❥❥
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.
جمله ی پرندگان جمع شدند و جلسه ای تشکیل دادند تا پادشاهی برای خود انتخاب کنند.
هدهد رییس جلسه گفت پادشاه پرندگان قبلا انتخاب شده و نامش سیمرغ است.
او در کوه قاف زندگی میکند و برای ملاقاتش باید از هفت وادی بگذریم.
گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی، درگه است
پرندگان تصمیم گرفتند، به کوه قاف سفر کنند جهت دیدار با سیمرغ پادشاه مرغان.
در نتیجه وارد وادی اول (طلب) شدند، و بسیاری از آنها به خاطر رنج و سختی راه از ادامه سفر باز ماندند.
بقیه وارد وادی دوم (عشق) شدند و چون در راه عشق باید برای معشوق خود متحمل مصیبت، جفا و فداکاری می شدند عده ای از آنها از جمع مرغان خارج شدند.
راه عشق با عقل پیموده نمی شود.
ولی عاشقان حقیقی راه عشق را پیمودند تا به وادی سوم (معرفت) رسیدند و در این وادی آگاه شدند.
بعد از آن پرندگانی که توانستند به وادی چهارم (استغنا) برسند با بی اعتنایی به وابستگی های دنیوی نه تنها نعمت های الهی سبب آلودگی و ناسپاسی آنان نشد بلکه از مصائب و مشکلات بسلامت عبور کردند.
مرغان باقی مانده بدین ترتیب وارد وادی پنجم (توحید) شدند و اختلافات ظاهری و مادی، مانند کیفیت و کمیت و رنگ و... در نظر آنها از بین رفت.
پس از آن بعضی از پرندگان که هنوز سیراب نشده بودند با سعی و تلاش به وادی ششم (حیرت) رسیدند.
در این وادی آنها حیران ماندند وقتی دیدند در اینجا بحثی راجع به من و تو نیست طوری که حتی فراموش کردند که کیستند و عاشق چیستند؟
حتی دین و مسلک خود را نیز فراموش نمودند و فقط به معشوق خود فکر می کردند.
تا اینکه از لحاظ معنوی و روحی مجذوب معشوق خود و مانند یک مرغ واحد شدند.
بالاخره از میان صدها هزار مرغ فقط سی مرغ موفق شدند که به وادی هفتم (فقر و فنا) برسند و از خود فانی و به محبوب خود باقی شوند.
ولی پس از جستجوی شاه متوجه شدند معشوقی که قبل از مسافرت به قله ی قاف تصور میکردند پرنده ی مخصوصی بنام سیمرغ است، موجودی جز خود آنها نیست و در حقیقت آن مرغان یکی شدند.
و این نغمه را شنیدند که:من آینه ام هر کس در من نگاه کند به خود نگاه کرده است.
حتی اعمال شما نیز تحت اراده ی من انجام شده و از من است.
تو خود را چون سیمرغ می بینی ولی من جوهر سیمرغ هستم.
اگر خودت را در من فانی کنی در من باقی خواهی ماند همانطور که سایه در نور خورشید ناپدید میگردد.
بدینوسیله آنها خود را پیدا کردند و معمای وجودی من و تو حل شد.
#منطق_الطیر_عطار_نیشابوری
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.
جمله ی پرندگان جمع شدند و جلسه ای تشکیل دادند تا پادشاهی برای خود انتخاب کنند.
هدهد رییس جلسه گفت پادشاه پرندگان قبلا انتخاب شده و نامش سیمرغ است.
او در کوه قاف زندگی میکند و برای ملاقاتش باید از هفت وادی بگذریم.
گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی، درگه است
پرندگان تصمیم گرفتند، به کوه قاف سفر کنند جهت دیدار با سیمرغ پادشاه مرغان.
در نتیجه وارد وادی اول (طلب) شدند، و بسیاری از آنها به خاطر رنج و سختی راه از ادامه سفر باز ماندند.
بقیه وارد وادی دوم (عشق) شدند و چون در راه عشق باید برای معشوق خود متحمل مصیبت، جفا و فداکاری می شدند عده ای از آنها از جمع مرغان خارج شدند.
راه عشق با عقل پیموده نمی شود.
ولی عاشقان حقیقی راه عشق را پیمودند تا به وادی سوم (معرفت) رسیدند و در این وادی آگاه شدند.
بعد از آن پرندگانی که توانستند به وادی چهارم (استغنا) برسند با بی اعتنایی به وابستگی های دنیوی نه تنها نعمت های الهی سبب آلودگی و ناسپاسی آنان نشد بلکه از مصائب و مشکلات بسلامت عبور کردند.
مرغان باقی مانده بدین ترتیب وارد وادی پنجم (توحید) شدند و اختلافات ظاهری و مادی، مانند کیفیت و کمیت و رنگ و... در نظر آنها از بین رفت.
پس از آن بعضی از پرندگان که هنوز سیراب نشده بودند با سعی و تلاش به وادی ششم (حیرت) رسیدند.
در این وادی آنها حیران ماندند وقتی دیدند در اینجا بحثی راجع به من و تو نیست طوری که حتی فراموش کردند که کیستند و عاشق چیستند؟
حتی دین و مسلک خود را نیز فراموش نمودند و فقط به معشوق خود فکر می کردند.
تا اینکه از لحاظ معنوی و روحی مجذوب معشوق خود و مانند یک مرغ واحد شدند.
بالاخره از میان صدها هزار مرغ فقط سی مرغ موفق شدند که به وادی هفتم (فقر و فنا) برسند و از خود فانی و به محبوب خود باقی شوند.
ولی پس از جستجوی شاه متوجه شدند معشوقی که قبل از مسافرت به قله ی قاف تصور میکردند پرنده ی مخصوصی بنام سیمرغ است، موجودی جز خود آنها نیست و در حقیقت آن مرغان یکی شدند.
و این نغمه را شنیدند که:من آینه ام هر کس در من نگاه کند به خود نگاه کرده است.
حتی اعمال شما نیز تحت اراده ی من انجام شده و از من است.
تو خود را چون سیمرغ می بینی ولی من جوهر سیمرغ هستم.
اگر خودت را در من فانی کنی در من باقی خواهی ماند همانطور که سایه در نور خورشید ناپدید میگردد.
بدینوسیله آنها خود را پیدا کردند و معمای وجودی من و تو حل شد.
عقل همیشه ترسیده است؛
و مرد همیشه ترسیده زیرا مرد عقل گرا reason-oriented است.
آیا مشاهده نکردهای که مرد همیشه احساس کرده که درک زن و فهمیدن ذهن او دشوار است؟
و زنان نیز همین احساس را دارند
آنان نمیتوانند مردان را درک کنند.
یک فاصله وجود دارد، گویی که آنان جزو یک بشریت نیستند، گویی که متفاوت هستند.
بگذارید لطیفهای بگویم:
مناظرهای بین یک ایتالیایی و یک یهودی!
ایتالیایی: ”شما یهودیان خیلی مغرور هستید. شما تبلیغات زیادی راه انداختهاید که ادعا میکند شما باهوشترین مردم دنیا هستید!
این کاملاً بیمعنی است.
در ایتالیا ما حفاریهایی کردهایم و در برخی از لایههای زمین که دستکم دوهزار سال قدمت دارند، سیمهایی را کشف کردهایم که ثابت میکند اجداد رومی ما در آن زمان از تلگراف استفاده میکردهاند.“
یهودی: ”در اسراییل، ما حفاریهایی کردهایم و در برخی از لایههای زمین که چهار هزار سال قدمت دارند، هیچ چیز پیدا نکردهایم، که به این معنی است که ما قبل از تلگراف، بیسیم را کشف کرده بودیم!“
#منطق اینگونه عمل میکند. #موشکافانه است، ولی میتواند ادامه بدهد و ادامه بدهد!
حتی در عشق هم مرد منطقی و اهل مباحثه است!
مرد همیشه سعی دارد چیزی را اثبات کند.
#اشو
#یوگا_ابتدا_و_انتها
و مرد همیشه ترسیده زیرا مرد عقل گرا reason-oriented است.
آیا مشاهده نکردهای که مرد همیشه احساس کرده که درک زن و فهمیدن ذهن او دشوار است؟
و زنان نیز همین احساس را دارند
آنان نمیتوانند مردان را درک کنند.
یک فاصله وجود دارد، گویی که آنان جزو یک بشریت نیستند، گویی که متفاوت هستند.
بگذارید لطیفهای بگویم:
مناظرهای بین یک ایتالیایی و یک یهودی!
ایتالیایی: ”شما یهودیان خیلی مغرور هستید. شما تبلیغات زیادی راه انداختهاید که ادعا میکند شما باهوشترین مردم دنیا هستید!
این کاملاً بیمعنی است.
در ایتالیا ما حفاریهایی کردهایم و در برخی از لایههای زمین که دستکم دوهزار سال قدمت دارند، سیمهایی را کشف کردهایم که ثابت میکند اجداد رومی ما در آن زمان از تلگراف استفاده میکردهاند.“
یهودی: ”در اسراییل، ما حفاریهایی کردهایم و در برخی از لایههای زمین که چهار هزار سال قدمت دارند، هیچ چیز پیدا نکردهایم، که به این معنی است که ما قبل از تلگراف، بیسیم را کشف کرده بودیم!“
#منطق اینگونه عمل میکند. #موشکافانه است، ولی میتواند ادامه بدهد و ادامه بدهد!
حتی در عشق هم مرد منطقی و اهل مباحثه است!
مرد همیشه سعی دارد چیزی را اثبات کند.
#اشو
#یوگا_ابتدا_و_انتها