عشق و نور
1.2K subscribers
441 photos
1.34K videos
22 files
588 links
بیداری معنوی با نرمین



لینک گروه سلام زندگی👇

https://t.me/salamzendgi7

لینک صوتی های نرمین👇


https://t.me/narminbgs
Download Telegram
خدا نداي باطن توست:
تو به هيچ راهنما و به هيچ آموزشي در مورد زندگي خود احتياج نداري. 
اما بايد يك كار را انجام دهي:
بايد به درون خويش روي آوري تا بتواني آن نداي آرام و آهسته را بشنوي.

زماني كه آن صدا را شنيدي و دانستي چگونه مي توان آنرا شنيد، زندگي ات كاملا دگرگون مي شود. 
آنگاه هركاري انجام دهي درست و شايسته خواهد بود.
انساني كه ندای باطن مي داند و مي تواند آنرا بشنود ناگزير از فضيلت و پاكدامني است.
وقتي آن ندا را بشنوي نمي تواني در خلاف جهت آن گام برداري، زيرا هيچكس تا به آن حد احمق نيست.
چنين حماقتي در تصور نمي گنجد. 
تو فقط بايد به درونت گوش دهي و از قلبت پيروي كني.

اين كار فضيلت واقعي، اخلاق و خوش اخلاقي واقعي است كه از عمق باطن تو برمي خيزد و چيزي نيست كه از بيرون بر تو تحميل شود.

#اشو
اشـoshoـو:
یک نفر عنان خشم خود را رها می کند، دیگری خشم خویش را سرکوب می کند،
کسی می ترسد و دیگری ترس خود را سرکوب می کند و نمایشی از شهامت ارائه می کند

اما هیچ یک از اینها به دگرگونی منجر نمی شود. وقتی که ترس وجود دارد:
باید مورد پذیرش قرار بگیرد،
سرکوب آن بیهوده است.

اگر درونت خشونتی هست، پوشاندنش با لایه ی عدم خشونت هیچ فایده ای ندارد.
فریاد کردن شعارهای عدم خشونت هیچ تغییری در وضعیت خشونت پدید نمی آورد. خشونت همچنان خشونت باقی میماند.

خشونت و بخشش دو روی یک سکه اند،
وقتی خشونت پذیرفته می شود روی دیگر سکه نمایان می شود،
وگرنه با سرکوب  یا انکار آن همیشه آن روی سکه پنهان می ماند.

نفس، آدمی است،
بی نفسی، الوهیت،
نفس، جهنم است،
فقدان نفس، بهشت.

#اشو
#راستگویی

دنیای زیبایی خواهد بود اگر ما قادر باشیم فرزندان خود را به پذیرش حقیقت دعوت کنیم

چنین واقعه‌ای رخ داد. چهار سال پیش زنی در بمبئی نزد من آمد. به من گفت که دچار مشکل بزرگی شده است. مشکل این بود که شوهرش او را خیلی دوست داشت، عشق او پایانی نداشت؛ ولی او ابداً قادر نبود شوهرش را دوست بدارد. عشق او هنوز با مردی بود که قبل از ازدواج او را می‌شناخت ـــ امروز هم عاشق آن مرد بود. آن مرد در آفریقا زندگی می‌کرد. این زن قادر نبود پس از ازدواج آن مرد را ببیند زیرا فقط پس از چهار یا شش سال توانسته بود برای چند روز به بمبئی بیاید.

آن زن به من گفت:
”شوهرم آنقدر مرا دوست دارد که این برای من یک بار گران شده است!
بهتر است که شوهرم مرا دوست نداشته باشد. من قادر نیستم به او عشق بدهم، زیرا تصویر آن مردی که عاشقش هستم هنوز در ذهن من نقش بسته. من حالا هیچ کاری با آن مرد ندارم و هیچ فایده‌ای ندارد و موضوع آن مرد نیست. من حالا برای شوهرم بسیار متاسف هستم؛ چکار باید بکنم؟”
و سپس با تلخی شروع کرد به گریستن!

به او گفتم که همه چیز را به شوهرش بگوید. با این عمل بسیار سبک خواهد شد
او پاسخ داد:
“شوهرم چه فکر خواهد کرد؟
او بسیار عاشق من بوده، و بیست سال از ازدواج ما گذشته است. این چیز تازه‌ای نیست. ولی ذهن من هنوز درگیر آن مرد است!”

من بازهم سعی کردم برایش توضیح دهم و او را متقاعد کنم که با گفتن حقیقت به شوهرش عملی بسیار عاشقانه برای خودش و شوهرش انجام خواهد داد. همچنین به او گفتم که من شوهرش را خوب می‌شناسم و او نزد من می‌آمده. زن بسیار ترسید!
عاقبت قبول کرد که تمام داستان را برای شوهرش بگوید…. و چنین هم کرد.

سپس وقتی باردیگر به بمبئی رفتم با آن زن ملاقاتی داشتم
او گفت:
“چیز بسیار عجیبی اتفاق افتاد. هرگز انتظارش را نداشتم. پس از اینکه تمام داستان را برای شوهرم گفتم، از همان‌روز عشق او به من بسیار عمیق‌تر و بیشتر شد. ما هرگز قبلاً‌ اینگونه به هم نزدیک نبودیم و پس از گفتن حقیقت به او بسیار سبک شدم. پس از آن، وقتی آن مرد از آفریقا بازگشت، شوهرم از او دعوت کرد در خانه‌ی ما اقامت کند
او هفت روز در خانه‌ی ما بود و شوهرم در آن هفت روز سعی داشت تا حد ممکن ما را تنها بگذارد تا بتوانیم بنشینیم و صحبت کنیم
بااین‌حال پس از هفت روز آن مرد از ذهن من بیرون رفت و آنچه در این بیست سال اتفاق نیفتاده بود، در آن هفت روز اتفاق افتاد؛ و علت آن تلاش قلبی شوهرم بود تا اجازه دهد نزدیک همدیگر زندگی کنیم.

زن ادامه داد، “شوهرم شروع کرد که تا جای ممکن از خانه دور باشد. درنتیجه، تصویر آن مرد در ذهنم پاک شد، زیرا هرآنچه که در مورد آن مرد تصور کرده بودم….
او یک مرد بسیار معمولی بود و من چیزی در شوهرم دیدم که هرگز قبلاً‌ نمی‌توانستم ببینم، زیرا هرگز سعی نکرده بود ـــ عشق او در تمام این مدت پایدار و مقاوم باقی ماند. اینک عشق او برای من کاملاً‌ روشن شده است.”

اگر نتوانیم معنی واقعی راستگویی را آموزش بدهیم….

و من یقین دارم که پدیده‌ای که در زندگی این زن اتفاق افتاد، هرگز نمی‌توانست اتفاق بیفتد اگر او حقیقت را به شوهرش نمی‌گفت. درجایی که لایه‌های دروغ دست‌نخورده‌ باقی مانده بود چنین اتفاقی نمی‌توانست بیفتد
آن مرد برای همیشه ذهن این زن را ترک کرد، آن موضوع تمام شده بود
و مهم‌ترین اتفاقی که افتاد این بود که شوهرش به او بسیار نزدیک شده بود
آن مرد دیگر رفته بود و وضعیت چنان روشن شده بود که آن دیواری که قبلاً بین او و شوهرش وجود داشت نابود شده بود. هیچ احساس گناهی وجود نداشت، نه زخمی و نه رازی بین آنها باقی نمانده بود. همه‌چیز سبک شده بود

فقط وقتی که ما چیزها را پنهان می‌کنیم، بر قلب ما سنگینی می‌کنند.

بنابراین،‌ من احساس می‌کنم که تمام سیستم آموزشی ما بر دروغ استوار است و ما در این نظام هیچ فضایی به حقیقت نمی‌دهیم

ادامه دارد.....

#اشو
انقلاب در آموزش‌وپرورش
دیانت واقعی یك روند دگرگونی است،
مسئله‌ی باور داشتن به عیسی مسیح یا باورداشتن محمد یا باورداشتن كریشنا نیست كه بتوانند تو را نجات دهند.
این فقط یك تسلی است تا تو بتوانی با آن تسلی، زندگیت را همانطور كه مایلی ادامه بدهی.

یك سالك اصیل می‌كوشد روش‌هایی بیابد تا زشتی‌هایش را به زیبایی‌ها، خشونت‌هایش را به عدم خشونت و بی‌رحمی‌هایش را به مهربانی
و نفرتش را به عشق متحول سازد.

معجزه‌ی واقعی، تبدیل آب به شراب نیست
معجزه‌ی واقعی تبدیل نفرت به عشق است، تغییردادن ناخودآگاهی‌ات است به خودآگاهی

معجزه‌ی واقعی این است و این باید توسط خودت انجام شود. هیچكس دیگر نمی‌تواند آن را انجام دهد
چیزهایی وجود دارند كه نمی‌تواند از طرف تو انجام شوند.

#اشو
اشـoshoـو:
#چرا_در_پی_اصول_هستی؟

شاید دلیلش را ندانی، دلیلش این است که:
با اصول به آگاهی نیازی نداری.

اگر از طریق اصول زندگی کنی نیازی نداری هوشیار باشی،
در حالیکه برای حقیقی زندگی کردن 
باید هر لحظه آگاه باشی،
حقیقت قاعده نیست ،
چیزی حقیقی است
که از آگاهی ات زاده شود.

عدم خشونت یک قاعده نیست ،
اگر آگاه باشی نمی توانی خشن باشی .

تفاوتش را درک کن.
 
#اشو
#اسرار_تانترا


کسی که به ذهن می چسبد
و با آن هویت می گیرد
نمی تواند حقیقت ورای ذهن را مشاهده کند
هر کس که سعی در تمرین قوانین بودا دارد، حقیقت ورای تمرین را درک نمی کند
تمام تمرینها و هر آنچه انجام می دهید  از ذهن است.
فقط مشاهده گری ( تماشاگر بودن ) از ذهن نیست.

این را به یاد بسپار:

حتی وقتی که مدیتیشن می کنی
#تماشاگر_بمان،
مدام آنچه که رخ می دهد را ببین.

#اشو
#عصیان
#انقلاب،سیاسی است و #عصیان ، روحانی.
انقلاب انتقام است.
همه چیز را به نابودی می کشاند و حکومت را تغییر می دهد.
اما مردم کاملا نا آگاهند.
هر کاری انجام دهند در نهایت به شکست می انجامد.
انقلاب فرانسه به شکست انجامید. انقلاب روسیه و چین نیز به شکست انجامیدند.
و عصیان همیشه پیروز شده اما عصیان امری فردی است.
ما در دنیا به عصیانگرانی بیشتر و انقلابیونی کمتر نیازمندیم.
انقلاب خشونت است و عصیان عدم خشونت.
عصیان هیچ کاری با دنیای بیرون ندارد
اما در همان حال دنیای بیرون را دگرگون می کند،
زیرا اگر دنیای درون دگرگون شود،
باعث دگرگونی هایی بسیار در دنیای بیرون می شود.
اما این هدف نیست، یک پیامد است.
حتی اگر فقط یک نفر دگرگون شود.

#اشو
انقلاب در آموزش‌وپرورش
فصل هشتم


من احساس می‌کنم که تمام سیستم آموزشی ما بر دروغ استوار است و ما در این نظام هیچ فضایی به حقیقت نمی‌دهیم؛ ولی حقیقت را هدف خود ساخته‌ایم. تمام مدیریت ما بر این اساس است. تمام ترتیبات بر اساس خشونت هستند ولی هدف غیرخشن‌بودن است! در تمام این ساختار هیچ صداقتی وجود ندارد، ولی ما پیوسته در مورد صداقت حرف می‌زنیم. درنهایت آنچه رخ داده این است که:
هرچه بی‌صداقتی بیشتری در ذهن وجود داشته باشد، توهم صداقت هم بزرگتر خواهد بود.

آن شعار “صداقت در دین” که بالای درهای ما نوشته شده می‌تواند آمادگی بیشتری برای عدم صداقت ما باشد. معنی آن این است که می‌توان از صداقت برای ادامه‌ی کذب و دروغ استفاده شود. ولی ما از این نکته هشیار نیستیم. علت آن این است که ما برای آینده هدف‌گذاری کرده‌ایم.

من آن سیستم آموزشی را دوست دارم که در آن، هدف، زندگیِ روز‌به روز باشد. هیچ چیزی مثل آینده در آن وجود نداشته باشد: هرآنچه را که من امروز زندگی می‌کنم، تمامش همین باشد
ما باید چنین فضایی را در موسسات آموزشی خود خلق کنیم که به ما کمک خواهد کرد که درک کنیم و تشخیص دهیم که حقیقت هرچقدر هم که سخت و سنگین باشد، فقط باید به کسانی احترام بگذاریم که حقیقت را می گویند. حقیقت هرچقدر هم که بی‌رحم و بی‌تفاوت به‌نظر برسد،  فقط به حقیقت باید احترام گذاشت. از همان اولین روز یادگیری دانش‌آموزان، تمام تلاش‌های باید در جهت افزایش تشخیص و دانش ما برای شناختن حقیقت باشد. ما باید بدانیم که چگونه دروغ‌ها را افشا کنیم و اینکه بدانیم چرا باید دروغ‌ها افشا شوند. تلاش ما باید برای افزودن احترام و شرافت به حقیقت باشد.
جغرافی، ریاضیات، شیمی و فیزیک آنقدر اهمیت ندارند که هشیاری مراقبه‌گون اهمیت دارد.

ادامه دارد.....

#اشو
انقلاب در آموزش‌وپرورش
اگر جدّی هستی، بیمار هستی
من گمان نمی کنم که جهان هستی بخواهد تو جدّی باشی

من یک درخت جدّی ندیده ام
من یک پرنده جدّی ندیده ام
یک طلوع جدّی ندیده ام
یک شب پر ستاره جدّی ندیده ام

به نظر می‌رسد که این ها هرکدام به روش خودشان درحال خندیدن هستند

#اشو
عشق زمانی خشنود است
که چیزی می بخشد
و نَفس زمانی خشنود است
كه چیزی میگیرد.

#اشو
عشق ورزی هرگز نباید تحمیل شود
هر گز نباید یک تلاش باشد
ابداً نباید در ذهن باشد.

شما فقط بازی می کنید، می رقصید،
آواز می خوانید، لذت می برید.....
اگر چنین اتفاقی بیفتد زیباست
زمانی که عشق رخ بدهد، زیبایی دارد.
زمانی که رخ دادن آن تحمیل شود،
زشت است.

#اشو