خدا چیست؟
خدا چیست این پرسشی است که از چند ذهن برخاسته است؟ دیروز مرد جوانی همین را از من میپرسیدــ و این پرسش به گونهای است كه گویی خداوند چیزی است، جدا و متفاوت از پرسنده، و گویی كه میتوان خدا را مانند سایر اشیاء به دست آورد! همین فكر دستیابی به خداوند، عبث است، و همچنین فكر فهمیدن او. ــ زیرا او در هر سلّول فرد وجود دارد.
آن یكتا در درون هر كس هست. درست تر بگویم: من وجود ندارم، فقط او هست. خداوند نامی است برای آنچه که وجود دارد. او چیزی در درون این هستی نیست، او خودش همه چیز این هستی است. او صاحب جهان هستی نیست، بلكه خودِ جهان هستی در اوست.
خدا نامی است برای آنچه كه وجود دارد، نامی برای جهان هستی، برای آن بی نام. بنابرین، خدا را نباید جست، زیرا خود جوینده در او قرار دارد. فرد فقط میتواند در او گم شود.
و این گمشدن، یعنی دستیابی به او. داستانی هست: یك ماهی از شنیدن نام اقیانوس كه بارها و بارها تكرار میشد، به ستوه آمده بود! روزی از ماهیان دیگر پرسید، "من مدتهاست كه نام اقیانوس را میشنوم، ولی این اقیانوس چیست؟ و كجاست؟"
ملكه ماهیان پاسخ داد، "زایش تو، زندگی تو، دنیای تو در اقیانوس است. اقیانوس همان بودش تو است. اقیانوس هم در درون و بیرون تو قرار دارد. تو از اقیانوس ساخته شدهای و اقیانوس پایان تو است. اقیانوس تو را هر لحظه در بر گرفته است."
خداوند همه را در هر لحظه فرا گرفته است، ولی ما آگاه نیستیم ـــ برای همین است كه او دیده نمیشود.
ناخودآگاهی، دنیاست؛ آگاهی، خداست.
#اوشو
خدا چیست این پرسشی است که از چند ذهن برخاسته است؟ دیروز مرد جوانی همین را از من میپرسیدــ و این پرسش به گونهای است كه گویی خداوند چیزی است، جدا و متفاوت از پرسنده، و گویی كه میتوان خدا را مانند سایر اشیاء به دست آورد! همین فكر دستیابی به خداوند، عبث است، و همچنین فكر فهمیدن او. ــ زیرا او در هر سلّول فرد وجود دارد.
آن یكتا در درون هر كس هست. درست تر بگویم: من وجود ندارم، فقط او هست. خداوند نامی است برای آنچه که وجود دارد. او چیزی در درون این هستی نیست، او خودش همه چیز این هستی است. او صاحب جهان هستی نیست، بلكه خودِ جهان هستی در اوست.
خدا نامی است برای آنچه كه وجود دارد، نامی برای جهان هستی، برای آن بی نام. بنابرین، خدا را نباید جست، زیرا خود جوینده در او قرار دارد. فرد فقط میتواند در او گم شود.
و این گمشدن، یعنی دستیابی به او. داستانی هست: یك ماهی از شنیدن نام اقیانوس كه بارها و بارها تكرار میشد، به ستوه آمده بود! روزی از ماهیان دیگر پرسید، "من مدتهاست كه نام اقیانوس را میشنوم، ولی این اقیانوس چیست؟ و كجاست؟"
ملكه ماهیان پاسخ داد، "زایش تو، زندگی تو، دنیای تو در اقیانوس است. اقیانوس همان بودش تو است. اقیانوس هم در درون و بیرون تو قرار دارد. تو از اقیانوس ساخته شدهای و اقیانوس پایان تو است. اقیانوس تو را هر لحظه در بر گرفته است."
خداوند همه را در هر لحظه فرا گرفته است، ولی ما آگاه نیستیم ـــ برای همین است كه او دیده نمیشود.
ناخودآگاهی، دنیاست؛ آگاهی، خداست.
#اوشو
نخست به سکوت برس ، آن وقت سخنانت نیرو و انرژی عظیمی را حمل میکنند ؛
آن وقت هر چه را که بگویی یا نگویی اهمیت خواهند داشت ؛ هر سخن تو یک شعر می شود.
ولی تو وسواس حرف زدن داری ، حرف زدنت یک برونریزی ؛ یک پاکسازی و تمیز کردن است.
ولی چرا خودت را روی دیگران تمیز میکنی؟!
چرا تمام انرژیهای منفی را روی دیگران میریزی؟
درها را ببند و تا دلت میخواهد با خودت حرف بزن.
خوب خواهد بود زیرا در هر حال این همان کاری است که همیشه میکنی!
ولی وقتی با دیگران چنین میکنی ، متوجه نیستی که چه کار بیمعنی ای انجام میدهی.
آنگاه رفته رفته ، هر چه آگاهتر شوی ، کلمات بیشتری ناپدید میشوند ، ابرها ناپدید میشوند.
وقتی آسمان درونات بیابر شد ، وقتی چشمانات بدون کلام و خالی از افکار شد ، و دهانات پر از سکوت گشت ، آنوقت چشم داری ، گوش داری ، آنوقت حسهایت کاملاً
خالی هستند ، ابزار نقلیه و ارتباط هستند.
آنگاه ارتباط دل با دل ممکن میگردد.
#اوشو
آن وقت هر چه را که بگویی یا نگویی اهمیت خواهند داشت ؛ هر سخن تو یک شعر می شود.
ولی تو وسواس حرف زدن داری ، حرف زدنت یک برونریزی ؛ یک پاکسازی و تمیز کردن است.
ولی چرا خودت را روی دیگران تمیز میکنی؟!
چرا تمام انرژیهای منفی را روی دیگران میریزی؟
درها را ببند و تا دلت میخواهد با خودت حرف بزن.
خوب خواهد بود زیرا در هر حال این همان کاری است که همیشه میکنی!
ولی وقتی با دیگران چنین میکنی ، متوجه نیستی که چه کار بیمعنی ای انجام میدهی.
آنگاه رفته رفته ، هر چه آگاهتر شوی ، کلمات بیشتری ناپدید میشوند ، ابرها ناپدید میشوند.
وقتی آسمان درونات بیابر شد ، وقتی چشمانات بدون کلام و خالی از افکار شد ، و دهانات پر از سکوت گشت ، آنوقت چشم داری ، گوش داری ، آنوقت حسهایت کاملاً
خالی هستند ، ابزار نقلیه و ارتباط هستند.
آنگاه ارتباط دل با دل ممکن میگردد.
#اوشو
نخست به سکوت برس ، آن وقت سخنانت نیرو و انرژی عظیمی را حمل میکنند ؛
آن وقت هر چه را که بگویی یا نگویی اهمیت خواهند داشت ؛ هر سخن تو یک شعر می شود.
ولی تو وسواس حرف زدن داری ، حرف زدنت یک برونریزی ؛ یک پاکسازی و تمیز کردن است.
ولی چرا خودت را روی دیگران تمیز میکنی؟!
چرا تمام انرژیهای منفی را روی دیگران میریزی؟
درها را ببند و تا دلت میخواهد با خودت حرف بزن.
خوب خواهد بود زیرا در هر حال این همان کاری است که همیشه میکنی!
ولی وقتی با دیگران چنین میکنی ، متوجه نیستی که چه کار بیمعنی ای انجام میدهی.
آنگاه رفته رفته ، هر چه آگاهتر شوی ، کلمات بیشتری ناپدید میشوند ، ابرها ناپدید میشوند.
وقتی آسمان درونات بیابر شد ، وقتی چشمانات بدون کلام و خالی از افکار شد ، و دهانات پر از سکوت گشت ، آنوقت چشم داری ، گوش داری ، آنوقت حسهایت کاملاً
خالی هستند ، ابزار نقلیه و ارتباط هستند.
آنگاه ارتباط دل با دل ممکن میگردد.
#اوشو
آن وقت هر چه را که بگویی یا نگویی اهمیت خواهند داشت ؛ هر سخن تو یک شعر می شود.
ولی تو وسواس حرف زدن داری ، حرف زدنت یک برونریزی ؛ یک پاکسازی و تمیز کردن است.
ولی چرا خودت را روی دیگران تمیز میکنی؟!
چرا تمام انرژیهای منفی را روی دیگران میریزی؟
درها را ببند و تا دلت میخواهد با خودت حرف بزن.
خوب خواهد بود زیرا در هر حال این همان کاری است که همیشه میکنی!
ولی وقتی با دیگران چنین میکنی ، متوجه نیستی که چه کار بیمعنی ای انجام میدهی.
آنگاه رفته رفته ، هر چه آگاهتر شوی ، کلمات بیشتری ناپدید میشوند ، ابرها ناپدید میشوند.
وقتی آسمان درونات بیابر شد ، وقتی چشمانات بدون کلام و خالی از افکار شد ، و دهانات پر از سکوت گشت ، آنوقت چشم داری ، گوش داری ، آنوقت حسهایت کاملاً
خالی هستند ، ابزار نقلیه و ارتباط هستند.
آنگاه ارتباط دل با دل ممکن میگردد.
#اوشو
💙💜💚 معجزهی سکوت درونی📚:
🌛مراقبه هاله محافظتی 🌜
این تکنیک بسیار قدرتمند میباشد، حتی با انجام یک بار تمرین، تاثیر آن را خواهید دید. زمان اين مراقبه: هر شب قبل از خواب و صبحها اولين کار بعد از بيدار شدن از خواب
مدت زمان: چهار تا پنج دقيقه
✅ مرحله اول شب: 🌚
روی تخت خود بنشينيد و يِک هاله حفاظتی اطراف بدن خود در نظر بگيريد. اين لايه بايد چيزی حدود 10 تا 20 سانت با بدن فاصله داشته باشد. شکل آن مثل بدن خودتان است و به همان صورت بدن شما را در بر گرفته است و آن را حفاظت میکند. درست مانند يک غلاف.
بعد در حالی که اين حس را در خودتان بوجود آورديد به خواب برويد. فکر کنيد اين هاله عين يک پتو بدنتان را میپوشاند و باعث میشود تا نگرانی و اضطراب راهی برای ورود به جسمتان نداشته باشند. با خود اعلام کنيد هيچ موجی از بيرون نمیتواند شما را تحت تاثير قرار دهد. وقتی به خواب رفتيد اين تصوير در ناخودآگاه شما نقش بسته و باقی میماند.
✅ مرحله دوم : صبح 🌞
وقتی احساس کرديد که کاملاً از خواب بيدار شديد، بدون اينکه چشمانتان را باز کنيد فقط همين هاله را در اطراف بدن خود در نظر بگيريد و ببينيد که عين يک غلاف حفاظتی شما را در بر گرفته است. اين تصور را برای چهار تا پنج دقيقه با خود داشته باشيد و بعد از رختخواب بيرون بياييد.
✅ مرحله سوم: 🌝✨🌚
هر زمانی در طول روز که بخاطر آورديد، اين غلاف را حس کنيد. هر کجا که شد فقط خيلی ريلکس دوباره خود را در درون آن حس کنيد. برای تمام ما تخليه انرژی و خستگی در طول روز اتفاق میافتد چون نمیدانيم که چطور از خودمان محافظت کنيم.
کسانی که در اطراف ما هستند به وسيله امواج و ارتعاشات مختلفی که دارند روی ما تاثير میگذارند. شخصی از کنار شما میگذرد و انرژی منفیای را به سوی شما رها میکند. اگر قرار باشد شما مرتب اين انرژیها را دريافت کرده و آنها روی شما اثر بگذارند، شما دائما در مرز مشکلات روحی و روانی قرار میگیرید و دچار مشکل میشوید.
مراقبههای مختلف شما را به شدت حساس میکنند. انجام اين تمرين شما را بخوبی محافظت میکند. اين تمرين را مخصوصا بعد از مراقبههای عميق انجام دهيد تا انرژی خوبی را که در طول مراقبه بدست آورديد، حفظ کنيد. #اوشو
@OCEAN_OM✨🧚♀
💯 با مراقبه همه چیز تغییر میکند 🔷🔹🔹
سوال: در مراقبه، غالباً درد جسمانی اختلال ایجاد میکند. آیا ممکن است در مورد مراقبه روی درد، وقتی که درد وجود دارد، صحبت کنید..
پاسخ اشو:
اگر احساس درد داری، به آن توجه کن، هیچ کاری نکن. توجه یک شمشیر تیز است همه چیز را قطع میکند.فقط به آن درد توجه کن. برای #نمونه، در آخرین بخش از مراقبه، در سکوت نشستهای و حرکت نمیکنی و مشکلات زیادی را در بدن حس میکنی.
احساس میکنی که پایت به خواب رفته، احساس میکنی که مورچهها روی بدنت راه میروند و بارها نگاه کردهای مورچهای وجود نداشته! آن مورمور در درون است، نه در بیرون. چه باید بکنی؟ حس میکنی که پاهایت مرده اند تماشایشان کن، فقط تمام توجهات را به آن بده.
احساس خارش داری نخاران! خاراندن کمکی نخواهد کرد. فقط به آن توجه کن. حتی چمشانت را باز نکن. فقط در درون به آن توجه کن و فقط صبر کن و تماشا کن؛ و ظرف چند ثانیه آن خارش برطرف میشود. هر اتفاقی که بیفتد حتی اگر احساس درد شدید در شکم یا سرت داشته باشی، زیرا در مراقبه تمام بدن تغییر میکند.
شیمی بدن تغییر میکند. اتفاقات تازهای رخ میدهند؛ بدن در یک آشوب قرار دارد.گاهی اوقات شکم تحت تاثیر قرار میگیرد زیرا شما در شکم بسیاری از عواطف را سرکوب کردهاید و گاهی اوقات احساس حال به هم خوردگی و استفراغ داری.گاهی احساس درد شدیدی در سر داری، زیرا مراقبه ساختار درونی مغز تو را تغییر میدهد.
با انجام مراقبه واقعاً در یک آشوب به سر میبرید.پس چه باید بکنی؟ فقط آن درد را در سرت ببین: آن را تماشا کن. تو یک تماشاچی باش. رفته رفته همه چیز به زیبایی و وقار آرام میگیرد، اما زمانی که آن را نشناسی باور نخواهی کرد. آن درد در سرت بر طرف میشود زیرا آن انرژی که تولید درد میکرد اگر مشاهده شود، همان انرژی به لذت تبدیل میشود.
درد و عدم درد از یک انرژی هستند. و اگر بتوانی در سکوت بنشینی و به اختلال ها توجه کنی،تمامی اختلالات از بین خواهند رفت. و زمانی که تمام اختلالات ناپدید شدند، ناگهان هشیار میشوی که تمام بدن ناپدید شده است.
در واقع، چه اتفاقی افتاده؟ چرا چنین چیزها اتفاق میافتادند و زمانی که مراقبه نمیکنی این چیزها دربدن اتفاق نمیافتند. تمام روزدست تو هرگز خارش پیدا نمیکند، دردی در سرت نداری و شکمت هیچ مشکلی ندارد و پاها رو به راه هستند. همه چیز میزان است. واقعاً شده؟ چرا در مراقبه این چیزها به شکل ناگهانی شروع میشوند؟
ادامه 👇👇👇
🌛مراقبه هاله محافظتی 🌜
این تکنیک بسیار قدرتمند میباشد، حتی با انجام یک بار تمرین، تاثیر آن را خواهید دید. زمان اين مراقبه: هر شب قبل از خواب و صبحها اولين کار بعد از بيدار شدن از خواب
مدت زمان: چهار تا پنج دقيقه
✅ مرحله اول شب: 🌚
روی تخت خود بنشينيد و يِک هاله حفاظتی اطراف بدن خود در نظر بگيريد. اين لايه بايد چيزی حدود 10 تا 20 سانت با بدن فاصله داشته باشد. شکل آن مثل بدن خودتان است و به همان صورت بدن شما را در بر گرفته است و آن را حفاظت میکند. درست مانند يک غلاف.
بعد در حالی که اين حس را در خودتان بوجود آورديد به خواب برويد. فکر کنيد اين هاله عين يک پتو بدنتان را میپوشاند و باعث میشود تا نگرانی و اضطراب راهی برای ورود به جسمتان نداشته باشند. با خود اعلام کنيد هيچ موجی از بيرون نمیتواند شما را تحت تاثير قرار دهد. وقتی به خواب رفتيد اين تصوير در ناخودآگاه شما نقش بسته و باقی میماند.
✅ مرحله دوم : صبح 🌞
وقتی احساس کرديد که کاملاً از خواب بيدار شديد، بدون اينکه چشمانتان را باز کنيد فقط همين هاله را در اطراف بدن خود در نظر بگيريد و ببينيد که عين يک غلاف حفاظتی شما را در بر گرفته است. اين تصور را برای چهار تا پنج دقيقه با خود داشته باشيد و بعد از رختخواب بيرون بياييد.
✅ مرحله سوم: 🌝✨🌚
هر زمانی در طول روز که بخاطر آورديد، اين غلاف را حس کنيد. هر کجا که شد فقط خيلی ريلکس دوباره خود را در درون آن حس کنيد. برای تمام ما تخليه انرژی و خستگی در طول روز اتفاق میافتد چون نمیدانيم که چطور از خودمان محافظت کنيم.
کسانی که در اطراف ما هستند به وسيله امواج و ارتعاشات مختلفی که دارند روی ما تاثير میگذارند. شخصی از کنار شما میگذرد و انرژی منفیای را به سوی شما رها میکند. اگر قرار باشد شما مرتب اين انرژیها را دريافت کرده و آنها روی شما اثر بگذارند، شما دائما در مرز مشکلات روحی و روانی قرار میگیرید و دچار مشکل میشوید.
مراقبههای مختلف شما را به شدت حساس میکنند. انجام اين تمرين شما را بخوبی محافظت میکند. اين تمرين را مخصوصا بعد از مراقبههای عميق انجام دهيد تا انرژی خوبی را که در طول مراقبه بدست آورديد، حفظ کنيد. #اوشو
@OCEAN_OM✨🧚♀
💯 با مراقبه همه چیز تغییر میکند 🔷🔹🔹
سوال: در مراقبه، غالباً درد جسمانی اختلال ایجاد میکند. آیا ممکن است در مورد مراقبه روی درد، وقتی که درد وجود دارد، صحبت کنید..
پاسخ اشو:
اگر احساس درد داری، به آن توجه کن، هیچ کاری نکن. توجه یک شمشیر تیز است همه چیز را قطع میکند.فقط به آن درد توجه کن. برای #نمونه، در آخرین بخش از مراقبه، در سکوت نشستهای و حرکت نمیکنی و مشکلات زیادی را در بدن حس میکنی.
احساس میکنی که پایت به خواب رفته، احساس میکنی که مورچهها روی بدنت راه میروند و بارها نگاه کردهای مورچهای وجود نداشته! آن مورمور در درون است، نه در بیرون. چه باید بکنی؟ حس میکنی که پاهایت مرده اند تماشایشان کن، فقط تمام توجهات را به آن بده.
احساس خارش داری نخاران! خاراندن کمکی نخواهد کرد. فقط به آن توجه کن. حتی چمشانت را باز نکن. فقط در درون به آن توجه کن و فقط صبر کن و تماشا کن؛ و ظرف چند ثانیه آن خارش برطرف میشود. هر اتفاقی که بیفتد حتی اگر احساس درد شدید در شکم یا سرت داشته باشی، زیرا در مراقبه تمام بدن تغییر میکند.
شیمی بدن تغییر میکند. اتفاقات تازهای رخ میدهند؛ بدن در یک آشوب قرار دارد.گاهی اوقات شکم تحت تاثیر قرار میگیرد زیرا شما در شکم بسیاری از عواطف را سرکوب کردهاید و گاهی اوقات احساس حال به هم خوردگی و استفراغ داری.گاهی احساس درد شدیدی در سر داری، زیرا مراقبه ساختار درونی مغز تو را تغییر میدهد.
با انجام مراقبه واقعاً در یک آشوب به سر میبرید.پس چه باید بکنی؟ فقط آن درد را در سرت ببین: آن را تماشا کن. تو یک تماشاچی باش. رفته رفته همه چیز به زیبایی و وقار آرام میگیرد، اما زمانی که آن را نشناسی باور نخواهی کرد. آن درد در سرت بر طرف میشود زیرا آن انرژی که تولید درد میکرد اگر مشاهده شود، همان انرژی به لذت تبدیل میشود.
درد و عدم درد از یک انرژی هستند. و اگر بتوانی در سکوت بنشینی و به اختلال ها توجه کنی،تمامی اختلالات از بین خواهند رفت. و زمانی که تمام اختلالات ناپدید شدند، ناگهان هشیار میشوی که تمام بدن ناپدید شده است.
در واقع، چه اتفاقی افتاده؟ چرا چنین چیزها اتفاق میافتادند و زمانی که مراقبه نمیکنی این چیزها دربدن اتفاق نمیافتند. تمام روزدست تو هرگز خارش پیدا نمیکند، دردی در سرت نداری و شکمت هیچ مشکلی ندارد و پاها رو به راه هستند. همه چیز میزان است. واقعاً شده؟ چرا در مراقبه این چیزها به شکل ناگهانی شروع میشوند؟
ادامه 👇👇👇
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رازی که باید دوستش بداری
"زندگی یک راز است، نه یک سوال. نه معمایی که باید حل شود، نه سوالی که باید به آن پاسخ داد، بلکه رازی است که باید زندگی کرد، رازی که باید دوست داشت، رازی که باید رقصید."
#اوشو
"زندگی یک راز است، نه یک سوال. نه معمایی که باید حل شود، نه سوالی که باید به آن پاسخ داد، بلکه رازی است که باید زندگی کرد، رازی که باید دوست داشت، رازی که باید رقصید."
#اوشو
هرگاه فرصتی برای عشق ورزیدن مییابی، نگذار از کف برود، از آن استفاده کن.
برای مثال در جادهای راه میروی و سنگی وسط جاده قرار دارد، آن را به کناری بگذار.
این فرصتی کاملاً رایگان است.
چه مراقبه ای کم خرج تر از این میتواند وجود داشته باشد؟ کسی چه میداند چه کسی از آن جاده گذر خواهد کرد و چه کسی توسط آن سنگ مجروح خواهد شد!
تو عملی عاشقانه انجام دادهای.
در زندگی چیزهای بسیار جزئی میتوانند تخم عشق را در درون شما بکارند، کارهای بسیار کوچک و جزیی.
هیچ فرصتی را برای بیدار کردن مرکز دوستی و عشق درونتان از دست ندهید.
در طول روز، حتماً یکی دو عمل انجام دهید که توقع چیزی در برابر آن نداشته باشید. اینها اعمال عاشقانه خواهند بود و این ها به تو کمک خواهند کرد تا عشق در وجودت زاده شود.
#اوشو
💎خنده چگونه باعث شفای بدن می شود؟
وقتی پزشكان به نورمن كازينز گفتند كه به بيماری " آنكيلو اسپونديليتيس " مبتلاست اضافه كردند كه هيچ كمكی نمی توانند به او بكنند و بايد آماده باشد كه بعد از دوره ای درد جانكاه از دنيا برود.
كازينز اتاقی در يک هتل گرفت و هر فيلم خنده داری را كه می توانست پيدا كند كرايه كرد.
او بارها و بارها نشست و اين فيلم ها را تماشا كرد و از ته دل خنديد. پس از شش ماه خنده درمانی ای كه خودش برای خودش تجويز كرد پزشكان در نهايت تعجب دريافتند كه بیماری او كاملا درمان شده و هيچ اثری از آن نيست...!
اين نتيجه حيرت انگيز باعث شد تا كازينز كتاب آناتومی يك بيماری را بنويسد و منتشر كند. سپس او پژوهش گسترده ای پيرامون كاركرد آندورفين ها آغاز كرد.
آندورفين ها مواد شيميايي ای هستند كه وقتی می خنديم در مغز آزاد می شوند. آن ها همان تركيب شیمیایی مورفين و هروئین را دارند و ضمن اين كه اثر آرام بخشی روی بدن می گذارند، سيستم ایمنی بدن را تقويت می كنند.
اين امر توضيح می دهد كه چرا آدم های شاد به ندرت بيمار می شوند و خیلی جوان به نظر میرسند در حالی كه کسانی كه مدام گله و شكايت می كنند اغلب اوقات بيمار هستند...!
برای مثال در جادهای راه میروی و سنگی وسط جاده قرار دارد، آن را به کناری بگذار.
این فرصتی کاملاً رایگان است.
چه مراقبه ای کم خرج تر از این میتواند وجود داشته باشد؟ کسی چه میداند چه کسی از آن جاده گذر خواهد کرد و چه کسی توسط آن سنگ مجروح خواهد شد!
تو عملی عاشقانه انجام دادهای.
در زندگی چیزهای بسیار جزئی میتوانند تخم عشق را در درون شما بکارند، کارهای بسیار کوچک و جزیی.
هیچ فرصتی را برای بیدار کردن مرکز دوستی و عشق درونتان از دست ندهید.
در طول روز، حتماً یکی دو عمل انجام دهید که توقع چیزی در برابر آن نداشته باشید. اینها اعمال عاشقانه خواهند بود و این ها به تو کمک خواهند کرد تا عشق در وجودت زاده شود.
#اوشو
💎خنده چگونه باعث شفای بدن می شود؟
وقتی پزشكان به نورمن كازينز گفتند كه به بيماری " آنكيلو اسپونديليتيس " مبتلاست اضافه كردند كه هيچ كمكی نمی توانند به او بكنند و بايد آماده باشد كه بعد از دوره ای درد جانكاه از دنيا برود.
كازينز اتاقی در يک هتل گرفت و هر فيلم خنده داری را كه می توانست پيدا كند كرايه كرد.
او بارها و بارها نشست و اين فيلم ها را تماشا كرد و از ته دل خنديد. پس از شش ماه خنده درمانی ای كه خودش برای خودش تجويز كرد پزشكان در نهايت تعجب دريافتند كه بیماری او كاملا درمان شده و هيچ اثری از آن نيست...!
اين نتيجه حيرت انگيز باعث شد تا كازينز كتاب آناتومی يك بيماری را بنويسد و منتشر كند. سپس او پژوهش گسترده ای پيرامون كاركرد آندورفين ها آغاز كرد.
آندورفين ها مواد شيميايي ای هستند كه وقتی می خنديم در مغز آزاد می شوند. آن ها همان تركيب شیمیایی مورفين و هروئین را دارند و ضمن اين كه اثر آرام بخشی روی بدن می گذارند، سيستم ایمنی بدن را تقويت می كنند.
اين امر توضيح می دهد كه چرا آدم های شاد به ندرت بيمار می شوند و خیلی جوان به نظر میرسند در حالی كه کسانی كه مدام گله و شكايت می كنند اغلب اوقات بيمار هستند...!