#جمعه_بازار
.
جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید
طبل بقا کوفتند ملک مخلد رسید
روی زمین سبز شد جیب درید آسمان
بار دگر مه شکافت روح مجرد رسید
گشت جهان پر شِکر بست سعادت کمر
خیز که بار دگر آن قمرین خد رسید
دل چو سطرلاب شد آیت هفت آسمان
شرح دل احمدی هفت مجلد رسید...
پیک دل عاشقان رفت به سر چون قلم
مژده همچون شکر در دل کاغد رسید...
بعثر ما فی القبور حصل ما فی الصدور
آمد آواز صور روح به مقصد رسید
دوش در استارگان غلغله افتاده بود
کز سوی نیک اختران اختر اسعد رسید...
قرص قمر رنگ ریخت سوی اسد میگریخت
گفتم خیرست گفت ساقی بیخود رسید...
ساقی بیرنگ و لاف ریخت شراب از گزاف
رقص جمل کرد قاف عیش ممدد رسید...
رغم حسودان دین کوری دیو لعین
کحل دل و دیده در چشم مرمد رسید
از پی نامحرمان قفل زدم بر دهان
خیز بگو مطربا عشرت سرمد رسید
#مولانا
@yekhezaran
.
جامه سیه کرد کفر نور محمد رسید
طبل بقا کوفتند ملک مخلد رسید
روی زمین سبز شد جیب درید آسمان
بار دگر مه شکافت روح مجرد رسید
گشت جهان پر شِکر بست سعادت کمر
خیز که بار دگر آن قمرین خد رسید
دل چو سطرلاب شد آیت هفت آسمان
شرح دل احمدی هفت مجلد رسید...
پیک دل عاشقان رفت به سر چون قلم
مژده همچون شکر در دل کاغد رسید...
بعثر ما فی القبور حصل ما فی الصدور
آمد آواز صور روح به مقصد رسید
دوش در استارگان غلغله افتاده بود
کز سوی نیک اختران اختر اسعد رسید...
قرص قمر رنگ ریخت سوی اسد میگریخت
گفتم خیرست گفت ساقی بیخود رسید...
ساقی بیرنگ و لاف ریخت شراب از گزاف
رقص جمل کرد قاف عیش ممدد رسید...
رغم حسودان دین کوری دیو لعین
کحل دل و دیده در چشم مرمد رسید
از پی نامحرمان قفل زدم بر دهان
خیز بگو مطربا عشرت سرمد رسید
#مولانا
@yekhezaran
#مفاخر_ایران
#مشاهیر_نایین
.
#ویژه_نامه_دکتر_مصاحب
چهل وچهارمین سالروز درگذشت دکتر غلامحسین مصاحب را گرامی می داریم
دکتر غلامحسین مصاحب 21 مهرماه 1358 ساعت 5 بامداد در حالی که قلم بدست داشت چشم از جهان فرو بست وآرامگاهش
بهشت زهرای تهران قطعه 82 ردیف 100می باشدیاد وخاطره ی اورا در 21 مهرماه 1401 گرامی می داریم .
مصاحبی
@naein_nameh
#مشاهیر_نایین
.
#ویژه_نامه_دکتر_مصاحب
چهل وچهارمین سالروز درگذشت دکتر غلامحسین مصاحب را گرامی می داریم
دکتر غلامحسین مصاحب 21 مهرماه 1358 ساعت 5 بامداد در حالی که قلم بدست داشت چشم از جهان فرو بست وآرامگاهش
بهشت زهرای تهران قطعه 82 ردیف 100می باشدیاد وخاطره ی اورا در 21 مهرماه 1401 گرامی می داریم .
مصاحبی
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ویژه_نامه_دکتر_مصاحب
.
نماهنگ بر نامه رادیویی نگین ویژه ی زنده یاد دکتر مصاحب
بنیاد ملی نخبگان
@naein_nameh
.
نماهنگ بر نامه رادیویی نگین ویژه ی زنده یاد دکتر مصاحب
بنیاد ملی نخبگان
@naein_nameh
Forwarded from زبان نایینی (Abas Emaml)
#مشاهیر_نایین
#مفاخر_ایران
دکتر غلامحسین مصاحب
(بخش اول)
در سال ۱۲۸۹ خورشیدی در تهران متولد شد. پدرش پزشک نظامی بود و پدربزرگش مرحوم حاج میرزا غلامعلی مصاحب محمدیه
خوشنویس که خط نسخ را بسیار نیکو مینوشت ، نمونه زیبای خط او را مرحوم بلاغی در تاریخ نایین آورده است .او وابسته به
خاندان معروف مصاحبی محمدیه نایین میباشد که از سده ی دهم هجری در نایین به خدمات فرهنگی و اجتماعی شهرت دارند.
وی در دوره دوم متوسطه را در دارالمعلمین عالی با موفقیتی چشمگیر گذراند و در جشن فارغالتحصیلی با ایراد سخنرانی
پیرامون اعتماد به نفس مورد تقدیر محمد تدین وزیر معارف قرار گرفت و به عنوان شاگرد اول در سراسر کشور یک قطعه
نشان درجه اول علمی به وی اهدا شد. دکتر مصاحب در چند زمینه بسیار شاخص و برجسته است و خدمات کم نظیری به
جامعه علمی ایران کرده است. دایرهالمعارف نویسی
پیش آهنگ جسور و قافله سالاری با شهامت که بانی سنت علمی و روش فنی دایرهالمعارف نگاری جدید ایران است. او نکته یاب، باریک بین و دقیقالنظر بود و به کمک دانشمندان نخبه شانههای خود را شجاعانه زیر بار کمرشکن یکی از سنگینترین
مسئولیتهای فرهنگی و علمی کشور قرار داد و به راستی کاری کرد کارستان .(اگرچه در انتها سرخورده و دل شکسته و
آزرده... درگیرودار رویدادهای سیاسی آغاز انقلاب از میان ما رفت و ارزش راستین اثرش در هاله سکوت و کم توجهی ماند) جامعه سیاست زده و غافل ما به هیچ وجه نتوانست و دولتمردان انقلابی نخواستند پاس سالها فعالیت علمی گسترده و
روشمند او در تدوین دقیقترین دائره المعارف در ایران را و دیگر خدمات برجسته و بسیار موثر او در خصوص تربیت معلمین
نمونه را تکریم و آن گونه که لازم پاسداشت و شایسته مردان بزرگ است به جا آورد. این دین به گردن و بر ضٌمه دولت و ملت
ایران مانده است.
دکتر پرویز ناتل خانلری انتشار دائره المعارف مصاحب را در حکم یک واقعه مهم علمی و ادبی شمرد و نوشت هیچ فارسی زبانی
که با علم و ادب و یکی از رشتههای مربوطه سرو کار دارد از داشتن چنین کتابی مستغنی نیست. کتابی است که هر فارسی
زبان باید همیشه در دسترس داشته باشد. غلامحسین مصاحب با تألیف این کتاب مقامی برای خود در تاریخ علم و ادب زبان
فارسی احراز کرده است که نظیر و معادل آن بسیار کم است.
مصاحب ریاضیدان
او در سال 1313 برای تکمیل تحصیلات به فرانسه رفت و پس از بازگشت اثر ارزشمند «جبر و مقابله» خیام را به علاقهمندان
ریاضیات تقدیم کرد.
دکتر مصاحب مدتی روزنامه ای به نام برق منتشر میکرد که درسالهای خفقان پهلوی و در اردیبهشت 1323 توقیف شد. در
شماره فوقالعاده روزنامه برق درباره سرنوشت اموال رضاخان و صلح نامه رضا خان که در تاریخ 7 مرداد 1323 چاپ شد
نمونهای از سرسختی و سماجت مصاحب روزنامه نگار است. پس از ترور محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز عطای روزنامه
نگاری را به لقایش بخشید و برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. او در دانشگاه کمبریج از کلاس دو استاد به نام و برجسته
(برتراندراسل و بسیکوویچ) بهره برد.راسل در کلاسهای عمومی خود که تا ۵۰۰ دانشجو حضور داشتند، پنج نفر نخبه انتخاب و
کلاس در سطح بالا برای آن پنج نفر تشکیل میداده که غلامحسین مصاحب یکی از آن پنج نفر بود.بسیکوویچ در پذیرش
دانشجویان خارجی بسیار سختگیر بود و برای پذیرش دانشجو مصاحبه علمی انجام میداد. در آغاز مصاحبه از وی پرسید شما
با غلامحسین مصاحب که تحقیقاتی در آثار خیام دارد نسبتی دارید و چون در مییابد که خود وی است بدون مصاحبه و
پرسش دیگر وی را میپذیرد.
او دکتری ریاضیات را درسال 1327 با موفقیت به پایان میبرد و به عضویت انجمن فلسفه کمبریج در میآید. او در سال
1344 موسسه ریاضیات را بنیاد نهاد و برای دانشگاه تربیت معلم مدرسان کاردان تربیت نمود. کتاب آنالیز ریاضی که دستاورد
سالها تدریس و تحقیق او بود در دو ماه اول نایاب شد و به چاپ دوم رسید. این کتاب در سال ۱۳۵۰برنده جایزه ملی بهترین
کتاب سال شد. کتاب معروف دیگر وی «تئوری مقدماتی اعداد است» که در سالهای ۱۳۵۷ و۱۳۵۸ کتاب سال شناخته شد.
ان نابغه دوران و خادم راستین فرهنگ ایران زمین در بیست ویکم مهر ۱۳۵۸ دیده از جهان فرو بست.
به پاس خدمات این دانشی مرد بزرگ در انتشار این مقاله بکوشیم.
(نایین نامه ص۱۸۷ تا ۱۸۹)
@naein_nameh
#مفاخر_ایران
دکتر غلامحسین مصاحب
(بخش اول)
در سال ۱۲۸۹ خورشیدی در تهران متولد شد. پدرش پزشک نظامی بود و پدربزرگش مرحوم حاج میرزا غلامعلی مصاحب محمدیه
خوشنویس که خط نسخ را بسیار نیکو مینوشت ، نمونه زیبای خط او را مرحوم بلاغی در تاریخ نایین آورده است .او وابسته به
خاندان معروف مصاحبی محمدیه نایین میباشد که از سده ی دهم هجری در نایین به خدمات فرهنگی و اجتماعی شهرت دارند.
وی در دوره دوم متوسطه را در دارالمعلمین عالی با موفقیتی چشمگیر گذراند و در جشن فارغالتحصیلی با ایراد سخنرانی
پیرامون اعتماد به نفس مورد تقدیر محمد تدین وزیر معارف قرار گرفت و به عنوان شاگرد اول در سراسر کشور یک قطعه
نشان درجه اول علمی به وی اهدا شد. دکتر مصاحب در چند زمینه بسیار شاخص و برجسته است و خدمات کم نظیری به
جامعه علمی ایران کرده است. دایرهالمعارف نویسی
پیش آهنگ جسور و قافله سالاری با شهامت که بانی سنت علمی و روش فنی دایرهالمعارف نگاری جدید ایران است. او نکته یاب، باریک بین و دقیقالنظر بود و به کمک دانشمندان نخبه شانههای خود را شجاعانه زیر بار کمرشکن یکی از سنگینترین
مسئولیتهای فرهنگی و علمی کشور قرار داد و به راستی کاری کرد کارستان .(اگرچه در انتها سرخورده و دل شکسته و
آزرده... درگیرودار رویدادهای سیاسی آغاز انقلاب از میان ما رفت و ارزش راستین اثرش در هاله سکوت و کم توجهی ماند) جامعه سیاست زده و غافل ما به هیچ وجه نتوانست و دولتمردان انقلابی نخواستند پاس سالها فعالیت علمی گسترده و
روشمند او در تدوین دقیقترین دائره المعارف در ایران را و دیگر خدمات برجسته و بسیار موثر او در خصوص تربیت معلمین
نمونه را تکریم و آن گونه که لازم پاسداشت و شایسته مردان بزرگ است به جا آورد. این دین به گردن و بر ضٌمه دولت و ملت
ایران مانده است.
دکتر پرویز ناتل خانلری انتشار دائره المعارف مصاحب را در حکم یک واقعه مهم علمی و ادبی شمرد و نوشت هیچ فارسی زبانی
که با علم و ادب و یکی از رشتههای مربوطه سرو کار دارد از داشتن چنین کتابی مستغنی نیست. کتابی است که هر فارسی
زبان باید همیشه در دسترس داشته باشد. غلامحسین مصاحب با تألیف این کتاب مقامی برای خود در تاریخ علم و ادب زبان
فارسی احراز کرده است که نظیر و معادل آن بسیار کم است.
مصاحب ریاضیدان
او در سال 1313 برای تکمیل تحصیلات به فرانسه رفت و پس از بازگشت اثر ارزشمند «جبر و مقابله» خیام را به علاقهمندان
ریاضیات تقدیم کرد.
دکتر مصاحب مدتی روزنامه ای به نام برق منتشر میکرد که درسالهای خفقان پهلوی و در اردیبهشت 1323 توقیف شد. در
شماره فوقالعاده روزنامه برق درباره سرنوشت اموال رضاخان و صلح نامه رضا خان که در تاریخ 7 مرداد 1323 چاپ شد
نمونهای از سرسختی و سماجت مصاحب روزنامه نگار است. پس از ترور محمد مسعود مدیر روزنامه مرد امروز عطای روزنامه
نگاری را به لقایش بخشید و برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. او در دانشگاه کمبریج از کلاس دو استاد به نام و برجسته
(برتراندراسل و بسیکوویچ) بهره برد.راسل در کلاسهای عمومی خود که تا ۵۰۰ دانشجو حضور داشتند، پنج نفر نخبه انتخاب و
کلاس در سطح بالا برای آن پنج نفر تشکیل میداده که غلامحسین مصاحب یکی از آن پنج نفر بود.بسیکوویچ در پذیرش
دانشجویان خارجی بسیار سختگیر بود و برای پذیرش دانشجو مصاحبه علمی انجام میداد. در آغاز مصاحبه از وی پرسید شما
با غلامحسین مصاحب که تحقیقاتی در آثار خیام دارد نسبتی دارید و چون در مییابد که خود وی است بدون مصاحبه و
پرسش دیگر وی را میپذیرد.
او دکتری ریاضیات را درسال 1327 با موفقیت به پایان میبرد و به عضویت انجمن فلسفه کمبریج در میآید. او در سال
1344 موسسه ریاضیات را بنیاد نهاد و برای دانشگاه تربیت معلم مدرسان کاردان تربیت نمود. کتاب آنالیز ریاضی که دستاورد
سالها تدریس و تحقیق او بود در دو ماه اول نایاب شد و به چاپ دوم رسید. این کتاب در سال ۱۳۵۰برنده جایزه ملی بهترین
کتاب سال شد. کتاب معروف دیگر وی «تئوری مقدماتی اعداد است» که در سالهای ۱۳۵۷ و۱۳۵۸ کتاب سال شناخته شد.
ان نابغه دوران و خادم راستین فرهنگ ایران زمین در بیست ویکم مهر ۱۳۵۸ دیده از جهان فرو بست.
به پاس خدمات این دانشی مرد بزرگ در انتشار این مقاله بکوشیم.
(نایین نامه ص۱۸۷ تا ۱۸۹)
@naein_nameh
#ویژه_نامه_دکتر_مصاحب
.
#مفاخر_ایران
.
دکتر غلامحسین مصاحب
نابغه ای جسور و پر تلاش
(بخش دوم)
دایره المعارف نویسی
پیش آهنگ جسور و قافله سالاری با شهامت که بانی سنت علمی و روش فنی دایره المعارف نگاری جدید ایران است. او نکته-
یاب، باریک بین و دقیق النظر بود و به کمک دانشمندان نخبه شانه های خود را شجاعانه زیر بار کمرشکن یکی از سنگین ترین
مسئولیتهای فرهنگی و علمی کشور قرار داد و به راستی کاری کرد کارستان .گرچه در انتها سرخورده و دل شکسته و
آزرده... درگیرودار رویدادهای سیاسی آغاز انقلاب از میان ما رفت و ارزش راستین اثرش در هاله سکوت و کم توجهی
ماند.جامعه سیاست زده و غافل ما به هیچ وجه نتوانست و دولتمردان انقلابی نخواستند پاس سالها فعالیت علمی گسترده و
روشمند او در تدوین دقیقترین دائره المعارف در ایران را و دیگر خدمات برجسته و بسیار موثر او در خصوص تربیت معلمین
نمونه را تکریم و آنگونه که لازمه پاسداشت و شایسته مردان بزرگ است به جا آورد. این دین به گردن و بر ضمه دولت و ملت
ایران مانده است.
دکتر پرویز ناتل خانلری انتشار دائره المعارف مصاحب را در حکم یک واقعه مهم علمی و ادبی شمرد و نوشت هیچ فارسی زبانی
که با علم و ادب و یکی از رشته های مربوطه سرو کار دارد از داشتن چنین کتابی مستغنی نیست. کتابی است که هر فارسی
زبان باید همیشه در دسترس داشته باشد. غلامحسین مصاحب با تألیف این کتاب مقامی برای خود در تاریخ علم و ادب زبان
فارسی احراز کرده است که نظیر و معادل آن بسیار کم است.
(نایین نامه ص ۱۸۷ تا۱۸۹)
@naein_nameh
.
#مفاخر_ایران
.
دکتر غلامحسین مصاحب
نابغه ای جسور و پر تلاش
(بخش دوم)
دایره المعارف نویسی
پیش آهنگ جسور و قافله سالاری با شهامت که بانی سنت علمی و روش فنی دایره المعارف نگاری جدید ایران است. او نکته-
یاب، باریک بین و دقیق النظر بود و به کمک دانشمندان نخبه شانه های خود را شجاعانه زیر بار کمرشکن یکی از سنگین ترین
مسئولیتهای فرهنگی و علمی کشور قرار داد و به راستی کاری کرد کارستان .گرچه در انتها سرخورده و دل شکسته و
آزرده... درگیرودار رویدادهای سیاسی آغاز انقلاب از میان ما رفت و ارزش راستین اثرش در هاله سکوت و کم توجهی
ماند.جامعه سیاست زده و غافل ما به هیچ وجه نتوانست و دولتمردان انقلابی نخواستند پاس سالها فعالیت علمی گسترده و
روشمند او در تدوین دقیقترین دائره المعارف در ایران را و دیگر خدمات برجسته و بسیار موثر او در خصوص تربیت معلمین
نمونه را تکریم و آنگونه که لازمه پاسداشت و شایسته مردان بزرگ است به جا آورد. این دین به گردن و بر ضمه دولت و ملت
ایران مانده است.
دکتر پرویز ناتل خانلری انتشار دائره المعارف مصاحب را در حکم یک واقعه مهم علمی و ادبی شمرد و نوشت هیچ فارسی زبانی
که با علم و ادب و یکی از رشته های مربوطه سرو کار دارد از داشتن چنین کتابی مستغنی نیست. کتابی است که هر فارسی
زبان باید همیشه در دسترس داشته باشد. غلامحسین مصاحب با تألیف این کتاب مقامی برای خود در تاریخ علم و ادب زبان
فارسی احراز کرده است که نظیر و معادل آن بسیار کم است.
(نایین نامه ص ۱۸۷ تا۱۸۹)
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
کولویی= کوره ای از کلوخ های بعد از شخم که خشک شده باشد و به مدت یک ساعت کوره را با سوزاندن چوپ و آشوار و... کاملا داغ نموده و پس از بیرون اوردن اتش درون کوره مقداری سیب زمینی، شلغم، چغندر در ان و کوبیدن کلوخ ها بر روی مواد خوراکی که پس از ۴۵ دقیقه تا یک ساعت محصول پخته شده در کوره استخراج و میل می شود.
.
کاموسورا=کاروانسرا
.
کاو گوشه=نوعی گیاه خوراکی، گل رنگ
.
کاولَه =پیله نخود و لوبیا
.
کاولی= کولی
.
کاوندُل = بوته ای از تیره کاسنیان که صمغی دارویی دارد به نام " چودروا یا چوگوروا" . از این صمغ برای سرباز کردن دمل استفاده می شود.
@naein_nameh
.
کولویی= کوره ای از کلوخ های بعد از شخم که خشک شده باشد و به مدت یک ساعت کوره را با سوزاندن چوپ و آشوار و... کاملا داغ نموده و پس از بیرون اوردن اتش درون کوره مقداری سیب زمینی، شلغم، چغندر در ان و کوبیدن کلوخ ها بر روی مواد خوراکی که پس از ۴۵ دقیقه تا یک ساعت محصول پخته شده در کوره استخراج و میل می شود.
.
کاموسورا=کاروانسرا
.
کاو گوشه=نوعی گیاه خوراکی، گل رنگ
.
کاولَه =پیله نخود و لوبیا
.
کاولی= کولی
.
کاوندُل = بوته ای از تیره کاسنیان که صمغی دارویی دارد به نام " چودروا یا چوگوروا" . از این صمغ برای سرباز کردن دمل استفاده می شود.
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
موارد استفاده از "کشش" در تلفظ واژه( تکرار مصوّت در نوشتار و آوانگاری)
الف جهت تعیین شناسه
می دی(midi) دیدم >>>> مییدی(miidi) دیدیم
.
تی دی(tidi) دیدی >>> تییدی(tiidi) دیدید
.
شی دی(shidi) دید، >>> شییدی (shiidi) دیدند
.
ب:جهت تاکید انجام فعل
شی کَه(shika) انجام داد>>>>
( shiika )شییکه
حتمی می توانی انجام دهی
@naein_nameh
.
موارد استفاده از "کشش" در تلفظ واژه( تکرار مصوّت در نوشتار و آوانگاری)
الف جهت تعیین شناسه
می دی(midi) دیدم >>>> مییدی(miidi) دیدیم
.
تی دی(tidi) دیدی >>> تییدی(tiidi) دیدید
.
شی دی(shidi) دید، >>> شییدی (shiidi) دیدند
.
ب:جهت تاکید انجام فعل
شی کَه(shika) انجام داد>>>>
( shiika )شییکه
حتمی می توانی انجام دهی
@naein_nameh
Forwarded from آرشیو منابع سیاسی ( کانال اصلی )
درک دموکراسی.pdf
6.2 MB
📕درک دموکراسی
🖌نويسنده : گانینگ ، جیمزپاتریک
📝 ترجمه : دکتر محسن رنانی
🌐 کانال آرشیو منابع سیاسی
🆔 @Archpol
🖌نويسنده : گانینگ ، جیمزپاتریک
📝 ترجمه : دکتر محسن رنانی
🌐 کانال آرشیو منابع سیاسی
🆔 @Archpol
#حکایت
#سخن_روز
.
حَجاج با زنی از خوارج گفت:
هیچ قرآن توانی خواند؟
برخواند: اذا جاء نصرالله… تا خواند:
«يخرجون» الناس من دين الله…
حجاج گفت: «یدخلون» است.
گفت: داخل شده بودند، تو ایشان را بیرون کردی!
نوادر/ راغب اصفهانی
Mehdi Faraji
✅ @Sahamnewsorg
#سخن_روز
.
حَجاج با زنی از خوارج گفت:
هیچ قرآن توانی خواند؟
برخواند: اذا جاء نصرالله… تا خواند:
«يخرجون» الناس من دين الله…
حجاج گفت: «یدخلون» است.
گفت: داخل شده بودند، تو ایشان را بیرون کردی!
نوادر/ راغب اصفهانی
Mehdi Faraji
✅ @Sahamnewsorg
#آموزش_گویش_نایینی
.
یک رباعی زیبا از آقای قاسمی تودشکی (سعید)
کَلَباس یه چوپق چاق کر دوباره
دولاغُش فوت کِر میونی قلبی پاره
ای بیره از دلامی قئر و کینه
دیرختی آشتی وِر یاش وَ اوکاره
.
ترجمه.کل مخف کربلایی است
کربلایی عباس دوباره یک چپق دیگر چاق کن
دودش را فوت قلب پاره(اشاره به پُک عمیق و فرو دادن دودش)
که از دلهایمان قهر و کینه را بزداید
درخت دوستی بجایش بنشان
(احتمالا پس از بحث و جدلی شاعر چنین توصیه ای کرده است)
@naein_nameh
.
یک رباعی زیبا از آقای قاسمی تودشکی (سعید)
کَلَباس یه چوپق چاق کر دوباره
دولاغُش فوت کِر میونی قلبی پاره
ای بیره از دلامی قئر و کینه
دیرختی آشتی وِر یاش وَ اوکاره
.
ترجمه.کل مخف کربلایی است
کربلایی عباس دوباره یک چپق دیگر چاق کن
دودش را فوت قلب پاره(اشاره به پُک عمیق و فرو دادن دودش)
که از دلهایمان قهر و کینه را بزداید
درخت دوستی بجایش بنشان
(احتمالا پس از بحث و جدلی شاعر چنین توصیه ای کرده است)
@naein_nameh
#آن_روزها
.
داستان رادیو و بیدهند
پدر من اولین بار تو سال بیست وهفت ویا بیست وهشت یک رادیو به بیدهند میبره ومردم دسته دسته برای تماشای این جعبه که ازش صدا درمیاد ولی کسی توش نیست، به خانه پدر بزرگم می رفتند. آنموقع مادرم با پدرم نامزد بوده، مادرم خیلی دلش میخواسته بره وبایک تیردونشان بزنه هم رادیو روببینه وهم نامزدش رو، البته پسردایی ودختر عمه بودند ولی خیلی سال بوده پدرم به تهران مهاجرت کرده بوده، خلاصه به هیچ عنوان روش نمیشده وبقول خودش درعین حال دلش داشته آب میشده ولی بیشتر برای رادیو خدا می دونه وته دلش . بالاخره دوعمه کوچکم که دخترخونه بودند، میآیند کشان کشان مادرم رامی برند وبه قول خودش لای جمعیت مشتاق تماشای رادیو، فرو می رودو از این که نامزدش رادیو داشته غرق خوشی می شه وحتما هم پز می داده. بعد هم با جمعیت بدون سلام و احوالپرسی با نامزد، آنجا را ترک می کند. فردایش پدرم اورا درگوشه کناری گیرمی آورد و
می گوید:خب! چرا مخصوص دیدن من نیامدی؟ من هم برایت یک هدیه خوب آورده بودم که بهت نمی دهم وپس می برم تهران، حالا راست یا دروغش گردن خودش. چندوقت بعد برای انجام مراسم عروسی به بیدهند برمی گردد ومادرم را به تهران می برد درتهران مادرم سراغ رادیو را می گیرد پدرم می گوید عاریه بود به صاحبش پس دادم، حتما قیافه عروس خانم دیدنی بوده شاید اصلا به تمام راه به رادیو فکر می کرده.
پوروا نون دورانم مثل پسرها ی این دورو زمونه که با ماشین دوستشون، از دختران دل می برند، ازین کارها می کردند.
خدا رفتگان همه رابیامرزد رفتگان من، بخصوص پدر، مادرم را بیامرزد.
از جناب اقای اسماعیل ذبیحی طاری
@naein_nameh
.
داستان رادیو و بیدهند
پدر من اولین بار تو سال بیست وهفت ویا بیست وهشت یک رادیو به بیدهند میبره ومردم دسته دسته برای تماشای این جعبه که ازش صدا درمیاد ولی کسی توش نیست، به خانه پدر بزرگم می رفتند. آنموقع مادرم با پدرم نامزد بوده، مادرم خیلی دلش میخواسته بره وبایک تیردونشان بزنه هم رادیو روببینه وهم نامزدش رو، البته پسردایی ودختر عمه بودند ولی خیلی سال بوده پدرم به تهران مهاجرت کرده بوده، خلاصه به هیچ عنوان روش نمیشده وبقول خودش درعین حال دلش داشته آب میشده ولی بیشتر برای رادیو خدا می دونه وته دلش . بالاخره دوعمه کوچکم که دخترخونه بودند، میآیند کشان کشان مادرم رامی برند وبه قول خودش لای جمعیت مشتاق تماشای رادیو، فرو می رودو از این که نامزدش رادیو داشته غرق خوشی می شه وحتما هم پز می داده. بعد هم با جمعیت بدون سلام و احوالپرسی با نامزد، آنجا را ترک می کند. فردایش پدرم اورا درگوشه کناری گیرمی آورد و
می گوید:خب! چرا مخصوص دیدن من نیامدی؟ من هم برایت یک هدیه خوب آورده بودم که بهت نمی دهم وپس می برم تهران، حالا راست یا دروغش گردن خودش. چندوقت بعد برای انجام مراسم عروسی به بیدهند برمی گردد ومادرم را به تهران می برد درتهران مادرم سراغ رادیو را می گیرد پدرم می گوید عاریه بود به صاحبش پس دادم، حتما قیافه عروس خانم دیدنی بوده شاید اصلا به تمام راه به رادیو فکر می کرده.
پوروا نون دورانم مثل پسرها ی این دورو زمونه که با ماشین دوستشون، از دختران دل می برند، ازین کارها می کردند.
خدا رفتگان همه رابیامرزد رفتگان من، بخصوص پدر، مادرم را بیامرزد.
از جناب اقای اسماعیل ذبیحی طاری
@naein_nameh
#مشاهیر_نایین
.
حاج شیخ جمال
حاج اقا جمال، نامی که بین مردم رایج و علاقه و محبتی از او در دلهابود. مرحوم حاج شیخ فرزند ملاحسن بود که ابتدا در مکتب مرحوم ملا محمد رضا تحصیل مقدمات نموده و در عنفوان جوانی به نجف مهاجرت و در خدمت مرحوم میرزای نایینی به تکمیل تحصیلات پرداخت و به نایین مراجعت نموده و در مسجد خواجه خضر به امامت پرداخت.
ان مرحوم اواخر براثر سکته فاقد تکلم بود و در برابر سلام اهالی نایین که وی را بسیار دوست داشتند به گفتن"الدوست" اکتفا می کرد. یک سال از تحصیل نایین در منزل آقای علوی نایینی وروبروی منزل مسکونی مرحوم حاج شیخ گذشت. خدایش رحمت کند که مهر و عاطفه و ادب و انسایت با بی زبانی، اطرافش پراکنده می شد و گویای شخصیت انسانی و کرامت وی بود.
@naein_nameh
.
حاج شیخ جمال
حاج اقا جمال، نامی که بین مردم رایج و علاقه و محبتی از او در دلهابود. مرحوم حاج شیخ فرزند ملاحسن بود که ابتدا در مکتب مرحوم ملا محمد رضا تحصیل مقدمات نموده و در عنفوان جوانی به نجف مهاجرت و در خدمت مرحوم میرزای نایینی به تکمیل تحصیلات پرداخت و به نایین مراجعت نموده و در مسجد خواجه خضر به امامت پرداخت.
ان مرحوم اواخر براثر سکته فاقد تکلم بود و در برابر سلام اهالی نایین که وی را بسیار دوست داشتند به گفتن"الدوست" اکتفا می کرد. یک سال از تحصیل نایین در منزل آقای علوی نایینی وروبروی منزل مسکونی مرحوم حاج شیخ گذشت. خدایش رحمت کند که مهر و عاطفه و ادب و انسایت با بی زبانی، اطرافش پراکنده می شد و گویای شخصیت انسانی و کرامت وی بود.
@naein_nameh
Forwarded from لیلا معصومی نایینی
AUD-20220919-WA0039.
2.6 MB
برای ژینا امینی
ببخش دخترکم دست پرستاره ندارم
برای این شب غمگین، ببخش، چاره ندارم
برای چشم تو خورشید زیر خاک، کبودت
جز این غروب غمانگیز، استعاره ندارم
برای گوش تو آن گوشهای نازک خونی
ببخش، غیر همین اشک، گوشواره ندارم
فدای موی تو، هر تار آن بهانۀ مرگ است
نهاد رنج، تو هستی و من گزاره ندارم
برای بدرقۀ پیکر تپیده به خونت
بهغیر خون دل و قلب پارهپاره ندارم
تن تو طاقۀ مهتاب بود، خاک بر این سر
که غیر خاک برای تنت قواره ندارم
برای بدرقهات ای اصیل سادۀ بیاسب
پیاده ماندهام و کار با سواره ندارم
قسم به خون تو فردا برای سوختن ظلم
تمام آتشم و هیچ جز شراره ندارم
۲۷ شهریور
لیلا معصومی نایینی
میدانید، گریستن شکلهای گوناگون دارد و دردناکترین آن، سرودن است.
@leyla_maasoumi
ببخش دخترکم دست پرستاره ندارم
برای این شب غمگین، ببخش، چاره ندارم
برای چشم تو خورشید زیر خاک، کبودت
جز این غروب غمانگیز، استعاره ندارم
برای گوش تو آن گوشهای نازک خونی
ببخش، غیر همین اشک، گوشواره ندارم
فدای موی تو، هر تار آن بهانۀ مرگ است
نهاد رنج، تو هستی و من گزاره ندارم
برای بدرقۀ پیکر تپیده به خونت
بهغیر خون دل و قلب پارهپاره ندارم
تن تو طاقۀ مهتاب بود، خاک بر این سر
که غیر خاک برای تنت قواره ندارم
برای بدرقهات ای اصیل سادۀ بیاسب
پیاده ماندهام و کار با سواره ندارم
قسم به خون تو فردا برای سوختن ظلم
تمام آتشم و هیچ جز شراره ندارم
۲۷ شهریور
لیلا معصومی نایینی
میدانید، گریستن شکلهای گوناگون دارد و دردناکترین آن، سرودن است.
@leyla_maasoumi
#مثل_حکم_نایینی
.
"کویه بو، دین نبو"
سگ باشد ولی این فرد نباشد
جواب منفی دخترکی برای خواستگاری بد اخلاق و لاقید
.
"کویه جی و بونی وی یَه ویزه"
سگ هم به بام خانه زن بیوه میرود
بدبختی هم که آمد به سراغ افراد بی نوا می رود.
.
"کویه رَه وِ صَئبُش نابیره"
سگ صاحبش را نمی شناسد
فرط شلوغی و ازدحام جمعیت
.
" کویه زایَه، ویرَش زانایه"
سگ زاییده ، بره زاییده است
تولد کودک زیبا از پدر و مادر زشت
(امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
.
"کویه بو، دین نبو"
سگ باشد ولی این فرد نباشد
جواب منفی دخترکی برای خواستگاری بد اخلاق و لاقید
.
"کویه جی و بونی وی یَه ویزه"
سگ هم به بام خانه زن بیوه میرود
بدبختی هم که آمد به سراغ افراد بی نوا می رود.
.
"کویه رَه وِ صَئبُش نابیره"
سگ صاحبش را نمی شناسد
فرط شلوغی و ازدحام جمعیت
.
" کویه زایَه، ویرَش زانایه"
سگ زاییده ، بره زاییده است
تولد کودک زیبا از پدر و مادر زشت
(امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
زبان نایینی
#مشاهیر_نایین . حاج شیخ جمال حاج اقا جمال، نامی که بین مردم رایج و علاقه و محبتی از او در دلهابود. مرحوم حاج شیخ فرزند ملاحسن بود که ابتدا در مکتب مرحوم ملا محمد رضا تحصیل مقدمات نموده و در عنفوان جوانی به نجف مهاجرت و در خدمت مرحوم میرزای نایینی به تکمیل…
#اصلاحیه
.
همراه بزرگوار و هنرمند فرهیخته جناب اعظمی نایینی مطلب را تکمیل فرموده اند و رحلت و انجام وصیت ایشان مبنی بر دفن در حوزه علمیه نایین و ممانعت شهربانی را یادآوری فرموده اند. با تشکر و قدردانی از ایشان:
درود بر شما
ظاهرا از طرف شهربانی دفن در گورستان های داخل شهر ممنوع بوده و مردم به عزم دفن ایشان در حوزه و به بهانه طواف جنازه در حوزه تابوت را داخل برده و محفه خالی را خارج و تشییع میکنند و جنازه را داخل حوزه دفن میکنند
کیفیت و اصل ماجرا را بزرگان شهر باید تعریف و تایید کنند.
سپاس
@naein_nameh
.
همراه بزرگوار و هنرمند فرهیخته جناب اعظمی نایینی مطلب را تکمیل فرموده اند و رحلت و انجام وصیت ایشان مبنی بر دفن در حوزه علمیه نایین و ممانعت شهربانی را یادآوری فرموده اند. با تشکر و قدردانی از ایشان:
درود بر شما
ظاهرا از طرف شهربانی دفن در گورستان های داخل شهر ممنوع بوده و مردم به عزم دفن ایشان در حوزه و به بهانه طواف جنازه در حوزه تابوت را داخل برده و محفه خالی را خارج و تشییع میکنند و جنازه را داخل حوزه دفن میکنند
کیفیت و اصل ماجرا را بزرگان شهر باید تعریف و تایید کنند.
سپاس
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
کِئچو= حمام سر دستی ده که عبارت از چهار دیواری مسقفی است و جوی ابی از میان ان جریان دارد و در گوشه ای از آن اجاقی برای گرم کردن دیگ آب وجود دارد، حمام عمومی روستاها اغلب هفته ای یکبار یا دوهفته یکبار گرم می شد.
.
کَه دی، کَئدی=کاه دود ، دود بسیار غلیظ
.
کِئلا = قلیا که از سوزاندن بوته ای بدست می اوردند . رنگرزان برای ثبوت رنگ به کار می برند. در صابون پزی هم مصرف دارد.
نکته :چون مزه ای شور دارد به غذا یا خوردنی بسیار شور هم اطلاق می شد.
.
کِئوار، کِه بار= خاکی که از میله چاه مرتبط با رشته کاریز و حفر قنات بیرون اورده می شود ، دور حلقه چاه ریخته شده و حلقه ای بلندتر از سطح زمین تشکیل می دهد.
.
کُئون، کوهون=کوهان شتر
.
کِه, کِئه =چون اب قنات ورزگان از داخل شهر و خانه ها عبور می کرد، برای دسترسی به اب قنات در هر خانه از طریق کندن راه پله ای زیر زمینی به تناسب ارتفاع از عمق محل عبور قنات حفر می شد . این راه را که پایاب نیز گفته می شود در نائین 《کِه》 می گویند.
@naein_nameh
کِئچو= حمام سر دستی ده که عبارت از چهار دیواری مسقفی است و جوی ابی از میان ان جریان دارد و در گوشه ای از آن اجاقی برای گرم کردن دیگ آب وجود دارد، حمام عمومی روستاها اغلب هفته ای یکبار یا دوهفته یکبار گرم می شد.
.
کَه دی، کَئدی=کاه دود ، دود بسیار غلیظ
.
کِئلا = قلیا که از سوزاندن بوته ای بدست می اوردند . رنگرزان برای ثبوت رنگ به کار می برند. در صابون پزی هم مصرف دارد.
نکته :چون مزه ای شور دارد به غذا یا خوردنی بسیار شور هم اطلاق می شد.
.
کِئوار، کِه بار= خاکی که از میله چاه مرتبط با رشته کاریز و حفر قنات بیرون اورده می شود ، دور حلقه چاه ریخته شده و حلقه ای بلندتر از سطح زمین تشکیل می دهد.
.
کُئون، کوهون=کوهان شتر
.
کِه, کِئه =چون اب قنات ورزگان از داخل شهر و خانه ها عبور می کرد، برای دسترسی به اب قنات در هر خانه از طریق کندن راه پله ای زیر زمینی به تناسب ارتفاع از عمق محل عبور قنات حفر می شد . این راه را که پایاب نیز گفته می شود در نائین 《کِه》 می گویند.
@naein_nameh