زبان نایینی
1.1K subscribers
4.23K photos
1.58K videos
211 files
388 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#دستور_زبان_نایینی
.
یک فعل سخت اما پر کاربرد در زبان نایینی
یک فعل بسیار سخت و پر کاربرد در زبان نایینی از مصدر « هِندِونای» به معنی « فرستادن » گرفته می شود. توضیح اینکه این مصدر با مصدر « إیرَسنای » به معنی « رساندن یا فرستادن » به کلی متفاوت است و نباید آن دو را با هم یکی گرفت. تلفظ مشتقات گرفته شده از مصدر « هِندِونای» بسیار دشوار است و برای همین گاه برای سهولت تلفظ حرف « هـ» در آن را به « ی » تبدیل می کنند و گاه نیز حتی این « ی » را انداخته و صرفا به صدای هم جنس با آن یعنی کسره اکتفاء می کنند. برای همین گفته می شود « إییِندِونِه» به معنی « بفرست» حال آنکه درست آن به نظر می رسد « إیهِندِونِه » باشد. وجود حرف « هـ » در این فعل ها هم از روی مصدر آن قابل تشخیص است و هم از مقایسه این مصدر در زبان نایینی با زبان کردی . چون از مقایسه همین مصدر در دو زبان کردی و نایینی چنین بر می آید که اصل آن با تلفظ « هـ » بوده که برای سهولت در اغلب موارد به جای « هـ » از تلفظ « ی » استفاده می شود. همین مصدر در زبان کردی به صورت « هینارتِن » یعنی فرستادن به کار می رود. همچنین در اغلب موارد باز برای سهولت تلفط به جای حرف « و» از حرف « ف »  استفاده می شود که صریح تر و تلفظ آن ساده تر خواهد بود. مثل « شی هِندِونا= فرستاد » که برای سهولت می گویند« شی هِندِفتْ= فرستاد» .
در اینجا چند نمونه از این فعل را در زمان های مختلف آورده و سپس برای آنها چند مثال ذکر می کنیم.
ماضی :
می هِندِونا، می هِندِفتْ= فرستادم / تی هِندِونا، تی هِندِفت= فرستادی/ شی هِندِونا، شی هِندِفت= فرستاد/
میی هِندِونا، میی هِندِفت= فرستادیم/ تیی هِندِونا، تیی هِندِفت= فرستادید/ شیی هِندِونا، شیی هِندِفت= فرستادند.
مضارع:
هِندِونی، إندِونی= می فرستم / هِندونی، إندِونی= می فرستی/ هِندِونَه، إندِونَه= می فرستد.
هِندِونِم، إندِونِم= می فرستیم/ هِندونید، إندِونید= می فرستید/ هِندِونِن، إندِونِن= می فرستند.
أمر و نهی:
إیهِندِونِه، إییِندِونِه = بفرست / إیهِندِونید، إییِندِونید= بفرستید/ نَهِندِونید= نفرستید/ نَهِندِونَه = نفرست.
الزام و اجبار :
مُووا هِندِونا= باید بفرستم / مُووا إندِونا= باید بفرستم / تُووا إندِونا= باید بفرستی
سایر مشتقات :
هِندِم نایَه بی: فرستاده بودم ( ماضی بعید)/ هِندِم نایَه = فرستاده ام ( ماضی نقلی ) / داری هِندِونی= دارم می فرستم ( مضارع اخباری) دارتی می هِندونا = داشتم می فرستادم( ماضی استمراری) و ...
چند مثال:
- یَه هِندُوش هِندِونایَه بوی گو یور و سیل إیکر: یک هندوانه فرستاده بود که بیا و تماشا کن.
- شُووات دِییا إییِندِونِه تا می وِش واجی گو چوکار کیرَه: گفت این ها را بفرست تا من به او بگویم که چه کند.
- سِیگه گو شِی هِندِفت، می وِ گوشی شُوما رَسْنی : همین که فرستاد من به گوش شما می رسانم.
- یوزاییش گو هِندِفتَه بوی هَمَش گُندوجی بی: گردو هایی که فرستاده بود همه اش بدقلق بود.
- آدِم بورا سُوغاتی هِر چی یی نا هِندِونَه : انسان برای هدیه [کادو] هر چیزی را نمی فرستد.
با تشکر از جناب اقای دکتر عسگری
@naein_nameh
بت عالم، نایینی.ogg
2.3 MB
#آموزش_گویش_نایینی

.
بُتی عالم تویی ، می بت پیرسّی
گو بورا چَش خومارُت مَسّی مسی
تویی لیلی ولی روشنتِر از رو
چقد با پای دل رَدُت ایوَسی
گلی ریت خاشتر از باغی بهشتو
نه تو عشقم مجازُ ، بُلهیوسّی
وِ پایی نازی تو عمرُم هَدر شی
خویُمم پیر و کور کَه دسّی دَسی
شِوی وَصلت چه شیرینو ایگر شانس
وِ ریم تاک نَه آخر دی بِری بَسّی

شعر از جناب آقای اکبری فیض ابادی
ترجمه و برگردان به فارسی:

بت عالم تویی، من هم بت پرستم
که برای چشم خمارت مست مستم
تو لیلی هستی اما روشنتر از روز
چقدر با پای دل بدنبالت دویدم
گل رویت خوشتر از باغ بهشت است
نه انکه عشقم مجازی باشد و بلهوسی
در پای ناز تو عمرم هدر شد
خودم را پیر و کور کردم ، دستی دستی
شب وصلت چقدر شیرین است اگر شانس
بر رویم باز کند آخر این درب بسته را
(اشعار گویشی نایین)
@naein_nameh
#حومه_نایین
.
سد مرادبیگ

مراد بیگ؛
داری چه غلطی می کنی شعبون؟!

شعبون؛
وضو میگیرم...
آخه غارت بی وضو برکت نمی کنه!

روزی روزگاری

@naein_nameh
#مشاهیر_نایین
.
میرزا ابوالحسن جلوه
حکیم ، فیلسوف و شاعر عهد قاجار که سر آمد حکما و فلاسفه عهد خود بود . ستاره فروزان جهان تشیع از سادات طباطبایی  ویکی از حکمای اربعه است.
مرحوم جلوه فرزند محمد مظهر شاعر نامی دوره قاجار و نواده میرزا رفیعا نایینی است.
(جد ششم وی میرزا رفیعا است)
محمد مظهر جهت تکمیل اطلاعات ادبی و عرفانی راهی احمد آباد هند شد و جلوه در ان جا پا به عرصه  دنیا گذاشت. درست دویست سال پیش، در هفت سالگی خانواده اش به اصفهان بازگشتند.
در سی و پنج سالگی به عنوان حکیمی ممتاز به تهران هجرت نمود و منشاء اثرات علمی بسیار شد. گرچه دیوان شعر او توسط مرحوم احمد سهیلی به چاپ رسید اما شهرت بسیار او در حکمت و فلسفه بود .کتاب های حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول از اثار معروف اوست.
ایشان در سال ۱۳۱۴ هجری قمری رحلت و درابن بابویه حضرت عبدالعظیم مدفون شد.(تصویر مقبره مرحوم جلوه در ابن بابویا)
@naein_nameh
زبان نایینی
بت عالم، نایینی.ogg
#نایین_نامه
.
به احترام سرودن شعر شاعر نایینی مان کاشی ساخت نایین بصورت سنتی با نقش لیلی مجنون تقدیم تان..اکبر اخوندی
با سپاس از استاد آخوندی
@naein_nameh
شعر عقاب با صدای پرویز خانلری
پرویز ناتل خانلری
#جمعه_بازار
.
جمعه با شعر و موسیقی
شعر عقاب درخشان‌ترین سروده شادروان دکتر پرویز ناتل خانلری با صدای شاعر

@naein_nameh
بچشم , زهرا شفیعی
@Akbar_Torkan_Official
#جمعه_بازار
.


کمال‌الدین مسعود خُجندی معروف به شیخ کمال و کمال خجندی از عارفان و شاعران پارسی‌گوی سده ۸ (قمری) بود. تولدش در خجند فرارود بود؛ اما پس از سفر حج در تبریز ساکن شد. امام کمال خجندی چنان شیفته اقطاب عرفان آذربایگان بود تو گویی از خورکند(به‌عربی: خجند) بر فراز ماوراءالنهر، از تبریز می‌شنید بوی جوی مولیان را، که در وصف سه جوی پر آب‌اش؛ سُرخاب، چَرَنداب، و گجَل (گَجیل) سروده است: (این سه جز محلات معروف و قدیمی تبریز است)
چندی پیش مقداری از خاک محل دفن او را به تاجیکستان برده و مقبره باشکوهی برایش تدارک دیده اند.
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
جمعه با شعر و موسیقی
گلهای تازه
شاهکار استاد شجریان و استاد شریف
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
پیکر شادروان استاد امیر هوشنگ ابتهاج"سایه" دیشب وارد تهران و امروز از مقابل تالار وحدت تشیع شد تا در شهر رشت و در آرمگاه ابدیش آرام گیرد.
استاد از مفاخر ادب پارسی و شاعری کم نظیر بود، علو درجات او را از درگاه حی سبحان طلب می کنیم.
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بدرقه پیکر استاد سایه با همخوانی سرود "ایران ای سرای امید" در تهران
@naein_nameh
Audio
#آموزش_گویش_نایینی
.
یار و همدم
شعری زیبا به لهجه انارکی سروده استاد ابراهیمی انارکی که توسط شاعر قرائت شده است.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
شیو پِرنیی=زیر پیراهنی، لباس زیر
شیو تُمُنی =پیژاما،
شیو شلوالی=زیر شلوراری، تمبان
شیو جُلی=پنهانی
شیو چَشی= زیر چشمی
شیو سیبیلی=زیر سبیلی
.
شیو سِر و دارت=اماده داشتن کسی برای کاری،
.
شیو سِرُش بیلند وَبیه
زیر سرش بلند شده، گاهی برای جوانی که خواهان ازدواج است گفته می شود.
.
شیوُنه=زیر انداز
.
شییَ گو شیی=رفته که رفته است
@naein_nameh
#کویر
. جاذبه کویر و جذب گردشگر
برنامه می خواهد و امکانات
کویر بین زواره و سمنان
استاد اکبر آخوندی
@naein_nameh
#حومه_نایین
.
شباهت بسیار کویر مشهور"ریگ جِن" با سطح کره ماه، این کویر مخوف و ترسناک از جنوب به انارک و چوپانان تا جندق و از شمال تا زواره می رسد .
معرفی درست و وجود امکانات برای جذب گردشگر باعث رونق گردشگری و چرخیدن چرخ اقتصاد خواهد بود.
(از آقا ذبیح مرتضوی سپاسگزاری می شود)
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
"صَتا دُتو کور داربَه ، یَه شِوه همشی" عاروسشی کیره
صد تا دختر کور داشته باشد یک شبه همه را عروس می کند
کنایه از چرب زبانی و زبان بازی
.
"صَتا سُووَه ساجه ایکیش دَسّه نداره"
صد تا سبو، کوزه سفالی می سازد که یکی از انها دسته ندارد
ادعای زیاد و عاری از حقیقت
.
"صوداش تا هفتا کیه شُو"
صدایش تا هفت خانه آنطرفتر می رود
برای بلند صحبت کردن زیاد و غیر ضروری،
در همین رابطه:
برگوشی فلونی همسایه ها وَرَسِن
درگوشی صحبت کردن فلانی را همسایه می شنوند.
.
@naein_nameh
#طنز_هفته
.
"باید ساده زیستی را ائمه اموخت"
و همچنین مداحان ائمه همچون جناب ....
@naein_nameh
#بامداد_خمار *| دلتنگ!

من اينجا بس دلم تنگ‌ست
و هر سازی که می‌بينم بدآهنگ‌ست
بيا ره‌توشه برداريم،
قدم در راه بی‌برگشت بگذاريم،
ببينيم آسمانِ "هر کجا" آيا همين رنگ‌ست؟

بيا ره‌توشه برداريم
قدم در راه بگذاريم
بسوی سرزمينهايی که ديدارش،
بسان شعله‌ی آتش،
دواند در رگم خونِ نشيطِ زنده‌ی بيدار.

بيا ره‌توشه برداريم
قدم در راه بگذاريم
کجا؟ هر جا که پيش آيد.
بدان‌جايی که می‌گويند خورشيدِ غروب ما،
زند بر پرده‌ی شبگيرشان تصوير.

کجا؟ هر جا که اينجا نيست.
من اينجا از نوازش نيز چون آزار ترسانم
ز سيلی‌زن، ز سيلی‌خور،
وزين تصوير بر ديوار ترسانم.

بيا تا راه بسپاريم
بسوی سبزه‌زارانی
که نه کس کِشته، ندروده

بسوی آفتاب شاد صحرايی،
که نگذارد تهی از خون گرم خويشتن جايی

بيا ای خسته‌خاطر دوست!
ای مانند من دل‌کنده و غمگين
من اينجا بس دلم تنگ است،
بيا ره‌توشه برداريم
قدم در راه بی‌فرجام بگذاريم.

#مهدی_اخوان_ثالث
(۱۰ اسفند ۱۳۰۷ - ۴ شهریور ۱۳۶۹)

🔖 بامداد یکشنبه ‌شما بخیر

#عکس_های_اختصاصی_حسین_عمیدی
📷 اوشان فشم - آهار - مسیر آبشار شکر آب - مرداد ۱۴۰۱

#یک_حرف_از_هزاران
◀️ گزیده های ایران و جهان ▶️
@yekhezaran
Audio
#آموزش_گویش_نایینی
.
مسمط زیبای "یادُش بخیر"سروده جناب آقای سید رضا مرتضوی با صدای فرزند گرامیشان

بُکّهَ و هَف سِنگ و گُو یادُش بخیر/
گُندووُ وَفرُ و لیز لیزو یادُش بخیر/
تاپ تاپو پِشتی تاپو یادُش بخیر/
کِل کِلی و پِل و چُو یادُش بخیر/
آخِری کارُش جی، زوُ، یادُش بخیر/

بُکّه = وعده گاه ، هدف( در اینجا ، نوعی بازی است که چون در آخر هر مرحله باید به طرف هدفی از پیش تعیین شده دوید به آن بُکّه می گویند)
تاپ تاپو پِشتی تاپو  = مرحله آخر در بازی (غُولا پَرَ هُوشتی) کلاغ پر است
هَف سِنگ = مقصد بازی هفت سنگ است
گُو = گوی ، توپ ، توپ بازی
گُندو = گوله ، جسم کروی شکل
وَفر  =  برف
گُندو وَفر =  در اینجا ، برف بازی
لیزلیزو  = سُر خوردن ، بازی سُر خوردن روی برف
کِل کِلی = ( پِل) را آهسته بالا می اندازند و با زدن (چو) از افتادن آن به زمین جلو گیری می کنند ( مثل رو پایی زدن)
پِل  = چوب کوچکی به اندازه‌ی تقریبی بیست سانتیمتر که یکی از دو چوب مورد استفاده در بازی است
پِل و چُو = بازی الک دولَک و پِل و چَفته
جی =  هم
زوُ  = مرحله آخر بازی پِل و چُو که فرد بازنده زوُ کشیده و مسیری را می دَود

@naein_nameh
#مشاغل_فراموش_شده
.
یکی از شغل های ایلات و عشایر   و بختیاری ها بافت تن پوش از پشم و موی بز...عده ای در محمدیه نایین از بختیاری ها هستند و قشقایی شیراز..که .گاها هنوز روی گیوه شیرازی و یا تن پوش می بافند..
اکبر اخوندی..عضو هنرمندان صنایع دستی
@naein_nameh
#مشاهیر_نایین
.
دکتر ضیاء الدین رفیعیان نایینی

در سال ۱۳۲۱ شمسی که نوجوانی شانزده ساله بود از موطن خود نایین، جلای وطن می‌کند و ‌در مدرسۀ «صدر» بازار اصفهان رحل اقامت می‌افکنَد.
وی تا سال ۱۳۳۴ در محضر استاد خود، مرحوم آیت الله غروی فراگیری عربیت، فقه، تفسیر و حکمت را ظرف چهارده سال بپایان رسانید.

او که متولد پاییز ۱۳۰۶ بود، دیپلم خود را در سال ۱۳۳۴ اخذ کرد و در همان سال، با رتبۀ اول، وارد دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران شد و حقوق قضاء را سه ساله تمام و باز هم رتبۀ اول را در سه سال تحصیل خود در دانشگاه کسب نمود، و در سال ۱۳۳۷ فارغ التحصیل شد.
از همین روی جزو دانشجویانی گشت که برای تحصیل در فرانسه بورسیه شدند.
ضیاء رفیعیان در سال ۱۳۳۶ با اولین فرزند ایت الله غروی، به اسم زهراء، ملقب به مشکوة، ازدواج کرد. در خرداد سال ۳۷ پسری از این وصلت متولد شد به اسم احمد.

در آبان همین سال، ضیاء رفیعیان جهت ادامه تحصیل عازم فرانسه شد و سرانجام در آبان ۱۳۴۰ درس ایشان بپایان رسید و به وطن بازگشت.

آقای دکتر ضیاء رفیعیان نایینی، ظهر یکشنبه، بیستم بهمن ماه ۱۳۹۸، به رحمت ایزدی پیوست.

(افق نایین)
@naein_nameh