Naakojaa ناکجا
2.45K subscribers
6.12K photos
570 videos
4 files
3.05K links
وب‌سایت نشر ناکجا در فرانسه، شامل جدیدترین کتاب‌های داخل و خارج کشور است. می‌توانید کتاب‌های مورد علاقه‌ی خود را سفارش بدهید
www.naakojaa.com
تماس مستقیم با ما
@Naakojaapub
Download Telegram
«چیزی که آن روز ما را تحت تاثیر قرار داد توجهش به خوشی‌های کوچک زندگی بود؛ انگار در هفتاد و هشت سالگی تازه معجزه‌ی زندگی را کشف کرده است. وقتی پرستار بالش‌هایش را مرتب می‌کرد، لوله‌ای فلزی به رانش خورد: «خنک است. آدم خوشش می‌آید.» بوی ادوکلن و پودر تالک را به سینه می‌کشید: «چه بوی خوبی دارد.» خواست گل‌ها و گلدان‌ها را روی میز چرخدار بگذارند: «این گل‌های سرخ کوچولو از میرینیاک آمده‌اند. در میرینیاک هنوز هم گل سرخ پیدا می‌شود.» از ما خواست پرده‌ی پنجره را کنار بزنیم و از پشت شیشه شاخ‌وبرگ طلایی درخت‌ها را نگاه کرد: «واقعا زیباست. در خانه‌ام خبری از این چیزها نیست!» لبخند می‌زد و من و خواهرم در این فکر بودیم که این همان لبخندی است که کودکی‌مان را روشن می‌کرد، لبخند شاد یک زن جوان. اما این لبخند سال‌های سال کجا ناپدید شده بود؟»


از ناکجا تهیه کنید:
🌐https://bit.ly/2kCBLfF

نقاشی اثر:
#John_Everett_Millais

#مرگی_بسیار_آرام #سیمون_دوبووار #ناکجا #ناکجاکتاب #خرید_آنلاین_کتاب
«اسمم سعید حنایی، شغلم بنایی و متأهلم. از هفتم مرداد سال گذشته (۱۳۷۹) تاکنون ۱۶ زن را کشته‌ام، از عمل خود به هیچ وجه پشیمان نیستم و اگر دستگیر نمی‌شدم قصد داشتم تعداد قتل ها را به عدد ۱۵۰ برسانم.»

کتاب ملاقات با عنکبوت براساس صحنه‌هایی از فیلم مستند «و عنکبوت آمد» اثر مازیار بهاری که در آخرین روزهای زندگی سعید حنایی ساخته شد، نوشته و طراحی شده است و سرگذشت غریب جامعه‌ای را حکایت می کند که ناپدید شدن زنان‌اش به هیچ جا درز نمی‌کند و این عدم آگاهی به قاتل اجازه می‌دهد تا به ادعای خودش با نیّتی خیر دستش را به خون چندین زن آغشته کند.

این کتاب بدون هیچ سانسوری در نشر ناکجا منتشر شده است و‌ می‌توانید از هر‌کجا دنیا آن را سفارش دهید:
🌐https://bit.ly/2lPzOMZ

#ملاقات_با_عنکبوت #مانا_نیستانی #ناکجا #ناکجاکتاب #خرید_آنلاین_کتاب
🇮🇷 🇫🇷
آﯾﺎ اﺳﺘﻌﺪاد وﯾﮋه ای در ﻫﻨﺮ، ورزش، رﯾﺎﺿﯿﺎت، شعر یا هر نوع فعالیت خاص دیگری دارید؟
آﯾﺎ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ‌ﮐﻨﯿﺪ اﺳﺘﻌﺪاد ﺷﻤﺎ ﺑﯽ‌ﻧﻈﯿﺮ اﺳﺖ و ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﺪ آن را ﻧﺸﺎن دﻫﯿﺪ؟
ﻫﻢ اﮐﻨﻮن ﻧﻮﺑﺖ ﺷﻤﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺪرﺧﺸﯿﺪ ، ﺷﮏ ﻧﮑﻨﯿﺪ و ﺑﺮای ﺷﺮﮐﺖ در
Iran’s Got Talent
ثبت نام کنید :
هیئت اﻧﺘﺨﺎﺑﯽ اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﯽ ﺑﺰرگ ﮐﻪ از ﺷﺒﮑﻪ
MBC PERSIA
پخش خواهد شد در تاریخ ۲۲ سپتامبر در ﺷﻬﺮ پاریس ﺧﻮاهند ﺑﻮد.
اﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺳﺎﮐﻦ ﮐﺸﻮر فرانسه ﻫﺴﺘﯿﺪ و ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮاﻧﯿﺪ در اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﯿﺪ میتوانید در تاریخ ۲۲ سپتامبر از ساعت ۱۱ تا ۱۸ در شهر پاریس ، به نشانی
Librairie du monde persan
89/91 rue du Ruisseau
75018 Paris

برای انجام آزمون اولیه مراجعه نمایید.
ﺛﺒﺖ ﻧﺎم و آزﻣﻮن اوﻟﯿﻪ ﺑﺎ ﺣﻀﻮر ﯾﮑﯽ از ﻫﻨﺮﻣﻨﺪان اﯾﺮاﻧﯽ اﻧﺠﺎم ﺧﻮاﻫﺪ ﺷد.
ﻓﺼﻞ اول ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﯿﺰ در ﻧﯿﻤﻪ دوم ﻣﺎه ﻧﻮاﻣﺒﺮ در ﺷﻬﺮ اﺳﺘﮑﻬﻠﻢ ﺑﺎ ﺣﻀﻮر ﻫﯿﺌﺖ داوراﻧﯽ ﺳﺮﺷﻨﺎس ﺿﺒﻂ خواهد شد.
جایزه نفر اول 100000 یورو و جایزه نفر دوم 25000 یورو
ﻫﺰﯾﻨﻪ ﻫﺎی ﺳﻔﺮ و اﻗﺎﻣﺖ در ﺷﻬﺮ اﺳﺘﮑﻬﻠﻢ ﺑﺮای ﻣﻨﺘﺨﺒﯿﻦ راﯾﮕﺎن ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد
ﺑﺮای اﻃﻼﻋﺎت ﺑﯿﺸﺘﺮ در ﻣﻮرد ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺛﺒﺖ ﻧﺎم در ﮐﺸﻮر فرانسه ﺑﺎ اﯾﻦ ﺷﻤﺎره ﺗﻠﻔﻦ ﺗﻤﺎس ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ:
0172408440
ﻋﻼﻗﻪ ﻣﻨﺪان ﺑﺮای ﺛﺒﺖ ﻧﺎم ﺑﻪ وب ﺳﺎﯾﺖ زﯾﺮ ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﻤﺎﯾﯿﺪ:
mbc.net/irangottalent
«وقتی آلیس به دنیا آمد، زن‌های دشت بهشت دسته‌دسته به خانه‌ی گرگ آمدند تا قدم نو رسیده را تبریک بگویند و آماده بودند از زیبایی بچه تعریف کنند، اما وقتی چشم‌شان به بچه افتاد زبانشان بند آمد. آن فریادهای شادمانه‌ی زنانه‌ای که به مادران جوان اطمینان می‌دهند خزندگان هراس انگیز توی آغوششان انسان‌اند و قرار نیست هیولا شوند، معنای خود را از دست داد. از آن گذشته کاترین به نوزاد خود چشم دوخت، طوری که در آن از اشتیاق‌های تصنعی اکثر مادرانی که برای پنهان نگه داشتن ناامیدی‌شان از خودنشان می‌دهند، خبری نبود. کاترین وقتی زیبایی کودکش را دید، از بهت و حیرت لبریز شد. زیبایی آلیس آنقدر حیرت‌آور بود که خودش را مستحق عذاب می‌دید. کاترین فکر کرد"بچه‌های خوشگل بزرگ که می‌شوند، مردان و زنانی زشت از آب در‌می‌آیند" با این حرف، دلهره‌اش مختصری تسکین می‌یافت، گویی از بازی سرنوشت ترسیده بود و با قوه‌ی پیشگویی می‌خواست بر آن غلبه کند.»

دشت بهشت مجموعه داستان کوتاه به هم پیوسته‌ای است که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد. مهاجرت و حومه نشینی موضوع مرکزی این مجموعه داستان است که با روایتی آمیخته با طنز سیاه موقعیت پردازی شده است.
اجتماعی کوچک از مهاجرینی که با خلق.و‌خو و منش‌های گوناگون در حومه کالیفرنیا زندگی می‌کنند، در این مجموعه با توصیفات درخشان اشتاین‌بک همراه شده‌اند.

#دشت_بهشت به قلم‌ #جان_اشتاین‌بک را از هر کجای جهان می‌توانید از #ناکجا سفارش دهید:
🌐https://bit.ly/2lM5KlJ

#ناکجاکتاب #خرید_آنلاین_کتاب
Forwarded from دربه‌در
از کاربران توییتر خواستیم بهترین شروعی که از یک رمان فارسی یا خارجی خوانده‌اند را برای ما بنویسند. حاصل پرسش ما این ١٨ شروعی بود که می‌خوانیم:

@Gadaboutmitsl

‏«من یک روز گرم تابستان، دقیقا یک سیزده مرداد، حدود ساعت سه و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم»
‏دايى جان ناپلئون
ایرج پزشکزاد
----------------
‏«در ساعت یازده شب چهارشنبه آن هفته جن در آقای مودت حلول کرد.»
‏ملکوت
‏⁧ بهرام صادقی ⁩
---------------
‏«باز فریاد بلور خانم تو حیاط دنگال می‌پیچد. امان آقا، کمربند پهن چرمی را کشیده است به جانش.»
‏همسایه‌ها ‌
احمد محمود
--------------
«هوا سرد بود، قرارِ سرخیِ آسمانِ زمستانِ در شب، برف روز است. اما نه برف آمد، نه ثریا.»
جسدهای شیشه‌ای
مسعود کیمیایی
-------------
«مرگان که از خواب برخواست سلوچ رفته بود.»
جای خالی سلوچ
محمود دولت آبادی
------------
‏«سی و پنج سال است که در کار کاغذ باطله هستم و این قصه عاشقانه من است.سی و پنج سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می کنم و خود را چنان با کلمات عجین کرده ام که دیگر به هیئت دانش نامه هایی در آمده ام که طی این سال ها سه تنی از آنها را خمیر کرده ام.»
‏تنهایی پر هیاهو
بهومیل هرابال
------------
‏«دیرزمانی دیر به بستر می‌رفتم.»

‏در جست‌وجوی زمان از دست رفته
مارسل پروست
-----------
«هر آدمی سنگی است بر گورِ پدرِ خویش.»

‏⁧ سنگی بر گوری ⁩
‏⁧ جلال آل احمد ⁩
-----------
«در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد.»
‏بوف کور
صادق هدایت
-----------
«بروز آشفتگی در هیچ خانه‌ای ناگهانی نیست.»
‏⁧ خانه ادریسی‌ها ⁩
‏⁧ غزاله علیزاده ⁩
-----------
‏«مرا اسماعیل صدا بزنید!»

‏موبی‌دیک
هرمان ملویل
----------
‏«اکنون تنها می نشیند و به یاد می آرد.»

‏گرینگوی پیر
کارلوس فوئنتس
----------
‏«روبرتو دِلا گریو، به عنوان دروغگویی بی‌اعتقاد و جعل کننده‌ی اخباری نادرست٬ این خطوط واقعی و راست را بی‌تردید بین ماه‌های ژوییه و اوت سال ۱۶۴۳ نگاشت.»⁩
جزیره‌ روز پیشین
امبرتو اکو
----------
همه‌ی نحسی‌ها با عرعر آن کره‌خر وامانده شروع شد. کره‌خری که بابام مرغ و نه تا جوجه‌هاش رو باش تاخت زده بود، کره‌خر غرشمال‌ها.»

‏⁧ روزگار سپری‌شده‌ی مردم سالخورده ⁩
‏⁧ محمود دولت‌آبادی ⁩
----------
«آن روز، روز عقد دختر حاکم بود. نانواها با هم شور کرده بودند و نان سنگکی پخته بودند که نظیرش را تا آن‌وقت هیچ‌ کس ندیده بود.مهمان‌ها دسته دسته به اطاق عقدکنان می آمدند و نان را تماشا می‌کردند.خانم زهرا و یوسف‌خان هم نان را از نزدیک دیدند. یوسف تا چشمش به نان افتاد گفت:گوساله‌ها چطور دست میرغضبشان را می‌بوسند!»
سووشون
سیمین دانشور
----------
«خانواده های خوشبخت همه به هم می مانند، اما خانواده‌های بدبخت هر یک به سبک خاص خود بدبختند.»
آناکارنینا
لئو تولستوی
-----------
‏«تا جایی که از گذشته به خاطر می‌آورم، همواره مرز خیال و واقعیت به طور مٲیوس‌کننده ای تار و مبهم بوده است.»
‏رومن به روایت پولانسکی
رومن پولانسکی
-----------
«امروز، مادرم مرد. شاید هم دیروز، نمی‌دانم. تلگرافی به این مضمـون از نوانخانـه دریـافت داشـته‌ام : «مـادر، درگذشت. تدفین فردا. تقدیم احترامات» از این تلگراف چیزی نفهمیدم شاید این واقعه دیروز اتفاق افتاده است.»
بیگانه
آلبر کامو

برای دیدن توییت‌ها لینک زیر را لمس کنید:
https://twitter.com/gadaboutmitsl1

@Gadaboutmitsl
📕🎧👆
«من رفته بودم، زمانش را یادم هست، مکانش را نه. نه مقصد و نه حتی به درستی مبدا! یادم هست که فقط رفتم. نوعی تواری بود. از چه را می‌دانم، از که را نه. شاید از همه‌کس، از همه چیز، از مکان و زمان، به زمین از آسمان! رفته بودم با یک لوا پیراهن. تلاوار رفته بودم. عین فراری‌هایی که از آخرین مبدا به‌سوی هیچستان مقصود می‌دوند. من رفته بودم. جایی برای نبودن می‌خواستم. جایی برای نداشتن می‌خواستم.»
‌‌
#راه_شیری_حلزون اولین اثر #پیام_یونسی_پور است که در سال ۲۰۱۸ در انتشارات #ناکجا به چاپ رسیده است.
📚🔍
«در یک غروب لطیف و خنک، فلیکس به ماری می‌گوید که دارد می‌میرد و به همین خاطر ترجیح می‌دهد که آن دو رابطه‌شان را با هم قطع کنند. داستان مردن این‌گونه آغاز می‌شود. ماری که به شدت احساس شور عاشقانه‌ای در دل دارد تصمیم می‌گیرد که همراه فلیکس بماند و امیدش را از دست ندهد. این تصمیم برای فلیکس هم بسیار ارزشمند است. آن دو تصمیم می‌گیرند سفر کنند و استراحت و زمان را به خوشی بگذرانند. ولی ماجرا به همین سادگی نیست. مرگ یا بهتر است بگوییم آشکار شدن مرگ، سایه‌اش را بر زندگی آن دو می‌اندازد. آرام آرام سئوال‌هایی در ذهن فلیکس و ماری شکل می‌گیرد که در ابتدا وجود نداشت؛ آیا ماری واقعاً مرا دوست دارد؟ انگیزه‌ی اصلی ماری از این همه محبت چیست؟ آیا فلیکس هیچ گاه خوب می‌شود؟ آیا…»
‌‌
«مردن» داستانی است درباره‌ی پایان. پایان عشق، پایان دوستی و در یک کلام پایان رابطه.
‌‌
آرتور اشنیتسلر این داستان را زمانی نوشت که سی ساله بود و هنوز کسی او را «تالی زیگموند فروید» به شمار نمی‌آورد. داستان بلند مردن یکی از نخستین داستان‌هایی است که به زبان آلمانی با نگاهی روانکاوانه نوشته شده است.

این کتاب را می‌توانید از وبسایت ناکجا از هر کجای جهان سفارش دهید:

🌐 https://bit.ly/2lWnPNQ

نقاشی اثر #آندرئا_مانتنیا - ۱۵۰۶

#آرتور_شنیتسلر #مردن #ناکجا #ناکجاکتاب #ادبیات #خرید_آنلاین_کتاب
«با این حال، می‌توانم یکی دو چیز را که قطعا از فقر آموخته‌ام بشمارم. دیگر هیچ وقت فکر نمی‌کنم خیابان‌خواب‌ها اراذلی دائم‌الخمرند، از گدا‌ها انتظار ندارم به خاطر سکه‌ای که کف دستشان گذاشته‌ام سپاسگزارم باشند، دست کسی را که تراکت پخش می کند رد نمی‌کنم و در یک رستوران شیک از غذایم لذت نمی‌برم. این تازه اول کار است‌.»

آس و پاس در پاریس و لندن اولین کتابی است که از اورول منتشر شد. او برای چاپ این کتاب دردسرهای زیادی کشید؛ دو ناشر آن را رد کردند و حتی نویسنده نسخه‌ دستنویس را به دوستی داد تا آن را بسوزاند. این کتاب روایت اورول است از مقطعی فلاکت‌بار از زندگی‌اش در پاریس و لندن، دورانی که در کنار آدم‌های فرودست جامعه زندگی می‌کرد و برای امرار معاش تن به هر کاری می‌داد. گرچه شهرت اورول به مزرعه‌ حیوانات و ۱۹۴۸ است، بعضی از طرفدارانش کتاب حاضر را خواندنی‌ترین اثر او می‌دانند.

#آس_و_پاس_در_پاریس_و_لندن نوشته‌ی #جورج_اورول و ترجمه‌ی #بهمن_دارالشفایی را از هر کجای جهان‌ می‌توانید از وبسایت #ناکجا سفارش دهید:
🌐 https://bit.ly/2kszALG

#ناکجاکتاب #خرید_آنلاین_کتاب #ادبیات
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فقط یه عشقِ کتاب درکش می‌کنه! 🤓
🌟 «بیترکس» نوشته‌ی #شاهین_نجفی منتشر شد.

اطلاعات بیشتر به‌زودی.
📚✍️
برای خرید کتاب بیترکس با امضای شاهین نجفی به وبسایت ناکجا مراجعه کنید:
🌐 Naakojaaketab.com

#شاهین_نجفی
#بیترکس
#ناکجا