در دنیای عشق هیچ فرقی بین شاه و گدا نیست. جایی که عشق مطرح است، فقر و اشرافیت مفهومی ندارد. در عشق، شاه و گدا یکسانند. تنها یک راه برای دستیابی به عشق وجود دارد، کسی که عشق را می طلبد سرش را می دهد تا به دستش آورد.
هر که عشق را می خواهد باید بی خود شود، باید خودش را قربانی کند. بایستی غرورش، منیتش، بودنش، خودنمایی اش، #نفس اش را قربانی کند. هرگز عشق در شما متولد نمی شود، تا مهیای از دست دادن سر خود نشوید. کمی عمیق تر در این گفتار غور کنید. در این فدا کردن سر دو بعدی وجود دارد. اول نابودی و دور ریختن غرور و منیت شماست، که جایگاهش در سر شما می باشد. برای همین است که غالبا توصیه می شود سرتان را بالا بگیرید، وقتی به کسی اهانت می کنید، به او نشان می دهید که کسی هستید، و او را وادار می کنید سرش را خم کند. سر سمبل #غرور و #منیت است. به همین علت است که وقتی به کسی سر می سپرید، سرتان را روی پاهای او می گذارید، چرا سر؟ اعضای دیگر در بدن هست، ولی سر است که سمبل غرور و منیت است. و شما با نهادن سرتان روی پاهای مراد تان کاملا خود را #تسلیم و سر سپرده او می کنید. و برای همین است که وقتی از کسی عصبانی می شوید با لنگه کفش به سرش می کوبید. سر هم معنا و مترادف با نفس است، آنجا قلمرو اوست
کبیر می گوید وقتی نفس ات را دادی، دیگر فرقی نمی کند که شاه باشی یا گدا، سیاه باشی یا سفید او می گوید آنوقت است که می توانی خودت را لبریز از #عشق کنی، آنقدر که پر شوی.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
هر که عشق را می خواهد باید بی خود شود، باید خودش را قربانی کند. بایستی غرورش، منیتش، بودنش، خودنمایی اش، #نفس اش را قربانی کند. هرگز عشق در شما متولد نمی شود، تا مهیای از دست دادن سر خود نشوید. کمی عمیق تر در این گفتار غور کنید. در این فدا کردن سر دو بعدی وجود دارد. اول نابودی و دور ریختن غرور و منیت شماست، که جایگاهش در سر شما می باشد. برای همین است که غالبا توصیه می شود سرتان را بالا بگیرید، وقتی به کسی اهانت می کنید، به او نشان می دهید که کسی هستید، و او را وادار می کنید سرش را خم کند. سر سمبل #غرور و #منیت است. به همین علت است که وقتی به کسی سر می سپرید، سرتان را روی پاهای او می گذارید، چرا سر؟ اعضای دیگر در بدن هست، ولی سر است که سمبل غرور و منیت است. و شما با نهادن سرتان روی پاهای مراد تان کاملا خود را #تسلیم و سر سپرده او می کنید. و برای همین است که وقتی از کسی عصبانی می شوید با لنگه کفش به سرش می کوبید. سر هم معنا و مترادف با نفس است، آنجا قلمرو اوست
کبیر می گوید وقتی نفس ات را دادی، دیگر فرقی نمی کند که شاه باشی یا گدا، سیاه باشی یا سفید او می گوید آنوقت است که می توانی خودت را لبریز از #عشق کنی، آنقدر که پر شوی.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
یک سیاستمدار نمی تواند عاشق کسی باشد، او دوستی ندارد.
او نمی تواند دوستی داشته باشد.
چگونه چنین چیزی برای فردی که دارای اقتدار و منصب است ممکن است روی بدهد؟
تمامی اطرافیانش دشمنان او هستند، در انتظار سقوط او و همواره آماده پرت کردن اویند
به همین دلیل است که ایندیراگاندی دائما کابینه خود را تغییر می دهد. چون خیلی خطرناک است که شخصی را به مدت طولانی در پست و مقامش نگه دارند، آنوقت آن شخص زیادی از خودش مطمئن می شود، با حصول اطمینان از موقعیتش به او پشت پا می زند و در هر فرصتی او را به زمین می زند
این روشی است که هر کسی که به اوج قدرت می رسد پیش می گیرد.
چگونه ممکن است در سیاست عشق وجود داشته باشد؟
سیاست لبریز از تضاد، نفرت و رقابت است
و شما وقتی که می خواهید فرزندتان یکه تاز بار بیاید،
غیر مستقیم به او نفرت، خصومت، و کینه توزی را آموخته اید.
همچنین خیلی علاقه مندید که فرزندتان ثروت بیاندوزد. گونی های پول،
ولی آیا نمی دانید افرادی که پول زیاد دارند، زندگیشان تهی از عشق است؟
زندگی آنها بدون عشق است
و آنهائی که زندگیشان سرشار از عشق واقعی است، چنان تمول نابی دارند که هرگز دچار جنون نمی شوند که دنبال آنچه ثروت و مال نامیده شده است بروند.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
او نمی تواند دوستی داشته باشد.
چگونه چنین چیزی برای فردی که دارای اقتدار و منصب است ممکن است روی بدهد؟
تمامی اطرافیانش دشمنان او هستند، در انتظار سقوط او و همواره آماده پرت کردن اویند
به همین دلیل است که ایندیراگاندی دائما کابینه خود را تغییر می دهد. چون خیلی خطرناک است که شخصی را به مدت طولانی در پست و مقامش نگه دارند، آنوقت آن شخص زیادی از خودش مطمئن می شود، با حصول اطمینان از موقعیتش به او پشت پا می زند و در هر فرصتی او را به زمین می زند
این روشی است که هر کسی که به اوج قدرت می رسد پیش می گیرد.
چگونه ممکن است در سیاست عشق وجود داشته باشد؟
سیاست لبریز از تضاد، نفرت و رقابت است
و شما وقتی که می خواهید فرزندتان یکه تاز بار بیاید،
غیر مستقیم به او نفرت، خصومت، و کینه توزی را آموخته اید.
همچنین خیلی علاقه مندید که فرزندتان ثروت بیاندوزد. گونی های پول،
ولی آیا نمی دانید افرادی که پول زیاد دارند، زندگیشان تهی از عشق است؟
زندگی آنها بدون عشق است
و آنهائی که زندگیشان سرشار از عشق واقعی است، چنان تمول نابی دارند که هرگز دچار جنون نمی شوند که دنبال آنچه ثروت و مال نامیده شده است بروند.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
حقیقت برای جویندگان مشتاق است، نه برای ارضای کنجکاوی مردم.
مسلم است که اگر آدم چیزی را ببیند آن را باور میکند.
آن وقت چیزی باقی نمی ماند که آن را انکار کند.
فقط کسانی شایستگی آن را دارند که حقیقت فراسوی حواس را دریابند که بر شک و تردید طبیعی و مادی خود فایق آمده باشند.
#استاد_باباجی
وقتیکه ذهن میداند آنرا دانش
می نامیم
وقتیکه قلب میداند آنرا عشق
می نامیم
وقتیکه وجود میداند آنرا مدیتیشن
می نامیم
#اشو
عشق یک نردبام است
با یک نفر شروع می شود و به تمامیت ختم میگردد
عشق آغاز است و پروردگار، انتها ترسیدن از عشق، ترسیدن از دردهای روز افزون عشق، یعنی محصور ماندن در زندانی تاریک
انسان معاصر در زندانی تاریک محبوس است. زندان او خود شیفتگی است
خود شیفتگی بزرگترین وسواس انسان معاصر است
آن وقت است که مشکلات ظاهر می شوند
#اشو
#کتاب_راز
سر سپرده ی راستین سرانجام از همه ی جوشش های غریزی می رهد.
و نیاز به عاطفه و علاقه ی انسانی را به آرزومندی محض، برای خدا تبدیل میکند.
"به عشقی یگانه و یکتا"
#استاد_شری_یوکتشوار
عمومیترین نقش، نقش قربانی است
و توجهی که فرد دارای این نقش در جستجویش است، همدردی یا افسوس یا علاقه دیگران به مشکلاتش است، به «خودش و داستانش».
دیدن خود به عنوان یک قربانی، یک عنصر در خیلی از الگوهای ایگویی است،
الگوهایی مانند شکایت کردن، رنجیده شدن، برآشفتگی و غیره.
البته همین که من خودم را با داستانی هویت دادم، داستانی که در آن به خودم نقش قربانی را محول کردهام،
دبگر نمیخواهم آن داستان پایان پذیرد،
و بنابراین،
همانطور که هر مشاوری (تراپیستی) میداند، ایگو دوست ندارد مشکلاتش تمام شوند،
چون آنها بخشی از هویت آن شخص هستند.
#اکهارت_تول
ترس از قلب میآید. هرگاه که از وقوع بیماری یا حادثهای ترس به دلتان راه یافت، چند مرتبه عمیقاً، منظم و به آرامی نفس بکشید و با هر بازدم بطور هشیارانه و ارادی خود را آرام کنید. این به جریان خون کمک میکند که روال عادی خودش را پیدا کند. اگر قلبتان به راستی آرام باشد، اصلاً ترسی احساس نخواهید کرد.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب « شور عشق الهی »
مترجم: آرجونا سلحشور
همین که متوجه شدید حضور ندارید ، حضور پیدا میکنید ... هر بار که توانایی مشاهدهی ذهن خود را مییابید ، دیگر گرفتار آن نیستید ... در این روند عامل دیگری وارد شده است ، چیزی که زاییدهی ذهن نیست ؛ حضورِ مشاهدهگر ... به عنوان مشاهدهگرِ ذهن ، یعنی مشاهدهگر افکار ، احساسها و واکنشهای خود در شرایط گوناگون ، حضور داشته باشید ...
اکهارت تله
نیروی حال
مسلم است که اگر آدم چیزی را ببیند آن را باور میکند.
آن وقت چیزی باقی نمی ماند که آن را انکار کند.
فقط کسانی شایستگی آن را دارند که حقیقت فراسوی حواس را دریابند که بر شک و تردید طبیعی و مادی خود فایق آمده باشند.
#استاد_باباجی
وقتیکه ذهن میداند آنرا دانش
می نامیم
وقتیکه قلب میداند آنرا عشق
می نامیم
وقتیکه وجود میداند آنرا مدیتیشن
می نامیم
#اشو
عشق یک نردبام است
با یک نفر شروع می شود و به تمامیت ختم میگردد
عشق آغاز است و پروردگار، انتها ترسیدن از عشق، ترسیدن از دردهای روز افزون عشق، یعنی محصور ماندن در زندانی تاریک
انسان معاصر در زندانی تاریک محبوس است. زندان او خود شیفتگی است
خود شیفتگی بزرگترین وسواس انسان معاصر است
آن وقت است که مشکلات ظاهر می شوند
#اشو
#کتاب_راز
سر سپرده ی راستین سرانجام از همه ی جوشش های غریزی می رهد.
و نیاز به عاطفه و علاقه ی انسانی را به آرزومندی محض، برای خدا تبدیل میکند.
"به عشقی یگانه و یکتا"
#استاد_شری_یوکتشوار
عمومیترین نقش، نقش قربانی است
و توجهی که فرد دارای این نقش در جستجویش است، همدردی یا افسوس یا علاقه دیگران به مشکلاتش است، به «خودش و داستانش».
دیدن خود به عنوان یک قربانی، یک عنصر در خیلی از الگوهای ایگویی است،
الگوهایی مانند شکایت کردن، رنجیده شدن، برآشفتگی و غیره.
البته همین که من خودم را با داستانی هویت دادم، داستانی که در آن به خودم نقش قربانی را محول کردهام،
دبگر نمیخواهم آن داستان پایان پذیرد،
و بنابراین،
همانطور که هر مشاوری (تراپیستی) میداند، ایگو دوست ندارد مشکلاتش تمام شوند،
چون آنها بخشی از هویت آن شخص هستند.
#اکهارت_تول
ترس از قلب میآید. هرگاه که از وقوع بیماری یا حادثهای ترس به دلتان راه یافت، چند مرتبه عمیقاً، منظم و به آرامی نفس بکشید و با هر بازدم بطور هشیارانه و ارادی خود را آرام کنید. این به جریان خون کمک میکند که روال عادی خودش را پیدا کند. اگر قلبتان به راستی آرام باشد، اصلاً ترسی احساس نخواهید کرد.
پاراماهانسا یوگاناندا
کتاب « شور عشق الهی »
مترجم: آرجونا سلحشور
همین که متوجه شدید حضور ندارید ، حضور پیدا میکنید ... هر بار که توانایی مشاهدهی ذهن خود را مییابید ، دیگر گرفتار آن نیستید ... در این روند عامل دیگری وارد شده است ، چیزی که زاییدهی ذهن نیست ؛ حضورِ مشاهدهگر ... به عنوان مشاهدهگرِ ذهن ، یعنی مشاهدهگر افکار ، احساسها و واکنشهای خود در شرایط گوناگون ، حضور داشته باشید ...
اکهارت تله
نیروی حال
اشـoshoـو:
#سوال_از_اشو
خلاقیت چیست؟
چگونه می توانم خلاق باشم؟
#پاسخ
خلاقیت با هیچ فعالیت خاصی سر و کار ندارد
با نقاشی، شعر، رقص، آواز،
با هیچ چیز خاصی پیوند ندارد.
هرچیزی می تواند خلاق باشد.
این تویی که آن کیفیت را به این فعالیت می بخشی، فعالیت به خودی خود نه خلاق است و نه غیر خلاق.
تو می توانی به شیوه ای
غیر خلاق نقاشی کنی. یا آواز بخوانی.
همینطور می توانی به شیوه ای خلاق
کف اتاق را تمیز کنی یا آشپزی کنی.
خلاقیت کیفیتی است که تو برای آن فعالیت به ارمغان می آوری این یک نگرش است.یک رویکرد درونی است.
اینکه تو چطور به رخدادها و اشیاء نگاه می کنی.
بنابراین نخستین چیزی که باید به یاد بسپاری این است که:
خلاقیت را به هیچ چیز به خصوصی محدود نکنی.
این شخص است که خلاق است.
و اگر آدم خلاق باشد از هر کاری که از او سر بزند، حتی از راه رفتنش ، خلاقیت می بارد.
حتی اگر ساکت گوشه ای بنشیند و کاری هم نکند.
حتی بی عملی او نیز کاری خلاق خواهد بود.
#توکل_چیست؟
توکل چیزی است که در درون تو روی میدهد، مرجع بیرونی ندارد.
توکل، حالت آسودگی تو است.
توکل یعنی اینکه خودت باش.
کاری بر خلاف طبیعت خودت انجام نده
و آنگاه هر چه که روی بدهد
_عمل، بی عملی، هر دو_بگذار که روی بدهدبا تمام وجودت،عمیقا وکاملا واردش شو.
#اشو
#کتاب_راز
#سوال_از_اشو
خلاقیت چیست؟
چگونه می توانم خلاق باشم؟
#پاسخ
خلاقیت با هیچ فعالیت خاصی سر و کار ندارد
با نقاشی، شعر، رقص، آواز،
با هیچ چیز خاصی پیوند ندارد.
هرچیزی می تواند خلاق باشد.
این تویی که آن کیفیت را به این فعالیت می بخشی، فعالیت به خودی خود نه خلاق است و نه غیر خلاق.
تو می توانی به شیوه ای
غیر خلاق نقاشی کنی. یا آواز بخوانی.
همینطور می توانی به شیوه ای خلاق
کف اتاق را تمیز کنی یا آشپزی کنی.
خلاقیت کیفیتی است که تو برای آن فعالیت به ارمغان می آوری این یک نگرش است.یک رویکرد درونی است.
اینکه تو چطور به رخدادها و اشیاء نگاه می کنی.
بنابراین نخستین چیزی که باید به یاد بسپاری این است که:
خلاقیت را به هیچ چیز به خصوصی محدود نکنی.
این شخص است که خلاق است.
و اگر آدم خلاق باشد از هر کاری که از او سر بزند، حتی از راه رفتنش ، خلاقیت می بارد.
حتی اگر ساکت گوشه ای بنشیند و کاری هم نکند.
حتی بی عملی او نیز کاری خلاق خواهد بود.
#توکل_چیست؟
توکل چیزی است که در درون تو روی میدهد، مرجع بیرونی ندارد.
توکل، حالت آسودگی تو است.
توکل یعنی اینکه خودت باش.
کاری بر خلاف طبیعت خودت انجام نده
و آنگاه هر چه که روی بدهد
_عمل، بی عملی، هر دو_بگذار که روی بدهدبا تمام وجودت،عمیقا وکاملا واردش شو.
#اشو
#کتاب_راز
اشـoshoـو:
مراقبه یعنی: بیدار شدن
مراقبه یک لالایی نیست؛دقیقا قطب مخالف آن است
مراقبه یک شوک است:
ضربه ای که خواب تو را در هم میشکند و رویاهایت را خرد میکند
اگر یک گدا باشی،دیگر گدا نخواهی بود؛مراقبه مفهوم گدا بودنت را در هم میشکند
اگر نخست وزیر باشی،دیگر نخست وزیر نخواهی بود؛مراقبه توهم نخست وزیر بودن را میشکند
تمام هویت ها را درهم میشکند
و تنها تو را با یک واقعیت روبه رو میسازد که:
تو الهی هستی
مراقبه توهمات تو را دور میکند و واقعیت وجودت را آشکار می سازد.
#اشو
#کتاب_راز
همه هنر مراقبه آن است كه:
چطور به راحتي شخصيت را ترك كنيم،
به سوي دل بشتابيم، شخص نباشيم.
همين شخص بودن يا نبودن، همه هنر مراقبه، و همه هنر خلسه معنوي است.
#اﺷﻮ
مراقبه یعنی: بیدار شدن
مراقبه یک لالایی نیست؛دقیقا قطب مخالف آن است
مراقبه یک شوک است:
ضربه ای که خواب تو را در هم میشکند و رویاهایت را خرد میکند
اگر یک گدا باشی،دیگر گدا نخواهی بود؛مراقبه مفهوم گدا بودنت را در هم میشکند
اگر نخست وزیر باشی،دیگر نخست وزیر نخواهی بود؛مراقبه توهم نخست وزیر بودن را میشکند
تمام هویت ها را درهم میشکند
و تنها تو را با یک واقعیت روبه رو میسازد که:
تو الهی هستی
مراقبه توهمات تو را دور میکند و واقعیت وجودت را آشکار می سازد.
#اشو
#کتاب_راز
همه هنر مراقبه آن است كه:
چطور به راحتي شخصيت را ترك كنيم،
به سوي دل بشتابيم، شخص نباشيم.
همين شخص بودن يا نبودن، همه هنر مراقبه، و همه هنر خلسه معنوي است.
#اﺷﻮ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#روشن_ضمیر_کیست؟
شخص روشن ضمیر کسی است که: انواع مختلف مراحلی را که تو از آن عبور میکنی، او گذرانده است. او کاملا از تمام حالات ممکن انسانی آگاه است. او تمام رنج هایی را که تو میکشی، کشیده است. و تمام امکانات هستی انسانی را زندگی کرده، او پس از هزاران زندگی اینک رسیده است. هیچ چیز برای او ناشناخته نیست.
پس هر گاه با شخص بیداری(روشن ضمیر) روبه رو شدی، او شروع میکند مانند یک کتاب تو را خواندن. تمام زندگی نامه ی تو در سراسر وجودت نوشته شده. در بدنت، در ذهنت، در آگاهیت، در ناآگاهیت،
تمام زندگی نامه ی تو در دسترس است. و در یک لحظه قابل دسترسی است.
تو کاملا منعکس شده ای.
#اشو
#کتاب_راز
شخص روشن ضمیر کسی است که: انواع مختلف مراحلی را که تو از آن عبور میکنی، او گذرانده است. او کاملا از تمام حالات ممکن انسانی آگاه است. او تمام رنج هایی را که تو میکشی، کشیده است. و تمام امکانات هستی انسانی را زندگی کرده، او پس از هزاران زندگی اینک رسیده است. هیچ چیز برای او ناشناخته نیست.
پس هر گاه با شخص بیداری(روشن ضمیر) روبه رو شدی، او شروع میکند مانند یک کتاب تو را خواندن. تمام زندگی نامه ی تو در سراسر وجودت نوشته شده. در بدنت، در ذهنت، در آگاهیت، در ناآگاهیت،
تمام زندگی نامه ی تو در دسترس است. و در یک لحظه قابل دسترسی است.
تو کاملا منعکس شده ای.
#اشو
#کتاب_راز
اگر در زندگانی شما عشق وجود داشته باشد، میدانید آن قدر به اطراف خود عشق میپراکنید که آنانکه آن را
دریافت میکنند، بقدری شما را دوست خواهند داشت که اگر روزی در زندگیتان دچار مشکلی بشوید به کمکتان میشتابند. و اگر آنقدر عشق در زندگیتان باشد که به صورت نیایش های درونی در آید، آنوقت بدانید که خداوند همه جا مراقب شما خواهد بود. می اندیشید، اگر او اینگونه با دقت از گیاهان و حیوانات مراقبت میکند، چرا از من ناراضی باشد؟
ولی اگر عشق در زندگیتان نباشد، بدانید که هرگز به جز حساب بانکی تان کسی از شما مراقبت نخواهد کرد، اگر عشقی در زندگیتان نباشد، وقتی پیر شدید چه کسی از شما مواظبت خواهد کرد؟ چه کسی به شما کمک می کند؟ چه کسی در سنین کهنسالی از شما حمایت خواهد کرد؟ اگر عشقی در زندگیتان نباشد،هیچ کس!
و فقط پولهایتان را دارید، تنها دوست شما، در یک زندگی بی عشق، به
هنگام یک حادثه ناگوار، هیچ کس نیست که حمایتتان بکند. هیچ کمکی نخواهد بود، بجز پول و ثروتتان،
دریابید که قلب یک ثروتمند به همان سختی است که در ثروتش
چنگ انداخته است.
سرشت عشق تقسیم کردن است، احتکار کردن برای عشق مشکل است. کسی که احتکار می کند به این دلیل است که شجاعت تقسیم کردن را ندارد. او قلب ندارد، احساسی ندارد که تقسیم کند، عشق بخشش است، عشق خودش به خودی خود خیرات است. عشق یعنی سهیم شدن با همه،شما فرزندتان را طوری می پرورید که پول بدست بیاورد. مقام بالایی در دستگاه های دولتی کسب کند. شما هر آنچه میتوانید میکنید که او یک انسان نشود. اگر او یک انسان به مفهوم واقعی بشود، هرگز هیچ یک از چیزهایی که ذکر شد نمیشود. اگر او یک انسان شود، چگونه ممکن است ناپلئون شود، یا رئیس جمهور یک کشور بشود؟ اگر او یک انسان واقعی بشود، آنوقت تمام این درها بروی او بسته خواهند شد. تمام این درها به عدم انسانیت منتهی میگردند، تمامی اینها به سمت حیوانیت، وحشیگری هدایت می کنند، کلید گشودن این درها نفرت و خشونت است، ولی عشق به درگاه خداوند رهنمون میکند.
📙 #کتاب_راز_بزرگ
دریافت میکنند، بقدری شما را دوست خواهند داشت که اگر روزی در زندگیتان دچار مشکلی بشوید به کمکتان میشتابند. و اگر آنقدر عشق در زندگیتان باشد که به صورت نیایش های درونی در آید، آنوقت بدانید که خداوند همه جا مراقب شما خواهد بود. می اندیشید، اگر او اینگونه با دقت از گیاهان و حیوانات مراقبت میکند، چرا از من ناراضی باشد؟
ولی اگر عشق در زندگیتان نباشد، بدانید که هرگز به جز حساب بانکی تان کسی از شما مراقبت نخواهد کرد، اگر عشقی در زندگیتان نباشد، وقتی پیر شدید چه کسی از شما مواظبت خواهد کرد؟ چه کسی به شما کمک می کند؟ چه کسی در سنین کهنسالی از شما حمایت خواهد کرد؟ اگر عشقی در زندگیتان نباشد،هیچ کس!
و فقط پولهایتان را دارید، تنها دوست شما، در یک زندگی بی عشق، به
هنگام یک حادثه ناگوار، هیچ کس نیست که حمایتتان بکند. هیچ کمکی نخواهد بود، بجز پول و ثروتتان،
دریابید که قلب یک ثروتمند به همان سختی است که در ثروتش
چنگ انداخته است.
سرشت عشق تقسیم کردن است، احتکار کردن برای عشق مشکل است. کسی که احتکار می کند به این دلیل است که شجاعت تقسیم کردن را ندارد. او قلب ندارد، احساسی ندارد که تقسیم کند، عشق بخشش است، عشق خودش به خودی خود خیرات است. عشق یعنی سهیم شدن با همه،شما فرزندتان را طوری می پرورید که پول بدست بیاورد. مقام بالایی در دستگاه های دولتی کسب کند. شما هر آنچه میتوانید میکنید که او یک انسان نشود. اگر او یک انسان به مفهوم واقعی بشود، هرگز هیچ یک از چیزهایی که ذکر شد نمیشود. اگر او یک انسان شود، چگونه ممکن است ناپلئون شود، یا رئیس جمهور یک کشور بشود؟ اگر او یک انسان واقعی بشود، آنوقت تمام این درها بروی او بسته خواهند شد. تمام این درها به عدم انسانیت منتهی میگردند، تمامی اینها به سمت حیوانیت، وحشیگری هدایت می کنند، کلید گشودن این درها نفرت و خشونت است، ولی عشق به درگاه خداوند رهنمون میکند.
📙 #کتاب_راز_بزرگ
هر کودکی #هوشمند به دنیا میآید. هوشمندی چیزی نیست که برخی داشته باشند و برخی نداشته باشند.
هوشمندی رایحه ی زندگی است.
اگر زنده هستی، هوشمند هم هستی. هوشمندی یک پدیده طبیعی است.
انسانهای معدودی هوشمندانه زندگی می کنند و کمیاب هستن کسانی که هوشمندانه بمیرند.
بسیاری از مردم در تمام زندگی نادان باقی می مانند، و آنان در ابتدا غیر هوشمند نبودند.
پس چه اتفاقی افتاده؟
وقتی آنان کودکانی خردسال بودند،
به والدین و راهنمایان اعتماد کردند......
در دنیایی بهتر، والدین اگر واقعا فرزندانشان را دوست بدارند، به آنان خواهند آموخت که:
به هوشمندی خودشان اعتماد کنند.
در دنیایی بهتر، والدین به فرزندان کمک میکنند تا هر چه سریع تر مستقل باشند و به خودشان متکی شوند.
در دنیایی بهتر، کودکان هر چه زودتر به خودشان واگذار می شوند.
تمام تلاش والدین باید این باشد که کودک از هوشمندی خودش بهره ببرد.
اگر بد آموزی، هدف نباشد_این خواهد بود که کودک را بار ها و بارها به هوشمندی خودش واگذارد،
تا بتواند عمل کند.
و از هوشمندی خودش استفاده ببرد.
#اشو
#کتاب_راز
هوشمندی رایحه ی زندگی است.
اگر زنده هستی، هوشمند هم هستی. هوشمندی یک پدیده طبیعی است.
انسانهای معدودی هوشمندانه زندگی می کنند و کمیاب هستن کسانی که هوشمندانه بمیرند.
بسیاری از مردم در تمام زندگی نادان باقی می مانند، و آنان در ابتدا غیر هوشمند نبودند.
پس چه اتفاقی افتاده؟
وقتی آنان کودکانی خردسال بودند،
به والدین و راهنمایان اعتماد کردند......
در دنیایی بهتر، والدین اگر واقعا فرزندانشان را دوست بدارند، به آنان خواهند آموخت که:
به هوشمندی خودشان اعتماد کنند.
در دنیایی بهتر، والدین به فرزندان کمک میکنند تا هر چه سریع تر مستقل باشند و به خودشان متکی شوند.
در دنیایی بهتر، کودکان هر چه زودتر به خودشان واگذار می شوند.
تمام تلاش والدین باید این باشد که کودک از هوشمندی خودش بهره ببرد.
اگر بد آموزی، هدف نباشد_این خواهد بود که کودک را بار ها و بارها به هوشمندی خودش واگذارد،
تا بتواند عمل کند.
و از هوشمندی خودش استفاده ببرد.
#اشو
#کتاب_راز
واقعیت خویش را بپذیر
انسان ناآگاه است،
با وجودی که باور دارد هشیار است.
همین باور، ناآگاهی او را محافظت میکند.
انسان جاهل است،
با وجودی که باور دارد که میداند.
همین باور، جهل او را دست نخورده نگه میدارد.
انسان درست نقطه مقابل چیزی است که فکر می کند هست.
درک این نقطه آغاز انقلابی بزرگ است.
برای دیدن این که کجا هستی و حقیقت تو چیست، نیاز به شجاعت داری
باور داشتن به آرمانهای زیبا، قشنگ است.
تمام آرمانها فقط یک عملکرد دارند: #واقعیت_تو_را_پنهان_می_کنند؛
برای همین است که ما به خلق آرمان های زیبا ادامه می دهیم.
نه اینکه ما واقعا به آن آرمانهای بزرگ علاقه داشته باشیم؛
علاقه ی واقعی ما پنهان کردن واقعیت های زشت است.
مردم همیشه درباره عدم خشونت سخن می گویند و هر آنچه که در زندگی انجام میدهند، خشونت است.
خشونت آشکار و نه هیچ چیز دیگر....
هرچه بیشتر خشن باشند، بیشتر از عدم خشونت دم می زنند.
و صحبت درباره عدم خشونت یک استتار میگردد.
هندوستان قرن ها است که از عدم خشونت سخن میگوید و هنوز چنین چیزی روی نداده است. و اتفاق نیز نخواهد افتاد
زیرا همین سخن ها تولید توهم می کنند.
و آهسته آهسته، تو نه تنها قادر خواهی بود که دیگران را فریب بدهی، وقتی که برای قرنها از عدم خشونت صحبت می کنی، شروع میکنی به این پندار که تو غیر خشن شده ای.
سبب واقعی صحبت درباره عدم خشونت همین است.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
انسان ناآگاه است،
با وجودی که باور دارد هشیار است.
همین باور، ناآگاهی او را محافظت میکند.
انسان جاهل است،
با وجودی که باور دارد که میداند.
همین باور، جهل او را دست نخورده نگه میدارد.
انسان درست نقطه مقابل چیزی است که فکر می کند هست.
درک این نقطه آغاز انقلابی بزرگ است.
برای دیدن این که کجا هستی و حقیقت تو چیست، نیاز به شجاعت داری
باور داشتن به آرمانهای زیبا، قشنگ است.
تمام آرمانها فقط یک عملکرد دارند: #واقعیت_تو_را_پنهان_می_کنند؛
برای همین است که ما به خلق آرمان های زیبا ادامه می دهیم.
نه اینکه ما واقعا به آن آرمانهای بزرگ علاقه داشته باشیم؛
علاقه ی واقعی ما پنهان کردن واقعیت های زشت است.
مردم همیشه درباره عدم خشونت سخن می گویند و هر آنچه که در زندگی انجام میدهند، خشونت است.
خشونت آشکار و نه هیچ چیز دیگر....
هرچه بیشتر خشن باشند، بیشتر از عدم خشونت دم می زنند.
و صحبت درباره عدم خشونت یک استتار میگردد.
هندوستان قرن ها است که از عدم خشونت سخن میگوید و هنوز چنین چیزی روی نداده است. و اتفاق نیز نخواهد افتاد
زیرا همین سخن ها تولید توهم می کنند.
و آهسته آهسته، تو نه تنها قادر خواهی بود که دیگران را فریب بدهی، وقتی که برای قرنها از عدم خشونت صحبت می کنی، شروع میکنی به این پندار که تو غیر خشن شده ای.
سبب واقعی صحبت درباره عدم خشونت همین است.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
در آن لحظه ای که بدانی کی و چیستی،
تمام زندگیت دگرگون می شود.
زیرا شما خدایان هستید.
چهره های شما متفاوت است.
ذهن های شما وشرطی شدگی های شما متفاوت است.
ولی اینها تنها لایه های پیرامون شما هستند، اینها رشته ی درونی شما را نمی سازند
هسته ی درونی، چهره ی اصلی شما است، که توسط جامعه شرطی نشده، و وقتی که چهره ی اصیل خودت را بشناسی، چهره ای که قبل از تولد داشتی، و چهره ای که پس از مرگ دوباره خواهی داشت.
چهره ای که توسط خداوند به تو داده شده است.
آن چهره بزرگترین تجربه است.
شناخت آن یعنی شناخت همه چیز.
#اشو
#کتاب_راز
تمام زندگیت دگرگون می شود.
زیرا شما خدایان هستید.
چهره های شما متفاوت است.
ذهن های شما وشرطی شدگی های شما متفاوت است.
ولی اینها تنها لایه های پیرامون شما هستند، اینها رشته ی درونی شما را نمی سازند
هسته ی درونی، چهره ی اصلی شما است، که توسط جامعه شرطی نشده، و وقتی که چهره ی اصیل خودت را بشناسی، چهره ای که قبل از تولد داشتی، و چهره ای که پس از مرگ دوباره خواهی داشت.
چهره ای که توسط خداوند به تو داده شده است.
آن چهره بزرگترین تجربه است.
شناخت آن یعنی شناخت همه چیز.
#اشو
#کتاب_راز
اشـoshoـو:
اگر طالب شکوفایی و دیدار در آیینه جانت هستی،
باید غبار ذهن را از خود بتکانی،
هرگاه ذهنت حاضر است. حقیقت غایب است.
هرگاه ذهنت غایب است . حقیقت حضور پیدا میکند.
#اشو
#ریشه_ها_و_بالها
سه نوع جوینده وجود دارد.
#نخست، بهترین نوع، که
یک مخلص است
او فقط تسلیم می شود و چیز ها شروع میکنند به رخ دادن، سفری در کار نیست.
او به وطن رسیده است.
با نگاه کردن در چشمان مرشد، با لمس پاهای مرشد، او به وطن رسیده است.
اینک او جایی برای رفتن ندارد.
ولی این پدیده بسیار کمیاب است.
#نوع_دوم کسی است که در مورد مراقبه می پرسد.
و بهتر از نوع سوم است.
زیرا پرسشی اساسی تر را مطرح می کند.
#نوع_سوم پرسشی بسیار پایین را مطرح میکند.
پایین ترین پرسش، پرسش او بیشتر به اخلاق مربوط می شود.
و به شخصیت سازی،
ساختن نمایی زیبا،
او واقعا علاقه ای به تحول ندارد.
پس سفر برای او مشکل است.
بسیار مشکل....
برای اولی سفری وجود ندارد.
برای دومی سفری آسان است
وبرای سومی سفری بسیار طاقت فرسا وجود دارد.
#اشو
#کتاب_راز
اگر طالب شکوفایی و دیدار در آیینه جانت هستی،
باید غبار ذهن را از خود بتکانی،
هرگاه ذهنت حاضر است. حقیقت غایب است.
هرگاه ذهنت غایب است . حقیقت حضور پیدا میکند.
#اشو
#ریشه_ها_و_بالها
سه نوع جوینده وجود دارد.
#نخست، بهترین نوع، که
یک مخلص است
او فقط تسلیم می شود و چیز ها شروع میکنند به رخ دادن، سفری در کار نیست.
او به وطن رسیده است.
با نگاه کردن در چشمان مرشد، با لمس پاهای مرشد، او به وطن رسیده است.
اینک او جایی برای رفتن ندارد.
ولی این پدیده بسیار کمیاب است.
#نوع_دوم کسی است که در مورد مراقبه می پرسد.
و بهتر از نوع سوم است.
زیرا پرسشی اساسی تر را مطرح می کند.
#نوع_سوم پرسشی بسیار پایین را مطرح میکند.
پایین ترین پرسش، پرسش او بیشتر به اخلاق مربوط می شود.
و به شخصیت سازی،
ساختن نمایی زیبا،
او واقعا علاقه ای به تحول ندارد.
پس سفر برای او مشکل است.
بسیار مشکل....
برای اولی سفری وجود ندارد.
برای دومی سفری آسان است
وبرای سومی سفری بسیار طاقت فرسا وجود دارد.
#اشو
#کتاب_راز
در دنیای عشق هیچ فرقی بین شاه و گدا نیست
جایی که عشق مطرح است، فقر و اشرافیت مفهومی ندارد
در عشق، شاه و گدا یکسانند
تنها یک راه برای دستیابی به عشق وجود دارد، کسی که عشق را می طلبد سرش را می دهد تا به دستش آورد.
هر که عشق را می خواهد باید:
بی خود شود
باید خودش را قربانی کند.
بایستی غرورش، منیتش، بودنش، خودنمایی اش، نفس اش را قربانی کند.
هرگز عشق در شما متولد نمی شود،
تا مهیای از دست دادن سر خود نشوید. کمی عمیق تر در این گفتار غور کنید
در این فدا کردن سر دو بعدی وجود دارد: اول نابودی و دور ریختن غرور و منیت شماست، که جایگاهش در سر شما می باشد. برای همین است که غالباً توصیه می شود سرتان را بالا بگیرید، وقتی به کسی اهانت می کنید، به او نشان می دهید که کسی هستید، و او را وادار می کنید سرش را خم کند. سر سمبل غرور و منیت است. به همین علت است که وقتی به کسی سر می سپرید، سرتان را روی پاهای او می گذارید، چرا سر؟ اعضای دیگر در بدن هست، ولی سر است که سمبل غرور و منیت است. و شما با نهادن سرتان روی پاهای مردتان کاملاً خود را تسلیم و سر سپرده او می کنید. و برای همین است که وقتی از کسی عصبانی می شوید با لنگه کفش به سرش می کوبید
سر هم معنا و مترادف با نفس است، آنجا قلمرو اوست.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
جایی که عشق مطرح است، فقر و اشرافیت مفهومی ندارد
در عشق، شاه و گدا یکسانند
تنها یک راه برای دستیابی به عشق وجود دارد، کسی که عشق را می طلبد سرش را می دهد تا به دستش آورد.
هر که عشق را می خواهد باید:
بی خود شود
باید خودش را قربانی کند.
بایستی غرورش، منیتش، بودنش، خودنمایی اش، نفس اش را قربانی کند.
هرگز عشق در شما متولد نمی شود،
تا مهیای از دست دادن سر خود نشوید. کمی عمیق تر در این گفتار غور کنید
در این فدا کردن سر دو بعدی وجود دارد: اول نابودی و دور ریختن غرور و منیت شماست، که جایگاهش در سر شما می باشد. برای همین است که غالباً توصیه می شود سرتان را بالا بگیرید، وقتی به کسی اهانت می کنید، به او نشان می دهید که کسی هستید، و او را وادار می کنید سرش را خم کند. سر سمبل غرور و منیت است. به همین علت است که وقتی به کسی سر می سپرید، سرتان را روی پاهای او می گذارید، چرا سر؟ اعضای دیگر در بدن هست، ولی سر است که سمبل غرور و منیت است. و شما با نهادن سرتان روی پاهای مردتان کاملاً خود را تسلیم و سر سپرده او می کنید. و برای همین است که وقتی از کسی عصبانی می شوید با لنگه کفش به سرش می کوبید
سر هم معنا و مترادف با نفس است، آنجا قلمرو اوست.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
اشـoshoـو:
#این_عشق_است_یا_اسارت
عشق مفهوم استحاله شدن مرکز را می دهد
فرد نفس پرست خودش را مرکز می داند. او می گوید من بایستی نجات یابد، ولو به بهای همه جهان. چنانچه لازم باشد همه را نابود می کنم. من خودم را حفظ می کنم. نفس مهاجم است. برای همین است که وقتی یک نفس پرست عشقش را به کسی می نمایاند، او را ویران می کند، او سعی در تخریب شخصیت دیگری دارد. در اینگونه عشق های کاذب انسانهای بی شماری فردیت خود را از دست داده اند.
شما معترفید که عاشق همسرتان هستید، ولی تمامی تلاشتان در جهت به مهار در آوردن و به مهمیز کشیدن فردیت اوست
شوهر سعی می کند فردیت زنش را سایه خود کند و او را تبدیل به چیزی کند که هر وقت هر نوع استفاده ای می خواهد از او بکند بدون میل خودش، بدون هیچ آزاری و اختیاری، بدون مقاومت در برابر خواسته های او
و زن نیز تلاش می کند که عیناً هیمن کارها را بکند. هر یک به روش خود به این بازی سیاست مدارانه ادامه می دهند
در تمام مدت زن سعی اش این است که شوهرش را به یک برده، به یک زن ذلیل تبدیل کند.
در امریکا، زنی شوهرش را تحت پیگرد قانونی قرار داد. انگشت این زن در یک حادثه رانندگی قطع شده بود و او از شوهرش ادعای یک میلیون دلار خسارت کرده بود. قاضی به شدت از شنیدن مبلغ مورد ادعا تعجب زده شده و گفت: من موافقم که تو باید خسارت بگیری چون مسئول حادثه نبوده ای، ولی حتی با در نظر گرفتن ضرری که متوجه تو شده این مبلغ سرسام آور است
زن پاسخ داد، این انگشت به هیچ وجه یک انگشت معمولی نیست، من عادت داشتم همسرم را روی این انگشت برقصانم!
زنان می کوشند که شوهرشان را زن ذلیل و توسری خور کنند و شوهران در تلاشند که زنان را تحت کنترل خود در آورند
بهمین دلیل است که دائماً در حال کشمکش و واکش و نزاع هستند
جنگی بزرگتر از جنگ های خانوادگی بین زن و شوهر در جهان سراغ ندارید. این یک جنگ ابدی است. تمام جنگ ها سرانجام به جایی ختم می شوند.
قطع نامه های صلح نوشته و امضاء می شوند و جنگ ها پایان می یابند
ولی جنگ بین زن و شوهر تا ابد ادامه دارد و هرگز پایان نمی پذیرد.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
#عشق_اثبات_وجود_خداست
درک و رسیدن به پدیده ی عشق،
از طریق قطب مخالف آسانتر است.
به همین دلیل است که مرد به سوی زن
و متقابلاً زن به سوی مرد جذب می شود.
مرد می تواند خاک مورد نیازش را در زن بیابد.
مرد می تواند از طریق زن به هستی متصل شود.
و زن نیز از طریق مرد در هستی ریشه می دواند.
آنها مکمل همدیگر هستند.
مرد به تنهایی یک نیمه است،
بشدت محتاج آنکه کامل شود.
زن نیز به تنهایی یک نیمه است.
وقتی که این دو نیمه به هم می رسند
و در همدیگر ادغام میشوند،
برای اولین بار احساس ریشه داشتن و
متصل بودن می کنند
و لذتی بزرگ وجود آنها را فرا می گیرد.
مرد صرفاً فقط در زن ریشه دار نمی شود.
بلکه مهمتر از آن، از طریق زن ریشه های مردبه خدا متصل می شوند.
زن به مثابه یک دروازه است.
مرد هم همین طور،
زن و مرد به مثابه ی دروازه هایی هستند
که به درگاه خداوند گشوده می شوند.
میل به عشق، میل به خداوند است.
شاید بفهمی،شاید هم نفهمی،
ولی میل به عشق، قاطعانه ترین نشانه برای اثبات وجود خداوند است.
گواه دیگری وجود ندارد.
چون انسان عشق می ورزد
پس خداوند وجود دارد
و چون انسان بدون عشق نمی تواند زندگی کند
پس خداوند وجود دارد.
#اشو
#عشق_رقص_زندگی
#این_عشق_است_یا_اسارت
عشق مفهوم استحاله شدن مرکز را می دهد
فرد نفس پرست خودش را مرکز می داند. او می گوید من بایستی نجات یابد، ولو به بهای همه جهان. چنانچه لازم باشد همه را نابود می کنم. من خودم را حفظ می کنم. نفس مهاجم است. برای همین است که وقتی یک نفس پرست عشقش را به کسی می نمایاند، او را ویران می کند، او سعی در تخریب شخصیت دیگری دارد. در اینگونه عشق های کاذب انسانهای بی شماری فردیت خود را از دست داده اند.
شما معترفید که عاشق همسرتان هستید، ولی تمامی تلاشتان در جهت به مهار در آوردن و به مهمیز کشیدن فردیت اوست
شوهر سعی می کند فردیت زنش را سایه خود کند و او را تبدیل به چیزی کند که هر وقت هر نوع استفاده ای می خواهد از او بکند بدون میل خودش، بدون هیچ آزاری و اختیاری، بدون مقاومت در برابر خواسته های او
و زن نیز تلاش می کند که عیناً هیمن کارها را بکند. هر یک به روش خود به این بازی سیاست مدارانه ادامه می دهند
در تمام مدت زن سعی اش این است که شوهرش را به یک برده، به یک زن ذلیل تبدیل کند.
در امریکا، زنی شوهرش را تحت پیگرد قانونی قرار داد. انگشت این زن در یک حادثه رانندگی قطع شده بود و او از شوهرش ادعای یک میلیون دلار خسارت کرده بود. قاضی به شدت از شنیدن مبلغ مورد ادعا تعجب زده شده و گفت: من موافقم که تو باید خسارت بگیری چون مسئول حادثه نبوده ای، ولی حتی با در نظر گرفتن ضرری که متوجه تو شده این مبلغ سرسام آور است
زن پاسخ داد، این انگشت به هیچ وجه یک انگشت معمولی نیست، من عادت داشتم همسرم را روی این انگشت برقصانم!
زنان می کوشند که شوهرشان را زن ذلیل و توسری خور کنند و شوهران در تلاشند که زنان را تحت کنترل خود در آورند
بهمین دلیل است که دائماً در حال کشمکش و واکش و نزاع هستند
جنگی بزرگتر از جنگ های خانوادگی بین زن و شوهر در جهان سراغ ندارید. این یک جنگ ابدی است. تمام جنگ ها سرانجام به جایی ختم می شوند.
قطع نامه های صلح نوشته و امضاء می شوند و جنگ ها پایان می یابند
ولی جنگ بین زن و شوهر تا ابد ادامه دارد و هرگز پایان نمی پذیرد.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
#عشق_اثبات_وجود_خداست
درک و رسیدن به پدیده ی عشق،
از طریق قطب مخالف آسانتر است.
به همین دلیل است که مرد به سوی زن
و متقابلاً زن به سوی مرد جذب می شود.
مرد می تواند خاک مورد نیازش را در زن بیابد.
مرد می تواند از طریق زن به هستی متصل شود.
و زن نیز از طریق مرد در هستی ریشه می دواند.
آنها مکمل همدیگر هستند.
مرد به تنهایی یک نیمه است،
بشدت محتاج آنکه کامل شود.
زن نیز به تنهایی یک نیمه است.
وقتی که این دو نیمه به هم می رسند
و در همدیگر ادغام میشوند،
برای اولین بار احساس ریشه داشتن و
متصل بودن می کنند
و لذتی بزرگ وجود آنها را فرا می گیرد.
مرد صرفاً فقط در زن ریشه دار نمی شود.
بلکه مهمتر از آن، از طریق زن ریشه های مردبه خدا متصل می شوند.
زن به مثابه یک دروازه است.
مرد هم همین طور،
زن و مرد به مثابه ی دروازه هایی هستند
که به درگاه خداوند گشوده می شوند.
میل به عشق، میل به خداوند است.
شاید بفهمی،شاید هم نفهمی،
ولی میل به عشق، قاطعانه ترین نشانه برای اثبات وجود خداوند است.
گواه دیگری وجود ندارد.
چون انسان عشق می ورزد
پس خداوند وجود دارد
و چون انسان بدون عشق نمی تواند زندگی کند
پس خداوند وجود دارد.
#اشو
#عشق_رقص_زندگی