چاپ اول: آبان ۱۴۰۱
چاپ اول: دی ۱۴۰۱
۱۸۰ صفحه
۸۰۰۰۰ تومان
سفارش آنلاین…
Forwarded from نشر افکار
کارگران و انقلاب
در دورههایی از شتاب جنونآمیز بهسوی ثروت؛ سفتهبازی تبآلود و بحران؛ سقوط ناگهانی صنایع بزرگ؛ و انبساط زودگذر دیگر شاخههای تولید و مال و منالهای ننگینی که در عرض چند سال بهدست آمده و به همان سرعت به باد میروند، آشکار میگردد که مؤسسات اقتصادی که تولید و مبادله را کنترل میکنند، به هیچ وجه میل ندارند وفوری را که قرار است تضمین کنند، به جامعه ارزانی دارند؛ آنها دقیقاً نتیجة متضاد میدهند. بهجای نظم، موجب هرجومرج میشوند؛ بهجای وفور، فقر و ناامنی؛ بهجای آشتی منافع، جنگ: جنگ ابدی استثمارگر علیه کارگر و نیز جنگ استثمارگران و کارگران در میان خودشان. بهنظر میآید که جامعة بشری بیش از پیش به دو اردوگاه متخاصم تقسیم میشود و در عین حال، مجدداً به هزاران گروه کوچک که جنگهایی بیرحمانه علیه یکدیگر برمیافروزند. جامعه خسته از این جنگها و وامانده از سیهروزیهایی که به وجود میآورند، میشتابد تا در پی سازمان جدیدی برآید؛ با صدای بلند خواهان بازسازی کامل نظام مالکیت اموال، تولید، مبادله و تمام روابط اقتصادی که از آن نظام سرچشمه میگیرند، میشود.
دم و دستگاه حکومت، که حفظ نظم موجود به آن سپرده شده است، همچنان به کار خود ادامه میدهد، اما در هر دور از چرخدندههای معیوبش میلغزد و متوقف میشود. عملکرد آن بیش از پیش دشوار میگردد و نارضایتی ناشی از نقایص آن پیوسته رشد میکند. هر روز، تقاضای جدیدی به ظهور میرسد. «این را اصلاح کن» و «آن را اصلاح کن» از همهسو شنیده میشود. اصلاحگران میگویند: «جنگ، امور مالی، مالیات، دادگاهها، پلیس، همهچیز باید بر مبنایی جدید از نو شکل بگیرد، سامان یابد و مستقر شود.» و با این حال، همه میدانند که بازسازی و دوباره شکل دادن به چیزی اساساً غیرممکن است، زیرا همهچیز به هم وابسته هستند؛ همهچیز باید همزمان بازسازی شود؛ و چگونه میتوان جامعه را از نو شکل داد، وقتی به دو اردوگاه آشکارا متخاصم تقسیم شده است؟ جلب رضایت ناخشنودها تنها به خلق ناراضیان جدید میانجامد.
نهادهای حاکم قادر به اجرای اصلاحات نیستند - چون بهمعنای هموار ساختن راه برای انقلاب است - و در عین حال، بهقدری ناتوان هستند که نمیتوانند بیپرده ارتجاعی باشند. در نتیجه، خودشان را به اقدامات نیمبندی مشغول میدارند که هیچکس را راضی نمیکند و تنها باعث نارضایتی جدید میشود. میانمایگانی که در چنین دورههای گذار، سکان کشتی دولت را در دست میگیرند، فقط به یک چیز فکر میکنند: توانگر ساختن خودشان در برابر سرنگونی آتی. آنان که از همهطرف در معرض حمله هستند، ناشیانه از خودشان دفاع میکنند، گریز میزنند، اشتباه پشت اشتباه مرتکب میشوند و بهزودی با موفقیت آخرین طناب نجات را میبرند؛ آنها آبروی دولت را با مسخرهبازی ناشی از ناتوانی خودشان میریزند.
چنین دورههایی مستلزم انقلاب هستند. انقلاب به ضرورتی اجتماعی بدل میشود؛ خودِ وضعیت، انقلابی است. هنگامی که پیدایش و گسترش آشوبهای عظیم انقلابی را در آثار بزرگترین مورخانمان مطالعه میکنیم، عموماً تحت سرفصل «علت انقلاب» تصویری گیرا از وضعیت در آستانة رخدادها مییابیم. سیهروزی مردم، ناامنی عمومی، اقدامات رنجآور حکومت، رسواییهای نفرتانگیزی که از رذایل بیکران جامعه پرده برمیدارند، ایدههای جدیدی که تقلا میکنند تا بهظهور برسند و بیزاری از ناتوانی حامیان رژیم سابق؛ هیچ چیز از قلم نیافتاده است. با بررسی این تصویر، به این باور میرسیم که انقلاب بهراستی اجتنابناپذیر بود و هیچ راه گریز دیگری جز راه شورش وجود نداشت.
از متن مقالهی «روحیهی شورش» از پیتر کروپتکین
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
(نقد استیلای دولت، سرمایهداری و کلیسا)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 2
ترجمهی هومن کاسبی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در فیدیبو و طاقچه
@NashrAfkar
در دورههایی از شتاب جنونآمیز بهسوی ثروت؛ سفتهبازی تبآلود و بحران؛ سقوط ناگهانی صنایع بزرگ؛ و انبساط زودگذر دیگر شاخههای تولید و مال و منالهای ننگینی که در عرض چند سال بهدست آمده و به همان سرعت به باد میروند، آشکار میگردد که مؤسسات اقتصادی که تولید و مبادله را کنترل میکنند، به هیچ وجه میل ندارند وفوری را که قرار است تضمین کنند، به جامعه ارزانی دارند؛ آنها دقیقاً نتیجة متضاد میدهند. بهجای نظم، موجب هرجومرج میشوند؛ بهجای وفور، فقر و ناامنی؛ بهجای آشتی منافع، جنگ: جنگ ابدی استثمارگر علیه کارگر و نیز جنگ استثمارگران و کارگران در میان خودشان. بهنظر میآید که جامعة بشری بیش از پیش به دو اردوگاه متخاصم تقسیم میشود و در عین حال، مجدداً به هزاران گروه کوچک که جنگهایی بیرحمانه علیه یکدیگر برمیافروزند. جامعه خسته از این جنگها و وامانده از سیهروزیهایی که به وجود میآورند، میشتابد تا در پی سازمان جدیدی برآید؛ با صدای بلند خواهان بازسازی کامل نظام مالکیت اموال، تولید، مبادله و تمام روابط اقتصادی که از آن نظام سرچشمه میگیرند، میشود.
دم و دستگاه حکومت، که حفظ نظم موجود به آن سپرده شده است، همچنان به کار خود ادامه میدهد، اما در هر دور از چرخدندههای معیوبش میلغزد و متوقف میشود. عملکرد آن بیش از پیش دشوار میگردد و نارضایتی ناشی از نقایص آن پیوسته رشد میکند. هر روز، تقاضای جدیدی به ظهور میرسد. «این را اصلاح کن» و «آن را اصلاح کن» از همهسو شنیده میشود. اصلاحگران میگویند: «جنگ، امور مالی، مالیات، دادگاهها، پلیس، همهچیز باید بر مبنایی جدید از نو شکل بگیرد، سامان یابد و مستقر شود.» و با این حال، همه میدانند که بازسازی و دوباره شکل دادن به چیزی اساساً غیرممکن است، زیرا همهچیز به هم وابسته هستند؛ همهچیز باید همزمان بازسازی شود؛ و چگونه میتوان جامعه را از نو شکل داد، وقتی به دو اردوگاه آشکارا متخاصم تقسیم شده است؟ جلب رضایت ناخشنودها تنها به خلق ناراضیان جدید میانجامد.
نهادهای حاکم قادر به اجرای اصلاحات نیستند - چون بهمعنای هموار ساختن راه برای انقلاب است - و در عین حال، بهقدری ناتوان هستند که نمیتوانند بیپرده ارتجاعی باشند. در نتیجه، خودشان را به اقدامات نیمبندی مشغول میدارند که هیچکس را راضی نمیکند و تنها باعث نارضایتی جدید میشود. میانمایگانی که در چنین دورههای گذار، سکان کشتی دولت را در دست میگیرند، فقط به یک چیز فکر میکنند: توانگر ساختن خودشان در برابر سرنگونی آتی. آنان که از همهطرف در معرض حمله هستند، ناشیانه از خودشان دفاع میکنند، گریز میزنند، اشتباه پشت اشتباه مرتکب میشوند و بهزودی با موفقیت آخرین طناب نجات را میبرند؛ آنها آبروی دولت را با مسخرهبازی ناشی از ناتوانی خودشان میریزند.
چنین دورههایی مستلزم انقلاب هستند. انقلاب به ضرورتی اجتماعی بدل میشود؛ خودِ وضعیت، انقلابی است. هنگامی که پیدایش و گسترش آشوبهای عظیم انقلابی را در آثار بزرگترین مورخانمان مطالعه میکنیم، عموماً تحت سرفصل «علت انقلاب» تصویری گیرا از وضعیت در آستانة رخدادها مییابیم. سیهروزی مردم، ناامنی عمومی، اقدامات رنجآور حکومت، رسواییهای نفرتانگیزی که از رذایل بیکران جامعه پرده برمیدارند، ایدههای جدیدی که تقلا میکنند تا بهظهور برسند و بیزاری از ناتوانی حامیان رژیم سابق؛ هیچ چیز از قلم نیافتاده است. با بررسی این تصویر، به این باور میرسیم که انقلاب بهراستی اجتنابناپذیر بود و هیچ راه گریز دیگری جز راه شورش وجود نداشت.
از متن مقالهی «روحیهی شورش» از پیتر کروپتکین
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
(نقد استیلای دولت، سرمایهداری و کلیسا)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 2
ترجمهی هومن کاسبی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در فیدیبو و طاقچه
@NashrAfkar
Telegram
نشر افکار
منتشر شد:
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
نقد آنارشیستی بر استیلای دولت، سرمایه و کلیسا
(متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -2)
نویسنده: پیتر کروپتکین
ویراستار: راجر نش بالدوین
مترجم: هومن کاسبی
نشر افکار
چاپ اول: 1399
388 صفحه
75000 تومان
@nashrafkar
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
نقد آنارشیستی بر استیلای دولت، سرمایه و کلیسا
(متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -2)
نویسنده: پیتر کروپتکین
ویراستار: راجر نش بالدوین
مترجم: هومن کاسبی
نشر افکار
چاپ اول: 1399
388 صفحه
75000 تومان
@nashrafkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و همبستگی اجتماعی
برای هرکس که ایدهای از زندگی طبقات کارگر دارد، بدیهی است که بدون یاری متقابل در میان آنها در مقیاس وسیع، هرگز نمیتوانستند از پس تمام مشکلات خود برآیند. خانوادة کارگری خوشاقبال بوده است، اگر در سراسر عمر خود مجبور نباشد با شرایطی بحرانی همچون آنچه بافندة نوار، جوزف گاتریج، در اتوبیوگرافی خود توصیف کرده است، روبهرو شود. و اگر در چنین مواردی همهچیز به فنا نمیرود، آنها مدیون یاری متقابل هستند. دربارة گاتریج، در همان لحظه که آن خانواده بهسوی فاجعهای نهایی پیش میرفت، پرستار پیری که خودش در اوج فقر بود، سر رسید و مقداری نان، زغال و ملحفه که نسیه گرفته بود، به همراه آورد. در موارد دیگر، کس دیگری خواهد بود، یا همسایهها گامی برای نجات خانواده خواهند برداشت. اما بدون یاری سایر فقرا، هر ساله چقدر افراد بیشتری کارشان به نابودی جبرانناپذیر خواهد کشید.
آقای پلیمسول، پس از آنکه مدتی در میان فقرا با هفتهای 7 شلینگ و 6 پنس زندگی کرده بود، مجبور شد اقرار کند که با مشاهدة روابط سرشار از حمایت و یاری متقابل میان فقرا و اطلاع از شیوههای سادة ارائة حمایت، احساسات مهربانانهای که هنگام شروع این زندگی با خود داشت «به ستایش و احترام قلبی تبدیل شد.» پس از تجربهای چند ساله، نتیجهگیری او این بود که «وقتی به آن فکر کنید، اکثریت قریب به اتفاق طبقات کارگر نیز همچون همین افراد بودند.» بزرگ کردن یتیمان، حتی در فقیرترین خانوادهها، عادتی چنان گسترده است که میتوان بهعنوان قاعدهای کلی توصیف نمود؛ بدین ترتیب، در میان معدنچیان پس از دو انفجار در وارن ویل و لاند هیل، شاهد بودیم که «همانطور که کمیتههای مربوطه میتوانند شهادت دهند، تقریباً یکسوم از مردانی که کشته شدند به همین طریق از روابطی جز همسر و فرزند خود حمایت میکردند.» آقای پلیمسول افزود: «آیا فکر کردهاید که این به چه معناست؟ تردیدی ندارم که مردان ثروتمند، حتی مردانی که دستشان به دهنشان میرسد، همین کار را انجام میدهند. اما تفاوت را در نظر بگیرید.» در نظر بگیرید که مجموع یک شیلینگی که هر کارگر برای کمک به بیوة یکی از رفقا تقدیم میکند، یا 6 پنس برای کمک به یکی از همکاران برای تسویة هزینة اضافی مراسم تشییع جنازه، برای کسی که هفتهای 6 شلینگ درمیآورد و باید از همسر و در برخی موارد پنج یا شش کودک حمایت کند، چه معنایی دارد. اما چنین اعانههایی در میان کارگران در سراسر جهان حتی در موارد بسیار عادیتر از مرگ در خانواده، فعالیتی معمول هستند، در حالی که کمک در کار شایعترین چیز در زندگی آنها است.
همان فعالیتهای حمایت و یاری متقابل در میان طبقات ثروتمندتر نیز ناکام نمیمانند. البته وقتی کسی به خشونتی فکر کند که اغلب کارفرمایان ثروتمندتر در برابر کارکنان خود نشان میدهند، احساس تمایل میکند که بدبینانهترین دیدگاه را به طبیعت انسانی بپذیرد. بسیاری باید خشم و غیظی را که در طول اعتصاب بزرگ یورکشایر در سال 1894 برانگیخته شد، به خاطر داشته باشند؛ وقتی معدنچیان قدیمی که از گودالی متروک زغالسنگ برداشته بودند، توسط صاحبان معادن تحت تعقیب قرار گرفتند. و حتی اگر دهشتهای دوران مبارزه و جنگ اجتماعی را کنار بگذاریم - همچون قتلعام هزاران زندانی کارگر پس از سقوط کمون پاریس - چه کسی میتواند بهعنوان مثال افشاگریهای بازرسی کار را بخواند که اینجا در دهة چهل انجام گرفت، یا آنچه لرد شافتسبری دربارة «اتلاف وحشتناک زندگی انسان در کارخانهها [نوشت]، که بچههایی به آنجا سپرده میشدند که از کارگاهها جمعآوری شده، یا صرفاً در سراسر این کشور خریداری شده بودند تا بهعنوان بردههای کارخانه به فروش برسند»؛ چه کسی میتواند آنها را بخواند، بدون اینکه بهشدت از فرومایگیای متأثر شود که وقتی حرص و طمع انسان در معرض خطر قرار میگیرد، امکانپذیر است؟
یاری متقابل؛ عامل تکامل
(نقد ایدهی تنازع بقا در داروینیسم طبیعی و اجتماعی)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 3
ترجمهی هومن کاسبی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک از طاقچه
@NashrAfkar
برای هرکس که ایدهای از زندگی طبقات کارگر دارد، بدیهی است که بدون یاری متقابل در میان آنها در مقیاس وسیع، هرگز نمیتوانستند از پس تمام مشکلات خود برآیند. خانوادة کارگری خوشاقبال بوده است، اگر در سراسر عمر خود مجبور نباشد با شرایطی بحرانی همچون آنچه بافندة نوار، جوزف گاتریج، در اتوبیوگرافی خود توصیف کرده است، روبهرو شود. و اگر در چنین مواردی همهچیز به فنا نمیرود، آنها مدیون یاری متقابل هستند. دربارة گاتریج، در همان لحظه که آن خانواده بهسوی فاجعهای نهایی پیش میرفت، پرستار پیری که خودش در اوج فقر بود، سر رسید و مقداری نان، زغال و ملحفه که نسیه گرفته بود، به همراه آورد. در موارد دیگر، کس دیگری خواهد بود، یا همسایهها گامی برای نجات خانواده خواهند برداشت. اما بدون یاری سایر فقرا، هر ساله چقدر افراد بیشتری کارشان به نابودی جبرانناپذیر خواهد کشید.
آقای پلیمسول، پس از آنکه مدتی در میان فقرا با هفتهای 7 شلینگ و 6 پنس زندگی کرده بود، مجبور شد اقرار کند که با مشاهدة روابط سرشار از حمایت و یاری متقابل میان فقرا و اطلاع از شیوههای سادة ارائة حمایت، احساسات مهربانانهای که هنگام شروع این زندگی با خود داشت «به ستایش و احترام قلبی تبدیل شد.» پس از تجربهای چند ساله، نتیجهگیری او این بود که «وقتی به آن فکر کنید، اکثریت قریب به اتفاق طبقات کارگر نیز همچون همین افراد بودند.» بزرگ کردن یتیمان، حتی در فقیرترین خانوادهها، عادتی چنان گسترده است که میتوان بهعنوان قاعدهای کلی توصیف نمود؛ بدین ترتیب، در میان معدنچیان پس از دو انفجار در وارن ویل و لاند هیل، شاهد بودیم که «همانطور که کمیتههای مربوطه میتوانند شهادت دهند، تقریباً یکسوم از مردانی که کشته شدند به همین طریق از روابطی جز همسر و فرزند خود حمایت میکردند.» آقای پلیمسول افزود: «آیا فکر کردهاید که این به چه معناست؟ تردیدی ندارم که مردان ثروتمند، حتی مردانی که دستشان به دهنشان میرسد، همین کار را انجام میدهند. اما تفاوت را در نظر بگیرید.» در نظر بگیرید که مجموع یک شیلینگی که هر کارگر برای کمک به بیوة یکی از رفقا تقدیم میکند، یا 6 پنس برای کمک به یکی از همکاران برای تسویة هزینة اضافی مراسم تشییع جنازه، برای کسی که هفتهای 6 شلینگ درمیآورد و باید از همسر و در برخی موارد پنج یا شش کودک حمایت کند، چه معنایی دارد. اما چنین اعانههایی در میان کارگران در سراسر جهان حتی در موارد بسیار عادیتر از مرگ در خانواده، فعالیتی معمول هستند، در حالی که کمک در کار شایعترین چیز در زندگی آنها است.
همان فعالیتهای حمایت و یاری متقابل در میان طبقات ثروتمندتر نیز ناکام نمیمانند. البته وقتی کسی به خشونتی فکر کند که اغلب کارفرمایان ثروتمندتر در برابر کارکنان خود نشان میدهند، احساس تمایل میکند که بدبینانهترین دیدگاه را به طبیعت انسانی بپذیرد. بسیاری باید خشم و غیظی را که در طول اعتصاب بزرگ یورکشایر در سال 1894 برانگیخته شد، به خاطر داشته باشند؛ وقتی معدنچیان قدیمی که از گودالی متروک زغالسنگ برداشته بودند، توسط صاحبان معادن تحت تعقیب قرار گرفتند. و حتی اگر دهشتهای دوران مبارزه و جنگ اجتماعی را کنار بگذاریم - همچون قتلعام هزاران زندانی کارگر پس از سقوط کمون پاریس - چه کسی میتواند بهعنوان مثال افشاگریهای بازرسی کار را بخواند که اینجا در دهة چهل انجام گرفت، یا آنچه لرد شافتسبری دربارة «اتلاف وحشتناک زندگی انسان در کارخانهها [نوشت]، که بچههایی به آنجا سپرده میشدند که از کارگاهها جمعآوری شده، یا صرفاً در سراسر این کشور خریداری شده بودند تا بهعنوان بردههای کارخانه به فروش برسند»؛ چه کسی میتواند آنها را بخواند، بدون اینکه بهشدت از فرومایگیای متأثر شود که وقتی حرص و طمع انسان در معرض خطر قرار میگیرد، امکانپذیر است؟
یاری متقابل؛ عامل تکامل
(نقد ایدهی تنازع بقا در داروینیسم طبیعی و اجتماعی)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 3
ترجمهی هومن کاسبی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک از طاقچه
@NashrAfkar
Telegram
نشر افکار
تجدیدچاپ شد:
یاری متقابل: عامل تکامل
نقد ایدهی تنازع بقا در داروینیسم طبیعی و اجتماعی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 3
نویسنده: پیتر کروپتکین
مترجم: هومن کاسبی
چاپ اول: 1399
چاپ دوم: بهار 1400
344 صفحه
95000 تومان
@NashrAfkar
یاری متقابل: عامل تکامل
نقد ایدهی تنازع بقا در داروینیسم طبیعی و اجتماعی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 3
نویسنده: پیتر کروپتکین
مترجم: هومن کاسبی
چاپ اول: 1399
چاپ دوم: بهار 1400
344 صفحه
95000 تومان
@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و قرارداد آزاد
امروز، انجام دادن کار یدی بهمعنای خفه شدن برای ده یا دوازده ساعت متمادی، در کارگاهی ناسالم است. بهمعنی گرفتار شدن در زنجیر یک کار مشابه برای بیست یا سی سال. حتی شاید برای تمام عمر.
این یعنی محکوم بودن به یک حقوق بخور و نمیر. محکوم بودن به عدم قطعیت فرداها، به بیکاری، بسیاری از اوقات فقر و در بیشتر اوقات، مرگ در بیمارستان و پس از چهل سال کار کردن برای سیرکردن، لباس پوشاندن، سرگرم کردن و راه بردن کسان دیگری به جز خود و فرزندانتان.
این بهمعنای بر خود داشتن داغ حقارت و فرودستی برای تمام عمر است. زیرا فارغ از آنچه سیاستمداران به ما میگویند، کارگر یدی همواره پایینتر از کارگر ذهنی در نظر گرفته میشود. آن کسی که ده ساعت در کارگاهها جان میکند، وقت، و بیشتر از آن، امکان و ابزار آن را ندارد که جذابیتهای والای علوم و هنرها را بهدست آورد یا حتی آمادگی التذاذ از آنها را در خودش ایجاد کند. او باید به پسماندة میز برخورداران و بهرهمندان راضی باشد.
ما درک میکنیم اگر در چنین شرایطی، کاری یدی بهمثابه لعنت تقدیر شناخته شود.
ما میفهمیم اگر تمامی مردمان در این شرایط یک رؤیا دارند: رؤیای برآمدن یا قادر ساختن کودکانشان به برآمدن از این جایگاه فرودست. رؤیای ساختن جایگاهی «مستقل» برای خودشان. اما این به چه معنی است؟ بهمعنی زندگی کردن از قِبَل کار دیگران!
تا زمانی که یک طبقه از کارگران یدی و یک طبقه از کارگران ذهنی وجود داشته باشد، طبقهای از دستان سیاه و طبقهای از دستان سفید، اوضاع به همین منوال است.
اما چنین کار مأیوسکنندهای چه جذابیتی برای کارگر دارد، زمانی که میداند تقدیری که از گهواره تا گور در انتظار اوست، زیستن در میانمایگی، فقر و بیاطمینانی از فرداهاست؟ به همین دلیل، زمانی که اکثریت غالب مردان را میبینیم که هر صبح، مسئولیت دوزخی خود را بر دوش میگیرند، از استقامت آنها و از اشتیاقشان به کار شگفتزده میشویم. از عادتی که آنان را قادر میسازد مثل یک ماشین، کورکورانه از دستورات صادره اطاعت کنند و این زندگی فلاکتبار را، بدون امیدی به فردا به پیش ببرند. بدون داشتن تصویری هرچند محو از روزی که خودشان یا دستکم فرزندانشان بتوانند عضو انسانیتی برخوردار از تمامی گنجینههای طبیعت زیبا و از تمام لذات دانایی و خلاقیتهای علمی و هنری که امروز، تنها برای اقلیتی برگزیده کنار گذاشته شده است، باشند.
اگر ما خواهان امحای نظام مزدوری و انقلاب اجتماعی هستیم، از آن رو است که این درست بهمعنای گذاشتن نقطة پایانی است بر جدایی کار یدی و کار فکری. آنوقت کار دیگر نفرین تقدیر نخواهد بود: کار به آن چیزی مبدل میشود که باید باشد؛ یعنی بهکارگیری آزادانة تمام توانشهای بشری.
تسخیر نان
(رساله در دفاع علمی از اتوپیای آنارشیستی)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 1
ترجمهی رضا اسکندری
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در طاقچه
@NashrAfkar
امروز، انجام دادن کار یدی بهمعنای خفه شدن برای ده یا دوازده ساعت متمادی، در کارگاهی ناسالم است. بهمعنی گرفتار شدن در زنجیر یک کار مشابه برای بیست یا سی سال. حتی شاید برای تمام عمر.
این یعنی محکوم بودن به یک حقوق بخور و نمیر. محکوم بودن به عدم قطعیت فرداها، به بیکاری، بسیاری از اوقات فقر و در بیشتر اوقات، مرگ در بیمارستان و پس از چهل سال کار کردن برای سیرکردن، لباس پوشاندن، سرگرم کردن و راه بردن کسان دیگری به جز خود و فرزندانتان.
این بهمعنای بر خود داشتن داغ حقارت و فرودستی برای تمام عمر است. زیرا فارغ از آنچه سیاستمداران به ما میگویند، کارگر یدی همواره پایینتر از کارگر ذهنی در نظر گرفته میشود. آن کسی که ده ساعت در کارگاهها جان میکند، وقت، و بیشتر از آن، امکان و ابزار آن را ندارد که جذابیتهای والای علوم و هنرها را بهدست آورد یا حتی آمادگی التذاذ از آنها را در خودش ایجاد کند. او باید به پسماندة میز برخورداران و بهرهمندان راضی باشد.
ما درک میکنیم اگر در چنین شرایطی، کاری یدی بهمثابه لعنت تقدیر شناخته شود.
ما میفهمیم اگر تمامی مردمان در این شرایط یک رؤیا دارند: رؤیای برآمدن یا قادر ساختن کودکانشان به برآمدن از این جایگاه فرودست. رؤیای ساختن جایگاهی «مستقل» برای خودشان. اما این به چه معنی است؟ بهمعنی زندگی کردن از قِبَل کار دیگران!
تا زمانی که یک طبقه از کارگران یدی و یک طبقه از کارگران ذهنی وجود داشته باشد، طبقهای از دستان سیاه و طبقهای از دستان سفید، اوضاع به همین منوال است.
اما چنین کار مأیوسکنندهای چه جذابیتی برای کارگر دارد، زمانی که میداند تقدیری که از گهواره تا گور در انتظار اوست، زیستن در میانمایگی، فقر و بیاطمینانی از فرداهاست؟ به همین دلیل، زمانی که اکثریت غالب مردان را میبینیم که هر صبح، مسئولیت دوزخی خود را بر دوش میگیرند، از استقامت آنها و از اشتیاقشان به کار شگفتزده میشویم. از عادتی که آنان را قادر میسازد مثل یک ماشین، کورکورانه از دستورات صادره اطاعت کنند و این زندگی فلاکتبار را، بدون امیدی به فردا به پیش ببرند. بدون داشتن تصویری هرچند محو از روزی که خودشان یا دستکم فرزندانشان بتوانند عضو انسانیتی برخوردار از تمامی گنجینههای طبیعت زیبا و از تمام لذات دانایی و خلاقیتهای علمی و هنری که امروز، تنها برای اقلیتی برگزیده کنار گذاشته شده است، باشند.
اگر ما خواهان امحای نظام مزدوری و انقلاب اجتماعی هستیم، از آن رو است که این درست بهمعنای گذاشتن نقطة پایانی است بر جدایی کار یدی و کار فکری. آنوقت کار دیگر نفرین تقدیر نخواهد بود: کار به آن چیزی مبدل میشود که باید باشد؛ یعنی بهکارگیری آزادانة تمام توانشهای بشری.
تسخیر نان
(رساله در دفاع علمی از اتوپیای آنارشیستی)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 1
ترجمهی رضا اسکندری
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در طاقچه
@NashrAfkar
Telegram
نشر افکار
تجدید چاپ شد:
تسخیر نان: رساله در دفاع علمی از اتوپیای آنارشیستی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -1
نوشته: پیتر کروپتکین
ترجمه: رضا اسکندری
نشر افکار
362 صفحه
چاپ اول: 1398
چاپ سوم: 1400
115000 تومان
@NashrAfkar
تسخیر نان: رساله در دفاع علمی از اتوپیای آنارشیستی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -1
نوشته: پیتر کروپتکین
ترجمه: رضا اسکندری
نشر افکار
362 صفحه
چاپ اول: 1398
چاپ سوم: 1400
115000 تومان
@NashrAfkar
وحدت کارگران یدی و فکری
در زمانهای دیرین، اهل علم و بهویژه کسانی که بیشترین سهم را در پیشرفت فلسفۀ طبیعی داشتهاند، کار یدی و صنایع دستی را خوار نمیشمردند. گالیله تلسکوپ خود را با دستان خودش ساخت. نیوتن در دوران کودکی خود هنر کار با ابزار را آموخت؛ او ذهن جوان خود را در ساخت نبوغآمیزترین دستگاهها به کار گرفت و زمانی که تحقیقات خود را در زمینۀ اپتیک شروع کرد، خودش قادر بود عدسیها را برای ابزارهایش برش دهد و خودش آن تلسکوپ مشهوری را بسازد که در زمان خود، قطعهکاری زیبا و ماهرانه بود. لایبنیتس شیفتۀ اختراع ماشینآلات بود؛ آسیاببادی و واگنهایی که بدون اسب حرکت کنند، ذهن او را بهاندازۀ نظرورزیهای ریاضی و فلسفی به خود مشغول میداشتند. لینائوس زمانی به یک گیاهشناس تبدیل شد که به پدرش - یک باغبان عملی - در کار روزانۀ او کمک میکرد.
به سخن کوتاه، در رابطه با نوابغ بزرگ ما، کار دستی به هیچوجه مانعی بر سر راه تحقیقات انتزاعی نبود؛ بلکه همراستا با آنها بود. از سوی دیگر، اگر کارگران قدیم فرصتهای اندکی برای تسلط بر علوم مییافتند، لااقل تنوع کارهای انجام گرفته در کارگاههایی که هنوز تخصصی نشده بودند، هوش بسیاری از آنها را تحریک میکرد؛ و برخی از آنها از مزیت مصاحبت نزدیک با اهل علم برخوردار بودند. وات و رنی، با پروفسور رابینسن دوست بودند؛ بریندلی جادهساز، علیرغم دستمزد روزی 14 پنس خود، از مصاحبت با مردان تحصیلکرده لذت میبرد. و بدین ترتیب، قوای مهندسی قابلتوجه خود را گسترش داد؛ پسر یک خانوادۀ مرفه میتوانست در کارگاه یک چرخساز «ول بچرخد»، تا بعداً به یک اسمیتن یا استفنسن تبدیل شود.
ما تمام اینها را تغییر دادهایم. به بهانۀ تقسیم کار، خط تمایز قاطعی میان کارگر فکری و کارگر یدی کشیدهایم. تودههای کارگران هیچگونه تحصیلات علمیتری از اجداد خود دریافت نمیکنند؛ اما حتی از آموزش کارگاه کوچک نیز محروم شدهاند، در حالی که پسران و دخترانشان از 13 سالگی به معدن یا کارخانه رانده میشوند و در آنجا بهزودی همان اندکی را که ممکن است در مدرسه آموخته باشند، از یاد میبرند. اهل علم، کار یدی را خوار میشمارند. چه تعداد اندکی از آنها قادرند یک تلسکوپ یا حتی سادهترین ابزار را بسازند! اکثر آنها حتی قادر به طراحی یک ابزار علمی نیستند؛ و همین که پیشنهادات مبهمی به ابزارساز دادند، اختراع دمودستگاهی را که نیاز دارند، به او میسپارند. نه، آنها تحقیر کار دستی را تا بلندای یک نظریه به اوج رساندند. آنها میگویند: «مرد علم باید قوانین طبیعت را کشف کند، مهندس عمران باید آنها را به کار ببندد و کارگر باید الگوهای طراحی شده توسط مهندس را با فولاد یا چوب، آهن یا سنگ، اجرا کند. او باید با ماشینهایی کار کند که برای او اختراع شدهاند، نه توسط او. مهم نیست اگر آنها را درک نمیکند و نمیتواند بهبود بخشد: دانشمند و مهندس، پیشرفت علم و صنعت را بهعهده خواهند گرفت.»
مزارع، کارخانهها و کارگاهها
یا ترکیب صنعت با زراعت و کار فکری با کار یدی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 4
نویسنده: پیتر کروپتکین
مترجم: هومن کاسبی
نسخه الکترونیک در طاقچه
@NashrAfkar
در زمانهای دیرین، اهل علم و بهویژه کسانی که بیشترین سهم را در پیشرفت فلسفۀ طبیعی داشتهاند، کار یدی و صنایع دستی را خوار نمیشمردند. گالیله تلسکوپ خود را با دستان خودش ساخت. نیوتن در دوران کودکی خود هنر کار با ابزار را آموخت؛ او ذهن جوان خود را در ساخت نبوغآمیزترین دستگاهها به کار گرفت و زمانی که تحقیقات خود را در زمینۀ اپتیک شروع کرد، خودش قادر بود عدسیها را برای ابزارهایش برش دهد و خودش آن تلسکوپ مشهوری را بسازد که در زمان خود، قطعهکاری زیبا و ماهرانه بود. لایبنیتس شیفتۀ اختراع ماشینآلات بود؛ آسیاببادی و واگنهایی که بدون اسب حرکت کنند، ذهن او را بهاندازۀ نظرورزیهای ریاضی و فلسفی به خود مشغول میداشتند. لینائوس زمانی به یک گیاهشناس تبدیل شد که به پدرش - یک باغبان عملی - در کار روزانۀ او کمک میکرد.
به سخن کوتاه، در رابطه با نوابغ بزرگ ما، کار دستی به هیچوجه مانعی بر سر راه تحقیقات انتزاعی نبود؛ بلکه همراستا با آنها بود. از سوی دیگر، اگر کارگران قدیم فرصتهای اندکی برای تسلط بر علوم مییافتند، لااقل تنوع کارهای انجام گرفته در کارگاههایی که هنوز تخصصی نشده بودند، هوش بسیاری از آنها را تحریک میکرد؛ و برخی از آنها از مزیت مصاحبت نزدیک با اهل علم برخوردار بودند. وات و رنی، با پروفسور رابینسن دوست بودند؛ بریندلی جادهساز، علیرغم دستمزد روزی 14 پنس خود، از مصاحبت با مردان تحصیلکرده لذت میبرد. و بدین ترتیب، قوای مهندسی قابلتوجه خود را گسترش داد؛ پسر یک خانوادۀ مرفه میتوانست در کارگاه یک چرخساز «ول بچرخد»، تا بعداً به یک اسمیتن یا استفنسن تبدیل شود.
ما تمام اینها را تغییر دادهایم. به بهانۀ تقسیم کار، خط تمایز قاطعی میان کارگر فکری و کارگر یدی کشیدهایم. تودههای کارگران هیچگونه تحصیلات علمیتری از اجداد خود دریافت نمیکنند؛ اما حتی از آموزش کارگاه کوچک نیز محروم شدهاند، در حالی که پسران و دخترانشان از 13 سالگی به معدن یا کارخانه رانده میشوند و در آنجا بهزودی همان اندکی را که ممکن است در مدرسه آموخته باشند، از یاد میبرند. اهل علم، کار یدی را خوار میشمارند. چه تعداد اندکی از آنها قادرند یک تلسکوپ یا حتی سادهترین ابزار را بسازند! اکثر آنها حتی قادر به طراحی یک ابزار علمی نیستند؛ و همین که پیشنهادات مبهمی به ابزارساز دادند، اختراع دمودستگاهی را که نیاز دارند، به او میسپارند. نه، آنها تحقیر کار دستی را تا بلندای یک نظریه به اوج رساندند. آنها میگویند: «مرد علم باید قوانین طبیعت را کشف کند، مهندس عمران باید آنها را به کار ببندد و کارگر باید الگوهای طراحی شده توسط مهندس را با فولاد یا چوب، آهن یا سنگ، اجرا کند. او باید با ماشینهایی کار کند که برای او اختراع شدهاند، نه توسط او. مهم نیست اگر آنها را درک نمیکند و نمیتواند بهبود بخشد: دانشمند و مهندس، پیشرفت علم و صنعت را بهعهده خواهند گرفت.»
مزارع، کارخانهها و کارگاهها
یا ترکیب صنعت با زراعت و کار فکری با کار یدی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 4
نویسنده: پیتر کروپتکین
مترجم: هومن کاسبی
نسخه الکترونیک در طاقچه
@NashrAfkar
Telegram
نشر افکار
منتشر شد:
مزارع، کارخانه ها و کارگاه ها
یا ترکیب صنعت با زراعت و کار فکری با کار یدی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -4
نویسنده: پیتر کروپتکین
مترجم: هومن کاسبی
چاپ اول: 1399
343 صفحه
65000 تومان
@nashrafkar
مزارع، کارخانه ها و کارگاه ها
یا ترکیب صنعت با زراعت و کار فکری با کار یدی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -4
نویسنده: پیتر کروپتکین
مترجم: هومن کاسبی
چاپ اول: 1399
343 صفحه
65000 تومان
@nashrafkar
دوستان کتابخوان و همراهان نشر افکار
نشر افکار بنا به رویهی سالهای گذشته در نمایشگاه کتاب تهران شرکت نخواهد کرد.
اما برخی کتابها در نمایشگاه مجازی عرضه خواهند شد.
عناوین جدید سال ۱۴۰۲ پس از پایان نمایشگاه و از طریق مراکز پخش و کتابفروشیها عرضه میشوند.
البته اگر بتوان کتابی چاپ کرد.
در روزهای نمایشگاه تبلیغات فروش نخواهیم داشت.
به امید روزهای بهتر
نشر افکار
@NashrAfkar
نشر افکار بنا به رویهی سالهای گذشته در نمایشگاه کتاب تهران شرکت نخواهد کرد.
اما برخی کتابها در نمایشگاه مجازی عرضه خواهند شد.
عناوین جدید سال ۱۴۰۲ پس از پایان نمایشگاه و از طریق مراکز پخش و کتابفروشیها عرضه میشوند.
البته اگر بتوان کتابی چاپ کرد.
در روزهای نمایشگاه تبلیغات فروش نخواهیم داشت.
به امید روزهای بهتر
نشر افکار
@NashrAfkar
دانلود کتابهای نشر افکار با تخفیف ویژه، تا 70 درصد
هدیهی نشر افکار و فیدیبو در نمایشگاه مجازی کتاب الکترونیک
https://b2n.ir/r04773
@NashrAfkar
هدیهی نشر افکار و فیدیبو در نمایشگاه مجازی کتاب الکترونیک
https://b2n.ir/r04773
@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
اتوپیای بدون اعدام
به دار آویختن یک انسان بسیار آسان است - بهویژه، وقتی مأمور اعدامی وجود دارد که برای هر اعدام پاداش بسیار زیادی میگیرد - و ما را از تفکر به علت جرائم خلاص میکند.
اغلب گفته میشود که آنارشیستها در دنیایی از رویاهای آتی زندگی میکنند و اتفاقات امروز را نمیبینند. ما آنها را خیلی هم خوب و در رنگهای حقیقی آنها میبینیم و بهخاطر همین تبر به دست وارد جنگل تعصباتی میشویم که ما را احاطه کرده است.
ما به هیچوجه در دنیایی از تصاویر زندگی نمیکنیم و انسانها را بهتر از آنچه هستند تصور نمیکنیم، بلکه آنها را همانطور میبینیم که هستند. و به همین دلیل تأکید داریم که بهترین جنبۀ انسانها را اعمال اقتدار ذاتاً بد ساخته و نظریۀ «تعادل قدرتها» و «کنترل اقتدارها» فرمولی ریاکارانه است که کسانی که قدرت را قبضه کردهاند، ابداع میکنند تا به «مردم حاکم» که مورد نفرت آنها هستند، بقبولانند که خود مردم دارند حکومت میکنند. به همین خاطر که ما انسانها را میشناسیم، به کسانی که تصور میکنند انسانها بدون حاکمان یکدیگر را میبلعند، میگوییم: «شما مانند پادشاهی استدلال میکنید که به آن سوی سرحدات فرستاده شد و فریاد برآورد: «بدون من بر سر رعیتهای بیچارهام چه خواهد آمد؟»»
آه، اگر انسانها همان موجودات برتری بودند که اتوپیاییهای اقتدارگرا دوست دارند از آنها با ما صحبت کنند، اگر میتوانستیم چشمانمان را روی واقعیت ببندیم و مانند آنها، در دنیایی از رویاها و توهمات در رابطه با برتر بودن کسانی زندگی کنیم که فکر میکنند به قدرت فراخوانده شدهاند، شاید ما نیز باید مانند آنها عمل کنیم: شاید ما هم باید به فضایل کسانی که حکمفرمایی میکنند، باور داشته باشیم.
اگر نجیبزادگان صاحب قدرت واقعاً همانقدر که مدیحهسرایان اقتدار دوست دارند نمایش بدهند، باهوش و وقف نهضت عمومی هستند، چه حکومت زیبا و اتوپیای پدرسالارانهای باید بتوانیم بسازیم! کارفرما هرگز مستبد کارگر نیست؛ او پدر است! کارخانه سرای سعادت است و تودههای کارگران هرگز محکوم به زوال فیزیکی نیستند. قاضی این بیرحمی را در خود نمییابد که همسر و فرزندان کسی را که به زندان میفرستد، به رنج سالها گرسنگی، سیهروزی و روزی جان سپردن از کمخونی محکوم کند؛ دادستان هرگز درخواست نمیکند که سر متهم صرفاً برای لذت حاصل از فخرفروشی استعداد بلاغی او قطع شود؛ و هیچجا زندانبان یا دژخیمی را نخواهیم یافت که دستور قضاتی را اجابت کند که شهامت اجرای احکام خودشان را ندارند.
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
نقد آنارشیستی بر استیلای دولت، سرمایه و کلیسا
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -2
نویسنده: پیتر کروپتکین
ویراستار: راجر نش بالدوین
مترجم: هومن کاسبی
https://t.me/nashrafkar/1827
به دار آویختن یک انسان بسیار آسان است - بهویژه، وقتی مأمور اعدامی وجود دارد که برای هر اعدام پاداش بسیار زیادی میگیرد - و ما را از تفکر به علت جرائم خلاص میکند.
اغلب گفته میشود که آنارشیستها در دنیایی از رویاهای آتی زندگی میکنند و اتفاقات امروز را نمیبینند. ما آنها را خیلی هم خوب و در رنگهای حقیقی آنها میبینیم و بهخاطر همین تبر به دست وارد جنگل تعصباتی میشویم که ما را احاطه کرده است.
ما به هیچوجه در دنیایی از تصاویر زندگی نمیکنیم و انسانها را بهتر از آنچه هستند تصور نمیکنیم، بلکه آنها را همانطور میبینیم که هستند. و به همین دلیل تأکید داریم که بهترین جنبۀ انسانها را اعمال اقتدار ذاتاً بد ساخته و نظریۀ «تعادل قدرتها» و «کنترل اقتدارها» فرمولی ریاکارانه است که کسانی که قدرت را قبضه کردهاند، ابداع میکنند تا به «مردم حاکم» که مورد نفرت آنها هستند، بقبولانند که خود مردم دارند حکومت میکنند. به همین خاطر که ما انسانها را میشناسیم، به کسانی که تصور میکنند انسانها بدون حاکمان یکدیگر را میبلعند، میگوییم: «شما مانند پادشاهی استدلال میکنید که به آن سوی سرحدات فرستاده شد و فریاد برآورد: «بدون من بر سر رعیتهای بیچارهام چه خواهد آمد؟»»
آه، اگر انسانها همان موجودات برتری بودند که اتوپیاییهای اقتدارگرا دوست دارند از آنها با ما صحبت کنند، اگر میتوانستیم چشمانمان را روی واقعیت ببندیم و مانند آنها، در دنیایی از رویاها و توهمات در رابطه با برتر بودن کسانی زندگی کنیم که فکر میکنند به قدرت فراخوانده شدهاند، شاید ما نیز باید مانند آنها عمل کنیم: شاید ما هم باید به فضایل کسانی که حکمفرمایی میکنند، باور داشته باشیم.
اگر نجیبزادگان صاحب قدرت واقعاً همانقدر که مدیحهسرایان اقتدار دوست دارند نمایش بدهند، باهوش و وقف نهضت عمومی هستند، چه حکومت زیبا و اتوپیای پدرسالارانهای باید بتوانیم بسازیم! کارفرما هرگز مستبد کارگر نیست؛ او پدر است! کارخانه سرای سعادت است و تودههای کارگران هرگز محکوم به زوال فیزیکی نیستند. قاضی این بیرحمی را در خود نمییابد که همسر و فرزندان کسی را که به زندان میفرستد، به رنج سالها گرسنگی، سیهروزی و روزی جان سپردن از کمخونی محکوم کند؛ دادستان هرگز درخواست نمیکند که سر متهم صرفاً برای لذت حاصل از فخرفروشی استعداد بلاغی او قطع شود؛ و هیچجا زندانبان یا دژخیمی را نخواهیم یافت که دستور قضاتی را اجابت کند که شهامت اجرای احکام خودشان را ندارند.
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
نقد آنارشیستی بر استیلای دولت، سرمایه و کلیسا
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -2
نویسنده: پیتر کروپتکین
ویراستار: راجر نش بالدوین
مترجم: هومن کاسبی
https://t.me/nashrafkar/1827
Telegram
نشر افکار
تجدیدچاپ شد:
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
نقد آنارشیستی بر استیلای دولت، سرمایه و کلیسا
(متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -2)
نویسنده: پیتر کروپتکین
ویراستار: راجر نش بالدوین
مترجم: هومن کاسبی
نشر افکار
چاپ اول: 1399
388 صفحه
چاپ دوم: 1400
120000 تومان…
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
نقد آنارشیستی بر استیلای دولت، سرمایه و کلیسا
(متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -2)
نویسنده: پیتر کروپتکین
ویراستار: راجر نش بالدوین
مترجم: هومن کاسبی
نشر افکار
چاپ اول: 1399
388 صفحه
چاپ دوم: 1400
120000 تومان…
Forwarded from نشر افکار
[دومین اقدام منجر به اصلاحات اجتماعی آنارشیستها در بریتانیا] پایان دادن به حکم اعدام در 1965 بود. در آستانهی مناظرهای که منجر به این تغییر شد، ناشران آنارشیست «انتشارات فریدم» به همهی اعضای پارلمان نسخهای از کتاب کوبندهی چارلز داف (Charles Duff)، کتاب «راهنمایی دربارهی اعدام» (A Handbook on Hanging)، هدیه کردند که کتابچهای جالب توجه دربارهی اجراکنندگان حکم اعدام محسوب میشد. تنها شاید ناظران جدی و خشک ممکن بود اعتراض کنند که کمک در راه فعالیتهایی که برای پایان دادن به قوانین غیرانسانی صورت میگیرد با موضع ضد پارلمانی آنارشیسم در تناقض است.
همهی این تغییرات اجتماعی در بریتانیا که در بالا فهرست کردم، نشانگر این مطلب است که گرچه آنارشیستها در ایجاد تغییرات گسترده در جامعه که بدان امیدوار بودند، پیشرفت چندانی حاصل نکردند، با این حال، توانستند به تکوین تعداد بسیاری از آزادیهای کوچک که مقدار زیادی از رنجهای انسان را کاهش داده است، یاری رسانند.
آنارشیسم (درآمدی کوتاه)
(ویرایش جدید)
کالین وارد
ترجمهی محمودرضا عبداللهی
نسخه الکترونیک در فیدیبو، طاقچه و کتابراه
@NashrAfkar
همهی این تغییرات اجتماعی در بریتانیا که در بالا فهرست کردم، نشانگر این مطلب است که گرچه آنارشیستها در ایجاد تغییرات گسترده در جامعه که بدان امیدوار بودند، پیشرفت چندانی حاصل نکردند، با این حال، توانستند به تکوین تعداد بسیاری از آزادیهای کوچک که مقدار زیادی از رنجهای انسان را کاهش داده است، یاری رسانند.
آنارشیسم (درآمدی کوتاه)
(ویرایش جدید)
کالین وارد
ترجمهی محمودرضا عبداللهی
نسخه الکترونیک در فیدیبو، طاقچه و کتابراه
@NashrAfkar
تجدیدچاپ شد:
آموزش بازیگری در قرن بیستم
نویسنده: آلیسون هوج
مترجم: هاجر هوشمندی
ويراستار علمی: عطاءالله كوپال
چاپ اول: 1390
چاپ یازدهم (ششم افکار جدید): 1402
365 صفحه
245000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
آموزش بازیگری در قرن بیستم
نویسنده: آلیسون هوج
مترجم: هاجر هوشمندی
ويراستار علمی: عطاءالله كوپال
چاپ اول: 1390
چاپ یازدهم (ششم افکار جدید): 1402
365 صفحه
245000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
Amuzesh Bazigari Gharn 20.pdf
3.7 MB
آموزش بازیگری در قرن بیستم
نویسنده: آلیسون هوج
مترجم: هاجر هوشمندی
ويراستار علمی: عطاءالله كوپال
@NashrAfkar
نویسنده: آلیسون هوج
مترجم: هاجر هوشمندی
ويراستار علمی: عطاءالله كوپال
@NashrAfkar
تجدید چاپ شد:
عدد، نماد، اسطوره
نویسنده: آرش نورآقایی
چاپ اول: 1388
چاپ ششم (دوم افکار جدید): 1402
244 صفحه
175000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
عدد، نماد، اسطوره
نویسنده: آرش نورآقایی
چاپ اول: 1388
چاپ ششم (دوم افکار جدید): 1402
244 صفحه
175000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
تجدید چاپ شد:
یار پنهان: انیما و انیموس
(چگونه زن و مرد درونمان بر روابط ما تأثیر میگذارند)
نویسنده: جان ا. سنفورد
مترجم: فیروزه نیوندی
چاپ اول: 1385
چاپ چهاردهم (سوم ویرایش جدید): 1402
186 صفحه
125000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
یار پنهان: انیما و انیموس
(چگونه زن و مرد درونمان بر روابط ما تأثیر میگذارند)
نویسنده: جان ا. سنفورد
مترجم: فیروزه نیوندی
چاپ اول: 1385
چاپ چهاردهم (سوم ویرایش جدید): 1402
186 صفحه
125000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
Yar e Penhan.pdf
1.7 MB
یار پنهان: انیما و انیموس
(چگونه زن و مرد درونمان بر روابط ما تأثیر میگذارند)
نویسنده: جان ا. سنفورد
مترجم: فیروزه نیوندی
@NashrAfkar
(چگونه زن و مرد درونمان بر روابط ما تأثیر میگذارند)
نویسنده: جان ا. سنفورد
مترجم: فیروزه نیوندی
@NashrAfkar
کتاب الکترونیک «بازخوانی نظریۀ اجتماعی» در طاقچه منتشر شد.
«بازخوانی نظریۀ اجتماعی» اثر راجر سیبون با ترجمۀ مسعود دارابی، منصور حقیقتیان و سیدعلی میرحسینی، نقدی است قاطع بر کاستیهای موجود در زمینۀ نظریۀ اجتماعی که برهانی مستدل را برای احیای نظریۀ جامعهشناختی بهعنوان رشتهای علمی ارائه میدهد.
در دهههای 1980 و 1990، شاهد «چرخشی فرهنگی» بودیم - مخالفتی پسامدرن با دانش مدون در راستای بررسی فرهنگ - اما راجر سیبون «بازگشت» به نظریه و روش جامعهشناختی را راهی برای دستیابی هرچه بهتر به دانش ارزشمند اجتماعی میداند. این مجموعۀ جامع و بلندپروازانه با آمیختن موضوعات نظری و تجربی راهی جدید و قانعکننده را بهسوی بسط نظری جامعهشناسی و رشتههای مربوط به آن میگشاید و در این مسیر از آثار نظریهپردازانی همچون گیدنز، موزلیس، آرچر، لایدر و سیبون در موضوعات گوناگون در نظریۀ جامعهشناسی معاصر بهره میگیرد.
این کتاب کاوشی است در اختلافنظرها و ابهامات حلنشده در نظریهپردازی جامعهشناختی امروز. چهار شیوۀ دیرپای اندیشۀ علمی در جامعهشناسی - تقلیلگرایی، ذاتگرایی، شیوارگی و غایتشناسی کارکردی - در این کتاب بررسی شدهاند. در این کتاب مجموعهای گزارهها و فراانگارههای پسا-پسامدرن ارائه میشوند که منبعی برای چارچوب (فرا)نظری و روششناختی در چندین سطح و چندین بعد است. خواندن این کتاب به استادان و دانشجویان دورههای پیشرفتۀ جامعهشناسی (بهویژه درس نقد و تلفیق نظریههای جامعهشناسی)، نظریۀ اجتماعی، جغرافیای سیاسی، و علوم سیاسی توصیه میشود.
کتاب الکترونیک «بازخوانی نظریۀ اجتماعی» را از طاقچه دانلود کنید.
@NashrAfkar
«بازخوانی نظریۀ اجتماعی» اثر راجر سیبون با ترجمۀ مسعود دارابی، منصور حقیقتیان و سیدعلی میرحسینی، نقدی است قاطع بر کاستیهای موجود در زمینۀ نظریۀ اجتماعی که برهانی مستدل را برای احیای نظریۀ جامعهشناختی بهعنوان رشتهای علمی ارائه میدهد.
در دهههای 1980 و 1990، شاهد «چرخشی فرهنگی» بودیم - مخالفتی پسامدرن با دانش مدون در راستای بررسی فرهنگ - اما راجر سیبون «بازگشت» به نظریه و روش جامعهشناختی را راهی برای دستیابی هرچه بهتر به دانش ارزشمند اجتماعی میداند. این مجموعۀ جامع و بلندپروازانه با آمیختن موضوعات نظری و تجربی راهی جدید و قانعکننده را بهسوی بسط نظری جامعهشناسی و رشتههای مربوط به آن میگشاید و در این مسیر از آثار نظریهپردازانی همچون گیدنز، موزلیس، آرچر، لایدر و سیبون در موضوعات گوناگون در نظریۀ جامعهشناسی معاصر بهره میگیرد.
این کتاب کاوشی است در اختلافنظرها و ابهامات حلنشده در نظریهپردازی جامعهشناختی امروز. چهار شیوۀ دیرپای اندیشۀ علمی در جامعهشناسی - تقلیلگرایی، ذاتگرایی، شیوارگی و غایتشناسی کارکردی - در این کتاب بررسی شدهاند. در این کتاب مجموعهای گزارهها و فراانگارههای پسا-پسامدرن ارائه میشوند که منبعی برای چارچوب (فرا)نظری و روششناختی در چندین سطح و چندین بعد است. خواندن این کتاب به استادان و دانشجویان دورههای پیشرفتۀ جامعهشناسی (بهویژه درس نقد و تلفیق نظریههای جامعهشناسی)، نظریۀ اجتماعی، جغرافیای سیاسی، و علوم سیاسی توصیه میشود.
کتاب الکترونیک «بازخوانی نظریۀ اجتماعی» را از طاقچه دانلود کنید.
@NashrAfkar
طاقچه
دانلود و خرید کتاب بازخوانی نظریه اجتماعی اثر راجر سیبون | نشر افکار | طاقچه
خرید اینترنتی کتاب و دانلود بازخوانی نظریه اجتماعی اثر راجر سیبون ترجمه مسعود دارابی از نشر افکار | خرید با تخفیف از فروشگاه آنلاین طاقچه
تجدیدچاپ شد:
آشنایی با موسیقی کلاسیک
(همراه با لوح فشرده گزیده آثار)
نویسندگان: فیلیپ سلدن، رابرت شرمن
مترجم: رضا رضایی
چاپ اول: 1384
چاپ هفتم (دوم افکار جدید): 1402
330 صفحه
250000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
آشنایی با موسیقی کلاسیک
(همراه با لوح فشرده گزیده آثار)
نویسندگان: فیلیپ سلدن، رابرت شرمن
مترجم: رضا رضایی
چاپ اول: 1384
چاپ هفتم (دوم افکار جدید): 1402
330 صفحه
250000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
Ashnaee ba musighi classic.pdf
7.3 MB
آشنایی با موسیقی کلاسیک
(همراه با لوح فشرده گزیده آثار)
نویسندگان: فیلیپ سلدن، رابرت شرمن
مترجم: رضا رضایی
@NashrAfkar
(همراه با لوح فشرده گزیده آثار)
نویسندگان: فیلیپ سلدن، رابرت شرمن
مترجم: رضا رضایی
@NashrAfkar