‌ 💥 وقتى #علامه_امينی، حكم به #خباثت علامه مجلسی ميدهد

#علامه_امينی در كتاب معروف خود به نام #الغدير زمانى كه به حديث ردالشمس ميرسد ميگوید این حديث را جمعی از محدثين حافظ نقل كردند و اهل فن در حديث آن را تصحيح كرده اند اما يك عده كه دارای روح خبيث اموی هستند مانند #ابن_حزم و #ابن_جوزی و #ابن_تيميه و#ابن_كثير اين حديث را تضعيف كردند(همه اين ٤ نفر از علماى بزرگ اهل سنت ميباشند)
#متن ادعاى علامه امينى: ﺇﻥ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺩ ﺍﻟﺸﻤﺲ ﺃﺧﺮﺟﻪ ﺟﻤﻊ ﻣﻦ ﺍﻟﺤﻔﺎﻅ ﺍﻻﺛﺒﺎﺕ ﺑﺄﺳﺎﻧﻴﺪ ﺟﻤﺔ ﺻﺤﺢ ﺟﻤﻊ ﻣﻦ ﻣﻬﺮﺓ ﺍﻟﻔﻦ ﺑﻌﻀﻬﺎ ﻭﺣﻜﻢ ﺁﺧﺮﻭﻥ ﺑﺤﺴﻦ ﺁﺧﺮ ﻭﺷﺪﺩ ﺟﻤﻊ ﻣﻨﻬﻢ ﺍﻟﻨﻜﻴﺮ ﻋﻠﻰ ﻣﻦ ﻏﻤﺰ ﻓﻴﻪ ﻭﺿﻌﻔﻪ ﻭﻫﻢ ﺍﻷﺑﻨﺎﺀ ﺍﻷﺭﺑﻌﺔ ﺣﻤﻠﺔ ﺍﻟﺮﻭﺡ ﺍﻷﻣﻮﻳﺔ ﺍﻟﺨﺒﻴﺜﺔ ﺃﻻ ﻭﻫﻢ : ﺍﺑﻦ ﺣﺰم و ﺍﺑﻦ ﺍﻟﺠﻮﺯﻱ و ﺍﺑﻦ ﺗﻴﻤﻴﺔ و ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ .

#منبع: كتاب الغدير نوشته علامه امينى ج ٣ ص ١٢٦

و اما حديث #ردالشمس چيست؟
اين حديث از افسانه هاى مضحك اسلامى است كه در مورد واقعه ای است كه خورشيد داشت غروب ميكرد و امام علی نماز نخوانده بود. پیامبر اسلام دعا كرد كه خورشيد برگردد تا علی نمازش را بخواند. توجه بفرماييد، دعا كرد كه خورشيد برگردد!!!
زيرا از ديد ايشان و خداى مسلمانان، اين خورشيد است كه بدور زمين ميگردد(اين يكى از گافهاى #پيامبر_اسلام و قرآن است)
خوب تا اينجا ديديم كه #علامه_امينى، حكم به خبيث بودن و اموى بودن علمایی داد كه حديث ردالشمس را تضعيف كرده اند. اما بگذاريد ببينيم كه از علماى بزرگ شيعه چه كسى اين حديث را تضعيف كرده و شامل حكم خباثت علامه امينی ميشود!

#نكته_جالب:
علامه مجلسی كه يكى از ستونهاى فكرى شيعيان امروزى است، در كتاب مرآةالعقول اين حديث را تضعيف كرده و نه تنها تضعيف كرده بلكه گفته ضعيف علی المشهور، يعنى اين حديث در ضعيف بودن شهره(تابلو) است
#خلاصه متن عربى: رواية الكلينی ... ﻭ ﺍﺳﺘﻘﺒﻞ ﺍﻟﻘﺒﻠﺔ ﻭﻣﺪ ﻳﺪﻳﻪ ﻛﻠﺘﻴﻬﻤﺎ ﻭﻗﺎﻝ : ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺭﺩ ﺍﻟﺸﻤﺲ ﺇﻟﻰ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﺣﺘﻰ ﻳﺼﻠﻲ ﻋﻠﻲ ﻓﺮﺟﻌﺖ ﺍﻟﺸﻤﺲ ﺇﻟﻰ ﻭﻗﺖ ﺍﻟﺼﻼﺓ ﺣﺘﻰ ﺻﻠﻴﺖ ﺍﻟﻌﺼﺮ ﺛﻢ ﺍﻧﻘﻀﺖ ﺍﻧﻘﻀﺎﺽ ﺍﻟﻜﻮﻛﺐ .

#منبع: ﻣﺮﺁﺓ ﺍﻟﻌﻘﻮﻝ ﻓﻲ ﺷﺮﺡ ﺃﺧﺒﺎﺭ ﺁﻝ ﺍﻟﺮﺳﻮﻝ، ﺝ ١٨ صفحه ٢٧٦

‏ ﺍﻟﺤﺪﻳﺚ ﺍﻟﺴﺎﺑﻊ ‏: #ﺿﻌﻴﻒ ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻤﺸﻬﻮﺭ

#ترجمه: ايشان با اوردن روايت، و با بررسى آن در زيرش نوشته است كه اين روايت ضعيف و بطريقه تابلوئى ضعيف است.
لينك كتاب :
http://ar.lib.eshia.ir/71429/18/276

خوب با اين حساب از ديد #علامه_امينى، يكى از بزرگترين علماى شيعه يعنى #علامه_مجلسى يك انسان خبيث و داراى روح امويان ميباشد.

#مذهب_آبكى و خرتوخر يعنى اين ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm

‌ ‌ 💥كميل ابن زياد(صاحب دعاى كميل) چه كسى بود؟

#قسمت_پنجم

#ابن_كثير از مورخين بزرگ اسلام نيز ميگويد: #حجاج بن يوسف، كميل بن زياد بن نهيك بن الهيثم نخعى كوفى را به قصاص خون عثمان كشت.
#متن_عربى: كُمَيْلُ بْنُ زِيَادِ بْنِ نَهِيكِ بْنِ الْهَيْثَمِ، النَّخَعِيُّ الْكُوفِيُّ رَوَى عَنْ عُمَرَ وَعُثْمَانَ وَعَلِيٍّ وَابْنِ مَسْعُودٍ وَأَبِي هُرَيْرَةَ، وَشَهِدَ مَعَ عَلَيٍّ صِفِّينَ، وَكَانَ شُجَاعًا فَاتِكًا، وَزَاهِدًا عَابِدًا، قَتَلَهُ الْحَجَّاجُ فِي هَذِهِ السَّنَةِ،
#منبع:
البداية والنهاية ، ابن كثير ج ١٢ ص ٣٣٤
‏http://lib.efatwa.ir/40021/12/334

#التميمى مضمون همين روايت را درباره سبب قتل كميل بن زياد با كمى تفاوت در كتاب خويش المحن آورده است:
#خلاصه_متن عربى:فَلَمَّا جَاءَ أَعْرَابِيٌّ مِنْ بَنِي تَمِيمٍ نَهِضْتَ إِلَى مِنْبِر الْمُسْلِمِينَ لَيْسَ بك إِقْعَادٌ فَزَعَمْتَ أَنَّ شَرَّ شَيْئَيْنِ فِي قُرَيْشٍ وَثَقِيف الْحكمَيْنِ الْحَكَمُ بْنُ أَبِي الْعَاصِ وَالْحَكَمُ بْنُ أَبِي عَقِيلٍ ثُمَّ نَظَرَ إِلَى يَزِيدَ بْنِ هُبَيْرَةَ الْمُحَارِبِيِّ وَهُوَ عَلَى أَهْلِ دِمَشْقَ الَّذِينَ كَانُوا بِالْعِرَاقِ فَقَالَ هَذَا أَحَدُ قَتَلَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ رَحِمَهُ اللَّهُ فَاضْرِبْ عُنُقَهُ فَقَدَّمَهُ يَزِيدُ بْنُ هُبَيْرَةَ فَضَرَبَ عُنُقَهُ
#خلاصه_ترجمه: حجاج بن يوسف به جرم مشاركت در قتل عثمان گردن كميل بن زياد را زد
#منبع: المحن التميمي ج ١ ص ٢٢٩
لينك كتاب المحن در مكتبة الشاملة
‏http://shamela.ws/browse.php/book-6706/page-175

ولى #على_بن_ابيطالب نه تنها از نقش كميل در قتل عثمان سخنى به ميان نياورد بلكه پس از رسيدن به خلافت او را به حكومت شهر هيت گماشت و بدليل همين اقدام او بود كه گمانه ها را بر ضد خود برانگيخت و #انگشت_اتهام مشاركت در قتل عثمان بن عفان را به سوى خود نشانه رفت و اين نيز دليل ديگرى بر عدم كياست و دانش سياسى است كه به قبلا به آن اشاره كرده بودم.
#شيخ_مفيد از علماى نامدار قرن پنجم شيعه ميگويد كه قتل كميل طى تعقيب و گريز انجام گرفت و چون كميل از دست حجاج فرار كرد و حجاج او را نيافت مستمرى اقوام او را قطع كرد و كميل در نهايت مجبور شد خود را تسليم كند.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
‏https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

سرنوشت تاريك زنان پيامبر اسلام و رازى كه محمد به گور برد

در يكى از معتبرترين كتب حديث شيعه كه نويسنده آن داراى اعتبار بسزايى در ميان علماى شيعه است در شرح حال وقايع آخرين لحظات حيات پيامبر اسلام، روايتى را می‌بينيم بدين مضمون كه، ديدن آلت جنسی محمد رسول الله، باعث كورى چشم بيننده می‌شود.
#خلاصه_متن_عربى:
… فأذا انا مٌت فأستر عورتى، فإنه لا يراها أحدا إلا أكمه .
#ترجمه_روايت بدين صورت است:
محمد پیش از مرگ به علی وصیت میکند: چون بمیرم عورت مرا بپوشان که هرکه بعورت من نظر کند کور میشود!!

پس بمنزل خود مراجعت نمود و مرض آنحضرت شدید شد ....

براى خواندن اين داستان بر روى لينك 👇 زير و سايت نقد اسلام كليك كنيد.

http://www.eslam.nu/2016/08/26/srnvsht-znan-mhmd/

سرنوشت تاريك زنان پيامبر اسلام و رازى كه محمد به گور برد

در يكى از معتبرترين كتب حديث شيعه كه نويسنده آن داراى اعتبار بسزايى در ميان علماى شيعه است در شرح حال وقايع آخرين لحظات حيات پيامبر اسلام، روايتى را می‌بينيم بدين مضمون كه، ديدن آلت جنسی محمد رسول الله، باعث كورى چشم بيننده می‌شود.
#خلاصه_متن_عربى:
… فأذا انا مٌت فأستر عورتى، فإنه لا يراها أحدا إلا أكمه .
#ترجمه_روايت بدين صورت است:
محمد پیش از مرگ به علی وصیت میکند: چون بمیرم عورت مرا بپوشان که هرکه بعورت من نظر کند کور میشود!!

پس بمنزل خود مراجعت نمود و مرض آنحضرت شدید شد ....

براى خواندن اين داستان بر روى لينك 👇 زير و سايت نقد اسلام كليك كنيد.

http://www.eslam.nu/2016/08/26/srnvsht-znan-mhmd/

▪️امام حسين هم عضو سپاه معاويه و هم سرباز عثمان
#قسمت_اول

همه شما عزیزان میدانید که آخوندهای شياد چه دروغ‌ها و چرندیاتی در مورد دشمنی خلفاى قبل از على و همچنين معاویه با خانواده علی در كتابهايشان گفته و بر منابرشان فرياد زده اند.
اما ما با تحقيق در منابع تاريخى اسلامى و كتب مورخين نامدار اسلام به چیز دیگری رسيديم كه كاملا خلاف ادعاى آخوندها را اثبات ميكند و در واقع اثبات ميكنند كه رابطه دوستی تنگاتنگى میان هم خلفا و هم معاویه و فرزندان علی وجود داشته است.
در اين گفتار به چند روايت تاريخى از معتبرترين كتب تاريخ بسنده ميكنيم و ادامه تحقيق را بر عهده كسانى ميگذاريم كه در اين زمينه علاقمند هستند.
#سند_اول) حسن و حسين سربازان عثمان
در كتاب تاریخ ابن خلدون، نوشته ابن خلدون ج ١ ص ١٢٨ كه يكى از كتب معتبر تاريخى است و خود ابن خلدون نيز شيعه بوده است چنين آمده است:
عبد الله بن ابى سرح از جانب عثمان فرمان داشت كه آفريقا را به تصرف آورد. اين فرمان به سال بيست و پنجم هجرى صدور يافت. عثمان به او گفته بود كه: اگر خداوند ترا پيروز گردانيد يك پنجم از خمس غنايم از آن تو باشد. او نيز سپاهى تعبيه كرد و به سردارى عقبة بن نافع بن عبد القيس و عبد الله بن نافع بن الحارث به افريقيه روان داشت شمار سپاهيان او ده هزار تن بود. مردم آفريقا به پرداخت جزيه و خراج رضا دادند ولى اينان نتوانستند به درون آن نفوذ يابند، زيرا شمار سپاهيانشان بسيار بود. پس عبد الله بن ابى سرح، از عثمان يارى طلبيد. عثمان در اين باب با صحابه مشورت كرد آنان اين راى را بپسنديدند و لشكرى گران از مدينه روانه نمود كه بعضى از صحابه چون ابن عباس و ابن عمر و پسر عمرو بن العاص و پسر جعفر طيار و حسن و حسين و ابن الزبير در ميان آنان بودند. اين سپاه با عبد الله بن ابى سرح در سال بيست و ششم هجرى روان شدند.
#خلاصه_متن_عربى: ثم إن عبد الله بن أبي سرح استأذن عثمان في ذلك واستمده فاستشار عثمان الصحابة فأشاروا به فجهز العساكر من المدينة وفيهم جماعة من الصحابة منهم ابن عباس وابن عمر وابن عمرو بن العاصي وابن جعفر والحسن والحسين ابن الزبير وساروا مع عبد الله بن أبي سرح سنة ست وعشرين
خوب همانطور كه ديديد اين مورخ بزرگ كه شيعه مذهب نيز هست به صراحت شراكت حسن و حسين بعنوان سربازان خليفه در فتح آفريقا را مرقوم كرده است.
در قسمتهاى بعدى اسناد بيشترى در اين زمينه را برايتان ارائه خواهيم كرد.

ادامه دارد .........
https://t.me/naghde_eslamm/34547

▪️همكارى و همدلى على با تجاوز به ايران و قتل و غارت و كشتار هزاران زن و كودك ايرانى.

بدون مقدمه سر اصل موضوع ميرويم
نهج البلاغه خطبه ۱۴۶- نظر ودیدگاه و پیشنهاد علی در مورد تجاوز به ايران
#خلاصه_متن_عربى: إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَمْ يَكُنْ نَصْرُهُ وَ لَا خِذْلَانُهُ بِكَثْرَةٍ وَ لَا بِقِلَّةٍ وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ الَّذِي أَظْهَرَهُ وَ جُنْدُهُ الَّذِي أَعَدَّهُ وَ أَمَدَّهُ حَتَّي بَلَغَ مَا بَلَغَ وَ طَلَعَ حَيْثُ طَلَعَ وَ نَحْنُ عَلَي مَوْعُودٍ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ وَ نَاصِرٌ جُنْدَهُ وَ مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ أَبَداً وَ الْعَرَبُ الْيَوْمَ وَ إِنْ كَانُوا قَلِيلًا فَهُمْ كَثِيرُونَ بِالْإِسْلَامِ عَزِيزُونَ بِالِاجْتِمَاعِ فَكُنْ قُطْباً وَ اسْتَدِرِ الرَّحَي بِالْعَرَبِ وَ أَصْلِهِمْ دُونَكَ نَارَ الْحَرْبِ فَإِنَّكَ إِنْ شَخَصْتَ مِنْ هَذِهِ الْأَرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَيْكَ الْعَرَبُ مِنْ أَطْرَافِهَا وَ أَقْطَارِهَا حَتَّي يَكُونَ مَا تَدَعُ وَرَاءَكَ مِنَ الْعَوْرَاتِ أَهَمَّ إِلَيْكَ مِمَّا بَيْنَ يَدَيْكَ إِنَّ الْأَعَاجِمَ إِنْ يَنْظُرُوا إِلَيْكَ غَداً يَقُولُوا هَذَا أَصْلُ الْعَرَبِ فَإِذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ فَيَكُونُ ذَلِكَ أَشَدَّ لِكَلَبِهِمْ
#ترجمه: علل پيروزي اسلام و مسلمين پيروزى و شكست اسلام، به فراوانى و كمى طرفداران آن نبود، اسلام دين الله است كه آن را پيروز ساخت، و سپاه اوست كه آن را آماده و يارى كرد و رسيد تا آنجا كه بايد برسد، در هر جا كه لازم بود طلوع كرد، و ما بر وعده پروردگار خود اميدواريم كه او به وعده خود وفا مي كند، و سپاه خود را ياري خواهد كرد.
جايگاه رهبر(عمر) چونان ريسمانى محكم است كه مهره ها را متحد ساخته به هم پيوند ميدهد، اگر اين رشته از هم بگسلد، مهره ها پراكنده و هر كدام به سويي خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آوري نخواهند شد.
عرب امروز گرچه از نظر تعداد اندك است اما با نعمت اسلام فراوانند، و با اتحاد و هماهنگي عزيز و قدرتمندند (خطاب به عمر)چونان محور آسياب، جامعه را به گردش درآور، و با كمك مردم جنگ را اداره كن.
زيرا اگر تو از اين سرزمين بيرون شوى، مخالفان عرب از هر سو تو را رها كرده و پيمان ميشكنند، چنانكه حفظ مرزهاى داخل كه پشت سر ميگذارى مهمتر از آن باشد كه در پيش روى خواهى داشت.
واقع بيني در مشاوره نظامى همانا، عجم(ايرانيان) اگر تو را در نبرد بنگرند، گويند اين ريشه عرب است اگر آن را بريديد آسوده ميگرديد، و همين سبب فشار و تهاجمات پياپى آنان مي شود و طمع ايشان در تو بيشتر گردد
اينكه گفتى آنان براه افتادند تا با مسلمانان پيكار كنند، ناخشنودى الله از تو بيشتر و خدا در دگرگون ساختن آنچه كه دوست ندارند تواناتر است.
اما آنچه از فراوانى دشمن گفتى، ما در جنگهاى گذشته با فراوانى سرباز نمي جنگيديم، بلكه با يارى و كمك الله مبارزه ميكرديم.
▪️نكات مهمى از این خطبه بدست مى آيد:
١) اینکه جنگ های خلفای سه گانه شرعی بوده است
٢) خلفای سه گانه مرتد و غاصب نبودند والا جنگ های شان غیر شرعی بود
٣) اگر على نسبت به عمر سوء نيتى داشت يا قلباً از او ناراضى بود و يا او را مرتد و غاصب خلافت و حق خود ميدانست، باید همواره منتظر فرصتى براى اعاده حق خود ميشد و براي غاصب حق خود از فرصت طلاي استفاده ميكرد چون در ذات اينها توحش بود.
آنجا كه عمر از على مشاوره اى در مورد رفتن خود براى جنگ با ايرانيان خواست او را راهنمائي مي كرد كه شخصاً به ميدان برود تا در آنجا كشته شود و زمينه براي خلافت وى فراهم آيد.
اما ميبينيم كه با دل سوزى و صميميت به عمر كمك ميكند.
٤) اگر علي مخالف حكومت خلفا بود چرا وزير و همكار آنها گرديد.
در كتاب تاريخ ابن اثير ج ٣، ص ٥٥، نقل شده كه على بهترين مشاور و خيرخواه عمر بود
٥) چطور على و فرزندانش از غنائم بادآورده جنگی استفاده کردند و هيچ مخالفتى با غارت مردم بينوا نكردند؟؟
بزودى اثبات ميكنيم على خودش و اطرافيانش عامل تجاوز به ايران بوده اند و خوى توحش ناب محمدى در خون اين اعراب مسلمان جارى بوده است.
▪️آخوندهاى هرزه زاده ميگويند على مخالف بود اما از كلمه فتوحات استفاده ميكنند و نه تجاوز، كلمه فتح يعنى پيروزى و بدست آوردن چيزى.
▪️چرا مخنثهاى عمامه به سر، به جاى تجاوز به ايران از كلمه فتوحات استفاده ميكنند؟
https://t.me/naghde_eslamm/36924

▪️مذهب شيعه بوسيله جعل و سانسور و تحريف روايت در كتابهاى تاريخى بوجود آمده است(١٥)
براى ساختن يك تاريخ جعلى نياز به حذف و سانسور خيلى از مطالب هست حتى كتابهاى خود شيعه
▪️سانسور و تحريف(تصاوير بالا):
براى اثبات اين جعل و سانسورها سرى به كتاب هجوم على بيت فاطمه ميزنيم.
▪️عبدالزهرا مهدى در زيرنويس ص ٢٦٤ از كتاب هجوم على بيت فاطمه(لينك) ضمن ابراز تاسف خود مينويسد:
متاسفانه تازگيها در چاپ و نشر كتاب حلية الأبرار نوشته علامه هاشم بحرانى، باب ٢٨ از بخش ١٣ كتاب حذف شده است. آنها حتى به خیانت خود در امانت اشاره نکرده اند و این قسمت از کتاب حذف شده است.
#خلاصه_متن_عربى: من المؤسف طبع کتاب حلية الأبرار للعلامة السيد هاشم البحراني أخيرا مع حذف الباب الثامن والعشرين من المنهج الثالث عشر منه
▪️ادمين: به همين راحتى يك هرقسمت از كتاب، حتى كتابهاى علماى خود را سانسور ميكنند چون باب ميلشان نيست.
@naghde_eslamm

بررسى ده منبع نامبرده توسط نماينده شيعيان، احمد پودينه اى در اثبات قتل فاطمه از كتب اهل سنت!
#بررسى_منبع_سوم

يكى از منبابعى كه نماينده شيعيان از آن نامبرده و وى را از علماى بزرگ اهل سنت از آن نام ميبرد، كتاب اثبات الوصية از مسعودى است.
بله كاملا درست است و مسعودى اين موضوع را در ص ١٤٢ كتاب اثبات الوصية خودش ذكر كرده است.
اما سئوال بسيار مهم اينجاست كه مگر علي بن الحسين المسعودى نويسنده كتاب اثبات الوصية از بزرگان اهل سنت است؟
ما براى يافتن پاسخ قبل از هر كارى به صفحه ٨ همان كتاب اثبات الوصية(لينك صفحه) رفته و در مورد عقيده نويسنده كتاب ميخوانيم كه چنين نوشته:
#خلاصه_متن_عربى: كان اماميا اثنا عشريا و من الاجلاء الثقات. و قد اعترف بذلك علماؤنا الاعلام.
١) «الخلاصة» للعلامة الحلي: ثقة من اصحابنا.
٢) الشهيد الثاني في «حواشي الخلاصة».
٣) «رياض العلماء» للمولى عبد اللّه المعروف بالافندي: كان شيخا جليلا متقدما في اصحابنا الامامية عاصر الصدوق.
٤) السيد الداماد في حاشيته على اختيار رجال الكشي للشيخ الطوسي
٥) المجلسي في «الوجيزة» من الممدوحين. و في «البحار»، ج ١، فصل ٢ ذكر ان النجاشي عدّه من رواة الشيعة
٦) «فرج المهموم» للسيد ابن طاوس: الشيخ الفاضل الشيعي علي بن الحسين المسعودي صاحب مروج الذهب.
٧) ابن إدريس الحلي في «السرائر» في كتاب الحج:
هو من مصنفي اصحابنا معتقد للحق.
٨) أبو علي الحائري في «منتهى المقال»: هو من جلة العلماء الامامية و من قدماء الفضلاء الاثنا عشرية. و لم اقف الى الآن على من توقف في تشيع هذا الرجل.
٩) «روضات الجنات»: اشتهر بين العامة بانه شيعي المذهب ثم ذكر الشواهد على تشيعه و انه من الامامية الاثنا عشرية.
١٠) خاتمة المحدثين ميرزا محمد حسين النوري (قدّس سره) في خاتمة المستدرك، ج ٣، ص ٣١٠ كلمات العلماء في عده من ثقات الامامية>
#خلاصه_ترجمه:
شيعه دوازده امامى و علمای شيعه به تشيعش اعتراف کرده اند.
١)«الخلاصة» حلّی: از ياران معتمد ماست
٢)شهید ثانی در «ختم الخلاصة».
٣)«ریاض العلماء» مولا عبدالله معروف به افندی: شیخ بزرگوار، پیشوای ما در میان اصحاب امامیه و از معاصران صدوق بود.
٤)السید الداماد در حاشية على اختيار رجال الکشی
٥)مجلسی در «الوجیزه» از ممدوحین است و در «البحار» جزء اول باب ٢ آمده است که نجاشی او را از راویان شیعه برشمرده است.
٦)«فرج المهموم» السید بن طاووس: شیعه بزرگوار شیخ علی بن الحسین مسعودی صاحب مروج الذهب.
٧)ابن ادریس حلی در «السرائر» در کتاب حج:
او از اصحاب ما و اهل حق است.
٨)ابوعلی حائری در منتهی المقال: از علمای بزرگ امامیه و از علمای قدیم اثنی عشری است
٩)«روضات الجنة»: در میان اهل سنت به شیعه بودن معروف بود، سپس دلیل بر شیعه بودنش را ذکر ميكند.
١٠)میرزا محمد حسین النوری در خاتمه المستدرک، ج ٣، ص ٣١٠ دلايل شيعى بودنش را مينويسد
خوب ديديد كه مسعودى نويسنده كتاب اثبات الوصية يكى از علماى شيعه است كه آخوند پودينه اى نماينده شيعيان در فضاى مجازى، به دروغ و جعل و فريب مخاطب، وى را جزو علماى اهل سنت معرفى كرده است(شرف شيعه را به باد داد). در ادامه لينك و تصوير برخى از منابع ذكر شده بالا را براى اتمام حجت خدمت شما ارائه خواهم كرد.
برخى عزيزان نوشته اند كه اين ملا در حد و اندازه كانال شما نيست و وقتتان را تلف نكنيد، بله عزيزان ميدانيم كه ايشان در حد و اندازه اين كانال نيست اما چون ايشان خود را پاسخگو و نماينده شيعه ناميده خواستم اثبات كنم دروغ، جعل و وقاحت در ذات اين ملاهاست.
▪️نتيجه:
همانطور كه ديديد در بررسى سه منبع اول، اولى جعلى بود، دومى اصلا ربطى به ادعاى ملا و سقط شدن محسن لاى در و در شكم فاطمه نداشت و سومى هم جا زدن يك آخوند شيعه به جاى يكى از علماى اهل سنت بود يعنى جعل اندر جعل.

ادامه دارد….

▪️همكارى و همدلى على با تجاوز به ايران و قتل و غارت و كشتار هزاران زن و كودك ايرانى.

بدون مقدمه سر اصل موضوع ميرويم
نهج البلاغه خطبه ۱۴۶- نظر ودیدگاه و پیشنهاد علی در مورد تجاوز به ايران
#خلاصه_متن_عربى: إِنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَمْ يَكُنْ نَصْرُهُ وَ لَا خِذْلَانُهُ بِكَثْرَةٍ وَ لَا بِقِلَّةٍ وَ هُوَ دِينُ اللَّهِ الَّذِي أَظْهَرَهُ وَ جُنْدُهُ الَّذِي أَعَدَّهُ وَ أَمَدَّهُ حَتَّي بَلَغَ مَا بَلَغَ وَ طَلَعَ حَيْثُ طَلَعَ وَ نَحْنُ عَلَي مَوْعُودٍ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ مُنْجِزٌ وَعْدَهُ وَ نَاصِرٌ جُنْدَهُ وَ مَكَانُ الْقَيِّمِ بِالْأَمْرِ مَكَانُ النِّظَامِ مِنَ الْخَرَزِ يَجْمَعُهُ وَ يَضُمُّهُ فَإِنِ انْقَطَعَ النِّظَامُ تَفَرَّقَ الْخَرَزُ وَ ذَهَبَ ثُمَّ لَمْ يَجْتَمِعْ بِحَذَافِيرِهِ أَبَداً وَ الْعَرَبُ الْيَوْمَ وَ إِنْ كَانُوا قَلِيلًا فَهُمْ كَثِيرُونَ بِالْإِسْلَامِ عَزِيزُونَ بِالِاجْتِمَاعِ فَكُنْ قُطْباً وَ اسْتَدِرِ الرَّحَي بِالْعَرَبِ وَ أَصْلِهِمْ دُونَكَ نَارَ الْحَرْبِ فَإِنَّكَ إِنْ شَخَصْتَ مِنْ هَذِهِ الْأَرْضِ انْتَقَضَتْ عَلَيْكَ الْعَرَبُ مِنْ أَطْرَافِهَا وَ أَقْطَارِهَا حَتَّي يَكُونَ مَا تَدَعُ وَرَاءَكَ مِنَ الْعَوْرَاتِ أَهَمَّ إِلَيْكَ مِمَّا بَيْنَ يَدَيْكَ إِنَّ الْأَعَاجِمَ إِنْ يَنْظُرُوا إِلَيْكَ غَداً يَقُولُوا هَذَا أَصْلُ الْعَرَبِ فَإِذَا اقْتَطَعْتُمُوهُ اسْتَرَحْتُمْ فَيَكُونُ ذَلِكَ أَشَدَّ لِكَلَبِهِمْ
#ترجمه: علل پيروزي اسلام و مسلمين پيروزى و شكست اسلام، به فراوانى و كمى طرفداران آن نبود، اسلام دين الله است كه آن را پيروز ساخت، و سپاه اوست كه آن را آماده و يارى كرد و رسيد تا آنجا كه بايد برسد، در هر جا كه لازم بود طلوع كرد، و ما بر وعده پروردگار خود اميدواريم كه او به وعده خود وفا مي كند، و سپاه خود را ياري خواهد كرد.
جايگاه رهبر(عمر) چونان ريسمانى محكم است كه مهره ها را متحد ساخته به هم پيوند ميدهد، اگر اين رشته از هم بگسلد، مهره ها پراكنده و هر كدام به سويي خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آوري نخواهند شد.
عرب امروز گرچه از نظر تعداد اندك است اما با نعمت اسلام فراوانند، و با اتحاد و هماهنگي عزيز و قدرتمندند (خطاب به عمر)چونان محور آسياب، جامعه را به گردش درآور، و با كمك مردم جنگ را اداره كن.
زيرا اگر تو از اين سرزمين بيرون شوى، مخالفان عرب از هر سو تو را رها كرده و پيمان ميشكنند، چنانكه حفظ مرزهاى داخل كه پشت سر ميگذارى مهمتر از آن باشد كه در پيش روى خواهى داشت.
واقع بيني در مشاوره نظامى همانا، عجم(ايرانيان) اگر تو را در نبرد بنگرند، گويند اين ريشه عرب است اگر آن را بريديد آسوده ميگرديد، و همين سبب فشار و تهاجمات پياپى آنان مي شود و طمع ايشان در تو بيشتر گردد
اينكه گفتى آنان براه افتادند تا با مسلمانان پيكار كنند، ناخشنودى الله از تو بيشتر و خدا در دگرگون ساختن آنچه كه دوست ندارند تواناتر است.
اما آنچه از فراوانى دشمن گفتى، ما در جنگهاى گذشته با فراوانى سرباز نمي جنگيديم، بلكه با يارى و كمك الله مبارزه ميكرديم.
▪️نكات مهمى از این خطبه بدست مى آيد:
١) اینکه جنگ های خلفای سه گانه شرعی بوده است
٢) خلفای سه گانه مرتد و غاصب نبودند والا جنگ های شان غیر شرعی بود
٣) اگر على نسبت به عمر سوء نيتى داشت يا قلباً از او ناراضى بود و يا او را مرتد و غاصب خلافت و حق خود ميدانست، باید همواره منتظر فرصتى براى اعاده حق خود ميشد و براي غاصب حق خود از فرصت طلاي استفاده ميكرد چون در ذات اينها توحش بود.
آنجا كه عمر از على مشاوره اى در مورد رفتن خود براى جنگ با ايرانيان خواست او را راهنمائي مي كرد كه شخصاً به ميدان برود تا در آنجا كشته شود و زمينه براي خلافت وى فراهم آيد.
اما ميبينيم كه با دل سوزى و صميميت به عمر كمك ميكند.
٤) اگر علي مخالف حكومت خلفا بود چرا وزير و همكار آنها گرديد.
در كتاب تاريخ ابن اثير ج ٣، ص ٥٥، نقل شده كه على بهترين مشاور و خيرخواه عمر بود
٥) چطور على و فرزندانش از غنائم بادآورده جنگی استفاده کردند و هيچ مخالفتى با غارت مردم بينوا نكردند؟؟
بزودى اثبات ميكنيم على خودش و اطرافيانش عامل تجاوز به ايران بوده اند و خوى توحش ناب محمدى در خون اين اعراب مسلمان جارى بوده است.
▪️آخوندهاى هرزه زاده ميگويند على مخالف بود اما از كلمه فتوحات استفاده ميكنند و نه تجاوز، كلمه فتح يعنى پيروزى و بدست آوردن چيزى.
▪️چرا مخنثهاى عمامه به سر، به جاى تجاوز به ايران از كلمه فتوحات استفاده ميكنند؟
https://t.me/naghde_eslamm/36924