#اخبار_نایین

درگذشت معلم دلسوز مرحوم صالح نیا را به عموم بازماندگان به ویژه آقای مهندس عبدالرحیم صالح نیا تسلیت می گوییم و غفران الهی برای ان مرحوم طالبیم.
@naein_nameh

#فرهنگیان_نایین

متن نوشته یکی از دانش آموزان مرحوم صالح نیا در پی دریافت خبر رحلت ایشان تقدیم می شود.
.
خبر درگذشت معلم والامقام و فرهنگی فرزانه زنده یاد صمد صالح نیا ، درست بیست و پنج سال پس از آشنایی و درس آموزی از دانش و منش ایشان ، و البته پس از 23 سال بی خبری از آن عبد صالح خدا با غم و افسوس همراه بود. آموزگار دبستانی با پنج پایه و 8 دانش آموز . جدی و دلسوز در بیان آموزش و تفهیم مطالب و سختگیر در بازخورد گیری. برخلاف سنت مالوف آن سال ها مقید به پوشیدن کت و شلوار در تمام ایام سال و آراستگی ظاهر بود. صبح ها سه کیلومتر پیاده روی تا رسیدن به مدرسه در سرمای خشک و طاقت فرسای آذر تا اسفند و عصرگاه بازگشت از همان مسیر. امضایی پیچیده که مدت ها همه به تقلید آن تلاش می نمودند و هنوز در ذهن ترسیم می کنم. و بیشمار خاطره از آن معلم نیکو خصال و بسیار افسوس از عمر بر باد رفته ام.
رحمت و بخشش حضرت پروردگار را برای آن مرحوم در آستانه ایام ولادت خجسته پیامبر مهربانی حضرت خاتم الانبیا (ص) به دعا و ذکر فاتحه مسئلت می نمایم.
@naein_nameh

#ویژه_نامه_دکتر_فاطمی(۱)
به مناسبت سالگرد شهادت قهرمان ملی که در کشور و در زادگاهش به فراموشی سپرده شده است.
@naein_nameh

#ویژه_نامه_دکتر_فاطمی(۲)
شهادت
صبحی است نیمه روشن و مردی پریده رنگ
بیمار و زار و خسته، ولی با ثبات کوه
گفـــتند عفــو خویــش ز درگــاه شه بخواه
تــا وارهی ز کشـــته شدن در پـــناه او
گفتا که هرگز این نکنم به که جان خویش
بهــــر وطــن سپارم و میرم به راه او
رخصــت نمی دهــد که ببنـــدند چشـم او
فریاد می کشد شه جلاد مرده باد
آن کس که نام نیک مصدق کند تباه نامش ز کارنامه هستی سترده باد
(مرحوم ادیب برومند)
در ساعت چهار و هفت دقیقه صبح روز چهارشنبه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ عده ای از افسران شاه که در پیشاپیش آنها سرتیپ آزموده و سر تیپ تیمور بختیار قرار داشتند به همراه قاضی عسگر به زندان دکتر فاطمی رفتند. آزموده به دکتر گفت
اعلیحضرت با تقاضای فرجام شما موافقت نفرمودند، وصیتی دارید بفرمایید؟
شما که مکرر می گفتید من از مرگ ابایی ندارم و مرگ حق است ...
دکتر فاطمی اجازه نداد جمله او تمام شود و گفت آری آقای آزموده مرگ حق است و من از مرگ ترسی ندارم، آن هم چنین
مرگ پر افتخاری، من میمیرم که نسل جوان ایران از این مرگ درس عبرت گرفته و با خون خود از وطنش دفاع کرده و
نگذارد جاسوسان اجنبی بر این کشور حکومت نماید.
من درهای سفارت انگلیس را بستم غافل از اینکه تا دربار هست انگلستان سفارت لازم ندارد.
سپس او را به محوطه زندان آوردند، در حالیکه او به شدت بیمار بود و با کمک دو سرباز راه می پیمود و در حالیکه به او اجازه
ملاقات با خانواده خود را ندادند . همچنین وداع او با دکتر مصدق را مانع شدند.
او پس از امضای وصیت نامه اش که دکتر مصدق را وصی خود کرده بود ، به قاضی عسگر گفت: سعادت من در این است که
مانند جد بزرگوارم که فرموده : (الموت اولی من رکوب العار) من هم در راه حق و حقیقت و به دست بختیار، عمر سعد و
آزموده ، شمر و به امر شاه یزید زمان شهید می شوم.
@naein_nameh

#ویژه_نامه_دکتر_فاطمی(۳)

سخنان #دکتر_حسین_فاطمی
در خصوص
نقش مطبوعات در
ملی شدن صنعت #نفت ایران
📚@HadiRastegaar

صدایی که شاید،
برای اولین بار می شنویم...
19 آبان،
سالروز شهادت دکتر حسین فاطمی نائینی، گرامی باد 🍂
@naein_nameh

#سخن_روز

به طهارت گذران منزل پیری و مکن
خلعت شیب چو تشریف شباب آلوده
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی
که صفایی ندهد آب تراب آلوده

( حافظ ، غزل/ ۴۲۲ )
@naein_nameh

#مثل_حکم_نایینی
.
اُسّی(اُسمی) دِلُت و تخت نیگیشت
حالا دلت به تخت نشست
کنایه و طعنه ای که راحت شدن خیال بعد از عملی ناصواب است.
.
اصفانُشی گُ یه رووَه نساتَه
اصفهان را که یک روزه نساخته اند.
درمورد افراد عجول و توصیه به صبر
.
اُفتو زردی ، تنبل جَختی
آفتاب در حال غروب و تعجیل تنبل
کنایه از تکاپوی دیر هنگام
(امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh

زبان سرخ
شعر :#حمید_مصدق
گوینده:#زهرا_شفیعی
@naein_nameh

#ویژه_نامه_دکتر_فاطمی(۴)

دکتر فاطمی در مرداد سال 1324 برای ادامه تحصیل در رشته حقوق سیاسی به فرانسه رفت او علاوه بر رشته اصلی خود در
مدرسه (هوت اتود انتزناسیونال) به تحصیل در رشته روزنامه نگاری پرداخت و می توان گفت او اولین ایرانی است که دانش
آموخته این رشته بود. او با سختی و فقر در زمستان های سرد پاریس اغلب وقت خود را در کتابخانه مرکزی دانشکده حقوق
پاریس می گذراند و برای روزنامه های مستقل تهران مقاله می نوشت و به تهران می فرستاد. مطبوعات تهران نیز از طریق
دوستانش برای وی ارسال می شد. چیزی که بیش از همه او را متحیر می کرد مقالات تند و کوبنده محمود مسعود مدیر
روزنامه مرد امروز بود و شاید بتوان گفت او را الگوی خود قرار داد.
@naein_nameh

#ویژه_نامه_دکتر_فاطمی(۵)

معاونت سیاسی و پارلمانی نخست وزیر
دکتر مصدق پس از دریافت حکم نخست وزیری در سال۱۳۳۰ دکتر فاطمی را به عنوان معاون سیاسی و پارلمانی خود
انتخاب کرد. به قول نایینی ها کار دکتر فاطمی درآمد او هم به کارهای روزنامه باختر امروز رسیدگی می کرد و هم کار بسیار
دشوار و پرمشغله نخست وزیری را انجام می داد. نبرد با استعمار انگلستان روز به روز دشوارتر می شد. مصدق در دوران زمام
داری خود به لحاظ ضعف جسمانی و شاید بی میلی نمی توانست هر هفته خبرهای جاری و تصمیمات دولت را به اطلاع شاه
برساند به همین دلیل مرحوم دکتر فاطمی به عنوان معاون نخست وزیر گزارش ها را به سمع شاه می رسانید.
در یکی از ملاقات‌ها شاه از دکتر فاطمی گله می کند که چرا تا به این حدّ نسبت به پدرم که جز خدمت به ایران کاری نکرد و
سرانجام هم آواره در غربت فوت کرد در روزنامه خود به بدی یاد می کنید. دکتر در جواب شاه می گوید پدر شما بیست سال
دیکتاتوری کرد. ظلم او و اطرافیانش بسیار وحشتناک بوده است. امکان ندارد بتوان فرض کرد و با هوشیاری خاصی که داشت
از این ماجراها آگاه نبوده و از سوی دیگر او از همان سالهای اول حکومت به جمع آوری مال پرداخت و اموال و مستقلات مردم را به نام خود کرد. بنابراین بهتر است شما خرج خود را پدر جدا سازید، شما در سوئیس درس خوانده اید و با دمکراسی آشنا
هستید. اما این اندرز در شاه اثری نبخشید بلکه کینه وی را در دل گرفت و شد آنچه شد. رهبر جبهه ملی دکتر مصدق در ایام
نخست وزیری دیناری از حقوق نخست وزیری استفاده نکرد (او دارای وضع مالی خوب خانوادگی بود) حتی مخارج سفر خود و
فرزندش به امریکا و لاهه را به جهت دفاع از حقوق ایران از جیب خود پرداخت و به تبع او دکتر فاطمی نیز در تمام دوران مسؤلیت حقوقی دریافت نکرد و با درآمد کم روزنامه باختر امروز گذران می نمود.
@naein_nameh

#هنر_معماری

خانه‌ی تاریخی مشیرالملک انصاری (وزیر حکومت مقتدر اصفهان ،ظل سلطان) که در زمان خود، از اعیانی‌ترین خانه‌های اصفهان بوده است.


@naeib_nameh

#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
اَج ، اَژ= شاخه ، بخشی از اب تقسیم شده قنات ،دو رشته قنات با دو مادر چاه متفاوت که پس از مقداری راه به یک رشته تبدیل می شوند.
اِختولات=»با یکدیگر صحبت کردن
اَخییَه=میخ آخور،
اُرچِن ، هُرچن=راه پله پشت بام
اَرچُن= شانه ای دسته دار برای جابجایی کاه و محصولات کشاورزی در خرمن
تمثیل:
اَرچُن وِر وا مونه
تغییر جهت با مسیر باد
(حزب باد)
@naein_nameh

#پنجاه_یادگار_در_نایین
.
مسجد باباعبدالله
اولین مسجد شیعیان که در سال 711 هجری قمری به امر غازان خان ایلخان مغول جهت ادای نماز مرحوم میرجلال الدین احمد خطیب جمعه نایین ساخته شد.
لوحه ای بر سر در مسجد تا اواخر وجود داشت که انجام مسجد را توسط شمس الدین عبدالله
در قرّه سبعه مأه ثبت نموده است. به احتمال بسیار به روایت مرحوم بلاغی همان امیرشمس الدین وزیر بانفوذ الجایتو است.
این مسجد که در محله سرای نو نایین قرار دارد و طی شماره ۲۰۴ جزو آثار ملی به ثبت رسیده است. در شبستان آن عده ای
از امرای مغول مدفونند. این مسجد از امامت بسیاری رجال الهی و فقهای شیعی برخوردار بوده است. مرحوم حاج ملاحسن
مرتاض با آن همه فضل و دانش و عرفان و تألیف بیش از صد کتاب نظم و نثر در فلسفه و الهیات، مرحوم بلاغی در تاریخ نایین از نخلی به نام سوتی خان که در زبان محلی سیتی خان گفته می شد ذکری به میان آورده که به علت حجم زیاد امکان عبور از درب مسجد وجود نداشته و در محرم از طریق پشت بام به کوچه انتقال داده می شد.
@naein_nameh

#سخن_روز

.
بر دشت و دَمن یک غم لبریز آمد.

از پنجره بویِ سرد ِ پائیز آمد.

از اشکِ درختان و زبان طوفان.

فریاد و فغان زِ دشتِ جالیز آمد.

شعر از :
شاعر توانا جناب اقای خرّم
@naein_nameh

#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
رسم شاهداری در نایین قدیم
.
میرنوروزی یا رسم شاهداری در نایین همچون اغلب شهرهای ایران مرسوم بوده، در ایام نوروز جوانان شاهی موقتی از بین خود انتخاب نموده و در مدت تعطیلات
نوروزی رسم شاهداری را بجا می آوردند . (سعدی علیه الرحمه: سخن در پرده می گویم چو گل از غنچه بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی)
اما شاه نوروزی نایین که تخت و بارگاهی در محله پنجاهه داشته و قراول و یساول و خدم و حشم داشته، بنا به به گفته مرحوم حسین امامی تا سیزده نوروز این حکومت ادامه داشته است.

شنیدم این سخن از راستگویی
حبیبی،نکته سنجی،نیکخویی
که مردم را به رسم و راه دیرین
شه نوروز خواندندش به نایین
که در نوروز باشد حاکم شهر
بگیرند از عدالت مردمان بهر
شکایت برد شخصی نزد آن شاه
که ای نوروز شاه معدلت خواه
سراسر سال کس را دادرس نیست
به مظلومان کسی فریادرس نیست
چو اینک حکمتت اورد برگاه
عدالت ورز ورنه بگذرد گاه
به رسم پادشاهان آن جوانمرد
نظر فرمود و گفتش چیست درد؟
بگفتا کِشتکاری بی پناهم
که برده خان همه انبار کاهم
چو می بردند کاهم را ز انبار
تو گویی جان من می رفت با بار
نه بخت آنکه آرد در حسابم
نه دست آنکه بازویش بتابم
چو شه بشنید وصف الحال خواهان
بخواند و حاضر آوردند ان خان
بدو فرمود شه ای خان چه گویی
بدین شکوه به گاه داد جویی
بگفت ای شه به فرّ دولت تو
خطا رفته است اندر حضرت تو
ندانم زین کلام تهمت آمیز
چه می جوید زمن این فتنه انگیز
چو شه بشنید این پاسخ برآشفت
بدان خان از سر غیرت چنین گفت
نه فرّ ما شکن نه حرمت حق
که ما خود شاهد صدقیم مطلق
چو مزدور تو بودم از سر درد
به پشت خود کشیدم کاه این مرد
پس آنکه امر فرمود از ره داد
گرفت و حق ذیحق را بدو داد
بلی بر روی رأی مصلحت خیز
نباشد این رسوم حکمت آمیز

. در این حکایت میر نوروزی اسماعیل نامی بوده از محله ی پنجاهه مردی تنومند و با قامتی بلند که از قضا نوکر همان خان قصه یعنی میرزا مصطفی
خان فرزند میرزا جعفرخان بوده است و طرفه اینکه موضوع قصه یعنی کاه را خود او به سر طویله خان برده بود، حکام نوروزی با سماجت مطالبات
مردم را از خانها می گرفته و مردم عوام را تعزیر نیز می کردند.
(شعر از:محمدعلی امامی نایینی)
. @naein_nameh

#دستور_زبان_نایینی
.
شماری از نام ویژه های همراه با پله سنجش در زبان نایینی
.
کوچک _ کَس ، کَسّر ، کَسّرین
بزرگ _. مَسَه ، مَسّر ، مَسرین
زیاد _مالی. ، وِشتِر. ، وِشترین
خوب _جُهون ، وَئدِر. ، وَئدرین
دور _. دیر. ، دیرتر. ، دیرترین
@naein_nameh

#منظومه_نایین
.
شهر آسمانی
شهر من نایین سرای رازهاست
جلوه ی جاویدی از پروازهاست
شهر من گر جای جایش خاکی است جایگاه مردمی افلاکی است
شهر من در دامن پاک کویر
مردمی دارد زخوبی بی نظیر
اهل نایین بی ریا و خاکیاند
داستان سادگی را حاکیاند
این جماعت جمله عاشق پیشه اند ریشه ظلم و ستم را تیشه اند
نزد اینان از می و ساغر بگو
نی ز دنیا و زر و زیور بگو
از هنر، از شور و از ایمان بگو
از رموز عالم عرفان بگو
از ادیب و عبرت و از عامری
از مصاحب، از رفیعا، فاطمی
از همین مردان عشق آئین بگو
از شکوه خطه ی نایین بگو
شهر من غرق سکوتی مبهم است
با سکوتش رازهایی توأم است
این سکوت از شورها باشد نشان پرصدا، آرام مثل آسمان
آسمان اینجا و مردم اخترند
یا که این دریا و اینان گوهرند
هم هنرمندند و هم فخرآفرین
بر چنین قومی هزاران آفرین
.
شاعر :اکرم السادات مرتضوی
@naein_nameh

#معرفی_کتاب
.
تولد ممنوع (داستان بلند )
علیرضا عرب بافرانی
چاپ اول, مهرماه ۹۸
جهت تهیه کتاب به کتابفروشی آقای مفتاح, واقع در خ ۱۲بهمن و اقای میرزابیکی در خ مسجد جامع مراجعه فرمایید.
@neyestan_86
@naein_nameh

#سخن_روز
.
دل داغ تو دارد، ارنه بفروختمی
در دیده توئی و گرنه می‌دوختمی

دل منزل توست، ورنه روزی صدبار
در پیش تو چون سپند می‌سوختمی

ابوسعید ابوالخیر

کانال «زبان نایینی» را به دیگران معرفی فرمایید. ارتباط با ادمین:
@emamiarandi
@naein_nameh

#پنجاه_یادگار_در_نایین
.
سلطان موصلیه- موصله
کاروان دختر فاضله امام کاظم فاطمه معصومه از پی برادر، با حشمت تمام از مسیر کویر می گذشت تا آنکه بانویی از خواهران یا ندیمان ایشان در نایین دار فانی را وداع گفت (به روایتی تحت تعقیب عمّال حکومتی یا اشرار به چاهی پناه برد) و
در محل اولین گورستان نایین واقع در بیرون دروازه کلوان مدفون شد. در این مکان که گویا یکی از انصار امام هشتم نیز به نام سلطان احمد در آن مدفون است بقعه ای بنا شد و مورد تکریم قرار گرفت.
این مقبره که دارای گنبدی بلند از آجر است در قرن هشتم هجری بنا شده است، اگر چه اخیراً بازسازی شده و شکل سنتی خود را از دست داده است.
مراسم سوگواری محرم دو محله حیدری (کلوان و باب المسجد) در همین مکان اجرا می شود. در وقف نامه ای توسط بانو عزت خانم فرزند میرزا مغیث امام جمعه که موقوفاتی برای آن قرار داده و مربوط به سال ۱۱۲۷هجری قمری از این بنا به نام سلطان احمد یاد شده است.
چند تن از معاریف نایین از جمله میرزا محمد سعید متوفی ۱۱۲۷ و حاج میرزا زین العابدین امام جمعه متوفی ۱۲۴۰ و همچنین حاج محمد مؤمن در ان مدفونند.
@naein_nameh