زبان نایینی
1.1K subscribers
4.23K photos
1.58K videos
211 files
388 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
Forwarded from فرشیده
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اجرایی زیبا در انجمن جلوه  از جناب آقای بقایی   در روز جمعه به تاریخ۱۴۰۲/۱۲/۱۸ در محل اداره ارشاد نایین
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
ها = ۱-آها( تهران) یعنی چنین است
۲-بلی، در محاوره نایینی نوع دوم کاربرد بیشتری دارد.
هائیچی ، ها هیچی = خوب دیگه( تهران) ، بله دیگه، چنین است
حاجیه چو = چلچله، پرستو
هاشی = کره شتر،
هاشیه چو = مصغر هاشی، کره شتر کوچک

تصویر ، هندوانه نماد فلسطین و پرچم ان است. در امریکا ( برخی جاها و بعضی مواقع)حمل پرچم فلسطین در راهپیمایی ها ممنوع است.نیویورک چند روز پیش.
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آموزش_گویش_نایینی
.
گفتگوی یعقوب پیامبر با فرزندان در خصوص انتخابات به زبان محلی نایین، کاری از دوبله تیوشک.
@naein_nameh
#سخن_روز
.
آن که از فرط گنه ناله کند زار کجاست ؟
آن که ز اغیار برد شکوه بر یار کجاست ؟

      باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک
می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست ؟

سفره رنگین وخداچشم به راه من و توست
تا که معلوم شود طالب دیدار کجاست

بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب
تا نگویی که در رحمت دادار کجاست

  من ژولیده به آوای جلی می گویم
آن که با توبه ستاند سپر نار کجاست ؟

( محمد حسن فرحبخشیان )

معروف به :
#ژولیده_نیشابوری ( معاصر )

@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#هنر_معماری
.
عمارت عالی قاپو، یا به قول آذری زبانها تخت قاپو اصفهان
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آموزش_گویش_نایینی
.
جیک و جیک بوسّونُت گو بی
فِکری زیمَسّونت نَبی
حکایت است که شانه به سر یا طوطی که تمام تابستان به فکر ذخیره آذوقه زمستان است ( تصویر ذخیره بلوط در انبارهایی که در تنه درخت ایجاد کرده) به گنجشگ فلک زده ای که هنگام برف زمستان هیچ ذخیره و توشه ای نداشت گفت:
وقتی مستی و اواز خوانی تابستان ، چرا به فکر زمستان نبودی؟
چون حیات آدمی نیز عبث و بیهوده نیست شعر حضرت سعدی مناسب حال است که :
ای تهیدست رفته در بازار
ترسمت پر نیاوری دستار
و همینطور:
خجل ان کس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت

@naein_nameh
#اخبار_نایین
.
آمار بارش‌های قابل اندازه گیری ثبت شده در ایستگاه‌های شهرستان نایین طی ۲۴ ساعت منتهی به ساعت ۶:٣۰ صبح سه‌شنبه مورخ ۱۴۰۲/۱۲/۲۲ (واحد اندازه گیری: میلیمتر)

💦اله‌آباد: ۲۲
💦مظفرآباد: ۲۱/٢ (❄️ارتفاع برف: ۴ سانتیمتر)
💦ورپشت: ۲۱/٢
💦کدنوئیه: ۱۷/۵....🌈🟢🌈
💦هندچوئیه: ۱۵
💦هماباد: ۱۲/۵
💦نایین: ١٢/٢
💦انارک: ۸
💦خاروان: ۷/٣ (❄️ارتفاع برف: ٢ سانتیمتر)
💦بلان: ۷/٢
💦نیستانک: ۴
💦چوپانان: ٣/٢
💦سپرو: ۳
هواشناسی نایین
@naein_nameh
Forwarded from ρꪮ𝕣ⅈꪖ ᥇ꪖᧁꫝꪖꫀꫀ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ربنا استاد محمدرضا شجریان😍
روحش شاد🙏
#کتابنامه_نایین
.
《انساب خانداهای نایین》


این کتاب بسیار مهم که نایاب است تالیف مرحوم عبدالحجه بلاغی است با کاغذ کاهی و نامرغوب در سال ۱۳۶۹ هجری قمری و تیراژ نامعلوم در چاپخانه سپهر به چاپ رسیده است . در واقع از نظر مولف جلد چهارم و پنجم تاریخ نایین را تشکیل می دهد. تاریخ نایین دارای دو جلد اصلی و بخشی تحت عنوان "کتاب فرهنگ نایین" که ضمیمه و شرح برخی امکان و اسامی موجود در تاریخ نایین ایشان است به عنوان جلد سوم یاد شده و البته همان ضمیمه دارای نکات بدیع و ناگفته از نایین و نایینی ها است.
در کتاب گرانسنگ " انساب خاندان های نایین ضمن معروفی خوانین و سادات نایین به ویژگی های فردی و خانوادگی انها پرداخته است. گرچه هیچکدام از نویسندگان انساب نایین به طبقه بازاری و صنایع و کشاورزان و دیگر گروه های اجتماعی نپرداخته اند اما همین مقدار هم ارزشمند است. گاهی دوستان و همراهان عزیز در کانال در زمینه شجره و تبار افرادی سوال می کنند که متاسفانه تذکره ای در دست نیست.
همین کتاب دو بخش دارد که بخش دوم با عنوان "شطرنج العرفا" شامل تصاویر افراد و تکمله بر برخی افراد و خاندانها است.
امامی آرندی
@naein_nameh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مناسبت
#آداب_رسوم
.
باتبریک و عذر از تاخیر یک روزه به مناسبت چهارشنبه سوری،
لازم است خدمت همراهان بسیار عزیز معروض دارم که مراسم تهران در شب گذشته به نسبت سالهای گذاشته از چهار شنبه سوزی به چهارشنبه سوری میل داشته و برای اهالی پیر و مریض کمتر زحمت داشته است. در حاشیه پارکهای محلی و میدان ها گروه های جوان بیشتر به رقص و پایکوبی می پرداختند.
البته چند مورد قاشق زنی هم رویت شد.

@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَپونی = توسری، کَپه مغزی و کپونی هم گفته می شود
هوجُو = صدائی مهیب که در محوطه ای بپیچد. خوجو هم گفته می شود
هَچسب = چسبیدن، با سرعت گرفتن، وِش چَسب و دیرِش چسب نیز گفته می شود
هَرا گیرا = آرایش و پیرایش، بزک
گاهی به جای این واژه از اصطلاح
" آرک و بارک" نیز استفاده می شد.
هردمبیل = کار درهم و نامنظم، گمان نگارنده این است که شخم زمین در قدیم به صورت دستی و با حضور چند نفر و با نظم خاصی انجام می شده و خلاف این رویه را هردمبیل می گفته اند.
@naein_nameh
#سخن_روز
.
اخرین پنجشنبه از سال و اخرین روزهای زمستان
.
«عبور گندم از زمستان»

ایستاده
"ابر و باد و ماه و خورشید و فلک" از کار،
زیر این برف شبانگاهی
بدتر از کژدم
می‌گزد سرمای دی‌ماهی.

کرده موجِ برکه در یخ‌-برف
دست‌وپای خویشتن را گم،
زیر صد فرسنگ برف، امّا
در عبور است از زمستان دانه ی گندم

دکتر شفیعی_کدکنی

با سپاس از جناب اقای زاهدی

@naein_nameh
4_6021563588013986526.mp4
11.6 MB
#حکایت
.

آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی ز سگان خوارتر است
من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد

@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
"یوزی کوجُن، سنگی کوجُن"
گردوی کجان ، سنگ کجان
گردوی کجان، فقط با سنگ کجان
یک معنی:
شغال بیشه مازندران را
ندرد جز سگ مازندرانی
اما گاهی نیز مقصود توزین گردو با سنگ و وزنه کجانی هاست.
.
"یه تیلنگی پا وِر ویزه"
با رقص و شادمانه می جهد
کنایه از ادم های شاد و شنگول
.
"یه رووَه مِئمون، صی رووَه دآگو"
یک روزه مهمان، صد روزه دعا گو
کنایه از مهمان ناخوانده و نوعی غذر خواهی
.
"یه سوجُن دِر خویُت کو، یه گُندوج وِ مردم"
یه سوزن به خودت بزن، یک جوالدوز به دیگران
منظور انصاف داشتن در نقد دیگران
( امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
#نایین_نامه
.
خاندان مرحوم دکتر مصطفی رحیمی حقوقدان و مترجم برجسته و پر کار ایران.
دکتر رحیمی فرزند میرزا احمد خان نایینی که از خاندان قدیمی امام جمعه یعنی امامی ها هستند. ایشان در محله سُکّان نایین زندگی می کردند. محله سکان منطقه کوچکی بین محله های کلوان و باب المسجد بود و حمام معروفی داشت، اما در عداد محلات هفتگانه نایین به شمار نمی آمد. ان مرحوم در جوانی به تهران امده و از طرف مشیرالدوله و برادرش میرزا حسین پیرنیا( موتمن الملک) به سرپرستی املاکشان در تبریز و زنجان گماشته شد. در زمان نگارش کتاب مرحوم امامی نایینی ( حدو هشتاد سال قبل) ایشان به نایین برگشته و ساکن سُکّان بود.
مرحوم استاد مصطفی رحیمی که تعداد ترجمه های او از نویسندگان بزرگ جهانی پر شمار است کتابی دارد تحت عنوان " احمد سکانی" که با تاسف به ان دسترسی نداشته ام. به نظر می رسد این کتاب در خصوص کودکی خود و شرح حال مرحوم میرزا احمد باشد.
@naein_nameh
#سالنامه
.
اولین پیام و آغاز فعالیت کانال زبان نایینی در فروردین ۱۳۹۸

سلامی چو بوی خوش اشنایی،
با صمیمانه ترین تبریک سال نو و عید باستانی نوروز شروع فعالیت کانال زبان نایینی را اعلام می کنم .
همراهان و دوستان گرامی این کانال برای همه اعضای خانواده است و با هدف اموزش و ترویج زبان مادری و فرهنگ محلی راه اندازی شده و فاقد مطالب سیاسی است. ارزومندم با اشتراک و همکاری جمعی همشهریان قدمی در جهت حفظ زبان مادری برداریم.
هر چند که از روی عزیزان خجلیم
غم نیست که پرورده این اب و گلیم
در روی زمین نیست چو نایین جایی
نایین دل عالم است و ما اهل دلیم

. ارتباط با ادمین از طریق ادرس:
@emamiarandi
امکان پذیر است.

لینک کانال زبان نایینی:
@naein_nameh
#سالنامه
.
گزارش پنج سال فعالیت کانال با اقرار به ضعفها و کمبودها و بی سوادی ادمین کانال، به همراه تشکر بسیار از همراهان صمیمی و دوستان فرهیخته و دانشمند که یاری نموده اند و تقدیم عرض تبریک نوروزی .
مطالب منتشره در سر فصل های مختلف که با #(....) مشخص شده در سال اول و دوم بیشتر از کتاب "نایین نامه" است که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده و در بیست و پنجمین دوسالانه کتاب اصفهان به عنوان اثر برتر انتخاب شد، می باشد.
#آموزش_گویش_نایینی ( ۴۹۷ مورد). #کلمه_ترکیبهای_نایینی ( ۴۳۸ مورد)
#تاریخچه_نایین ( ۳۹۷ مورد) . #مشاهیر_نایین ( ۲۵۸ ) مورد. #مثل_حکم_نایینی ( ۲۷۸ مورد). #سخن_روز ( ۲۵۳ مورد).
#آن_روزها ( ۱۵۷ مورد) .
#طنز_هفته ( ۱۳۶ مورد).
#جمعه_بازار ( ۳۰۷ مورد).
#نایین_نامه ( ۱۱۲ مورد).
#اخبار_نایین ( ۱۰۹ مورد).
#حکایت ( ۱۲۷ مورد). #آداب_رسوم_نایین قدیم ( ۱۱۲ مورد).
#دستور_زبان_نایینی ( ۱۲۰ مورد)
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین (۳۷ مورد)
#پنجاه_یادگار_از_نایین ( ۷۳ مورد)
#شعرای_نایین ( ۹۲ مورد)


@naein_nameh
#سالنامه
.
#آموزش_گویش_نایینی
.
#حکایت


روزی شـخص روستایی دربازار نایین،متوجـه گفتگـوی دو کاسـب بـازار شـد، که مربـوط به ببـری بـود کـه سـحرگاه در بـازار ناییـن دیـده شـد، وارد بحـث شـد، طـرف اول میگفـت: «ِسِـحلی یـک بَور یومیـه بـی تــو بــازار، اواج چــه جــوری، ســبیل رُو ســبیل علممــد یاســائول،رنـگ، رنگی عبـا حـاج ناصـر،گل باقیلی, کـَلّه   رُو کَلّـه ی یـدو َمَدسـن، تو راسـه بـازار و شـیدیرنا و شـو چاکنـا پیـش َوشـی» روسـتایی میگویـد: « َ تـوره بــی یــه» بــازاری نایینــی جــواب میدهــد: «کوهــی خــر چــه ُزونــه بَورچیـو» «ایگـر تـوره بـی َدم ُدکـن قصابـا َوه َ پاچـش ورنـاگیرفت او شـو»
ترجمه و توضیح:
بازاریان ازحیوانی که بنظرشان ببر بوده و سحرگاهان در بازار بوده سخن می گفتند که حیوان از نظر سبیل به مانند سبیل علی محمد یاسائول (میرزا علی محمد نجف )که سبیل بزرگی داشته و رنگ ان مثل عبای حاج ناصر (بازاری معروف و شیک پوشی که عبای رنگی داشته) و از نظر بزرگی سر تشبیه به سر (یدو مَدسن)یدالله محمد حسن که شتابان از بازار می گذشته است.
روستایی می گوید شغال بوده و ادامه بحث..
@naein_nameh
#سالنامه
#سخن_روز
.
صد فصل بهار آید و
بیرون ننهم گام !
ترسم که بیایی تو و
در خانه نباشم...

#وحشی_بافقی
@naein_nameh
#سالنامه
.
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
از بیست و پنجم اسفند، دیگر زمستان رفته و بهار سر زده بود. پنج روز آخر اسفند را «پنجه» می‌گفتیم که از قدیم‌ترین زمان از روزهای پرمعنای سال بود، زیرا می‌بایست مقدمات آمدن نوروز را فراهم کند. این نوروز به‌هرحال و در هر خانه، ولو با مقداری گرفتاری، عادت شده بود و جزو حکم بود که امید تازه برانگیزد.
در کنار خانه‌تکانی، سایر نظافت‌های گاه‌به‌گاهی نیز که در طی سال نشده بود، می‌شد: چراغ‌ها و لامپاها، سماور و شیشه‌های پنجره و ظرف‌های مس را می‌دادند سفید کنند. همه‌ی گوشه‌های دوردست منزل رُفته می‌شد. رخت‌های بهاری را می‌شستند و روی بند می‌انداختند و آن‌گاه تهیه‌ی خوراکی‌های خاصّ نوروز بود.
شیرینی که به‌آن «حلوا» می‌گفتند، البته از شهر آورده می‌شد، ولی این شیرینی پادزهری داشت که می‌بایست آن را در همان خانه تهیه کرد و آن عبارت بود از آن‌چه که در مجموع «آب‌کرده» می‌گفتند؛ یعنی میوه‌های خشک ترش و شیرین، چون آلو، قیسی، آلبالو، برگه‌ی شفتالو و زردآلو که در آب خیس می‌شد. از این «آب‌کرده» رسم بود که یک لیوان به‌ هر مهمانی که وارد خانه می‌شد خورانده شود، زیرا فرض بر این بود که اشخاص با خوردن شیرینی و تنقلات گرمی‌شان می‌کند و نوشابه‌ی خشک، آن گرمی را دفع خواهد نمود. بنابراین تغارهایی توی خانه بود مخصوص این کار و کمچه‌ای روی آن که در آن می‌زدند و توی نیم‌کاسه یا لیوان برای تازه‌وارد می‌آوردند..

یک یا دو روز پیش از رسیدن عید، چاروادارهای زغال‌کِش -که از شهر می‌رسیدند- بارشان شیرینی و سورسات عید بود. عطارها می‌دادند خرما و کشمش و نخودچی و انجیر و حلواهای ارزان‌قیمتی که از شیره‌ی انگور و مغز گردو درست می‌شد بیاورند که به‌مصرف عید فقیرترها می‌رسید، زیرا آن‌ها دسترسی به‌ خرید حلوای اصلی نداشتند؛ بنابراین این کاروان پیش از شب عید، کاروان مخصوصی بود. علاوه بر آن، مقدار اضافه‌تری قند و چای و ادویه و پارچه با خود می‌آوردند: شیرین‌کننده‌ی کام و نونوارکننده‌ی کسانی بود که در دِه دستشان به‌دهن‌شان می‌رسید. شیرینی در زندگی مردمِ آن زمان اهمیّت بسیار داشت؛ زیرا خیلی کم‌تر از آن‌چه بدن احتیاج داشت، به‌آن می‌رسید. به‌ چربی (به‌علت وجود گوسفند) کم‌ و بیش دسترسی بود ولی شیرینی جزو نوادر به‌شمار می‌رفت. از این رو، وجود آن با عید و عیش و عروسی و سور وابسته بود.

پنج روز «پنجه» در خانه‌ی ما کارهای عید تهیّه می‌شد. نخستین نشانه‌ی عید با رسیدن نخستین شیر آغوز (ماک) که از صحرا می‌آوردند، آغاز می‌گشت. این شیر را کمی می‌جوشاندند که سفت می‌شد مانند ماست و آن را در اصطلاح محلّی «فله» می‌خواندند. طعمی نه ترش، بلکه روغنی داشت و بسیار خوشمزه و مقوّی بود. همان هفته‌ی اول زایمان، شیر بز را می‌شد به‌این صورت درآورد، بعد از آن دیگر به‌مصرف ماست می‌رسید.
از شیر نخستین گوسفندانی که زاییده بودند «فله» برای ارباب‌ها فرستاده می‌شد؛ زیرا یمن داشت که روز نوروز «سفیدی» بر سر سفره باشد. ما خودمان گوسفند صحرایی نداشتیم، اما از گله‌ی خویشاوندان برای ما نیز آورده می‌شد.
رسم بر این بود که تشریفات عید به‌بهترین نحو ممکن انجام گیرد. نوعی ماهیّت مذهبی پیدا کرده بود، یعنی رعایتش به‌همان اندازه‌ی مناسک مذهبی واجب شمرده می‌شد. آدابی که در کبوده به‌کار می‌رفت، نسبت به‌ آن‌چه من بعد در تهران دیدم، گمان می‌کنم که ریشه‌ی قدیمی‌تر و دست‌نخورده‌تر داشت؛ مثلاً ما هفت‌سین نمی‌شناختیم.
روز عید، چنان‌که در سراسر ایران رسم است، شرط اول نظافت بود. همه می‌بایست به‌حمّام رفته و نوترین لباس خود را در بر کرده باشند. زن‌ها با زینت‌هایی بر خود.
پدرم که همیشه نظیف و منظّم بود، لباس پاکیزه‌ی خود را به‌تن می‌کرد. در زمان من دیگر کت و شلوار بود. مادرم سراپا در لباس نو می‌رفت، نو نه بدان معنا که همان سال دوخته شده باشد، منظور آن‌ست که از لای بقچه بیرون آمده و خیلی کم به‌تن شده بود. بوی گل سرخ و بیدمشک که لای آن‌ها خوابانده شده بود، می‌داد. همه دم به‌روشنی می‌زد، با چارقد سفید وال، چادر نماز سفید که خال‌ها یا گل‌های خیلی ریز داشت. تنها شلوار استثناء بود. من و خواهرم نیز نوترین لباسی که داشتیم می‌پوشیدیم. چه انتظار خوشی بود!

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
با ارزوی علو درجات برای استاد بزرگوار مرحوم دکتر ندوشن
@naein_nameh