یک بودا اساساً متناقض است
زیرا او حقیقت را در تمامیتش دیده است. و تمامیت متناقض است.
تمامیت هر دو است:
شب و روز ، عشق و مدیتیشن
این و آن، مرئی و نامرئی
تمامیت تولد و مرگ هر دو است ،
و هیچ کدام
تمامیت یعنی:
کل موضوع چنان پیچیده است که نمی توانی جمله ثابت و محکمی درباره اش بگویی. باید تناقض گویی کنی.
#اشو
کتاب سخت نگیر
زیرا او حقیقت را در تمامیتش دیده است. و تمامیت متناقض است.
تمامیت هر دو است:
شب و روز ، عشق و مدیتیشن
این و آن، مرئی و نامرئی
تمامیت تولد و مرگ هر دو است ،
و هیچ کدام
تمامیت یعنی:
کل موضوع چنان پیچیده است که نمی توانی جمله ثابت و محکمی درباره اش بگویی. باید تناقض گویی کنی.
#اشو
کتاب سخت نگیر
وقتی از تو میپرسم، تو کیستی؟
نامت را به من میگویی،
یا از خانواده ات برایم میگویی.
یا از تحصیلاتت و جنسیتت میگویی. اینها هیچکدام معرف توی حقیقی نیستند.
هر چه بگویی از حافظه تو می آید
اگر واقعا به درون نگاه کنی،
پاسخ تو تنها میتواند این باشد: #نمیدانم
آنانکه خود را شناخته اند، در موردش ساکت میمانند.
پاسخ حقیقی را نمیتوان با کلمات داد
هر آنچه با واژه ها پاسخ داده شود از ذهن و حافطه خواهد بود،
نه از معرفت تو،
نام تو کاربردهای خودش را دارد.
ولی تو اسمت نیستی
تو یک جسم و صورت داری، ولی آن شکل هم معرف تو نیست.
آن شکل فقط منزلی است که اتفاق افتاده است تا تو در آن باشی.
همه ی اینها را #تماشاکن و تمایز بگذار
و به تمیز دادن ادامه بده،
لحظه ای فرا خواهد رسید که تو هر آنچه را که نیستی حذف کرده ای، در این حالت تو برای نخستین بار با خودت روبرو خواهی شد.
به حذف کردن تمامی هویت هایی که نیستی ادامه بده، خانواده، بدن، نام، ذهن، ملیت، مذهب،
در #آن_تهیا، برای نخستین بار با خودت روبرو میشوی، با خود اصیل و حقیقی ات که توسط هیچ مذهب و جامعه و ملیتی ساخته نشده و دستکاری نشده است
#اشو
نامت را به من میگویی،
یا از خانواده ات برایم میگویی.
یا از تحصیلاتت و جنسیتت میگویی. اینها هیچکدام معرف توی حقیقی نیستند.
هر چه بگویی از حافظه تو می آید
اگر واقعا به درون نگاه کنی،
پاسخ تو تنها میتواند این باشد: #نمیدانم
آنانکه خود را شناخته اند، در موردش ساکت میمانند.
پاسخ حقیقی را نمیتوان با کلمات داد
هر آنچه با واژه ها پاسخ داده شود از ذهن و حافطه خواهد بود،
نه از معرفت تو،
نام تو کاربردهای خودش را دارد.
ولی تو اسمت نیستی
تو یک جسم و صورت داری، ولی آن شکل هم معرف تو نیست.
آن شکل فقط منزلی است که اتفاق افتاده است تا تو در آن باشی.
همه ی اینها را #تماشاکن و تمایز بگذار
و به تمیز دادن ادامه بده،
لحظه ای فرا خواهد رسید که تو هر آنچه را که نیستی حذف کرده ای، در این حالت تو برای نخستین بار با خودت روبرو خواهی شد.
به حذف کردن تمامی هویت هایی که نیستی ادامه بده، خانواده، بدن، نام، ذهن، ملیت، مذهب،
در #آن_تهیا، برای نخستین بار با خودت روبرو میشوی، با خود اصیل و حقیقی ات که توسط هیچ مذهب و جامعه و ملیتی ساخته نشده و دستکاری نشده است
#اشو
مسیح گفته معروفی دارد: «به آنهایی که دارند بیشتر داده خواهد شد و از آنهایی که ندارند آنچه که دارند نیز گرفته خواهد شد».
این یک گفته سخت است.
شاید ناعادلانه به نظر برسد.
به آنهایی که دارند بیشتر داده شده و از آنها که ندارند آنچه که دارند نیز گرفته میشود.
اما نه، موضوع عدالت نیست، بلکه این فقط یک قانون ساده و مستقیم زندگی است. این اتفاقی است که میافتد.
اگر تو شاد و سعادتمندی، شادی و سعادت حتی بیشتری خواهی داشت.
اگر بتوانی بخندی، ابعاد بیشتری به خنده تو اضافه خواهد شد.
اگر بتوانی برقصی، ریتمهای بیشتری به رقص تو افزوده خواهد شد.
اگر بتوانی آواز بخوانی، تمامی این آسمان بلند با تو همنوا خواهد شد، این کوههای بلند با تو آواز خواهند خواند، ماه و ستارهها با تو آواز خواهند خواند.
و اگر تو گریه کنی و حس آشفتگی و ناراحتی داشته باشی، آنوقت آشفتگی از همه جهت به سمت تو خواهد آمد.
تو همان چیزی که هستی را به سمت خودت جذب میکنی و این قانون مطلق زندگی است.
هرچه که هستی، همان چیز به سمت تو میآید.
برای همین هم یک انسان خوشحال، خوشحالتر و خوشحالتر میشود.
یک انسان دارای آرامش، آرامش بیشتر و بیشتری خواهد داشت.
یک انسان ناراحت و آشفته، ناراحتتر و ناراحتتر خواهد شد.
یک فرد بیچاره، بیچارهتر و بیچارهتر خواهد شد.
چون تو داری آن را تمرین میکنی. یک فرد بیچاره دارد بیچارگی را تمرین میکند.
#اشو
این یک گفته سخت است.
شاید ناعادلانه به نظر برسد.
به آنهایی که دارند بیشتر داده شده و از آنها که ندارند آنچه که دارند نیز گرفته میشود.
اما نه، موضوع عدالت نیست، بلکه این فقط یک قانون ساده و مستقیم زندگی است. این اتفاقی است که میافتد.
اگر تو شاد و سعادتمندی، شادی و سعادت حتی بیشتری خواهی داشت.
اگر بتوانی بخندی، ابعاد بیشتری به خنده تو اضافه خواهد شد.
اگر بتوانی برقصی، ریتمهای بیشتری به رقص تو افزوده خواهد شد.
اگر بتوانی آواز بخوانی، تمامی این آسمان بلند با تو همنوا خواهد شد، این کوههای بلند با تو آواز خواهند خواند، ماه و ستارهها با تو آواز خواهند خواند.
و اگر تو گریه کنی و حس آشفتگی و ناراحتی داشته باشی، آنوقت آشفتگی از همه جهت به سمت تو خواهد آمد.
تو همان چیزی که هستی را به سمت خودت جذب میکنی و این قانون مطلق زندگی است.
هرچه که هستی، همان چیز به سمت تو میآید.
برای همین هم یک انسان خوشحال، خوشحالتر و خوشحالتر میشود.
یک انسان دارای آرامش، آرامش بیشتر و بیشتری خواهد داشت.
یک انسان ناراحت و آشفته، ناراحتتر و ناراحتتر خواهد شد.
یک فرد بیچاره، بیچارهتر و بیچارهتر خواهد شد.
چون تو داری آن را تمرین میکنی. یک فرد بیچاره دارد بیچارگی را تمرین میکند.
#اشو
هر شیئی می تواند در طول زمان، انرژی محیط و صاحب قبلی خود را جذب و به صاحبان بعدی منتقل کند. اگر شما با انرژی های باقیمانده از مالکان قبلی اشیاء هم ارتعاش شوید، تصاویری که متعلق به تجربیات و حوادث زندگی آنهاست در ذهن شما شکل می گیرد، حقایقی را در مورد آنان متوجه شده و می توانید احساسات و افکار آنان را درک کنید. حتی این درک می تواند احوال شما را دگرگون کند.
این بستگی به شدت انرژی و بار عاطفی شیء دارد. در حقیقتِ شهودی، درکی ست چند بعدی که ورای زمان و مکان حرکت می کند و شما می توانید از طریق اشیاء، نوعی ارتباط روحی با صاحبان و سازندگان آنها برقرار کنید و انرژی های آنان را جذب کنید.
این اجسام می توانند هر چیزی باشند. قلم، لیوان، میز، کتاب، جواهرات و حتی ماشین و خانه. همه اشیاء نیز مانند جانداران دارای انرژی هستند. هنگامی که شخصی شیئی را لمس میکند، انرژی و حالات روانی او در هاله شیء که قابلیت تاثیرپذیری دارد، ضبط میگردد. درست مانند ثبت صدا و یا تصویر بر روی نوارهای ویدئو، صفحه های قدیمی یا سی دی که در واقع ضبط امواج و ارتعاشات برروی یک جسم می باشند.
بدین منوال چنانچه ما به چیزی دست بزنیم، بلافاصله آن جسم شروع به جذب انرژی از ارتعاشات وجودی ما میکند و ما نیز شروع به کسب انرژی از ارتعاشات آن جسم می نماییم. این انرژی کسب شده از جسم، اطلاعاتی مرتبط با صاحب قبلیش دارد که برای مدت طولانی با آن به مبادله انرژی مشغول بوده است.
اجناسی که به صورت دست دوم خریداری میکنید یا به شما هدیه داده میشود ، حتما پاکسازی کرده ، بعد از آن مورد استفاده قرار دهید.
این بستگی به شدت انرژی و بار عاطفی شیء دارد. در حقیقتِ شهودی، درکی ست چند بعدی که ورای زمان و مکان حرکت می کند و شما می توانید از طریق اشیاء، نوعی ارتباط روحی با صاحبان و سازندگان آنها برقرار کنید و انرژی های آنان را جذب کنید.
این اجسام می توانند هر چیزی باشند. قلم، لیوان، میز، کتاب، جواهرات و حتی ماشین و خانه. همه اشیاء نیز مانند جانداران دارای انرژی هستند. هنگامی که شخصی شیئی را لمس میکند، انرژی و حالات روانی او در هاله شیء که قابلیت تاثیرپذیری دارد، ضبط میگردد. درست مانند ثبت صدا و یا تصویر بر روی نوارهای ویدئو، صفحه های قدیمی یا سی دی که در واقع ضبط امواج و ارتعاشات برروی یک جسم می باشند.
بدین منوال چنانچه ما به چیزی دست بزنیم، بلافاصله آن جسم شروع به جذب انرژی از ارتعاشات وجودی ما میکند و ما نیز شروع به کسب انرژی از ارتعاشات آن جسم می نماییم. این انرژی کسب شده از جسم، اطلاعاتی مرتبط با صاحب قبلیش دارد که برای مدت طولانی با آن به مبادله انرژی مشغول بوده است.
اجناسی که به صورت دست دوم خریداری میکنید یا به شما هدیه داده میشود ، حتما پاکسازی کرده ، بعد از آن مورد استفاده قرار دهید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام و درود بر یاران حق ☺️
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈
🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
عشقمان جاری و نورمان تابنده باد😊🌹💖🌈
🕉🙏🙏🙏🙏🙏🕉
حضرت مسیح (ع) می گوید: «خوشا به حال تهی دستان در روح زیرا ملکوت بهشت از آن آن ها است، معنی «تهی دستی در روح» چیست؟ یعنی نداشتن هیچ بار درونی و هیچ هویتی یعنی هویت نساختن از چیزها و هر گونه ادراک ذهنی که در آن حسی از «خود» باشد و ملکوت بهشت چیست؟ شادی ساده، اما ژرف از بودنی که هنگام رها کردن هویت سازی به دست می آید و انسان ها این گونه فقیر معنوی می شوند.
به همین دلیل دست کشیدن از همه دارایی ها تمرین دیرینه معنوی در شرق و غرب بوده است با وجود ،این دست کشیدن از مالکیت به خودی خود شما را از من درون رها نمی کند. این کار به منظور حفظ بقای خود به وسیله یافتن چیز دیگری برای یکی سازی خود با آن می باشد. برای نمونه، این که تصویری ذهنی از خود بسازید به عنوان کسی که بر همه وابستگی های مادی چیره شده و بنا بر این از دیگران بالا تر و معنوی تر است.
کسانی هم هستند که از دارایی های خود دست کشیده اند، اما من درون آن ها بزرگ تر از برخی میلیونر ها است. اگر یکی از گونه هاس همانند سازی را رها کنیدو من درون بی درنگ جایگزین دیگری برای آن می یابد. برای من درون تا زمانی که دارای هویتی باشد این که از چه هویت می گیرد، مطرح نیست.
مالکیت ضد خصوصی یا ضد مصرف گرایی شکل دیگری از تفکر است؛ موقعیت ذهنی دیگری که می تواند جایگزین هویت سازی با دارایی ها شود. با این کار می توانید خود را درست و دیگری را نادرست بخوانید. همان گونه که بعداً خواهیم دید، خود را درست و دیگری را نادرست خواندن یکی دیگر از الگوی های اصولی و ذهنی «من درون» و یکی از شکل های نا آگاهی است به سخنی دیگر، ممکن است محتوای من درون تغییر کند، اما ساختار ذهنی که آن را زنده نگه می دارد تغییر نمی کند.
اکهارت تله
جهانی نو
به همین دلیل دست کشیدن از همه دارایی ها تمرین دیرینه معنوی در شرق و غرب بوده است با وجود ،این دست کشیدن از مالکیت به خودی خود شما را از من درون رها نمی کند. این کار به منظور حفظ بقای خود به وسیله یافتن چیز دیگری برای یکی سازی خود با آن می باشد. برای نمونه، این که تصویری ذهنی از خود بسازید به عنوان کسی که بر همه وابستگی های مادی چیره شده و بنا بر این از دیگران بالا تر و معنوی تر است.
کسانی هم هستند که از دارایی های خود دست کشیده اند، اما من درون آن ها بزرگ تر از برخی میلیونر ها است. اگر یکی از گونه هاس همانند سازی را رها کنیدو من درون بی درنگ جایگزین دیگری برای آن می یابد. برای من درون تا زمانی که دارای هویتی باشد این که از چه هویت می گیرد، مطرح نیست.
مالکیت ضد خصوصی یا ضد مصرف گرایی شکل دیگری از تفکر است؛ موقعیت ذهنی دیگری که می تواند جایگزین هویت سازی با دارایی ها شود. با این کار می توانید خود را درست و دیگری را نادرست بخوانید. همان گونه که بعداً خواهیم دید، خود را درست و دیگری را نادرست خواندن یکی دیگر از الگوی های اصولی و ذهنی «من درون» و یکی از شکل های نا آگاهی است به سخنی دیگر، ممکن است محتوای من درون تغییر کند، اما ساختار ذهنی که آن را زنده نگه می دارد تغییر نمی کند.
اکهارت تله
جهانی نو
شکستن عادت های ذهنی
تمرین عادت شکنی یکی از لم های بسیار مفید است. واکنش های ما از روی عادت است. تصاویری که به عنوان "شخصیت" از خود داریم، رفتارها و واکنش های ما را کلیشه ای و یکنواخت کرده است؛ آنها را به صورت یک عادت در آورده است. اولین باری که من از تو تقاضای قرض کرده ام تو به من پول قرض داده ای. بلافاصله تصویری هم از خودت در ذهنت ثبت شده است - تصویر "سخاوت مند" حالا هر بار دیگر هم که تقاضای قرض کنم، آن تصویر تو را وامیدارد تا آنطور عمل کنی که قبلاً کرده ای. در هر مورد وضع اینطور است.
اگر در اولین برخورد با من خشونت نشان داده ای، خود را مکلف به خشونت می بینی، اگر ملایمت نشان دادهای خود را مکلف به ملایمت می بینی. حالا سعى كن واكنشت عکس آن تصاویر و واکنش های عادتی باشد.
واضح است که این یک چارۀ اساسی نیست. دستمالی به چشم تو بسته است. (غبارهای ذهنی چنین دستمالی است.) بنابراین تو به هر طرف بروی حرکتت در کوری است. به راست بروی در کوری رفته ای به چپ هم که بروی همینطور است. ولی تو عادت کرده ای که همیشه به طرف راست بروی. این امر علاوه بر کوری، احساس مجبور بودن و ناتوانی هم به تو داده است. حالا به چپ رفتن، احساس مجبور بودن، ناتوانی، ترس و خیلی احساسات و تصوراتی را که به آنها عادت کرده ای، ضعیف می کند.
هنگام اجرای این لم از یک لـم کمکی هم میتوانیم استفاده کنیم. تمام مسائل ما در رابطه با انسانها پیش آمده و مطرح است. حالا وقتی در رابطه با کسی قرار میگیری، خواه به تو احترام کند یا اهانت، در نظر بگیر که احترام یا اهانت یا هر حرکت دیگر او از وجود بدلی او صادر شده است، نه از اصالت انسانی او. و وجود بدلی او چیزی است قابل تشبیه به یک عروسک، به یک ماشین مکانیکی و خودکار به یک مرده، به یک کامپیوتر! هویت فکری مثل دستگاهی است که به وسیله عوامل خارج در ذهن ما جاسازی شده است. حرکاتش نیز از خارج کنترل میشوند.
حالا تو اگر در نظر بگیری که طرفت یک دستگاه مکانیکی و مصنوعی است، واکنشت نسبت به آن با واکنشت نسبت به یک انسان زنده، (زنده روانی) مسئول و مختار فرق خواهد کرد.
محمد جعفر مصفا
رابطه
تمرین عادت شکنی یکی از لم های بسیار مفید است. واکنش های ما از روی عادت است. تصاویری که به عنوان "شخصیت" از خود داریم، رفتارها و واکنش های ما را کلیشه ای و یکنواخت کرده است؛ آنها را به صورت یک عادت در آورده است. اولین باری که من از تو تقاضای قرض کرده ام تو به من پول قرض داده ای. بلافاصله تصویری هم از خودت در ذهنت ثبت شده است - تصویر "سخاوت مند" حالا هر بار دیگر هم که تقاضای قرض کنم، آن تصویر تو را وامیدارد تا آنطور عمل کنی که قبلاً کرده ای. در هر مورد وضع اینطور است.
اگر در اولین برخورد با من خشونت نشان داده ای، خود را مکلف به خشونت می بینی، اگر ملایمت نشان دادهای خود را مکلف به ملایمت می بینی. حالا سعى كن واكنشت عکس آن تصاویر و واکنش های عادتی باشد.
واضح است که این یک چارۀ اساسی نیست. دستمالی به چشم تو بسته است. (غبارهای ذهنی چنین دستمالی است.) بنابراین تو به هر طرف بروی حرکتت در کوری است. به راست بروی در کوری رفته ای به چپ هم که بروی همینطور است. ولی تو عادت کرده ای که همیشه به طرف راست بروی. این امر علاوه بر کوری، احساس مجبور بودن و ناتوانی هم به تو داده است. حالا به چپ رفتن، احساس مجبور بودن، ناتوانی، ترس و خیلی احساسات و تصوراتی را که به آنها عادت کرده ای، ضعیف می کند.
هنگام اجرای این لم از یک لـم کمکی هم میتوانیم استفاده کنیم. تمام مسائل ما در رابطه با انسانها پیش آمده و مطرح است. حالا وقتی در رابطه با کسی قرار میگیری، خواه به تو احترام کند یا اهانت، در نظر بگیر که احترام یا اهانت یا هر حرکت دیگر او از وجود بدلی او صادر شده است، نه از اصالت انسانی او. و وجود بدلی او چیزی است قابل تشبیه به یک عروسک، به یک ماشین مکانیکی و خودکار به یک مرده، به یک کامپیوتر! هویت فکری مثل دستگاهی است که به وسیله عوامل خارج در ذهن ما جاسازی شده است. حرکاتش نیز از خارج کنترل میشوند.
حالا تو اگر در نظر بگیری که طرفت یک دستگاه مکانیکی و مصنوعی است، واکنشت نسبت به آن با واکنشت نسبت به یک انسان زنده، (زنده روانی) مسئول و مختار فرق خواهد کرد.
محمد جعفر مصفا
رابطه
چگونه نیمه روحی و عشقی گیرمان بشود
اگر با ذهنت دنبال عشق و نیمه روحی بگردی و بخوای در دیگری پیداش کنی، از دستش میدی
عشق تویی، با جستجوی عشق در دیگری خواهی نخواهی تبدیل به گدای عشق میشی چون عشقی که در وجوده خودت هست را فراموش میکنی
چشمه بی پایان عشق رو در خودت بجوی نه در دیگران
اگر با ذهنت دنبال عشق و نیمه روحی بگردی و بخوای در دیگری پیداش کنی، از دستش میدی
عشق تویی، با جستجوی عشق در دیگری خواهی نخواهی تبدیل به گدای عشق میشی چون عشقی که در وجوده خودت هست را فراموش میکنی
چشمه بی پایان عشق رو در خودت بجوی نه در دیگران
دنبالِ عشق بگردی، از خود واقعی ت دورتر و دورتر میشی و وارده عالم خیال و رویا، با همه شرطی شدگی هاش میشی☺️
Forwarded from Narmin BG
Telegram
صوتی های زنده نرمین
خود و فراآگاهی با نرمین
اگر امروز همهی مشکلات و دردها و رنجهای تو بهطور معجزهآسا برطرف شود، اما تو در لحظهی حال حضور پیدا نکنی و آگاهتر نشوی، خیلی زود خود را با مشکلات و دردها و رنجهایی مشابه روبرو خواهی دید. آنها همچون سایه تو را دنبال میکنند و هر جا که بروی با تو میآیند.
📕 کتاب نیروی حال از اکهارت تله
📕 کتاب نیروی حال از اکهارت تله
چند سوال کلیدی که هر دینداری بهتر است قبل از مرگ از خود بپرسد:
١- آیا دین و مذهبی که من دارم به انتخاب خودم بوده یا میراث پدرم؟
٢- آیا دین و مذهبی که پدرم دارد انتخاب خودش بوده یا میراث اجدادش؟
٣- آیا اگر در کشوری دیگر به دنیا می آمدم باز هم همین دین و مذهب من می بود؟
٤- مگر نه اینکه اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی؟
اگر اصول دین تحقیقی است و من تحقیق کردم ودین دیگری را پذیرفتم، چرا مرا می کُشند؟
5- چرا تمام پیروان ٢٦ دین موجود در جهان با حدود ٢٠٠ مذهب گوناگون با قاطعیت ایمان دارند که مذهب آنها بهترین مذهب است و فقط آنها به بهشت می روند؟
ساعت زندگیت رو، روی آدمهای اشتباه کوک نکن. یا از زندگی عقب میفتی، یا خواب میمونی …😊
١- آیا دین و مذهبی که من دارم به انتخاب خودم بوده یا میراث پدرم؟
٢- آیا دین و مذهبی که پدرم دارد انتخاب خودش بوده یا میراث اجدادش؟
٣- آیا اگر در کشوری دیگر به دنیا می آمدم باز هم همین دین و مذهب من می بود؟
٤- مگر نه اینکه اصول دین تحقیقی است نه تقلیدی؟
اگر اصول دین تحقیقی است و من تحقیق کردم ودین دیگری را پذیرفتم، چرا مرا می کُشند؟
5- چرا تمام پیروان ٢٦ دین موجود در جهان با حدود ٢٠٠ مذهب گوناگون با قاطعیت ایمان دارند که مذهب آنها بهترین مذهب است و فقط آنها به بهشت می روند؟
ساعت زندگیت رو، روی آدمهای اشتباه کوک نکن. یا از زندگی عقب میفتی، یا خواب میمونی …😊
تداوم دم و بازدم برای تداوم زندگی ضروری است. تداوم مراقبه برای تمام کسانی که میخواهند در خویش مستقر باشند ضروری است. مراقبه چیزی جدا از زندگی نیست. هنگامی که دارید ماشین میرانید یا در اتوبوس نشستهاید، هنگام گپ و گفتگو، هنگامی که در جنگل قدم میزنید یا پروانهای را که به وسیله باد به این طرف و آن طرف میرود نگاه میکنید. آگاهی از همهی اینها بخشی از مراقبه است. همین که (حقیقت) خویش را فراموش نکنی کافی است. هنگامی که کاری انجام میدهی تمام مدت خویش را به خاطر داشته باش. همین تمرین معنوی برایت کافی است. تمرین معنوی حقیقی فراموش نکردن آن خویش است. تو همیشه آن خویش و آگاهی هستی. فقط این را فراموش نکن.
🔹 کریشنامورتی
🔹 کریشنامورتی
اگر سیستم های تفکرات، باورها و اندیشه هایت را بازنگری نکنی، در آنها محصور و زندانی میمانی و تکرار میشوی.
تو ذاتی بی حد و حصاری
تو هشیاری در ورای تفکرات و آگاهی هستی ☺️
تو ذاتی بی حد و حصاری
تو هشیاری در ورای تفکرات و آگاهی هستی ☺️