چند روز پیش #رضا_پهلوی در پیامی خواسته بود برای به اصطلاح نجات ایران همه با او هم پیمان شوند. البته بگذریم از اینکه در فضای واقعی جامعه و در میان مردم، ما هیچ کس را ندیدیم که به این پیام حداقل وقعی بگذارد. اما رسانەهای فارسی زبان در همسویی با سلطنت طلبان در خارج کم نگذاشتند. در هرحال فارغ از انگیزه آنها و رویاهای رضا پهلوی [ احتمالا برای بازپس گیری تاج و تخت خاندان برانداخته شدەاش]، در باره پیام مورنظر ،چند نکته به قرار ذیل جای پرسش و توضیح دارد:
١. رضا پهلوی ٦٠ ساله، در تمام عمرش و در طول ٤٠ سال گذشته با ثروت غارت شدەی مردمان ایران و در خارج از کشور، در رفاه و ناز و نعمت و در امنیت کامل زندگی کرده است. او در تمام طول عمرش هرگز و برای یک روز هم، مثل یک زحمتکش، یک کارگر، یک کشاورز و یا یک فرد معمولی ایرانی رنج و زحمت نکشیده است. شاید تمرین آشپزی خانگی، تماشای فوتبال و احتمالا سر در صندلی فرو کردن جزو سرگرمیها و وقت گذرانیهای وی باشد، اما فایل فعالیت به اصطلاح سیاسی او اگر تهی از خالی نباشد، از صدور چند بیانیەی از دور دست بر آتش و چند سالگردنامه و ستایشنامه خانوادگی و غیره هم تجاوز نکرده است.
٢. رضا پهلوی ادعا دارد در کنار #کپرنشین_بلوچ و #کولبر_کرد ایستاده است. اما او هرگز نه درد فقر و رنج کپرنشینی و نه جان در کف دست نهادن یک کولبر برای بدست آوردن لقمه نانی را میتواند لمس و درک کند و نه میخواهد بفهمد که کپرنشینی #بلوچها و کولبر شدن #کردها و رنج و مصائب انباشت شده خلقها، ملتها و مردمان ایران نتیجه و میراث ٥٤ سال حاکمیت پدر و پدر بزرگ اوست. او نمیخواهد بپذیرد که انقلاب ٥٧ انفجار خشم مردم از ظلم و سرکوب و فساد و بیدادگری خاندان او بود. خشم مردم به ستوه آمدەایی که پدرش [محمدرضا شاه] هم میگفت صدای انقلابشان را شنیده است.
٣. رضا پهلوی سرکوب و قتل و کشتار خلقها و ملتها [ بەگفته وی اقوام ] و جنوساید فرهنگی و زبان مادری آنها، توسط پدر و پدر بزرگش را نه تنها مردود و محکوم نمیداند، بلکه امروز هم بر انکار حقوق برابری خواهانه این مردمان مصر است و حتی از استبداد و فساد و غارت ثروت عمومی مردمان ایران توسط حاکمان و عمال خاندان سرنگون شدەاش هم تاکنون تبری نجسته است.
٤. پیام رضا پهلوی توسط چند رسانه فارسی زبان نه چندان مستقل پوشش داده شد. برخی از این رسانەها سعی کردند او را بواسطه اینکه فرزند دیکتاتور سابق است با لقب شاهزاده و به نام شخصیتی سرشناس و حتی وقیحانەتر اینکه "محبوب ملت" معرفی کنند، اما نیک پیداست معروفیت ایشان تنها بواسطه مخرج مشترک دیکتاتوریت خانوادگی میتواند حداکثر هم سطح پسر قذافی، دختر صدام، ... و بازماندگان دیگر دیکتاتورها، مستبدین و جنایتکاران تاریخ باشد و بس.
٥. رضا پهلوی بە نام مردم پیام میدهد و حقوق تعیین میکند، اما او مشخص نکردە با استناد به کدام وکالتنامه و در نتیجەی کدام رفراندوم و یا در کجا و چگونه نمایندگی و قیومیت بیش از ٨٠ میلیون نفر در داخل و چند میلیون خارج نشین، به وی سپرده شده است.
٦. رضا پهلوی حتی نمیتواند تخمین بزند در میان ٩٠ میلیون ایرانی، چند درصد هواه خواه و خاطرخواه دارد. البته با نگاهی اجمالی به فالورهای وی، مواردی قابل تشخیص است؛ از جمله تعدادی سالخودەی مواجب بگیر دستگاه پیشین پدری، چند دە نفر سرگشتە و مایوس و راندە شدە از جریانهای داخلی و بیرونی و چند هزار فحاش و فیک و تعدادی توهم زدەی تشنەی قدرت [ که به روایت کامنتها و توئیتها و پستهایشان عموما در آرزوی دار زدن و تیر خلاص زدن و سلاخی کردن مردمان برابری طلب هستند]، اما آماری دیگر از یاریگران مردمی شازده در دست نیست.
٧. رضا پهلوی در پیام نوینش از فرایند دموکرات شدن و دموکراسی خواه شدن خودش هم چیزی نگفته و نمیگوید انقلاب و تحول درونی او چگونه به توازن همزمانی [بدون تعارض و تناقض] بین ستایشگری از استبداد و دیکتاتوریت پدر و پدر بزرگ از یک سو و اعتقاد به دموکراسی، حقوق بشر و احترام به حق آزادی بیان، حق انتخاب و مختاریت مردمان در تعیین سرنوشت خود، در دگرسو، کمک میکند.
البته شاید دموکراسی و حقوق بشر مورد نظر ایشان در کامنتها و پستهای هواداران وی که هر حق طلب و هر برابری طلب و یا هر مخالف سلطنتی را تجزیه طلب، چپ، کمونیست، اصلاح طلب حکومتی و.... خطاب میکنند و با نثار فرغونی رکیکترین فحشها، آدمها را به دار زدن، گلوله حرام کردن، تیر خلاصی زدن، دل و روده بیرون کشیدن و به صلابه کشیدن آنها، آن هم در مدینه خیالی شاهنشاهی آتی شان تهدید میکنند، به درستی تجلی نیافته است !
.
١. رضا پهلوی ٦٠ ساله، در تمام عمرش و در طول ٤٠ سال گذشته با ثروت غارت شدەی مردمان ایران و در خارج از کشور، در رفاه و ناز و نعمت و در امنیت کامل زندگی کرده است. او در تمام طول عمرش هرگز و برای یک روز هم، مثل یک زحمتکش، یک کارگر، یک کشاورز و یا یک فرد معمولی ایرانی رنج و زحمت نکشیده است. شاید تمرین آشپزی خانگی، تماشای فوتبال و احتمالا سر در صندلی فرو کردن جزو سرگرمیها و وقت گذرانیهای وی باشد، اما فایل فعالیت به اصطلاح سیاسی او اگر تهی از خالی نباشد، از صدور چند بیانیەی از دور دست بر آتش و چند سالگردنامه و ستایشنامه خانوادگی و غیره هم تجاوز نکرده است.
٢. رضا پهلوی ادعا دارد در کنار #کپرنشین_بلوچ و #کولبر_کرد ایستاده است. اما او هرگز نه درد فقر و رنج کپرنشینی و نه جان در کف دست نهادن یک کولبر برای بدست آوردن لقمه نانی را میتواند لمس و درک کند و نه میخواهد بفهمد که کپرنشینی #بلوچها و کولبر شدن #کردها و رنج و مصائب انباشت شده خلقها، ملتها و مردمان ایران نتیجه و میراث ٥٤ سال حاکمیت پدر و پدر بزرگ اوست. او نمیخواهد بپذیرد که انقلاب ٥٧ انفجار خشم مردم از ظلم و سرکوب و فساد و بیدادگری خاندان او بود. خشم مردم به ستوه آمدەایی که پدرش [محمدرضا شاه] هم میگفت صدای انقلابشان را شنیده است.
٣. رضا پهلوی سرکوب و قتل و کشتار خلقها و ملتها [ بەگفته وی اقوام ] و جنوساید فرهنگی و زبان مادری آنها، توسط پدر و پدر بزرگش را نه تنها مردود و محکوم نمیداند، بلکه امروز هم بر انکار حقوق برابری خواهانه این مردمان مصر است و حتی از استبداد و فساد و غارت ثروت عمومی مردمان ایران توسط حاکمان و عمال خاندان سرنگون شدەاش هم تاکنون تبری نجسته است.
٤. پیام رضا پهلوی توسط چند رسانه فارسی زبان نه چندان مستقل پوشش داده شد. برخی از این رسانەها سعی کردند او را بواسطه اینکه فرزند دیکتاتور سابق است با لقب شاهزاده و به نام شخصیتی سرشناس و حتی وقیحانەتر اینکه "محبوب ملت" معرفی کنند، اما نیک پیداست معروفیت ایشان تنها بواسطه مخرج مشترک دیکتاتوریت خانوادگی میتواند حداکثر هم سطح پسر قذافی، دختر صدام، ... و بازماندگان دیگر دیکتاتورها، مستبدین و جنایتکاران تاریخ باشد و بس.
٥. رضا پهلوی بە نام مردم پیام میدهد و حقوق تعیین میکند، اما او مشخص نکردە با استناد به کدام وکالتنامه و در نتیجەی کدام رفراندوم و یا در کجا و چگونه نمایندگی و قیومیت بیش از ٨٠ میلیون نفر در داخل و چند میلیون خارج نشین، به وی سپرده شده است.
٦. رضا پهلوی حتی نمیتواند تخمین بزند در میان ٩٠ میلیون ایرانی، چند درصد هواه خواه و خاطرخواه دارد. البته با نگاهی اجمالی به فالورهای وی، مواردی قابل تشخیص است؛ از جمله تعدادی سالخودەی مواجب بگیر دستگاه پیشین پدری، چند دە نفر سرگشتە و مایوس و راندە شدە از جریانهای داخلی و بیرونی و چند هزار فحاش و فیک و تعدادی توهم زدەی تشنەی قدرت [ که به روایت کامنتها و توئیتها و پستهایشان عموما در آرزوی دار زدن و تیر خلاص زدن و سلاخی کردن مردمان برابری طلب هستند]، اما آماری دیگر از یاریگران مردمی شازده در دست نیست.
٧. رضا پهلوی در پیام نوینش از فرایند دموکرات شدن و دموکراسی خواه شدن خودش هم چیزی نگفته و نمیگوید انقلاب و تحول درونی او چگونه به توازن همزمانی [بدون تعارض و تناقض] بین ستایشگری از استبداد و دیکتاتوریت پدر و پدر بزرگ از یک سو و اعتقاد به دموکراسی، حقوق بشر و احترام به حق آزادی بیان، حق انتخاب و مختاریت مردمان در تعیین سرنوشت خود، در دگرسو، کمک میکند.
البته شاید دموکراسی و حقوق بشر مورد نظر ایشان در کامنتها و پستهای هواداران وی که هر حق طلب و هر برابری طلب و یا هر مخالف سلطنتی را تجزیه طلب، چپ، کمونیست، اصلاح طلب حکومتی و.... خطاب میکنند و با نثار فرغونی رکیکترین فحشها، آدمها را به دار زدن، گلوله حرام کردن، تیر خلاصی زدن، دل و روده بیرون کشیدن و به صلابه کشیدن آنها، آن هم در مدینه خیالی شاهنشاهی آتی شان تهدید میکنند، به درستی تجلی نیافته است !
.