#حومه_نایین
.
یلدا در نیستانک( با اندکی تاخیر)
بیان شیوای سرکار خانم فرخنده امامیان نواده مرحوم استاد شمس بنیان گذار دبستان نیستانک در نزدیک یک قرن قبل و فرزند معلم بزرگ و استاد معقول و منقول جناب امامیان.
@naein_nameh

#آموزش_گویش_نایینی
.
ایی سالا از صُئبی زی وَختی گو افتو بِر تومَه
نیصبی کارا کَرته بی، شی خارته بی نو و کُمه
ایی سالا ای وِدرا و یادُش بخیر
اِئتوباریش دارته گو یادش بخیر
.
شعر از ( عباس جوانمردی)
ترجمه :
ان سالها از صبح زود وقتی آفتاب طلوع می کرد
نصف کارها انجام شده بود ، نان و کُمِه* را خورده بودند
ان سالها گذشت، یادش بخیر
اعتباری داشت، یادش بخیر
*کُمه =نوعی لبنیات مخصوص نایین که کمی بد بو با طعم تندی است. این مواد غذایی مورد علاقه بسیاری از نایینی ها را دامداران هنگامی که شیر گوسفندان کم می شود با قرار دادن مایه کمه( خمیر مخلوط با پونه خشک شده) در خیک و افزودن شیر خام بدست می آورند.
@naein_nameh

حوض شیخ حسن درجاده قدیم چوپانان به انارک در مزرعه جواد
شیخ حسن دیمه کاری ساکن چوپانان وبرادری داشتند بنام شیخ حسن.
شیخ حسن چون فرزندی نداشت ، مبلغی ازسرمایه خودراصرف ساخت این حوض کرد که توسط شیخ حسن ساخته شد که این حوض بنام شیخ حسن معروف شد. وهمسر شیخ حسن نیز بنای یادبودی در مقابل این حوض دستوربساخت ان داد برای استفاده کاروانیان و این کاروانسرا درنزدیکی حوض ساخته شده وبسیار مقاوم وپشت بام ان آجر فرش میباشد.
درجایی از این ساختمان نامی از استااصغر افضل اورده شده ویحتمل بخشی ازآن توسط ایشان بنا گردیده.

https://t.me/+C1zqsauGmLpmZWM0

#شعرای_نایین
.
استاد نوری با تخلص ژولیده انارکی از شاعران پر کار نایین که در انجمن ادبی جلوه این غزل زیبا از سروده های خودشان را می خوانند.
کن طبابت خالقا این قلب پر تشویش را
شهد شیرینم رسان انگور تاک خویش را

تا به کی باید بسوزم زین همه زخم زبان
عاقل و   آگه نما این قوم کج اندیش را

رسم انسانی ندارد هر که ایمانم گرفت
مومنش بنما   خدایا یار کافر کیش را

گشته مملو از طراوت جمله اشعار غزل
جستجو کن عاشقی زیر پل  تجریش را

یاعلی گفتیم عمری همره مردان عشق
باده گردانش بگردان شاعر  درویش را

باختم  دربازی شطرنج عشقت نازنین
مرهمی نه سوزِش این حکم مات و کیش را

پای ژولیده اگر بیمار و لرزان می رود
کن طبابت خالقا این قلب پر  تشویش را
#_کیهان_ژولیده_انارکی
@naein_nameh

#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
توی چُسه = حشره ای که در هنگام خطر بوی بدی از خود ساطع می کند.
(خرچُسونه) اغلب بین شاخه درختان توت زندگی می کند.
خـــــــور: سِنّو
فرخــــی: سِن
چـوپانان: چُسْکینه
جنـــــدق: چُسوک
مهرجـان: چُسو
Khar Chosoone
Khoor: Sennoo
Farokhi: Sen
Choopanan: Choskine
Jandagh: Chosook
Mehrejan: Chosoo
@naein_nameh

#نایین_نامه
.
چشمه معروف روستای گرمه که در گویش محلی به آن " کُنجِ سو " می گویند .  به دلیل وجود نوعی ماهی که لایه بردار پوست است گردشگران ایرانی به آن " چشمه ماهی " و گردشگران خارجی به آن " دکتر فیش " می گویند
با سپاس از همراه ارجمند ( سریر)
@naein_nameh

امروز؛  "شنبه : #ڪیوان_شید "

۲ دی  ماہ    ۱۴۰۲  ‌خورشیدی
دی‌به‌آذر 

جشنها و آیینهای ایران کهن را پاس بداریم.

🎉جشن " #دیگان " ، جشن باستان و اکنون ایرانیان راستین ، فرخنده و شاد باد.

در گاهشمار ایرانی، ۲۵ آذر، ۲، ۹ و ۱۷ دی ماہ، جشن "دی‌گان" برگزار می‌شود. ایرانیان باستان و اڪنون در برخی از شهرها و روستاها،
نخستین روز ماہ دی ڪه "اورمزد" نامیدہ می‌شود و نام خداوند است،
و سه روز دیگر به نام‌های "دی‌به‌آذر" "دی‌به‌مهر" و "دی‌به‌دین" را جشن می‌گیرند.
👌در دومین جشن دی‌گان روز "دی‌به‌آذر"  پادشاہ و فرمانروا دیدار همگانی با مردم داشته‌است.

#جشنهای_باستانی
#دی_گان
#نائین_ما
🆔 @Naeene_Ma

#مثل_حکم_نایینی
.
"وِ تی هم کَفتِن"
به لج هم افتادن،
همانند " تی وِ تی هِم نَ نید"
با هم لجبازی نکنید
.
"وَچَم مَسه کَرته عصای دسّم بو، عذابی جونُمو"
بچه بزرگ کردم عصای دستم باشد ، عذاب جانم شده
.
"وَچه وایُم و نَوه مغزی وایُم"
بچه چون بادم است و نوه مغز بادام
.
" وَختی گو جیک جیک مَسّونُت بی، ویری زیمَسّونت نَبی"
جیک جیک مستانت که بود، فکر زمستانت نبود
.
"وَختی ماما نیو، وِ اِنجو بابا اُوواسات"
وقتی مادر نباشد ( نداشته باشیم) باید به زن پدر ساخت
در مورد تصویر: عباس یمینی شریف که ۲۹ آذر سالروز وفات او به سال ۱۳۶۸ بود از شعرای خوش قریحه معاصر که در بدو شروع کار مدتی رئیس فرهنگ نایین بوده و برای فرهنگیان قدیم شناخته شده است.
@naein_nameh

#تاریخچه_نایین
.
حاج عبدالوهاب پیر نایین
حاجی عبدالوهاب فرزند حاج عبداالقیوم بن حاج ادهم خان از سران سلسله صوفیه ( اویسیه) در جهان وارستگی زحمات طاقت فرسایی کشید و در نایین به هدایت مردم اشتغال ورزید. او حاج محمد حسن کوزه کنانی که جوانی با سر پر شور و بازرگان زاده ای آذربایجانی ساکن در یزد بود را به شاگردی پذیرفت، حاج محمد حسن مرشد دل از دنیا کند و در خدمت پیر به مقامی والا رسید. او به خاطر پیر قنات عشق اباد ( باغ حاجی) را احداث و از اب ان مزار استاد خود مصلی را مشروب نمود.
پیر نایین در زمان صفویه پا به عرصه ظهور نهاد و پس از عمری طولانی در سال ۱۲۱۲ هجری قمری در نایین وفات یافت.
( انساب و خاندانهای نایین، مرحوم بلاغی)
@naein_nameh

نمایی از «ارسی» ( پنجره های) خانه تاریخی مشیر الملک اصفهان

#سخن_روز
.
درد تاریکیست درد خواستن
رفتن و بیهوده از خود کاستن
سر نهادن بر سیه دل سینه ها
سینه آلودن به چرک کینه ها
در نوازش ، نیش ماران یافتن
زهر در لبخند یاران یافتن

🌴❤️🌴
( بانوی آذری)
@naein_nameh

میلاد حضرت عیسی مسیح ( ع )
پیامبر خوبی ها و مهربانی ها مبارک باد

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

( حافظ ، غزل/ ۱۷۵ )

سلام عزیزانم
صبح بخیر

کانال محمد جولایی تهرانی

@khalvatons

رباط عباس آباد
یادگار دوره قاجاریه که تمامی ساختمانهای این قریه ازهمان دوره است.
روزگاری این ساختمان پاسگاه امنیتی قره سوران بود که امنیت جاده های قبل وبعداز عباس اباد را برقرارمیکرد.
البته منظوراز جاده همان مسیر مالرو بود که ازسمت اصفهان وکاشان و.. بسمت دامغان وشاهرود ادامه داشت.
این رباط نیمه تمام ماند که قبل از اتمام دوره قاجار به دوره دیگری سپرده شد.
فسمتهایی ازاین کاروانسرا ازقبیل شاه نشین وچنداتاق ومحل اصطبل واتاقهای نگاهبانان سالم ودرب اصلی ورودی این کاروانسرا همان درب اصلی خودکه با استخوان حیوانات نقش بندی شده.
https://t.me/C1zqsauGmLpmZWM0

#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
وِخنِر = ادمی نچسب ، لوس و بی مزه
وِرُس = بلند شو، برخیز
وَئدِر = بهتر
وِدرای = گذشتن، ( وِدره)، گذر کردن
وَدین = اندود کن ، از مصدر " ودینی" اندود کردن، کاهگل پشت بام
وِر، وِئر، ( وِئلی) = زمین آیش، زمین شخم زده شده برای افتاب خورون رها شده برای یک سال
وِر = پهلو، جنب
@naein_nameh

‍ امرووز؛    "دوشنبہ: #مه_شید ."

۰۴  دی ماہ   ۱۴۰۲  خورشیدی
به مناسبت چهارم دی ماه زادروز رودکی.

رودکی اولین شاعر پارسی‌گو است که دارای دیوان شعر بوده است.
رودکی از بسیاری جهات آغازگر دوران طلایی شعر پارسی است و او را لقب "پدر شعر پارسی" داده‌اند.
‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‎‌
📖"رودڪی" را نخستین سرایندہ بزرگ پارسی‌گوی و پدر چامه‌های پارسی می‌دانند، برای همین است ڪه تا پیش از وی ڪسی دیوان سروده‌ای نداشته‌ است.
در سروده‌‌های رودڪی با باور به ناپایداری جهان،
به اندیشه غنیمت‌ شمردن فرصت،
شادی و شادنوشی روبرو میشویم.

رودکی (زاده ۴ دی ۲۵۰ سمرقند -- درگذشته سال ۳۱۹ ) نخستین شاعر پارسی‌گوی

او که در رودک سمرقند چشم به جهان گشود، در هشت سالگی قرآن آموخت و آن را از بر کرد و از همان هنگام به شاعری پرداخت.
وی که از شعرا و سخن سرایان بزرگ و نامدار است از نعمت بینایی بی‌بهره بود، اما روحی با عظمت و اندیشه‌ای بلند و طبعی عالی داشت.
چنـگ را نــیز نیکو می‌نواخت، نوایی گرم داشت و قصیده و غزل و مثنوی شیوا می‌سرود و بــه سبـک خراسانی مدیحه سرایی می‌کرد.
او شاعر دربار نصربن احمد سامانی بود که در اثر جلب رضایت او صاحب مکنت فراوان شد، ولی پـایان عمر را به تنگدستی گذراند.
وی با وجود تقدم نسبت به شاعران بزرگ ایران زمین از پرکارترین‌ها نیز بشمار می‌رود.
تعداد سروده‌های رودکی را از صدهزار تا یک میلیون بیت دانسته‌اند؛ ولی آنچه اکنون بجامانده، بیش از هزار بیت نیست که مجموعه‌ای از قصیده، مثنوی،قطعه و رباعی را در بر می‌گیرد.
از دیگر آثارش و مهمترینش منظومه کلیله و دمنه است که محمد بلعمی آن را از عربی به فارسی برگرداند. او به خواسته امیرنصر و ابوالفضل بلعمی آن را به نظم فارسی نیز در آورده است ، اما متاسفانه این اثر گرانبها مانند سایر آثار و مثنوی‌های وی گم شده است و از آن جز ابیاتی پراکنده در دست نیست.
در شعر او قوه تخیل، قدرت بیان، استحکام و انسجام کلام همه با هم جمع است و به همین دلیل در دربار سامانیان، قدر و مرتبه‌ای داشت که شاعران بعد از او همیشه آرزوی روزگار او را داشتند.

لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند
مجنون داند که حالِ مجنون، چونست!

#رودکی
#پارسی_گوی
#نائین_ما

اینستاگرام،  https://Instagram.com/naeene_ma

🆔 @Naeene_Ma

بی مهرِ رُخَت روزِ مرا نور نماندست

وز عمر، مرا جز شبِ دیجور نماندست

هنگامِ وداعِ تو ز بس گریه که کردم

دور از رخِ تو چشمِ مرا نور نماندست

می‌رفت خیالِ تو ز چشمِ من و می‌گفت

هیهات از این گوشه که معمور نماندست

وصلِ تو اجل را ز سرم دور همی‌داشت

از دولتِ هجرِ تو کنون دور نماندست

نزدیک شد آن دم که رقیب تو بگوید

دور از رُخَت این خستهٔ رنجور نماندست

صبر است مرا چارهٔ هجرانِ تو لیکن

چون صبر توان کرد؟ که مقدور نماندست

در هجرِ تو گر چشمِ مرا آبِ روان است

گو خونِ جگر ریز که معذور نماندست

حافظ، ز غم از گریه نپرداخت به خنده

ماتم زده را داعیهٔ سور نماندست

درود ها تقدیم شما دوستان عزیز
بامداد سه شنبه  تون زیبا و دلنشین
🌹🌷🌸🌿🌺🌻
@emrinhamo

#کتابنامه_نایین
.
#خلوت_نامه

سومین کتاب استادگرانقدر جلال ثابتی بانام "خلوت نامه" به چاپ رسید
محتوای این اثردرزمینه ساختمانهای تاریخی ازجمله خانه مولف دراردیب، ایران،تاریخ منطقه، اردیب محل سکونت مولف، اشعار وخاطرات درسه بخش نوشته شده.
قبلا ازاین مولف کتابهای تاریخی چون چشم انداز دیروز به امروز ونشانی ازآشنا به بازار عرضه شده است.
مضمون این کتابها درزمینه تاریخ جندق وبیابانک وروایات واسناد ومدارک این منطقه است.
ازعلاقمندان برای دسترسی به این کتابها خواهشمنداست با شماره زیر تماس تا خدمتتان عرضه گردد.
شماره تماس: 09131526045 صمیمی
بجز کتاب خلوت نامه، بقیه دردسترس میباشد.
جلال ثابتی کارمند بازنشسته ازمخابرات یزد، نویسنده، پژوهشگر، مورخ وشاعری تواناست که هم اکنون دوران بازنشستگی را طی میکنند فرزند غلامحسین خان ثابتی ازاهالی اردیب از شهرستان خوروبیابانک میباشند.
منبع: خبرگزاری چوپانان
http://choopananvatan.blogfa.com/

#آن_روزها
.
#ادامه_تحصیل
کتاب کشف الاسرار
سالهای آخر دبیرستان بیشتر به جان کتابهای مرحوم ابوی می افتادم و کنکاش می کردم. کتابهای خانه پدری بیشتر از علامه مجلسی بخصوص جلاءالعیون ومنتهی الآمال و... بود. تک و توک کتابهای دیگری برایم جذابیت داشت مثل رساله عملیه ای که یک صفحه کامل ان عکس اقای خمینی بود و چون از پدر سوال کردم بدون توضیح شرایط زمان چیزی مهمی نگفت اما چند روز بعد همان عکس را در استخر اب انداخته و کتاب را پنهان کردند. کتاب دیگری که روی جلد ان جز نام کتاب 《 کشف الاسرار》 از نویسنده و ناشر خبری نبود اما با مطالعه چند صفحه فهمیدم به نوعی جواب کتاب یا نوشته ای است که گاهی به رضا شاه حمله شده بود. بعدها فهمیدم شخصی جزوه ۳۸ صفحه ای به نام "اسرار هزار ساله" که دارای مضامین توهینی به شیعه و روحانیت بود نوشته و دولت در انتشار ان کمک نموده و اقای خمینی انرا در رد ان جزوه نوشته بود. ان روزگار من به عمق مسایل سیاسی و نتایج ان اگاه نبودم . الغرض این بار کتاب را با خود به تهران بردم. روزی در کلاس مدارهای الکترونیکی که استادش ( اقای موسوی) فردی ظاهرا مذهبی و دارای محاسن بود، پرسیدم کتاب کشف الاسرار از کیست؟ او با اخم جواب داد نمی دانم اما در پایان کلاس گفتن شما به دفتر من بیایید. بعد از حضور در دفتر پرسید از چه کتابی سوال کردی و گفتم، انگاه پرسید از کجا این کتاب راشناخته ای و ایا انرا داری؟ بلافاصله کتاب را که در کیفم بود به سویش گرفتم. کاملا تغییر رنگ چهره و تعجب او معلوم بود. گفت کره خر میدانی داشتن این کتاب جرم است و زندان دارد؟ این کتاب از اقای خمینی است. پس انرا در کشو میزش گذاشت و گفت هفته بعد بیرون از دانشکده انرا برمی گردانم و تو هم انرا در جایی چون خاک باغچه پنهان کن.
از ان روز او که با حسینیه ارشاد و مرحوم دکتر شریعتی ارتباط داشت گاهی کتابی از مرحوم شریعتی برایم می آورد و آغاز اشنایی بیشتر با مسایل سیاسی و اجتماعی و انچه در زیر پوسته ارام شهر می گذشت پی بردم.
ادامه دارد....
✍امامی آرندی
@naein_nameh