نشر افکار
694 subscribers
1.3K photos
34 videos
89 files
822 links
روابط عمومی:
@Nashreafkar
واحد فروش:
@afkar_vahede_foroush
پذیرش اثر:
NashreAfkar@gmail.com

اينستاگرام:
https://www.instagram.com/nashreafkar/
توییتر:
twitter.com/nashreafkar
سایت افکار:
www.NashreAfkar.com
Download Telegram
Forwarded from نشر افکار
امروز، 1 می / 11 اردیبهشت، «روز جهانی کارگر» است. با امید به همبستگی اقشار زحمتکش برای تشکل‌یابی مستقل و دفاع از حقوق خود، این روز را به‌ویژه به کارگران ایران تبریک می‌گوییم؛ ما نیز «با سه سلاح اعجازگر کار و پیکار و همبستگی» کنار شما می‌ایستیم و به «عصاره‌خواری و بردگی دیگران»، «نه» می‌گوییم!
@nashrafkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و جنبش آنارشیسم


آنارشیست‌ها و پیشگامان آن‌ها در میان چپ سیاسی از این نظر یگانه بودند که تصریح می‌کردند طبقه‌ی جدید سیاستمداران، که اولویت‌شان همانا برپایی دوباره‌ی حکومت مقتدر و متمرکز بود، قطعاً به کارگران و دهقانان خیانت کردند؛ کارگران و دهقانانی که پس از قرن‌ها این فرصت را یافته بودند که به بهره‌کشی و خودکامگی پایان دهند. پس از پیروزی هر قیام انقلابی، که معمولاً مردم عادی جورش را می‌کشیدند، حاکمان جدید در به‌کارگیری خشونت و وحشت، پلیس مخفی و ارتش دائم و حرفه‌ای، به منظور حفظ سیطره‌ی خود، لحظه‌ای درنگ نمی‌کردند.
در نظر آنارشیست‌ها حکومت خود دشمن به حساب می‌آید؛ و آن‌ها همه‌ی انقلاب‌های قرن‌های نوزدهم و بیستم را چنین تفسیر کرده‌اند. این فقط به این علت نیست که همه‌ی حکومت‌ها مخالفان خود را زیر نظر می‌گیرند یا بعضاً مجازات می‌کنند، بلکه به این علت است که همه‌ی حکومت‌ها از امتیازات طبقاتی قدرتمندان نگهبانی می‌کنند.
گرایش عمده‌ی مکتب آنارشیسم در طول بیش از یک قرن آنارکوکمونیسم بوده است؛‌ این جریان معتقد است اجتماعات محلی، که با دیگر انجمن‌ها حول اهداف مشترک متعددی متحد شده‌اند، باید مالکیت زمین، منابع طبیعی و وسایل تولید را مشترکاً در دست گیرند. این گرایش با سوسیالیسم دولتی متفاوت و با ایجاد هرگونه قدرت مرکزی در تضاد است. برخی آنارشیست‌ها ترجیح می‌دهند آنارکوکمونیسم و آنارکوکلکتیویسم را تفکیک کنند تا بر آزادی مالکیت بر منابع ضروری زندگی، که مسلماً مطلوب فرد یا خانواده است، ‌تأکید کنند، در حالی که این به معنای دفاع از حق مالکیت بر منابعی که دیگران به آن نیازمندند، نیست.
‌تأکید آنارکوسندیکالیسم بر کارگران صنعتی تشکل یافته است که می‌توانند از طریق «اعتصاب عمومی اجتماعی» از سرمایه‌داران سلب مالکیت کنند و بدین ترتیب صنایع و اداره‌ی امور آن را در دست بگیرند.

آنارشیسم (درآمدی کوتاه)
(ویرایش جدید)
کالین وارد
ترجمه‌ی محمودرضا عبداللهی
نسخه الکترونیک در فیدیبو، طاقچه و کتابراه
@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و جنبش سوسیالیسم


گر چه نحله‌های سوسیالیستی مشخصی به جنبش نوپای کارگری کاملاً بی‌علاقه و بی‌اعتنا بودند، دیگر نحله‌ها به سرعت به اهمیت آن به مثابه‌ی مرحله‌ی ابتدایی و ضروری تحقق سوسیالیسم پی بردند. فهمیدند که شرکت فعال در مبارزات روزانه‌ی کارگران باید وظیفه‌ی آنان باشد تا به توده‌های زحمتکش نشان دهند که بین خواست‌های آنان و اهداف سوسیالیسم پیوند نزدیک وجود دارد. زیرا این مبارزات، که حاصل نیاز‌های زمانه بود، موجب درک صحیحی از اهمیت حیاتی آزادی پرولتاریا و لغو بردگی مزدی می‌شد. گر چه این جنبش از نیازهای اولیه‌ی زندگی نشأت می‌گرفت، در خود حامل نطفه‌ی پدیده‌های آتی بود و این امر اهداف جدیدی را برای زندگی تعیین می‌کرد. همه چیز ناشی از واقعیات مهم زندگی بود. دنیاهای تازه نه از اندیشه‌های تجریدی در خلأ، بلکه از پیکار برای نان روزانه، در نبردی سخت و بی‌امان که در آن نیازها و نگرانی‌ها در هر لحظه مستلزم رفع احتیاجات ضروری زندگی است، به وجود می‌‌آیند. در نبرد دائم ضد شرایط موجود، روش‌های جدید شکل می‌گیرند و به ثمر می‌نشینند. آن که به ارزش موفقیت‌های لحظه‌ای واقف نیست، نخواهد توانست آینده‌ای بهتر برای خود و همقطارانش به دست بیاورد.
کارگران از پیکارهای روزانه‌ی خود با کارفرمایان و متحدانشان اندک اندک معنی عمیق‌تری فرا گرفتند. نخست آنان در پی بهبود وضعیت تولید‌کنندگان درون نظام اجتماعی موجود بودند، اما به تدریج ریشه‌ی این تباهی را آشکار ساختند؛ انحصارات اقتصادی و همراهان سیاسی و اجتماعی آن. برای دستیابی به چنین درکی، مبارزات روزانه از بهترین مباحثات نظری آموزنده‌تر خواهد بود. هیچ چیز نمی‌تواند در روح و ذهن کارگر همچون تلاش مداوم برای یافتن نان روزانه مؤثر واقع شود و هیچ چیز بهتر از تلاش بی‌وقفه برای رفع نیازهای روزمره، او را پذیرنده‌ی آموزه‌های سوسیالیسم نخواهد ساخت.

آنارکوسندیکالیسم
تاریخ آنارشیستی مبارزات سندیکایی طبقه‌ی کارگر
(ویرایش جدید، در دست انتشار)
رودلف رُکر
با پیش‌گفتار نوآم چامسکی
ترجمه‌ی محمودرضا عبداللهی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در فیدیبو و طاقچه
@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و انقلاب


در دوره‎هایی از شتاب جنون‎آمیز به‌سوی ثروت؛ سفته‎بازی تب‎آلود و بحران؛ سقوط ناگهانی صنایع بزرگ؛ و انبساط زودگذر دیگر شاخه‎های تولید و مال و منال‎های ننگینی که در عرض چند سال به‌دست آمده و به همان سرعت به باد می‎روند، آشکار می‎گردد که مؤسسات اقتصادی که تولید و مبادله را کنترل می‎کنند، به هیچ وجه میل ندارند وفوری را که قرار است تضمین کنند، به جامعه ارزانی دارند؛ آن‎ها دقیقاً نتیجة متضاد می‎دهند. به‌جای نظم، موجب هرج‌و‌مرج می‎شوند؛ به‌جای وفور، فقر و ناامنی؛ به‌جای آشتی منافع، جنگ: جنگ ابدی استثمارگر علیه کارگر و نیز جنگ استثمارگران و کارگران در میان خودشان. به‌نظر می‎آید که جامعة بشری بیش از پیش به دو اردوگاه متخاصم تقسیم می‎شود و در عین حال، مجدداً به هزاران گروه کوچک که جنگ‎هایی بی‎رحمانه‎ علیه یکدیگر برمی‎افروزند. جامعه خسته از این جنگ‎ها و وامانده از سیه‎روزی‎هایی که به وجود می‎آورند، می‎شتابد تا در پی سازمان جدیدی برآید؛ با صدای بلند خواهان بازسازی کامل نظام مالکیت اموال، تولید، مبادله و تمام روابط اقتصادی که از آن نظام سرچشمه می‎گیرند، می‎شود.
دم و دستگاه حکومت، که حفظ نظم موجود به آن‎ سپرده شده است، همچنان به کار خود ادامه می‎دهد، اما در هر دور از چرخ‎دنده‎های معیوبش می‎لغزد و متوقف می‎شود. عملکرد آن بیش از پیش دشوار می‎گردد و نارضایتی ناشی از نقایص آن پیوسته رشد می‎کند. هر روز، تقاضای جدیدی به ظهور می‎رسد. «این را اصلاح کن» و «آن را اصلاح کن» از همه‌سو شنیده می‎شود. اصلاح‎گران می‎گویند: «جنگ، امور مالی، مالیات، دادگاه‎ها، پلیس، همه‌چیز باید بر مبنایی جدید از نو شکل بگیرد، سامان یابد و مستقر شود.» و با این حال، همه می‎دانند که بازسازی و دوباره شکل دادن به چیزی اساساً غیرممکن است، زیرا همه‌چیز به هم وابسته هستند؛ همه‌چیز باید همزمان بازسازی شود؛ و چگونه می‎توان جامعه را از نو شکل داد، وقتی به دو اردوگاه آشکارا متخاصم تقسیم شده است؟ جلب رضایت ناخشنود‌ها تنها به خلق ناراضیان جدید می‎انجامد.
نهادهای حاکم قادر به اجرای اصلاحات نیستند - چون به‌معنای هموار ساختن راه برای انقلاب است - و در عین حال، به‌قدری ناتوان هستند که نمی‎توانند بی‎پرده ارتجاعی باشند. در نتیجه، خودشان را به اقدامات نیم‌‎بندی مشغول می‎دارند که هیچ‌کس را راضی نمی‎کند و تنها باعث نارضایتی جدید می‎شود. میانمایگانی که در چنین دوره‎های گذار، سکان کشتی دولت را در دست می‎گیرند، فقط به یک چیز فکر می‎کنند: توانگر ساختن خودشان در برابر سرنگونی آتی. آنان که از همه‌طرف در معرض حمله هستند، ناشیانه از خودشان دفاع می‎کنند، گریز می‎زنند، اشتباه پشت اشتباه مرتکب می‎شوند و به‌زودی با موفقیت آخرین طناب نجات را می‎برند؛ آن‎ها آبروی دولت را با مسخره‎بازی ناشی از ناتوانی خود‎شان می‎ریزند.
چنین دوره‎هایی مستلزم انقلاب هستند. انقلاب به ضرورتی اجتماعی بدل می‎شود؛ خودِ وضعیت، انقلابی است. هنگامی که پیدایش و گسترش آشوب‎های عظیم انقلابی را در آثار بزرگ‌ترین مورخانمان مطالعه می‎کنیم، عموماً تحت سرفصل «علت انقلاب» تصویری گیرا از وضعیت در آستانة رخدادها می‎یابیم. سیه‎روزی مردم، ناامنی عمومی، اقدامات رنج‎آور حکومت، رسوایی‎های نفرت‎انگیزی که از رذایل بی‎کران جامعه پرده برمی‎دارند، ایده‎های جدیدی که تقلا می‎کنند تا به‌ظهور برسند و بیزاری از ناتوانی حامیان رژیم سابق؛ هیچ چیز از قلم نیافتاده است. با بررسی این تصویر، به این باور می‎رسیم که انقلاب به‌راستی اجتناب‎ناپذیر بود و هیچ راه گریز دیگری جز راه شورش وجود نداشت.

از متن مقاله‌ی «روحیه‌ی شورش» از پیتر کروپتکین
آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
(نقد استیلای دولت، سرمایه‌داری و کلیسا)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 2
ترجمه‌ی هومن کاسبی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در فیدیبو و طاقچه
@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و همبستگی اجتماعی


برای هرکس که ایده‎ای از زندگی طبقات کارگر دارد، بدیهی است که بدون یاری متقابل در میان آن‎ها در مقیاس وسیع، هرگز نمی‎توانستند از پس تمام مشکلات خود برآیند. خانوادة کارگری خوش‌اقبال بوده است، اگر ‎در سراسر عمر خود مجبور نباشد با شرایطی بحرانی همچون آن‎چه بافندة نوار، جوزف گاتریج، در اتوبیوگرافی خود توصیف کرده است، روبه‌رو شود. و اگر در چنین مواردی همه‌چیز به فنا نمی‎رود، آن‎ها مدیون یاری متقابل هستند. دربارة گاتریج، در همان لحظه‎ که آن خانواده به‌سوی فاجعه‎ای نهایی پیش می‎رفت، پرستار پیری که خودش در اوج فقر بود، سر رسید و مقداری نان، زغال و ملحفه که نسیه گرفته بود، به همراه آورد. در موارد دیگر، کس دیگری خواهد بود، یا همسایه‎ها گامی برای نجات خانواده خواهند برداشت. اما بدون یاری سایر فقرا، هر ساله چقدر افراد بیشتری کارشان به نابودی جبران‎ناپذیر خواهد کشید.
آقای پلیمسول، پس از آنکه مدتی در میان فقرا با هفته‎ای 7 شلینگ و 6 پنس زندگی کرده بود، مجبور شد اقرار کند که با مشاهدة روابط سرشار از حمایت و یاری متقابل میان فقرا و اطلاع از شیوه‌‎های سادة ارائة حمایت، احساسات مهربانانه‎ای که هنگام شروع این زندگی با خود داشت «به ستایش و احترام قلبی تبدیل شد.» پس از تجربه‎ای چند ساله، نتیجه‎گیری او این بود که «وقتی به آن فکر کنید، اکثریت قریب به اتفاق طبقات کارگر نیز همچون همین افراد بودند.» بزرگ کردن یتیمان، حتی در فقیرترین خانواده‎ها، عادتی چنان گسترده است که می‎توان به‌عنوان قاعده‎ای کلی توصیف نمود؛ بدین ترتیب، در میان معدنچیان پس از دو انفجار در وارن ویل و لاند هیل، شاهد بودیم که «همان‌طور که کمیته‎های مربوطه می‎توانند شهادت دهند، تقریباً یک‌سوم از مردانی که کشته شدند به همین طریق از روابطی جز همسر و فرزند خود حمایت می‎کردند.» آقای پلیمسول افزود: «آیا فکر کرده‎اید که این به چه معناست؟ تردیدی ندارم که مردان ثروتمند، حتی مردانی که دستشان به دهنشان می‎رسد، همین کار را انجام می‎دهند. اما تفاوت را در نظر بگیرید.» در نظر بگیرید که مجموع یک شیلینگی که هر کارگر برای کمک به بیوة یکی از رفقا تقدیم می‎کند، یا 6 پنس برای کمک به یکی از همکاران برای تسویة هزینة اضافی مراسم تشییع جنازه، برای کسی که هفته‎ای 6 شلینگ درمی‎آورد و باید از همسر و در برخی موارد پنج یا شش کودک حمایت کند، چه معنایی دارد. اما چنین اعانه‎هایی در میان کارگران در سراسر جهان حتی در موارد بسیار عادی‎تر از مرگ در خانواده، فعالیتی معمول هستند، در حالی که کمک در کار شایع‎ترین چیز در زندگی آن‎ها است.
همان فعالیت‎های حمایت و یاری متقابل در میان طبقات ثروتمندتر نیز ناکام نمی‎مانند. البته وقتی کسی به خشونتی فکر ‎کند که اغلب کارفرمایان ثروتمندتر در برابر کارکنان خود نشان می‎دهند، احساس تمایل می‎کند که بدبینانه‎ترین دیدگاه را به طبیعت انسانی بپذیرد. بسیاری باید خشم و غیظی را که در طول اعتصاب بزرگ یورکشایر در سال 1894 برانگیخته شد، به خاطر داشته باشند؛ وقتی معدنچیان قدیمی که از گودالی متروک زغال‎سنگ برداشته بودند، توسط صاحبان معادن تحت تعقیب قرار گرفتند. و حتی اگر دهشت‎های دوران مبارزه و جنگ اجتماعی را کنار بگذاریم - همچون قتل‎عام هزاران زندانی کارگر پس از سقوط کمون پاریس - چه کسی می‎تواند به‌عنوان مثال افشاگری‎های بازرسی کار را بخواند که اینجا در دهة چهل انجام گرفت، یا آنچه لرد شافتسبری دربارة «اتلاف وحشتناک زندگی انسان در کارخانه‎ها [نوشت]، که بچه‎هایی به آنجا سپرده می‎شدند که از کارگاه‎ها جمع‎آوری شده، یا صرفاً در سراسر این کشور خریداری شده بودند تا به‌عنوان برده‎های کارخانه به فروش برسند»؛ چه کسی می‎تواند آن‎ها را بخواند، بدون اینکه به‌شدت از فرومایگی‌ای متأثر شود که وقتی حرص و طمع انسان در معرض خطر قرار می‎گیرد، امکان‎پذیر است؟

یاری متقابل؛ عامل تکامل
(نقد ایده‌ی تنازع بقا در داروینیسم طبیعی و اجتماعی)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 3
ترجمه‌ی هومن کاسبی
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک از طاقچه
@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
کارگران و قرارداد آزاد


امروز، انجام دادن کار یدی به‌معنای خفه شدن برای ده یا دوازده ساعت متمادی، در کارگاهی ناسالم است. به‌معنی گرفتار شدن در زنجیر یک کار مشابه برای بیست یا سی سال. حتی شاید برای تمام عمر.
این یعنی محکوم بودن به یک حقوق بخور و نمیر. محکوم بودن به عدم قطعیت فرداها، به بیکاری، بسیاری از اوقات فقر و در بیشتر اوقات، مرگ در بیمارستان و پس از چهل سال کار کردن برای سیرکردن، لباس پوشاندن، سرگرم کردن و راه بردن کسان دیگری به جز خود و فرزندان‌تان.
این به‌معنای بر خود داشتن داغ حقارت و فرودستی برای تمام عمر است. زیرا فارغ از آنچه سیاست‌مداران به ما می‌گویند، کارگر یدی همواره پایین‌تر از کارگر ذهنی در نظر گرفته می‌شود. آن کسی که ده ساعت در کارگاه‌ها جان می‌کند، وقت، و بیشتر از آن، امکان و ابزار آن را ندارد که جذابیت‌های والای علوم و هنرها را به‌دست آورد یا حتی آمادگی التذاذ از آن‌ها را در خودش ایجاد کند. او باید به پسماندة میز برخورداران و بهره‌مندان راضی باشد.
ما درک می‌کنیم اگر در چنین شرایطی، کاری یدی به‌مثابه‌ لعنت تقدیر شناخته شود.
ما می‌فهمیم اگر تمامی مردمان در این شرایط یک رؤیا دارند: رؤیای برآمدن یا قادر ساختن کودکان‌شان به برآمدن از این جایگاه فرودست. رؤیای ساختن جایگاهی «مستقل» برای خودشان. اما این به چه معنی است؟ به‌معنی زندگی کردن از قِبَل کار دیگران!
تا زمانی که یک طبقه از کارگران یدی و یک طبقه از کارگران ذهنی وجود داشته باشد، طبقه‌ای از دستان سیاه و طبقه‌ای از دستان سفید، اوضاع به همین منوال است.
اما چنین کار مأیوس‌کننده‌ای چه جذابیتی برای کارگر دارد، زمانی که می‌داند تقدیری که از گهواره تا گور در انتظار اوست، زیستن در میان‌مایگی، فقر و بی‌اطمینانی از فرداهاست؟ به همین دلیل، زمانی که اکثریت غالب مردان را می‌بینیم که هر صبح، مسئولیت دوزخی خود را بر دوش می‌گیرند، از استقامت آن‌ها و از اشتیاقشان به کار شگفت‌زده می‌شویم. از عادتی که آنان را قادر می‌سازد مثل یک ماشین، کورکورانه از دستورات صادره اطاعت کنند و این زندگی فلاکت‌بار را، بدون امیدی به فردا به پیش ببرند. بدون داشتن تصویری هرچند محو از روزی که خودشان یا دست‌کم فرزندان‌شان بتوانند عضو انسانیتی برخوردار از تمامی گنجینه‌های طبیعت زیبا و از تمام لذات دانایی و خلاقیت‌های علمی و هنری که امروز، تنها برای اقلیتی برگزیده کنار گذاشته شده است، باشند.
اگر ما خواهان امحای نظام مزدوری و انقلاب اجتماعی هستیم، از آن رو است که این درست به‌معنای گذاشتن نقطة پایانی است بر جدایی کار یدی و کار فکری. آن‌وقت کار دیگر نفرین تقدیر نخواهد بود: کار به آن چیزی مبدل می‌شود که باید باشد؛ یعنی به‌کارگیری آزادانة تمام توانش‌های بشری.


تسخیر نان
(رساله‌ در دفاع علمی از اتوپیای آنارشیستی)
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 1
ترجمه‌ی رضا اسکندری
سفارش از پخش ققنوس
نسخه الکترونیک در طاقچه
@NashrAfkar
وحدت کارگران یدی و فکری


در زمان‌های دیرین، اهل علم و به‌ویژه کسانی که بیشترین سهم را در پیشرفت فلسفۀ طبیعی داشته‎اند، کار یدی و صنایع دستی را خوار نمی‌شمردند. گالیله ‌‌تلسکوپ خود را با دستان خودش ساخت. نیوتن ‌‌در دوران کودکی خود هنر کار با ابزار را آموخت؛ او ذهن جوان خود را در ساخت نبوغ‎آمیزترین دستگاه‌ها به کار گرفت و زمانی که تحقیقات خود را در زمینۀ اپتیک ‌‌شروع کرد، خودش قادر بود عدسی‌ها را برای ابزارهایش برش دهد و خودش آن تلسکوپ مشهوری را بسازد که در زمان خود، قطعه‌کاری زیبا و ماهرانه بود. لایب‎نیتس ‌‌شیفتۀ اختراع ماشین‎آلات بود؛ آسیاب‎بادی و واگن‌هایی که بدون اسب حرکت کنند، ذهن او را به‌اندازۀ نظرورزی‌های ریاضی و فلسفی به خود مشغول می‌داشتند. لینائوس ‌‌زمانی به یک گیاه‎شناس تبدیل شد که به پدرش - یک باغبان عملی - در کار روزانۀ او کمک می‎کرد.
به سخن کوتاه، در رابطه با نوابغ بزرگ ما، کار دستی به هیچ‌وجه مانعی بر سر راه تحقیقات انتزاعی نبود؛ بلکه همراستا با آن‎ها بود. از سوی دیگر، اگر کارگران قدیم فرصت‎های اندکی برای تسلط بر علوم می‎یافتند، لااقل تنوع کارهای انجام گرفته در کارگاه‎هایی که هنوز تخصصی نشده بودند، هوش بسیاری از آن‎ها را تحریک می‎کرد؛ و برخی از آن‎ها از مزیت مصاحبت نزدیک با اهل علم برخوردار بودند. وات ‌‌و رنی، با پروفسور رابینسن ‌‌دوست بودند؛ بریندلی ‌‌جاده‎ساز، علی‎رغم دستمزد روزی 14 پنس خود، از مصاحبت با مردان تحصیل‎کرده لذت می‎برد. و بدین‎ ترتیب، قوای مهندسی قابل‎توجه خود را گسترش داد؛ پسر یک خانوادۀ مرفه می‎توانست در کارگاه یک چرخ‌ساز «ول بچرخد»، تا بعداً به یک اسمیتن ‌‌یا استفنسن ‌‌تبدیل شود.
ما تمام این‎ها را تغییر داده‎ایم. به بهانۀ تقسیم کار، خط تمایز قاطعی میان کارگر فکری و کارگر یدی کشیده‎ایم. توده‎های کارگران هیچ‎گونه تحصیلات علمی‎تری از اجداد خود دریافت نمی‎کنند؛ اما حتی از آموزش کارگاه کوچک نیز محروم شده‎اند، در حالی که پسران و دخترانشان از 13 سالگی به معدن یا کارخانه رانده می‎شوند و در آنجا به‌زودی همان اندکی را که ممکن است در مدرسه آموخته باشند، از یاد می‎برند. اهل علم، کار یدی را خوار می‎شمارند. چه تعداد اندکی از آن‎ها قادرند یک تلسکوپ یا حتی ساده‎ترین ابزار را بسازند! اکثر آن‎ها حتی قادر به طراحی یک ابزار علمی نیستند؛ و همین که پیشنهادات مبهمی به ابزارساز دادند، اختراع دم‌ودستگاهی را که نیاز دارند، به او می‎سپارند. نه، آن‎ها تحقیر کار دستی را تا بلندای یک نظریه به اوج رساندند. آن‎ها می‎گویند: «مرد علم باید قوانین طبیعت را کشف کند، مهندس عمران باید آن‎ها را به کار ببندد و کارگر باید الگوهای طراحی شده توسط مهندس را با فولاد یا چوب، آهن یا سنگ، اجرا کند. او باید با ماشین‎هایی کار کند که برای او اختراع شده‎اند، نه توسط او. مهم نیست اگر آن‎ها را درک نمی‎کند و نمی‎تواند بهبود بخشد: دانشمند و مهندس، پیشرفت علم و صنعت را به‌عهده خواهند گرفت.»


مزارع، کارخانه‎ها و کارگاه‎ها
یا ترکیب صنعت با زراعت و کار فکری با کار یدی
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین - 4
نویسنده: پیتر کروپتکین
مترجم: هومن کاسبی
نسخه الکترونیک در طاقچه
@NashrAfkar
دوستان کتابخوان و همراهان نشر افکار

نشر افکار بنا به رویه‌ی سال‌های گذشته در نمایشگاه کتاب تهران شرکت نخواهد کرد.

اما برخی کتاب‌ها در نمایشگاه مجازی عرضه خواهند شد.
عناوین جدید سال ۱۴۰۲ پس از پایان نمایشگاه و از طریق مراکز پخش و کتاب‌فروشی‌ها عرضه می‌شوند.
البته اگر بتوان کتابی چاپ کرد.
در روزهای نمایشگاه تبلیغات فروش نخواهیم داشت.

به امید روزهای بهتر
نشر افکار
@NashrAfkar
دانلود کتاب‌های نشر افکار با تخفیف ویژه، تا 70 درصد
هدیه‌ی نشر افکار و فیدیبو در نمایشگاه مجازی کتاب الکترونیک
https://b2n.ir/r04773
@NashrAfkar
Forwarded from نشر افکار
اتوپیای بدون اعدام


به دار آویختن یک انسان بسیار آسان است - به‌ویژه، وقتی مأمور اعدامی وجود دارد که برای هر اعدام پاداش بسیار زیادی می‎گیرد - و ما را از تفکر به علت جرائم خلاص می‎کند.
اغلب گفته می‎شود که آنارشیست‎ها در دنیایی از رویاهای آتی زندگی می‎کنند و اتفاقات امروز را نمی‎بینند. ما آن‎ها را خیلی هم خوب و در رنگ‎های حقیقی آن‎ها می‎بینیم و به‌خاطر همین تبر به دست وارد جنگل تعصباتی می‎شویم که ما را احاطه کرده است.
ما به هیچ‌وجه در دنیایی از تصاویر زندگی نمی‎کنیم و انسان‎ها را بهتر از آنچه هستند تصور نمی‎کنیم، بلکه آن‎ها را همان‌طور می‎بینیم که هستند. و به همین دلیل تأکید داریم که بهترین جنبۀ انسان‎ها را اعمال اقتدار ذاتاً بد ساخته و نظریۀ «تعادل قدرت‎ها» و «کنترل اقتدارها» فرمولی ریاکارانه است که کسانی که قدرت را قبضه کرده‎اند، ابداع می‎کنند تا به «مردم حاکم» که مورد نفرت آن‎ها هستند، بقبولانند که خود مردم دارند حکومت می‎کنند. به همین خاطر که ما انسان‎ها را می‎شناسیم، به کسانی که تصور می‎کنند انسان‎ها بدون حاکمان یکدیگر را می‎بلعند، می‎گوییم: «شما مانند پادشاهی استدلال می‎کنید که به آن سوی سرحدات فرستاده شد و فریاد برآورد: «بدون من بر سر رعیت‎های بیچاره‎ام چه خواهد آمد؟»»
آه، اگر انسان‎ها همان موجودات برتری بودند که اتوپیایی‎های اقتدارگرا دوست دارند از آن‎ها با ما صحبت کنند، اگر می‎توانستیم چشمانمان را روی واقعیت ببندیم و مانند آن‎ها، در دنیایی از رویاها و توهمات در رابطه با برتر بودن کسانی زندگی کنیم که فکر می‎کنند به قدرت فراخوانده شده‎اند، شاید ما نیز باید مانند آن‎ها عمل کنیم: شاید ما هم باید به فضایل کسانی که حکمفرمایی می‎کنند، باور داشته باشیم.
اگر نجیب‎زادگان صاحب قدرت واقعاً همان‌قدر که مدیحه‎سرایان اقتدار دوست دارند نمایش بدهند، باهوش و وقف نهضت عمومی هستند، چه حکومت زیبا و اتوپیای پدرسالارانه‎ای باید بتوانیم بسازیم! کارفرما هرگز مستبد کارگر نیست؛ او پدر است! کارخانه سرای سعادت است و توده‎های کارگران هرگز محکوم به زوال فیزیکی نیستند. قاضی این بی‎رحمی را در خود نمی‎یابد که همسر و فرزندان کسی را که به زندان می‎فرستد، به رنج سال‎ها گرسنگی، سیه‎روزی و روزی جان سپردن از کم‌خونی محکوم کند؛ دادستان هرگز درخواست نمی‎کند که سر متهم صرفاً برای لذت حاصل از فخرفروشی استعداد بلاغی او قطع شود؛ و هیچ‌جا زندان‎بان یا دژخیمی را نخواهیم یافت که دستور قضاتی را اجابت کند که شهامت اجرای احکام خودشان را ندارند.

آنارشیسم؛ فلسفه و آرمان
نقد آنارشیستی بر استیلای دولت، سرمایه و کلیسا
متون کلاسیک آنارشیسم - مجموعه آثار کروپتکین -2
نویسنده: پیتر کروپتکین
ویراستار: راجر نش بالدوین
مترجم: هومن کاسبی
https://t.me/nashrafkar/1827
Forwarded from نشر افکار
[دومین اقدام منجر به اصلاحات اجتماعی آنارشیست‌ها در بریتانیا] پایان دادن به حکم اعدام در 1965 بود. در آستانه‌ی مناظره‌ای که منجر به این تغییر شد، ناشران آنارشیست «انتشارات فریدم» به همه‌ی اعضای پارلمان نسخه‌ای از کتاب کوبنده‌ی چارلز داف (Charles Duff)، کتاب «راهنمایی درباره‌ی اعدام» (A Handbook on Hanging)، هدیه کردند که کتابچه‌ای جالب توجه درباره‌ی اجراکنندگان حکم اعدام محسوب می‌شد. تنها شاید ناظران جدی و خشک ممکن بود اعتراض کنند که کمک در راه فعالیت‌هایی که برای پایان دادن به قوانین غیرانسانی صورت می‌گیرد با موضع ضد پارلمانی آنارشیسم در تناقض است.
همه‌ی این تغییرات اجتماعی در بریتانیا که در بالا فهرست کردم، نشانگر این مطلب است که گرچه آنارشیست‌ها در ایجاد تغییرات گسترده در جامعه که بدان امیدوار بودند، پیشرفت چندانی حاصل نکردند، با این حال، توانستند به تکوین تعداد بسیاری از آزادی‌های کوچک که مقدار زیادی از رنج‌های انسان را کاهش داده است، یاری رسانند.

آنارشیسم (درآمدی کوتاه)
(ویرایش جدید)
کالین وارد
ترجمه‌ی محمودرضا عبداللهی
نسخه الکترونیک در فیدیبو، طاقچه و کتابراه
@NashrAfkar
تجدیدچاپ شد:


آموزش بازیگری در قرن بیستم
نویسنده: آلیسون هوج
مترجم: هاجر هوشمندی
ويراستار علمی: عطاءالله كوپال
چاپ اول: 1390
چاپ یازدهم (ششم افکار جدید): 1402
365 صفحه
245000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
Amuzesh Bazigari Gharn 20.pdf
3.7 MB
آموزش بازیگری در قرن بیستم
نویسنده: آلیسون هوج
مترجم: هاجر هوشمندی
ويراستار علمی: عطاءالله كوپال
@NashrAfkar
تجدید چاپ شد:

عدد، نماد، اسطوره
نویسنده: آرش نورآقایی
چاپ اول: 1388
چاپ ششم (دوم افکار جدید): 1402
244 صفحه
175000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
Adad Namad Ostureh.pdf
1.6 MB
عدد، نماد، اسطوره
نویسنده: آرش نورآقایی
@NashrAfkar
تجدید چاپ شد:

یار پنهان: انیما و انیموس
(چگونه زن و مرد درون‌مان بر روابط ما تأثیر می‌گذارند)
نویسنده: جان ا. سنفورد
مترجم: فیروزه نیوندی
چاپ اول: 1385
چاپ چهاردهم (سوم ویرایش جدید): 1402
186 صفحه
125000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
Yar e Penhan.pdf
1.7 MB
یار پنهان: انیما و انیموس
(چگونه زن و مرد درون‌مان بر روابط ما تأثیر می‌گذارند)
نویسنده: جان ا. سنفورد
مترجم: فیروزه نیوندی
@NashrAfkar
کتاب الکترونیک «بازخوانی نظریۀ اجتماعی» در طاقچه منتشر شد.
«بازخوانی نظریۀ اجتماعی» اثر راجر سیبون با ترجمۀ مسعود دارابی، منصور حقیقتیان و سیدعلی میرحسینی، نقدی است قاطع بر کاستی‌های موجود در زمینۀ نظریۀ اجتماعی که برهانی مستدل را برای احیای نظریۀ جامعه‌شناختی به‌عنوان رشته‌ای علمی ارائه می‌دهد.
در دهه‌های 1980 و 1990، شاهد «چرخشی فرهنگی» بودیم - مخالفتی پسامدرن با دانش مدون در راستای بررسی فرهنگ - اما راجر سیبون «بازگشت» به نظریه و روش جامعه‌شناختی را راهی برای دستیابی هرچه بهتر به دانش ارزشمند اجتماعی می‌داند. این مجموعۀ جامع و بلندپروازانه با آمیختن موضوعات نظری و تجربی راهی جدید و قانع‌کننده را به‌سوی بسط نظری جامعه‌شناسی و رشته‌های مربوط به آن می‌گشاید و در این مسیر از آثار نظریه‌پردازانی همچون گیدنز، موزلیس، آرچر، لایدر و سیبون در موضوعات گوناگون در نظریۀ جامعه‌شناسی معاصر بهره می‌گیرد.
این کتاب کاوشی است در اختلاف‌نظرها و ابهامات حل‌نشده در نظریه‌پردازی جامعه‌شناختی امروز. چهار شیوۀ دیرپای اندیشۀ علمی در جامعه‌شناسی - تقلیل‌گرایی، ذات‌گرایی، شی‌وارگی و غایت‌شناسی کارکردی - در این کتاب بررسی شده‌اند. در این کتاب مجموعه‌ای گزاره‌ها و فراانگاره‌های پسا-پسامدرن ارائه می‌شوند که منبعی برای چارچوب (فرا)نظری و روش‌شناختی در چندین سطح و چندین بعد است. خواندن این کتاب به استادان و دانشجویان دوره‌های پیشرفتۀ جامعه‌شناسی (به‌ویژه درس نقد و تلفیق نظریه‌های جامعه‌شناسی)، نظریۀ اجتماعی، جغرافیای سیاسی، و علوم سیاسی توصیه می‌شود.
کتاب الکترونیک «بازخوانی نظریۀ اجتماعی» را از طاقچه دانلود کنید.
@NashrAfkar
تجدیدچاپ شد:

آشنایی با موسیقی کلاسیک
(همراه با لوح فشرده گزیده آثار)
نویسندگان: فیلیپ سلدن، رابرت شرمن
مترجم: رضا رضایی
چاپ اول: 1384
چاپ هفتم (دوم افکار جدید): 1402
330 صفحه
250000 تومان
سفارش آنلاین از پخش ققنوس
@NashrAfkar
Ashnaee ba musighi classic.pdf
7.3 MB
آشنایی با موسیقی کلاسیک
(همراه با لوح فشرده گزیده آثار)
نویسندگان: فیلیپ سلدن، رابرت شرمن
مترجم: رضا رضایی
@NashrAfkar