زبان نایینی
1.09K subscribers
4.21K photos
1.56K videos
211 files
386 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#سالنامه
.
گزارش پنج سال فعالیت کانال با اقرار به ضعفها و کمبودها و بی سوادی ادمین کانال، به همراه تشکر بسیار از همراهان صمیمی و دوستان فرهیخته و دانشمند که یاری نموده اند و تقدیم عرض تبریک نوروزی .
مطالب منتشره در سر فصل های مختلف که با #(....) مشخص شده در سال اول و دوم بیشتر از کتاب "نایین نامه" است که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده و در بیست و پنجمین دوسالانه کتاب اصفهان به عنوان اثر برتر انتخاب شد، می باشد.
#آموزش_گویش_نایینی ( ۴۹۷ مورد). #کلمه_ترکیبهای_نایینی ( ۴۳۸ مورد)
#تاریخچه_نایین ( ۳۹۷ مورد) . #مشاهیر_نایین ( ۲۵۸ ) مورد. #مثل_حکم_نایینی ( ۲۷۸ مورد). #سخن_روز ( ۲۵۳ مورد).
#آن_روزها ( ۱۵۷ مورد) .
#طنز_هفته ( ۱۳۶ مورد).
#جمعه_بازار ( ۳۰۷ مورد).
#نایین_نامه ( ۱۱۲ مورد).
#اخبار_نایین ( ۱۰۹ مورد).
#حکایت ( ۱۲۷ مورد). #آداب_رسوم_نایین قدیم ( ۱۱۲ مورد).
#دستور_زبان_نایینی ( ۱۲۰ مورد)
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین (۳۷ مورد)
#پنجاه_یادگار_از_نایین ( ۷۳ مورد)
#شعرای_نایین ( ۹۲ مورد)


@naein_nameh
#سالنامه
.
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
از بیست و پنجم اسفند، دیگر زمستان رفته و بهار سر زده بود. پنج روز آخر اسفند را «پنجه» می‌گفتیم که از قدیم‌ترین زمان از روزهای پرمعنای سال بود، زیرا می‌بایست مقدمات آمدن نوروز را فراهم کند. این نوروز به‌هرحال و در هر خانه، ولو با مقداری گرفتاری، عادت شده بود و جزو حکم بود که امید تازه برانگیزد.
در کنار خانه‌تکانی، سایر نظافت‌های گاه‌به‌گاهی نیز که در طی سال نشده بود، می‌شد: چراغ‌ها و لامپاها، سماور و شیشه‌های پنجره و ظرف‌های مس را می‌دادند سفید کنند. همه‌ی گوشه‌های دوردست منزل رُفته می‌شد. رخت‌های بهاری را می‌شستند و روی بند می‌انداختند و آن‌گاه تهیه‌ی خوراکی‌های خاصّ نوروز بود.
شیرینی که به‌آن «حلوا» می‌گفتند، البته از شهر آورده می‌شد، ولی این شیرینی پادزهری داشت که می‌بایست آن را در همان خانه تهیه کرد و آن عبارت بود از آن‌چه که در مجموع «آب‌کرده» می‌گفتند؛ یعنی میوه‌های خشک ترش و شیرین، چون آلو، قیسی، آلبالو، برگه‌ی شفتالو و زردآلو که در آب خیس می‌شد. از این «آب‌کرده» رسم بود که یک لیوان به‌ هر مهمانی که وارد خانه می‌شد خورانده شود، زیرا فرض بر این بود که اشخاص با خوردن شیرینی و تنقلات گرمی‌شان می‌کند و نوشابه‌ی خشک، آن گرمی را دفع خواهد نمود. بنابراین تغارهایی توی خانه بود مخصوص این کار و کمچه‌ای روی آن که در آن می‌زدند و توی نیم‌کاسه یا لیوان برای تازه‌وارد می‌آوردند..

یک یا دو روز پیش از رسیدن عید، چاروادارهای زغال‌کِش -که از شهر می‌رسیدند- بارشان شیرینی و سورسات عید بود. عطارها می‌دادند خرما و کشمش و نخودچی و انجیر و حلواهای ارزان‌قیمتی که از شیره‌ی انگور و مغز گردو درست می‌شد بیاورند که به‌مصرف عید فقیرترها می‌رسید، زیرا آن‌ها دسترسی به‌ خرید حلوای اصلی نداشتند؛ بنابراین این کاروان پیش از شب عید، کاروان مخصوصی بود. علاوه بر آن، مقدار اضافه‌تری قند و چای و ادویه و پارچه با خود می‌آوردند: شیرین‌کننده‌ی کام و نونوارکننده‌ی کسانی بود که در دِه دستشان به‌دهن‌شان می‌رسید. شیرینی در زندگی مردمِ آن زمان اهمیّت بسیار داشت؛ زیرا خیلی کم‌تر از آن‌چه بدن احتیاج داشت، به‌آن می‌رسید. به‌ چربی (به‌علت وجود گوسفند) کم‌ و بیش دسترسی بود ولی شیرینی جزو نوادر به‌شمار می‌رفت. از این رو، وجود آن با عید و عیش و عروسی و سور وابسته بود.

پنج روز «پنجه» در خانه‌ی ما کارهای عید تهیّه می‌شد. نخستین نشانه‌ی عید با رسیدن نخستین شیر آغوز (ماک) که از صحرا می‌آوردند، آغاز می‌گشت. این شیر را کمی می‌جوشاندند که سفت می‌شد مانند ماست و آن را در اصطلاح محلّی «فله» می‌خواندند. طعمی نه ترش، بلکه روغنی داشت و بسیار خوشمزه و مقوّی بود. همان هفته‌ی اول زایمان، شیر بز را می‌شد به‌این صورت درآورد، بعد از آن دیگر به‌مصرف ماست می‌رسید.
از شیر نخستین گوسفندانی که زاییده بودند «فله» برای ارباب‌ها فرستاده می‌شد؛ زیرا یمن داشت که روز نوروز «سفیدی» بر سر سفره باشد. ما خودمان گوسفند صحرایی نداشتیم، اما از گله‌ی خویشاوندان برای ما نیز آورده می‌شد.
رسم بر این بود که تشریفات عید به‌بهترین نحو ممکن انجام گیرد. نوعی ماهیّت مذهبی پیدا کرده بود، یعنی رعایتش به‌همان اندازه‌ی مناسک مذهبی واجب شمرده می‌شد. آدابی که در کبوده به‌کار می‌رفت، نسبت به‌ آن‌چه من بعد در تهران دیدم، گمان می‌کنم که ریشه‌ی قدیمی‌تر و دست‌نخورده‌تر داشت؛ مثلاً ما هفت‌سین نمی‌شناختیم.
روز عید، چنان‌که در سراسر ایران رسم است، شرط اول نظافت بود. همه می‌بایست به‌حمّام رفته و نوترین لباس خود را در بر کرده باشند. زن‌ها با زینت‌هایی بر خود.
پدرم که همیشه نظیف و منظّم بود، لباس پاکیزه‌ی خود را به‌تن می‌کرد. در زمان من دیگر کت و شلوار بود. مادرم سراپا در لباس نو می‌رفت، نو نه بدان معنا که همان سال دوخته شده باشد، منظور آن‌ست که از لای بقچه بیرون آمده و خیلی کم به‌تن شده بود. بوی گل سرخ و بیدمشک که لای آن‌ها خوابانده شده بود، می‌داد. همه دم به‌روشنی می‌زد، با چارقد سفید وال، چادر نماز سفید که خال‌ها یا گل‌های خیلی ریز داشت. تنها شلوار استثناء بود. من و خواهرم نیز نوترین لباسی که داشتیم می‌پوشیدیم. چه انتظار خوشی بود!

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
با ارزوی علو درجات برای استاد بزرگوار مرحوم دکتر ندوشن
@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
.
خضاب کردن و حنا بستن و سر تراشیدن
از کارهایی که در حمام های عمومی ( در گذشته کمتر منزلی حمام خصوصی داشته است) خضاب کردن که عبارت از رنگ کردن ریش توسط حنا  یا رنگ توسط دلاک انجام می شده است. همچنین تراشیدن سر نیز رایج بوده که انهم از وظایف دلاک بوده است.
هزینه حمام به صورت سالانه پرداخت می شد. ان هم اغلب با جنس و مواد خوراکی از قبیل گندم و جو و آرد یا نان برای رعایا و زارعین و قند و چای و غیره توسط کاسب ها و بازاریان، البته تنها خوانین پول نقد پرداخت می کردند که در سال حدود چهل ریال بود.
تیغ زدن رگ( فصد کردن) و حجامت نیز اغلب توسط دلاک ها در حمام انجام می شد.
@naein_nameh
4_5810205769181696558.mp4
25.7 MB
#آداب_رسوم_نایین_قدیم

🔮 «آیین کوزه بران بیاضه »
بیاضه کهن ترین بخش  «بیابانک» در اصل متعلق به  «ناحیه کری» از ولایات  «قهستان» ، خراسان بزرگ، جامانده در استان «اصفهان» است، فرهنگ این سرزمین قرنهای متمادی به «نیشابور خراسان» متعلق است.
در روز 14 اردیبهشت، زنانی با لباس سنتی، پوشیده صورت، و کس آنرا نشناسد، «کوزه بدوش» از تاریکی«قنات بیاضه» ، «کهن ترین قنات ایران» درآیند، وآهنگ بالا کنند، حرف نزنند، درکوزه آب و گلاب، در لب خندق به«اهل قنات و مردم» ادای احترام کنند، داخل قلعه شده، بیرون روند، گرد قلعه حلقه زده، دست ها بر آسمان گیرند، مردان به کنارند، دعایی خوانند،و در حال حرکت، قلعه را نشانه روند، به وارث، حفظ میراث را یاد دهند. لباس آنها رنگیست،دستار یکرنگ، موی پنهان دارند، در زیبایی و نجابت کوزه آب را در پای«نارون خندق» میریزند، واین بیاد «آناهیتا» الهه آبهاست. که «درخت» را پاس و تو را یاد که قدر میراث بدانید.و در سیاهی «قنات خندق» ناپدید میشوند! . «سوغات» گسترده اند. و این زنان کوزه بدوش در«سن و تعداد» متفاوت. و آن روز«نذری آش» به مهمان دهند. و چنین در جهان نبوده و نیست.

تاریخ بیابانک
@historybyabank
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آداب_رسوم
#آموزش_گویش_نایینی
.
اِسپنده و مُسبنده
توجه همراهان نازنین را به این نکته مهم جلب می کنم که شاخه "بور و بِشه" از زبان محلی نایین تا میمه ادامه داشته و گفتگوی داخل ویدئو از نوع گویش مرزهای غربی نایین مثل جشفقان و لا مستانه است.
@naein_nameh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
#آداب_رسوم
.
شروه خوانی بوشهری ( لالایی)
مقدمه از طنز پرداز معروف احسان عبدی پور


@naein_nameh
#آداب_رسوم
.
🔮 «آداب»
🦚🦚
و آنان که پرسند از جامه ی  «کوزه بران» بیاضه :
کفشهایی شبیه گیوه به رنگ مختلف که «پاشنه» نداشت! ، مزین به منجوق و جورابی سفید،شلواری مشکی ساق پا کس ندید، دامنی رنگین و بلند، پف کرده در پوششی که «بدن نما» نبود، و نیم تنه لباسی گلگون و مزین، زیور آلات داشتند، آنگونه پوشیده بودند که، چشم پلیدی به آنها خیره نبود، موی پنهان و زنان در این روز لباس رنگی و چادر رنگی به رنگ های شاد دارند و«مردان» آراسته، لباس به رنگ شاد و«کلاهی زیبا»، و زنان کوزه را از کف و گلو در دست گیرند، کوزه یکدست و بزرگ و گلودار،سربند داشتند و شالی رنگین به کمر بسته، و اگر چنین لباسی نبود همان لباس ساده خود بپوشید فقط«شالی رنگی» به کمر بسته. و این شال رنگین یعنی«سلامتی و شاد زیستن». کسی از دختران خواست او را نشناسند، با توری رنگی لب و دهان پوشیده بود. و این حجاب  «اصیل ایرانی» و آمیزه ادیان است در زن ، آنان «حرف نمیزدند»! ، نگاهی خیره به کس نداشتند، از قنات آمدند، داخل قلعه شدند، گرد قلعه چرخیدن دعا خواندند و در  «قنات» ناپدید شدند!

عکس : حدود مطلب را رسانده نه اصل مطلب!
تاریخ بیابانک
@historybyabank
#آداب_رسوم
.
آرایش زنان درایران قدیم بر۷خط بوده است.
پیشینه آرایش درایران به دوران فرانک, مادر فريدون
(دوران مادر سالاری) بازمیگردد
منظور از "هفت قلم آرايش" :
حنا
بند
وسمه
سرمه
سرخاب
سفیداب
خال
( خبرگزاری چوپانان)

@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آن_روزها
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
چراغ زنبوری،
چراغ توری
وقتی این چراغ به آرند آمد من کودک بودم، جز برای شب نشینی و آمدن مهمان گاهی برای بافتن قالی نیز شبها روشن می کردند. به اندازه یک لامپ صد وات روشنایی داشت. مادربزرگم فکر می کرد مثل لامپا و پی سوز و گرد سوز میتوان فتیله انرا تنظیم کرد. برای کم مصرف شدن نفت گرانبها که با مشقت تهیه می شد می گفت " فتیله اش را پایین بکشید"
در این آدینه شب روح همه اموات شاد باشد.
@naein_nameh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
⭕️ جشن کوزه بران در روستای بیاضه خوروبیابانک

اهالی بیاضه برای نخستین بار جشن کوزه بران را برای گرامیداشت میراث ماندگار قنات قدیمی این روستا برگزار کردند.

🔹 به گزارش خبرگزاری صداوسیما، مرکزاصفهان؛ دهیار روستای بیاضه، این روستا را یکی از قدیمی‌ترین روستا‌های کشور معرفی کردو گفت:قلعه باستانی، مسجد جامع، امام زاده و بافت قدیمی این روستا نشان از جریان زندگی هزار ساله در آن است.

💠 هاشمی افزود : برای نخستین بار جشن کوزه بران که نشان دهنده سبک زندگی مادران قدیم این روستا به شمار می‌رود به منظور فراهم کردن مقدمات ثبت قنات تاریخی
آن برگزار شده است.


روستای بیاضه در ۵۵ کیلومتری جنوب شرقی مرکز خور
و بیابانک قرار دارد.


@sabatbayazeh