عشق و نور
998 subscribers
293 photos
1.16K videos
19 files
513 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی و صوتی های نرمین مختص مالک کانال

https://t.me/salamzendgi7

لینک تمام کنفرانسها


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
با خدا بودن فقط یک معنا دارد:
حل شدن در او، مانند رودی که از کوه
می آید و در اقیانوس ناپدید می شود.
رودخانه شاید لحظه ای تردید کند.
خلیل جبران می گوید:
من لحظه ورود رودها به اقیانوس را دیده ام و فکر می کنم برای لحظه ای دچار تردید می شوند ، برای لحظه ای ترس آنها را فرا می گیرد. اقیانوس پهناور است و رود در حال از دست دادن هویتش برای همیشه است.

خلیل جبران می گوید :
رودها را دیده ام که با نوستالژی
عمیقی به پشت سر خود نگاه می کنند ، به تمام مسیری که از کوه به پایین
آمده اند و از دشتها گذر کرده اند و از کنار درختان زیبا در کناره رود و طلوع و غروب آفتاب و هزار و یک چیز دیگر ... 
به همه اینها نگاه میکنند. نوستالژی بزرگی برای تمام خاطرات وجود دارد و تمایل عمیقی برای از دست ندادن هویت خویش، اما رود نمی تواند به عقب بازگردد.

انسان می تواند به عقب بازگردد، مشکل همینجاست.
رود محکوم است که به اقیانوس بریزد اما انسان می تواند حتی از آستانه ی در غایی نیز به عقب بازگردد.

اگر دچار ترس شوی و به دنبال محافظت خودِ جدا بافته ات
از هستی باشی، یعنی شخصیت و نفست را حفظ کنی، اگر به راستی نفسی قوی داشته باشی شاید به عقب باز گردی یا درهایت را ببندی . شاید به
صدایی که از ماورا می آید گوش ندهی.
و بگذار به تو بگویم که خدا هر روز می آید و بر درهایت می کوبد:
گاهی همچون باد می آید و بر درهایت می کوبد اما تو درها را باز نمی کنی.
گاهی با باران می آید اما تو به زیر باران نمی روی و از او سیراب نمی شوی.
تو پنهان می شوی، چترهایت را باز می کنی.
تو چترهای روانی نیز داری و وقتی او می آید دوری می کنی.
وقتی می خواهد با تو روبرو شود فرار می کنی.
کبیر می گوید : اگر میهمان را می خواهی میزبان شو، او را دریاب و
خوش آمد بگو و در آغوشش بگیر و او همیشه می آید. مدام می آید.
در هر لحظه از زندگی ات می آید و در جستجوی توست اما تو مدام دوری
میکنی.
تمام آنچه که از جانب تو مورد نیاز است جستجو نیست بلکه در دسترس بودن است.
وقتی خدا می آید آماده تسلیم باش. وقتی اقیانوس می آید در آن ناپدید شو،
همچون قطره شبنمی در سکوت و نیایش وار و رقصان و خندان و با عشق
ناپدید شو....

#اشو
#زبان_فرشتگان
#سوال_از_اشو

اشو عزیز، آیا شما با "صدقه و بخشش" مخالفید؟


همه ادیان بر صدقه و بخشش تاکید بسیار دارند
علت آن است که انسان همیشه نسبت به پول نوعی احساس گناه دارد
توصیه و تاکید بر دادن صدقات نیز بخاطر آن است که این احساس تخفیف پیدا کند
هرگاه پولدار باشید ناخود آگاه در برابر مردم فقیر  احساس گناه میکنید
صدقه دادن بار گناهانتان را سبک میکند
با خودتان میگویید:
من کار خیری انجام میدهم، یک بیمارستان  یا مدرسه میسازم. به سازمانهای خیریه کمک میکنم
با این افکار احساس شادی میکنید.

صدقه دادن نشانه تقوی نیست
بلکه نوعی ابراز تاسف است بخاطر اعمالی که برای به چنگ آوردن ثروت انجام داده اید
مثلا صد روپیه بدست آورده اید، و ده روپیه اش را صدقه میدهید. با این کار نفستان احساس امنیت میکند
به خدا میگویید:
" من در این معامله هم سود بردم و هم به فقرا کمک کردم."

اما من در مورد صدقه حرفی نمیزنم، بلکه از #شریک شدن و #سهیم شدن حرف میزنم
میگویم: اگر چیزی داری آن را قسمت کن. نه بخاطر آنکه به دیگران کمک کنی. با قسمت کردن و سهیم شدن، انسان رشد میکند. هر چه بیشتر سهیم شوی بیشتر رشد میکنی.

بخشش فقط دادن پول به دیگری نیست، ممکن است مرد ثروتمندی از عشق تهی باشد،عشقت را با او تقسیم کن
شاید فقیری عشق را بشناسد، اما بسیار گرسنه باشد، غذایت را با او سهیم شو. شاید ثروتمندی از شعور  و آگاهی بی بهره باشد، آگاهی و درکت را با او سهیم شو

"فقر معنوی هزارو یکتا شکل و فرم دارد"

هر چه که دارید، قسمت کنید
اما بدانید هدفم از این حرفها این نیست که این سهیم شدن از شما انسان با تقوایی میسازد و یا در بهشت جای خواهید داشت
قسمت کردن با صدقه دادن متفاوت است
اینجا صحبت از داشتن یا نداشتن طرف مقابل نیست. شریک شدن بر اثر وفور و فراوانی است
اما صدقه دادن بخاطر نیاز و فقر دیگری است. در صدقه دادن به نظر می آید که شما توانا و بالاترید و نفر مقابل پایین و پست و درمانده است. یک گداست و او به شما نیاز دارد و این طرزه فکری ناپسندیست و منطبق با قوائده هستی نیست.
اینکه احساس کنید شما توانگرید و او محتاج شماست، این احساسی زشت و غیر انسانی است
اما در سهیم شدن اینگونه نیست. وقتی آنچه که در اختیار دارید، حتی اگر به کوچکی یک لبخند باشد با دیگران قسمت میکنید، بدون اینکه به داشتن و نداشتن طرف مقابل نگاه کنید، احساس شادی عظیم خواهید کرد.

کسی که فقط پول روی پول میگذارد، آدم خوشحالی نیست. او همیشه عبوس و نگران است و آرامش ندارد و نمیتواند لذتی ببرد
چونکه برای لذت بردن، انسان باید با دیگران شریک شود
زیرا همه لذات و شادیها،
نوعی شراکت و سهیم شدن است.

#اشو
تمام تکنیک‌های مراقبه "فقط" به این توجه دارند که چگونه در خروجی اتاق ذهنت را پیدا کنی و چگونه از آسمان بی‌نهایت آگاهی استفاده کنی

#اشو
اشـoshoـو:
#توجه_باعث_رشد_میشود

به ذهن انسان نگاه کن:
بدبختی ها را جمع می کند،
درد و رنج ها را جمع می کند.
هرگز لحظه های شادی را جمع نمی کند. 
بدبختی روی بدبختی جمع می کند.
آنگاه زندگی جهنم میشود. 
این اندوخته بشر است، این شیوه نگرش انسان به چیزهاست.....

به گفتن این جمله ادامه می دهد که شادی لحظه ای است.
اما هیچکس نمی گوید که رنج لحظه ای است، هیچکس نمی گوید که اضطراب لحظه ای است.
احساس می کنی که اضطراب دائمی است، رنج دائمی است و خوشحالی لحظه ای است.
این اشتباه است.
هر دو مثل هم هستند.
هر دو لحظه ای اند...
و در واقع برعکسش درست است .
رنج لحظه ای است و سرور ابدی است.
اما هم اینک با این ذهن همه چیز لحظه ای است.
رنج می آید و می رود ، سرور نیز می آید و می رود، اما تو رنج را جمع می کنی
بنابراین دائمی به نظر می رسد .
و هیچگاه شادی و خوشحالی را جمع نمی کنی، آنرا گرامی و عزیز نمی داری،
به همین دلیل لحظه ای به نظر می رسند. این انتخاب تو است.
این انتخاب را تغییر بده
زیرا با اندوختن رنج بسیار، رنج بیشتری جمع خواهی کرد .
رنج زیاد می شود ؛ تو به ازدیاد آن کمک می کنی.
آنگاه ممکن است لحظه ای بیاید که در چنان مه غلیظی باشی که نتوانی هیچ امکان سروری را ببینی
آنگاه کاملا منفی نگر می شوی
کاملاً برعکس باش:
وقتی رنج می آید ، جمعش نکن . اجازه بده بیاید ، اما تغذیه اش نکن .
چرا درباره اش حرف می زنی ؟
همه درباره ی درد و رنجشان حرف می زنند.
چه اصراری است ؟
چرا این قدر نسبت به آن توجه وجود دارند؟
یاد بسپار :
هر آن چه که به آن توجه زیادی نشان دهی #رشد می کند
توجه عنصر یاری دهنده ی رشد است.
اگر به چیزی توجه نشان دهی، بیشتر رشد می کند.

#اشو
#کیمیاگری_نوین


یک سانیاسین یعنی کسی که سعی ندارد، معمای زندگی را حل کند،
بلکه عمیقا در خود این معما شیرجه می رود.
"زندگی کردن "، این معما سانیاس است.                                   
اگر شروع کردی آنرا حل کنی، جدی می شوی
اگر شروع کردی آنرا زندگی کنی، بازیگوش تر و بازیگوش تر می شوی

#اشو
اشـoshoـو:
#‌گوش_دادن

وقتی دوستان نصیحت می کنند،
با دقت گوش دهید
یکی از بزرگ ترین موضوعاتی که باید فرا گرفت گوش دادن است.
ساکت گوش دهید.
بی تفاوت گوش نسپارید.
طوری گوش ندهید که:
گویی می خواهید دیگران حرف نزنند یا فقط از روی ادب به آن ها گوش می دهید. در آن صورت، بهتر است به آن ها بگویید دیگر حرف نزنند؛ زیرا شما حوصله ی گوش دادن ندارید.

وقتی گوش می دهید، واقعاً گوش بدهید. باز باشید؛ زیرا شاید حق با دوستانتان باشد.
حتی اگر درست نگویند، گوش دادن به آن ها شما را غنی می سازد؛ زیرا با دیدگاه های بیش تری آشنا می شوید.
یاد گرفتن همیشه خوب است.
همیشه خوب گوش دهید،
اما خودتان تصمیم بگیرید.

وقتی کسی به این درک نسبی می رسد، همه چیز بسیار واضح و ساده می شود. در غیر این صورت، مردم بسیار مطلق گرا می شوند و فقط به مطلق می اندیشند؛ (این موضوع حقیقت است و هر چیز مخالف با آن غلط است.)
این تمایل، کل دنیا را از کار انداخته است. هندوها ،مسیحی ها و بودایی ها... همه در حال جنگ هستند؛ زیرا همه ادعا کنند که حقیقت آن ها مطلق است. در حالی که هیچ کس نمی تواند چنین ادعایی کند.
حقیقت پهناور است.
وجوه حقیقت نامحدودند و راه های شناخت نیز بی شمارند.
هر چه ما می شناسیم و می دانیم، محدود است و فقط قسمتی از حقیقت را می سازد.

#اشو
#در_هوای_اشراق


گوش دادن تاثیرات شگفت انگیزی دارد.
اما معمولا ما گوش نمی دهیم،
صدایی که بر گوش می نشیند،
با گوش دادن فرق زیادی دارد،
اگر هنگام شنیدن در حال فکر کردن هم باشی پس گوش نمی دهی، زیرا ذهن نمی تواند دو کار را با هم انجام دهد. 

زمانی که گوش می دهی به اندازه آن مقدار زمان ، فکر کردن متوقف می شود. و تا زمانی که فکر می کنی برای آن زمان گوش کردن متوقف می شود و فقط می شنوی! 
پس وقتی می گویم گوش دادن فرآیند شگفت انگیزی است، منظورم این است که اگر در سکوت فقط گوش بدهی آنگاه فکر کردن خودش متوقف می شود.
زیرا این یکی از ذاتی ترین قوانین ذهن است که از انجام دو کار همزمان ناتوان است، کاملا ناتوان !
پس اگر فقط به صداهای اطرافت گوش بدهی کار بسیار ساده ایست و در عین حال تاثیرات شگفت انگیزی دارد.

#اشو
#سفر_درونی
شما با خواندن چند کتاب و یا گوش دادن به چند سخنرانی احساس تغییر روحانی می‌کنید
فراموش نکنید که این
فریب ذهن و منیت است.

تغییر هنگامی روی داده است که:
نتوانید دیگری را قضاوت یا کنترل کنید.
یا اینکه نتوانید با دیگری مجادله کنید.

#اشو
پنجمین در، تصویرِ خود است. کودک چیزها را نگاه می‌کند، تجربه می‌کند. وقتی والدین احساس خوبی به کودک دارند، کودک فکر می‌کند، “من خوب هستم.” وقتی او را نوازش می‌کنند، او احساس می‌کند، “من خوب هستم.” وقتی آنان با خشم نگاهش می‌کنند و بر سرش فریاد می‌زنند و می‌گویند، “نکن آن کار را،” او احساس می‌کند، “اشکالی در من هست.” خودش را جمع می‌کند

ششمین در، “خود به‌عنوان دلیل” است. این نفْس توسط تعلیم‌وتربیت، تجربه، مطالعه، آموختن و شنیدن می‌آید: شروع می‌کنید به انباشتن مفاهیم، سپس از این مفاهیم سیستم‌ها، ترکیبات سازگار و فلسفه‌ها را خلق می‌کنید. این جایی است که فیلسوفان، دانشمندان، اندیشمندان، روشنفکران و عقل‌گرایان در آنجا گرفتار هستند

هفتمین در،  کوششِ تسکین‌بخش Propriate Striving است: هنرمند، عارف، خیالباف آرمان‌شهری utopian، خواب‌زده؛ همه در اینجا گرفتار هستند. آنان همیشه سعی دارند تا یک مدینه‌ی فاضله در دنیا ایجاد کنند

اینها هفت در هستند. وقتی نفْس کامل شد، فرد از تمام این درها عبور کرده است، آنگاه آن نفس بالغ به‌خودیِ خود می‌افتد

کودک قبل از این هفت نوع نفْس قرار دارد و بودا پس از هفت مرحله.
ین یک چرخه‌ی کامل است.

از من می‌پرسی، “چه تفاوتی هست بین خالی بودن یک کودک قبل از تشکیل نفْس، و تهیای کودک‌وارِ یک بودا؟”

تفاوت این است: بودا از میان این هفت نفْس عبور کرده است ـــ آنها را دیده، به آنها نگاه کرده، دریافته که توهمی هستند و به وطن بازگشته
باردیگر یک کودک شده است. منظور مسیح همین است وقتیکه می‌گوید، “تاوقتی مانند کودکان خردسال نشوید، وارد ملکوت خداوند نخواهید شد.”

#اشو
#سوترای_دل
تفسیر اشو از سخنان گوتام بودا
مشاهده کردن یعنی:
یافتن آینه ای که در درون شماست و هنگامی که این آینه را پیدا کردید معجزه ها شروع به اتفاق افتادن کنند.
هنگامی که افکار خود را مشاهده می کنید، آنها شروع به ناپدید شدن می کنند سپس ناگهان با آرامش و سکوت بی نظیری مواجه می شوید که تا آن زمان کلا از آن بی خبر بودید.
هنگامی که حالات مختلف خود مثل عصبانیت، ناراحتی، غم و حتی شادی خود را آگاهانه مشاهده می کنید، آنها نیز ناپدید می شوند و تجربه عالی تری از آرامش و سکوت را خواهید داشت

و زمانی که دیگر چیزی برای مشاهده کردن وجود نداشته باشد، یک تحول و دگرگونی عظیم اتفاق می افتد؛ در آن زمان انرژی مشاهده به سوی خودش باز می گردد چون مانعی وجود ندارد که این انرژی را مسدود کند. هنگامی که هیچ مانعی در برابر مشاهده شما وجود نداشته باشد شما به اشراق رسیده و کامل شده اید.

#اشو
#عشق، #رقص_زندگی
اشـoshoـو:
خدا درياگون است، نامحدود و بيكران
ما از خدا جدا افتاده ايم به اين دليل كه: خود را به چهارچوب هايی محدود ساخته ايم
به چهارچوب بدن،‌
به چهارچوبهاب ذهن
اين چهارچوبها ما را از خدا جدا نگاه داشته اند. اين چهارچوبها را دور بينداز.

نمي گويم كه بدنت را دور انداز، بدن كاملا سودمند است. از آن استفاده كن. بدن خانه توست. تو درون بدن زندگي مي كني اما خيال نكن كه تو بدن هستي
تو درون بدن هستي اما بدن نيستي
تو در ذهن هستي اما ذهن نيستي
آنگاه كه تو هويتت را با اين چهارچوبها تعيين نكني، ناگهان اوضاع دگرگون مي شود.
شروع به احساس بی حد و مرز بودن مي كني.
مثل خدا بی حد و مرز مي شوي. درياگون مي شوي، پهناور و بی كران. آنگاه ديگر هيچ لزومي نخواهد داشت در جايي بدنبال خدا بگردي.
تو خود خدا مي شوي.
اين يگانه راه شناخت خداست.
يگانه راه شناخت خدا،‌ خدا شدن است. هيچ راه ديگري وجود ندارد. تو نمي تواني بدون اينكه خدا شوي خدا را بشناسي.

#اشو


اگر کسی در سکوتی ژرف و عمیق و عاشقانه
سر خود را در برابر عظمت هستی فرود بیاورد
خالص ترین #نیایش را به جا آورده است
نیایشی که بدون واسطه کلمات صورت میگیرد. همواره شنیده می شود.

#اشو
#زوربای_بودای
ادامه 👆👆👆

بنابراین به شما نمی‌گویم که منتظر نوبت بعدی باشید.
همین لحظه را بگیرید!
این تنها زمان موجود است، زمان دیگری وجود ندارد. حتی اگر هشتادوپنج سال داشته باشی، می‌توانی شروع کنی به زندگی‌کردن. و وقتی هشتادوپنج سال داری، چه چیزی برای ازدست‌دادن داری؟ اگر پابرهنه به ساحل بروی و گل‌های مروارید بیشتری جمع‌اوری کنی ـــ حتی اگر در آن وقت بمیری، هیچ اشکالی ندارد. مردن با پای برهنه در ساحل، راه درستی است برای مردن! مردن درحالیکه گل‌مروارید جمع‌آوری می‌کنی، برای مردن مناسب است.
چه هشتادوپنج سال داشته باشی و چه پانزده سال، تفاوتی ندارد. همین لحظه را دریاب. یک زوربا باش.

می‌پرسی، “من فقط کنجکاو هستم. آیا کتاب زوربای یونانی نوشته‌ی کازانتزاکیس را خوانده‌اید؟ من بسیار آن را دوست دارم.”

فقط دوست‌داشتن آن کمکی نمی‌کند. چنان باش!
گاهی چنین است که تو عاشق چیزی هستی که مخالف با آنچه خودت هستی است. از آنچه که با تو مخالف است لذت می‌بری ـــ زیرا تخیلات را در تو آزاد می‌کند. به تو بینشی می‌دهد که چگونه مایلی باشی؛ جاذبه‌ی زوربا در همین است.
ولی دوست داشتنِ کتاب کمکی نخواهد کرد. این کاری است که مردم در طول قرن‌ها انجام داده‌اند. مردم عاشق انجیل هستند و مسیح نمی‌شوند، و عاشق “سوترای دل” هستند ـــ‌ آن را تکرار می‌کنند و هر روز آن را ذکر می‌کنند. میلیون‌ها انسان در شرق روزی پنج بار سوترای دل را تکرار می‌کنند ـــ در چین، در ژاپن، در کره، در ویتنام ـــ آنان پیوسته آن را تکرار می‌کنند. سوترای کوتاهی است؛ در چند دقیقه می‌تواند تکرار شود. مردم عاشق آن هستند،
ولی بودا نمی‌شوند!

یک زوربا باش. به یاد بسپار:
عشق به کتاب کمکی نخواهد کرد،
فقط بودن کمک می‌کند.

می‌پرسی:
“من بسیار آن را دوست دارم. آیا زوربا دقیقاً کسی نیست که شما می‌خواهید ما باشیم؟”

نه دقیقاً، زیرا من تعداد زیادی زوربا را در دنیا دوست ندارم. نه دقیقاً؛ چون این یک پدیده‌ی زشت و یکنواخت و خسته‌کننده خواهد بود
تو به روش خودت یک زوربا باش ـــ
نه دقیقاً.

هرگز سعی نکنید از دیگری تقلید کنید، هرگز یک مقّلد نباشید، این خودکشی است. هرگز قادر نخواهی بود تا لذت ببری. همیشه یک نسخه‌ی کاربنی خواهی ماند، هرگز اصیل نخواهی بود.
و در زندگی هرآنچه که رخ می‌دهد
ــ‌ حقیقت، زیبایی، نیکی، آزادی، مراقبه، عشق… ـــ
همه برای فرد اصیل رخ می‌دهد، نه برای یک نسخه‌ی کاربنی
مراقب باش ـــ نه دقیقاً؛ این خطرناک است. اگر فقط از زوربا پیروی کنی و کارهایی را بکنی که او می‌کند، دچار دردسر خواهی شد. مردم چنین کرده‌اند.

به مسیحیان نگاه کن، به هندوها نگاه کن: آنان سعی کرده‌اند دقیقاً چنین کاری کنند
هیچکس نمی‌تواند دوباره یک بودا باشد! خداوند اجازه‌ی هیچ تکرار را نمی‌دهد! خداوند اجازه نمی دهد مردم دستِ دوم باشند، او عاشق مردم دست‌اول است. او عاشق بودا بود. او چنان بودا را دوست داشت که تمام شد؛ اینکه نیازی به بودا نیست. دیگر یک رابطه‌ی عاشقانه نخواهد بود. این مانند دیدن فیلمی است که قبلاً‌ دیده‌ای؛‌ مانند کتابی که قبلاً آن را بارها خوانده‌ای. خداوند خنگ و احمق نیست، هرگز اجازه نمی‌دهد کسی دیگری را تکرار کند:
مسیح فقط یکی است، بودا فقط یکی است ـــ و تو نیز فقط یکی هستی!
و تو تنها هستی، هیچکس دیگر مانند تو نیست. فقط تو خودت هستی.
من این را احترام به زندگی می‌خوانم. این واقعاً احترام به خود است.

از زوربا یادبگیر، آن راز را بیاموز، ولی هرگز تقلید نکن. حال‌وهوای او را بیاموز، آن را تحسین کن، واردش شو، با آن همدلی کن، با زوربا مشارکت کن و سپس راه خودت را برو. آنوقت خودت باش.

#اشو
#سوترای_دل

#همه_چیز_يکتاست
خدا هیچگاه کپی برداری نمی کند
بلکه همیشه اصل را می آفریند
او فقط به اصل باور دارد
او به راستی آفریننده است.
هرگز چیزی را تکرار نمیکند

اما انسان همچنان مشغول تقلید و کپی برداری است.
ما همواره می کوشیم که کسی دیگر باشیم، که ناممکن است. هر کاری بکنی شکست خواهی خورد.
تو فقط میتوانی خودت باشي
هیچ امکان دیگری نیست

اما همه ما می کوشیم که کسی دیگر باشیم.
این کل ماجرای شکست ما و داستان غم انگیز زندگی است.

بخودت احترام بگذار
بخودت عشق بورز
خودت را بپذیر و خودت باش
هیچ لزومی ندارد غیر از این باشی؛ خداوند تو را یکتا آفریده است.

من به تو نه خصلتی ویژه، نه روش ویژه زندگی، بلکه بصیرت و آگاهی می بخشم تا بتوانی روش زندگیت را انتخاب کني.
تا بتوانی در مسیر خودت زندگی کنی،
و همین که تو چراغ راه زندگی خود شوی ،شادمانی از آن تو میشود.

#اشو
#کتاب_بااقيانوس_یکی_شدن