#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
گُ، گو = این واژه دارای مفاهیم زیر است،
- در اول جمله بیانگر پرسش است:
گو تو دَسّی بزن داری؟
که تو دست بزن داری
- گاهی "که" معنی میدهد:
کارُتت گو یا که یور
کارت که تمام شد بیا
- بین دو فعل بیانگر قهر و بی توجهی است.
جادَت سفید کیره ، نیفست گو دوای دردی دل نیو
- در جواب رفتن قهر آمیز گفته می شود
راهت سفید و روشن است نفست که دوای درد دل نیست
- امری موکد در بیان مفاهیم بلی یا خیر:
در جواب سوال " با این که تو را اذیت کرده هنوز برایش پول می فرستی؟
" بله گو هِندونی، وِشترُش جی هندونی"
بله که می فرستم بیشتر هم می فرستم
- در جملات شرطی:
ایگر پیلُم دارت گو ریم وِ دُن ناخُس
اگر پول داشتم که به این رو نمی انداختم
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
گُ، گو = این واژه دارای مفاهیم زیر است،
- در اول جمله بیانگر پرسش است:
گو تو دَسّی بزن داری؟
که تو دست بزن داری
- گاهی "که" معنی میدهد:
کارُتت گو یا که یور
کارت که تمام شد بیا
- بین دو فعل بیانگر قهر و بی توجهی است.
جادَت سفید کیره ، نیفست گو دوای دردی دل نیو
- در جواب رفتن قهر آمیز گفته می شود
راهت سفید و روشن است نفست که دوای درد دل نیست
- امری موکد در بیان مفاهیم بلی یا خیر:
در جواب سوال " با این که تو را اذیت کرده هنوز برایش پول می فرستی؟
" بله گو هِندونی، وِشترُش جی هندونی"
بله که می فرستم بیشتر هم می فرستم
- در جملات شرطی:
ایگر پیلُم دارت گو ریم وِ دُن ناخُس
اگر پول داشتم که به این رو نمی انداختم
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف فعل ماضی از مصدر «پیارت»به معنی پس آوردن
پِم یارت(پس آوردم)
پِت یارت(پس آوردی)
پِش یارت(پس آورد)
.
پمی یارت(پس اوردیم)
پتی یارت(پس آوردید)
پشی یارت(پس اوردند)
امری
پیار(پس بیاور)
پیارید(پس بیاورید)
@naein_nameh
.
صرف فعل ماضی از مصدر «پیارت»به معنی پس آوردن
پِم یارت(پس آوردم)
پِت یارت(پس آوردی)
پِش یارت(پس آورد)
.
پمی یارت(پس اوردیم)
پتی یارت(پس آوردید)
پشی یارت(پس اوردند)
امری
پیار(پس بیاور)
پیارید(پس بیاورید)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف فعل ماضی از مصدر
«بُی مون» به معنی بودن
می بُیی(من بودم)
تو بُیی(توبودی)
ای بی(او بود)
.
ما بُیِم(ما بودیم)
شوما بُیید(شما بودید)
اییا بُیین(انها بودند)
امری
بُ، بو(باش)
ایبید(باشید)
@naein_nameh
.
صرف فعل ماضی از مصدر
«بُی مون» به معنی بودن
می بُیی(من بودم)
تو بُیی(توبودی)
ای بی(او بود)
.
ما بُیِم(ما بودیم)
شوما بُیید(شما بودید)
اییا بُیین(انها بودند)
امری
بُ، بو(باش)
ایبید(باشید)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف مصدر «آیمون»
به معنی آمدن در شکل ماضی
یُمی یی(آمدم)
یُمی یی(آمدی)
یُمَه(آمد).
.
یُمی یِم(آمدیم)
یُمی یید(آمدند)
یُمی یِن(آمدند)
امری
یُور(بیا)
ایید(بیایید)
@naein_nameh
.
صرف مصدر «آیمون»
به معنی آمدن در شکل ماضی
یُمی یی(آمدم)
یُمی یی(آمدی)
یُمَه(آمد).
.
یُمی یِم(آمدیم)
یُمی یید(آمدند)
یُمی یِن(آمدند)
امری
یُور(بیا)
ایید(بیایید)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
*فعل های اشتباهی
بعضی فعل ها در زبان نایینی همچون زبان فارسی مشابه هستند. از همین رو بخصوص در محاوره به جای هم به کار برده می شوند و این هرچند خیلی آشکار نیست اما باید آنها را غلط پنداشت. مثل خوردن و آشامیدن در فارسی که گاه به جای هم بکار می روند . مثلا می گوییم آب خوردم در حالی که آب را می نوشند.
در زبان نایینی نیز می گوییم : میدی = دیدم / دیَمْ کَه = دیدم ، نگاه کردم. اما باید توجه داشت که این دو فعل هم به لحاظ ساختار یعنی بسیط و مرکب بودن و هم به لحاظ معنی با یکدیگر تفاوت دارند و نباید به صورت اشتباهی به جای همدیگر بکار برده شوند . از این فعل ها می توان به این ها نیز اشاره کرد :
هَنیگِشته بوی = نشسته بود . / آشِسْتَه بوی : نشسه بود ( در فعل دوم نشستن به معنای ساکن بودن و مقیم بودن در جایی است. این دوفعل به صورت کامل در زبان نایینی صرف می شوند).
میدیه بوی = دیده بودم / دیَم کَرتَه بوی= دیده بودم ، نگاه کرده بودم( دیَه کَرتْ = نگاه کردن ، تماشا کردن )
ورسایی = شنیدم / وَمْ رَسایَه بوی = پرسیده بودم ( فعل دوم مرکب و به معنای پرسیدن و سوال کردن است)
(دکتر عسگری)
@naein_nameh
.
*فعل های اشتباهی
بعضی فعل ها در زبان نایینی همچون زبان فارسی مشابه هستند. از همین رو بخصوص در محاوره به جای هم به کار برده می شوند و این هرچند خیلی آشکار نیست اما باید آنها را غلط پنداشت. مثل خوردن و آشامیدن در فارسی که گاه به جای هم بکار می روند . مثلا می گوییم آب خوردم در حالی که آب را می نوشند.
در زبان نایینی نیز می گوییم : میدی = دیدم / دیَمْ کَه = دیدم ، نگاه کردم. اما باید توجه داشت که این دو فعل هم به لحاظ ساختار یعنی بسیط و مرکب بودن و هم به لحاظ معنی با یکدیگر تفاوت دارند و نباید به صورت اشتباهی به جای همدیگر بکار برده شوند . از این فعل ها می توان به این ها نیز اشاره کرد :
هَنیگِشته بوی = نشسته بود . / آشِسْتَه بوی : نشسه بود ( در فعل دوم نشستن به معنای ساکن بودن و مقیم بودن در جایی است. این دوفعل به صورت کامل در زبان نایینی صرف می شوند).
میدیه بوی = دیده بودم / دیَم کَرتَه بوی= دیده بودم ، نگاه کرده بودم( دیَه کَرتْ = نگاه کردن ، تماشا کردن )
ورسایی = شنیدم / وَمْ رَسایَه بوی = پرسیده بودم ( فعل دوم مرکب و به معنای پرسیدن و سوال کردن است)
(دکتر عسگری)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
فعل امر در زبان محلی نایین دو صیغه دارد:
دوم شخص مفرد ،دوم شخص جمع
اُوشو و. ایشید(برو و بروید)
از جمله دلایل اصالت این زبان نظم طبیعی در ان است،
مثلا ضمایر مفرد در ماضی «مو»,«تو»،«شو» و ضمایر جمع،«می»،«تی»،«شی»
موخا،توخا،شوخا. و جمع ان می خا ،تی خا ،شی خا
این صمایر در مصدر «خارت »به معنی خوردن است.
(تصویر ساعت که بریده ای از تنه درخت است به دقت نگاه فرمایید)
@naein_nameh
.
فعل امر در زبان محلی نایین دو صیغه دارد:
دوم شخص مفرد ،دوم شخص جمع
اُوشو و. ایشید(برو و بروید)
از جمله دلایل اصالت این زبان نظم طبیعی در ان است،
مثلا ضمایر مفرد در ماضی «مو»,«تو»،«شو» و ضمایر جمع،«می»،«تی»،«شی»
موخا،توخا،شوخا. و جمع ان می خا ،تی خا ،شی خا
این صمایر در مصدر «خارت »به معنی خوردن است.
(تصویر ساعت که بریده ای از تنه درخت است به دقت نگاه فرمایید)
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
مات = (۱)
ساخته شده از ( ما) ضمیر مفعولی و ( ت) ضمیر فاعلی
مات خیبِر نَکه =ما را خبر نکردی
وِ مات گو نَوات =به ما که نگفتی
.
مات (۲)
حیران ، متعجب
مات وَمُندی = حیران شدم
.
ماتِم = نوحه گری، عزا
.
ماجون=مادر بزرگ
در لهجه ( بور و بِشه ) همین کلمه میشود " ماچی"
.
مار ماری = مارمولک
.
ماسینه = ماسی که در خیک ابش گرفته شده باشد.
.
مالایمون = مصدر مالیدن
ماماچه = قابله، ماما
مِجّی = شتر ماده
تمثیل:
مِجی گَر و خَلف کور گِرتا
اُو هُشک ایبی اُوگه شور گِرتا
مجی و خلف دو نوع شتر ماده از مرض گر و کور شدن
اب خشک شد و چشمه شور شد
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
مات = (۱)
ساخته شده از ( ما) ضمیر مفعولی و ( ت) ضمیر فاعلی
مات خیبِر نَکه =ما را خبر نکردی
وِ مات گو نَوات =به ما که نگفتی
.
مات (۲)
حیران ، متعجب
مات وَمُندی = حیران شدم
.
ماتِم = نوحه گری، عزا
.
ماجون=مادر بزرگ
در لهجه ( بور و بِشه ) همین کلمه میشود " ماچی"
.
مار ماری = مارمولک
.
ماسینه = ماسی که در خیک ابش گرفته شده باشد.
.
مالایمون = مصدر مالیدن
ماماچه = قابله، ماما
مِجّی = شتر ماده
تمثیل:
مِجی گَر و خَلف کور گِرتا
اُو هُشک ایبی اُوگه شور گِرتا
مجی و خلف دو نوع شتر ماده از مرض گر و کور شدن
اب خشک شد و چشمه شور شد
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
مِس و تِس = ظروف مسی
مَسّ و میلنگ = شاد و شنگول، مست و ملنگ
مُش = ضمیر شخصی پیوسته (مُ) ( می) یعنی مرا / به من و ضمیر (ش) که در حالت فاعلی است به معنی او . در این حالت همیشه بر سر ان کلمه ای اضافه می شود
" وِ مُش وات" به من گفت
"کتابُمُش پیارت" کتابم را پس اورد
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
مِس و تِس = ظروف مسی
مَسّ و میلنگ = شاد و شنگول، مست و ملنگ
مُش = ضمیر شخصی پیوسته (مُ) ( می) یعنی مرا / به من و ضمیر (ش) که در حالت فاعلی است به معنی او . در این حالت همیشه بر سر ان کلمه ای اضافه می شود
" وِ مُش وات" به من گفت
"کتابُمُش پیارت" کتابم را پس اورد
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
دستور زبان نایینی
در فعل امر زبان فارسی معمولی، حرف «ب»مبنای امر است.مانند :برو، بگو ،بخور ،بشورو....
اما در زبان محلی نایین
حروف«الف و واو» بنای اصلی امر محسوب می شوند . مانند :اوواج(بگو) ، اوخور( بخور) ،ٍاِمَر ( بشکن)
وِگیر ( بردار) ،وَاٍِل ، وَمَل ( بگذار)
تصویر از جناب دکتر پرویز بقایی
@naein_nameh
.
دستور زبان نایینی
در فعل امر زبان فارسی معمولی، حرف «ب»مبنای امر است.مانند :برو، بگو ،بخور ،بشورو....
اما در زبان محلی نایین
حروف«الف و واو» بنای اصلی امر محسوب می شوند . مانند :اوواج(بگو) ، اوخور( بخور) ،ٍاِمَر ( بشکن)
وِگیر ( بردار) ،وَاٍِل ، وَمَل ( بگذار)
تصویر از جناب دکتر پرویز بقایی
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
فعل های واوی
در زبان نایینی فعل های فراوانی وجود دارند که با حرف « و » شروع می شوند. مثل : وَمْ نیوِشتْ= نوشتم / وَمْ یوسْ = پیدا کردم / وَمْخا= خوردم/ وَمْکَه = باز کردم/ وَمْچِشا= چشیدم/ وَگِرتایی= برگشتم / وَمْ گِرنا= برگرداندم/
تعداد این فعل ها آنچنان زیاد است که حتی می شود گفت یک گروه فعلی مهم در زبان نایینی چنین ساختاری دارند. با این حال نباید از یاد برد که برخی افعال دیگر نیز هستند که مثلا با حرف « هـ» شروع می شوند مثل « هَبِندای = بستن » و یا با همزه مثل « أُوراشایْ= فروختن » .
نکته قابل توجه اینکه این فعل ها به صورت گروهی ساختار خاصی پیدا می کنند. به طوری که برای مثال می شود ملاحظه کرد فعل هایی که با « و » شروع می شوند در مرحله مضارع حتما یک همزه اضافه می گیرند. این همزه اضافی در فعل های امر و آینده از همین گروه حذف می شوند. مثل : وَمْ نیوشت ( ماضی )، وَئْنیوِسی( مضارع ) وَنیوِس( امر) مُووا وَنیوِسی(آینده )// وَمْیوس( ماضی )، وَئْیوزی( مضارع )، وَیوز ( امر) مُووا وَیوزی( آینده ) // وَمْچِشا( ماضی)، وَئْچِشی(مضارع)، وَچِشْ(امر) مووا وچشی(آینده).
به همین مناسبت می توان ملاحظه کرد افعالی که با همزه شروع می شوند در مرحله مضارع خلاصه و در مرحله امر و بخصوص آینده حتما همزه می گیرند. می إنگاشْت ( ماضی)، إنگاری( مضارع ) إیِنگارْ( امر) مُووا إیِنگاری( آینده ) // إیگِرتایی(ماضی) گِرتی ( مضارع) إیگِرتْ( امر) مُووا إیگِرتی(آینده).
ظرافت هایی از این دست را در ساختمان دستوری زبان نایینی و در میان برخی دیگر از افعال نیز می توان مشاهده کرد./ عسگری
@naein_nameh
.
فعل های واوی
در زبان نایینی فعل های فراوانی وجود دارند که با حرف « و » شروع می شوند. مثل : وَمْ نیوِشتْ= نوشتم / وَمْ یوسْ = پیدا کردم / وَمْخا= خوردم/ وَمْکَه = باز کردم/ وَمْچِشا= چشیدم/ وَگِرتایی= برگشتم / وَمْ گِرنا= برگرداندم/
تعداد این فعل ها آنچنان زیاد است که حتی می شود گفت یک گروه فعلی مهم در زبان نایینی چنین ساختاری دارند. با این حال نباید از یاد برد که برخی افعال دیگر نیز هستند که مثلا با حرف « هـ» شروع می شوند مثل « هَبِندای = بستن » و یا با همزه مثل « أُوراشایْ= فروختن » .
نکته قابل توجه اینکه این فعل ها به صورت گروهی ساختار خاصی پیدا می کنند. به طوری که برای مثال می شود ملاحظه کرد فعل هایی که با « و » شروع می شوند در مرحله مضارع حتما یک همزه اضافه می گیرند. این همزه اضافی در فعل های امر و آینده از همین گروه حذف می شوند. مثل : وَمْ نیوشت ( ماضی )، وَئْنیوِسی( مضارع ) وَنیوِس( امر) مُووا وَنیوِسی(آینده )// وَمْیوس( ماضی )، وَئْیوزی( مضارع )، وَیوز ( امر) مُووا وَیوزی( آینده ) // وَمْچِشا( ماضی)، وَئْچِشی(مضارع)، وَچِشْ(امر) مووا وچشی(آینده).
به همین مناسبت می توان ملاحظه کرد افعالی که با همزه شروع می شوند در مرحله مضارع خلاصه و در مرحله امر و بخصوص آینده حتما همزه می گیرند. می إنگاشْت ( ماضی)، إنگاری( مضارع ) إیِنگارْ( امر) مُووا إیِنگاری( آینده ) // إیگِرتایی(ماضی) گِرتی ( مضارع) إیگِرتْ( امر) مُووا إیگِرتی(آینده).
ظرافت هایی از این دست را در ساختمان دستوری زبان نایینی و در میان برخی دیگر از افعال نیز می توان مشاهده کرد./ عسگری
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
نا = نشانه نفی بر سر فعل مضارع اخباری، نا بیره( نمی برد) نا واجه( نمی گوید)
نا = نم ، رطوبت
بو نا =بوی رطوبت و ماندگی
نا = توان ، نیرو
تمثیل : وِسگی بی جونو نا نداره گو ره شو( از بس بی جان است توان راه رفتن ندارد)
نا =گردن، گلو
تمثیل: تُنگچو ناش ائمه( گردن تنگ شکست
نا = صف ساز است و بر سر اسم یا صفت می آید،
نا اهل ، نا تیّار = نادرست
نا بنده = گردن بند
نابید = نیست و نابود
نا بیلد = نا آشنا
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
نا = نشانه نفی بر سر فعل مضارع اخباری، نا بیره( نمی برد) نا واجه( نمی گوید)
نا = نم ، رطوبت
بو نا =بوی رطوبت و ماندگی
نا = توان ، نیرو
تمثیل : وِسگی بی جونو نا نداره گو ره شو( از بس بی جان است توان راه رفتن ندارد)
نا =گردن، گلو
تمثیل: تُنگچو ناش ائمه( گردن تنگ شکست
نا = صف ساز است و بر سر اسم یا صفت می آید،
نا اهل ، نا تیّار = نادرست
نا بنده = گردن بند
نابید = نیست و نابود
نا بیلد = نا آشنا
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
«نا» به عنوان فعل
دوحرف « ن » و « ا » که می شود « نا » در زبان نایینی کاربردهای فراوانی دارد [ که بخشی از آن در همین کانال توضیح داده شد] و یکی از آنها منفی کردن فعل مضارع بود. ( بیری / نابیری ، خیری / ناخیری و ...) . کما اینکه همین دوحرف گاهی به معنای اسم نیز به کار می رود و به معنی گلو یا نای است. با این حال به نظر می رسد یکی از کاربردهای مهم تر این کلمه نقش فعلی آن باشد که احتمال می رود با مصدر « نهادن » که همچنان در فارسی معمول است یک جاهایی هم ریشه باشند. در این شکل، کلمه «نا» احتمالا از مصدر « نای/ إینای» و به صورت یک فعل و به معنی « گذاردن » یا « گذاشتن» و نه گذشتن به کار می رود. مثل( زیمینُم نا= زمین گذاشتم/ بِرُم نا = بیرون گذاشتم و...) در عین حال همین کلمه می تواند در کنار کلمات دیگر قرار گرفته و افعالی ترکیبی را سامان دهند مثل ( تِگُمْ نا = پایین گذاشتم/ بالامْ نا= بالا گذاشتم/ دِرُشُش نا= درش را گذاشت و...)
با این توضیحات اگر به سراغ فعل « نا » برویم می بینیم که این فعل در تمام ابعادش قابل صرف است . ماضی: ( مُونا، تُونا، شُونا، مینا، تینا ، شینا = گذاشتم، گذاشتی، گذاشت، گذاشتیم، گذاشتید، گذاشتند) مضارع: ( نی، نی، نه، نِم، نید، نِن= می گذارم، می گذاری، می گذارد، می گذاریم، می گذارید، می گذارند) فعل امر: (إینِه، إینید= بگذار، بگذارید) فعل نهی( نَنِه ، نَنید= نگذار، نگذارید) و سایر فعل ها : مونایَه (ماضی نقلی) مونایَه بی( ماضی بعید) دارتی مُونا (ماضی استمراری) موا إینی( آینده) و...
( عسگری)
@naein_nameh
«نا» به عنوان فعل
دوحرف « ن » و « ا » که می شود « نا » در زبان نایینی کاربردهای فراوانی دارد [ که بخشی از آن در همین کانال توضیح داده شد] و یکی از آنها منفی کردن فعل مضارع بود. ( بیری / نابیری ، خیری / ناخیری و ...) . کما اینکه همین دوحرف گاهی به معنای اسم نیز به کار می رود و به معنی گلو یا نای است. با این حال به نظر می رسد یکی از کاربردهای مهم تر این کلمه نقش فعلی آن باشد که احتمال می رود با مصدر « نهادن » که همچنان در فارسی معمول است یک جاهایی هم ریشه باشند. در این شکل، کلمه «نا» احتمالا از مصدر « نای/ إینای» و به صورت یک فعل و به معنی « گذاردن » یا « گذاشتن» و نه گذشتن به کار می رود. مثل( زیمینُم نا= زمین گذاشتم/ بِرُم نا = بیرون گذاشتم و...) در عین حال همین کلمه می تواند در کنار کلمات دیگر قرار گرفته و افعالی ترکیبی را سامان دهند مثل ( تِگُمْ نا = پایین گذاشتم/ بالامْ نا= بالا گذاشتم/ دِرُشُش نا= درش را گذاشت و...)
با این توضیحات اگر به سراغ فعل « نا » برویم می بینیم که این فعل در تمام ابعادش قابل صرف است . ماضی: ( مُونا، تُونا، شُونا، مینا، تینا ، شینا = گذاشتم، گذاشتی، گذاشت، گذاشتیم، گذاشتید، گذاشتند) مضارع: ( نی، نی، نه، نِم، نید، نِن= می گذارم، می گذاری، می گذارد، می گذاریم، می گذارید، می گذارند) فعل امر: (إینِه، إینید= بگذار، بگذارید) فعل نهی( نَنِه ، نَنید= نگذار، نگذارید) و سایر فعل ها : مونایَه (ماضی نقلی) مونایَه بی( ماضی بعید) دارتی مُونا (ماضی استمراری) موا إینی( آینده) و...
( عسگری)
@naein_nameh
Forwarded from زبان نایینی
#دستور_زبان_نایینی
کلیه قواعد موضوعه در ادبیات دستوری در این زبان بارز و چشم گیر است.
فرض کنید مصدر «وات»به معنی گفتن ،که ماضی مطلق ان می شود،
مووات. تووات. شُوات
می وات. تی وات. شی وات
ترجمه
گفتم،. گفتی،. گفت
گفتیم. گفتید . گفتند
و به همین سیاق ماضی نقلی ان:
موواته، توواته،. شووانه
می واته،. تی واته،. شی واته
ترجمه
گفته ام،. گفته ای،. گفته است
گفته ایم،. گفته اید،. گفته اند
ادامه دارد......
@naein_nameh
کلیه قواعد موضوعه در ادبیات دستوری در این زبان بارز و چشم گیر است.
فرض کنید مصدر «وات»به معنی گفتن ،که ماضی مطلق ان می شود،
مووات. تووات. شُوات
می وات. تی وات. شی وات
ترجمه
گفتم،. گفتی،. گفت
گفتیم. گفتید . گفتند
و به همین سیاق ماضی نقلی ان:
موواته، توواته،. شووانه
می واته،. تی واته،. شی واته
ترجمه
گفته ام،. گفته ای،. گفته است
گفته ایم،. گفته اید،. گفته اند
ادامه دارد......
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
وَ
۱-در ابتدای حالت امری پاره ای از افعال
مانند: وَبوس =ببوس، وَلِس =بلیس
اگر همین و به کسره بیامیزد باز حالت امری پیدا می کند، مانند :
وِگیر= بردار
۲-باز، گشوده ، بِرُم وَنا= درب را باز کردم،
بِرُم وَ نشانا= درب را نتوانستم باز کنم
۳-سوا، جدا( کردن) مانند:
جیا وَ کِر =جدا کن
.
وا
۱- باز ، گشوده_تاک
۲-باد، هوای در جریان
۳-وَرم، آماس
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
وَ
۱-در ابتدای حالت امری پاره ای از افعال
مانند: وَبوس =ببوس، وَلِس =بلیس
اگر همین و به کسره بیامیزد باز حالت امری پیدا می کند، مانند :
وِگیر= بردار
۲-باز، گشوده ، بِرُم وَنا= درب را باز کردم،
بِرُم وَ نشانا= درب را نتوانستم باز کنم
۳-سوا، جدا( کردن) مانند:
جیا وَ کِر =جدا کن
.
وا
۱- باز ، گشوده_تاک
۲-باد، هوای در جریان
۳-وَرم، آماس
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
شناسه ها در زبان نایینی
همانگونه که شناسه ها در فعل ماضی زبان فارسی عبارتند از ( م-ت-ش-مان-تان-شان)
و در فعل مضارع ( م-ی-د-یم-ید-ند) در زبان نایینی تکثر بیشتری دارند.
۱-در ابتدای افعال(م-ت-ش-می-تی-شی)
۲-در وسط فعل های دو بخشی( م-ت-ش-می-تی-شی،)
۳-در انتهای افعال( ی-ی-...-م-ید-ن)
نقطه چین به معنی اینکه انجا شناسه وجود ندارد.مثل" یی-یی-یه،یَ-یِم-یید-یِن)
( زبان نایینی ص۲۸)
تصویر : (بانو از چوپانان)
@naein_nameh
.
شناسه ها در زبان نایینی
همانگونه که شناسه ها در فعل ماضی زبان فارسی عبارتند از ( م-ت-ش-مان-تان-شان)
و در فعل مضارع ( م-ی-د-یم-ید-ند) در زبان نایینی تکثر بیشتری دارند.
۱-در ابتدای افعال(م-ت-ش-می-تی-شی)
۲-در وسط فعل های دو بخشی( م-ت-ش-می-تی-شی،)
۳-در انتهای افعال( ی-ی-...-م-ید-ن)
نقطه چین به معنی اینکه انجا شناسه وجود ندارد.مثل" یی-یی-یه،یَ-یِم-یید-یِن)
( زبان نایینی ص۲۸)
تصویر : (بانو از چوپانان)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
در فعل امر زبان فارسی معمولی، حرف «ب»مبنای امر است.مانند :برو، بگو ،بخور ،بشورو....
اما در زبان محلی نایین
حروف«الف و واو» بنای اصلی امر محسوب می شوند . مانند :اوواج(بگو) ، اوخور( بخور) ،ٍاِمَر ( بشکن)
وِگیر ( بردار) ،وَئل ، وَمَل ( بگذار)
@naein_nameh
.
در فعل امر زبان فارسی معمولی، حرف «ب»مبنای امر است.مانند :برو، بگو ،بخور ،بشورو....
اما در زبان محلی نایین
حروف«الف و واو» بنای اصلی امر محسوب می شوند . مانند :اوواج(بگو) ، اوخور( بخور) ،ٍاِمَر ( بشکن)
وِگیر ( بردار) ،وَئل ، وَمَل ( بگذار)
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دستور_زبان_نایینی
.
مضارع التزامی از مصدر (بَرت به معنی بردن)
مو وابَه، تو وابه، شو وابه
می وابه، تی وابه، شی وابه
باید ببرم، باید ببری، باید ببرد
باید ببرد، باید ببرید، باید ببرند
از مصدر ( سات به معنی ساختن)
مو واسات، تو واسات، شو واسات
می واسات، تی واسات، شی واسات
باید بسازم، باید بسازی، باید بسازند
باید بسازیم، باید بسازید ، باید بسازند
( زبان نایینی)
@naein_nameh
.
مضارع التزامی از مصدر (بَرت به معنی بردن)
مو وابَه، تو وابه، شو وابه
می وابه، تی وابه، شی وابه
باید ببرم، باید ببری، باید ببرد
باید ببرد، باید ببرید، باید ببرند
از مصدر ( سات به معنی ساختن)
مو واسات، تو واسات، شو واسات
می واسات، تی واسات، شی واسات
باید بسازم، باید بسازی، باید بسازند
باید بسازیم، باید بسازید ، باید بسازند
( زبان نایینی)
@naein_nameh
#سالنامه
.
گزارش پنج سال فعالیت کانال با اقرار به ضعفها و کمبودها و بی سوادی ادمین کانال، به همراه تشکر بسیار از همراهان صمیمی و دوستان فرهیخته و دانشمند که یاری نموده اند و تقدیم عرض تبریک نوروزی .
مطالب منتشره در سر فصل های مختلف که با #(....) مشخص شده در سال اول و دوم بیشتر از کتاب "نایین نامه" است که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده و در بیست و پنجمین دوسالانه کتاب اصفهان به عنوان اثر برتر انتخاب شد، می باشد.
#آموزش_گویش_نایینی ( ۴۹۷ مورد). #کلمه_ترکیبهای_نایینی ( ۴۳۸ مورد)
#تاریخچه_نایین ( ۳۹۷ مورد) . #مشاهیر_نایین ( ۲۵۸ ) مورد. #مثل_حکم_نایینی ( ۲۷۸ مورد). #سخن_روز ( ۲۵۳ مورد).
#آن_روزها ( ۱۵۷ مورد) .
#طنز_هفته ( ۱۳۶ مورد).
#جمعه_بازار ( ۳۰۷ مورد).
#نایین_نامه ( ۱۱۲ مورد).
#اخبار_نایین ( ۱۰۹ مورد).
#حکایت ( ۱۲۷ مورد). #آداب_رسوم_نایین قدیم ( ۱۱۲ مورد).
#دستور_زبان_نایینی ( ۱۲۰ مورد)
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین (۳۷ مورد)
#پنجاه_یادگار_از_نایین ( ۷۳ مورد)
#شعرای_نایین ( ۹۲ مورد)
@naein_nameh
.
گزارش پنج سال فعالیت کانال با اقرار به ضعفها و کمبودها و بی سوادی ادمین کانال، به همراه تشکر بسیار از همراهان صمیمی و دوستان فرهیخته و دانشمند که یاری نموده اند و تقدیم عرض تبریک نوروزی .
مطالب منتشره در سر فصل های مختلف که با #(....) مشخص شده در سال اول و دوم بیشتر از کتاب "نایین نامه" است که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده و در بیست و پنجمین دوسالانه کتاب اصفهان به عنوان اثر برتر انتخاب شد، می باشد.
#آموزش_گویش_نایینی ( ۴۹۷ مورد). #کلمه_ترکیبهای_نایینی ( ۴۳۸ مورد)
#تاریخچه_نایین ( ۳۹۷ مورد) . #مشاهیر_نایین ( ۲۵۸ ) مورد. #مثل_حکم_نایینی ( ۲۷۸ مورد). #سخن_روز ( ۲۵۳ مورد).
#آن_روزها ( ۱۵۷ مورد) .
#طنز_هفته ( ۱۳۶ مورد).
#جمعه_بازار ( ۳۰۷ مورد).
#نایین_نامه ( ۱۱۲ مورد).
#اخبار_نایین ( ۱۰۹ مورد).
#حکایت ( ۱۲۷ مورد). #آداب_رسوم_نایین قدیم ( ۱۱۲ مورد).
#دستور_زبان_نایینی ( ۱۲۰ مورد)
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین (۳۷ مورد)
#پنجاه_یادگار_از_نایین ( ۷۳ مورد)
#شعرای_نایین ( ۹۲ مورد)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف فعل از مصدر "ویوزای" به معنی پیدا کردن همراه با شناسه در وسط:
ماضی ساده
وَم یوس( پیدا کردم)
وَت یوس( پیدا کردی)
وَش یوس( پیدا کرد)
وَمی یوس، وَتی یوس، وَشی یوس
ماضی نقلی
وَم یوسه( پیدا کرده ام)
وَت یوسه ( پیدا کرده ای)
وَش یوسه( پیدا کرده است)
ومی یوسه، وتی یوسه ، وشی یوسه
ماضی بعید
وَم یوسه بی( پیدا کرده بودم)
وت یوسه بی( پیدا کرده بودی)
وش یوسه بی( پیدا کرده بود)
ومی یوسه بی، وتی یوسه بی، وشی یوسه بی
ادامه صرف فعل فردا...
@naein_nameh
.
صرف فعل از مصدر "ویوزای" به معنی پیدا کردن همراه با شناسه در وسط:
ماضی ساده
وَم یوس( پیدا کردم)
وَت یوس( پیدا کردی)
وَش یوس( پیدا کرد)
وَمی یوس، وَتی یوس، وَشی یوس
ماضی نقلی
وَم یوسه( پیدا کرده ام)
وَت یوسه ( پیدا کرده ای)
وَش یوسه( پیدا کرده است)
ومی یوسه، وتی یوسه ، وشی یوسه
ماضی بعید
وَم یوسه بی( پیدا کرده بودم)
وت یوسه بی( پیدا کرده بودی)
وش یوسه بی( پیدا کرده بود)
ومی یوسه بی، وتی یوسه بی، وشی یوسه بی
ادامه صرف فعل فردا...
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
چار بیتی
#چاربیتی
در فرهنگ محلی به دوبیتی گفته می شود:
افتو به سر گدار خور افتاده
آتش به دلم مثل تنور افتاده
منعم نکنید اگر بگویم شب و روز
این کار به گردنم به زور افتاده
@naein_nameh
.
چار بیتی
#چاربیتی
در فرهنگ محلی به دوبیتی گفته می شود:
افتو به سر گدار خور افتاده
آتش به دلم مثل تنور افتاده
منعم نکنید اگر بگویم شب و روز
این کار به گردنم به زور افتاده
@naein_nameh