#دستور_زبان_نایینی
.
قید زمان
شماری از قیدهای زمان
اَئرو ------- امروز
هیزی ------- دیروز
پیریوَه ------ پریروز
سوبا -------- فردا
بئد از دی --- بعد از این
@naein_nameh
.
قید زمان
شماری از قیدهای زمان
اَئرو ------- امروز
هیزی ------- دیروز
پیریوَه ------ پریروز
سوبا -------- فردا
بئد از دی --- بعد از این
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
"
حروف "ه" ، "ح" ، "ع" در میان یا آخر واژه یا فعل ترکیبی فارسی هنگام برگردان به زبان مادری به"ء" همزه تبدیل می شوند و مطابق قاعده به صورت مصّوت ما قبل خود تکرار شده و در گفتار با کشش ادا می شود.
اِئتوماد(اعتماد)
شائدُنه ( شاهدانه)
مئصیمه( معصومه)
وَئدِر ( بهتر)
از : اشعار گویشی نایین
@naein_nameh
.
"
حروف "ه" ، "ح" ، "ع" در میان یا آخر واژه یا فعل ترکیبی فارسی هنگام برگردان به زبان مادری به"ء" همزه تبدیل می شوند و مطابق قاعده به صورت مصّوت ما قبل خود تکرار شده و در گفتار با کشش ادا می شود.
اِئتوماد(اعتماد)
شائدُنه ( شاهدانه)
مئصیمه( معصومه)
وَئدِر ( بهتر)
از : اشعار گویشی نایین
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
گُ، گو = این واژه دارای مفاهیم زیر است،
- در اول جمله بیانگر پرسش است:
گو تو دَسّی بزن داری؟
که تو دست بزن داری
- گاهی "که" معنی میدهد:
کارُتت گو یا که یور
کارت که تمام شد بیا
- بین دو فعل بیانگر قهر و بی توجهی است.
جادَت سفید کیره ، نیفست گو دوای دردی دل نیو
- در جواب رفتن قهر آمیز گفته می شود
راهت سفید و روشن است نفست که دوای درد دل نیست
- امری موکد در بیان مفاهیم بلی یا خیر:
در جواب سوال " با این که تو را اذیت کرده هنوز برایش پول می فرستی؟
" بله گو هِندونی، وِشترُش جی هندونی"
بله که می فرستم بیشتر هم می فرستم
- در جملات شرطی:
ایگر پیلُم دارت گو ریم وِ دُن ناخُس
اگر پول داشتم که به این رو نمی انداختم
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
گُ، گو = این واژه دارای مفاهیم زیر است،
- در اول جمله بیانگر پرسش است:
گو تو دَسّی بزن داری؟
که تو دست بزن داری
- گاهی "که" معنی میدهد:
کارُتت گو یا که یور
کارت که تمام شد بیا
- بین دو فعل بیانگر قهر و بی توجهی است.
جادَت سفید کیره ، نیفست گو دوای دردی دل نیو
- در جواب رفتن قهر آمیز گفته می شود
راهت سفید و روشن است نفست که دوای درد دل نیست
- امری موکد در بیان مفاهیم بلی یا خیر:
در جواب سوال " با این که تو را اذیت کرده هنوز برایش پول می فرستی؟
" بله گو هِندونی، وِشترُش جی هندونی"
بله که می فرستم بیشتر هم می فرستم
- در جملات شرطی:
ایگر پیلُم دارت گو ریم وِ دُن ناخُس
اگر پول داشتم که به این رو نمی انداختم
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف فعل ماضی از مصدر «پیارت»به معنی پس آوردن
پِم یارت(پس آوردم)
پِت یارت(پس آوردی)
پِش یارت(پس آورد)
.
پمی یارت(پس اوردیم)
پتی یارت(پس آوردید)
پشی یارت(پس اوردند)
امری
پیار(پس بیاور)
پیارید(پس بیاورید)
@naein_nameh
.
صرف فعل ماضی از مصدر «پیارت»به معنی پس آوردن
پِم یارت(پس آوردم)
پِت یارت(پس آوردی)
پِش یارت(پس آورد)
.
پمی یارت(پس اوردیم)
پتی یارت(پس آوردید)
پشی یارت(پس اوردند)
امری
پیار(پس بیاور)
پیارید(پس بیاورید)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف فعل ماضی از مصدر
«بُی مون» به معنی بودن
می بُیی(من بودم)
تو بُیی(توبودی)
ای بی(او بود)
.
ما بُیِم(ما بودیم)
شوما بُیید(شما بودید)
اییا بُیین(انها بودند)
امری
بُ، بو(باش)
ایبید(باشید)
@naein_nameh
.
صرف فعل ماضی از مصدر
«بُی مون» به معنی بودن
می بُیی(من بودم)
تو بُیی(توبودی)
ای بی(او بود)
.
ما بُیِم(ما بودیم)
شوما بُیید(شما بودید)
اییا بُیین(انها بودند)
امری
بُ، بو(باش)
ایبید(باشید)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
صرف مصدر «آیمون»
به معنی آمدن در شکل ماضی
یُمی یی(آمدم)
یُمی یی(آمدی)
یُمَه(آمد).
.
یُمی یِم(آمدیم)
یُمی یید(آمدند)
یُمی یِن(آمدند)
امری
یُور(بیا)
ایید(بیایید)
@naein_nameh
.
صرف مصدر «آیمون»
به معنی آمدن در شکل ماضی
یُمی یی(آمدم)
یُمی یی(آمدی)
یُمَه(آمد).
.
یُمی یِم(آمدیم)
یُمی یید(آمدند)
یُمی یِن(آمدند)
امری
یُور(بیا)
ایید(بیایید)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
*فعل های اشتباهی
بعضی فعل ها در زبان نایینی همچون زبان فارسی مشابه هستند. از همین رو بخصوص در محاوره به جای هم به کار برده می شوند و این هرچند خیلی آشکار نیست اما باید آنها را غلط پنداشت. مثل خوردن و آشامیدن در فارسی که گاه به جای هم بکار می روند . مثلا می گوییم آب خوردم در حالی که آب را می نوشند.
در زبان نایینی نیز می گوییم : میدی = دیدم / دیَمْ کَه = دیدم ، نگاه کردم. اما باید توجه داشت که این دو فعل هم به لحاظ ساختار یعنی بسیط و مرکب بودن و هم به لحاظ معنی با یکدیگر تفاوت دارند و نباید به صورت اشتباهی به جای همدیگر بکار برده شوند . از این فعل ها می توان به این ها نیز اشاره کرد :
هَنیگِشته بوی = نشسته بود . / آشِسْتَه بوی : نشسه بود ( در فعل دوم نشستن به معنای ساکن بودن و مقیم بودن در جایی است. این دوفعل به صورت کامل در زبان نایینی صرف می شوند).
میدیه بوی = دیده بودم / دیَم کَرتَه بوی= دیده بودم ، نگاه کرده بودم( دیَه کَرتْ = نگاه کردن ، تماشا کردن )
ورسایی = شنیدم / وَمْ رَسایَه بوی = پرسیده بودم ( فعل دوم مرکب و به معنای پرسیدن و سوال کردن است)
(دکتر عسگری)
@naein_nameh
.
*فعل های اشتباهی
بعضی فعل ها در زبان نایینی همچون زبان فارسی مشابه هستند. از همین رو بخصوص در محاوره به جای هم به کار برده می شوند و این هرچند خیلی آشکار نیست اما باید آنها را غلط پنداشت. مثل خوردن و آشامیدن در فارسی که گاه به جای هم بکار می روند . مثلا می گوییم آب خوردم در حالی که آب را می نوشند.
در زبان نایینی نیز می گوییم : میدی = دیدم / دیَمْ کَه = دیدم ، نگاه کردم. اما باید توجه داشت که این دو فعل هم به لحاظ ساختار یعنی بسیط و مرکب بودن و هم به لحاظ معنی با یکدیگر تفاوت دارند و نباید به صورت اشتباهی به جای همدیگر بکار برده شوند . از این فعل ها می توان به این ها نیز اشاره کرد :
هَنیگِشته بوی = نشسته بود . / آشِسْتَه بوی : نشسه بود ( در فعل دوم نشستن به معنای ساکن بودن و مقیم بودن در جایی است. این دوفعل به صورت کامل در زبان نایینی صرف می شوند).
میدیه بوی = دیده بودم / دیَم کَرتَه بوی= دیده بودم ، نگاه کرده بودم( دیَه کَرتْ = نگاه کردن ، تماشا کردن )
ورسایی = شنیدم / وَمْ رَسایَه بوی = پرسیده بودم ( فعل دوم مرکب و به معنای پرسیدن و سوال کردن است)
(دکتر عسگری)
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
فعل امر در زبان محلی نایین دو صیغه دارد:
دوم شخص مفرد ،دوم شخص جمع
اُوشو و. ایشید(برو و بروید)
از جمله دلایل اصالت این زبان نظم طبیعی در ان است،
مثلا ضمایر مفرد در ماضی «مو»,«تو»،«شو» و ضمایر جمع،«می»،«تی»،«شی»
موخا،توخا،شوخا. و جمع ان می خا ،تی خا ،شی خا
این صمایر در مصدر «خارت »به معنی خوردن است.
(تصویر ساعت که بریده ای از تنه درخت است به دقت نگاه فرمایید)
@naein_nameh
.
فعل امر در زبان محلی نایین دو صیغه دارد:
دوم شخص مفرد ،دوم شخص جمع
اُوشو و. ایشید(برو و بروید)
از جمله دلایل اصالت این زبان نظم طبیعی در ان است،
مثلا ضمایر مفرد در ماضی «مو»,«تو»،«شو» و ضمایر جمع،«می»،«تی»،«شی»
موخا،توخا،شوخا. و جمع ان می خا ،تی خا ،شی خا
این صمایر در مصدر «خارت »به معنی خوردن است.
(تصویر ساعت که بریده ای از تنه درخت است به دقت نگاه فرمایید)
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
مات = (۱)
ساخته شده از ( ما) ضمیر مفعولی و ( ت) ضمیر فاعلی
مات خیبِر نَکه =ما را خبر نکردی
وِ مات گو نَوات =به ما که نگفتی
.
مات (۲)
حیران ، متعجب
مات وَمُندی = حیران شدم
.
ماتِم = نوحه گری، عزا
.
ماجون=مادر بزرگ
در لهجه ( بور و بِشه ) همین کلمه میشود " ماچی"
.
مار ماری = مارمولک
.
ماسینه = ماسی که در خیک ابش گرفته شده باشد.
.
مالایمون = مصدر مالیدن
ماماچه = قابله، ماما
مِجّی = شتر ماده
تمثیل:
مِجی گَر و خَلف کور گِرتا
اُو هُشک ایبی اُوگه شور گِرتا
مجی و خلف دو نوع شتر ماده از مرض گر و کور شدن
اب خشک شد و چشمه شور شد
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
مات = (۱)
ساخته شده از ( ما) ضمیر مفعولی و ( ت) ضمیر فاعلی
مات خیبِر نَکه =ما را خبر نکردی
وِ مات گو نَوات =به ما که نگفتی
.
مات (۲)
حیران ، متعجب
مات وَمُندی = حیران شدم
.
ماتِم = نوحه گری، عزا
.
ماجون=مادر بزرگ
در لهجه ( بور و بِشه ) همین کلمه میشود " ماچی"
.
مار ماری = مارمولک
.
ماسینه = ماسی که در خیک ابش گرفته شده باشد.
.
مالایمون = مصدر مالیدن
ماماچه = قابله، ماما
مِجّی = شتر ماده
تمثیل:
مِجی گَر و خَلف کور گِرتا
اُو هُشک ایبی اُوگه شور گِرتا
مجی و خلف دو نوع شتر ماده از مرض گر و کور شدن
اب خشک شد و چشمه شور شد
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#دستور_زبان_نایینی
.
مِس و تِس = ظروف مسی
مَسّ و میلنگ = شاد و شنگول، مست و ملنگ
مُش = ضمیر شخصی پیوسته (مُ) ( می) یعنی مرا / به من و ضمیر (ش) که در حالت فاعلی است به معنی او . در این حالت همیشه بر سر ان کلمه ای اضافه می شود
" وِ مُش وات" به من گفت
"کتابُمُش پیارت" کتابم را پس اورد
@naein_nameh
#دستور_زبان_نایینی
.
مِس و تِس = ظروف مسی
مَسّ و میلنگ = شاد و شنگول، مست و ملنگ
مُش = ضمیر شخصی پیوسته (مُ) ( می) یعنی مرا / به من و ضمیر (ش) که در حالت فاعلی است به معنی او . در این حالت همیشه بر سر ان کلمه ای اضافه می شود
" وِ مُش وات" به من گفت
"کتابُمُش پیارت" کتابم را پس اورد
@naein_nameh