Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💠 حقيقت داستان #غدير_خم
#قسمت_سوم
گروهی از #علی درخواست می‌كنند تا شتران تازه نفسی كه بدست آمده را در اختيار آنان بگذارد تا سوار شوند و علی می‌گويد اين شترها به تمامی #مسلمين تعلق دارد و درست نيست شما سوار آنها بشويد.
علی در ميانه راه از سپاهيان جدا ميشود تا سريعتر خود را به #پيامبر_اسلام در #حج برساند و كسی را جانشين خود ميكند.
#يزيد_بن_طلحه_بن_يزيد_بن_ركانه گويد: سپاهيان #علی‌بن‌ابيطالب كه با او در يمن بودند، از دست او ناراحت شده بودند.
چون هنگام مراجعت، علی بر آنان مردی گماشت و خود با عجله به سوی رسول الله حركت كرد.
آن مرد به هر يك از سربازان لباسی نو داد تا به تن كنند.(كه در هنگام رجعت و از فرط شادى
لباس تميز بر تنشان باشد).
وقتی سپاه نزديك شد، #علی به سويشان شتافت تا ملاقاتشان كند, ديد كه آنان لباسهای نو به تن دارند. گفت: اين چه كاری است؟ گفتند: فلان كس اينها را داده تا بپوشيم.
او را صدا زد و علّت آن كارش را پرسيد. او گفت: افراد را لباس نو پوشاندم تا با ظاهری آراسته در ميان مردم ظاهر شوند.
#علی گفت: چرا صبر نكردی تا به رسول الله بررسی و آن طوری كه خود می‌خواهد درباره‌ی اين لباسها تصميم بگيرد؟(با خواندن اين جملات به ياد #دزدان_بيت_ولايت و #چاپلوسان_عضو_مجلس و حرفهايشان نمى افتيد؟)
آنگاه دستور داد همه آن لباسهای نو را از تن به‌در كنند و همه را به جای قبل برگردانند. افراد سپاه دل آزرده شدند(دليل ديگر نفرت مردم از على)
و وقتي ميان مردم رسيدند، از رفتار علی شكايتشان را اظهار كردند و نزد #محمد نيز در اين مورد از #علی شكايت نمودند.(۲)
بعد از ماجرای تجاوز به آن كنيزك اين ماجرا نيز باعث ميشود كه تعداد زيادی از سپاهيان و ياران #محمد از علی ناراضی و شاكی شوند. و بيش از پيش از وى متنفر شوند.
تا اينجا رفتار اين جناب #حيدر_كرار و عدالت دروغينى كه #آخوندهاى_لچك_به_سر براى وى تراشيده اند را ديديد كه چگونه دژخيمانه و با عقده با اطرافيان برخورد ميكرده آنهم فقط بواسطه حمايتى كه ناحق از سوى #محمد به ايشان ميرسيده.
رفتار و كردار #آدمخوران_حكومت_جهل_خامنه_اى در واقع تكرار تاريخ اين دين مافيايى است.
با ما همراه باشيد در ادامه داستان
www.eslam.nu
#قسمت_سوم
گروهی از #علی درخواست می‌كنند تا شتران تازه نفسی كه بدست آمده را در اختيار آنان بگذارد تا سوار شوند و علی می‌گويد اين شترها به تمامی #مسلمين تعلق دارد و درست نيست شما سوار آنها بشويد.
علی در ميانه راه از سپاهيان جدا ميشود تا سريعتر خود را به #پيامبر_اسلام در #حج برساند و كسی را جانشين خود ميكند.
#يزيد_بن_طلحه_بن_يزيد_بن_ركانه گويد: سپاهيان #علی‌بن‌ابيطالب كه با او در يمن بودند، از دست او ناراحت شده بودند.
چون هنگام مراجعت، علی بر آنان مردی گماشت و خود با عجله به سوی رسول الله حركت كرد.
آن مرد به هر يك از سربازان لباسی نو داد تا به تن كنند.(كه در هنگام رجعت و از فرط شادى
لباس تميز بر تنشان باشد).
وقتی سپاه نزديك شد، #علی به سويشان شتافت تا ملاقاتشان كند, ديد كه آنان لباسهای نو به تن دارند. گفت: اين چه كاری است؟ گفتند: فلان كس اينها را داده تا بپوشيم.
او را صدا زد و علّت آن كارش را پرسيد. او گفت: افراد را لباس نو پوشاندم تا با ظاهری آراسته در ميان مردم ظاهر شوند.
#علی گفت: چرا صبر نكردی تا به رسول الله بررسی و آن طوری كه خود می‌خواهد درباره‌ی اين لباسها تصميم بگيرد؟(با خواندن اين جملات به ياد #دزدان_بيت_ولايت و #چاپلوسان_عضو_مجلس و حرفهايشان نمى افتيد؟)
آنگاه دستور داد همه آن لباسهای نو را از تن به‌در كنند و همه را به جای قبل برگردانند. افراد سپاه دل آزرده شدند(دليل ديگر نفرت مردم از على)
و وقتي ميان مردم رسيدند، از رفتار علی شكايتشان را اظهار كردند و نزد #محمد نيز در اين مورد از #علی شكايت نمودند.(۲)
بعد از ماجرای تجاوز به آن كنيزك اين ماجرا نيز باعث ميشود كه تعداد زيادی از سپاهيان و ياران #محمد از علی ناراضی و شاكی شوند. و بيش از پيش از وى متنفر شوند.
تا اينجا رفتار اين جناب #حيدر_كرار و عدالت دروغينى كه #آخوندهاى_لچك_به_سر براى وى تراشيده اند را ديديد كه چگونه دژخيمانه و با عقده با اطرافيان برخورد ميكرده آنهم فقط بواسطه حمايتى كه ناحق از سوى #محمد به ايشان ميرسيده.
رفتار و كردار #آدمخوران_حكومت_جهل_خامنه_اى در واقع تكرار تاريخ اين دين مافيايى است.
با ما همراه باشيد در ادامه داستان
www.eslam.nu