کُنجِ آسمون
612 subscribers
2.2K photos
481 videos
3 files
76 links
از پیاده رو ها خسته شده بود
جیب هایش را پر از سنگ کرد
زیر آب قدم زد... .

صرفا روزمرگی.
بیو؟اولین پین.
#آسمون =)

پاسخگویی ۱۲۳ بفرمایید؟:
@Asemanam_Bot
http://t.me/HidenChat_Bot?start=5821566175
Download Telegram
امروز نازنین خرگوش شده بود و واقعا کیوت بود. واقعا!
از این روز هایی که می‌گذرانم، چیزی نمی‌توانم بگویم جز "اوج خواستن"
اوج خواستن
اوج خواستن..
ساکتم. پر از فکرم. پر از رنجم. شب و روز از درد به خودم می‌پیچم.
و تو را دوست دارم. و تو را دوست دارم و تو را دوست...•°•°•°
نابرده رنج
احسان‌خواجه امیری
وقتی برمی‌گردی به بچگیت و یادت میاد آهنگ تیتراژ های بعضی سریال ها واقعا قلبت رو لمس می‌کرد...
یعنی می‌گی وقتشه دست از مرور این چند روز برداریم و بلند شیم سر پا؟
منظورت اینه که بسه ۳ ساعت پشت هم فکر کردن از صبح تا حالا؟
من آن روز زیر همان پله ای که نشسته بودیم و در آغوشم گرفته بودی، یک بطری شوق زندگی پیدا کردم. من آن را تا امشب زیر لباسم پنهان کرده بودم... نفهمیدی؟
امشب من شوق زندگی را سر کشیده ام. می‌گویند مستی آور است! می‌خواهم به وقت مستی، روی تخت دراز کشیده باشم. با ترک های دیوار خیال ببافم. تو را رسم کنم. برق چشمانت را خوشه خوشه بچینم و یادت را جرعه جرعه بنوشم. می‌خواهم اگر این آخرین شب است، که اگر این آخرین بار است، باز هم بپرسم آسمان تا کجاست؟
حتی اگر باز هم جوابی برایش نداشته باشی.•°•°•°
منم، شکار. شکارم کن... سپس ببوس و بچرخانم… سپس بچرخ و ببوسانم.
سپس چه کار؟ چه کارم کن؟..
آه! و من یک روز دیگر زندگی کردم چون تمام حرف های آخر برای خداحافظی هنوز هم زیادی خجالت آور بودند.•°•°•°
دانشمندان بمب ساختند، ویروس و دارو را ساختند،
دیوانگان رقصیدند و رقصاندند، خندیدند و خنداندند.
_پویان گیلانی
زمزمه ی شبانه.
سی امِ آبان ماهِ هزار و چهارصد و دو.
نشسته در بالکن خانه و منتظرِ شنیده شدن صدای مامان برای خوردنِ شام.
به یاد شب های پر از دردی که هنوز همه چیز زیبا بود... بماند به یادگار.
https://t.me/Myskyyy/4161
https://t.me/Myskyyy/7689
اگر تنها دوای دردی بودم،
یا که دوایی بودی برای دردم،
می‌ماندم.•°•°•°
پرسیدی: ...

دیروز باران بارید؛ اما من قهر نبودم. من روی زانویت تکیه دادم و باریدم. زانویت خیس شد.
تو نگران بودی. تو دستانم را گرفته بودی و چشم هایت نگران بود. بعد از یک ساعت، باران بارید.
پس دیدی؟ نه. من قهر باشم هم باران نمی‌بارد... .
اما اگر بشکنم، شاید چرا.
مثل دیروز.