🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ انسان آبان: کارگر بهحاشیه رانده
▫️ بخش نخست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
24 ژانویه 2020
🔸 این متن، با توجه به آمار شاخص حاشیهنشینان و نیز بیکاران و بیثباتکاران که بیشترین نیرو جبهه کار حداقل در بخش بدنه مبارزه طبقاتی را به خود اختصاص می دهد، بر آن است که در بخشهای اول و دوم از زاویه تمایزات کارگران رانده به حاشیهی کار و زیست، تجربه زیسته آنان را در نبرد طبقاتی پیوسته، هم چنین سوژهگی آنها در این نبردها را نشان دهد؛ و در بخش آخر، با نگاه بر گرفته از متن به واکاوی کوتاهی از خیزش آبان بپردازد. به نقش پراتیک خودگستر سوژهی آبان.
🔸 شهرها با انسان هایی مواجهاند که تمام زندگیشان در هاشور خاکستری حاشیه زندگی خلاصه شده؛ انسانهایی که در حاشیه شهر متولد میشوند، در حاشیه زندگی میکنند، در حاشیه نفس میکشند، در حاشیه کار میکنند و در همان حاشیه میمیرند؛ انسانهایی که میدانند، اگر تمام عمرشان را بدوند، به متن شهر نمیرسند که نمیرسند. آنها انسان آبان هستند. همانها که در هفتهی اخر آبان تعرض، توهین و هتک حرمت به فرزندان و خانههایشان را تا عمق وجود حس کردند . همانها که ناامید از ناجی، روی پاهایشان ایستادند، هما نها که در مقابل هجوم دوزخیان فراموش کردند ترک، کرد ، لر، زن و مرد هستند و پشت در پشت هم ایستادند تا با چهار چشم از خود مواظبت کنند، همانها که علیرغم قطع اینترنت، بدرن تکیهها و مساجد خبر پخش کن سال ۵۷، نبرد طبقاتی را به بیش از صد شهر کشاندند. گرچه ویژگیهای خاص سه گانه در بخشهای شکلی کارو زیست، کارگران به حاشیه رانده را با کارگران کلاسیک متفاوت میکند اماآنها فراتر از هر نوع تفاوت شکلهای کلاسیک کار جمعی، در ماهیت امر، تهیدست، همچنان مالک کار زنده و بخشی حجیم از طبقه کارگر هستند. «طبقات، هویتها و جماعتهای بسیجشده انتزاعات نیستند: آنها شکلهای تجربهی جمعی جهان هستند که در مقیاسی گسترده برساخته میشوند. همانطور که صد سال پیش شکلهای تصادفی را برمیگزیدند، اکنون بار دیگر از طریق مسیرها و علتهای پیشبینینشده و اغلب شگفتانگیزی که بسیار متفاوت با گذشتهاند چنین میکنند. ما نباید مفهوم طبقهی اجتماعی ــ راهی برای طبقهبندی آماری افراد براساس دارایی، منابع، دسترسی به ثروت و غیره ــ را با شیوههای بالفعلی که در آن برپایهی همبستگیهای گزیده، محل اقامت، مسائل مشترک و خصیصههای فرهنگی گروهبندی میشوند، مغشوش سازیم. این یک جنبش واقعی برساخت متحرک طبقات است که فقط از سر تصادف با تلاقیگاههای ارائهشده در دادههای آماری منطبقاند. مشکل چپ سنتی این است که مفهوم «شرایط پرولتری» را با شکل تاریخی خاصی از کار مزدی خلط میکند.»
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1cZ
#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیهنشینی #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ انسان آبان: کارگر بهحاشیه رانده
▫️ بخش نخست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
24 ژانویه 2020
🔸 این متن، با توجه به آمار شاخص حاشیهنشینان و نیز بیکاران و بیثباتکاران که بیشترین نیرو جبهه کار حداقل در بخش بدنه مبارزه طبقاتی را به خود اختصاص می دهد، بر آن است که در بخشهای اول و دوم از زاویه تمایزات کارگران رانده به حاشیهی کار و زیست، تجربه زیسته آنان را در نبرد طبقاتی پیوسته، هم چنین سوژهگی آنها در این نبردها را نشان دهد؛ و در بخش آخر، با نگاه بر گرفته از متن به واکاوی کوتاهی از خیزش آبان بپردازد. به نقش پراتیک خودگستر سوژهی آبان.
🔸 شهرها با انسان هایی مواجهاند که تمام زندگیشان در هاشور خاکستری حاشیه زندگی خلاصه شده؛ انسانهایی که در حاشیه شهر متولد میشوند، در حاشیه زندگی میکنند، در حاشیه نفس میکشند، در حاشیه کار میکنند و در همان حاشیه میمیرند؛ انسانهایی که میدانند، اگر تمام عمرشان را بدوند، به متن شهر نمیرسند که نمیرسند. آنها انسان آبان هستند. همانها که در هفتهی اخر آبان تعرض، توهین و هتک حرمت به فرزندان و خانههایشان را تا عمق وجود حس کردند . همانها که ناامید از ناجی، روی پاهایشان ایستادند، هما نها که در مقابل هجوم دوزخیان فراموش کردند ترک، کرد ، لر، زن و مرد هستند و پشت در پشت هم ایستادند تا با چهار چشم از خود مواظبت کنند، همانها که علیرغم قطع اینترنت، بدرن تکیهها و مساجد خبر پخش کن سال ۵۷، نبرد طبقاتی را به بیش از صد شهر کشاندند. گرچه ویژگیهای خاص سه گانه در بخشهای شکلی کارو زیست، کارگران به حاشیه رانده را با کارگران کلاسیک متفاوت میکند اماآنها فراتر از هر نوع تفاوت شکلهای کلاسیک کار جمعی، در ماهیت امر، تهیدست، همچنان مالک کار زنده و بخشی حجیم از طبقه کارگر هستند. «طبقات، هویتها و جماعتهای بسیجشده انتزاعات نیستند: آنها شکلهای تجربهی جمعی جهان هستند که در مقیاسی گسترده برساخته میشوند. همانطور که صد سال پیش شکلهای تصادفی را برمیگزیدند، اکنون بار دیگر از طریق مسیرها و علتهای پیشبینینشده و اغلب شگفتانگیزی که بسیار متفاوت با گذشتهاند چنین میکنند. ما نباید مفهوم طبقهی اجتماعی ــ راهی برای طبقهبندی آماری افراد براساس دارایی، منابع، دسترسی به ثروت و غیره ــ را با شیوههای بالفعلی که در آن برپایهی همبستگیهای گزیده، محل اقامت، مسائل مشترک و خصیصههای فرهنگی گروهبندی میشوند، مغشوش سازیم. این یک جنبش واقعی برساخت متحرک طبقات است که فقط از سر تصادف با تلاقیگاههای ارائهشده در دادههای آماری منطبقاند. مشکل چپ سنتی این است که مفهوم «شرایط پرولتری» را با شکل تاریخی خاصی از کار مزدی خلط میکند.»
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1cZ
#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیهنشینی #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
انسان آبان: کارگر بهحاشیه رانده
بخش نخست نوشتهی: فرنگیس بختیاری همبستگي نشسته بر خشم مردم درآخرین هفتهی آبان ٩٨، روزهايي را در تاريخ ايران رقم زد كه بر تارك آن، غرور و عزت نفس بازيافتهی تهيدستانی نقش بستهاست که در حوزه نبردِ …
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ انسانِ آبان - در نبرد پیوسته، سركش و آبدیده
▫️ بخش دوم
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
1فوریه 2020
🔸 در بخش یکِ این تحقیق به شیوه هستی انسان آبان از زاویه کار و نحوهی زیست وی پرداختیم. نشان دادیم که انسانِ آبان از لایههای پایینی طبقه کارگر ــاکثریتی نامولد و اقلیتی مولد ــ بسیارند، چنانکه ارتشی را مانَند که ستاد خود را در حوزه رسمی کار گذارده و خود بهمثابه بدنهی آن در سراسر کشور به حاشیهی کار و زیست رانده شدهاست. ارتشی که با تداوم بحران، پیوسته لایههای ضعیفترِ این ستاد نیز به آن میپیوندند و بزرگ و بزرگتر میشود. در این قسمت به تجربهی زیسته آنها در سپهرهای گوناگون حیات اجتماعی میپردازیم. میشود. تجربهی زیسته، مقولهای تنیده در هستیِ طبقاتی آنها که باورها را در کشاکشی مستمر با عینیت صیقل میدهد و تهیدستان را وارد تغییراتِ کمی و کیفی باورهایشان میکند. وقتی ایدئولوژیهای خاص بر بستر ایدئولوژیِ طبقاتی، کارگران را محاصره میکند، تجارب مشترک در پراتیک روزمره و در غیابِ نقد انقلابی، کُند به بار مینشیند. استمرار این تجارب ابتدا بر ایدئولوژیهای خاص خط میاندازد. خطها به تَرَک و ترکها به شکاف، شکافها نیز به بهمن منجر میشوند. چنانکه در دی ۹۶، در فولاد و هفت تپه، در آبان ۱۳۹۸، در دانشگاهها، ۲۳ دی، اعتراض به قتل عام مسافرین، و… بهمنها بههم میپیوندند و بزرگ و بزرگتر میشوند.
🔸 اگر دههی ۶۰، دههی نظم و بهبندکشاندن تهیدستان با زنجیرِ ایدئولوژیهای خاصِ مقطعی و درازمدت بود، به طبعِ آن پیشروی آرام و مستمر بهحاشیهراندهشدهگان شهری کمتر و پنهانیتر شد. دفاع از اسلام و کشور در واقعیتِ ملموس خود، بهشتی برای بهحاشیهراندهشدهگان به ارمغان نیاورد و چیزی جز گرانی بیشتر، آوارگی و بیخانمانی بیشتر نداشت و نهاد مستضعفان بهجای پاسخ به نیاز مسکن مستضعفان، تابع منطق انباشت سرمایه بود. صدای بیصدایان در مراجعات مکرر به این نهاد فقط تا حدی شنیده میشد که قدرتِ آن منطق اجازه میداد. لذا از آغاز دههی ۷۰ شورشها گستردهتر و خشنتر شد. چندین شورش با دهها کشته و آتشزدن صدها ساختمان دولتی، بانک و مغازه و اتوبوس حتی تسخیرِ شهرکی در مشهد که شهرداری به آنها جواز ساخت نداده بود. این شورشها که بعد از برنامهی تعدیلِ ساختاری دولتِ وقت شروع شد، شامل تظاهرات در کوی طلاب مشهد، اراک، مبارکه، چهاردانگه تهران و… بود که بهشدت سرکوب شدند. مشروح این شورشها را، مقاله سیاست پس کوچهای در ایران نشان میدهد. گرچه در سطح وقایع و جامعه همه چیز آرام بهنظر میرسید، اما نبرد طبقاتی ادامه داشت. پرداختن به این تجربههای زیسته، علل و نتایج آن در حوصله این نوشته نیست. پس از این شورشها، ورود آخوند خاتمی با گفتمان قانون در عرصه سیاست، فقط برای راضیکردن اقشار میانی و مرفه در التزام به بهشت قانون و جامعه مدنی نبود، بلکه همچنین حضور دولتی بود که نهادِ ایدئولوژیکِ قانون را برای مهار شورشها برگزیده بود.
🔸 میتوان مبارزهی مستمر حاشیهراندگان شهری را جنبشِ اجتماعی آرام و پیشرونده با ویژگیهای تلاشهای فردی ـ محلی، درجهای از سازماندهی سیال، شبکهسازی محلی ـ قومی، ولایتی ـ خویشاوندی و شکلی از تغییرِ اجتماعی درازمدت دید که کنش سیاسیِ آن با شکلگیری سریع، شدیداً تهاجمی، غیرمنظم و دارای گسترشِ شبکهای است. آنها با گسترشِ محدودهی تحت کنترل خود، با تصرف پیادهروها، با مبارزه روزمره و مدام با ارگانهای دولتی و با تکیه به تشکیلات سنتی و محلی و ابتکاری خود، نه تنها تغییرات اجتماعی مهمی در زمینه تغییرات جمعیتی، ساختار شهری و نظم عمومی اعمال میکنند، نه تنها هزینههای سنگینی به نظامهای سلطه تحمیل میکنند، بلکه فرهنگِ زیستی مستقلی را در امورات خود نهادینه میکنند که فرهنگِ سلطه و بردهپروری را تضعیف میکند. از طرف دیگر همین استقلال، صبر و دفاعیات فردیِ آرامشان در مقابل دولت باعث میشود صبور و آبدیده شوند و تا زمانیکه تهاجم و سلبِ امکانات زیستی معیشتی آنها بهحد نهایت نرسد بهحرکات عمومی متحد روی نمیآورند...
🔸 در بخش سوم، [مقالهی بعدی این سلسلهنوشتار] بهقهر سیاسی انسانِ آبان میپردازیم و نیز بهدستاوردهایش، مثبت و منفی. و بزرگترین دستاوردش، رهائی از ایدئولوژی خاص «مستضعفان».
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1dQ
#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیهنشینی #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ انسانِ آبان - در نبرد پیوسته، سركش و آبدیده
▫️ بخش دوم
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
1فوریه 2020
🔸 در بخش یکِ این تحقیق به شیوه هستی انسان آبان از زاویه کار و نحوهی زیست وی پرداختیم. نشان دادیم که انسانِ آبان از لایههای پایینی طبقه کارگر ــاکثریتی نامولد و اقلیتی مولد ــ بسیارند، چنانکه ارتشی را مانَند که ستاد خود را در حوزه رسمی کار گذارده و خود بهمثابه بدنهی آن در سراسر کشور به حاشیهی کار و زیست رانده شدهاست. ارتشی که با تداوم بحران، پیوسته لایههای ضعیفترِ این ستاد نیز به آن میپیوندند و بزرگ و بزرگتر میشود. در این قسمت به تجربهی زیسته آنها در سپهرهای گوناگون حیات اجتماعی میپردازیم. میشود. تجربهی زیسته، مقولهای تنیده در هستیِ طبقاتی آنها که باورها را در کشاکشی مستمر با عینیت صیقل میدهد و تهیدستان را وارد تغییراتِ کمی و کیفی باورهایشان میکند. وقتی ایدئولوژیهای خاص بر بستر ایدئولوژیِ طبقاتی، کارگران را محاصره میکند، تجارب مشترک در پراتیک روزمره و در غیابِ نقد انقلابی، کُند به بار مینشیند. استمرار این تجارب ابتدا بر ایدئولوژیهای خاص خط میاندازد. خطها به تَرَک و ترکها به شکاف، شکافها نیز به بهمن منجر میشوند. چنانکه در دی ۹۶، در فولاد و هفت تپه، در آبان ۱۳۹۸، در دانشگاهها، ۲۳ دی، اعتراض به قتل عام مسافرین، و… بهمنها بههم میپیوندند و بزرگ و بزرگتر میشوند.
🔸 اگر دههی ۶۰، دههی نظم و بهبندکشاندن تهیدستان با زنجیرِ ایدئولوژیهای خاصِ مقطعی و درازمدت بود، به طبعِ آن پیشروی آرام و مستمر بهحاشیهراندهشدهگان شهری کمتر و پنهانیتر شد. دفاع از اسلام و کشور در واقعیتِ ملموس خود، بهشتی برای بهحاشیهراندهشدهگان به ارمغان نیاورد و چیزی جز گرانی بیشتر، آوارگی و بیخانمانی بیشتر نداشت و نهاد مستضعفان بهجای پاسخ به نیاز مسکن مستضعفان، تابع منطق انباشت سرمایه بود. صدای بیصدایان در مراجعات مکرر به این نهاد فقط تا حدی شنیده میشد که قدرتِ آن منطق اجازه میداد. لذا از آغاز دههی ۷۰ شورشها گستردهتر و خشنتر شد. چندین شورش با دهها کشته و آتشزدن صدها ساختمان دولتی، بانک و مغازه و اتوبوس حتی تسخیرِ شهرکی در مشهد که شهرداری به آنها جواز ساخت نداده بود. این شورشها که بعد از برنامهی تعدیلِ ساختاری دولتِ وقت شروع شد، شامل تظاهرات در کوی طلاب مشهد، اراک، مبارکه، چهاردانگه تهران و… بود که بهشدت سرکوب شدند. مشروح این شورشها را، مقاله سیاست پس کوچهای در ایران نشان میدهد. گرچه در سطح وقایع و جامعه همه چیز آرام بهنظر میرسید، اما نبرد طبقاتی ادامه داشت. پرداختن به این تجربههای زیسته، علل و نتایج آن در حوصله این نوشته نیست. پس از این شورشها، ورود آخوند خاتمی با گفتمان قانون در عرصه سیاست، فقط برای راضیکردن اقشار میانی و مرفه در التزام به بهشت قانون و جامعه مدنی نبود، بلکه همچنین حضور دولتی بود که نهادِ ایدئولوژیکِ قانون را برای مهار شورشها برگزیده بود.
🔸 میتوان مبارزهی مستمر حاشیهراندگان شهری را جنبشِ اجتماعی آرام و پیشرونده با ویژگیهای تلاشهای فردی ـ محلی، درجهای از سازماندهی سیال، شبکهسازی محلی ـ قومی، ولایتی ـ خویشاوندی و شکلی از تغییرِ اجتماعی درازمدت دید که کنش سیاسیِ آن با شکلگیری سریع، شدیداً تهاجمی، غیرمنظم و دارای گسترشِ شبکهای است. آنها با گسترشِ محدودهی تحت کنترل خود، با تصرف پیادهروها، با مبارزه روزمره و مدام با ارگانهای دولتی و با تکیه به تشکیلات سنتی و محلی و ابتکاری خود، نه تنها تغییرات اجتماعی مهمی در زمینه تغییرات جمعیتی، ساختار شهری و نظم عمومی اعمال میکنند، نه تنها هزینههای سنگینی به نظامهای سلطه تحمیل میکنند، بلکه فرهنگِ زیستی مستقلی را در امورات خود نهادینه میکنند که فرهنگِ سلطه و بردهپروری را تضعیف میکند. از طرف دیگر همین استقلال، صبر و دفاعیات فردیِ آرامشان در مقابل دولت باعث میشود صبور و آبدیده شوند و تا زمانیکه تهاجم و سلبِ امکانات زیستی معیشتی آنها بهحد نهایت نرسد بهحرکات عمومی متحد روی نمیآورند...
🔸 در بخش سوم، [مقالهی بعدی این سلسلهنوشتار] بهقهر سیاسی انسانِ آبان میپردازیم و نیز بهدستاوردهایش، مثبت و منفی. و بزرگترین دستاوردش، رهائی از ایدئولوژی خاص «مستضعفان».
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1dQ
#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیهنشینی #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
انسانِ آبان
در نبرد پیوسته، سركش و آبدیده بخش دوم نوشتهی: فرنگیس بختیاری میتوان مبارزه مستمر حاشیهراندگان شهری را جنبشِ اجتماعی آرام و پیشرونده با ویژگیهای تلاشهای فردی ـ محلی، درجهای از سازماندهی سیال،…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ روایت یک زبالهدانی
▫️ برای نازیلا حمنهای
نوشتهی: بزرگ عمادی
15 فوریه 2020
🔸 شهر تهران بهوضوح یک زبالهدانیِ بزرگ و وسیع است. سطحی سوراخسوراخشده. انباری پیداوپنهان از مدفوع آدمها و پَسماندهای تر و خشکشان، نخالههای ساختمانی، ضایعات تجاری، آتوآشغالهای بیمارستانی که در بیستودو منطقه پراکنده شدهاند و تعفّن میپراکنند. بهطوریکه، تنها در ششماهۀ نخست سال 1398، 979.416 تُن آشغال در این زبالهدانیِ مشمئزکننده تولید شده است، که بخش عمدۀ آن به زبالهدانیها، گاراژها و مراکز پردازشِ آرادکوه انتقال پیدا کردهاند. همچنین در سال 1397، 2.160.435 تُن زباله تولید شده، که در نسبت با سال 1396 اُفتی 21 درصدی داشته است. این افت میتواند بهروشنی نشان دهد که تحریمهای بینالمللی توانستهاند واردات کالاها را تا حد زیادی محدود کنند. و یا بهعکس میتوان اینچنین تفسیر کرد که واردکنندگان کالاها، یعنی شرکتها و تجّار حکومتی و خصوصی، بهشکلی سیستماتیک خواستهاند کالاها را احتکار کنند، تا از خلال شکلگیریِ نایابی در بازار عرضۀ کالاها، کنترل انحصاری خود را بر قیمتها اعمال کنند تا چرخۀ سوداگریِ افسارگسیخته کامل شود. و یا در نهایت میتوان به کاهش توان خرید مردمان فرودست و طبعاً کاهش مصرف آنها در طی سالهای 1396، 1397 و 1398 اشاره کرد. بااینحال، آوردن این آمارهای خام و کلّیگویانه و یا پیشبینیهای واقعگرایانه میتواند بهراحتی گمراهکننده باشد، چراکه تنها این واقعیت را به ما گوشزد میکند که در میانۀ یک زبالهدانیِ متعفّن و هردمگسترشیابنده زندگی میکنیم که افتانوخیزان پیش میرود، و همگان در تولید و بازتولید این زبالهدانی نقشی کموبیش یکسان و یکاندازه دارند.
🔸 اما، آنچه در میانۀ این آمارها مخفی و گُم میماند نحوه و چگونگی تولید این پسماندها و توزیعشان و بستر اجتماعی – اقتصادی وقوع آنها در سطح مناطق بیستودوگانه و محلّات شهر تهران میباشد. بدینگونه، از آنجایی که نحوۀ تولید این پسماندها از خلال مناسبات اجتماعی – اقتصادی در مناطق گوناگون تعیّن مییابد، و بهطور مشخص بهواسطۀ نظام توزیع درآمد و گرایش فضایی انباشت مازاد تعیین میشود، نحوۀ توزیع پسماندها در سطح مناطق نیز تابعی از مناسبات اجتماعی – اقتصادی میباشد. بهطوریکه میتوان بیان داشت تولید پسماند همان توزیع پسماند است، اما با وساطت مناسبات اجتماعی – اقتصادی حاکم بر جامعه... برای شکافتن این نظم طبقاتی و دوریجستن از ابهامهای موجود در دادههای کلّیگویانه در سطح شهر تهران و مناطق آن کافیست از چند مفهوم ساده یاری بگیریم، که به ما امکان میدهد در مناطق شکاف بیاندازیم و ماهیت آن را آشکار سازیم و دریابیم که چگونه نظام تولید و توزیع پسماند از نظم طبقاتی پیروی کرده و آن را بازتولید میکند.
🔸 این زبالهدانیِ بزرگ دارای جغرافیایی شمالی – جنوبی است، که شمال آن به کوههای برفگیرِ البرز مرکزی ختم میشود و جنوب آن به دشتهای شهریار و ورامین، و کوهها و تپهماهورهای بیبیشهربانو، آراد، مره و کورابلاغ. تاریخ دگردیسی این جغرافیا و تبدیلشدنش به یک زبالهدانی مسئله این متن نیست. تنها پیشفرضی که در این متن وجود دارد آن است که از یکسو، مناسبات اجتماعیِ سرمایهدارانه توانستهاند این جغرافیا را به یک نظام طبقاتی بدل سازند و گویی جغرافیا دستخوش تحولات و پارگیهای منتج از تقسیمکار اجتماعی سرمایهدارانه شده است و از سوی دیگر، هم اینکه جغرافیا در اینجا نه بهعنوان هستیای منفعل، بلکه بهمثابه وجودی فعال نقشآفرینی کرده، بهطوری که خصایل ماهوی آن توانستهاند تأثیرات این مناسبات سرمایهدارانه را تشدید کنند و در مناطقی گتوهای فقیرانه را بارز سازند و در مناطقی دیگر کمونهای سرمایهداران را بهوجود آورند. بههرروی، با پسذهنداشتن این پیشفرض بنیادی میتوان بهشکلی گزینشی از دادههای دستگاههای محاسباتیِ مذکور جهت تقسیمبندی طبقاتی شهر تهران و بازنمایی اقتصاد فضایی آن بهره برد و گذرگاههای این نظام طبقاتی را از میانۀ دهۀ 1370 نشانهگذاری کرد تا اینکه به لحظۀ حال برسیم...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1fn
#بزرگ_عمادی
#تهیدستان #تهران #حاشیهنشینی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ روایت یک زبالهدانی
▫️ برای نازیلا حمنهای
نوشتهی: بزرگ عمادی
15 فوریه 2020
🔸 شهر تهران بهوضوح یک زبالهدانیِ بزرگ و وسیع است. سطحی سوراخسوراخشده. انباری پیداوپنهان از مدفوع آدمها و پَسماندهای تر و خشکشان، نخالههای ساختمانی، ضایعات تجاری، آتوآشغالهای بیمارستانی که در بیستودو منطقه پراکنده شدهاند و تعفّن میپراکنند. بهطوریکه، تنها در ششماهۀ نخست سال 1398، 979.416 تُن آشغال در این زبالهدانیِ مشمئزکننده تولید شده است، که بخش عمدۀ آن به زبالهدانیها، گاراژها و مراکز پردازشِ آرادکوه انتقال پیدا کردهاند. همچنین در سال 1397، 2.160.435 تُن زباله تولید شده، که در نسبت با سال 1396 اُفتی 21 درصدی داشته است. این افت میتواند بهروشنی نشان دهد که تحریمهای بینالمللی توانستهاند واردات کالاها را تا حد زیادی محدود کنند. و یا بهعکس میتوان اینچنین تفسیر کرد که واردکنندگان کالاها، یعنی شرکتها و تجّار حکومتی و خصوصی، بهشکلی سیستماتیک خواستهاند کالاها را احتکار کنند، تا از خلال شکلگیریِ نایابی در بازار عرضۀ کالاها، کنترل انحصاری خود را بر قیمتها اعمال کنند تا چرخۀ سوداگریِ افسارگسیخته کامل شود. و یا در نهایت میتوان به کاهش توان خرید مردمان فرودست و طبعاً کاهش مصرف آنها در طی سالهای 1396، 1397 و 1398 اشاره کرد. بااینحال، آوردن این آمارهای خام و کلّیگویانه و یا پیشبینیهای واقعگرایانه میتواند بهراحتی گمراهکننده باشد، چراکه تنها این واقعیت را به ما گوشزد میکند که در میانۀ یک زبالهدانیِ متعفّن و هردمگسترشیابنده زندگی میکنیم که افتانوخیزان پیش میرود، و همگان در تولید و بازتولید این زبالهدانی نقشی کموبیش یکسان و یکاندازه دارند.
🔸 اما، آنچه در میانۀ این آمارها مخفی و گُم میماند نحوه و چگونگی تولید این پسماندها و توزیعشان و بستر اجتماعی – اقتصادی وقوع آنها در سطح مناطق بیستودوگانه و محلّات شهر تهران میباشد. بدینگونه، از آنجایی که نحوۀ تولید این پسماندها از خلال مناسبات اجتماعی – اقتصادی در مناطق گوناگون تعیّن مییابد، و بهطور مشخص بهواسطۀ نظام توزیع درآمد و گرایش فضایی انباشت مازاد تعیین میشود، نحوۀ توزیع پسماندها در سطح مناطق نیز تابعی از مناسبات اجتماعی – اقتصادی میباشد. بهطوریکه میتوان بیان داشت تولید پسماند همان توزیع پسماند است، اما با وساطت مناسبات اجتماعی – اقتصادی حاکم بر جامعه... برای شکافتن این نظم طبقاتی و دوریجستن از ابهامهای موجود در دادههای کلّیگویانه در سطح شهر تهران و مناطق آن کافیست از چند مفهوم ساده یاری بگیریم، که به ما امکان میدهد در مناطق شکاف بیاندازیم و ماهیت آن را آشکار سازیم و دریابیم که چگونه نظام تولید و توزیع پسماند از نظم طبقاتی پیروی کرده و آن را بازتولید میکند.
🔸 این زبالهدانیِ بزرگ دارای جغرافیایی شمالی – جنوبی است، که شمال آن به کوههای برفگیرِ البرز مرکزی ختم میشود و جنوب آن به دشتهای شهریار و ورامین، و کوهها و تپهماهورهای بیبیشهربانو، آراد، مره و کورابلاغ. تاریخ دگردیسی این جغرافیا و تبدیلشدنش به یک زبالهدانی مسئله این متن نیست. تنها پیشفرضی که در این متن وجود دارد آن است که از یکسو، مناسبات اجتماعیِ سرمایهدارانه توانستهاند این جغرافیا را به یک نظام طبقاتی بدل سازند و گویی جغرافیا دستخوش تحولات و پارگیهای منتج از تقسیمکار اجتماعی سرمایهدارانه شده است و از سوی دیگر، هم اینکه جغرافیا در اینجا نه بهعنوان هستیای منفعل، بلکه بهمثابه وجودی فعال نقشآفرینی کرده، بهطوری که خصایل ماهوی آن توانستهاند تأثیرات این مناسبات سرمایهدارانه را تشدید کنند و در مناطقی گتوهای فقیرانه را بارز سازند و در مناطقی دیگر کمونهای سرمایهداران را بهوجود آورند. بههرروی، با پسذهنداشتن این پیشفرض بنیادی میتوان بهشکلی گزینشی از دادههای دستگاههای محاسباتیِ مذکور جهت تقسیمبندی طبقاتی شهر تهران و بازنمایی اقتصاد فضایی آن بهره برد و گذرگاههای این نظام طبقاتی را از میانۀ دهۀ 1370 نشانهگذاری کرد تا اینکه به لحظۀ حال برسیم...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1fn
#بزرگ_عمادی
#تهیدستان #تهران #حاشیهنشینی #طبقات_اجتماعی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
روایت یک زبالهدانی
برای نازیلا حمنهای نوشتهی: بزرگ عمادی شهر تهران در میانۀ سالهای 1376 تا 1380 ناهمآهنگیهای فضایی – اجتماعیِ آشکاری را بروز داده است، بدینمعنا که ناهمگونی فضایی – اجتماعی در این دوره دچار شدّت…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ گسست از نهادهای ایدئولوژیک، مواجهه با سرکوب
▫️ انسانِ آبان ـ بخش سوم (پایانی)
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
19 فوریه 2020
🔸 در راستای شناخت لایههای پائيني طبقه کارگر این سازندگان خیزش ظفرمند آبان ۹۸، در بخش اول و بخش دوم مقالهی انسانِ آبان تلاش شد به اعماق برویم و به ریشهها بپردازیم، به انگیزههای واقعی و علل عینی و مادیای که این جنبش را به درجهی انفجار کشاندهاست. ماهیت طبقاتی، تجربه زیسته، ویژگی سوژهگی و خواستههای بهحاشیه راندهشدهگان شهر را چنانکه هستند و تجربه کردهاند، معرفی کردیم، تا با درک پراتیک تاریخی انسان آبان، وارد خیزش آبان شویم.
سه ماه از خيزشِ شگفتانگيز آبان میگذرد نياز به تكرار نيست كه تهیدستان با چه شهامت و تهوري بدون ستاد رهبري، بدون سازماندهي و نقشه، بدون اسلحه و تجهيزات جنگي، ٧ روز تمام، با نيروي تا دندان مسلح حكومت جنگيدند. سلطهگران بيرحم نيز با قساوتی وحشتناک و شوككننده، صدها تن را دستگیر و كشتند تا از گسترش نبرد تهورآميز كارگران به متن شهر جلوگيري كنند. چنان خشونتی دیوانهوار و وحشتزده که در ماهشهر تانک و مسلسل، خون بر نیزارها سرازیر کرد. فقط ۶ روز زمان برد تا جبارانِ قدرت با سخنراني رهبر در ۶ آذر ۹۸، بهعمق اين نبرد و سپریشدن کارکرد ایدئولوژی نجات بخش خود اقرار کنند. روزهایی که چون زلزله جان سلطهگران را لرزاند و ایران را بین هوایِ اطلاعات و زمینِ اختناق معلق کرد، بار دیگر اثبات کرد انگیزههای واقعی و علل عینی و مادیای که این جنبشها را بهدرجهی انفجار میکشاند، ریشهدارتر از توطئههای سیاسی است و غیظ و نفرتی که سرمایه بهمحض ایستادگی کارگران از خود نشان میدهد در ترس و وحشت از قدرت کارگران حد و مرزی نمیشناسد.
🔸 اعتراضات دی۱۳۹۶ دختران انقلاب، کارگران هفتتپه و فولاد، بازنشستگان و معلمان چرخهای آسیابی بود که به نوبت چرخیدند تا جنبش جان بگیرد. صدها قربانی برای خواستههای هر قشر از مزدبگیران به اسارت و گروگان گرفتهشد و یا اعدام شدند. در این مدت روند فرارفتن خواستههای مردم از حوزه جایگاه اجتماعی معین، به سیاست تدریجی بود. رعب و وحشت از نیروهای امنیتی، سپاه، وثیقههای سنگین و گسترش خطر به سایر اعضای خانواده و بالاخص اخراج معترضین از محل کار و قطعِ ممر درآمد، مانع فرارفتن خواستههای صنفی به تقابل با کلیت رژیم بود. گسترش تدریجی اعتراضات بهقشرهای مختلف کارگری و فراگیرشدن هزینه مخالفت، رعب و وحشت را کاهش داد. جنبش آبان که اعتراضات این دو سال را جذب و انرژی منفی علیه رژیم را در تار و پود خود رها کرده بود، ساختارشکنتر و رادیکالیزهتر از همه اعتراضات دو سال گذشته ظاهر شد و به سه علت از چنان پتانسیل و ظرفیتی برخودار بود که هنوز روز اول تمام نشده، مستقیما علیه سلطهگران شعار داد. اول، این جنبش مختص قشر خاصی در چهارچوب مکانی معین و کار رسمی و قرارداد و بیمه نبود که عناصرش قابل شناسایی، اخراج از کار و سلب درآمد و امکانات بیمهای باشند. دوم، در سراشیب وضعیت اقتصادی به مرز «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» رسیده بود که بازتابش خودکشیهای فردی یا خانوادگی بود. سوم، علیرغم اینکه نظامِ باورهایش به ایدئولوژیهای حاکم فرو ریخته بود اما بهمسخره هم شده، خود را نماد شعارهای «مستضعف» میدانست و باور نمیكرد رژيم كه مدعی حمايت از اوست به طرفش شلیک کند، این عدم باور به شوکی ویرانگر تبدیل شد. هنوز ۲۴ آبان به اتمام نرسیده بود که سلطهگران از قهر شدید استفاده کردند با این تفکر که بتوانند سریعاً اعتراضات را در نطفه خفه کنند. غافل از آنکه، آنهاکه بهمیدان آمدهبودند، سرِ نترس داشتند، در کلاسِ خودِ سرکوبگران درسِ خشونت آموخته بودند و با گفتمان روحانیون، صاحبینِ «انقلاب» نامیده شدهبودند. جواب آنها به سرکوبگران: «ما بچههای جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»، نشان داد، بومرنگ بهطرف حاکمان برگشته است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1fK
#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ گسست از نهادهای ایدئولوژیک، مواجهه با سرکوب
▫️ انسانِ آبان ـ بخش سوم (پایانی)
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
19 فوریه 2020
🔸 در راستای شناخت لایههای پائيني طبقه کارگر این سازندگان خیزش ظفرمند آبان ۹۸، در بخش اول و بخش دوم مقالهی انسانِ آبان تلاش شد به اعماق برویم و به ریشهها بپردازیم، به انگیزههای واقعی و علل عینی و مادیای که این جنبش را به درجهی انفجار کشاندهاست. ماهیت طبقاتی، تجربه زیسته، ویژگی سوژهگی و خواستههای بهحاشیه راندهشدهگان شهر را چنانکه هستند و تجربه کردهاند، معرفی کردیم، تا با درک پراتیک تاریخی انسان آبان، وارد خیزش آبان شویم.
سه ماه از خيزشِ شگفتانگيز آبان میگذرد نياز به تكرار نيست كه تهیدستان با چه شهامت و تهوري بدون ستاد رهبري، بدون سازماندهي و نقشه، بدون اسلحه و تجهيزات جنگي، ٧ روز تمام، با نيروي تا دندان مسلح حكومت جنگيدند. سلطهگران بيرحم نيز با قساوتی وحشتناک و شوككننده، صدها تن را دستگیر و كشتند تا از گسترش نبرد تهورآميز كارگران به متن شهر جلوگيري كنند. چنان خشونتی دیوانهوار و وحشتزده که در ماهشهر تانک و مسلسل، خون بر نیزارها سرازیر کرد. فقط ۶ روز زمان برد تا جبارانِ قدرت با سخنراني رهبر در ۶ آذر ۹۸، بهعمق اين نبرد و سپریشدن کارکرد ایدئولوژی نجات بخش خود اقرار کنند. روزهایی که چون زلزله جان سلطهگران را لرزاند و ایران را بین هوایِ اطلاعات و زمینِ اختناق معلق کرد، بار دیگر اثبات کرد انگیزههای واقعی و علل عینی و مادیای که این جنبشها را بهدرجهی انفجار میکشاند، ریشهدارتر از توطئههای سیاسی است و غیظ و نفرتی که سرمایه بهمحض ایستادگی کارگران از خود نشان میدهد در ترس و وحشت از قدرت کارگران حد و مرزی نمیشناسد.
🔸 اعتراضات دی۱۳۹۶ دختران انقلاب، کارگران هفتتپه و فولاد، بازنشستگان و معلمان چرخهای آسیابی بود که به نوبت چرخیدند تا جنبش جان بگیرد. صدها قربانی برای خواستههای هر قشر از مزدبگیران به اسارت و گروگان گرفتهشد و یا اعدام شدند. در این مدت روند فرارفتن خواستههای مردم از حوزه جایگاه اجتماعی معین، به سیاست تدریجی بود. رعب و وحشت از نیروهای امنیتی، سپاه، وثیقههای سنگین و گسترش خطر به سایر اعضای خانواده و بالاخص اخراج معترضین از محل کار و قطعِ ممر درآمد، مانع فرارفتن خواستههای صنفی به تقابل با کلیت رژیم بود. گسترش تدریجی اعتراضات بهقشرهای مختلف کارگری و فراگیرشدن هزینه مخالفت، رعب و وحشت را کاهش داد. جنبش آبان که اعتراضات این دو سال را جذب و انرژی منفی علیه رژیم را در تار و پود خود رها کرده بود، ساختارشکنتر و رادیکالیزهتر از همه اعتراضات دو سال گذشته ظاهر شد و به سه علت از چنان پتانسیل و ظرفیتی برخودار بود که هنوز روز اول تمام نشده، مستقیما علیه سلطهگران شعار داد. اول، این جنبش مختص قشر خاصی در چهارچوب مکانی معین و کار رسمی و قرارداد و بیمه نبود که عناصرش قابل شناسایی، اخراج از کار و سلب درآمد و امکانات بیمهای باشند. دوم، در سراشیب وضعیت اقتصادی به مرز «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» رسیده بود که بازتابش خودکشیهای فردی یا خانوادگی بود. سوم، علیرغم اینکه نظامِ باورهایش به ایدئولوژیهای حاکم فرو ریخته بود اما بهمسخره هم شده، خود را نماد شعارهای «مستضعف» میدانست و باور نمیكرد رژيم كه مدعی حمايت از اوست به طرفش شلیک کند، این عدم باور به شوکی ویرانگر تبدیل شد. هنوز ۲۴ آبان به اتمام نرسیده بود که سلطهگران از قهر شدید استفاده کردند با این تفکر که بتوانند سریعاً اعتراضات را در نطفه خفه کنند. غافل از آنکه، آنهاکه بهمیدان آمدهبودند، سرِ نترس داشتند، در کلاسِ خودِ سرکوبگران درسِ خشونت آموخته بودند و با گفتمان روحانیون، صاحبینِ «انقلاب» نامیده شدهبودند. جواب آنها به سرکوبگران: «ما بچههای جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»، نشان داد، بومرنگ بهطرف حاکمان برگشته است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1fK
#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گسست از نهادهای ایدئولوژیک، مواجهه با سرکوب
انسان آبان – بخش سوم (پایانی) نوشتهی: فرنگیس بختیاری با تمام احترامی که برای انسان آبان قائلم، با تمام ظرفیت ضد سرمایهدارانهای که طی جنبش اعتراضی دو ساله برای آن قائلم، به نظرم، معترضین ج…
🔹 نوشته های دریافتی 🔹
▫️ کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
30 مارس 2020
🔸 همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه شدهاست، نشان میدهد که در صورت عدم رعایت قرنطینهی کامل و واقعی تا اواخر خرداد، بحران کرونا پایدار و حداقل سهونیم میلیون نفر را قربانی خواهد کرد. گسترش بیماری، واکنش دوران بربریت حاکمان و عدم امکان کنترل آن توسط نظامِ سلامتِ مبتنی بر سود، آینهای است که در مقابل تهیدستان قرار گرفتهاست تا هر روزه چهره مخوف تضاد طبقاتی و بازتابهایش را، بهعینه ببینند. طبق گزارشات واصله، ریزش بقایای طرفداران تهیدست رژیم، نتیجه ناگزیزِ بروزِ ضعف مطلق حاکمیت در حفظ امنیت سلامت مردم است. حاکمیتی که مدعی قَدرقُدرتی حفظ امنیت کشور در منطقه بود، اکنون از ایجاد امنیت در مقابل کرونا عاجز مانده و «کوه»، موش زاییدهاست، موشها در سوراخهای خود به قرنطینهها خزیدهاند و زندانیان را در سلولهای جمعی فاقد شرایط بهداشتی، سربازان را در خوابگاههای عمومی و تهیدستان را در جنگل سرمایهداریِ نان در مقابل کار، بیشرمانه در معرض بیماری و مرگ گذاردهاند.
🔸 در مقابله با این وضعیت است که سازمانیابی متکثر، افقی، مجازی و حقیقی از پایین، درمحلات فقیرنشین شیراز، همدان، غرب و شمال ایران شروع شده است. تهیدستان برای امنیتِ سلامت خود ناگزیر شدهاند بهخود تکیهکنند و امکانات حداقلی خود را در محلات و مکانهای کار، در گروههای مشترک برای مبارزه علیه ویروس کرونا بهکارگیرند. این ویروس درد مشترکی است که افراد را همدل و به یکدیگر نزدیک کردهاست. مبارزات اجتماعی/ سیاسی که بهصورت محدود از پایین و توسط خود مردم شروع شدهاند، اکنون با تلاش ارگانهای دولتی برای حضور و نفوذ در آنها و نیز سکوت دولت، بهشکل گروههای همیاری در محلات برخی شهرستانها از اعضای«انجمن سبز چیا» مریوان، «کافه لنگرودیها»، کمیتههای محلات مریوان تا کمپین «پاریزەرانی ژیان» یا همان «مدافعان زندگی» از جوانرود تا پاوه و باباجانی فعالاند و نه فقط معتمدان محلی، گاه بسیجیهای سابق را هم در خود جای دادهاند.
گروههای همیاری ـ چه واقعی و چه مجازی ـ تا کجا پیش خواهند رفت؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jD
#فرنگیس_بختیاری
#کرونا #ایدئولوژی #تهیدستان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
30 مارس 2020
🔸 همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه شدهاست، نشان میدهد که در صورت عدم رعایت قرنطینهی کامل و واقعی تا اواخر خرداد، بحران کرونا پایدار و حداقل سهونیم میلیون نفر را قربانی خواهد کرد. گسترش بیماری، واکنش دوران بربریت حاکمان و عدم امکان کنترل آن توسط نظامِ سلامتِ مبتنی بر سود، آینهای است که در مقابل تهیدستان قرار گرفتهاست تا هر روزه چهره مخوف تضاد طبقاتی و بازتابهایش را، بهعینه ببینند. طبق گزارشات واصله، ریزش بقایای طرفداران تهیدست رژیم، نتیجه ناگزیزِ بروزِ ضعف مطلق حاکمیت در حفظ امنیت سلامت مردم است. حاکمیتی که مدعی قَدرقُدرتی حفظ امنیت کشور در منطقه بود، اکنون از ایجاد امنیت در مقابل کرونا عاجز مانده و «کوه»، موش زاییدهاست، موشها در سوراخهای خود به قرنطینهها خزیدهاند و زندانیان را در سلولهای جمعی فاقد شرایط بهداشتی، سربازان را در خوابگاههای عمومی و تهیدستان را در جنگل سرمایهداریِ نان در مقابل کار، بیشرمانه در معرض بیماری و مرگ گذاردهاند.
🔸 در مقابله با این وضعیت است که سازمانیابی متکثر، افقی، مجازی و حقیقی از پایین، درمحلات فقیرنشین شیراز، همدان، غرب و شمال ایران شروع شده است. تهیدستان برای امنیتِ سلامت خود ناگزیر شدهاند بهخود تکیهکنند و امکانات حداقلی خود را در محلات و مکانهای کار، در گروههای مشترک برای مبارزه علیه ویروس کرونا بهکارگیرند. این ویروس درد مشترکی است که افراد را همدل و به یکدیگر نزدیک کردهاست. مبارزات اجتماعی/ سیاسی که بهصورت محدود از پایین و توسط خود مردم شروع شدهاند، اکنون با تلاش ارگانهای دولتی برای حضور و نفوذ در آنها و نیز سکوت دولت، بهشکل گروههای همیاری در محلات برخی شهرستانها از اعضای«انجمن سبز چیا» مریوان، «کافه لنگرودیها»، کمیتههای محلات مریوان تا کمپین «پاریزەرانی ژیان» یا همان «مدافعان زندگی» از جوانرود تا پاوه و باباجانی فعالاند و نه فقط معتمدان محلی، گاه بسیجیهای سابق را هم در خود جای دادهاند.
گروههای همیاری ـ چه واقعی و چه مجازی ـ تا کجا پیش خواهند رفت؟...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1jD
#فرنگیس_بختیاری
#کرونا #ایدئولوژی #تهیدستان #حاشیهنشینی #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
کرونا و مبارزه برای امنیت زیست
نوشتهی: فرنگیس بختیاری همهگیری ویروس کرونا در ایران و تکرار تاریخ یک قرن قبل که «سال آنفولانزایی» نام گرفت، همه و عمدتاً تهیدستان را تهدید میکند. مستند کوتاهی که براساس گزارش دانشگاه شریف تهیه…