آیا کسانیکه سواد خواندنِ کتابهای به اصطلاح مقدس و آسمانی را نداشته و ندارند، از نظر خداوند مردود بحساب
میایند!☺️
قدری تعمق و تأمل 🤔
سواد داشتن هم یکی از توانمندیهای دنیای توهمی و خیالی ماست
اگر با سواد کم یا زیادت فخر بفروشی، در چنگ نفست اسیری آیا به این ترفنده پنهانِ نفست، واقف و اگاهی؟!
میایند!☺️
قدری تعمق و تأمل 🤔
سواد داشتن هم یکی از توانمندیهای دنیای توهمی و خیالی ماست
اگر با سواد کم یا زیادت فخر بفروشی، در چنگ نفست اسیری آیا به این ترفنده پنهانِ نفست، واقف و اگاهی؟!
حاصل عمرم سه سخن بیش نیست
خام بُدم پخته شدم سوختم
سوختم و سوختم و سوختم
تا روش عشق تو آموختم...
مولانا
خام بُدم پخته شدم سوختم
سوختم و سوختم و سوختم
تا روش عشق تو آموختم...
مولانا
نگران آینده مباش، در حال حاضر باش
مهم حضور تو در این لحظه است
روح زندگی به خودش کفایت و از خودش مراقبت میکنه نگرانش مباش☺️
مهم حضور تو در این لحظه است
روح زندگی به خودش کفایت و از خودش مراقبت میکنه نگرانش مباش☺️
این نیز بگذرد! چه مفهومی در این واژگان ساده نهفته که این چنین نیرومند است؟ اگر به گونه ای سطحی به آن بنگریم، به نظر می رسد در حالی که این واژه ها شاید در شرایط آزارنده آرامش بخـش باشند، در عین حال موجـب می شوند که خشنودی از مواهب زندگی نیز محو گردد. خیلی شـاد نبـاش، زیرا دیری نمی پاید! به نظر می رسد مفهوم ضمنی ایـن عبـارت به وضعیتی اشـاره می کند که به صورت وضعیتی خوب دریافت می شود.
معنی کامل این واژه ها هنگامی روشن می شود که آن دو داستان دیگر را که پیش تر آوردیم ملاحظه کنیم. داستان استاد ذن که پاسخ او همیشه «که این طور!» بود، آن خوبی را که از نداشتن مقاومت درونی در برابر پیشامد ها پدید می آید یا بهتر بگوییم، بودن با آن چه را روی می دهد آشکار می سازد. حکایت دیگر، داستان مردی که پاسخ کوتاه و همیشگی او «شاید» بود، حکمت داوری نداشتن را نشـان می دهد و داستان انگشتر، به حقیقت ناپایداری پدیده ها اشاره می کند که در صورت دریافت درست، به وابسته نبودن می انجامد. نداشتن مقاومت، داوری و وابستگی، سه جنبه رستگاری راستین و زندگی روشن بینانه است.
اکهارت تله
جهانی نو
معنی کامل این واژه ها هنگامی روشن می شود که آن دو داستان دیگر را که پیش تر آوردیم ملاحظه کنیم. داستان استاد ذن که پاسخ او همیشه «که این طور!» بود، آن خوبی را که از نداشتن مقاومت درونی در برابر پیشامد ها پدید می آید یا بهتر بگوییم، بودن با آن چه را روی می دهد آشکار می سازد. حکایت دیگر، داستان مردی که پاسخ کوتاه و همیشگی او «شاید» بود، حکمت داوری نداشتن را نشـان می دهد و داستان انگشتر، به حقیقت ناپایداری پدیده ها اشاره می کند که در صورت دریافت درست، به وابسته نبودن می انجامد. نداشتن مقاومت، داوری و وابستگی، سه جنبه رستگاری راستین و زندگی روشن بینانه است.
اکهارت تله
جهانی نو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
✨ خلاصهای ساده از چاکراها در کارتون زیبای Avatar The Last Airbender ✨
✨ خلاصهای ساده از چاکراها در کارتون زیبای Avatar The Last Airbender ✨
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شمس مولانا را گفت : جستجوی خدا در کتب پدر را فراموش کن
به او گفت که :
خداوند، غریبه ای در یک سرزمین دور نیست، او به نزدیکی نسیمی ست که بر روی گونه های ما احساس میشود...
به او گفت که :
خداوند، غریبه ای در یک سرزمین دور نیست، او به نزدیکی نسیمی ست که بر روی گونه های ما احساس میشود...
خلاصه متنِ اشو با عنوان:
"دنیا را بیدار کنیم"
این دنیا همواره در خواب بوده است در کل تاریخِ انسان تنها چند تن از افراد بیدار شده اند که میتوان اسامی آنان را ده انگشت شمرد و نه بیشتر و این طبیعی بود.
انسان از حیوانات تکامل یافته است. حیوانات در خواب عمیق هستند و آنها
نمی دانند که در خوابند.
این معنای خواب است که کسیکه خواب است اما نمیداند که خواب است.
هیچ حیوانی از خود آگاه نیست. و تنها به ندرت هر از چند گاهی یک گواتما بودا، یک بودی دارما، یک سقراط، هر از چند گاهی یک شخص با دل و جراتی بوده که از خواب بیدار شود.
برای بیدار شدن شجاعت فوق العاده ای لازم است. چون که برای خواب سرمایهگذاری کلانی انجام شده است.
این درست مثل یک شخصی است که در خواب رویا میبیند که در یک قصر طلایی زندگی میکند. با پادشاهی بزرگ با تمام تجملات و شما سعی میکنید او را بیدار کنید او گدایی در خیابان بیش نیست.
گدا سرمایهگذاری زیادی در خواب و رویای خود کرده است که او از هر راه ممکن برای بیدار شدن مقاومت خواهد کرد. او آزرده خاطر خواهد شد و با شما مخالفت خواهد نمود که شما کی هستی که در زندگی من مداخله بکنی. که شما حتی تحمل این را ندارید که ببینید او یک رویای شیرین داشته باشد. حتی اگر مجبوراً او را از خواب بیدار کنید او دوباره به خواب خواهد رفت. زیرا که در بیداری او یک گدا است ولی در خواب او یک امپراطور میشود. زیرا که سرمایهگذاری عظیمی در خواب روانی انسان شده است. به همین خاطر همه کسانی از مردمی مانند بودا، بودی دارما، هراکلیتوس و.... شکست خوردند.
آنها نهایت سعی و تلاش خود را در برابر خواب انسان کردند ولی انسان همواره در خواب است. این دو جنگ جهانی ثابت میکند که او در خواب است.
از آمدن جنگ جهانی سوم میتوان جلوگیری کرد تنها اگر ما بتوانیم به اندازه کافی از مردم را بیدار کنیم.
این کار باید با سرعت بسیار زیادی انجام شود زیرا که زمان زیادی وجود ندارد.
درغیر اینصورت مردمِ خواب آلود، این زمین و این زندگی را نابود خواهند کرد. سیاستمداران در خواب هستند.
هیچ شخص بیدار شدهای نمیتواند یک سیاستمدار بشود به خاطر یک دلیل بسیار ساده و آن این است که او نمیتواند دروغ بگوید او نمیتواند به شما وعده ای بدهد که او میداند هرگز نمیتواند برآورده شود. هیچ فرد بیداری یک سیاستمدار نمیشود چرا که او هیچ خواسته ای ندارد که برای نفس خود برآورده سازد چونکه دیگر نفس وجود ندارد. نفس بعنوان جایگزین خود در خواب وجود دارد لحظه ای که شما بیدار شوید نفس هیچ کارکردی ندارد
بیفایده است. وقتی خودِ شما حاضر هست دیگر به نفس نیازی نیست. شخصی که خود را شناخت دیگر عقده حقارت ندارد.
علت همه جاه طلبی ها احساس حقارت کردن است. چرا که از نظر آنها اگر در این دنیا کاره ای نشوند شکست خورده اند. آنها میخواهند اسم خود را ثابت کنند و این خود یک علت حیوانیت را اثبات میکند.
همه حیوانات در این جهان غریزهای دارند که دانشمندان آن را غریزه"حریم الزامی" مینامند.
وقتی یک سگ به درختی ادرار میکند در حقیقت به سادگی امضای خود را بر آن کرده است. با این کار او میگوید این درخت به من تعلق دارد.
او اجازه نمی دهد سگ دیگری نزدیک آن درخت شود.
انسان هم دقیقاً همین کار را میکند.
تمام این ملیتها چیزی نیست به غیر از اینکه انسانها میروند و بر روی منطقه ای ادرار می کنند و بعد میگویند این حریم من است.
بعد میگویند اینجا آمریکاست
اینجا روسیه است
اینجا هندوستانه...
تو میتوانی بو بکشی اینجا یک و
کشور دیگر است. بدون ویزا و پاسپورت نمیتونی وارد بشی.
در غیر اینصورت دلیلی برای ملیت ها وجود ندارد چه احتیاجی برای آن هست؟
این یعنی ما قادر نیستیم همه با هم به
نام "انسانیت" زندگی کنیم!!!
#اشو
"دنیا را بیدار کنیم"
این دنیا همواره در خواب بوده است در کل تاریخِ انسان تنها چند تن از افراد بیدار شده اند که میتوان اسامی آنان را ده انگشت شمرد و نه بیشتر و این طبیعی بود.
انسان از حیوانات تکامل یافته است. حیوانات در خواب عمیق هستند و آنها
نمی دانند که در خوابند.
این معنای خواب است که کسیکه خواب است اما نمیداند که خواب است.
هیچ حیوانی از خود آگاه نیست. و تنها به ندرت هر از چند گاهی یک گواتما بودا، یک بودی دارما، یک سقراط، هر از چند گاهی یک شخص با دل و جراتی بوده که از خواب بیدار شود.
برای بیدار شدن شجاعت فوق العاده ای لازم است. چون که برای خواب سرمایهگذاری کلانی انجام شده است.
این درست مثل یک شخصی است که در خواب رویا میبیند که در یک قصر طلایی زندگی میکند. با پادشاهی بزرگ با تمام تجملات و شما سعی میکنید او را بیدار کنید او گدایی در خیابان بیش نیست.
گدا سرمایهگذاری زیادی در خواب و رویای خود کرده است که او از هر راه ممکن برای بیدار شدن مقاومت خواهد کرد. او آزرده خاطر خواهد شد و با شما مخالفت خواهد نمود که شما کی هستی که در زندگی من مداخله بکنی. که شما حتی تحمل این را ندارید که ببینید او یک رویای شیرین داشته باشد. حتی اگر مجبوراً او را از خواب بیدار کنید او دوباره به خواب خواهد رفت. زیرا که در بیداری او یک گدا است ولی در خواب او یک امپراطور میشود. زیرا که سرمایهگذاری عظیمی در خواب روانی انسان شده است. به همین خاطر همه کسانی از مردمی مانند بودا، بودی دارما، هراکلیتوس و.... شکست خوردند.
آنها نهایت سعی و تلاش خود را در برابر خواب انسان کردند ولی انسان همواره در خواب است. این دو جنگ جهانی ثابت میکند که او در خواب است.
از آمدن جنگ جهانی سوم میتوان جلوگیری کرد تنها اگر ما بتوانیم به اندازه کافی از مردم را بیدار کنیم.
این کار باید با سرعت بسیار زیادی انجام شود زیرا که زمان زیادی وجود ندارد.
درغیر اینصورت مردمِ خواب آلود، این زمین و این زندگی را نابود خواهند کرد. سیاستمداران در خواب هستند.
هیچ شخص بیدار شدهای نمیتواند یک سیاستمدار بشود به خاطر یک دلیل بسیار ساده و آن این است که او نمیتواند دروغ بگوید او نمیتواند به شما وعده ای بدهد که او میداند هرگز نمیتواند برآورده شود. هیچ فرد بیداری یک سیاستمدار نمیشود چرا که او هیچ خواسته ای ندارد که برای نفس خود برآورده سازد چونکه دیگر نفس وجود ندارد. نفس بعنوان جایگزین خود در خواب وجود دارد لحظه ای که شما بیدار شوید نفس هیچ کارکردی ندارد
بیفایده است. وقتی خودِ شما حاضر هست دیگر به نفس نیازی نیست. شخصی که خود را شناخت دیگر عقده حقارت ندارد.
علت همه جاه طلبی ها احساس حقارت کردن است. چرا که از نظر آنها اگر در این دنیا کاره ای نشوند شکست خورده اند. آنها میخواهند اسم خود را ثابت کنند و این خود یک علت حیوانیت را اثبات میکند.
همه حیوانات در این جهان غریزهای دارند که دانشمندان آن را غریزه"حریم الزامی" مینامند.
وقتی یک سگ به درختی ادرار میکند در حقیقت به سادگی امضای خود را بر آن کرده است. با این کار او میگوید این درخت به من تعلق دارد.
او اجازه نمی دهد سگ دیگری نزدیک آن درخت شود.
انسان هم دقیقاً همین کار را میکند.
تمام این ملیتها چیزی نیست به غیر از اینکه انسانها میروند و بر روی منطقه ای ادرار می کنند و بعد میگویند این حریم من است.
بعد میگویند اینجا آمریکاست
اینجا روسیه است
اینجا هندوستانه...
تو میتوانی بو بکشی اینجا یک و
کشور دیگر است. بدون ویزا و پاسپورت نمیتونی وارد بشی.
در غیر اینصورت دلیلی برای ملیت ها وجود ندارد چه احتیاجی برای آن هست؟
این یعنی ما قادر نیستیم همه با هم به
نام "انسانیت" زندگی کنیم!!!
#اشو
یک هماهنگی عظیم بین خالق و مخلوق وجود دارد.
در واقع،اگر به فضایی که من در آن هستم برسی،خواهی دید که:
خالق، در درون مخلوقش وجود دارد و ابدا از آن جدا نیست.
او در تمامی موجودات حضور دارد.
من عمیقا عاشق جهان هستی ام.
زیرا که این جهان،در تمامی شکلهایش تجلی اوست.
هیچ بالاتر و پایین تری در کار نیست، همه یکی است.
و بالاتر و پایین تر باید به هم بپیوندند، زیرا در طول قرون به شما آموخته اند که "پایین تر"از"بالاتر"بسیار دور است وجدایی و دوری به همین سبب بوده.
در وجود تو نیز نوعی شکاف و فاصله افتاده؛ این فاصله باید از میان برود و پر شود.
#اشو
در واقع،اگر به فضایی که من در آن هستم برسی،خواهی دید که:
خالق، در درون مخلوقش وجود دارد و ابدا از آن جدا نیست.
او در تمامی موجودات حضور دارد.
من عمیقا عاشق جهان هستی ام.
زیرا که این جهان،در تمامی شکلهایش تجلی اوست.
هیچ بالاتر و پایین تری در کار نیست، همه یکی است.
و بالاتر و پایین تر باید به هم بپیوندند، زیرا در طول قرون به شما آموخته اند که "پایین تر"از"بالاتر"بسیار دور است وجدایی و دوری به همین سبب بوده.
در وجود تو نیز نوعی شکاف و فاصله افتاده؛ این فاصله باید از میان برود و پر شود.
#اشو
خوانش 7-کتاب هزار و یک دلیل برای شاد بودن_بایرون کیتی
📻@AlphaPodcast
🔸 هزار و یک دلیل برای شاد بودن
🔸 اثر بایرون کیتی
هویتِ تفکیک سازه ذهنی
همدلی
🔸 اثر بایرون کیتی
هویتِ تفکیک سازه ذهنی
همدلی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام و درود بر یاران حق ☺️
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈
🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈
🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
جویندگانی که برای رسیدن به «ذهن واحد» از ذهن خود استفاده می کنند و توجه زیادی به نظر دیگران دارند و امیدوارند که صرفاً از طریق یادگیری به مقصد برسند به استقبال ناکامی می روند. برخی از مردمان زمان کهن، که حکیم نامیده می شدند، می توانستند آموختن را کنار بگذارند و در خودانگیختگی آرام گیرند آنان ذهن تیزی داشتند و تمام آموخته ها را، به محض شنیدن درس ها و آیین نظری، رها می کردند.
امروزه، مردم دلشان میخواهد ذهن خود را با استنتاجات و استنباطات انباشته کنند و همه جا به دنبال دانش کتابی اند و آن را تمرین دارما می نامند. اینان نمی دانند که هر چه استنتاجات و استنباطات ذهنی بیشتر شوند، فقط موانع بیشتری ایجاد میکنند و این به هضم نشدن آنها می انجامد. وقتی دانش و مفاهیم ذهنی هضم و جزم نشوند، به سم تبدیل میشوند.
رامش بالسکار
آدوایتا در ذن و تائو
امروزه، مردم دلشان میخواهد ذهن خود را با استنتاجات و استنباطات انباشته کنند و همه جا به دنبال دانش کتابی اند و آن را تمرین دارما می نامند. اینان نمی دانند که هر چه استنتاجات و استنباطات ذهنی بیشتر شوند، فقط موانع بیشتری ایجاد میکنند و این به هضم نشدن آنها می انجامد. وقتی دانش و مفاهیم ذهنی هضم و جزم نشوند، به سم تبدیل میشوند.
رامش بالسکار
آدوایتا در ذن و تائو