نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💠 نحوه كشته شدن #علي_ابن_ابيطالب و دروغ شيعيان
#قسمت_دوم

#طبقات_واقدي در جلد سوم صفحه ٢٩ چنين مي اورد كه:
#ابن_ملجم و شبيب ابن بجزه برخاستند و شمشيرهاى خود گرفتند و امدند بر دري كه علي از انجا خارج ميشد نشستند ..
و #على همينكه از در بيرون امد بانگ ميزد اى مردم نماز نماز و همه روز چنين ميكرد و بر دستش تازيانه اي بود كه مردم را بيدار ميكرد ،در اين هنگام ان دو مرد جلو مي ايند و از كسى كه خود حضور داشته شنيدم كه بناگاه برق شمشيرها ديدم و شنيدم كسي ميگويد حكم فقط ازان خداست نه براي تو اى على، و هر دو شمشير با هم فرود امد و شمشير ابن ملجم بر #فرق_على نشست و چنان انرا شكافت كه تا مغز و نصف پيشاني نفوذ كرد ولى شمشير شبيب به طاق برخورد.

” الكامل فى التاريخ از ابن اثير كه گرايشات شديد شيعى دارد در جلد پنجم صفحه ٢٠٠٠-٢٠٠١ در اينمورد چنين مينويسد :

اينان در برابر پيشگاهى كه #على از ان براي نماز بيرون مي امد فر نشستند ، چون #على بيرون امد فرياد بزد اي مرد نماز نماز و بدستش تازيانه اى بود ، شبيب او را با شمشير بزد ولي شمشير او به طاق گير كرد ولي #ابن_ملجم شمشيرش را بر فرق على فرود اورد و فرياد زد فرمانروايى ازان خداست نه تو على و نه يارانت.

#ابن_خلدون در تاريخ العبر در جلد اول ص ٦٣٧ درباره اين حادثه چنين ميگويد :

ابن ملجم با شبيب و وردان وارد مسجد شد و در برابر ان در كه #على از ان به نماز مي امد نشستند ، چون على از در درامد و مردم را به نماز فراخواند ، شبيب شمشير خود بالا برد ولى بر طاق در برخورد در اين حين ابن ملجم با شمشير بر پيشانى على زد و فرياد زد الحكم لله لا لك يا علي و لا لاصحابك …

همين داستان در #مروج_الذهب_مسعودى در جلد اول صفحات ٧٧١-٧٧٢ نيز امده است.


همانطور كه خوانديد و ميبينيد #روحانيون_شيعه داستان را بطور كاملا تخيلى و احساساتي براي مردم بيان ميكنند و با افزودن دروغهاى شاخدار به اين داستان، انرا به يكى فيلمهاى تخيلى هاليود تبديل ميكنند .

انچه حاصل اين تجسس تاريخي است اين است كه نه علي در حين سجده ضربت خورده و نه “فزت و رب الكعبه” اى در كار بوده، و در تمامي اين كتب فرياد #على براى بدام انداختن ضارب بگوش رسيده نه چيز ديگرى و اين تفاوت بخاطر نارضايتى و تنفر مردم از خليفه بى تدبير و ناكارامدى بودند كه در زمان 5 سال خلافتش مردم زيادى را بيهوده به كشتن داد و اخر سر هم خودش قربانى اين بى كفايتيش شد.

در اينجا از صفحات برخى كتب نامبرده در متن بالا عكس هائى اورده ايم براى اثبات صحت گفته هايمان اسكن كتب مى اوريم.
💠 نحوه كشتن ابن ملجم و دروغ شاخدار #شيعيان !

#قسمت_اول

قتل #ابن_ملجم هم از دیگر داستانهایی است که شیعیان معمولا برای علی میگویند، ببینید نویسنده #شیعه زیر در مورد این قتل چه گفته است:

شیعیان همه میدانند که مولا علی (ع) هنگامی که در بستر شهادت قرار داشتند وقتی برایش شیر آوردند فرمودند:

آیا برای اسیر خود ( ابن ملجم ضارب آن حضرت ) نیزغذا برده اند و توصیه می فرمودند که نه تنها بد رفتاری با او نشود حتی گرسنه یا تشنه هم نماند و باز فرمودند: که اگر زنده بمانم خود میدانم با او چگونه رفتارکنم واگر زنده نمانم شما اجازه دارید فقط یک ضربه همان گونه که او زده است بزنید و نکند او را مثله کنید یا شکنجه نمائید. این برخورد امام علی، یک برخورد ارزش اسلامی است یعنی ارزشی است نه حکومتی و سیاسی.(١)

توجه داشته باشید که بر اساس نوشته بالا، علی نمیدانسته است که خواهد مرد و یا زنده خواهد ماند، این برای شیعیان نیمه دیوانهح باید دلیلی باشد بر اینکه او غیب گو نبوده است و بسیاری از چیزها را نمیدانسته است، از جمله اینکه نمیدانسته است بر اثر این ضربه خواهد مرد یا نخواهد مرد.

ابن ملجم آن ملعون که دوزاری اش نیافتاده بود اسلام یک حرکت مافیایی بوده است و رهبران این گروه خونخوار مافیایی بعد از مرگ پدرخوانده خود به جان یکدیگر افتاده اند و اساسا همه ماجرا همین بوده است، و فکر میکرد واقعا #اسلام برای برابری و برادری آمده است و از این رو همچون سایر خوارج دموکرات به این معتقد بود که خلیفه باید از میان تمامی مردمان چه عجم و چه عرب انتخاب شود و شایسته ترین فرد برای خلافت باشد و #علی و #معاویه را افرادی میدانست که می‌خواستند عدالت را زیر پا گذاشته و بر سر حکومت بایکدیگر جنگ قدرت کنند، او در هنگامی که به علی حمله میبرد فریاد زد «حکمیت از آن خدا است نه تو ای علی» ، زیرا معتقد بود علی نیز همچون #سید_علی_خامنه ای مردم را خر گیر آورده و خود را حاکم از طرف #خدا می‌خواند، او بر علی شمشیر میکشد آن شمشیر را بر سر نسبتاً مبارک آن امام همام میکوبد. امام هم برمیگردد و میگوید حالت خوبه ؟ خسته نباشی ملجم جان.

#شیعیان معمولاً به همین قصه ها علاقه دارند و به تاریخ علاقه چندانی نشان نمی‌دهند، آیا مایلید بدانید آن شخصی که قرار بود با یک ضربت کشته شود و مبادا شکنجه شود چه بلایی سرش آمد؟ از معتبر ترین کتابهای تاریخی اسلام پاسخ را بیابید:

وقتی خواستند #ابن_ملجم لعنت الله علیه را بکشند عبدالله بن جعفر گفت «بگذارید من دل خودم را خنک کنم» و دست و پاهای او را ببرید و میخی را سرخ کرد و به چشم او کشید ابن ملم گفت «منزه است خدایی که انسان را آفرید تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی» پس از آن او را گرفتند و در حصیر پیچیدند و نفت مالیدند و آتش در آن زدند و بسوختند.

عمران بن حطان رقاشی درباره ابن ملجم و ستایش او درباره ضربی که زد ضمن شعری دراز چنین میگوید «چه ضربتی بود از مردی پرهیزکار که می‌خواست بوسیله آن رضایت خداوند را جلب کند هروقت او را بیاد می آورم پندارم که کفه عمل او بنزد خدا از همه مردم سنگینتر است». (٢)

💠ابن سعد واقدى تاریخ نویس بزرگ اسلام نوشت:

بعد از دفن (علی)، #حسن_بن_علی به سوی عبدالرحمن بن ملجم رفت و او را از زندان خارج کرد تا وی را بکشد. پس مردم جمع شدند، او (حسن) بدن او را به نفت آغشته کرد، و گفت که او را آتش بزنیم. #عبدالله_بن_جعفر و #حسین_بن_علی و #محمد_بن_حنیفه گفتند اجازه دهید تا دل خود را از او خنک کنیم، پس عبدالله بن جعفر دست او را و پاهای او را قطع کرد. او (ابن ملجم) شکوه نکرد.
سپس میخ داغ به چشان او کشید، و او شکوه نکرد. سپس گفت تو چشمان خودت را بسائیده سرب سرمه میکنی، سپس گفت اقرا باسم ربك الذی خلق خلق الانسان من علق و تا آخر سوره را خواند، سپس چشمان او پر از اشک شد، دستور دادند زبان او را قطع کنند، پس او شکوه کرد (ضجه زد)، پس به او گفتند ای دشمن خدا وقتی دست و پایت را میبریدیم ضجه نزدی، اکنون چه شده است که وقتی می‌خواهیم زبانت را ببریم ضجه میزنی؟ گفت من ضجه میزنم زیرا من از این دنیا متنفرم، پس زبان او را بریدند و او را درون نمدی پیچیده و سوزاندند. (٣)