نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💥 پژوهشى در زندگى نامه سلمان فارسى

#قسمت_بيستم

مــن »اشــهد ان لا الــه الا االله و أن #عيــسا روح االله و أن محمــد ًا حبيب الله میگفتم. راه ِب صومعه تا مرا ديد گفت: روزبه تـوئی؟ گفـتم: آری.
گفت: بيا بالا. من بە بالا رفتم و دو سال در خدمت او بودم. چون هنگام مرگش فرارسيد گفت: من مردنـی ام. گفـتم: »مـرا بە چە کـسی حوالـه مـیکنـی؟« گفـت: »کـسی را نمـیشناسـم کە بـر عقيـدۀ مـن باشـد مگر يک راهبی در انتاکيه. بە #انتاکيه نزد او برو و سلام مرا بە او برسان و اين
لوح را بە او بده؛ و لوحی را بە دستم داد. چـون مُـرد او را غـسل و کفـن و دفـن کـردم و لـوح را برداشـتم و بە انتاکيـه رفــتم و وارد آن صــومعه شــدم و مــیگفــتم: اشــهد ان لا الــه الا الله و أن عيــسا رسـول الله و أن محمـًدا حبيـب الله.
راهـب صـومعه تـا مـرا ديـد گفـت: »روزبـه توئی؟« گفتم: »آری«.
گفت: »بيا بالا«. من بە صومعه رفـتم و مـدت دو سـال در خدمت او بودم. چــون هنگــام مــرگش رســيد گفــت: »مــن مردنــی ام«. گفــتم: »مــرا بە چە
کسی حواله میکنی؟« گفت کسی را نمـیشناسـم کە بـر عقيـدۀ مـن باشـد مگـر يک راهبی کە در اسـکندريه اسـت. بە #اسـکندريه نـزد او بـرو و سـلام مـرا بە او برسان و اين لوح را بەاو بده«.
چـــون مُـــرد مـــن او را غـــسل و کفـــن و دفـــن کـــردم و لـــوح را برداشـــتم و بە اســـکندريه بە نـــزد آن صـــومعه رفـــتم و مـــیگفـــتم: اشـــهد أن لا الـــه الا االله و أن عيـــسا روح الله و أن محمـــدا حبيـــب االله«.
راهـــب صـــومعه تـــا مـــر اديـــد گفـــت: »روزبه توئی؟« گفتم: »آری«.
گفت: »بيا بالا«. من بە بالا رفتم و دو سال در خدمت او بودم. چون مـرگش فرارسـيد گفـت: »مـن مردنـی ام«. گفـتم: »مـرا بە چە کـسی حوالـه مـیکنـی؟ گفـت: »کـسی را در دنيـا نمـیشناسـم کە بـر ديـن مـن باشـد؛ ولی #محمد پسر عبدالله ابن عبدالمطلب هنگام ولادتش رسـيده اسـت، بەنـز ِد او برو، و چون بە نزدش رفتی سلام مرا بە او برسان و اين لوح را بە او بده«.
چون مُرد من او را غسل و کفن و دفن کردم و لـوح را برداشـتم و بيـرون رفتم. بـا مردمـی (يعنـی بـا کـاروانی) همـراه شـدم و گفـتم: »مـن بـرای شمـا کـار میکنم شما نيز بە من غذا بدهيد«. آﻧﻬـا پذيرفتنـد، و وقتـی مـیخواسـتند غـذا بخورنـــد بـــزی را گرفتنـــد سر بريدند و کبـــاب و آبگوشـــت ســـاختند. مـــن غذايشان را نخوردم.
گفتند: بخور. گفتم: من مريِد راهب آن صومعه ام، آﻧﻬــا گوشــت نمــی خورنــد«. گفتنــد: »بايــد بخــوری« و چنــان بە مــن زدنــد کە نزديــک بــود بميــرم. ســپس #خمــر آوردنــد و مــن ننوشــيدم و گفــتم: »مــن مريــد صاحب آن صومعه ام، آﻧﻬا خمر نمـی نوشـند«. آﻧﻬـا مـرا بـستند و چنـدان زدنـد کە نزديک بود بميرم. گفتم: »بەمن مزنيد و مرا مکشيد، من قبول میکنم کە غلام شما شوم«.
يکــی از آﻧﻬــا مــرا بــرد و بە ۳۰۰ درم بە يــک يهــودی فروخــت.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/22081