نقدى بر اسلام
47.9K subscribers
6.58K photos
3.97K videos
932 files
5.85K links
اين كانال براي زدودن خرافات و تقدس زدايى تشكيل شده است. هدف ما مبارزه با جهل اديان ميباشد.
سايت ما
www.eslam.nu
ارتباط با ادمين:
@Naghde_eslam_bot
كتابخانه كانال
@ketabkhaneh_naghd
يوتيوب
https://www.youtube.com/channel/UCUVpfPD7eKOt-vs8M9FvTtQ
Download Telegram
💥مباهته؛ تهمت زدن (پرونده سازى) امری غيراخلاقی در خدمت مذهب

#قسمت_سوم

٢- منطق بهت آور:
روایت پيامبر اسلام را تا قرن دوازدهم هجری «محدّثان» همانگونه که اشاره کردیم معنا می کردند و می گفتند باید در برابر اهل بدعت، با سلاح منطق ظاهر شد و موهومات آنها را نقش بر آب کرد.
محدث بزرگ شيعه #فیـض_کاشـانی «باهتوهم» را به معنی آن میدانست که: با آنان چنان سخن بگوئید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند: أی: «جادلوهم و اسکتوهم و اقطعوا الکلام علیهم[4]».
#فیض_كاشانى در كتاب وافی، هر چند در مواردی که معانی مختلف و احتمالات گوناگون در معنی یک روایت وجود دارد به آنها اشاره میکند،
ولی در اینجا به هیچ معنای دیگری، حتی در حد احتمال هم اشاره نمی کند. پس از وی، #ملا_صالح_مازندرانی هم در شرح بر اصول کافی، روایت را همین گونه معنی می کند و توضیح می دهد که «بهت» به معنای «تحیّر» است، پس معنی روایت چنین می شود که با «حجت قاطع» و دلیل محکم، راه ها را به روی بدعت گذاران ببندید تا آنها مبهوت شوند. و سپس #علامه_مجلسی نیز به همان کلمات لغویین استناد می کند، و روایت را مانند محدّثین گذشته معنی نموده و «بهتان» برای مصلحت دین را، احتمال مرجوح میشمارد. #مجلسی در برخی از رساله های فارسی خود هم، روایت را چنین ترجمه کرده است: «بر ایشان حجت را تمام کنید تا ایشان طغیان نکنند در فساد کردن دین اسلام» .

٣- تکلیف حقیقت گویی:
اغلب #فقهای_شیعه تا قرن دوازدهم، در بحث های فقهی خود، بر این مبنا مشی می کردند که حتی به بدعت گذاران در دین هم نباید نسبت خلاف داد، و دروغ بستن به آنها جایز نیست، اگر آنان به تخریب دین اقدام کرده اند، ولی ما حق نداریم,
برای ضایع کردنشان، نسبت ناروا به آنها بدهیم : شهید ثانی می گفت: در نقد و اعتراض آنها ، نباید ذره ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید:
«یصح مواجهتهم بما یکون نسبته الیهم حقا لا بالکذب».
#سید_صاحب_ریاض هم پس از نقل همان روایت ، می گوید:
جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است. او حاضر نیست دروغ نسبت به مخالفان را حتی اگر بدعت گذار باشند، از حرمت کذب استثنا کند و آن را به عنوان وسیله ای برای خراب کردن افراد فاسد بپذیرد! «و لاتصحّ مواجهته بما یکون الیه کذبا لحرمته». صاحب جواهر هم در بحث قذف از #کتاب_الحدود خود، این روایت را نقل میکند.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 تاريخچه ملاگرى و ملاها در ايران

#قسمت_پنجم

عنوان #حجت_الاسلام نیز در این زمان تنها به یک مجتهد عالیقدر کاشان داده شده بود که پس از آن متوقف گردید.
{#منبع: حقایق اخبارناصری، تالیف خورموجی، تنظیم از خدیوجم (تهران: ١٣٤٤)، صفحات ١٤٧-١٤٦ ؛ ١٥٨-١٩١ }
مبارزه برای قدرت طلبی بین #روحانیون و دولت در سالهای اول سلطنت #ناصرالدین_شاه (۱۳۱۹- ۱۲۹۹) بسیار چشمگیر بود.
زیرا در این زمان #امیر_کبیر صدراعظم نامدار تار یخ ایران، تصمیم گرفت، از نفوذ روحانیون در امور سیاسی جلوگیری و قدرت سیاسی دولت را تقویت کند.
اما با قتل امیرکبیر و تغییر سیاست ناصرالدین شاه و دادن امتیازاتی به روحانیون مجددا رابطه بین دولت و مذهب بهبود یافت.
{#منبع: مکارم الآثار، تاليف معالم حبیب آبادی (اصفهان)، شماره ۵، صفحه ۱٦١٦}
استقلال مذهب از سیاست در زمان سلطنت قاجار به بعد، #روحانیون را بکرات بفکر کسب قدرت در برابر دولت انداخت و بارها این دو قدرت را در برابر یکدیگر قرارداد.
در مورد ممر درآمد روحانیون «الگر» مینویسد معمولا درآمد #ملا باید از اوقاف متعلق به مساجد و سایر اماکن مذهبی تامین شود، ولی این یک قاعده کلی نیست و #آخوندها بطور مستقیم از مردم نیز اعانه های مالی در یافت میکنند.
#منبع:
Hamid Algar, Religion and State in Iran 1785-1906 (Los Angeles: University of California Press, 1980), p. 14
واما در باره فتوائی که آخوندها برای مردم میدهند، فرض بر این است که آنها نباید از مردم وجهی در یافت کنند.
زیرا اگر قرار باشد قاضی پولی از مردم در یافت کند، بیطرفی خود را خدشه دار خواهد کرد وقدس شرافت و بیطرفی قضاوت لطمه خواهد دید ولی #محمدتقی_بروجردی نوشته است که نامبرده معتقد است که چون نوشتن حکم قضاوت جزء عمل قضاوت نیست، اگر آخوندی مبادرت به نوشتن حکم قضاوت خود کند، مستحق مزد خواهد بود.
#منبع:
Muhammad Ali Kashmiri, Nujum us-Sama (Lucknow: 1886), p. 410
البته گروهی نیز معتقدند، نوشتن قضاوت از کارفتوی جدا نیست و آخوند نباید برای اینکار وجهی در یافت کند.
{#منبع: قضا درا سلام، تالیف حجت الاسلام محمد سنگلجی (تهران)، صفحات ۳-۲ }

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
www.eslam.nu
Forwarded from اتچ بات
💥دفاع مضحك شيعيان از #مختار_ثقفى و پاسخ دندان شكن به آنها

#قسمت_چهارم


٣) به سراغ يكى از علماى بزرگ مسلمان #الشهرستانى ميرويم كه در مورد #مذهب_كيسانيه مينويسد:
#متن_عربى: أصحاب كيسان‌ (أن «المختار» كان يقال له كيسان)، مولى أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب كرم اللّه وجهه، و قيل تلمذ للسيد محمد بن الحنفية رضي اللّه عنه، يعتقدون فيه اعتقادا فوق حده و درجته، من إحاطته بالعلوم كلها، و اقتباسه من السيدين الأسرار بجملتها من علم التأويل و الباطن، و علم الآفاق، و الأنفس.
#ترجمه: اصحاب كيسان به پيروان #مختار گفته ميشود كه به #امامت_على بن ابيطالب و #محمد_بن_حنفيه اعتقاد داشتند، كيسانيه اعتقادات عجيبى و غريبى در مورد محمد بن حنفيه داشتند مثلا ميگفتند او به تمام علمها احاطه داشت و ...
#منبع: الملل و النحل نویسنده : الشهرستاني، محمد بن عبد الكريم جلد : 1 صفحه : ١٧٠
لينك صفحه كتاب:
http://lib.eshia.ir/71442/1/170#_ftn4
تا اينجا مشخص شد كه جناب #ملا_پازوكى به همين راحتى و وقاحت، در مورد كيسانيه و پيروان مختار ثقفى كه قائل به امام محمد بن حنفيه بودند، دروغ ميگويد.
٤) حال ببينيم كه آيا #على_بن_حسين يا همان امام سجاد چه رفتارى با مختار ثقفى داشت.
#مجلسى در اين زمينه روايتى را از امام باقر بدين مضمون مى آورد: كتب المختار بن أبي عبيد إلى علي بن الحسين وبعث إليه بهدايا من العراق فلما وقفوا على باب علي دخل الآذن يستأذن لهم فخرج إليهم رسوله فقال أميطوا عن بابي فإني لا أقبل هدايا الكذابين ولا أقرأ كتبهم
#ترجمه: مختار نامه اى به همراه هدايائى ارزشمند از عراق به #امام_سجاد فرستاد، به هنگام رسيدن پيك مختار به درب منزل، شخصى كه از سوى امام سجاد فرستاده شده بود به آنها گفت از جلو درب منزل كنار برويد كه امام ميگويد: من هديه #دروغگويان را نمى پذيرم و نامه شان را نميخوانم.
#منبع: بحارالأنوار ج ٤٥ ص ٣٤٤
٥) مجلسى در روايتى ديگر به صراحت از زبان #امام_صادق ميگويد كه مختار به على ابن حسين, #دروغ ميگفت.
متن عربى: عن أبي عبد الله عليه السلام قال : كان المختار يكذب على علي بن الحسين عليهما السلام
#منبع: بحارالانوار ج ٤٥ ص ٣٤٣
پس تا اينجا نيز مشخص شد كه مختار شخصى دروغگو بوده كه على بن حسين يا همان امام سجاد حتى حاضر نبوده كه نامه اش را بخواند و بازهم ملا پازوكى استاد حوزه مانند آب خوردن دروغ ميگويد.

٦) در بخش آخر اين متن براى صاف كردن پوزه اين ملاى وقيح و كذاب رواياتى را از كتب علماى بزرگ اسلام مى آوريم در اثبات اينكه محمد بن حنفيه ادعاى امامت داشت..

ادامه دارد ....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
💥 محمد، پيامبرى كه هيچ اعتقادى به خدا نداشت!

#قسمت_دوازدهم

🌙داستان عجيب روابط مخفيانه محمد بن عبدالله، و دحيه كلبى، جوان زيباروى مسيحى

در زمان زيستن #محمد_بن_عبدالله، جوان عرب بسیار زیبا و خوش چهره نصرانى در مدینه زندگى ميكرده است كه نامش «دحية الخليفة الكلبی» بود.
اين جوان #مسيحى در آن زمان از نظر زیبائی زبانزد بوده و اعراب هر زمانی که می خواستند، زیبائی فردی را ستایش کنند، او را با جوان یاد شده، مقايسه ميكردند.
#منابع:
١) ابن حجر عسقلانی، الاصابة في تميز الصحابه، جلد اول (قاهره: ۱۳۵۲ میلادی)، ص ۴۷۳
٢) ابن اثير، النهایه من غريب الحديث والأثر، جلد دوم (قاهره: ۱۳۱۱ میلادی)، برگ ۱۰۷، جلد سوم، ص ۲۴۷
٣) يمنی، عمدة القاری، جلد اول (استانبول: ۱۳۰۸ میلادی) ص ۹۳
به گفته علماى مسلمان، محمد بن عبدالله برخى اوقات با این جوان زیبا، #دیدارهای_محرمانه انجام میداده و به پیروانش گفته بوده است که #جبرئیل فرشته، گاهى اوقات در شکل و شمایل «دحية الكلبی» بر او نازل می شده است:
بر پایه نوشتارهای تاریخی، #عایشه نسبت به دیدارهای خصوصی «دحية الكلبی» با محمد حساس شده و حتی زمانی سبب دیدارهای محرمانه و سری محمد را با دحية الكلبی» زیر پرسش برده است.(در مورد ديدارهاى مخفيانه پيامبر اسلام و اين جوان زيباروى مسيحى در اكثر كتب روايى اهل سنت و شيعيان اشاره شده است)
#منابع:
١) الواقدی، کتاب المغازی، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی (برلن: ۱۹۸۸).
٢) بن حجر عسقلانی، الاصابة في تميز الصحابه، ص ۱۰۳.
٣) ابن کثیر، فضائل القرآن (بیروت: ۷۷۴ هجری قمری)، صفحات ۷ و ۸.
در اينجا به برخى ديگر از گزارشات تاريخى و روائى در اينمورد اشاره خواهم كرد.
#ملا_محمد_باقر_مجلسی در کتاب بحارالانوار فی اخبار الائمة الاطهار نوشته است:
محمد بن عبدالله دستور داده بود، زمانی که «دحية الكلبی» برای دیدار محمد نزد او می آمده، کسی به محلی که محمد با او دیدار می کرده، وارد نشود.
#منبع:
محمد باقر مجلسی، بحارالانوار فی اخبار الأئمة الأطهار، جلد هشتم (تهران: ۱۱۱۰ هجری قمری) ص ۲۰، جلد ۳۷، ص ۳۲۶
#ابن_هشام كه اولين مورخ بزرگ اسلام و گردآورنده كتاب ابن اسحق ميباشد كه در شروع تاريخ نويسى اسلامى نقش بسيار بزرگى داشته است.
اين مورخ بزرگ مینویسد: روزی در سال پنجم هجری، زمانی که محمد از جنگ خیبر (احزاب) بازگشته بود، در هنگام نیمروز وارد مسجد شد و مشاهده کرد، جبرئیل در آنجا حضور دارد. جبرئیل به محمد گفت: شما جنگ را ترک کرده و برای نماز وارد مسجد شده اید، در حالیکه فرشتگان خدا هنوز سلاح هایشان را بر زمین نگذاشته اند.
خداوند فرمان می دهد، به یهودیان طایفه بنی قریظه حمله کنید و کار آنها را یکسره نمائید. منهم خود به محل سکونت آنها می روم تا از نگر روانی آنها را تخلیه کنم
#منبع:
ابن هشام، سیرت رسول الله، جلد سوم، صفحه ۲۴۵,

ادامه دارد ....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21528
💥 محمد، پيامبرى كه هيچ اعتقادى به خدا نداشت!

#قسمت_سيزدهم

🌙داستان عجيب روابط مخفيانه محمد بن عبدالله، و دحيه كلبى، جوان زيباروى مسيحى

#محمد_بن_عبدالله، پس از این پشت هم اندازی به لشکریانش دستور داد از برگزاری نماز خودداری کنند و برای نبرد با #یهودیان_بنی_قریظه خود را آماده نمایند.
زمانی که محمد در حال حرکت به سوی محل سکونت یهودیان بنی قریظه بود، در «الشورین» از سربازانش پرسش کرد،
آیا آنها کسی را مشاهده کرده اند که پیش از او برای نبرد با بنی قریظه از آن محل عبور کرده باشد. آنها پاسخ دادند، تنها «#دحية_الكلبی» را دیده اند که با اسب سفیدی به سوی محل سکونت یهودیان بنی قریظه حرکت می کرده است. محمد با زيركى خاصى گفت، آن #جبرئیل فرشته بوده که برای تخلیه روانی یهودیان بنی قریظه به سوی آنها می رفته است؟
#منبع:
ابن هشام ، سيرت رسول الله ، جلد سوم، صفحه ٢٤٥.
#ملا_محمد_باقر_مجلسی، همچنین در جلد سیزدهم بحارالانوار (مهدی موعود)، مینویسد، در کتاب #مضيئه از امام زین العابدین روایت شده است که امام #مهدی_قائم پس از ظهور زیر درخت تناوری می نشیند. زمانی که مهدی قائم زیر درخت نشسته است، جبرئیل به شکل مردی از #قبیلۂ_کلب نزد او می آید و می گوید: « بنده خدا برای چه اینجا نشسته ای؟»
امام مهدی پاسخ می دهد: «منتطرم شب فرا برسد و هوا خنک شود و آنگاه به مکه بروم، زیرا اکنون هوا بسیار گرم است.» جبرئیل با شنیدن پاسخ امام مهدی به خنده می افتد و امام مهدی از خنده او درک می کند که او جبرئیل فرشته است.
شیخ علی دوانی، مترجم کتاب مهدی موعود، در زیر نویس اين روايت می نویسد، شاید هدف از ذکر «مردی از قبیلۂ کلب» یکی از اصحاب رسول اکرم(دحيه كلبى) بوده که جبرئیل به شکل او بر آن حضرت ظاهر می شده است.
#منبع:
مجلسی، بحارالأنوار في أخبار الأئمة الأطهار، جلد سیزدهم، مهدی موعود، ترجمه على دوانی تهران: در الكتاب الاسلاميه، صفحه ۱۰۹۷.

ادامه دارد ....

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm/21528
پاسخ به استاد حوزه و ادمين کانال پرسمان اعتقادی

عقل هیچ جایگاهی در #تشیع نیز ندارد، تا جایی که #ملا_مجلسی در بحار الانوار بابی اورده است تحت عنوان:
ونهوا عن الاتكال على العقول الناقصة في كل باب.
#ترجمه : ائمه از اعتماد بر عقل‌های ناقص(عقل ناقص است) در هر بابی نهی کرده‌اند

#علامه_نعمت_الله_جزائری از علمای بزرگ شیعه می‌گوید:
«ما تعارض فيه العقل والنقل من غير تأيد بالنقل فهذا لا نرجح فيه العقل بل نعمل بالنقل.»

#منبع: الأنوار النعمانية، نعمة الله الجزائري، مؤسسة الأعلمي، ج 3، ص 116.
#ترجمه : در تعارض عقل با نقل، باید به نقل عمل کرد!
ايشان در ادامه توضیح می‌دهد :
«قد نهوا عن الاعتماد على العقول لأنها ضعيفة.»
#ترجمه : ائمه از اعتماد بر عقل نهی کرده‌اند، زیرا عقل انسان ضعیف است.

⚡️در نتیجه عقل و منطق نیز در تشیع مانند مذهب اهل سنت، جایگاهی ندارد و ادعای کانال پرسمان اعتقادی دروغ و فريبى بيش نیست.

@naghde_eslamm
💥 اندر #جهالت و #خرافات_مذهبى كه آخوند متولى آن است

اين داستان را به دقت بخوانيد و عمق خرافات و جهالتى كه در پوست و استخوان پيروان آخوند و ملا ريشه دوانده را درك كنيد.

در گمرک خانه کربلا، #آخوندی ایرانی مضطربانه بطرفم دوید و گفت از برای خدا به فریاد من برس که سخت غریبم و زبان نمیفهمم.
من بطرف گمرکچیان که اطراف خورجین آخوند را گرفته بودند شتافته، دیدم که کیسه‌ای از خورجین آخوند درآورده میخواهند بگشایند.
آخوند به کیسه چسبیده و فریاد وا دینا و وا محمدا سر میکشد و میگوید که هرچه میخواهید میدهم سر این کیسه را نگشایید!
گمرکچیان از مقاومت آخوند، حیران و بر تفتیش اصرار داشتند، ناگاه یک عثمانی باخنجر کیسه را دریده مشتی استخوان شکسته، باقوطی حلبی سربسته به زمین ریخت. از دیدن این ماجرا چشمان آخوند بینوا پُر از اشک شد.
حاضران بطرف قوطی دویدند بدین گمان که جعبه جواهر است، درب قوطی را شکستند، جز یک مشت پِهِنِ یابو درآن چیزی ندیدند!
آنرا به سمتی پرت نمودند. همه حاضران متعجب و من متحیر شدند ولى آن آخوند شروع به جمع کردن استخوانها و پِهِنِ‌های ریخته شده كرد!
شبی اتفاقی آخوند مذکور را دیدم و جریان را از وى پرسیدم. گفت آن استخوانها جنازه مرحومه والده بود که به پاس حقوق مادری میخواستم نعش ایشان را به #کربلا ببرم.
وى ادامه داد: در كتاب بحار الانوار مجلسی خواندم که اگر کسی گناهانش بیش از ریگ بیابان‌ها باشد، اگر در کربلا دفن شود گناهانش آمرزیده و بی‌سئوال و جواب داخل بهشت گردد.
آنوقت عزم کردم استخوانهای مادرم را به کربلا بیاورم، وقتی به مرز رسیدم، برای آنکه در گمرک چشم بیگانه و نامحرم بر استخوانهای مرحومه نیافتد، استخوانهای درشت را از قبیل کَله خورد نموده و با باقی استخوانها درکیسه جُو یابوی خود گذاشتم، تا کسی متوجه نشود.
در کاروانسرا توقف نموده و برای وضو به کنار فرات رفتم چون بازگشتم دیدم یابو بر سر توبره رفته جُوها و استخوانها را كه قاطى جوها بود را تماما خورده و از مرحومه والده اثری نمانده!
ازدیدن این قضیه بسیار گریستم!
#آخوند_ملا_ذوالفعلی آمد و سبب گریه‌ام پرسید، قضیه رانقل کردم، گفت غم مخور، استخوان والده‌ات الان درشکم این یابوست. ١٢ ساعت دیگر یابو پِهِن میاندازد، پِهِنِ یابو راجمع کن و با باقیمانده نعش والده به کربلا بیاور.
ازشنیدن این کلمات که مشکل مرا حل نمود شاد شدم. پِهِنِ یابو را جمع کرده در قوطی حلبی نموده با سایر استخوانها در کیسه کرباسین دوخته و به کربلا آوردم. به همين دليل در گمرک خانه راضی نمیشدم آنرا بگشایند زيرا جنازه والده ام بود و آن قوطی حلبی پُراز پهن که بیرون انداختند کله مرحومه بود.
امروز هر دو را در زمین خیمه ‌گاه دفن کردم. گفتم جناب آخوند نامت چیست و اهل کجایی؟ گفت مخلص شما #ملا_حسینعلی_یزدی هستم. گفتم از نظرم گمشو که مرده‌شور هرچه آدم خر است ببرند.
#منبع
سه مکتوب، میرزا آقاخان کرمانی ص ٢٧٢ تا ٢٧٨

اين همان خرافات و جهالتى است كه امثال مجلسى ها با نوشتن خزعبلات شان در ذهن مردم عام و مذهب زده فرو ميكنند.
وظيفه آخوند و ملا تزريق خرافات و جهالت در جامعه است تا از عقب ماندگى و خريت مردم براى خودش قبا بدوزد و جيب گشادش را پر كند.
نابودى آخوند و ملا، تنها راه نجات فرهنگ و تمدن اين سرزمين كهن ميباشد.
https://t.me/naghde_eslamm
💠 عدم رضايت #فاطمه از ازدواج با #على

در متن تحدى كانال در مورد #فاطمه، ادعا كرديم كه ايشان زندگى غمبارى داشته است و براى اثبات اين ادعا، عمل وقيحانه و شرم آور #محمد و ازار جسمى اين دختر نگونبخت، از منابع خود #اسلامگرايان و #شيعيان, اسنادى را اورديم.

اما در اين قسمت عدم رضايت #فاطمه از ازدواج با #على و اجبار وى توسط #محمد به استناد علماى بزرگ #شيعه را مى آوريم.
 #ملا_محمد_باقر_مجلسي بزرگترين عالم شيعى در كتاب بحارالانوار در جلد ٤٣ به قول #شيخ_ابراهيم_قمى كه او هم بزرگترين مفسر شيعى است در مورد #خواستگارى_على_از_فاطمه و نظر فاطمه به على چنين مينويسد:
هر كسي از #فاطمه نزد #محمد خواستگارى ميكرد، محمد از وى رويى برميگرداند چون نظر ايشان به على بود و خواهان ازدواج على و فاطمه بود.
#محمد اين موضوع را با فاطمه در ميان گذاشت و فاطمه گفت:
پدر، اختيار من با توست ولى زنان قريش در مورد #على_ابن_ابى_طالب ميگويند:
او مردى است شكم بزرگ، و دستهاى بلند دارد!
بندهاى استخوانش بزرگ است و سرش كچل است.
چشم هاى بزرگ دارد و دهانش هميشه به خنده باز است و از مال دنيا نسيبى ندارد.(فقير است)

اما برويم و ببينيم #على_بن_ابراهيم_قمى صاحب معتبرترين كتاب تفسير شيعيان درباره اين خواستگارى چه ميگويد:

 اورده اند که وﻗﺘﻲ #رﺳﻮل_ﷲ (ص) ﻣﻲﺧﻮاﺳﺖ #ﻓﺎﻃﻤﻪ را ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﻋﻠى در ﺑﻴﺎورد ﻓﺎﻃﻤﻪ در ﮔﻮش ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺖ: اى رﺳﻮل ﺧﺪا، ﺗﻮ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﻣﺎ مىﺑﻴﻨﻴﻢ، ﺑﻴﻨﺎﺗﺮى اﻣﺎ زﻧﺎن ﻗﺮﻳﺶ ﮔﻔﺘﻪاﻧـﺪ ﻛـﻪ #على ﻣـﺮدى ﺷﻜﻢ ﮔﻨﺪه ﺑﺎ دﺳﺘﺎﻧى دراز و ﺷﺎﻧﻪﻫﺎﻳى ﻗﻮو و ﺳﺮي ﻃﺎس و ﭼﺸﻤﺎنى ﺑﺰرگ(ورقلمبيده) و ﻟﺒـى ﺧﻨـﺪان اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﺎل و اموالى ﻧﺪارد.»
📚 منبع : ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻗﻤﻲ ج2 ص336

همانطور كه در اين احاديث ديديد، اولا بر خلاف ادعاى روحانيون بر بالاى منابر، نه #على سيمايى نورانى و زيبا داشته و نه اينكه #عقد_فاطمه_و_على در اسمانها بسته شده بود. فقط در بيان اين داستان آنچه از همه چيز بى اهميت تر بود، خواسته و ميل درونى #فاطمه بود كه با اجبار محمد به همسرى على درامد و همانطور كه بعدا اثبات ميكنيم زندگى پر از درد سر و بديختى را با ايشان تجربه كرد.
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💠 عدم رضايت #فاطمه از ازدواج با #على

در متن تحدى كانال در مورد #فاطمه، ادعا كرديم كه ايشان زندگى غمبارى داشته است و براى اثبات اين ادعا، عمل وقيحانه و شرم آور #محمد و ازار جسمى اين دختر نگونبخت، از منابع خود #اسلامگرايان و #شيعيان, اسنادى را اورديم.

اما در اين قسمت عدم رضايت #فاطمه از ازدواج با #على و اجبار وى توسط #محمد به استناد علماى بزرگ #شيعه را مى آوريم.
 #ملا_محمد_باقر_مجلسي بزرگترين عالم شيعى در كتاب بحارالانوار در جلد ٤٣ به قول #شيخ_ابراهيم_قمى كه او هم بزرگترين مفسر شيعى است در مورد #خواستگارى_على_از_فاطمه و نظر فاطمه به على چنين مينويسد:
هر كسي از #فاطمه نزد #محمد خواستگارى ميكرد، محمد از وى رويى برميگرداند چون نظر ايشان به على بود و خواهان ازدواج على و فاطمه بود.
#محمد اين موضوع را با فاطمه در ميان گذاشت و فاطمه گفت:
پدر، اختيار من با توست ولى زنان قريش در مورد #على_ابن_ابى_طالب ميگويند:
او مردى است شكم بزرگ، و دستهاى بلند دارد!
بندهاى استخوانش بزرگ است و سرش كچل است.
چشم هاى بزرگ دارد و دهانش هميشه به خنده باز است و از مال دنيا نسيبى ندارد.(فقير است)

اما برويم و ببينيم #على_بن_ابراهيم_قمى صاحب معتبرترين كتاب تفسير شيعيان درباره اين خواستگارى چه ميگويد:

 اورده اند که وﻗﺘﻲ #رﺳﻮل_ﷲ (ص) ﻣﻲﺧﻮاﺳﺖ #ﻓﺎﻃﻤﻪ را ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﻋﻠى در ﺑﻴﺎورد ﻓﺎﻃﻤﻪ در ﮔﻮش ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺖ: اى رﺳﻮل ﺧﺪا، ﺗﻮ ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﻣﺎ مىﺑﻴﻨﻴﻢ، ﺑﻴﻨﺎﺗﺮى اﻣﺎ زﻧﺎن ﻗﺮﻳﺶ ﮔﻔﺘﻪاﻧـﺪ ﻛـﻪ #على ﻣـﺮدى ﺷﻜﻢ ﮔﻨﺪه ﺑﺎ دﺳﺘﺎﻧى دراز و ﺷﺎﻧﻪﻫﺎﻳى ﻗﻮو و ﺳﺮي ﻃﺎس و ﭼﺸﻤﺎنى ﺑﺰرگ(ورقلمبيده) و ﻟﺒـى ﺧﻨـﺪان اﺳﺖ اﻣﺎ ﻣﺎل و اموالى ﻧﺪارد.»
📚 منبع : ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻗﻤﻲ ج2 ص336

همانطور كه در اين احاديث ديديد، اولا بر خلاف ادعاى روحانيون بر بالاى منابر، نه #على سيمايى نورانى و زيبا داشته و نه اينكه #عقد_فاطمه_و_على در اسمانها بسته شده بود. فقط در بيان اين داستان آنچه از همه چيز بى اهميت تر بود، خواسته و ميل درونى #فاطمه بود كه با اجبار محمد به همسرى على درامد و همانطور كه بعدا اثبات ميكنيم زندگى پر از درد سر و بديختى را با ايشان تجربه كرد.
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥مباهته؛ تهمت زدن (پرونده سازى) امری غيراخلاقی در خدمت مذهب

#قسمت_سوم

٢- منطق بهت آور:
روایت پيامبر اسلام را تا قرن دوازدهم هجری «محدّثان» همانگونه که اشاره کردیم معنا می کردند و می گفتند باید در برابر اهل بدعت، با سلاح منطق ظاهر شد و موهومات آنها را نقش بر آب کرد.
محدث بزرگ شيعه #فیـض_کاشـانی «باهتوهم» را به معنی آن میدانست که: با آنان چنان سخن بگوئید که ساکت شوند و حرفی برای گفتن نداشته باشند: أی: «جادلوهم و اسکتوهم و اقطعوا الکلام علیهم[4]».
#فیض_كاشانى در كتاب وافی، هر چند در مواردی که معانی مختلف و احتمالات گوناگون در معنی یک روایت وجود دارد به آنها اشاره میکند،
ولی در اینجا به هیچ معنای دیگری، حتی در حد احتمال هم اشاره نمی کند. پس از وی، #ملا_صالح_مازندرانی هم در شرح بر اصول کافی، روایت را همین گونه معنی می کند و توضیح می دهد که «بهت» به معنای «تحیّر» است، پس معنی روایت چنین می شود که با «حجت قاطع» و دلیل محکم، راه ها را به روی بدعت گذاران ببندید تا آنها مبهوت شوند. و سپس #علامه_مجلسی نیز به همان کلمات لغویین استناد می کند، و روایت را مانند محدّثین گذشته معنی نموده و «بهتان» برای مصلحت دین را، احتمال مرجوح میشمارد. #مجلسی در برخی از رساله های فارسی خود هم، روایت را چنین ترجمه کرده است: «بر ایشان حجت را تمام کنید تا ایشان طغیان نکنند در فساد کردن دین اسلام» .

٣- تکلیف حقیقت گویی:
اغلب #فقهای_شیعه تا قرن دوازدهم، در بحث های فقهی خود، بر این مبنا مشی می کردند که حتی به بدعت گذاران در دین هم نباید نسبت خلاف داد، و دروغ بستن به آنها جایز نیست، اگر آنان به تخریب دین اقدام کرده اند، ولی ما حق نداریم,
برای ضایع کردنشان، نسبت ناروا به آنها بدهیم : شهید ثانی می گفت: در نقد و اعتراض آنها ، نباید ذره ای از حقیقت منحرف شده و مرتکب دروغ گردید:
«یصح مواجهتهم بما یکون نسبته الیهم حقا لا بالکذب».
#سید_صاحب_ریاض هم پس از نقل همان روایت ، می گوید:
جایز نیست که در برخورد با آنان دروغ گفته شود، زیرا دروغ حرام است. او حاضر نیست دروغ نسبت به مخالفان را حتی اگر بدعت گذار باشند، از حرمت کذب استثنا کند و آن را به عنوان وسیله ای برای خراب کردن افراد فاسد بپذیرد! «و لاتصحّ مواجهته بما یکون الیه کذبا لحرمته». صاحب جواهر هم در بحث قذف از #کتاب_الحدود خود، این روایت را نقل میکند.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA