#هنرهای_فراموش_شده
#گیوه
با اجازه تا انجا که حافظه ام یاری کند تولید گیوه در کجان را
شرح می دهم
روبروی خونه پدرم کارگاه تخت کشی بود
ده نفر استاد کار تخت گیوه می ساختند
تخت گیوه ساخت استاد یدالله جعفری که خدایش رحمت کناد در کل منطقه اردستان ونایین درجه یک بود.
استاد یدالله یک تنه کار حد اقل پنج استاد را انجام می داد.ً
علاوه بر تولید بهترین گیوه
کشاورزفعالی بود
اصلاح سر می کرد
ختنه می کرد
دندان می کشید
ان روزها اعتقاد بر این بود که
یادگیری شغلهای لازم برای یک اجتماع واجب کفایی است.
تا زمانیکه کسی ان شغل را برعهده نگیرد بر همه واجب بود.
اما وقتی یک نفر ان شغل را بعهده می گرفت از گردن بقیه ساقط میشد .
و آن فرد ضمن درامد شغلش ثواب اخروی هم دارد.
از اساتید تخت کش استاد قدرت الله و استاد شکرالله بصیری یادم مانده که خدایشان رحمت کند.
هر استاد در جلوش یک کنده چوب که قسمتی از ان در زمین
فرو رفته و محکم شده بود قرار داشت(بگو میز کار)
ابزار کار یک مخروط توپر فلزی
حدوا نیم کیلویی بنام مشتهmoshte
یک قطعه فلزی مستطیل سه سانت در حدودسی سانت به ضخامت دو یا سه میلی متر که یک سر ان تیز و برنده بود
وسط آنرا بانوار لاستیک (مثل تیوپ مستعمل دوچرخه) پیچیده بودند که دستگیره اش بود بنام شفرهshefre
ویک میله توپر به قطر دو میلی متر که نوک ان تیز و انتهای دسته چوبی گردی داشت.
اسم این وسیله را یادم نیست
یک ظرف اتش زیر خاکستر هم کنار دست استاد بود. مواد اولیه پارچه مستعمل و قطعاتی از پوست شتر برای ابتدا و انتهای تخت گیوه وکتیرای خیس خورده در آب بصورت ژله در امده بعنوان چسب(از کتیرای گلی که بسیار ارزان بود استفاده می شد)
قسمت عمده تخت از پارچه های مستعمل ساخته می شد. پارچه را قطعه قطعه می بریدند و به شکل مستطیل به عرض تقریبا دو سانت وطول به اندازه عرض تخت گیوه تا می زدند وبا مشته انقدر می کوبیدند که لایه های پارچه بهم بچسبد .بین لایه های پارچه چسب کتیرا می مالیدند.
این پارچه های مستطیل شده را کنار هم می چیدند تا به اندازه طول تخت شود.
دو ابزار نوک تیز در تمام مدت
نوکشان داخل اتش بود. با ابزار نوک تیز لوله ای که نوکش داغ شده سوراخهایی سراسری ایجاد و از سوراخها نواری از چرم شتر عبور می دادند و پارچه ها را با آن محکم می کردند.
ابتدا وانتهای تخت که نوک انگشت و پاشنه پا می شد چرم شتر بسته می شد.
در انتها باشفره داغ کناره های تخت را می بریدند و تخت را فرم کف پا می دادند.
کنار مسجد که در سالهای 40بصورت مسجد روباز ( مسجد صاحب الزمان)در آمد والان داخل مسجد است خرابه ای بود که به آن برف انداز مسجد می گفتند وهنوز اثار کوره آجر پزی که آجر های مسجد اولیه را در ان پخته بودند، وجود داشت.
این خرابه با دروازه ای به میدان
گاه جلو خانه ما( موسوم به پشت مهتابی) راه داشت. روی دروازه چادر شبی می اندختند و زنها داخل خرابه که از دید رهگذر محفوظ بود رویه گیوه می بافتند( تقریبا شبیه کاموابافی)
کم کم تولید کفشهای لاستیکی کارخانه ای و ورود قالیبافی به کجان
به مرور شغل تولید گیوه را غیر اقتصادی ونابود کرد.
خاطرات اقامهدی توسلی
(کجان زیبا)
@naein_nameh
#هنرهای_فراموش_شده
#گیوه
با اجازه تا انجا که حافظه ام یاری کند تولید گیوه در کجان را
شرح می دهم
روبروی خونه پدرم کارگاه تخت کشی بود
ده نفر استاد کار تخت گیوه می ساختند
تخت گیوه ساخت استاد یدالله جعفری که خدایش رحمت کناد در کل منطقه اردستان ونایین درجه یک بود.
استاد یدالله یک تنه کار حد اقل پنج استاد را انجام می داد.ً
علاوه بر تولید بهترین گیوه
کشاورزفعالی بود
اصلاح سر می کرد
ختنه می کرد
دندان می کشید
ان روزها اعتقاد بر این بود که
یادگیری شغلهای لازم برای یک اجتماع واجب کفایی است.
تا زمانیکه کسی ان شغل را برعهده نگیرد بر همه واجب بود.
اما وقتی یک نفر ان شغل را بعهده می گرفت از گردن بقیه ساقط میشد .
و آن فرد ضمن درامد شغلش ثواب اخروی هم دارد.
از اساتید تخت کش استاد قدرت الله و استاد شکرالله بصیری یادم مانده که خدایشان رحمت کند.
هر استاد در جلوش یک کنده چوب که قسمتی از ان در زمین
فرو رفته و محکم شده بود قرار داشت(بگو میز کار)
ابزار کار یک مخروط توپر فلزی
حدوا نیم کیلویی بنام مشتهmoshte
یک قطعه فلزی مستطیل سه سانت در حدودسی سانت به ضخامت دو یا سه میلی متر که یک سر ان تیز و برنده بود
وسط آنرا بانوار لاستیک (مثل تیوپ مستعمل دوچرخه) پیچیده بودند که دستگیره اش بود بنام شفرهshefre
ویک میله توپر به قطر دو میلی متر که نوک ان تیز و انتهای دسته چوبی گردی داشت.
اسم این وسیله را یادم نیست
یک ظرف اتش زیر خاکستر هم کنار دست استاد بود. مواد اولیه پارچه مستعمل و قطعاتی از پوست شتر برای ابتدا و انتهای تخت گیوه وکتیرای خیس خورده در آب بصورت ژله در امده بعنوان چسب(از کتیرای گلی که بسیار ارزان بود استفاده می شد)
قسمت عمده تخت از پارچه های مستعمل ساخته می شد. پارچه را قطعه قطعه می بریدند و به شکل مستطیل به عرض تقریبا دو سانت وطول به اندازه عرض تخت گیوه تا می زدند وبا مشته انقدر می کوبیدند که لایه های پارچه بهم بچسبد .بین لایه های پارچه چسب کتیرا می مالیدند.
این پارچه های مستطیل شده را کنار هم می چیدند تا به اندازه طول تخت شود.
دو ابزار نوک تیز در تمام مدت
نوکشان داخل اتش بود. با ابزار نوک تیز لوله ای که نوکش داغ شده سوراخهایی سراسری ایجاد و از سوراخها نواری از چرم شتر عبور می دادند و پارچه ها را با آن محکم می کردند.
ابتدا وانتهای تخت که نوک انگشت و پاشنه پا می شد چرم شتر بسته می شد.
در انتها باشفره داغ کناره های تخت را می بریدند و تخت را فرم کف پا می دادند.
کنار مسجد که در سالهای 40بصورت مسجد روباز ( مسجد صاحب الزمان)در آمد والان داخل مسجد است خرابه ای بود که به آن برف انداز مسجد می گفتند وهنوز اثار کوره آجر پزی که آجر های مسجد اولیه را در ان پخته بودند، وجود داشت.
این خرابه با دروازه ای به میدان
گاه جلو خانه ما( موسوم به پشت مهتابی) راه داشت. روی دروازه چادر شبی می اندختند و زنها داخل خرابه که از دید رهگذر محفوظ بود رویه گیوه می بافتند( تقریبا شبیه کاموابافی)
کم کم تولید کفشهای لاستیکی کارخانه ای و ورود قالیبافی به کجان
به مرور شغل تولید گیوه را غیر اقتصادی ونابود کرد.
خاطرات اقامهدی توسلی
(کجان زیبا)
@naein_nameh