#الاستغاثة_بالأموات


قال العلامة الداعية الشيخ محمود خطاب السبكي المالكي الأشعري، رحمه الله، في «المنهل العذب المورود في شرح سنن أبي داود» (ج/ 9، ص/ 70) نقلا عن الإمام الشوكاني من كتابه(نيل الأوطار):


«وكم قد سرى عن تشييد أبنية القبور وتحسينها من مفاسد، يبكي لها الإسلام ! منها: اعتقاد الجهلة لها كاعتقاد الكفار للأصنام وعَظُمَ ذلك، فظنوا أنها قادرةٌ على جلب النفع ودفع الضر، فجعلوها مقصدا لطلب قضاء الحوائج، وملجأ لنجاح المطالب، وسألوا منها ما يسأله العِبَادُ مِن ربهم، وشَدُّوا إليها الرِّحالَ، وتمَسَّحوا بها واستغاثوا.

وبالجملة إنهم لم يَدَعوا شيئا مما كانت الجاهلية تَفعله بالأصنام إلا فعلوه، فإنا لله وإنا إليه راجعون. ومع هذا المنكر الشنيع والكفر الفظيع لا نجد من يغضب لله، ويَغَارُ حَمِيَّةً للدين الحنيف، لا عالِمًا ولا متعلما ولا أميرا ولا وزيرا ولا ملِكا.

وقد تواردَ إلينا من الأخبار ما لا يشك معه أن كثيرا من هؤلاء القبوريين أو أكثرهم إذا توجهتْ عليه يَمينٌ مِن جهة خصمِه حلفَ بالله فاجرًا، فإذا قيل له بعد ذلك: احلفْ بشيخك ومعتقَدِك الوليِّ الفلاني تَلَعْثَمَ وتَلَكَّأَ، وأبَى واعترف بالحق. وهذا من أبيَنِ الأدلة الدالة على أن شركهم قد بلغ فوق شرك من قال إنه تعالى ثاني اثنين أو ثالث ثلاثة».

#شرك
#القبوريين


https://t.me/naghl_olama

#فائدة

▪️تشابه صوفی‌های جدید و قدیم▪️


امام ابو حیان اندلسی-رحمه الله-(ت.۷۴۵ه‍) درباره صوفیه زمان خود می‌فرماید:


«وابْنُ عَطِيَّةَ لَمْ يَرَ إلّا قُبُورَ أهْلِ الأنْدَلُس، فَكَيْفَ لَوْ رَأى ما تَباهى بِهِ أهْلُ مِصْرَ فِي مَدافِنِهِمْ بِالقَرافَةِ الكُبْرى، والقَرافَةِ الصُّغْرى، وبابِ النَّصْرِ وغَيْرِ ذَلِكَ، وما يَضِيعُ فِيها من الأموال، ولتعجب مِن ذَلِكَ، ولَرَأى ما لَمْ يَخْطُرْ بِبالٍ؟
وأمّا التَّباهِي بِالزِّيارَةِ، فَفِي هَؤُلاءِ المُنْتَمِينَ إلى الصُّوفِ أقْوامٌ لَيْسَ لَهُمْ شُغْلٌ إلّا زِيارَةَ القُبُورِ. زُرْتُ قَبْرَ سَيِّدِي فُلانٍ بِكَذا، وقَبْرَ فُلانٍ بِكَذا، والشَّيْخَ فُلانًا بِكَذا، والشَّيْخَ فُلانًا بِكَذا فَيَذْكُرُونَ أقالِيمَ طافُوها عَلى قَدَمِ التَّجْرِيدِ، وقَدْ حَفِظُوا حِكاياتٍ عَنْ أصْحابِ تِلْكَ القُبُورِ وأُولَئِكَ المَشايِخِ بِحَيْثُ لَوْ كُتِبَتْ لَجاءَتْ أسْفارًا، وهُمْ مَعَ ذَلِكَ لا يَعْرِفُونَ فُرُوضَ الوُضُوءِ ولا سُنَنَهُ، وقَدْ سَخَّرَ لَهُمُ المُلُوكُ وعَوامُّ النّاسِ فِي تَحْسِينِ الظَّنِّ بِهِمْ وبَذْلِ أمْوالِهِمْ لَهُمْ. وأمّا مَن شذا مِنهُمْ لِأنْ يَتَكَلَّمَ لِلْعامَّةِ فَيَأْتِي بِعَجائِبَ، يَقُولُونَ هَذا فَتْحٌ هَذا مِنِ العِلْمِ اللَّدُنِّيِّ عِلْمِ الخَضِرِ، حَتّى إنَّ مَن يَنْتَمِي إلى العِلْمِ لَمّا رَأى رَواجَ هَذِهِ الطّائِفَةِ سَلَكَ مَسْلَكَهُمْ ونَقَلَ كَثِيرًا مِن حِكاياتِهِمْ ومَزَجَ ذَلِكَ بِيَسِيرٍ مِنِ العِلْمِ طَلَبًا لِلْمالِ والجاهِ وتَقْبِيلِ اليَدِ ونَحْنُ نَسْألُ اللَّهُ ﷿ أنَّ يُوَفِّقَنا لِطاعَتِهِ»

____

«هَذا الزَّمانِ العَجِيبِ الَّذِي ظَهَرَ فِيهِ ناسٌ يَتَسَمَّوْنَ بِالمَشايِخِ يَلْبَسُونَ ثِيابَ شُهْرَةٍ عِنْدَ العامَّةِ بِالصَّلاحِ ويتركون الاكتساب ويتركون لَهُمْ أذْكارًا لَمْ تَرِدْ فِي الشَّرِيعَةِ يَجْهَرُونَ بِها فِي المَساجِدِ ويَجْمَعُونَ لَهُمْ خُدّامًا يَجْلِبُونَ النّاسَ إلَيْهِمْ لِاسْتِخْدامِهِمْ ونَتْشِ أمْوالِهِمْ ويُذِيعُونَ عَنْهُمْ كَراماتٍ ويَرَوْنَ لَهُمْ مَناماتٍ يُدَوِّنُونَها فِي أسْفارٍ ويَحُضُّونَ عَلى تَرْكِ العِلْمِ والِاشْتِغالِ بِالسُّنَّةِ ويَرَوْنَ الوُصُولَ إلى اللَّهِ بِأُمُورٍ يُقَرِّرُونَها مِن خَلَواتٍ وأذْكارٍ لَمْ يَأْتِ بِها كِتابٌ مُنَزَّلٌ ولا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ ويَتَعاظَمُونَ عَلى النّاسِ بِالِانْفِرادِ عَلى سَجّادَةٍ ونَصْبِ أيْدِيهِمْ لِلتَّقْبِيلِ وقلّة الكلام وإطراق الرؤوس وتَعْيِينِ خادِمٍ يَقُولُ الشَّيْخُ مَشْغُولٌ فِي الخَلْوَةِ رَسَمَ الشَّيْخُ قالَ الشَّيْخُ رَأى الشَّيْخُ الشَّيْخُ نَظَرَ إلَيْكَ الشَّيْخُ كانَ البارِحَةَ يَذْكُرُكَ إلى نَحْوٍ مِن هَذِهِ الألْفاظِ الَّتِي يَخُشُّونَ بِها عَلى العامَّةِ ويَجْلِبُونَ بِها عُقُولَ الجَهَلَةِ هَذا إنْ سَلِمَ الشَّيْخُ وخادِمُهُ مِنَ الِاعْتِقادِ الَّذِي غَلَبَ الآنَ عَلى مُتَصَوِّفَةِ هَذا الزَّمانِ مِنَ القَوْلِ بِالحُلُولِ أوِ القَوْلِ بِالوَحْدَةِ فَإذْ ذاكَ يَكُونُ مُنْسَلِخًا عَنْ شَرِيعَةِ الإسْلامِ بِالكُلِّيَّةِ»



📚تفسير البحرالمحيط/أبوحيان الأندلسي



https://t.me/naghl_olama

سبحان الله!
دقیقا مدعیان تصوف زمان ما نیز حالتشان اینگونه است...
تمام زندگیشان مشغول زیارت قبور و اطلاق القاب قلمبه سلمبه برای صاحبان این قبرها و دیدن خواب های گوناگون و تراشیدن کرامات عجیب و غریب برای آنها هستند...

بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده و الصلاة و السلام علی من لانبی بعده. أما بعد:
در این مدت اخیر در بین جریان اهل سنت و جماعت و فرقه اشاعره و بعضی از متمشعرین جدید رد و ردودات زیادی رد و بدل شد در مورد مفهوم اسماء و صفات به طور خاص و مسائل الوهیت و شرک قبور و غیره.
در برخی حالات کار از رد علمی و مستدل به توهین به علما و بزرگان دینی کشیده شده است که البته این هجوم ناجوانمردانه و دور از اخلاق و ادب اسلامی را جماعت متمشعر آغاز کردند با هجوم غیرمنصفانه به برخی شخصیتهای اهل سنت و جماعت معاصر از علمای اعلام و بعد از آن هجوم ناجوانمردانه و غیرمنصفانه ای که به دعوت نجدی کردند و بعد از آن شخص شیخ الاسلام ابن تیمیه را نشانه گرفتند که به قول کمال حیدری جریان دعوی و علمی دو قرن اخیر در قبضه میراث فکری وی بوده است و جرأتشان به جایی رسیده که اهانتهایشان به علمای سلف هم رسیده است.
از طرف جریان منسوب به اهل سنت و جماعت هم با اینکه تا حد زیادی انصاف و عدل و علمیت توسط طلاب بارز و شیوخ متمکن رعایت شده اما عده ای هم از افراد دارای غلو و بعضا متعالم بوده اند که هجوم غیر منصفانه ای را به بزرگان اشاعره داشته اند و تا سر حد تکفیر هم رسیده است و این چیزی است که محققین منهج اهل سنت و جماعت و امامان این معتقد امثال شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله از آن برائت جسته و چنین نسبتی را به اهل حدیث نفی کرده اند.
اما به نسبت مناطق کوردنشین اخیرا فایلی تصویری که بخشی از یک سخنرانی طولانی است از ماموستایی به اسم (هلو= هه لو) نشر شده که در آن نسبت ناروایی به ابوالحسن اشعری را از زبان شخصی به اسم ابوعلی اهوازی، حکایت میکند.
حکایتی زشت و ناروا که به زبان آوردن آن توسط این ماموستا بسیار ناسنجیده و ناروا و غیر قابل قبول است و بنده به عنوان طلبه ای از طلاب این جریان مبارک اهل حدیث، از آن برائت میجویم و قطعا هیچ کدام از مشایخ و بزرگان و طلاب این جریان چنین تهمتهایی را به مخالفینشان آن هم در سطح اشخاصی مثل ابوالحسن اشعری نخواهند پذیرفت و از بازگو کردن آن هم ابا و شرم خواهند کرد. و از شخص ایشان و سایر طلاب اهل حدیث و اثر این تقاضا را داریم که بار گرانی بر دوش اهل سنت و جماعت نباشند و با این موضع گیریهای ناشیانه و ناسنجیده سیمای این منهج و منش پاک را خدشه دار نکرده و صفایش را مکدر نکنند. و رحم الله رجلا عرف قدر نفسه.
این حکایت را ماموستا هلو – عفا الله عنه – از کتابی به عنوان (مثالب ابن أبی بشر= یعنی ابوالحسن اشعری) نوشته ابی علی الحسن بن علی الأهوازی نقل کرده است. این حکایت در پایان کتاب ذکر شده است.
نص روایت و حکایت این است:
(سمعت أبا عبد الله محمد بن محمد بن علان الحرسي المؤدب الشيخ الصالح ....مات الأشعري بالإحساء سكران على ظهر غلام لعنه الله وأخزاه وجعل الجحيم مأواه وجميع من يعتقد اعتقاده.)
حکایتی که در آن شخصی من باب نصح و خیرخواهی به وی یعنی اهوازی مولف کتاب میگوید:
از من سخنی بشنو و به وسیله آن اشاعره را سرکوب کن و دهنشان را ببند: اشعری در منطقه احساء با حالت مستی و سوار بر پشت نوجوانی مُرد.
نقل چنین حکایتی از سوی ابوعلی اهوازی دور از ادب و اخلاق است. و ذکر آن نشان از تعصب و عدم انصاف و عدل است.
متأسفانه ابن عساكر در کتاب (تبیین کذب المفتری) مقابله به مثل کرده و در دفاع از شیخش ابوالحسن اشعری حکایتی دور از ادب و اخلاق را شبیه به حکایت اهوازی نقل میکند و دقیقا همان تهمت را به اهوازی میزند و میگوید:
(سَمِعْتُ الشَّيْخ الْفَقِيه أَبَا الْحسن عَليّ بن مُسلم السُّلَمِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَكَانَ ثِقَةً وَفَوْقَ الثِّقَةِ يَحْكِي عَنْ ثِقَةٍ لَمْ يُسَمِّهِ لِي أَوْ سَمَّاهُ فَنَسِيتُ اسْمَهُ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّد بن صَالح السّلمِيّ الْمقري الْمَعْرُوفَ بِالْمُطَرِّزِ النَّحْوِيِّ وَقَدْ أَدْرَكَ الْفَقِيهُ أَبُو الْحَسَنِ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْمُطَرِّزَ وَلَكِنْ لَمْ يَسْمَعْ مِنْهُ لِصِغَرِ سِنِّهِ فِي زَمَنِهِ أَنَّهُ دَخَلَ حَمَّامَ النَّحَّاسِينَ لَيْلا فَوَجَدَ أَبَا عَلِيٍّ الأَهْوَازِيَّ مَعَ غُلامٍ أَسْوَدَ عَلَى ضِدِّ مَا حَكَى هُوَ عَنِ الْمَحْرَسِيِّ فِي حَقِّ الأَشْعَرِيِّ). ص 414
یعنی: شخصی شب داخل حمام مس گرها شده و ابوعلی اهوازی را با یک نوجوان سیاه پوست دیده است.
و ما از هر دو این حکایتها و سخنان اعلان برائت میکنیم و میگوئیم این انصاف در نقد نیست. بلکه فجور در خصومت بوده و نشان از تعصب شدید و خروج از دایره انصاف است.

البته ناگفته نماند که این سخنرانی ماموستا هلو در نقد شخصی هتاک و بی ادب به اسم ملاجاسم کرکوکی قبوری صوفی بود - هداه الله - که در آن به صراحت به ابوزعه رازی و ابوحاتم ارزی و سفیان بن عیینه و سفیان ثوری و تعدادی از ائمه اهل حدیث و اهل سنت و جماعت و امامان این دین توهین و زبان درازی و بی ادبی کرده است.
وی در فایلی صوتی گفته بود:
بعضي سر مردم را شیره می مالند. میگویند: رازیین (یعنی ابو حاتم رازی و ابوزرعه رازی) و سفیانین(سفیان ثوری و سفیان بن عیینه) وجماعتی دیگر (با لحنی تمسخرآمیز) مثل لالکائی و بربهاری . اینا اصلا ارزشی ندارند. اینها اهل تجسیم و بی ارزش اند. هزار نفر مثل اینها را برایم بازگو کن اصلا اهمیتی برایشان قائل نیستم و توجهی هم به آنان نمیکنم. مثل عبدالله پسر امام احمد بن حنبل، مثل هروی (ابوعبدالله انصاری). البته اگر کتاب السنة نسبتش به عبدالله پسر امام احمد صحیح باشد پر از فضایح و قبائح است.
در این لینک میتوانید به فایل صوتی که به زبان کوردی هست گوش دهید:
https://www.facebook.com/100064827595743/videos/777044247394071/
این اهانتها از سوی هر شخصی باشد مردود و محکوم است. چه افراد منسوب به جریان اهل سنت و جماعت و اهل حدیث باشد یا جریان اشاعره و ماتریدیه و غیره.
و این کلام شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله بسیار زیبا است که میفرماید:
( الکلام فی الناس یجب أن یکون بعلم و عدل لا بجهل و ظلم کحال أهل البدع).
یعنی سخن گفتن در مورد مردم باید بر اساس علم و عدل باشد نه جهل و ظلم مثل اهل بدعت.
اینکه شخصی اصول اعتقادیش مثل ما نیست و دچار انحراف عقایدی و فکری شده است نباید ما را دایره ادب و اخلاق و انصاف و عدل دور کند.

الله متعال میفرماید:
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾)
{اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد براى خدا به داد برخيزيد [و] به عدالت‏ شهادت دهيد و البته نبايد دشمنى گروهى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد عدالت كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا داريد كه خدا به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است (۸)}.
و به بزرگان جماعت اشاعره این توصیه را میکنم که دست متعالمین و متمشعرین تازه به دوران رسیده را بگیرند و نصیحتشان کنند و در برابر اهانت و بی حرمتیشان نسبت به علمای اهل حدیث و اهل سنت و جماعت برحذرشان بدارند که ابن عساکر میگوید: (أن لحوم العلماء مسمومة، وعادة الله في هتك أستار منتقصيهم معلومة، فإن من أطلق لسانه في العلماء بالثلب، ابتلاه الله تعالى قبل موته بموت القلب).
و نبايد سعه صدر و مدارا و بزرگ منشی بزرگان اهل سنت و جماعت را بر فقر و افلاس وفرار از میدان بحث علمی حمل کنند.
اگر نقدی هم دارید از اخلاق اسلامی و انصاف و عدل دور نشوید و مسائل را از دایره علم و استدلال و دلیل خارج نکنید.
و لقد أعذر من أنذر

بیانی شافی و کافی از جانب ماموستا خالد عزیزی...جزاه الله خیرا.

#كلمات

كل جماعة علمية فيها الفضلاء والسفهاء.
ولو أن كل جماعة علمية أخذ فيها الفضلاء على يد السفهاء، وحجزوهم أن يدخلوا فيما لا يعنيهم ولا يحسنون؛ لارتفع أغلب الشغب والفساد الذي في العلم.
ولكن آفة الجماعات العلمية: الحزبية، وأن أكثر فضلائها يغضي عن سفاهات سفهائها لحسبانه أنها في صالحه، ثم يتباكى من سفاهات سفهاء مخالفيه، وهكذا بالعكس.
ولو تعقل الفضلاء من كل مذهب لعلموا أن السفاهة داء عضال، إذا انتشر لم يقدر أحد أن يداويه، ولم ينتفع منه أحد على الحقيقة، وإنما يضار به العلم في نفسه وعند الناس.
ولكن الله يخلق ما يشاء.

#عمرو_بسيوني


https://t.me/naghl_olama

#فوائد

كان على النصرانية وأسلم على يد تقي الدّين ابن تيميّة وصار أحد علماء الشافعيّة، وهو أحد مشايخ الحافظ ابن حجر العسقلانيّ:

"إبراهِيم بن داوُد بن عبد اللّه الآمِدِيّ ثمَّ الدِّمَشْقِي برهان الدّين نزيل القاهِرَة ماتَ أبوهُ وهُوَ صَغِير على دين النَّصْرانِيَّة فَحَمله وصِيّه الشَّيْخ عبد اللّه الدِّمَشْقِي وأحضره مجْلِس الشَّيْخ تَقِيّ الدّين بن تَيْمِية فَأسلم على يَده وصَحبه ثمَّ صحب أصْحابه وأخذ عَنْهُم وتفقه على مَذْهَب الشّافِعِي وسمع الحَدِيث الكثير وطلب بِنَفسِهِ، وكتب الطباق ودار على الشُّيُوخ روى عَن أحْمد كشتغدي وإبْراهِيم بن الخيمي والحسن بن عبد الرَّحْمَن الأربلي وشمس الدّين ابْن السراج كاتب المَنسُوب وأبي الفَتْح المَيْدُومِيُّ وغَيرهم وكانَ دينًا خيرًا فاضلًا قَرَأت عَلَيْهِ عدَّة أجزاء، قلت لَهُ مرّة: أخْبركُم رَضِي اللّه عَنْكُم وعَن والديكم، فَنظر إلَيّ مُنْكرًا، وقالَ ما كانا على الإسْلام، وكانَ ممتحنًا بحب ابْن تَيْمِية، ونسخ غالب تصانيفه بِخَطِّهِ وكانَ يَأْمر بِالمَعْرُوفِ وينْهى عَن المُنكر برياضة وتؤدة، ويناظر فِي مسائِل ابْن تَيْمِية من غير مماراة وكانَ حسن الوَجْه منور الشيبة لطيف المحاضرة ومات فِي يَوْم الأحَد ثانِي عشر شَوّال سنة ٧٩٧".

[الدرر الكامنة في أعيان المائة الثامنة، ابن حجر العسقلاني، (1/ 26-27)].


https://t.me/naghl_olama

مدح وثناء السلف على الإمام أبي حنيفة رحمه الله
إعداد وتحقيق: عبد لله محب لعلماء أهل السنة والجماعة ورثة الأنبياء

#فائدة

( الإمام النووي وشيخ الإسلام تقي الدين ابن تيمية رحمهما الله )
جاء في '' الجامعِ لسيرةِ شيخِ الإسلامِ ابنِ تيميةَ خلال سبعة قرون '' ( ص 134 ) ، تحت فصلٍ فيما قام به ابنُ تيميةَ وتفرد به وذلك في تكسير الأحجارِ لخادمِ شيخِ الإسلامِ إبراهيم بن أحمد الغياني ما نصه : '' فبلغ الشيخ أن جميعَ ما ذكر من البدعِ يتعمدها الناسُ عند العمودِ المُخَلَّقِ الذي داخل ( البابِ الصغيرِ ) الذي عند ( دربِ النافدانيين ) . فشدَّ عليه وقام ، واستخار اللهَ في الخروجِ إلى كسرهِ ، فحدثني أخوهُ الشيخُ الإمامُ القدوةُ شرفُ الدينِ عبدُ اللهِ ابنُ تيميةَ قال : فخرجنا لكسرهِ فسمع الناسُ أن الشيخَ يخرجُ لكسرِ العمودِ المُخَلَّقِ ؛ فاجتمع معنا خلقٌ كثيرٌ . قال : فلما خرجنا نحوه ، وشاع في البلدانِ : ابنُ تيميةَ طالعٌ ليسكر العمودَ المُخَلَّقَ ، صاح الشيطانُ في البلدِ ، وضجتِ الناسُ بأقوالٍ مختلفةٍ ، هذا يقولُ : '' ما بقيت عينُ الفيجةِ تطلعُ '' ، وهذا يقولُ : '' ما ينزلُ المطرُ ، ولا يثمرُ الشجرُ '' ، وهذا يقولُ : '' ما بقي ابنُ تيميةَ يفلحُ بعد أن تعرّض لهذا '' ، وكل من يقولُ شيئاً غير هذا .

قال الشيخُ شرفُ الدينِ (اخ ابن تيمية): فما وصلنا إلى عنده إلا وقد رجع عنا غالبُ الناسِ ، خشية أن ينالهم في أنفسهم آفةٌ من الآفاتِ ، أو ينقطعُ بسببِ كسرهِ بعضُ الخيراتِ .
قال : فتقدمنا إليه ، وصحنا على الحجَّارين : '' دونكم هذا الصنم '' فما جسر أحدٌ منهم يتقدمُ إليه . قال فأخذتُ أنا والشيخ المعاول منهم ، وضربنا فيه ، وقلنا : '' جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا '' ] الإسراء : 81 . [ وقلنا : إن أصاب أحداً منه شيءٌ نكونُ نحن فداهُ . وتابعنا الناسُ فيه بالضربِ حتى كسرناهُ ، فوجدنا خلفهُ صنمين حجارة مجسَّدة مصوَّرة ، طول كل صنم نحو شبر ونصف
وقال الشيخُ شرفُ الدين : قال الشيخُ النووي : '' اللهم أقم لدينك رجلاً يكسر العمودَ المُخَلَّقَ ، ويخرب القبر الذي في جيرون '' فهذا من كراماتِ الشيخِ محيى الدين ( أي النووي ) . فكسرناهُ ولله الحمدُ ، وما أصاب الناسُ من ذلك إلا الخيرَ . والحمدُ للهِ وحدهُ '' .ا.هـ.
فكان ابن تيمية هو الذي اقام به الله الدين كما كان يدعو الشيخ محيي الدين


https://t.me/naghl_olama

#تنويه


محمد شمس الدين في مناظرة الشيخ حسن الحسيني ذكر أن الشيخ حماد الأنصاري يبدع الإمام النووي وفي اتصاله أمس معي لما طلبت منه أن يذكر تجريح العلماء للنووي بحث في جميع كلام أهل العلم وما وجد إلا نفس الكلام ولم يذكر في أي كتاب أو صفحة ومع ذلك لم أكذبه فأنا لم أقرأ كتب الشيخ ولا أعرف قوله ولذلك رجعت بعد البث لأقوال الشيخ فوقفت على هذا النص العجيب!
يقول: "سألني بعض الشباب ما تقول في قراءة كتب المبتدعة مثل ابن حجر والنووي – وغيرها؟ فقلت لهم: لو كنت مسؤولاً لكبلتكم ورميتكم في السجون. وسؤالهم هذا سؤال إضلال وضلال".
كتاب: المجموع في ترجمة العلامة المحدث الشيخ حماد بن محمد الأنصاري رحمه الله وسيرته وأقواله ورحلاته
تأليف: عبد الأول بن حماد الأنصاري
مشكلتنا مع محمد شمس الدين أنه يشيطن الإمام من كل وجه وكأنه أخطر رجل على الأمة ويقول اختلفوا في كفره عندما سأله أحد السفهاء!
بينما شهوده جميعًا يمدحون الرجل وينتفعون بعلمه حتى من قالوا بأشعريته كلهم اتفقوا على علمه وفضله وبعضهم شرحوا كتبه ومنهم من تمنى لو كتب له القبول مثله ولو كان الشيخ حماد الأنصاري حيًا وعرض عليه أمثال شمس الدين لأمر بسجنه كما جاء في كلامه!
فلماذا لا يلتزم محمد شمس الدين أقوال العلماء ويرشد الناس للخير الذي عند الأئمة كما يفعل العلماء؟!
هذه مشكلتنا مع الرجل ببساطة
بالمناسبة قبل المربع الأحمر كلاما للشيخ الأنصاري ينسف كتاب محمد شمس الدين وأترك لكم حرية الضحك والقهقهة فالشيخ لا يري جواز قراءة كتابه الذي لم يقرظه أحد من العلماء 😂😂


#مصطفى_الشرقاوي


https://t.me/naghl_olama