نقدى بر اسلام
47.9K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.85K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_نهم

۳. فرض کنيم برای #قضاوت در مورد اينکه آيا نمونه‌های ارائه شده توسط مخالفان ، مثل #قرآن هست يا نه، معيارهای دقيق، عينی و قابل اندازه‌گيری وجود داشته و قضاوت واقع‌بينانه و قاطع در اين مورد امکان‌پذير باشد. #مسلمانان برای اينکه نشان دهند متن‌های ارائه شده توسط مخالفان «مثل» #قرآن نيست و در فصاحت و بلاغت و عمق و استحکام معانی به پای #قرآن نمی‌رسد، می‌بايستی آن نمونه‌ها را نقد کنند و نقاط ضعف آنها را نشان دهند. اما نکته بسيار مهم در اينجا اين است که حتی اگر نقدهای #مسلمانان به اين متن‌ها درست بوده و مورد قبول واقع شوند، رقيب به معنای واقعی شکست نخورده و می‌تواند با رفع اشکالات (مطابق نظر مسلمانان) به متن‌های ديگری برسد که ديگر جای چون و چرا نداشته باشند. در اين صورت متن‌هايی بدست می‌آيد که بنا به فرض «مثل» #قرآن است و #تحدی_قرآن با شکست مواجه می‌شود. به عنوان مثال فرض کنيد يکی از #مخالفان متنی را در رقابت با #قرآن خلق می‌کند. آنگاه علمای اسلام برای اينکه نشان دهند اين متن مثل قرآن نيست و توان رقابت با آن را ندارد، به نقد و بررسی آن می‌پردازند و می‌گويند :
الف) در فلان قسمت از متن، فلان اشکال دستور زبانی وجود دارد.
ب) در فلان قسمت ديگر، فلان قاعده فصاحت يا بلاغت رعايت نشده است.
ج) در فلان قسمت، مطلبی آمده که به لحاظ علمی يا عقلی نادرست است.
د) فلان جمله متن با فلان جمله ديگرش در تناقض است.
ه) فلان تشبيه که در متن آمده، نادرست و يا نارسا است.
و) فلان قسمت متن، نامفهوم و يا دچار ابهام است.
بسيار خوب، فرض کنيم همه اين ايرادات و اشکالات وارد باشند. اما مسلم است که همه آنها قابل اصلاح‌اند و پس از اصلاح اين موارد (خصوصاً طبق نظر مسلمانان) ديگر بهانه‌ای برای رد اين متن باقی نمی‌ماند و اين يعنی #پايان_ماجرا. مگر اينکه پس از اصلاح همه اين موارد، و عدم وجود هرگونه اشکال ادبی، علمی، عقلی و… در متن، ادعا شود که اين متن از نظر زيبائی و جذابيت به پای #قرآن نمی‌رسد. اما زيبائی و جذابيت (حتی به اعتراف خود مسلمانان) هيچ قاعده و #معيار دقيق و مشخصی ندارد و مفهومی کاملاً ذهنی و نسبی است. بنابراين چنين اشکالی فقط نوعی بهانه‌جويی محسوب می‌شود.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_دهم

۴. آيا (از نظر قرآن و يا پيروان آن) بشر عادی می‌تواند «آيه»‌ای مثل #آيات_قرآن بسازد؟ اگر پاسخ #مثبت است، در اين صورت بايد اعتراف کرد که ساختن سوره‌ای مثل #قرآن هم از عهده بشر برمی‌آيد (زيرا هر سوره از چند آيه ساخته شده است). و اين، معجزه بودن #قرآن را نقض می‌کند و برخلاف مضمون #آيات_تحدی است. اما اگر پاسخ سؤال مذکور #منفی است، اين سؤال مطرح می‌شود که چرا خدا نگفته است: اگر می‌توانيد، يک «آيه» مثل #قرآن بياوريد؟ توجه کنيد که اگر ما معتقد باشيم فردی نمی‌تواند وزنه ده کيلويی را بلند کند، برای متذکر شدن او نسبت به ضعفی که دارد، نبايد به او بگوييم که اگر راست می‌گويی، فلان وزنه يکصد کيلويی را بلند کن! همينطور اگر بر اين باور باشيم که شخصی نمی‌تواند حتی يک بيت شعر با وزن و قافيه بگويد، نبايد به او بگوييم که اگر راست می‌گويی يک غزل دوازده بيتی بگو!


كانال #نقد_اسلام


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_یازدهم

۵. دعوت #قرآن به چنين رقابتی غيرمنطقی است، زيرا نتیجه آن هيچ‌گاه بطور قطع و يقين معلوم نمی‌شود. فرض کنيد که ما در زمان #پيامبر_اسلام زندگی می‌کنيم و به #نبوت او و آسمانی بودن #آيات_قرآن شک داريم و به همين دليل مخاطب #آيات_تحدی قرار گرفته‌ايم. سپس برای نقض مدعای قرآن و پيامبر، همه تلاش خود را بکار می‌بنديم، اما نمی‌توانيم سوره‌ای مثل #قرآن بياوريم. حال آيا عجز ما از ساختن سوره‌ای مثل #قرآن، منطقاً آسمانی بودن اين کتاب را اثبات می‌کند؟ پاسخ #منفی است، به دو دليل:
الف) درست است که ما نتوانسته‌ايم از عهده اين کار برآييم، اما همواره ممکن است افراد ديگری در جاهای ديگر جهان باشند که بتوانند سوره‌ای حتی بهتر از #قرآن بياورند. در هيچ مقطع زمانی، نمی‌توان اثبات کرد که در سراسر کره زمين و از ميان صدها ميليون عرب و غيرعرب، احدالناسی پيدا نمی‌شود که بتواند سوره‌ای مثل #قرآن بياورد. دقت کنيد که #قرآن می‌گويد: اگر جن و انس دست به دست هم دهند، نمی‌توانند سوره‌ای مثل قرآن بياورند؛ و از مخالفان می‌خواهد که اگر باور نمی‌کنند، اين مدعا را عملاً بيازمايند. اما نکته مهم اين است که چنين مدعايی قابل آزمون نيست تا نتيجه آن معلوم شود. يعنی نمی‌توان توانايی همه آدميان و جنيان در آوردن سوره‌ای مثل #قرآن را مورد آزمايش قرار داد.

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
چالش #قرآن برای #قرآن

اشاره نمودیم که محمد بعد از شنیدن پاسخ عرب بر مبنی آسان بودن آوردن #قرآنی مثل #محمد، داستان های خود را بیشتر و بیشتر کرد. آنقدر زیاد کرد که شاید در #قرآن داستانی ذکر شود که عرب آن را نشنیده باشد و محمد برای خود دلیلی مصادره کند و همین اتفاق افتاد. به صورت جالبی در سوره “یونس” که داستان نوح، موسی و فرعون در آن ذکر شده و سوره “طور” که هر دو سوره #مکی هستند #محمد تحدی خود را تقریر میکند:

فلياتوا بحديث مثله ان کانوا صادقین(طور ۳)
#ترجمه: اگـر بـه ايـن #قـرآن ايمان نمى آورند در صورتى كه درست مى گويند خودشان سخنى نظير آن را بياورند. محمد به سادگی اینگونه نزد خود استدلال کرد:

الف- شعری را بر آن ها خواندم که حاوی داستان هایست که عرب آن را شنیده و اعلام آمادگی کردند که میتوانند مثل آن بياورند.
ب- پس در اشعار خود داستان هایی را قرار میدهم که عرب کمتر آن ها را شنیده سپس ادعای #تحدی میکنم که همچون آن را بیاورند.با این وجود عرب و شعرای عرب تسلیم نشدند و تحدی #محمد را پاسخ دادند.

از آن جمله #مسيلمة_بن_حبيب_الحنفی بود که #مسلمانان نام “مسیلمه کذاب” بر او نهادند.
او پاسخ محمد را برای تحدی اش کامل داد أما سرنوشتش کشته شدن توسط پیروان #محمد بود.

#مسیلمه از خود سوره های زیادی سرود و فقط تعدادی از آنها در دسترس ما است.

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA


🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_دوازدهم

ب. ممکن است در دوره‌ای خاص ـ مثلاً زمان #پيامبر و يا حتی عصر حاضر ـ کسی نتواند سوره‌ای مثل #قرآن بياورد، اما احتمال تحقق اين امر در آينده‌ای نزديک يا دور منتفی نيست. حتی ممکن است #فردی_خاص ـ که قصد پاسخ دادن به #تحدی_قرآن را دارد ـ اکنون از ساختن متنی مانند #قرآن عاجز باشد، اما همين فرد، سالها بعد از عهده اين کار برآيد. بنابراين، تقاضای #قرآن از مخالفان (که اگر نتوانستيد سوره‌ای مثل قرآن بياوريد، بايد تسليم شويد و ايمان بياوريد) بی‌نهايت #غيرمنطقی است. برای اثبات #معجزه بودن #قرآن، حداقل بايد به نحوی اثبات شود که هيچ انسانی در هيچ عصری نتوانسته و نخواهد توانست سوره‌ای مثل #قرآن بياورد. در حالی که چنين مدعايی نه تنها قابل اثبات نيست، بلکه از ديدگاه بسياری از مخالفان موارد نقض فراوانی دارد. با روشی که #قرآن برای اثبات معجزه بودن خود در پيش گرفته است، بسياری از انديشمندان، هنرمندان، شاعران، مخترعان و… می‌توانند ادعای پيامبری کرده و آثار خود را #معجزه بنامند! مثلاً لئوناردو داوينچی با خلق اثر شاهکار «موناليزا» می‌تواند ادعا کند که اين نقاشی با هدايت و کمک فرشتگان آسمانی خلق شده و بشر از آوردن نمونه‌ای مثل آن عاجز است. آنگاه برای اثبات مدعای خود به مردم بگويد که: اگر در سخنان من شک داريد، تابلويی مثل آن بکشيد و اگر نتوانستيد، پس به ارتباط من با عالم غيب، و آسمانی بودن اين اثر ايمان بياوريد! به همين ترتيب اگر مولوی و حافظ نيز مدعی شده باشند که اشعارشان #وحی_الهی است، بايستی بپذيريم! زيرا تاکنون نه مانند مثنوی مولوی آمده و نه غزليات حافظ رقيبی پيدا کرده است. اينها البته از باب جدل است و در حقيقت برای هيچ اثر هنری و يا متن ادبی، هيچگاه مثل و مانندی ظهور نخواهد يافت. در عالم ذوق و هنر و ادبيات، هر حادثه‌ای فقط يک بار اتفاق می‌افتد، حتی #قرآن. اما اين، نشان‌دهنده آسمانی بودن آن نيست. بلکه به اين دليل است که «مثل» و «مانند» در اين عرصه‌ها بی‌معيار و لذا بی‌معنی و بی‌مصداق است.

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_سیزدهم

۶. به عقيده #مسلمانان آشنايی وسيع و عميق با زبان و ادبيات عرب، بعلاوه «کمی‌ انصاف» و «اندکی تعمق»، شرايط لازم و البته کافی برای اعتراف به #معجزه بودن متن #قرآن است. اما واقعيت اين است که در سراسر جهان ميليون‌ها انسان با شرايط فوق وجود دارند که نه تنها #قرآن را ساخته دست بشر می‌دانند، بلکه معتقدند که از نظر ادبی ضعفهای فراوانی دارد و محتوای آن در بسياری از موارد با قواعد عقلی و قوانين علمی و اصول اخلاقی ناسازگار است. (۴)

در بين اعراب، صدها هزار تحصيلکرده، روشنفکر و دانشمند غيرمسلمان وجود دارند که هم با زبان عربی و ظرايف آن آشنا هستند و هم انصاف و صداقت دارند، اما متن #قرآن را #معجزه نمی‌دانند. آيا می‌توان همه آنها را به غرض‌ورزی، عدم صداقت و يا بی‌سوادی و ناآشنا بودن به زبان عربی متهم کرد؟


كانال #نقد_اسلام

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_چهاردهم

۷. در #آيات مذکور نه تنها اعراب، بلکه همه مردم جهان #دعوت به رقابت شده‌اند. به عبارت ديگر از آلمانی‌ها، فرانسوی‌ها، ژاپنی‌ها، چينی‌ها، ترک‌ها و کردها و … نيز خواسته شده است تا در صورت عدم يقين به آسمانی بودن #قرآن، متنی مثل آن بياورند و اگر نتوانستند چنين کنند، تسليم شوند و حقانيت #قرآن و #نبوت پيامبر اسلام را بپذيرند. اما آيا چنين درخواستی، نامعقول نيست؟ تصور کنيد فردی در عربستان ادعای پيامبری کرده و کتابی به زبان عربی آورده و اصرار می‌کند که محتوای آن #وحی_الهی است. آنگاه برای اثبات آسمانی بودن کتابش از مردم ژاپن _ که ممکن است حتی يک کلمه عربی ندانند _ می‌خواهد يا متنی مثل آن بياورند و يا آسمانی بودن آن را بپذيرند. به عبارت ديگر، او می‌خواهد عجز ژاپنی‌ها از نوشتن کتابی مثل #قرآن را دليل #حقانيت_نبوت خود و آسمانی بودن کتابش قلمداد کند؟! به راستی آيا لحظه‌ای انديشده‌ايد که چگونه
می‌توان #تحدی_قرآن در برابر مردم غیر عرب(مانند ژاپنی‌ها،هلندی ها،فرانسوی ها،هندی‌ها، روس‌ها، آمریکایی ها و ....) را به گونه‌ای معقول معنا کرد؟


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA


🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_پانزدهم

ممکن است بگوييد، همان فرد ژاپنی وقتی می‌بيند که حتی #اعراب نتوانسته‌اند متنی مثل #قرآن بياورند، می‌فهمد که ديگران نيز هرگز نمی‌توانند چنين کاری کنند. اما مشکل اينجاست که فردی که خود از زبان عربی هيچ نمی‌‌داند، چگونه می‌تواند بفهمد که اعراب از آوردن متنی مثل #قرآن #عاجز شده‌اند يا نه؟ باز ممکن است بگوييد که اين افراد می‌توانند به متخصصان فن (آشنايان به زبان و ادبيات عربی) رجوع کنند تا دريابند که تاکنون کسی نتوانسته متنی مثل #قرآن بياورد و از اين طريق پی به #اعجاز_قرآن و #نبوت_پيامبر اسلام ببرند و مسلمان شوند! اما اين پاسخ سه اشکال عمده دارد:
الف: اگر قبول داريم که #اصول_دين تحقيقی است، ديگر نمی‌توانيم برای تشخيص حقانيت و صدق مدعای يک مدعی نبوت به متخصص رجوع کنيم. دوراهی انتخاب يا عدم انتخاب يک دين، دوراهی بسيار حساس و سرنوشت‌سازی است که يک طرف آن سعادت ابدی و طرف ديگر آن بدبختی و شقاوت ابدی است. در چنين دوراهی وحشتناکی چگونه می‌توان به متخصص رجوع و از او تقليد کرد؟ فردی که می‌خواهد دينی را انتخاب کند، چگونه می‌تواند به يک متخصص رجوع کند و به او بگويد: فلانی، تو که متخصص هستی يک دين درست و خوب برای من انتخاب کن چون من خودم عامی هستم و نمی‌دانم از بين اين همه دين‌های متفاوت کدامشان درست‌تر و خوب‌تر است!؟ فراموش نکنيم که #انتخاب يک دين از ميان اديان ديگر، مانند انتخاب يک هندوانه از ميان هندوانه‌های ديگر نيست تا بتوانيم کار را به يک متخصص بسپاريم و به او بگوييم يکی از بهترين‌ها و شيرين‌ترين‌هايش را برايم انتخاب کن!
ب: فرض کنيم رجوع به متخصص در اين مرحله جايز باشد. اما مشکل اينجاست که متخصصان مختلف در اين زمينه نظريات متفاوت و متناقض دارند. متخصصان زيادی وجود دارند که #قرآن را #معجزه نمی‌دانند و معتقدند که تاکنون افراد زيادی توانسته‌اند متن‌هايی مثل #قرآن و حتی بهتر از آن بياورند و البته متخصصان زيادی هم عکس‌اين نظر را دارند. حالا يک فرد ژاپنی يا چينی اگر بخواهد برای کشف حقيقت به متخصص رجوع کند، به کدام يک از اين دو گروه مراجعه کند؟!
ج: اصولا چرا بايد #معجزه به گونه‌ای باشد که فقط عده‌ای متخصص بتوانند به معجزه بودن آن پی ببرند و توده مردم مجبور شوند به آنها رجوع کنند؟!


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_شانزدهم


۸. و اما بزرگترين خطای #محمد (قرآن) اين است که به علت‌ها و انگيزه‌های شک مخالفان به #قرآن توجهی نکرده است. اکثر مخالفان #قرآن به دليل وجود اشکالات عقلی، علمی، اخلاقی، ادبی و … در قرآن، آسمانی بودن آن را انکار می‌کنند (نه به خاطر اينکه فکر می‌کنند توان آوردن مثل آن را دارند). کاری به وارد بودن يا نبودن اشکالات و انتقادهای آنها نداريم، اما در برابر چنين افرادی، آيا خنده‌دار نيست که به جای پاسخ منطقی به اشکالات و شبهاتشان، از آنها بخواهيم متنی مثل #قرآن بياورند؟ #مخالفان_قرآن معتقدند که در اين کتاب ده‌ها مورد #تناقض‌گويی شده، مطالب خلاف واقع آمده و حجم عظيمی از آن شامل دستورات ضداخلاقی، سخنان بيهوده، جملات ناقص و نامفهوم، استدلال‌های ضعيف و… است و همين، مانع ايمان آوردن آنها می‌شود (از نقاط تاريک زندگی محمد که آن نيز بسياری از محققان را به شک و ترديد انداخته است می‌گذرم). آنها می‌گويند: گيريم که ما نتوانستيم متنی مثل #قرآن بياوريم، آيا بايد چشم خود را برروی صدها اشکال و عيب و ايراد که در #قرآن وجود دارد ببنديم و همه آنها را ناديده بگيريم و فقط به اين دليل که نمی‌توانيم متنی مثل آن بياوريم، به آسمانی بودن آن اعتراف کنيم؟ شما پاسخ صدها سؤال و انتقاد ما را بدهيد، آنگاه ما حتی اگر بتوانيم متنی مثل قرآن بياوريم، باز هم به آسمانی بودن آن ايمان می‌آوريم، چه رسد به اينکه از عهده اين کار برنياييم!


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_هفدهم

آنچه آتش شک و ترديد نسبت به #قرآن را در دل مخالفان و شکاکان شعله‌ور می‌کند، اين نيست که آنها گمان می‌کنند می‌توانند متنی #مثل آن بياورند (اگر چنين بود، #تحدی_قرآن در برابر اين افراد تاحدودی معنای معقولی پيدا می‌کرد). ريشه شک و ترديد آنها، ارزش اخلاقی و معرفتی #محتوای_قرآن است که (از نگاه آنها) در آزمون نقد، نمره زير ۱۰ می‌گيرد. بنابراين #تحدی_قرآن در برابر چنين افرادی فوق‌العاده بی‌معناست.
مجموع مطالبی که گفته شد، ارزش منطقی و علمی مدعای #مسلمانان مبنی بر اينکه : از هزار و چهارصد سال پيش تاکنون هيچکس نتوانسته متنی مانند #قرآن بياورد و همين، نشان‌دهنده #آسمانی بودن اين کتاب است. (۵) معلوم می‌شود هر مسلمانی که چنين سخنی می‌گويد، بايد به اين پرسش‌ها پاسخ دهد:

۱: منظور شما از متنی که «مثل» #قرآن باشد، چيست؟ و با کدام #معيار و ميزان روشن، مشخص و قطعی می‌توان حکم کرد که متن ارائه شده توسط مخالفان، «مثل» #قرآن هست يا نيست؟
۲: با فرض وجود معياری مشخص و روشن، شمااز کجا می‌دانيد که تاکنون هيچ بشری در هيچ کجای کره زمين نتوانسته است متنی مثل #قرآن بياورد؟ آيا در اين مورد تحقيق کافی کرده‌ايد؟ و اصلاً آيا چنين موضوعی قابل تحقيق هست؟ اتفاقاً از صدر اسلام تاکنون هزاران مخالف مسيحی، يهودی، هندو، لائيک و… برای پاسخ به تحدی قرآن، سوره‌هايی ساخته و مدعی شده‌اند که اين سوره‌ها «مثل» قرآن و در مواردی «بهتر» از آن است.(۶)
آيا واقعاً همه اين نمونه‌ها را ديده و توانسته‌ايد با معيارهای محکم، قطعی و مشخص، «ناهمانندی» آنها با #قرآن را نشان دهيد؟


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_هجدهم

۳. گيريم که تاکنون هيچکس نتوانسته باشد متنی مانند #قرآن بياورد. از اين مدعا چگونه می‌توان #معجزه_بودن_قرآن را نتيجه گرفت در حالی که هنوز احتمال تحقق اين امر در آينده وجود دارد؟
۴. حتی فرض کنيم تا روز قيامت هم کسی نتواند متنی مثل #قرآن بياورد، به لحاظ منطقی تنها نتيجه‌ای که در آن روز (يعنی روز قيامت) از اين ماجرا می‌توان گرفت اين است که: محمد هزاران سال پيش کتابی آورد که هيچ بشری نتوانست نظير آن را بياورد، همين و بس! يعنی باز هم #وحيانی بودن #قرآن اثبات نمی‌شود. زيرا از نظر عقلی محال نيست که يک انسان باهوش، با اتکاء‌ به استعداد و نبوغ ذاتی و ذوق هنری و ادبی خود، اثری علمی، هنری، ادبی يا… به يادگار بگذارد که تا روز قيامت هم کسی نتواند «مثل» يا «بهتر» از آن را بياورد، و چون چنين فرض و احتمالی کاملاً معقول است، #تحدی_قرآن اندکی نامعقول جلوه می‌نمايد. زيرا در اين #تحدی حتی شکست قطعی رقيبان هم چيزی را ثابت نمی‌کند! اگر مسلمانان اين نکته مهم را نمی‌پذيرند؛ بايد نظر مخالف خود را با استدلالی محکم ارائه و نشان دهند که از دو مقدمه:
الف: #قرآن تحدی کرده است
ب: هيچکس نتوانسته است (و نمی‌تواند) سوره‌ای مثل #قرآن بسازد، چگونه و طبق کدام قواعد منطقی می‌توان نتيجه گرفت که قرآن کلام خداست؟
تا اينجا معلوم شد که #تحدی_قرآن، بيش از آنکه اعجاز قرآن را اثبات کند، بر شک و ترديد نکته‌سنجان نسبت به اعتبار و اصالت اين کتاب می‌افزايد.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_نوزدهم

عده‌ای از #عالمان_اسلام سعی‌ کرده‌اند تا به #تحدی_قرآن شکلی برهانی بدهند. حاصل تلاش آنان اقامه برهانی است با سه مقدمه زير:
۱: #پيامبر_اسلام، قرآن را به عنوان يک امر خارق العاده که فقط با امداد ويژه الهی تحقق می‌يابد و دليل صحت ادعای پيامبری اوست، مطرح کرده است (آيات تحدی نيز بيانگر همين موضوع هستند.)
۲: #مخاطبان_پيامبرـ که بنا به علل و دلايل مختلفی بيشترين انگيزه را برای پاسخ گويی به #تحدی_قرآن داشته‌اند ـ مسئله را جدی گرفته و در صدد بررسی #قرآن و همانند آوری آن برآمده و در اين راه تلاش جدی و فراوانی کرده‌اند.
۳: #کتاب‌های_تاريخ و #علوم_قرآن، افراد متعددی را ذکر می‌کنند که در صدد همانند آوری قرآن برآمده و خود با بررسی قرآن به عجز خويش پی برده‌اند و يا به آوردن چيزی شبيه قرآن دست يازيده، ولی نمونه‌هايی را ارائه داده‌اند که موجبات رسوايی خويش را فراهم آورده و عدم توانايی بشر در همانند آوری را به اثبات رسانده‌اند. و اگر نمونه‌های ديگری وجود داشت،… حتماً آن نمونه ها به صورت برجسته در تاريخ ثبت می‌شد و هم اکنون در دسترس ما قرار می‌گرفت.(۷)


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_بیستم

در مقدمات اول و دوم اين برهان البته جای شک و ترديدی نيست، همه سخن در مقدمه سوم است که خود شامل سه مدعای مشکوک و سؤال‌برانگيز می‌باشد:

اول آنکه: از صدر اسلام تا کنون، هر کس در هر کجای دنيا که برای پاسخ‌گويی به #تحدی_قرآن اقدام کرده، يا به عجز خود پی برده و عقب نشينی کرده، يا اينکه با آوردن نمونه‌هايی ضعيف و غير قابل قياس با #قرآن، به جای اينکه از ميدان رقابت سر بلند بيرون بيايد، رسوا و سرافکنده شده است.
دوم اينکه: همه نمونه‌هايی که در هزار و چهار صد سال گذشته از طرف #مخالفان_قرآن ارائه شده، در کتب تاريخ ثبت شده و در کتب علوم قرآنی ـ که عالمان اسلام نوشته‌اند ـ مورد نقد و بررسی دقيق و علمی قرار گرفته و «ضعيف بودن» و «غير قابل قياس بودن آنها با قرآن» به گونه‌ای #محکم و قطعی به اثبات رسيده است.
سوم آنکه: با توجه به دو مدعای پيشين، عدم توانايی بشر در آوردن متنی مثل #قرآن به اثبات می‌رسد. با توجه به مطالبی که پيش از اين آمد، گمان نمی‌کنم ديگر نيازی به نقد علمی اين برهان باشد، اما شايد نقد اخلاقی آن (با طرح سه پرسش ساده) خالی از لطف نباشد که در قسمت بعد ارائه خواهد شد.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، کودکانه یا عاقلانه؟

#قسمت_بیست_و_یکم

۱: آيا کسانی که چنين برهانی را اقامه کرده‌اند، خودشان واقعاً معتقدند که تمام نمونه‌هايی که #مخالفان_قرآن از صدر اسلام تا کنون آورده‌اند، در کتب تاريخ ثبت شده و در کتب علوم قرآنی با ضوابط و معيارهايی عينی و مشخص مورد نقد و بررسی دقيق و علمی قرار گرفته و شکست همه آنها بگونه‌‌ای محکم و قطعی نشان داده شده است؟ صحّت اين مدعای بزرگ و شگرف، چگونه بر آنان ثابت شده است؟
۲: مقدمات يک برهان عقلی بايد از قطعيات و مسلمات، و يا (مطابق قاعده جدل) مورد قبول خصم باشد ، اما آيا مقدمات اين برهان چنين است؟ يک محقق نقاد و آزادانديش چگونه می‌تواند مدعيات خود‌پسندانه و خيال‌بافانه‌ای را که در مقدمات اين برهان آمده، باور کند و با خود بگويد: ديگر نيازی به تحقيق در اين مورد نيست، زيرا بنا به ادعای عالمان #اسلام، اسناد و مدارک رسوايی همه مخالفانی که در هزار و چهارصد سال گذشته قصد آوردن سوره‌ای مثل #قرآن را داشته‌اند (بدون استثناء) در کتب تاريخ (لابد آن هم کتب تاريخی که مسلمانان نوشته‌اند!) و کتب #علوم_قرآنی مسلمانان آمده است؟ آيا اين، برهان است يا دعوت به خوش‌باوری و عافيت‌طلبی و تقليد کورکورانه؟ شايد در پاسخ بگوييد: چه کسی گفت شما تحقيق را کنار بگذاريد و ادعای ما را کورکورانه باور کنيد؟ شما خودتان هم می‌توانيد در اين مورد تحقيق کنيد. اما همانطور که پيش از اين گفتم، تحقيق در اين مورد هيچگاه به پايان نمی‌رسد، چون تلاش مخالفان و رقيبان هيچگاه تمام نمی‌شود و هر روز صدها متن جديد در رقابت با #قرآن پديد می‌آيد، آيا همين واقعيت نشان نمی‌دهد که روشی که #قرآن در اثبات آسمانی بودن خود در پيش گرفته، روشی نامعقول و ناسنجيده است؟

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_بیست_و_دوم

۳. در مقدمات برهان مورد بحث، ابتدا ادعا شده است که تاکنون هيچ‌کس نتوانسته است متنی مثل #قرآن بياورد، سپس از اين مدعا نتيجه گرفته شده است که: « #بشر در آوردن متنی مثل قرآن #ناتوان است». صادقانه بگوييد: آيا شما واقعاً معتقديد که اين نتيجه منطقاً از آن مقدمه قابل استنتاج است؟ آيا اگر (بنا به فرض) تاکنون کسی نتوانسته باشد متنی مثل #قرآن بياورد، همين نشان می‌دهد که در آينده و تا ابد نيز هيچ‌کس از عهده اين کار برنمی‌آيد؟ اين استنتاج مستند به کدام قاعده منطقی است؟
شکل خلاصه ولی عجيب و شگفت‌انگيز اين برهان چنين است: هيچ انسانی نتوانسته و نمی‌تواند همانند #قرآن را بياورد و همين گويای #اعجاز_قرآن است (۸)

در استدلال فوق، گيرم که واژه «نتوانسته» درست باشد، اما واژه «نمی‌تواند» (که نوعی غيب‌گويی است) از کجا آمده است؟ از اينها گذشته حتی اگر معلوم شود که بشر هرگز نمی‌تواند متنی مثل #قرآن بياورد فقط غيربشری بودن #قرآن اثبات می‌شود نه #الهی بودن آن. زيرا غيربشری بودن، معادل يا ملازم الهی بودن نيست. می‌توان احتمال داد که #آيات_قرآن القائات شيطانی است نه الهامات الهی. برای رفع اين احتمال چه انديشيده‌ايد؟


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_بیست_و_سوم

در آخر شايد اشاره به نظر آقای جوادی آملی درباره #تحدی_قرآن خالی از لطف نباشد. به نظر ايشان تحدی مشتمل بر قياس و برهان است، بدين‌گونه که:

….. اگر اين کتاب #کلام_خدا نباشد، پس کلامی بشری است و اگر بشری باشد پس شما هم که بشر هستيد بايد بتوانيد مثل آن را بياوريد، اگر شما توانستيد مثل آن را بياوريد، بشری بودنش اثبات می‌شود و اگر نتوانستيد، معلوم می‌شود که (قرآن) بشری نيست و #اعجازی است که اثبات کننده ادعای نبوت و رسالت آورنده آن خواهد بود.(۹)

برهان آقای جوادی آملی مشتمل بر چهار گزاره شرطی است که هيچ‌کدام از آنها درست نيست و اين مرا به حيرتی عجيب فرو برده است.

گزاره شرطی اول نا‌درست است، زيرا ممکن است محتوای #قرآن کلام شياطين يا ملائکه باشد.(۱۰)
به عبارت ديگر، از خدايی نبودن يک کتاب لزوما بشری بودن آن نتيجه گرفته نمی‌شود. گزاره دوم نيز نادرست است، چرا که بشری بودن يک اثر (علمی، ادبی، هنری و …) لزوما به معنای معارض داشتن آن نيست، يا حداقل دليلی به سود اين مدعا اقامه نشده است. به عبارت ديگر وقوع اين پديده که يک نفر اثری علمی، ادبی يا هنری خلق کند و هيچ‌کس نتواند مثل يا بهتر از آن را بياورد، محال عقلی نيست.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_بیست_و_چهارم


گزاره شرطی سوم نيز نادرست است، زيرا معارض داشتن لزوما به معنای #بشری‌بودن نيست. حداقل می‌توان فرض کرد (و احتمال داد) که پديده‌ای مخلوق #ملائکه يا #شياطين باشد و در عين حال بشر نيز توانايی خلق اثری مثل آن را داشته باشد.

گزاره شرطی چهارم نيز نادرست است و اگر بنا به فرض پذيرفته باشيم که #قرآن پديده‌ای بی‌نظير و بلامعارض است، بشری‌نبودن آن اثبات نمی‌شود. و در آخر، بشری‌نبودن #قرآن نيز لزوما به معنای الهی‌بودن يا آسمانی‌بودن آن نيست ولذا ادعای رسالت و نبوت آورنده‌اش را اثبات نمی‌کند. اگر خوب دقت کنيم، در ساختار برهان #تحدی_قرآن يک پيش‌فرض اثبات‌ناشده و بلکه واضح‌البطلان وجود دارد و آن اينکه گويی بين توانايی يا ناتوانی آدميان در آوردن اثری مثل يک اثر مفروض، و بشری بودن يا نبودن آن، رابطه‌ای منطقی وجود دارد، در حالی که بين اين‌دو هيچ رابطه‌ای ديده نمی‌شود.

 به قلم:  حجت الله نيکويی


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
ادعا و #تحدی_قرآن، عاقلانه یا کودکانه؟

#قسمت_پایانی

زيرنويس:

۱ . جوان آراسته، حسين: درسنامه علوم قرآنی، ج۲، ص ۳۶۱_۳۶۰
۲. مصباح يزدی، محمد تقی: قرآن شناسی، ص ۱۵۱
۳. همان، ص۱۵۱
۴. در فصل‌های آينده به تعدادی از اين موارد اشاره خواهم کرد.
۵. اين مدعا تقريباً در همه کتب تفسيری و کلامی مسلمانان ديده می‌شود.
۶ . نمونه‌هايی از اين متن‌ها را می‌توان در سايت‌های http://www.answeringislam.org ، http://www.islameyat.com، http://www.servant13.net و http://www.islam-exposed.org مشاهده کرد
۷ . مصباح يزدی، محمد تقی: قرآن‌شناسی، ص ۱۲۷ـ۱۲۳ (با اندکی تلخيص و تصرف)
۸. فتحعلی، محمود: مبانی انديشة اسلامی، ج ۳ ، ص ۱۱۱
۹. جوادی آملی، عبدالله: قرآن در قرآن، ص ۱۲۸
۱۰. توجه کنيد که عصمت ملائکه (به قول فخر رازی) مدعايی است که پس از اعتقاد به نبوت پيامبر اسلام و آسمانی بودن قرآن حاصل ميشود و در اينجا قابل استناد نيست. به عبارت ديگر عصمت ملائکه با دلايل عقلی و پيشينی محض قابل اثبات نيست تا بتوان از آن برای حل اين مشکل استفاده کرد.


https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA

🔻www.eslam.nu
💠 #قرآن و اخبار غيبى حقيقت يا ادعاى پوچ؟

#قسمت_سوم

استدلال مورد بحث بر سه مقدمه استوار است:

1⃣ داستانهایی كه در #قرآن پيرامون حوادث زندگی پيامبران گذشته آمده است، همگی درست و مطابق با واقع‌اند و ذره‌ای خطا و اشتباه يا مطلب خلاف واقع در آنها ديده نمی شود.
2⃣ #پيامبر_اسلام نسبت به اين داستان‌ها علم قطعی و يقينی داشت و در دلش ذره‌ای ترديد در مورد صحت اين جريان‌ها راه نمی‌یافت.
3⃣ علم قطعی به اين اخبار و جريان‌ها جز از طريق #اخبار_غيبی (وحی و الهام ملكوتی) حاصل نمی‌شود.
☑️نتيجه: #پيامبر_اسلام از طريق #وحی_الهی به اين داستان‌ها و ماجراها علم پيدا كرده است.

اما اشكال اين استدلال در اين است كه حداقل دو مقدمه اول آن مشكوكند. خطای اصلی استدلال فوق در جايی ديگر نیز عیناً رخ داده است. توضيح اينكه عده‌ای از مردم زمان #پيامبر_اسلام معتقد بودند كه #موسی يك "ساحر" بوده و #پيامبر_اسلام هم در حقيقت مانند موسی يك "ساحر" است و لذا به #نبوت هيچكدام از اين دو ايمان نمي‌آوردند.

خدای سبحان در برابر چنين افرادی #تحدی می فرمايد كه: قل فاتو بكتاب من عند الله هو اهدي منهما (قصص/۴۹)
اگر راست می‌گوييد … كتابی از سوی خدا بياوريد كه هدايتگری آن از اين دو كتاب آسمانی (قرآن و تورات) بيشتر باشد[۲].
▫️در اينجا باز هم از دو پيش‌فرض استفاده شده است:
1⃣ اول اينكه محتوای #قرآن حقايق مسلم و حكمت‌های استوار و صراط حق است و به قول خود قرآن «ان هذاالقرآن يهدي للتي هي اقوم»
2⃣ حقانيت و استحكام #قرآن را می‌توان با معيارهای عينی و بیرونی و شواهد و مدارك محكم و خدشه‌ناپذير نشان داد.
در حالی كه هر دو پيش‌فرض از نظر مخالفان و منتقدان زير سوال است. بنابراين #تحدی_به_محتوای_قرآن راه به جایی نمی ‌برد.
فرض كنيد يك مسيحی در پاسخ به اين تحدی، انجيل را ارائه دهد و مدعی شود كه محتوای كتاب آسمانی ما درست‌تر، عميق‌تر و محكم‌تر از مطالب #قرآن است و بهتر از قرآن می‌تواند ما را به سوی كمال و سعادت راهنمایی كند.

در اين صورت چگونه و با چه معيار و ميزانی می ‌توان ادعای او را رد كرد؟

#منابع:
[۱]. جوادی آملی، عبدالله: قرآن در قرآن، ص ۱۴۹
[۲].همان، ص ۱۳۸

https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from Fek
📚نقد نیما حق‌پور بر «مستند اختلافات بسیار در نسخ‌ قرآن» و پاسخ آن

(قسمت اول)

✍️نیما حق‌پور (نویسنده کانال پازل قرآن و جهان بینی و سایت فرهنگی نیلوفر)

دروغ هر چه بزرگتر باشد باور پذیرتر خواهد بود

۱- من کتاب تأویل متن اثر ابوحامد را خوانده ام، تواریخ قرآن را خوانده ام. اما دروغهای این کلیپ از خود صحبتها و مدعیات پیداست. ترجمه های فارسی کهن موجودند، ترجمه طبری موجود است، تاریخ قرائات موجود است کجا این همه اختلاف هست؟!

۲- تشخیص کربنی دقیقا شد ۵۵۰ میلادی؟ قبل از پیامبر؟! به چنین دقتی تعیین شده آنهم عدد رند!

۳- بعد ادعا می کند بیشتر نسخ متعلق به قرن نهم است. خوب این که طبیعی است چون استنساخ شده اند دیگه! وقتی از روی نسخه ای می نوشتند خوب معلومه که زمان سنجی اون نسخه مربوط به قرنهای اخیر می باشد

۴- در ضمن آن زمان که قرآن نقطه گذاری و بعد اعراب گذاری شده آیا کسی نبوده که قرآن را صحیح بخواند تا بتوانند نقطه گذاری و اعراب گذاری کنند! آخر این چه ادعایی است! دقت کنیم این نقطه گذاری و اعراب گذاری زمانی اتفاق افتاده که اشتباه خوانی در حال رواج یافتن بوده که پیش گیری شده است. معلومه که الان نمی توان نقطه گذاری و اعراب گذاری کرد از روی نسخ اولیه! اما این چالش آن موقع موضوعیت نداشته چون بسیاری قرآن را سینه به سینه از حفظ درست می خواندند. قبلا هم نوشته ام نهایتا یک درصد در این قرآنها خطا باشد که آنهم به تمسک به ۹۹ درصد مابقی قابل فهم است.

۵- این اختلافات حاصل انباشت تاریخی است نه اینکه زمان پیامبر وجود داشته باشد. آیا پیامبر در قرآن اختلاف می یافته یا مخاطبان او در قرآن اختلاف کثیر می یافتند! اصلا اختلاف به معنای آمد و شد است مثل اختلاف روز و شب. اختلاف کثیر در قرآن یعنی پیامبر مدام باید حرفش را عوض می کرده تا اصلاح شود. یعنی امروز یک حرفی بزند بعد فردا یه اتفاقی بیفته مجبور بشه بیاد حرفشو عوض کنه! چنین چیزی نبوده اصلا! از وجه دیگر هم اختلاف کثیر یعنی:

" "أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا" (نساء 82) ترجمه رایج این آیه اینچنین است؛ آيا در قرآن نمى‌انديشند؟ اگر بود از جانب غیرخدا در آن اختلافى بسيار مى‌يافتند. حال آنکه این معنا متضمن این است که قرآن خالی از اختلاف یا به عبارت دیگر تضاد و تناقض و تزاحم میان آیات و گزاره هایش نیست، بلکه واجد اختلاف "کثیر" نیست!!! اما باید توجه نمود که "فیه" در این آیه به معنای "درباره آن" است نه "در آن" و معنای صحیح آیه این است که اگر قرآن از جانب غیرخدا بود درباره آن (در میان خود) بسیار اختلاف می کردند. اما از آنجا که قرآن کتابی است از سر یقین و علم مطلق فرو فرستنده اش که می فرماید "ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ" (بقره 2) آنچنان منسجم است که حتی با رویکرد ناصواب هم درباره محتویات آن اختلاف کثیر در میان اختلاف کنندگان ایجاد نمی شود و از این رو است که خدای تعالی در آیات 23 بقره و 38 یونس تحدی می کند و می گوید اگر می توانند گروه آیه ای منسجم بمانند آن بیاورند که گزاره ها و آیات آن بتوانند یکدیگر را ایجاب نمایند و هیچ یک منفک و بی ربط و بیگانه از هستی ما به ازائی که آن گروه آیه تبیین می کند نباشد. (وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ - أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ) (نیما حق پور - 27 آبان 96)
#تحدی"

۶- حتی اگر ادعای وجود 31 نسخه متفاوت از قرآن هم درست باشد امری طبیعی بوده است که هم بدلیل عدم وجود فناوری لازم برای نسخه برداری دقیق در قرون پیشین بوده و هم ممکن است به جهت شیطنت‌های معاندان قرآن در طول قرون در ایجاد تکثر و در نتیجه تفرقه بر سر اصالت قرآن بوده باشد که همچنان نیز مصداق دارد و امروزه هم همچنان نسخ دستکاری شده از قرآن منتشر می شوند! اما اساساً این نوع کوشش‌هایی که می شود تا قرآن را از اصالت بیاندازند خود گویای اصالت قرآن است وگرنه به چنین نوع دستاویزهایی دست نمی یازیدند که روز به روز به طور تصاعدی موارد متفاوت بیشتری را کشف کنند! و فضا را بگونه ای آشفته سازند که دیگر نتوان هیچ چیز را مبنا گذاشت! ناگفته نماند که قرآن پژوهان منکر وجود تفاوت در نسخ و قرائات قرآن نبوده اند اما نه به تعدادی که کلیت قرآن زیر سؤال رفته باشد بلکه نهایتاً در یک درصد نص قرآن اجماع نبوده باشد که آن هم با تمسک به 99 درصد باقیمانده قابل تفاهم است.
#نظرات_ارسالی

(ادامه دارد)

🍀🍀🍀https://t.me/Tafakor_e_Enteghadi