زبان نایینی
1.08K subscribers
4.18K photos
1.55K videos
210 files
381 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#دعا_ها
☑️ دعای ماه رجب
بسم الله الرحمن الرحیم

یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْرٍ
ای که برای هر خیری به او امید دارم

وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ کُلِّ شَرٍّ
و از خشمش در هر شری ایمنی جویم

یا مَنْ یُعْطِی الْکَثیرَ بِالْقَلیلِ
ای که می دهد (عطای) بسیار در برابر (طاعت) اندک

یا مَنْ یُعْطی مَنْ سَئَلَهُ
ای که عطا کنی به هرکه از تو خواهد

یا مَنْ یُعْطی مَنْ لَمْ یَسْئَلْهُ
ای که عطا کنی به کسی که از تو نخواهد

وَمَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ
و نه تو را بشناسد

تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَهً
از روی نعمت بخشی و مهرورزی

اَعْطِنی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ
عطا کن به من به خاطر درخواستی که از تو کردم

جَمیعَ خَیْرِ الدُّنْیا وَجَمیعَ خَیْرِ الاْخِرَهِ
همه خوبی دنیا و همه خوبی و خیر آخرت را

وَاصْرِفْ عَنّی بِمَسْئَلَتی اِیّاکَ
و بگردان از من به خاطر همان درخواستی که از تو کردم

جَمیعَ شَرِّ الدُّنْیا وَشَرِّ الاْخِرَهِ
همه شر دنیا و شر آخرت را

فَاِنَّهُ غَیْرُ مَنْقُوصٍ ما اَعْطَیْتَ
زیرا آنچه تو دهی چیزی کم ندارد (یا کم نیاید) و

وَزِدْنی مِنْ فَضْلِکَ یا کَریمُ
بیفزا بر من از فضلت ای بزرگوار

یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ
ای صاحب جلالت و بزرگواری

یا ذَاالنَّعْماءِ وَالْجُودِ
ای صاحب نعمت و جود

یا ذَاالْمَنِّ وَالطَّوْلِ حَرِّمْ شَیْبَتی عَلَی النّارِ
ای صاحب بخشش و عطا حرام کن محاسنم را بر آتش دوزخ.

🎙دعاخوانی امام موسی صدر
🌀التماس دعا از همراهان عزیز
#یک_حرف_از_هزاران
◀️ گزیده های ایران و جهان ▶️
@yekhezaran
Forwarded from اکبر اخوندیi
VID-20230125-WA0017.mp4
13 MB
بدون شرح..قصه اختلاف نوع نگاه...یاد بگیریم اوای وحش را باصدای سلامت شان بشنویم و در موقع بیماری کمک کنیم و در سلامت در زیستگاه مورد علاقه رهایشان کنیم .اکبر اخوندی
مستانه مستانه.mp3
@bergooshad
صبح آدینه / شنیدن موسیقی محلی نایینی هم ....ارمغان شادی خواهد بود/🎵🌹🌹🌹🎶🎤https://t.me/kodonosefabad
#جمعه_بازار
.

#شراب_حقيقت

.
در گفتگوی خویشم و در جستجوی خویش
هیچ آرزوم نیست به جز آرزوی خویش
در غربتم، سپرده به بیگانگان وطن
هنگام رجعت است زغربت به کوی خویش

عمریست بر کناره دریا نشسته‌ام
تا آب رفته باز رسانم به جوی خویش

آیینه وار روی به بیگانه تا به کی؟
آیینه‌ای به دست کنم روبروی خویش

ما را به غمگساری خصمان امید نیست
“لا تقنطو”ی خویشم و “لا تحزنو”ی خویش

با شیخ شهر گوی که ظالم به چه فتاد
تا سنگ تجربت نزند بر سبوی خویش

نا شسته روی و پشت به محراب و بی‌حضور
خیز ای فقیهِ مدرسه نو کن وضوی خویش

اکنون که آبروی شریعت بریختی
برگرد سوی خانه پی آبروی خویش

ما نیز جامه های کرامت رفو کنیم
تا جامه عاریت نکنیم از عدوی خویش

شرط است کز سراب شریعت چو بگذرم
تر سازم از شراب حقیقت گلوی خویش

#عبدالكريم_سروش

@schoolofrumi
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
جمعه با شعر و موسیقی
به یاد شهریار بزرگ
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
گیل =زایده ای زیر گردن گوسفند
گیل نائوُ = گوسفندی که دارای گیل بزرگتری باشد
گیل گیلو، گیل گیلی = قلقلک دادن بچه از طریق زیر گلو
گیلَه = گله و شکایت ، همچنان شیار بین دو تپه یا شیاری که در چوب درست می کنند تا بتوان انرا آویخت
گیلیم جُلی = گلیمی که از تکه های کهنه لباس درست می کنند
گینی = گونی
گونَه = گَون
@naein_nameh
صنایع دستی/تهیه مشک (خیگ )از پوست گوسفندان 🐐برای نگهداری ماست/این حرفه درحال زوال می باشد//https://t.me/kodonosefabad
#تاریخچه_نایین
.
مرحله دوم حمله کاشیها به انارک،
انارک آماده، برج و بارو مرمت شده و همیاری و همکاری مردم غرورآفرین بود.

نایب علی مثلی شیری غُرّون
خُی باریت و گولّه یی فیراوون
ازبرج وِ لو حصار اِوّسو
تا چن نفرش و تیر بَسو
حاج ملا حسین تا شیشاکه
قند و اُو و نوش دَسُ و پاکه
مَمَدی باقر و حسینی عامو
دریا شنی اِنا تیرین تیرین نو
تا مصرفی پیر و پار گِرته
تا کاشی بُنَشنی بار گِرته
ترجمه: نایب علی مثل شیر غرّان
تفنگ به دوش از این سو به آن سو میدوید
او چند نفر را به گلوله بست،
حاج ملاحسین تا می توانست
قند و اب و نان تهیه می کرد
محمدباقر و حسین عمو
آذوقه ی لازم را تدارک میدیدند
تا مورد استفاده پیرها قرار گیرد
تا کاشی اثاثیه شان بار شود

غارت و چپاول ساکنان انارک و قراء و قصبات منطقه کویر و اطراف نایین هرگز از تاریخ محو نخواهد شد و خاطره تلخ آن  فراموش نمیشود.
کربلایی بصیره خوری زن بی سواد ولی با ذوق آن روزگار را چنین نجوا میکند:
 
دلم تنگ است از جور زمُونه
خوارکم شلغم است و پنبه دونه
خداوندا به فریاد دلم رس
که دیگر نسلی از کاشی نمونه
مرحوم حاج فرمان از اهالی خور و بیابانک که به صورت گروگان تا کاشان برده شده بود نقل میکند که همواره خان کاشی را  چاقو به دست دیده که با آن گوش متمردین را میبریده است یا پاشنه پای کسانی که با او ناسازگاری داشتند میبریده و زمینگیر میکرده است. او خود را ملقب به سالار اسلام و برای پسراش با فرمان من درآوردی. ماشاءالله خان،( سردار جنگ)- علی خان، (شجاع لشکر)- امیرخان، (میرپنج) اکبرشاه، (سرتیپ) نام نهاده و حتی سکه ضرب 
نموده که این بیت روی سکه نقش بسته بود: 
زد به تأیید حق سبحانی
سکّه، نایب حسین کاشانی
و این روایت نیز گفته شده :
سکّه بر زر زند به آسانی
شاه سلطان حسین کاشانی
(برداشت از کتاب انارک استاد ابراهیمی انارکی)
نایین نامه
@naein_nameh
#سخن_روز
.
سلام
بر لحاف فلک افتاده شکاف
پنبه می بارد از این کهنه رباط
پنبه استعاره از برف است
شعر احتمالا از منوچهری  دامغانی است
این هم شعر برف🤣🤣🤣
(تصویر از جناب آخوندی برای حمایت از وحوش در برف)
با سپاس از استاد مرزوق
@naein_nameh
" دوستی گلدانی است
که نشسته است در ایوان سفر
و دمیده است در او تازه گلی
چار فصلش همه سبز، کاشتی شاخه ی او
عطری از عاطفه در او جاری
تارش از ململ عشق
پودش از مخمل ابر
سینه اش برکه ی باران بلور
دامنش از شبنم پرگوهر
بر لب هر برگش
نقشی از خنده ی شیرین بهار
از طراوت سرشار
بشکند روزی اگر ساقه ای از این گل سرخ
دل ما میشکند، دوستی میمیرد
آشتی میرود از خانه ی ما
میشود پای خزان باز به کاشانه ی ما "

( مشفق کاشانی )
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
.
عاقبت حسین کاشی و ماشالله خان

وثوق الدوله به سردار یاغی مینویسد، من به قول خود وفادارم. بیدرنگ بیایید تهران، شما باید اسب و تفنگ و سوار و همه ذخیره جنگی خود را تسلیم ژاندارمی کنید. و خود تنها به خانه رئیس دولت وارد 
شوید و از گذشته ها پوزش بطلبید. ماشاءالله خان باطناً موافق نبوده و اشاره به تضمین جانی خود از سوی قنسول انگلیس می کند که در اصفهان نوشته ای و نامه ای گرفته است. همچنین وزیر مختار انگلیس به او اطمینان داده است به شرط آنکه بعد از  رسیدن نامه وزیر مختار تا شش روز در تهران باشد.اما او با دویست تفنگچی عازم تهران میشود و مردان مسلح خود را در حضرت عبدالعظیم گذاشته خود به تهران میرود. وثوق الدوله به او تکلیف میکند که سوارانش و اسلحه خود را تحویل داده متفرق شوند ولی او نمیپذیرد و در نتیجه ماشالله خان را صدر اعظم توقیف و زندانی میکند و بعد از چند روز سردار یاغی به 
سر دار مجازات میرود.ژاندارمری تفنگچیهای او را پس از درگیری مختصر خلع سلاح میکنند، پدرش (حسین کاشی) نیز در  اطراف کاشان دستگیر و او را نیز اعدام میکنند. 
(حیات یحیی، جلد 4 ، صفحه 111-113)

نایین نامه
@naein_nameh
#آموزش_گویش_نایینی
.
ترجمه شعر جناب اقا سید محمود مرتضوی با گویش نایینی در باره گذشته ها
گذشت
نایینی ها اون روز ها و رسم قدیمی ها گذشت
اون خوبی و پاکیزگی کارها، آون سادگی ها گذشت
ان روزها خلق زمانه به راستی بی آلایش بودند
دیگر اون خوبی ها و زیبایی های بی ریا گذشت
حالا مردم ده هزار خط و هزار تا خال دارند
دیگر یکرنگی کجاست، اون زمانها گذشت
یادت می آید که با سبو آب از اب انبار می آوردیم
دیگر آن سبوی آب ، و سختی پله ها گذشت
سبو پر کردن با شیرهای اب انبار هم نوبتی بود
جنگ نوبت برای پر کردن کوزه ها گذشت
علی ابوالقاسم سبوی مرا شکست، من هم
سبوی او را شکستم ، دیگر اون بچگی ها گذشت
بازی مان پل و چفته تو کوچه ها و میدان ها بود
بازی قایم باشک و پل و چفته دیگر گذشت
روزی پنج ساعت همه درس می خواندیم آن روزها
دیگر اون صبح و عصر مدرسه رفتن ها گذشت
لباس و ظرف را مامان ها در پایین کِه( پایاب) می شستند
شستن لباس و ظرف در ته پایاب نیز گذشت
آن روزها وسیله سواری مان شتر و قاطر بود و الاغ
دیگر خر تازاندن و قاطر سواری گذشت
خلاصه صداقتها، انروزها بهتر از اکنون بود
دیگر ان اعتقادها و قول و قرارها گذشت
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
موش تو هولُک ناشو، نیمرزین وِ دُمبُش بِنده
موش به سوراخ نمیتواند برود ، جارو به دُمَش می بندد.
ادعای انجام کارهای بزرگ از ادم ناتوان
.
موش وِ تیله کَفت
موش به تله افتاد
اخر الامر خطا کار به دام می افتد
.
مُل و رُن ری هِمو
گردن و ران روی هم است
خداوند مرحوم جامع را رحمت کند ، گاهی به مزاح و تمسخر این ضرب المثل را به کار می بردند. شاید مَثل از پستی و بلندی روزگار باشد.
.
مَلِک اُو یاره نیو
ملک اب آور نیست
کنایه از نبودن خیر و نیکی در کار برخی افراد
.
مَلو پیش گو ایبَه، پِه ناتاره
گربه پیه را که برد ، برنمی گرداند
کنایه از سپردن مال به نا اهل و ناکس
@naein_nameh
4_5965388486683922181.MP4
1.3 MB
#طنز_هفته
.
طنز: مولد سازی اموال دولت به روایت تصویر

@Sahamnewsorg
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
لُپو = لُپ گُنده، لفظی تحقیری
لَپّوُ = له شده، اب لمبو
لَته = تکه ای از زمین زراعی شامل چندکُرت
لَتره ، لَتیره = ادم لات و ولگرد، هرزه
لُتین= رُتیل، گزنده
لَخت = سنگ بزرگ و صاف
لَرد = میدان باز، زمینی پهناور
@naein_nameh
#معرفی_کتاب
.
کتاب خواندنی هُشوا ۲ تالیف جناب آقای عسگری به نوعی ادامه 《هُشوا ۱》 است . چند قصه به گویش محلی و ترجمه انها و این تفاوت که به چندین شعر با زبان مادری آراسته است. بخصوص ترجیح بند《 یومیم تا سِری جو 》 که از جمله بهترین یادگار های گذشته در بازی های دسته جمعی بوده است.همچنین پنجاه ضرب المثل نایینی که هر کدام حکایت و روایتی دارد.
این کتاب ارزشمند توسط انتشارات مگستان و در تعداد پانصد نسخه در سال ۱۴۰۱ به چاپ رسیده است.
باعث مسرت و خوشحالی بسیار است که زبان مادری مورد توجه بیشتر قرار گرفته و از این اقدام سودمند جناب آقای عسگری تقدیر و تشکر می شود.
@naein_nameh
#تاریخچه_نایین
#مشاهیر_نایین
.
میرزا علی محمد نجف
معروف به یاسائول

مردی با سبیلهای قطور که برای بیان طول و عرض و عظمت سبیل میرزا علی محمد نجف معروف به علی محمد یا سائول باید
به گفته مرحوم حاج مشیرالملک نایینی وزیر حکومت بزرگ اصفهان ( ظل السلطان) که خود دارای سبیلی مردانه بود، تمسّک جست، زیرا در مواقع عادی او را سبیل صدا
میکرد و در زمان عصبانیت او را سگ سبیل خطاب میکرده است.
ابتدا لطیفه ای در این خصوص: روزی شخصی روستایی در بازار نایین عبور میکرد و توبره بر پشت، تماشاکنان متوجه گفتگوی دو کاسب بازار شد، چون سخن آنها مربوط به ببری بود که سحرگاه در بازار نایین دیده شده بود، کنجکاو شده وارد بحث شد، طرف اول میگفت »سِحلی یک بَور یومیه بی تو راسه بازار، اواج چه جوری، سبیل رو سبیل علیممد یاسائول، رِنگ، گل باقیلی، رنگی عبا حاج ناصر، کله، کله ی یدو مَدَسن، تو راسه بازار و شیدیرنا و شو چاکنا پیش وَشی« روستایی میگوید: (تورَه بی یه)
بازاری نایینی جواب میدهد»کوهی خر چه زونَه بَور چیو« ایگر توره بی دَم دُکن قصابا وَه پاچَش ورنا گیرفت او شو.

میرزا علی محمد نجف اهل انارک و دارای هیکلی تنومند و رشید بود با سبیلهای قطور و عظیم که تا روی گوشش میرسید.
وی فردی بسیار متعصب و تندخو بود و با اینکه اغلب سری به خُم میزد و چندان در قید و بند طاعت و عبادت نبود اما در ماه محرم و صفر به کلی تغیر میکرد و پایه اصلی مراسم عزای حسینی بود. شبی از شبهای محرم خانمی به میرزا نجف از دست کجروی و بی اخلاقی نایب (درجه ای نظامی) که با چند ژاندارم مأمور حفظ نظم انارک بود شکایت کرد. میرزا در روز تاسوعا در
حالیکه مردم در شور و حال عزاداری بودند، نایب را کتک مفصلی زد تا حدی که وی را برای معالجه به نایین بردند. سرهنگ اسماعیل خان از طرف حاج مشیرالملک که وزیر اصفهان بود برای دستگیری میرزا به انارک آمد.
بخشی از حکایت جذاب برخورد حاج مشیر با میرزا را که آقای افضل در کتاب چوپانان به طور مفصل آورده در نایین نامه منتشر کرده ام. میرزا در دستگاه حاج مشیرالملک به کار گمارده میشود و مأموریتهایی به وی محول میکند و به همین منوال
میرزا علی محمد نجف را با چند تفنگچی برای سرکشی روستای عباس آباد و حفظ امنیت منطقه
به چوپانان میفرستد و این
باعث میشود مردم به او لقب یاسائول بدهند. مرحوم حاج مشیر همواره به زبان مادری با وی صحبت میکرده و غالباً او را
بدون ذکر نام سبیل صدا میزده است.
@naein_nameh
Forwarded from واج (75714 Hassnbalani)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سده گویند که صد روز است به نوروز
چه زیبا جشنی باشد بس دل افروز

دهم بهمن مصادف است با جشن سده، آیین هزاران ساله ایرانیان. در ایران باستان از آغاز آبان تا پایان اسفند را دوره سرما می خواندند که صد روز پس از آغاز این دوره و پنجاه روز مانده به نوروز «سده» و جشن آتش بود 🔥

@vaj_naein
#مثل_حکم_نایینی
.
"هم از تیره خورَه ،هم از آخور"
هم از توبره می خورد هم از آخور
کنایه از رندی و زرنگی منفی و خود خواهی
در همین باب داریم:
"آخور گیر"
بارها دیده ام بعضی چارپایان بر سر آخور دیگر همنوعان را با شاخ می رانند و مانع از چرای ان ها می شوند. با همان مضمون قبلی.
در همین موضوع
"خِر پیر تیرَه مَک ناکیره"
خر پیر توبره اش را گم نمی کند
کنایه از کاربرد تجربه و ارزش آن.
@naein_nameh