نقدى بر اسلام
47.9K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.85K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
نقدى بر اسلام
▪️سيّد كيست و به چه كسانى سادات ميگويند؟ #قسمت_چهارم ▪️سیدهای دروغین آن نظارت نسبی که دولت‌های ایران می‌خواستند در دوره صفویان و قاجاریان در مورد ادعاهای ساختگی سیادت برقرار شود، در عمل چندان رعایت نشد، تا جایی که خیلی‌ها که هیچ ربطی به تبار پیامبر اسلام…
▪️سيّد كيست و به چه كسانى سادات ميگويند؟

#قسمت_پنجم

خود سید محسن صدرالاشراف محلاتی که چندین بار وزیر عدلیه و نخست وزیر شده بود و یکی از سران طایفه سادات محل هم بود، در خاطراتش می‌نویسد (۸) که او هیچگونه مدرکی در باره تبار طایفه خود ندیده بود و تنها عمویش نام هفت نفر از اجداد خود را می‌دانست، اگر چه خود خانواده ادعا می‌کرد که اجداد آنان در«زمان خلافت عباسیان به محلات آمده اند». پرسی سایکس نیز می‌نویسد که سادات شهر عقدا در نزدیکی یزد «پارسیان زرتشتی را اجداد خویش می‌شمردند و در واقع از دین زرتشتی به اسلام گرویده بودند.» (۹)
بسیاری سید‌های دروغین هم برای خودشان شجره‌نامه تهیه کرده بودند. اکثر این شجره نامه‌ها در شهر سامره (یکی از شهر‌های مقدس شیعیان در عراق کنونی) جعل می‌شد و از این جهت بین مردم به‌این قبیل اشخاص «سید‌های سامره» می‌گفتند.(۱۰)
نکته دیگری که یادآور وجود و فراوانی سیدهای دروغین است، تعداد زیاد و حتی روزافزون امامزاده‌ها در ایران است. ظاهرا همه ‌این امامزاده‌ها عبارت از قبر‌های کسانی است که سید یعنی از نوادگان دوازده امام شیعیان بوده‌اند. به همین دلیل مردم برای نذر، خیرات، دعا و نیاز به زیارت این مقبره‌ها می‌روند و با این ترتیب این امامزاده‌ها تبدیل به مراکز درآمد برای افراد ذینفع شده‌اند.
برای نمونه در سال ۱۸۸۵ دیولافوا به نقل از مدرس مکتب‌خانه‌ای در قزوین می‌نویسد که او خود بیش از بیست امامزاده را در ایران می‌شناسد که گویا سید معینی با همان نام و نشان در همه ‌این امامزاده‌ها مدفون است و با این ترتیب معلوم می‌شود اقلا ۱۹ مورد از آنها و شاید هم همه آنها یا قبر کس دیگری هستند و یا اصولا در آنجا کسی دفن نشده است. یعنی به نظر آن مدرس اصلا لازم هم نیست قبری واقعا مدفن امامزاده‌ای باشد تا آن مکان به عنوان «امامزاده» اعلان و قبول شود و به محل زیارت، دعا و نذر و نیاز مردم تبدیل گردد. (۱۱)
▪️تعداد سید‌ها
چارلز ییت (۱۲) در مورد شمار سادات ایران در حوالی سال ۱۹۰۰ چنین گفته است: «ایران پر از سید است که همه جا را فراگرفته‌اند. اینها علی‌الاصول قشری تنبل و بی‌فایده هستند که کار نمی‌کنند، اما انتظار دارند که دیگران زندگی آنان را تامین کنند. خواجه‌های ترکمن هم همین خاصیت‌ها را دارا هستند.»
دیگر سیاحان اروپایی مانند فاولر، ویلسون و بریکتو نیز مشاهدات مشابهی روایت کرده‌اند. به گفته هوگو گروته، در سال ۱۹۰۷ در ایران حدودا ۱۰۰ هزار سید زندگی می‌کردند. یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی که در ایران زندگی کرده و حتی کتاب‌های درسی به فارسی نوشته بود، می‌گوید (۱۳) که در سال‌های ۱۸۵۰ سیدها حدود دو درصد جمعیت ایران را تشکیل می‌دادند. برخی سیاحان دیگر اروپایی قرن نوزدهم تعداد سید‌های ایران را حتی تا ۲۰ در صد جمعیت شهری کشور تخمین زده‌اند که احتمالا مبالغه‌آمیز است، اما به هر حال این گمانه‌زنی نشان می‌دهد که فراوانی سادات در شهر‌ها باعث ایجاد چنین تصوری در میان سیاحان خارجی شده است.
این تصور کمی هم به تمرکز تعداد سادات در شهرهایی از قبیل مشهد، قم، شوشترو دزفول مربوط می‌شود که دارای مقبره امام و یا امامزاده‌های مهم و معروف هستند.

ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/36280
نقدى بر اسلام
▪️مناظره بين مسلمان و خداناباور #قسمت_چهارم #مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام #خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️مناظره بين مسلمان و خداناباور
#قسمت_پنجم

#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
نقدى بر اسلام
▪️مناظره بين مسلمان و خداناباور #قسمت_پنجم #مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام #خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با…
Audio
▪️مناظره بين مسلمان و خداناباور "فایل صوتی"
#قسمت_پنجم

#مسلمان: آخوند عبدالواحد زروندی- به نمايندگى از اسلام
#خداناباور: دكتر آزاد فارسانی- به نمايندگى از منتقدين اسلام و خداناباوران
اين گفتگوى زيبا را حتما ببينيد و به نكات مهمى كه جناب فارسانى عزيز بيان ميكنند را با دقت دنبال كنيد.
اى كاش آخوندهاى حاكم در ايران و يا مراجع تقليد هم جرأت مناظره داشتند و از اعتقاداتشان دفاع ميكردند.
ما بارها اعلام كرده ايم و از مراجع تقليد براى مناظره و دفاع از اعتقاداتشان دعوت كرده ايم اما نه خود آنها و نه شاگردانشان هيچگاه جرأت اينكار را به خود نداده اند.
لینک این مناظره در یوتیوب
@naghde_eslamm
نقدى بر اسلام
▪️محمد، پيامبر اعراب، پسر چه كسى بود عبدالله يا شخصى ديگر؟ #قسمت_چهارم همانطور كه ديديد عبدالله به محض عقد نمودن آمنه با او همبستر شده و آمنه حامله می شود. بقیه مورخین هم در این مسئله اختلافی ندارند و این یک امر تاریخی ثابت شده است و اتفاقا مسلمین جهان برای…
▪️محمد، پيامبر اعراب، پسر چه كسى بود عبدالله يا شخصى ديگر؟

#قسمت_پنجم

همانطور كه در قسمت قبل اثبات كرديم؛ اهل تاریخ و سیره نقل کرده اند که محمد چهار سال از حمزه کوچک تر بوده است اختلاف سن محمد و حمزه در عیون الأثر چنین بیان شده است:
وَذَكَرَ الزُّبَيْرُ أَنَّ حَمْزَةَ أَسَنُّ مِنَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ
عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِأَرْبَعِ سِنِينَ. وَحَكَى أَبُو عُمَرَ نَحْوَهُ
وَقَالَ: وَهَذَا لا يَصْلُحُ عِنْدِي، لأَنَّ الْحَدِيثَ الثَّابِتَ أَنَّ حَمْزَةَ وَعَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَبْدِ الأَسَدِ
أَرْضَعَتْهُمَا ثُوَيْبَةُ مَعَ رسول الله صلى الله عليه وسلم، إلا أَنْ تَكُونَ أَرْضَعَتْهُمَا فِي زَمَانَيْنِ. قُلْتُ: وَأَقْرَبُ من هذا ما روينا عن ابن إسحق مِنْ طَرِيقِ الْبَكَّائِيِّ أَنَّهُ كَانَ أَسَنَّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِسَنَتَيْنِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ.
#منبع: عيون الأثر نویسنده: ابن سيد الناس    ج: ١ ص: ٤١
#ترجمه:
زبیر گفته است پیامبر چهار سال از حمزه بزرگتر بوده است. این مطلب را ابوعمر نیز ذکر کرده است و گفته که نزد من درست نیست زیرا حدیث ثابت در این باره این است که حمزه و عبدالله بن عبدالاسد را ثوبیه با رسول الله شیر داده است و این واقع نمی شود مگر آن که آن دو در دو زمان شیر خورده باشند. من می گویم: نزدیک تر از این آنچه است که ابن اسحاق از طریق بکائی ذکر نموده که حمزه دو سال از پیامبر بزرگتر بوده است و خداوند داناترین است.
حال بیایم سن محمد و حمزه را از طریق دیگری محاسبه کنیم.
#اولاً: سیره ابن هشام در باب ولادت محمد می گوید:
حدثنا أبو محمد عبد الملك بن هِشَامٍ قَالَ: حَدَّثَنَا زِيَادُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ البكَّائي عن محمد بن
إسحاق قال: وُلد رَسُولِ اللَّهِ -صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ- يَوْمَ الِاثْنَيْنِ، لاثنتيْ عَشْرَةَ لَيْلَةً خَلَتْ
مِنْ شهر ربيع الأول، عامَ الفيل
#منبع: سيرة ابن هشام-ت طه عبد الرؤوف سعد نویسنده: عبد الملك بن هشام ج: ١ ص: ١٤٦
#ترجمه:
محمد بن اسحاق گوید: رسول خدا در روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاول عام الفیل به دنیا آمد
#ثانيا ؛ غزوه اُحُد که حمزه در آن کشته شد در شوال سال سوم هجرت رخ داد و جمهور بر آن توافق دارند چنانچه ابن حجر گوید:
وَكَانَتْ عِنْدَهُ الْوَقْعَةُ الْمَشْهُورَةُ فِي شَوَّالٍ سَنَةَ ثَلَاثٍ بِاتِّفَاقِ الْجُمْهُورِ وَشَذَّ مَنْ قَالَ سَنَةَ أَربع
#منبع: فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر ج: ٧ صفحه: ٣٤٦
استنتاج از مطالب قبلی این می شود که محمد در جنگ احد ٥٥ ساله بوده و سال یازدهم هجری در ٦٣ سالگى یعنی بعد از ٨ سال از مرگ حمزه فوت کرده است زیرا حمزه در جنگ اُحُد ٥٩ ساله بوده است.
 
ادامه دارد
https://t.me/naghde_eslamm/36706ن
نقدى بر اسلام
پرونده شنیداری موضوع: پشت پرده های انقلاب (اعترافات جعفر شفیع زاده) #قسمت_چهارم با به اشتراک گذاشتن این فایل‌ صوتی، در روشنگری و مبارزه براى زدودن جهل و خرافات در جامعه سهیم باشید. @naghde_eslamm www.eslam.nu
Audio
پرونده شنیداری

موضوع: پشت پرده های انقلاب (اعترافات جعفر شفیع زاده) -
#قسمت_پنجم

با به اشتراک گذاشتن این فایل‌ صوتی، در روشنگری و مبارزه براى زدودن جهل و خرافات در جامعه سهیم باشید.
@naghde_eslamm
www.eslam.nu
نقدى بر اسلام
▪️مشكل ضماير در قرآن و سر درگمى مفسرين در طول تاريخ #قسمت_چهارم همچنین در سوره ۷۵ (قیامت) گفته می شود: لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿۱۶﴾ #ترجمه: زبانت را بخاطر عجله برای خواندن آن[=قرآن] حرکت مده 》 إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿۱۷﴾…
▪️مشكل ضماير در قرآن و سر درگمى مفسرين در طول تاريخ

#قسمت_پنجم(آخر)

گاها نویسنده آيات در میان تاویل خود از متن الحاقی، محمد را خطاب قرار می دهد. وی لا به لای تاویل با استنتاج از آن، به مسائل محمد پل می زند و توضیح می دهد که به مشرکین چه بگوید و چه کارهایی را باید انجام دهد؛ سپس در ادامه به جمع بندی داستان ها پرداخته و یا به تاویل خود ادامه می دهد (به همین دلیل قصص انبیا کوتاه و عاری از جزئیاتی هستند که در تورات می توان دید). از همین رو گاه الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر می شود و گاه به صورت اول شخص جمع. در جاهایی که به صورت اول شخص جمع ظاهر می شود در واقع تاویل یا تکراری است از متن الحاقی.
دلیل تمامی ابهامات، تغییر ضمایر و پراکندگی متن در این نهفته است که متن نامه ها همواره به متن دیگری خارج از آن اشاره دارند و معنا و منظور اصلی نویسنده تنها با حضور متن ارجاعی قابل درک است.
برای مثال در سوره ۶۸ (قلم ) می خوانیم:
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿٤٨﴾
#ترجمه: پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز و مانند همدم ماهی[=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا در داد
لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿٤٩﴾
#ترجمه: اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک[حال] او نمی کرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته می شد
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٥٠﴾
#ترجمه: پس پروردگارش وی را برگزید و از شایستگانش گردانید
ظاهرا این آیات اشاره به داستان یونس دارند اما پیشتر در این سوره هیچ اشاره ای به داستان یونس نشده است بلکه داستان کاملا متفاوتی نقل می شود درباره باغداران که ان شاء الله نگفتند و باغشان آفت زد. پس داستان یونس باید در جای دیگری نقل شده باشد و نویسنده به آن ارجاع میدهد.
همچنین در سوره ۱۴ می خوانیم:
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ
طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴿۲۴﴾
#ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟
چرا باید عبارت الم ترا(آیا ندیدی) به کار رفته باشد؟ در هیچ کجای این متن اشاره ای به این مثل مشاهده نمی شود. مشخص است که نویسنده توجه محمد را به قسمتی از داخل متنی دیگر جلب میکند.
اینرا نیز باید در نظر داشت که نظم و ترتیب آیات می تواند کاملا تصادفی یا اشتباهی باشد برای مثال در سوره نمل آیه ۳۰، متن ناگهان نقل قولی را از سلیمان با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کند اما این نقل قول مشخص و واضح نیست. همچنین دقت کنید به آیات پراکنده سوره بقره که برخی مکی و برخی مدنی هستند. به نظر می رسد که گرد آورندگان قرآن، آیات نا مشخص و متفرقه را در یکجا و در سوره بقره جمع کرده اند.

پايان
https://t.me/naghde_eslamm/36901
نقدى بر اسلام
▪️امامزاده تراشی و ترويج خرافات توسط ملاها #قسمت_چهارم صحن وسیع زیارتگاه لبریز از جمعیت بود، نه تنها صفه ها و حجره هاي دور حیاط که خرابه هاي پشت صحن هم به اشغال زایرانی درآمده بود که از برکت پول نقد و امکاناتِ بیشترشان، پیش از ما رسیده بودند. غیاث المستغیثین…
▪️امامزاده تراشی و ترويج خرافات توسط ملاها

#قسمت_پنجم

این را می گویند اسباب بازى حسابی که قیمتش گران است و ساختنش کار هر بافنده و حلاج نیست، بخصوص که اجزاي اصلی اش _ یعنی جفت چرخها _ ساخت خارج بود و محصولی وارداتی و صد در صد انگلیسی، اما ظاهرا این فرنگیهاي احمق چرخهاي به این گردى و قشنگی را در مورد دیگرى مصرف می کردند.
آنها را به عنوان درپوش روي حلب هاي هجده لیتري نفت "ب . پ." پرِس می کردند و به ولایات می فرستادند؛ و طفلکی " جعفرِ آزاد" باید مدتها انتظار می کشید تا " خواجه" حلب نفتش تمام شود و وقتی حلب تازه اي باز می کند درش را با چنان ظرافت و دقتی بردارد که لبه هایش کج و کوله نشود،و تازه هر دانه اش را به قیمت دوشاهی به او بفروشد، تا او بتواند با تدارك دیگر ملزومات و با الهام از صنایع مونتاژي گلگلو را بسازد و به قیمت دو قران به بچه اعیانها بفروشد _ و به تعبیر حسودانۀ خواجه _ بیندازد. البته با درِ قوطی هم ممکن بود گلگلو درست کنند، منتها یادتان باشد که در آن روزگار نه قوطیهاي کنسرو و شیشه هاي دهن گشادِ مربا به این فراوانی بود و نه صنعت پلاستیک سازي همه چیز را از ارزش و اهمیت انداخته بود. راست می گویند که برکت از روزگار ما رفته است .
بارى، پدر در آستانۀ حرکت با گشاده دستی، که محصول قرض بیست تومانی بود، به آرزوى یک سالۀ نورچشمی تحقق بخشیده و گلگلویی برایم خریده بود. و من در طول دو سه ساعت راه سفر، چه برنامه ها در ذهنم ریخته بودم که به محض رسیدن به صحن امامزاده با گلگلویم جولان بدهم و به لهیب حسادت بچه ها دامن بزنم . یک ساعتی به غروب مانده رسیدیم و من با جهانی شور و شوق گلگلو را برداشتم و از صحن امامزاده زدم به صحرا.
دستۀ گلگلو را گرفتم و روى زمینهاى ناهموار به حرکتش آوردم، در حالیکه صداى قور و قورم، به تقلید موتور ماشین در فضاي باز بیابان پیچیده بود. چشمتان روز بد نبیند، هنوز یک دور نزده بودم که یکی از چرخهاي دوگانه گلگلو در رفت و چرخ احلام و آمال من از کار افتاد. خدا می داند چه وحشتی بر سراپاي وجودم مستولی شد. به نظرم دنیا زیر و رو شده بود. همه آرزوهاي خودنمایانه و جاه طلبانه ام دود شده و به هوا رفته بود. علاوه بر این مصایب طاقت فرسا، ترس از ضربات نی قلیان
مادر در اعماق جانم پنجه افکنده بود. اگر مادر بفهمد گلگلوي دو قرانی را شکسته ام، دست کم چهار تا نی قلیان سیم پیچ بر سر و کله ام خرد خواهد کرد. حیران و اشک ریزان گلگلوي شکسته را برداشتم و به طرف صحن امامزاده راه افتادم.
در طول راه می کوشیدم با مرور در حوادث دو سه روز گذشته علت این ناکامی را کشف کنم. آخر آدم تا مرتکب معصیتی نشده باشدکه خدا غضبش نمی کند و گلگلویش را نمی شکند. هیچ وقت برایتان اتفاق افتاده در مقام دادستانی قهار و سختگیر به محاکمۀ خودتان پرداخته باشید؟ اگر چنین کرده اید، می دانید چه شکوهی دارد محکمۀ وجدان.
از یک گوشۀ دادگاه مدعی العموم فریاد می زند که " این مجازات دزدى است؛ دو عدد نان برنجی از توي قابلمه کش رفتن و توي دهن چپاندن البته مکافات دارد. مکافاتش همین است که گلگلوى آدم بشکند". درست در لحظه اى که مدعی العموم می خواهد ادعایش را به کرسی بنشاند، از گوشۀ دیگر ذهن صداي وکیل مدافع تسخیرى بر می خیزد که " چه می گویی؟ برداشتن و خوردن دو تا نان برنجی ناقابل، ولی خوشمزه، آنهم از توي صندوقخانۀ مادر که اسمش دزدي نیست. به فرض اینکه دزدى هم باشد، مکافاتش به این سنگینی نباید باشد".

ادامه دارد ...
https://t.me/naghde_eslamm/37009
نقدى بر اسلام
▪️دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ #قسمت_چهارم سکه هایی که در چهارچوبِ یک برنامۀِ مذهبی/ سیاسی زده میشوند، دو چیز را درنظر دارند: نخست یک فرمانروا که از شایستگی و توانمندی برای زدن این سکه ها برخوردار باشد، دوم اینکه این فرمانروا –دستکم…
▪️دگردیسی عیسی بن مریم به مُحَمَد بن عبدالله در گذر تاريخ

#قسمت_پنجم

از دهه ٦٠ هجری (٦٨٠ میلادی) در سراسر منطقه سوریه تنها سکه هایی یافت میشوند که به عربی واژۀِ «مُحَمَد (muhammad)» را نگارش کرده اند.
همینکه نگارش عربی «مُحَمَد (muhammad)» بر روی سکه ها مرسوم گشت، معنی سوریه ای و عربی این واژه هم که «ستایش شونده/ ستایش شده» است، پذیرفته شد. یک شکل جانبی دیگر از نام «مُحَمَد» هم که آنرا «مَخمِد (Machmed)» مینوشتند و کُهن تر هم است، برای مدت زمان درازی بکار برده میشد. به هر روی، این شکل جانبی که در نوشته های یونانی «مَمِد ( ,Ma/med Mamed)» نگارش شده است، دینکار مسیحی به نام «یوحناس دمشقی (Johannes von Damaskus)» که در باختر سوریه میزیست و در سال ٧٥٠ میلادی درگذشت، بکار برده است تا «مُحَمَد» را «پیامبر دروغین» بنامد(١١).
تصور پذیر است که عربی کردن «محمت (MHMT)» سبب خوانش «احمِد/احمَد» شده باشد.
این امکان هم هست که این خوانشِ نام «مُحَمَد» دلیل مذهبی داشته باشد: چندین سوره (برای نمونه سوره های ٦١ و ٦) نام «احمد» را با «مُحَمِد» برابر دانسته اند. از اینرو نتیجه گیری «شپرنگر (Sprenger)» پذیرفتنی است که در قرن نُهم میلادی یک چرخشی میان خوانش نام «مُحَمَد» و «احمِد» (که هم معنی ترجمه میشدند) وجود داشته است: "و این قابل تصور است که خیلی زود روایت هایی ساخته شدند که برپایۀِ آنها به مادر یا پدر بزرگِ رسول الله در رویا فرمان داده شد که پیش از زایش پیامبر، او را "مُحَمَد" بنامند.
به هر روی در همۀِ روایت هایی که به نام رسول الله اشاره کرده اند، ما گواه یک نوسان میان «احمد» و«مُحَمَد» هستیم(١٢).
از زمانِ «عبدالمک» مروان خوانشِ عربیِ نام «مُحَمَد» به دلیلِ گُستر ِش فرهنگِ عربی، چیرگی یافت. نشانه های کاملا روشنِ مسیحی روی سکه ها که برداشتِ اسلامی از نام «مَخمِد/ مُحَمَ ِد» را رد میکنند، به کمک نوشته هایی بر دیوار اندرونی قبه الصخره (در کنار مسجد القصی) که از سال ٧٢ عربی (٦٣٩ میلادی) سرچشمه میگیرند و گزارش هایِ قرآنیِ هماهنگ با آن، تبدیل به یقین میشود(١٣).
در اینجا «عیسی مسیح»، پسر مریم، «مُحَمَد»، خدمتکار خدا، پیامبر، رسول، کلام خدا و روان (روح) خداست. دستکم تا پیرامون سال ٧٠٠ میلادی، و شاید تا
٦٥٠ میلادی، سخن از «مُحَمَد عیسی» است. همانگونه که پیش از این روشن بیان شد، نام «مُحَمَد» میتوانست در منطقه هایی که در نزدیکی سرزمین های فنقیان (Phoenicia) بودند، در جایگاه یک واژۀِ بیگنانۀِ اوگاریتی (رأس شمرۀ) به معنی «برگزیده» بکاربُرده شده باشد(١٤).
این اتصور که عیسی برگزیده است به فرهنگِ گفتاری و نوشتاری مسیحی نزدیک است: مردم اسرائیل خودشان را « مردمِ برگزیده» میدانند؛ و به همین گونه در سخنان «پاول مقدس (یکی از بزرگان مسیحی)» در کتابِ تاریخی «Apg ١٣،١٧( »Acts of Apostels) به آن اشاره شده است(١٥).

ادامه دارد ....
https://t.me/naghde_eslamm/37400
نقدى بر اسلام
▪️نگاهى به سرچشمه هاى اصلى قرآن #قسمت_چهارم در پی چندسال پس از مرگِ محمد سپاهیان اسلام ایران را شغال کرده و بخش بزرگی از مردم ایران را به زور شمشیر به پذیرش دین اسلام ناگزیر کردند. هرگاه دو ملت که یکی از آنها دارای دانش و تمدن پیشرفته است ولی دیگری در تاریکی…
▪️نگاهى به سرچشمه هاى اصلى قرآن

#قسمت_پنجم

محمد ادعا میکنُد که خُدا این آیه ها را برای او فرستاده است». در این پیوند قرآن میگوید: «و [٦] آنها گفته اند که محمد افسانه های گذشتگان را رونویسی میکند، و دیگران این افسانه ها را شب و روز برای محمد بازگویی میکُنند. به آنها بگو، این افسانه ها را آنکسی برای محمد فرستاده که به اسرار آسمانها و زمین آگاهی دارد: براستی، خدا بخشنده و مهربان است.»] در جایی دیگر محمد ادعا میکند که این آیه نیز بر او نازل شده است: «هنگامیکه [٧] آیه های ما برای او روخوانی میشود، او (نادر ابن الحریص) میگفت، اینها افسانه های گُذشتگان هستند! و تنها ارزش این آیه ها سودی است که به محمد میرسانند: لعنت [٨] بر هر دروغگو و گُناهکار که آیه های خُدا را که برای او
میخوانند و میشنود، با اینهمه همچنان بر درستی اندیشه خودش پافشاری و افتخار میکند، انگار که او هرگز آیه های ما را نشنیده باشد! ای ُمحمد! گزارش دربارۀِ کیفر دردناکی که در انتظار این شخص است، به او بده [٩].» پاسُخ محمد به این اتهام هایی که به او میزدند، نه خُرسند کُننده بوده اند، و نه بَسنده تا ما را از ادامۀِ پژوهش دربارۀِ یک سری از آیه های ویژه در قرآن بازدارند که تاییدی بر ادعای دُشمنان محمد هستند.
بدون شک داستان های «رُستم و اسفندیار و پادشاهان پیشدادی ایرانی» که «نادر ابن الحریص» بازگویی میکرد، در میانِ داستان هایی بودند که چند نسل سپس تر، فردوسی، نام آورترین چکامه سرای پارسی، به سامان (به نظم) درآورد و در کتاب شاهنامه در دسترس آیندگان گذاشت.
بدون گمانه زنی همۀِ این داستان ها بسیار کُهن هستند، ولی برای ادامۀِ این پژوهشی که در دست داریم، ما نیازی به اشاره به داستان هایِ کتابِ شاهنامه یا بازگویی از آن نداریم؛ از آنجا که این کتاب سده ها پس از زمان محمد به شکل کنونی درآمده است، داده های (اطلاعات) تاریخی آن کُمکی به کار پژوهشی ما نمیکُنند. خوشبختانه ما در کتاب اوستا و دیگر کتاب های پارسی و زرتُشتی داده ها و دانستنی های مهمی در دسترس داریم که باوجود دیرینگی شان میتوان درستی و تاریخی بودن آنها را باورکرد؛ و سرچشمۀِ داده ها (اطلاعات) و دانستنی های ما در این پژوهش این کتاب ها هستند.
و همچنین این نتیجه گیری نمیتواند از راستی بدور باشد: از آنجا که عرب ها دلبستگی فراوانی به شنیدن افسانه های رُستم و اسفندیار و پادشاهان ایرانی داشتند، بیگمان آنها با داستان های پیشدادیان (خاندان های پادشاهی ایرانی پیش از نگاشته شدن تاریخ)، و داستان های جمشید آشنا بودند.

ادامه دارد ......
https://t.me/naghde_eslamm/37960
نقدى بر اسلام
مهدى موهوم شيعيان، نماد توحش و بربريتى است كه تفكر تكفيرى شيعى از آن نشأت گرفته است #قسمت_چهارم ▪️روايت پانزدهم: ابو بصیر می گوید: به امام صادق عرض کردم: رفتار امام مهدی با ناصبیها(كسانى كه منكر امامت هستند هم مسلمان و هم غير مسلمان) و کسانی که با شما دشمنی…
مهدى موهوم شيعيان، نماد توحش و بربريتى است كه تفكر تكفيرى شيعى از آن نشأت گرفته است
#قسمت_پنجم

▪️روايت هجدهم:
امام رضا می فرماید: « هنگامی که قائم ما ظهور کند، جز خون ریختن و کشتن دشمنان و عرق کردن در اثر جنگ و پيكار و خوابیدن بر زین اسب ها (به سبب پیکارهای فراوان) نخواهد بود ».
#متن_عربى: عن الرضا:
«لو قد خرج قائمنا لک یکن إلا العلق، و العرق، و النوم علی السروج».
#منابع:
١) النعمانی، كتاب الغيبة، ص ۲۸۵؛
٢) اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۴۳
▪️روايت نوزدهم:
مفضل می گوید: امام صادق یادی از حضرت قائم به میان آورد. من عرض کردم: امیدوارم که برنامه و حکومت حضرت به آسانی برقرار شود.
حضرت فرمود: « خیر، چنان نمی شود مگر آن که سختی ها و كشتارهاى بسیاری را ببینید ».
#متن_عربى: عن المفضل بن عمر، سمعت أبا عبدالله و قد ذکر القائم، فقلت: إنی لأرجوا أن یکون أمره فی سهوله: فقال:
« لا یکون ذلک حتی تمسحوا العرق و العلق».
#منابع:
١) النعمانی، كتاب الغيبة، ص ۲۸۴؛
٢) اثبات الهداه، ج۳، ص ۵۴۳٫
▪️روايت بيستم:
امام صادق می فرماید: « علی فرمود: برای من روا بود که فراریان را به قتل برسانم و زخمیان را بکشم؛
ولی دست به این کار نزدم؛ برای این که اگر شیعیان قیام کردند، زخمیانشان را به قتل نرسانند؛ ولی برای حضرت قائم جایز و رواست و زمینه وجود دارد که فراریان را به قتل برساند و زخمیان را نابود گرداند ».
#متن_عربى: عن أبی عبدالله: أنه قال: « إن علیاً قال: کان لی أن القتل المولی، و أجهز علی الجریح، ولکنی ترکت ذلک للعاقبه من أصحابی إن خرجوا لم یقتلوا، و القائم له أن یقتل المولی، و یجهز علی الجریح ».
#منابع:
١) النعمانی، كتاب الغيبة، ص ۲۳۱؛
٢) ر.ک: كتاب التهذیب، ج۶، ص ۱۵۴؛
٣) وسائل الشیعه، ج۱۱، ص ۵۷؛
٤) بحار الانوار از علامه مجلسى، ج۵۲، ص ۳۵۳؛
٥) مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص ۵۴٫
▪️روايت بيست و يكم:
امام باقر می فرماید: « حضرت مهدی با برنامه ای نو، سنتی جدید و قضاوتی تازه قیام می کند. بر عرب ها روزگار بسیار سختی خواهد بود و شایسته شأن و موقعیت او جز کشتن نیست».
#متن_عربى: الباقر : « یقوم بأمر جدید و سنه جدیده و قضاء جدید، علی العرب شدید، و لیس من شأنه إلا التقل »
#منبع: بحار الانوار نوشته علامه مجلسى، ج۵۲، صفحه ٣٤٩٫

ادامه دارد ....
نقدى بر اسلام
Telegram @RonesansIman – شب چهارم زندگی نامه
جلسه پنجم - از مکه تا کوفه
@ImansaIran
فايل شنيدارى

▪️موضوع: از مکه تا رسیدن به کربلا چه گذشت
#قسمت_پنجم
▪️سخنران: استاد بزرگوار ايمان سليمانى اميرى
براى شنيدن قسمتهاى قبلى بر روى لينكهاى زير كليك كنيد
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
در مبارزه با جهل و خرافات با انتشار اين فايل صوتى قدمى در راه روشنگرى در جامعه مان برداريد
نقدى بر اسلام
على بن ابيطالب يك شخصيت حقيقى، يا حاصل جعل تاريخ؟ #قسمت_چهارم ▪️مشخصات آیین عل (ال) پیروان ال/عل را الوی یا علوی میگویند. البته درستِ آن «الوی» است زیرا در آناتولی کتیبه‌هایی به زبان لووی یافت شده است که A-Luwie خوانده میشود. گفتنی است که ما امروزه تمامی…
على بن ابيطالب يك شخصيت حقيقى، يا حاصل جعل تاريخ؟
#قسمت_پنجم(آخر)

▪️مشخصات آیین عل (ال)
این خدا (ال/عل) در نزد علویان «ذوالفقار علی» نام دارد.
از این جا بود که شمشیرِ ذوالفقار نیز یکی از مشخصه‌های «حضرت علی» بعدی شد (به اشتباه «ذوالفقار» را شمشیر دو نوکی تعریف کرده‌اند. البته این فقط توسط «ابن شهر آشوب» در سال ۱۱۹۲ میلادی توصیف شده و از آن هنگام تا کنون شیعیان به نادرستی این شمشیر را این گونه نشان می‌دهند. البته واژه‌ی ذوالفقار در عربی به معنی «فقرات / یا دندانه» است. از این رو، شمشیر اِل/ عل یا روی آن مانند ستون فقرات برجستگی داشت یا یک لبه‌اش دندانه‌ای بود، مانند برخی چاقوهای شکاری کنونی).
شیعیان طبق توصیف ابن شهر آشوب در سال ۱۱۹۲ میلادی چشم بسته همین توصیف را برداشتند، اگرچه از نظر فنی چنین چیزی امکان ناپذیر است
حال این پرسش پیش می‌آید که چرا علی باید شمشیر داشته باشد و این ایده از کجا سرچشمه گرفته است. این ایده بسیار بسیار قدیمی است و به پیش از یهودیت برمی‌گردد. خدای اِل / عل در کوهی در نزدیک پایتخت هیتی‌ها یعنی هاتوشا در صخره کنده‌کاری شده بود. و فراموش
نکنیم که کوه‌های بلند جایگاه خدایان بوده است. در واقع شمشیر خدا یا اِل شمشیری است که در صخره فرو رفته است که این البته یادآور میترا نیز هست.
باری، شمشیر اِل یا علی آن شمشیری نیست که «ابن شهر آشوب» در سال ۱۱۹۲ میلادی توصیف کرده است بلکه شمشیری است که از سنگ و صخره هم سخت‌تر و محکم‌تر است و به همین دلیل هیچ شمشیری در برابر آن نمی‌تواند تاب بیاورد. از سوی دیگر، اِل یا علی نه خودِ «نور» بلکه پرتو یا جلوه‌ای از نور است. به همین دلیل نور، هسته‌ی آیین علویان یا الویان را تشکیل می‌دهد. در «ام الکتاب» آمده که این کتاب را «نورالکتاب» نیز می‌نامند. در «ام الکتاب» محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین شخصیتهای واقعی نیستند بلکه «پنج نور» هستند که از ازل وجود داشتند.
این که چرا «فرزندان نور» خود را بعدها به «حضرت علی» مسلمانان منتسب کردند به سرکوب‌های بسیار خونینی برمی‌گردد که خود حدیث دیگریست.
این مقاله کوتاه و اشاره‌وار فقط به عنوان پیش‌مزه عرضه شده است. اصل نوشتار در چند مقاله در سال ۲۰۲۲ منتشر خواهد شد که تمامی اسناد و مدارک یافته شده درباره‌ی «اِل» در اوگاریت و همچنین آیین اِل در اوگاریت و آیین علویان کنونی به گونه بسط داده شده و همچنین عقاید و آراء غلات شیعه آورده خواهد شد.
فايل پى دى اف اين مقاله در چند روز آينده در همين كانال به اشتراك گذاشته خواهد شد كه شما مخاطبين محترم بتوانيد كل مقاله را يكجا داشته باشيد.
دو نمونه ديگر ازين دست مقالات بدست ما رسيده است كه بزودى خدمت شما ارائه خواهد شد.

پايان
نقدى بر اسلام
چه کسانی قرآن را نوشته اند؟ #قسمت_چهارم اسلام پژوهان آن بخشهای قرآن را که دارای جملاتِ پیچیده هستند، به دورانِ موعظه های محمد در مدینه نسبت میدهند (از سال ٦٢٢ تا سال ٦٣٢ میلادی). این بخشبندی قرآن از زمان «تئودور نولتکه (Theodor Nöldeke)»(٤)، با اندکی دگرگونی…
چه کسانی قرآن را نوشته اند؟

#قسمت_پنجم

دیگر اینکه، گزارشهایی را که با واقعیت همخوانی ندارند، باید در بخش افسانه ها طبقه بندی کرد. این روش جدا سازی تاریخ از افسانه در تولیداتِ اندیشمندی بُنیاد «اناره(Inârah)»به شیوه رسا تشریح شده است، از این رو نیازی به تکرار آن در اینجا نیست بدینسان راه برای پژوهش دربارۀِ پیدایش قرآن و تاریخچۀِ نگارش آن بدونِ راهبندان گشوده شد. بازدۀِ این پژوهشها نشان میدهند که برخی از جمله هایِ کوتاه قرآن که به محمد نسبت میدهند، در دوران ساسانیان نگاشته شده اند و با گذشت زمان جمله های تازه به قرآن افزوده شدند. رویهم رفته زبان این جملات عربی است، ولی یک عربی که از زبان سریانی/ آرامی بسیار تأثیر گرفته است(٨)، افزون بر آن واژگان فراوانی از زبان پارسی و یونانی در قرآن یافت میشود.
اینگونه به نظر میآید که نخستین آیه ها با خط سریانی نگاشته شدهاند(٩)، سپس از دوران عبدالمک مروان این آیه ها با خط عربی که هنوز رسا و کامل نبود، بازنویسی شده اند نیست.
کهنترین قرآنهای دستنویس شده نشان میدهند که نگارش قرآن در نیمه دوم قرن هشتم میلادی هنوز پایان نیافته بود، نه شکل «کامل» امروزی را یافته بود و نه هنوز خطی نوآوری شده بود که بتوانست وات های (حروف) صدا دار را به نگارش درآورد. بیگمان نخستین خط کامل برای قرآن که با نقطه گذاری و نشانه های زیر و زِبَر (فتحه و کسره) همراه بود، در پایانِ قرن نهم و یا آغاز قرن دهم میلادی پدید آمد. در این دوره بود که برخی از آیه ها که با آغاز جنبش قرآنی در چرخش بودند، به نوشته های قرآن افزوده شدند.(١٠)
سرچشمۀِ اختلافِ دیدگاه درباره برخورد قرآن با دگراندیشان همینجاست: برخی سنگدلی قرآن در برخورد با دگراندیشان را نکوهش میکنند، و برخی دیگر بر این باورند که قرآن رواداری، بردباری و انسان دوستی را سفارش میکند. و هر دو گروه نیز در تایید دیدگاهشان به قرآن تکیه میکنند. این اختلاف دیدگاه دربارۀِ قرآن نشان میدهد که قرآن یک نوشتۀِ هَمگن و همجوری نیست، بلکه این کتاب پیامهای متضادی را در خودش گردآورده است، گویا این کتاب دارای یک گذشتۀِ دور و درازی است و در روندِ شکل گرفتنش از دگرگونیها و ناآرامیهای مذهبی، اخلاقی و سیاسیِ پیش آمده، تأثیر گرفته است. شاید رویهم رفته بتوان گفت که آیه های کهنتر به رواداری، بردباری و ارزشهای انسانی توجه دارند، همچنین آدم میتواند بگوید: آیه های نُخستین به باورهای مسیحی نزدیکتر هستند تا آیه های سپسین.
مدت زیادی است که مسلمانان با مشکل تضاد در آیه های قرآن آشنا هستند. از این رو آنها در آغاز کوشش کردند که مشکل آیه های متضاد را با گفتمان «ناسخ و منسوخ» بگشایند
و در این پیوند آنها میگویند:
گاهی پیش آمده است که مُحمد آیه ای را شتابزده موعظه کرده، ولی الله همان آیه را بهتر از پیش برای محمد فرستاده است.

ادامه دارد ….
جلسه پنجم - از مکه تا کوفه
@ImansaIran
فايل شنيدارى

▪️موضوع: از مکه تا رسیدن به کربلا چه گذشت
#قسمت_پنجم
▪️سخنران: ايمان سليمانى
براى شنيدن قسمتهاى قبلى بر روى لينكهاى زير كليك كنيد
قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم
در
مبارزه با جهل و خرافات با انتشار اين فايل صوتى قدمى در راه روشنگرى در جامعه مان برداريد