نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
نقدى بر اسلام
● آیا برطبق ادعای اسلام، کعبه حرم امن الهی است؟ #قسمت_نهم یکی از ادعاهای بزرگ دین اسلام این است که خانه کعبه در شهر مکّه محلی کاملاً امن است و هیچ‌گونه بلایایی در آن اتفاق نمی‌افتد که در این خصوص در منابع اسلامی، اسناد بسیار زیادی وجود دارد، به عنوان مثال…
آیا برطبق ادعای اسلام، کعبه حرم امن الهی است؟

#قسمت_دهم(آخر)

یکی از ادعاهای بزرگ دین اسلام این است که خانه کعبه در شهر مکّه محلی کاملاً امن است و هیچ‌گونه بلایایی در آن اتفاق نمی‌افتد
که در این خصوص در منابع اسلامی، اسناد بسیار زیادی وجود دارد، به عنوان مثال رجوع کنید به آیه ۱۲۵ سوره بقره.
ما در این سلسله نوشتار با اسناد فراوان این‌ ادعای قرآن را مورد چالش و بررسی قرار دهیم و شما دیدید که آیا حقیقتاً خانه کعبه محلی امنی بود و یا خیر؟ آیا حجاج در خانه کعبه امنیت داشتند، یا خیر؟

~فاجعه منا، مرگبارترین حادثه در حج تمتع که ۲ مهر ۱۳۹۴ش، (۲۴ سپتامبر ۲۰۱۵) روی داد و به کشته و مفقود شدن بیش از هفت هزار تن از حاجیان انجامید. زائرانی از ۳۹ کشور جهان در این حادثه کشته، مفقود یا زخمی شدند. مقامات دولت عربستان پس از حدود سه هفته از حادثه، تعداد رسمی جان‌باختگان را ۷۴۷۷ نفر اعلام کردند.
#منبع: http://tinyurl.com/t3uwdjx

•همان‌طور که دیدید ادعای قرآن پیرامون امن بودن خانه کعبه صحیح نبود!
بلکه دیدید که خانه کعبه محل امن نیست و در گردهمایی مسلمانان در مکه امنیت وجود ندارد تا جایی که در سال ۱۳۹۴ در فاجعه منا بیش از ۷ هزار نفر از حاجیان و زائران الله کشته شدند که از این تعداد ۴۶۴ ایرانی کشته و ۱۵۹ ایرانی مجروع شدند.
این واقعه ردی کامل بر تمام ادعاهای اسلام است و دیدید که کلام قرآن در مورد امن بودن خانه کعبه دروغی بیش نبود.
@naghde_eslamm
نقدى بر اسلام
▪️ تاريخ شكل گيرى قرآن در تصاد با تعريف معجزه است. #قسمت_نهم «عمربن شبه» که در ۸۷۷ میلادی درگذشت در کتاب خود «مدینه»، به بررسی آیات و احادیث پرداخته و تضادهای آنها را نشان می دهد. در حقیقت یک بلبشوی بزرگ و سردرگمی عظیم وجود دارد و اعراب در پی ساماندهی خود…
▪️ تاريخ شكل گيرى قرآن در تضاد با تعريف معجزه است.

#قسمت_دهم

نزد #ابن_مسعود, سوره «آل عمران» در آیه ۱۹ می آید:
دین برای خدا، دین حنیف است»، حال آنکه در قرآن رسمی امروز آمده است:«دین پسندیده نزد خدا، آیین اسلام است».
واژه «#حنیف»، کیش «پاکیزه ابراهیمی» را معنا می دهد، حال آنکه واژه «اسلام» معنای دیگر دارد
. در سوره آل عمران، آیه ۳۳ قرآن کنونی آمده است:
بحقیقت خدا برگزید آدم و نوح و خانواده ابراهیم و خاندان عمران را برجهانیان»، حال آنکه در نزد ابن مسعود آمده است:«…خانواده ابراهیم و خانواده محمد».
این نمونه تغییرات و حذف شدن ها، گوشه ای از تاریخ شکل گیری قرآن می باشند. مصحف قرآنی پس از محمد چندگانه بوده، پراکنده بوده، فاقد زبان عربی بوده، به زبان کوفی و حجازی بوده و مرتب درحال شکل گیری و تنظیم بوده است.
در زمان #عثمان و بویژه در دوره بنی امیه، بند بند قرآن به کنترل و بازرسی کشیده می شود. این تغییرات در یک دوره جنجالی و سیاسی پرتشتت روی میدهد.
اختلافات و بحران سیاسی حاکمان متعدد ضرورت یک منشور واحد برای حکمرانی را بروشنی نشان می دهد و حاکمان و مشاوران آنها در پی استحکام دکترین خود هستند تا از بی ثباتی ها جلوگیری بعمل آورند.
اختلاف و تضاد خلفا، کشته شدن عثمان (۶۵۶ میلادی) و سپس قتل علی( ۶۶۱ میلادی) و نیز قتل حسین (۶۸۰ میلادی) و جنگهای خانوادگی و تصرف قدرت امویان در دمشق در سال ۶۶۰ میلادی، بیان بحران و تشتت بزرگ و به گفته برخی «فتنه اکبر» است. هدف فتنه ایجاد تفرقه و پاشیدگی بود و حاکمان در جستجوی محور متحد کننده هستند.
در تمام این دوران، قرآن تغییرات زیادی به خود می بیند و بسیاری از آیه هایی که در نسخه های قدیمی وجود داشت حذف شدند یا دستخوش تغییراتی گشتند. در زمان معاویه و سپس پسرش یزید طی سالهای ۶۸۱ تا ۶۹۲ میلادی، دوران آشوب در مدینه و مکه علیه امویان حاکم بر دمشق است. حاکم حجاز أبوبکرعبد الله بن الزبیر، فرزند یکی از اصحاب محمد در راس شورش بود و ادعا نمود که قرآن خود را دارد و این نسخه متکی بر نسخه «زید» مشاور عثمان است.
ابو الولید عبد الملک بن مروان (مرگ ۷۰۵ میلادی) حاکم بغداد نیز اعلام میکند که دارای نسخه خاص خود است و نیازی به مصحف های دیگر نیست.
نوشته و تنظیم قرآن با التهاب و درگیری ها پیوند خورده است و در رابطه با قدرت سیاسی و تناسب قوا، مدام در حال تغییر است و بالاخره اینکه ما با مصحف ها و مکتوب های مختلف مواجه هستیم.

ادامه دارد ...

https://t.me/naghde_eslamm/32074
نقدى بر اسلام
●کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت #قسمت_نهم در قسمت‌های قبل اسناد فراوانی را در خصوص کتابخانهِ‌سوزی مسلمین آوردیم و شما مشاهده کردید که دین اسلام اسلام مشکل ریشه‌ای با فرهنگ تدبر و کتابخوانی و اندیشیدن داشت که متاسفانه این فرهنگ…
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_دهم

در قسمت‌های قبل اسناد فراوانی را در خصوص کتابخانهِ‌سوزی مسلمین آوردیم و شما مشاهده کردید که دین اسلام اسلام مشکل ریشه‌ای با فرهنگ تدبر و کتابخوانی و اندیشیدن داشت که متاسفانه این فرهنگ مخرب، اثرش تا امروز نیز نزد مسلمین حفظ شده است. قاضی احمد بن محمد غفاری کاشانی در کتاب خویش می‌نویسد:

#متن: یکی از مردم سلف که بشرف صحت قول مشرفست در تاریخ آورده که چون عمروعاص در سال ۲۰ هجری شهر اسکندریه را فتح نمود...یحیی نزد وی آمد و شد نموده چون او را حکیمی فاضل یافت در تعظیم او افزوده دقیقه از مراعات جانب او فوت نمی‌کرد...‌بنابراین عمروعاص چندان هزار کتاب بر حمام های اسکندریه قسمت کرده مدت شش ماه می‌سوختند.‌‌..
#منبع: کتاب تاریخ نگارستان، نوشته قاضی کاشانی، صفحه ۲۰۷
~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به مصر، کتاب‌خانه بزرگ اسکندریه را به آتش کشیدند و نشان دادند، دینی که با کتابخانه‌سوزی و کتاب‌سوزی بیاید، با کتاب‌خوانی، ترویج کتابخانه و تدبر نابود خواهد شد. جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند که علت آن عدم تحقیق، کتابخوانی و تدبر است.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
نقدى بر اسلام
▪️ازدواج عمر بن خطاب و دختر علی بن ابی طالب، دروغ شيعيان و كودك همسرى خليفه مسلمين #قسمت_نهم در ادامه بحث مربوط به ازدواج عمر بن خطاب و ام كلثوم، دختر خردسال على بن ابيطالب هم به اسناد تاريخى معتبر و هم به روايتهايى از كتب روائى و معتبر هر در فرقه شيعه و…
▪️ازدواج عمر بن خطاب و دختر علی بن ابی طالب، دروغ شيعيان و كودك همسرى خليفه مسلمين

#قسمت_دهم

در اين فكر بودم كه بحث مربوط به ازدواج عمر بن خطاب و ام كلثوم را بيشتر ادامه ندهم اما طبق معمول برخى از مدافعين اسلام بهانه آورده و مطالب و رواياتى كه آورده ايم را فاقد سند صحيح دانسته اند، در اين قسمت نيز يك روايت سند صحیح السند دیگری را از کتب اهل‌سنت می‌آوریم که طبق آن ثابت می‌شود که ام‌کلثوم دختر فاطمه زهرا همسر عمر بن خطاب بوده است و زمانی که این ازدواج شکل گرفت، ام کلثوم کودک بوده و علی‌بن‌ابی‌طالب دختر کودکش را خدمت عمر فرستاد تا عمر او را وارسی کند و اگر خوشش آمد عقدش کند.
#متن_عربی:
أم كُلْثوم بِنْت عَلِيّ بن أَبِي طالب الهاشمية.
ولدت في حياة جدها صَلَّى اللَّهُ عليه وآله وَسَلَّمَ، وتزوجها عمر وَهِيَ صغيرة...قال عمر لعلي: زوجنيها أبا حسن، فإني أرصُدُ من كرامتها مالا يرصد أحد، قال: فأنا أبعثها إليك، فإن رضيتها، فقد زَوَّجْتُكها، يعتل بصغرها، قال: فبعثها إليه ببُرْدٍ، وقال لها: قولي له: هذا البرد الذي قلت لك، فقالت له ذلك. فقال: قولي له: قد رضيت رضي الله عنك، ووضع يده على ساقها، فكشفها، فقالت: أتفعل هذا؟ لولا أنك أمير المؤمنين، لكسرت أنفك، ثم مضت إلى أبيها، فأخبرته وقالت: بعثتني إلى شيخ سوء!.
#منبع: تاريخ الإسلام - ت تدمري نویسنده : الذهبي، شمس الدين    جلد: ۴  صفحات ۱۳۷ و ۱۳۸
#ترجمه: ام کلثوم دختر علی بن ابی طالب بود که در حیات زندگانی محمد متولد شد و عمر بن خطاب با او ازدواج کرد در حالی که ام کلثوم کودک بود....عمر به علی گفت:
ام كلثوم را به همسرى من در بياور، من مى‌خواهم به وسيله اين ازدواج به كرامتى برسم كه احدى نرسيده است.
علی گفت: من او را نزد تو مى‌فرستم، اگر رضايتش را جلب كردى، او را به عقدت درمى‌آورم، علی ام كلثوم را به همراه پارچه‌اى نزد عمر فرستاد و به او گفت: از جانب من به عمر بگو، اين پارچه‌اى است كه به تو گفته بودم، ام كلثوم نيز سخن امام را به عمر رساند. عمر گفت: به پدرت از جانب من بگو، من راضى شدم خدا از تو راضى باشد. سپس عمر دستش را بر ساق ام كلثوم نهاد و آن را برهنه كرد. ام كلثوم گفت: چرا چنين مى‌كنى؟ اگر خليفه نبودى، دماغت را مى‌شكستم. سپس نزد پدرش رفت و او را از عمل عمر خبردار كرد و گفت: مرا به نزد پير مرد بدى فرستادى.
در قسمت ديگر نيز يك روايت بسيار مهم و صحيح از معتبرترين كتاب روايى شيعه را خدمتتان ارائه خواهيم كرد.

ادامه دارد....
https://t.me/naghde_eslamm/32601
نقدى بر اسلام
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟ #قسمت_نهم ٣) نام #القدوس در اسماء الحسنی: ايشان در ادامه همان صفحه قبلى در مورد نام القدوس مينويسد: الهه ی ذغبت یا ذوغابة از مشهورترین الهه های قوم لحیان است و شاید بزرگترین و اولین الهه ی آنان محسوب…
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟

#قسمت_دهم

٥) نام #القابض در اسماء الحسنی:
دکتر جواد علی در ادامه توضيح مطلب در کتاب خود در صفحه ٧٣٥ در مورد اين اسامى در مورد اسم القابض ميگويد:
برای ما از طریق مطالعه کتاب های مشخص اسامی مجموعه الهه های معین مشخص شده است.
#الهه_عثتر یا #عثتار به صورت رمزی اشاره دارد به زهره و غالبا به ذقبضم ملقب است که گفته می شود، عثتر ذی قبضم یا عثتر القابض یا عثتر ذو قبض. همچنین در مورد آن عبارات عثتر ذیهرق یا عفترذو یهرق به کار رفته است. یهرق اسم شهری از شهرهای معین است و چنانچه مشخص است در این شهر معبدی بزرگ به جهت پرستش الهه ی عثتر وجود داشته است.
٦) نام #السمیع در اسماء الحسنی:
در صفحه ٧٣٦ همان كتاب، دكتر جواد على مجموعه ای از الهه های عرب را ذکر می کند که آن ها را عبادت می کردند.
این الهه ها شامل "شمس" و "مناف" و "مناة" و "كاهل" و "بعلة" "بعلت" و "بعل" و "يهو" و "رضو" أو "رضى" هستند که از بت های قوم ثمود بوده اند و بقیه الهه های ثمود شامل این الله ها هستند: "عثيرت" "عثيرة"، و "وتن" "وت"، و "يثع" "سمع" و "سميع" و "هبل" و "سحر" و "سين" و "هم" و "تجن" و "يغوث" و "إلَه" و "ألى" و "إلهي" و "الت" و "اللآت" و "حول" "حويل" و "ذو شري" و "سمين" و "هلال" و "صلم" و "نهى" و "عثتر سمين" و "كاهل" "كهل"، و "ملك" و "مالك"، و "هادي" "هدى"، و "بحل"، و "رتل"، و "هيّج"، و "شوع"، و"ستار"، و "ظفت"، و "سعى"، و "غم"، و "عسى"، و "عسحرد"، و "عثير"، و "عطير"، و "تجر"، و "دبر".
٧) نام #الحاکم در اسماء الحسنی:
دکتر جواد علی در شرح کلمه #نهی و در صفحه ٧٣٧ درمیان #قوم_ثمود می گوید، نهی به معنی حکم در زبان عربی جنوبی است که شامل مشتقات حکم و حاکم و حکیم است و شاید الناهی صفتی برای الهه ای از قوم ثمود بوده است و این اسم در جاهای مختلف نوشته های ثمودی وجود دارد.
٨) نام #الحافظ در اسماء الحسنی:
لفظ #أنبی در نوشته های القتبانیه وجود دارد که اشاره به الهه ماه دارد .بعد اسم شمین آمده که به معنی الحامی یا الحافظ است که أنبی شیمن معنی أنبی المحامی و أنبی الحافظ را می دهد که فی الواقع مدافع افراد مومن به خودش است. نتیجه اینکه این کلمه صفت است که به الهه أنبی نسبت داده شده است و اين مطلب را دكتر جواد على در ادامه همان صفحه قبلى بيان كرده است.

ادامه دارد.....

https://t.me/naghde_eslamm/33111
نقدى بر اسلام
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟ #قسمت_نهم ٢٥) در آیه ٣٤ #سوره_النساء آورده شده که مردان، از آن جهت که خدا بعضی را بر بعضی برتری داده است و از آن جهت که از مال خود نفقه میدهند، بر زنان تسلط دارند. پس زنان شایسته، فرمانبردارند و در غیبت همسرانشان عفيفند و فرمان…
▪️ چرا اسلام را كنار گذاشتم؟

#قسمت_دهم

نكات تامل برانگيز اين احكام(كه در قسمت قبل نوشتم)؛
#اول این که کدام زن احمقی کار زشت خود را در حضور ٤ نقر شاهد انجام می دهد؟
#دوم این که چرا باید شاهدها مسلمان باشند؟
#سوم این که چرا حکم حبس در خانه فقط برای زن خلاف کار صادر شود؟
#چهارم این که چرا این حکم به سنگسار تغییر کرده است؟
٢٧) آیه بعدی گفته شده که اگر آنها توبه کردند دیگر آزارشان ندهید؛
اما چگونه بعد از حکم سنگسار می توانند توبه کنند؟ يعنى جنازه اى كه جمجمه اش له شده بلند شود و توبه كند ؟
٢٨) آیه ١٥ #سوره_النساء می خوانیم که:
و از زنان شما کسانی که مرتکب زنا میشوند چهار تن از میان خود مسلمانان بر آنان گواه گیرید پس اگر شهادت دادند آنان [=زنان را در خانه ها نگاه دارید تا مرگشان فرا رسد یا خدا راهی برای آنان قرار دهد این یعنی: اگر زنی با مردی که با او ازدواج نکرده باشد) رابطه ی جنسی برقرار نماید باید به دستور اسلام آنان را در خانه محبوس باشد تا بمیرد.(كدام احمقى اين احكام را كلام خدا ميداند؟)
در احکام اسلام زن متاهلی که مرتکب زنا شود محکوم به سنگسار است. يعنی نیمی از بدنش به طور عمودی در خاک می کنند و آنقدر به او سنگ می زنند تا بمیرد.
به نظر شما رفتاری خشن تر و وحشیانه تر از این هم می تواند وجود داشته باشد؟
اسلام دینی است لبریز از این گونه رفتارهاى ضدبشرى که در ادامه سعى ميكنم به برخی از آنان اشاره می کنیم
٢٨) ای کسانی که ایمان آوردید، کافرانی را که مجاور شما هستند بکشید. آتات باید خشونت شما را حس کنند و بدانید که خدا با تقوا پیشگان است( آيه ١٢٣ #سوره_توبه)
٢٩) قتل و کارزار کنید با کسانی که اهل کتاب هستند (مسیحی، یهودی، زرتشتی) ولى به الله و احكام او ایمان ندارند و آنچه او حرام دانسته را حرام نمی دانند و به دین حق نمی پیوندند مگر این که قبول کنند با خفت و خواری و ذلت به اسلام جزيه (باج) دهند. (آیه ٢٩ #سوره_توبه)
٣٠) دشمنان و مخالفان پیامبر و کسانی که در زمین فساد می کنند را بکشید، یا به دار بیاویزید و یا دست و پاهایشان را در خلاف جهت یکدیگر (دست چپ و پای راست یا بلعکس) ببرید.(آيه ٣٣ #سوره_المائده)
٣١) من با شمایم و کسانی را که ایمان آوردند ثابت قدم بداريد و كافران و مخالفان را گردن بزنید و همه سر انگشتانشان را ببرید. این کیفر برای مخالفت آنان با الله و رسول اوست و این عذاب مختصری است و در آخرت عذاب سختتری در انتظارشان است.(آیات ١٢ تا ١٤ #سوره_انفال)

ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/33552
نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟ #قسمت_نهم #متن_عربى آيه: أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا  #ترجمه: آيا آفرينش شما دشوارتر…
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_دهم

با این حال، این آیه، فرضیه فوق را نه تقویت بلکه تضعیف میکند. اگر #محمد خود نویسنده یا مبدع قرآن باشد، دیگر نیازی نیست کسی بر او آنرا املا کند.
همچنین از احادیث مشخص است که محمد سواد اندکی داشته طوری که حتی در مدینه نیز براي نوشتن نیازمند کاتب بوده است. همچنین از روایات و به خصوص آیات مدنی میتوان دانست که محمد به هیچ وجه مردی حکیم و اهل علم نبوده است.
این فرضیه ضعیف است. قبول این فرضیه بدین معناست که لحن خطابی قرآن کاملا تقلیدی است و هیچ شخصیت بیرونی به جز محمد وجود نداشته است که در تولید این متن تاثیرگذار باشد. در اکثر موارد متن آیات مکی خطاب به محمد است و نه شخص دیگری.
اگر محمد نویسنده آن باشد دلیلی وجود نداشته که متن را مستقیما خطاب به مردم ننویسد (کما اینکه در آیات مدنی به کرات مومنین را خطاب قرار می دهد).
اگر به آیات مدنی دقت کنیم میبینیم که اکثر آنها خطاب به مسلمانان بوده و با عبارت «یا ایها الذین آمنو...» آغازمیشوند و یا مستقیما منافقین را خطاب قرارمی دهد.
این لحن سخن در #آیات_مکی به ندرت دیده میشود و معمولا خود محمد خطاب قرار داده میشود.
علاوه بر این، نکته دیگری که این فرضیه را تضعیف میکند، این موضوع است که در برخی موارد نویسنده (فرضی) محمد را تخطئه کرده است:
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقرآن مِن قَبْلِ أَن یقْضَى إِلَیکَ وَحْیهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ﴿سوره ٢٠ ،آیه ١١٤﴾
#ترجمه: پس بلندمرتبه است الله فرمانرواى بر حق و در قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو پایان یابد شتاب مکن و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزاى ».
إِن کَادُواْ لَیفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِي أَوْحَینَا إِلَیکَ لِتفْتَرِي عَلَینَا غَیرَهُ وَإِذًا لاَّتَّخَذُوكَ خَلِیلًا. وَلَوْلاَ أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ کِدتَّ تَرْکَنُ إِلَیهِمْ شَیئًا قَلِیلًا. إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَیاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَکَ عَلَینَا نَصِیرًا. ﴿سوره 17 ،آیات ٧٣ الی ٧٥﴾
#ترجمه: و چیزى نمانده بود که تو را از آنچه به سوى تو وحى کرده ايم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگیرند.
و اگر تو را استوار نمی داشتیم قطعا نزدیک بودکمى به سوى آنان متمایل شوى. در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] می چشانیدیم آنگاه در برابر ما براى خود یاورى نمیافتى.»
وَمَا کُنتَ تَرْجُو أَن یلْقَى إِلَیکَ الْکِتَابُ إِلَّا رَحْمَۀً مِّن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ ظَهِیرًا لِّلْکَافِرِینَ ﴿86 ﴾وَلَا یصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنزِلَتْ إِلَیکَ وَادْعُ إِلَى رَبِّکَ وَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿سوره ٢٨ ،آیات ٨٦ و ٨٧﴾
#ترجمه: و تو امیدوار نبودى که بر تو کتاب القا شود بلکه این رحمتى از پروردگار تو بود پس تو هرگز پشتیبان کافران مباش.
و البته نباید تو را از آیات الله بعد از آنکه بر تو نازل شده است باز دارند و به سوى پروردگارت دعوت کن و زنهار از مشرکان مباش.»
اگر محمد نویسنده باشد و آنرا طوری نوشته باشد که گویی از طرف یک خدا و خطاب به خودش نوشته شده است، دور از ذهن است که در متن، علیه خود سخن بگوید یا خودش را تهدید و تخطئه کند (البته کاملا ناممکن نیست).
در هر حال، دلیلی در دست نداريم که این فرضیه را در مورد آیات مکی (و نه مدنی) بپذیرم.

ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
نقدى بر اسلام
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟ #قسمت_نهم در #صحیح_مسلم روایت جالبى در مورد حج آمده که از این قرار است: 43- بَابُ بَيَانِ أَنَّ السَّعْيَ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةِ رُكْنٌ لَا يَصِحُّ الْحَجُّ إِلَّا بِهِ باب: اینکه سعی در صفا و مروه…
▪️هدف از مراسم حج چه بوده و چگونه وارد اسلام شد؟

#قسمت_دهم(آخر)

#دکتر_جواد_علی به وجود این دو بت در صفا و مروة اشاره دارد و می گوید:
ومن مناسك الحج الطواف بالصفا والمروة، وعليها صنمان: إساف ونائلة: وكان الجاهليون يمسحونهما. وكان طوافهم بهما قدر طوافهم بالبيت، أي سبعة أشواط.
وكان إساف بالصفا، وأما نائلة فكان بالمروة
#منبع: المفصل فى تاريخ العرب قبل الإسلام نویسنده: دكتر جواد على ج: ١١ ص: ٣٨٠
#ترجمه:
و از مناسک حج طواف به صفا و مروه بوده که در آنجا دو بت قرار داشته به نام های اساف و نائله و اعراب جاهلی آن دو را (موقع سعی در صفا و مروه)مسح می کردند و تعداد طوافشان به اندازه طواف به بیت (کعبه) بوده است یعنی هفت دور طواف.
اساف در کوه صفا بوده و نائله در کوه مروه.
اما جالب است خود محمد زمانی که برای او گوشت ذبحی که برای غیر الله ذبح شده را می آورند از آن نمی خورد ولی بر همین اساف و نائله طواف می کند ولی آن را لمس نمی کند.این مطلب را سنن کبری نسائی جلد ٧ ص ٣٢٥ در حدیثی طولانی می آورد:
وَكَانَ صَنَمَانِ مِنْ نُحَاسٍ يُقَالُ لَهُمَا إِسَافُ
وَنَائِلَةُ، فَطَافَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ
وَطُفْتُ مَعَهُ
#ترجمه: و دو بت ازجنس مس بودند که به آن ها اساف و نائله می گفتند.پس رسول الله (ص) بر آن دو طواف کرد و من نیز با او طواف کردم
#سوال:
اگر خوردن گوشت ذبح بر غیر الله نزد محمد نجس است چرا طواف بر بت که در اسلام رجس و نجس هست را انجام داده است؟
آنچه برای ما مشخص شده انصار بعد از اسلام از سعی صفا و مروه کراهیت داشتند بخاطر سابقه تاریخی این دو بت در آنجا ولی محمد این عمل را از شعائر الله دانست و بدان رسمیت داد. ما رد و پای این دو بت را از ساحل دریای سرخ پیدا کردیم تا داخل کعبه بعنوان رکن بیت و تا صفا و مروه.
▪️نتیجه گیری:
همه این حقایق می رساند که اصل حج که شامل احرام و طواف و تهلیل و ذبح و رمی جمرات(پرتاب سنگ) و فدیه و جنگ نکردن در حج و باقى مناسك آن همه از شعائر عرب قبل از اسلام بوده است و تنها مختص شهر مکه نيز نبوده است.
ردپای طلب باران در حج در نزد عرب قبل از اسلام را می توان نشان بر این دانست که بنا به اقلیم شناسی سرزمينى كه اعراب در آن ميزيسته اند خصوصا شبه جزيره عربستان، این مناسك و مراسم حج تنها عملی برای طلب باران بوده است و محمد يا جانشينان محمد با اندکی تغییرات حج اهل مکه را عملی ابراهیمی، الهى و از شعائر الله جا زده و به خورد پيروان اسلام داده اند. این کارناوال امروزه بعنوان يكى از پر درآمدترين مكانهاى مذهبى دنياست و ميلياردها دلار را سالانه در حلق حاكمان سعودى فروميريزد.
از سوى ديگر متوليان مذهب شيعه با طلا اندود كردن قبرهايى مجهول و اكثرا قلابى بتهايى طلايى ساخته و در مقابل مراسم حج تلاش براى رقابت با حج كرده اند.
در حقيقت تمام اين مراسمها جنگ قدرت و يارگيرى حكام و البته پر كردن جيب عده اى از حاصل دسترنج مردم خردباخته مسلمان است.

پايان
https://t.me/naghde_eslamm/33890
نقدى بر اسلام
▪️قرمطيان، تخريب كعبه و بى تفاوتى الله در دفاع از خانه امنش! #قسمت_نهم دکتر حسین نصر مینویسد با مطالعه رسائل مىتوان از یک سو نفوذ فیثاغوریان، هرمسیان و از سوی دیگر نفوذ هندیان و ایرانیان را مخصوصا در شعب مربوط به جغرافیا، جانورشناسی، موسیقی و علم لغت با…
▪️قرمطيان، تخريب كعبه و بى تفاوتى الله در دفاع از خانه امنش!

#قسمت_دهم

حمدان چنانکه گفته شد چون دعوت را پذیرفت و به حسین اهوازی در این راه یاری و مساعدت کرد، حسین امر دعوت را در سواد عراق به او وا گذاشت. قرمط نخست یکی از توابع بغداد را مرکز دعوت خود قرار داد و به زهد و پارسایی
تظاهر کرد، گروهی گرد او فراهم آمدند.
وی کتابی به آنان نشان داد که گویند درآغاز آن چنین آمده بود:
[بسم الله الرحمان الرحيم. يقول الفرج بن عثمان و هو عيسی و هوالكلمة و هوالمهدی و هو احمدبن محمدبن الحنفية و هو جبرئیل.] آن کتاب سخنان کفر و تحلیل و تحریم فراوان بود. پیروان وی بسیار شدند ازجمله زکروية بن مهرویه و أبو سعيد حسن بن بهرام جنابی از قطيف و بحرین، او برای مریدان خود قلعه استواری در سواد کوفه ترتيب داد و آنرا دارالهجرة نامید پیروانش در آنجا گرد آمدند. و کار پیروان حمدان بدانجا کشید که همه مایملک خود را به صورت مشاع در اختیار جمع قرار داد تا آنجا که دیگر فقیر و غنی در میان ایشان نماند و کسی جز شمشیر و سلاحش مالک چیزی نبود. سرانجام قرمط در سال ٢٨۶ بکلی مفقود و بلااثر شده دیگر هیچکس از او خبری و نشانی نیافت و هیچ معلوم نشد عاقلت کار او به کجا انجامید. همینطور عبدان که به گزارش ابن الندیم از همه بیشتر کتاب تصنیف کرده بود و رساله ای از مراحل هفتگانه مرام قرمطی (بلاغات سبعه) تنظیم کرد نیز در همین سال به کلی مفقود شد و آل مهرویه به جای آنان در سیادت نشست.
ابوسعيد حسن بن بهرام جنابی (معرب گناوه) که به عنوان مؤسس و پیشوای قرامطه بحرین است. در یکی از محله های قدیمی گناوه که شاید محله تل گوری باشد به دنیا آمد.
وجود معبد وآتشکده های زردشتی در این محل، گویای این مطلب است که ظاهرا بهرام پدر حسن همانگونه که از نامش پیداست از اعقاب زردشتیان آنجا بوده است. بهرام، در گناوه آسیابان بود و بعدها همین شغل را پسرش حسن عهده دار شد.
مؤلف ناشناس کتاب حدود العالم من المشرق إلى المغرب که در سال ۳۷۲ تأليف شده در باب گناوه گوید:
گناوه شهری است بزرگ و خرم و جای بازگانان با خواسته های گوناگون خیزد. و در دریای گناوه معدن مروارید است، و ابوسعید دقاق که دعوت کرد و بحرین بگرفت ازینجا بود و سلیمان بن الحسن القرمطی پسر این بو سعید بود. ابن حوقل دربارة ابوسعيد گوید: دیگر از صاحبان مذاهب، حسن مکنی به ابوسعید بن بهرام جنابی از مردم جنابه (گناوه) و آرد فروش بود. وی که لعنت خدا بر او باد، دعوت قرمطیان را پذیرفت و به عبدان کاتب داماد حمدان بن اشعث معروف به قرمط گروید.
وی در نواحی خود یعنی جنابه و سینیز و توج و مهرویان و گرم سیرات فارس به جانشینی قرمط به دعوت پرداخت، و جنابی با زنی از آل ستير ازدواج کرد به نشر دعوت در میان عربهای آن ناحيه پرداخت و ایشان گرویدند و شهرها را فتح کرد، و قبایل و عشایر به رغبت یا ترس دعوت او را اجابت کردند. هجر را در محاصره گرفت و با انواع حیله و کید و رنجها آنجا را گشود، و مردان را کشت .... آنگاه به عمان رفت و آنجا را فتح کرده با سپاه خلیفه جنگید و برآن پیروز گشت و حکومت غرامطه را در بحرین گسترانید سرانجام در سال ٣۱۰ حکومت به ابوطاهر سلیمان بن حسن جنابی ۱۶ ساله رسید.

ادامه دارد.......

https://t.me/naghde_eslamm/34189
نقدى بر اسلام
▪️ چه کسی قرآن را نوشته است؟! #قسمت_نهم در ادامه محمد که میبیند با بیان این موضوع یکتاپرستیش زیر سوال میرود، مجددا الله را به کار گرفته و این سوره را ادمه می‌دهد تا به این آیه می‌رسد: لَقَدْ رَأَىٰ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَىٰ (نجم/١٨) او پاره‌ای از آیات…
▪️ چه کسی قرآن را نوشته است؟!

#قسمت_دهم

در آیه‌ی ٥٢ سوره حج به صراحت گفته که این موضوع یعنی القای شیطان در تلاوت مخصوص محمد نیست و برای تمامی پیامبران اتفاق افتاده است!
به نظر می‌رسد محمد پس از اینکه متوجه گاف بزرگ خویش شدند از قول الله گفته که نه تنها برای من محمد بلکه برای تمامی پیامبران چنین چیزی سابقه دارد:
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ (حج/٥٢ )
هیج رسول و نبی نیست که آرزوئی داشته باشد(بعضی‌ها معنای تلاوت را می‌کنند) و شیطان در آرزوی (تلاوت) او القائی نداشته باشد پس الله آنچه را که شیطان القا کرده نسخ می‌کند، سپس آیاتش را محکم می‌سازد.
برای توجیه این مورد می‌گوید که ما با این کار شما را آزمایش کردیم:
لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ (حج/٥٣)
تا آنچه را كه شيطان القا میكند آزمایش باشد براى كسانى كه در دلهايشان بيمارى است و براى سنگدلان و ستمگران در ستيزه‏اى بس دور و درازند.
و در ادامه می‌گوید:
وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (حج/٥٤)
و تا آنان كه علم بدست آوردند بدانند كه اين [قرآن] حق است [و] از جانب پروردگار توست و بدان ايمان آورند و دلهايشان براى او خاضع گردد و به راستى الله كسانى را كه ايمان آورده‏‌اند به سوى راهى راست راهبر است.
همچنین الله به این بهانه که آن بتها دخترند به دگراندیشان (مشرکان) می‌گوید که خود طالب چیز خوب هستید (فرزند پسر) و به الله چیز بد (ضیزی) می‌دهید. در آیه‌ی ٤ سوره‌ی زمر اینطور بیان شده که:
"لَوْ أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَى مِمَّا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ"(زمر/٤)
اگر الله مى‏خواست براى خود فرزندى بگيرد قطعا از آنچه خلق می‌کند آنچه را می‌خواست(پسر) برمیگزيد منزه است و اوست‏ الله يگانه قهار.
در آیه‌ی ٦٢ سوره‌ی نحل اینطور بیان شده که:
"وَيَجْعَلُونَ لِلّهِ مَا يَكْرَهُونَ وَتَصِفُ أَلْسِنَتُهُمُ الْكَذِبَ أَنَّ لَهُمُ الْحُسْنَى لاَ جَرَمَ أَنَّ لَهُمُ الْنَّارَ وَأَنَّهُم مُّفْرَطُونَ"( نحل/٦٢)
و برای الله آن چیزی را که خود از آن بیزارند قرار میدهند زبانشان مبین دروغ است همانا برای خودشان چیز بهتر ,ناگزیر برای آنها آتش است و آنها افراط کنندگانند.
و در نهایت الله زن را شیطان می‌نامد (اهانت به زنان) و خطاب به غیر مسلمانان زمان پیامبر بیان شده:
إِن يَدْعُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ إِنَاثًا وَإِن يَدْعُونَ إِلاَّ شَيْطَانًا مَّرِيدًا (نساء/١١٧)
آنها غیر از الله تنها مادگانی بیش نمیخوانند و اینها که میخوانند (بتها) جز شیطانی سرکش (چیزی) نیستند.

ادامه دارد .....
https://t.me/naghde_eslamm/34733