نقدى بر اسلام
48.1K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.84K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💥گذرى بر زندگى على بن ابيطالب، شخصيت افسانه اى شيعيان
https://t.me/naghde_eslamm/25186
#قسمت_بيست_و_هفتم

و اینک خود دارنده آنها میشود و به آنچه که آرزو میکرد رسیده است با گرمی دست زبیر را می فشارد و هر دو در برابر محمد سر فرود می آورند که فرمان رهبر را چنانکه خواسته بود بپایان برده اند.
#محمد سرشار از باده پیروزی بکام دل رسیدن از شادمانی با ریشش بازی میکند و زبیر را به نشستن در کنار خود پروانه میدهد و به على میگوید برود تا سرنوشت زنان و دختران و پسران به غنيمت گرفته شده را نیز روشن کند.
علی پیروزمندانه و استوار به سوی آن نگون بختان بی پناه که از بیم جان بر خود میلرزیدند و می گریستند گام برمیدارد به چهره و اندام یکایک خیره می شود و زیباترین را برای خود و یک پنجم بخش #الله و #رسول کنار میگذارد و مانده دختران و پسران و زنان را برای خوشگذرانی اسلامی و سپس فروش به خریداران برده میان پیروان خود بخش مینماید
در باره کشته شدن #پیرمرد_هشتاد_ساله عرب بنام عمرو بن عبدود در جنگ خندق که سر جنگیدن با علی را نداشت و به او گفت تو جوانی من دوست پدر تو هستم چرا میخواهی با من بجنگی؟
#على در پاسخ میگوید ولی من دلم میخواهد تا ترا در خونت غلتان ببینم و در دنباله گفتارش رو به عمرو نموده میگوید پیمان این بود که ما دو نفر تنها با هم بجنگیم می بینم از سپاه تو گروهی بیاریت می آیند،
تا عمرو می آید نگاهی به پشت سر اندازد که #على_دغلکارانه شمشیری بر پایش میزند و او را از پای در می آورد و سرش را میبرد .
پس از اینکه علی با انگشت نهادن بر نقطه ضعف عمرو که تو سواره ای و من پیاده و او از اسب بزیر آمد و اسبش را نیز پی کرد.
#منبع: تاريخ طبرى ترجمه پاينده پوشينه سوم صفحه ١٠٧٥)
#علی دید که باز حریف او نمیشود حقه ای بکار برد و یکدفعه داد زد يا عمرو این چه ناپهلوانی است که تو میکنی، عمرو گفت چه ناپهلوانی، چه میگویی،
علی گفت پس آنها چه كسانى هستند که از اردوی تو به طرف ما می آیند؟
#عمرو تا رویش را برگرداند ببیند چه کسانی می آیند، علی با سوء استفاده از این فرصت با یک شمشیر پای او را قطع کرد،
عمرو به على گفت: يا على با من مكر كردى على گفت الحرب خدعه يعنى جنگ نيرنگ است سپس سرش را برید و بپای محمد انداخت. رسول تبسمى کرد و گفت الحرب خدعه يعنى جنگ نيرنگ است
#منبع: تاريخنامه طبرى منسوب به بلعمى ، حرب خندق صفحه ٢٠٤ و ٢٠٥
ابن قدامه و سرخسى و ابن منذر نيشابورى نيز آنرا در كتابهايشان آورده اند:
#متن_عربى: فَصْلٌ: وَتَجُوزُ الْخُدْعَةُ فِي الْحَرْبِ لِلْمُبَارِزِ، وَغَيْرِهِ؛ لِأَنَّ النَّبِيَّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - قَالَ: «الْحَرْبُ خُدْعَةٌ» . وَهُوَ حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ. وَرُوِيَ أَنَّ عَمْرَو بْنَ عَبْدِ وُدٍّ بَارَزَ عَلِيًّا كَرَّمَ اللَّهُ وَجْهَهُ، فَلَمَّا أَقْبَلَ عَلَيْهِ، قَالَ عَلِيٌّ: مَا بَرَزْت لِأُقَاتِلَ اثْنَيْنِ. فَالْتَفَتَ عَمْرٌو فَوَثَبَ عَلَيْهِ فَضَرَبَهُ، فَقَالَ عَمْرو: خَدَعْتنِي. فَقَالَ عَلِيٌّ: الْحَرْبُ خُدْعَةٌ.
#منبع: المغنى ابن قدامه، مكتبة القاهره مسألة استئذان الأمير في الغزو في كل شيء جلد ٩ صفحه ٢١٨
http://shamela.ws/browse.php/book-8463/page-4912#page-4132

ساير #منابع: شرح السير الكبير السرخسي جلد ١ صفحه ١٢٠
http://shamela.ws/browse.php/book-5434#page-120
#الاشراف على المذهب العلماء، ابن منذر نيشابورى، كتاب الجهاد، باب المبارزة، روايت ١٧٧٩ جلد ٤ صفحه ١٧، ناشر: دار المدينة للطباعة والنشر، محقق: صغير الأنصاري، سنة النشر: ١٤٢٥ ق - 2004 م،

ادامه دارد .....