#خاطرات_مستر_همفر #بدعت #دشمن_شناسی #استعمار
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت10)
هنگامي که به بصره رسيدم به مسجدي رفتم که امامت آن را شخصي از نژاد عرب به نام شيخ عمر طايي برعهده داشت. با او آشنا شدم و به او اظهار محبّت کردم، امّا او از نخستين ديدار به من شك کرد و جستجوي از اصل و نسبم و تمام ويژگيهايم را آغاز نمود، به گمانم رنگ و لهجه ام شيخ را مردّد کرده بود امّا توانستم از اين تنگنا بگريزم.
به اين صورت که خود را شاگرد شيخ احمد در استانبول معرفي کردم و گفتم: که در « اغدير ترکيه» در مغازه خالد، نجاري مي کردم... و اطلاعاتي را که از هنگام اقامت در ترکيه داشتم براي او بيان کردم. در ضمن چند جمله به زبان ترکي گفتم شيخ با چشم به يكي از حاضران اشاره کرد تا بداند آيا من ترکي را به درستي مي دانم يا نه؟ او نيز با اشاره چشم جواب مثبت داد و من شادمان شدم که توانسته ام توجّه شيخ را به خودم جلب نمايم. امّا اين گمان من سرابي فريبنده بود زيرا چند روز بعد دريافتم که شيخ همچنان به من بدگمان است و مي پندارد که من جاسوس ترکيه هستم. اين بدان سبب بوده که شيخ با استاندار که از طرف سلطان (عثماني) منصوب بود، سرناسازگاري داشت. آنها نسبت به هم بدبين بودند و يكديگر را متّهم مي کردند.
به هر حال مجبور شدم که مسجد شيخ عمر را ترك کنم و به کاروانسرايي که جايگاه افراد غريبه و مسافران است، رفتم و اتاقي اجاره کردم.
صاحب کاروانسرا مرد احمقي بود که هر روز سپيده دم آسايش مرا سلب مي کرد. او به هنگام فجر در اطاق مرا به شدت مي کوبيد و پشت در ميماند تا من براي نماز صبح برخيزم و من که چاره اي جز همراهي او نداشتم، برمي خاستم و نماز مي خواندم آنگاه او از من مي خواست تا درآمدن آفتاب قرآن بخوانم.
به او گفتم: قرآن خواندن واجب نيست. چرا چنين مي کني؟ مي گفت: هرکس اکنون بخوابد بدبخت است و فقر براي کاروانسراي من مي آورد و من چاره اي جز انجام خواسته هايش نداشتم، زيرا تهديد مي کرد که مرا از کاروانسرا بيرون مي کند و من مجبور بودم در اوّل وقت نماز به جاي آورم و سپس بيش از يك ساعت در روز قرآن بخوانم.
اين تنها مشكل من نبود، یک روز صاحب کاروانسرا گفت از وقتي که تو در اين محل اتاق گرفته اي مشكلاتي براي من پديد آمده و به گمان من اينها از توست و به دليل آن است که تو ازدواج نكرده اي و مرد بي همسر شوم است. بنابراين يا ازدواج کن يا از اين مكان بيرون برو.
گفتم: من چيزي ندارم که همسر بگيرم. افندم به من گفت: اي سست ايمان! آيا سخن خداي بزرگ را نخوانده اي که ميگويد: اگر بي چيز باشند خداي از کرامتش بي نيازشان خواهد نمود.
ماندم که چه کنم و چه پاسخي بدهم؟
سرانجام گفتم: خوب، من چگونه بدون پول ازدواج کنم؛ آيا تو ميتواني به من پول کافي قرض دهي و يا زني بيابي که مهريه نخواهد؟
افندم کمي فكر کرد و سر بلند کرد و گفت: من سخن تو را نمي فهمم. تو يا بايد تا اوّل ماه رجب ازدواج کني و يا کاروانسراي مرا ترك کني.
آن روز پنجم ماه جمادي الثّاني و تا اوّل ماه رجب تنها ٢٥ روز فرصت داشتم. سرانجام مجبور شدم فرمان افندم را بپذيرم و با نجّاري قرارداد بستم که در مقابل غذا، خواب و دستمزد ناچيز براي او کار کنم. پيش از پايان ماه، کاروانسرا را ترك کردم و راهي مغازه نجّار شدم.
🔵 توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است. سایر قسمت های خاطرات مستر همفر را از طریق هشتگ های بالای مطلب بخوانید.
@mouood_org
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت10)
هنگامي که به بصره رسيدم به مسجدي رفتم که امامت آن را شخصي از نژاد عرب به نام شيخ عمر طايي برعهده داشت. با او آشنا شدم و به او اظهار محبّت کردم، امّا او از نخستين ديدار به من شك کرد و جستجوي از اصل و نسبم و تمام ويژگيهايم را آغاز نمود، به گمانم رنگ و لهجه ام شيخ را مردّد کرده بود امّا توانستم از اين تنگنا بگريزم.
به اين صورت که خود را شاگرد شيخ احمد در استانبول معرفي کردم و گفتم: که در « اغدير ترکيه» در مغازه خالد، نجاري مي کردم... و اطلاعاتي را که از هنگام اقامت در ترکيه داشتم براي او بيان کردم. در ضمن چند جمله به زبان ترکي گفتم شيخ با چشم به يكي از حاضران اشاره کرد تا بداند آيا من ترکي را به درستي مي دانم يا نه؟ او نيز با اشاره چشم جواب مثبت داد و من شادمان شدم که توانسته ام توجّه شيخ را به خودم جلب نمايم. امّا اين گمان من سرابي فريبنده بود زيرا چند روز بعد دريافتم که شيخ همچنان به من بدگمان است و مي پندارد که من جاسوس ترکيه هستم. اين بدان سبب بوده که شيخ با استاندار که از طرف سلطان (عثماني) منصوب بود، سرناسازگاري داشت. آنها نسبت به هم بدبين بودند و يكديگر را متّهم مي کردند.
به هر حال مجبور شدم که مسجد شيخ عمر را ترك کنم و به کاروانسرايي که جايگاه افراد غريبه و مسافران است، رفتم و اتاقي اجاره کردم.
صاحب کاروانسرا مرد احمقي بود که هر روز سپيده دم آسايش مرا سلب مي کرد. او به هنگام فجر در اطاق مرا به شدت مي کوبيد و پشت در ميماند تا من براي نماز صبح برخيزم و من که چاره اي جز همراهي او نداشتم، برمي خاستم و نماز مي خواندم آنگاه او از من مي خواست تا درآمدن آفتاب قرآن بخوانم.
به او گفتم: قرآن خواندن واجب نيست. چرا چنين مي کني؟ مي گفت: هرکس اکنون بخوابد بدبخت است و فقر براي کاروانسراي من مي آورد و من چاره اي جز انجام خواسته هايش نداشتم، زيرا تهديد مي کرد که مرا از کاروانسرا بيرون مي کند و من مجبور بودم در اوّل وقت نماز به جاي آورم و سپس بيش از يك ساعت در روز قرآن بخوانم.
اين تنها مشكل من نبود، یک روز صاحب کاروانسرا گفت از وقتي که تو در اين محل اتاق گرفته اي مشكلاتي براي من پديد آمده و به گمان من اينها از توست و به دليل آن است که تو ازدواج نكرده اي و مرد بي همسر شوم است. بنابراين يا ازدواج کن يا از اين مكان بيرون برو.
گفتم: من چيزي ندارم که همسر بگيرم. افندم به من گفت: اي سست ايمان! آيا سخن خداي بزرگ را نخوانده اي که ميگويد: اگر بي چيز باشند خداي از کرامتش بي نيازشان خواهد نمود.
ماندم که چه کنم و چه پاسخي بدهم؟
سرانجام گفتم: خوب، من چگونه بدون پول ازدواج کنم؛ آيا تو ميتواني به من پول کافي قرض دهي و يا زني بيابي که مهريه نخواهد؟
افندم کمي فكر کرد و سر بلند کرد و گفت: من سخن تو را نمي فهمم. تو يا بايد تا اوّل ماه رجب ازدواج کني و يا کاروانسراي مرا ترك کني.
آن روز پنجم ماه جمادي الثّاني و تا اوّل ماه رجب تنها ٢٥ روز فرصت داشتم. سرانجام مجبور شدم فرمان افندم را بپذيرم و با نجّاري قرارداد بستم که در مقابل غذا، خواب و دستمزد ناچيز براي او کار کنم. پيش از پايان ماه، کاروانسرا را ترك کردم و راهي مغازه نجّار شدم.
🔵 توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است. سایر قسمت های خاطرات مستر همفر را از طریق هشتگ های بالای مطلب بخوانید.
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #استعمار
❌ خاطرات مستر همفر (قسمت11)
در یک نجاری مشغول به کار شدم. صاحب نجاری مرد شريف و بزرگواري بود و با من مانند يكي از فرزندانش رفتار مي کرد. نامش «عبدالرّضا» بود، او يك شيعه ايراني از مردم خراسان بود.
فرصت را غنيمت شمردم تا از او زبان فارسي را بياموزم. شيعيان ايراني هر روز عصر پيش او گرد هم مي آمدند و از هر دري سخن مي گفتند، از سياست گرفته تا اقتصاد. به حكومتشان بسيار مي تاختند، آنچنان که از خليفه استانبول دريغ نمي کردند امّا وقتي که مشتري ناشناسي مي آمد، آن سخنان را قطع مي کردند و به صحبتهاي خصوصي مي پرداختند، نمي دانم چرا به من اعتماد کرده بودند، امّا سرانجام دريافتم که آنها گمان مي کنند من از مردم آذربايجانم؛ زيرا فهميده بودند که زبان ترکي ميدانم رنگ من همانند رنگ اکثر مردم آذربايجان سفيد بود که اين حسن ظن آنها را تقويت مي کرد.
در آن مغازه با جواني آشنا شدم. او در آنجا رفت وآمد مي کرد؛ سه زبان ترکي، فارسي وعربي را مي دانست و لباس طلبه علوم ديني را بر تن داشت، نامش 🔴«محمد بن عبدالوهاب» 🔴 بود. او جواني بسيار بلندپرواز و تندخو بود و از حكومت عثماني انتقاد مي کرد ولي به حكومت ايران کاري نداشت. شايد دليل دوستيش با صاحب مغازه عبدالرضا اين بود که هر دو از خليفه عثماني ناراضي بودند. نمي دانم اين جوان سُنّي مذهب از کجا زبان فارسي را آموخته بود و چگونه با عبدالرّضاي شيعه آشنا شده بود. گر چه اين مسايل شگفت آور نبود زيرا در بصره شيعه و سنّي با همديگر مانند برادر برخورد مي کنند؛ بسياري از مردم بصره به فارسي و عربي سخن مي گويند و بسياري ترکي نيز مي دانند.
محمد بن عبدالوهاب جوان آزادانديشي بود، تعصّب ضد ّشيعي نداشت، در صورتي که بيشتر اهل تسنّن تعصّب ضدّ شيعه دارند؛ حتّي برخي از عالمان بزرگ اهل تسنّن، شيعيان را کافر مي شمرند و آنها را مسلمان نمي دانند. همچنين او براي مذاهب چهارگانه اهل تسنّن جايگاهي نمي شناخت و مي گفت: خدا دستوري در اين مورد نداده است.
امّا قصّه مذاهب چهارگانه: بيش از يك قرن پس از درگذشت پيامبر اسلام در ميان اهل تسنّن چهار عالم پديد آمدند: ابو حنيفه، احمد بن حنبل، مالك و محمد بنادريس (شافعي).
برخي از خليفه ها به مسلمانان فرمان مي دادند که بايد يكي از چهار نفر را براي تقليد انتخاب کنند و هيچ کدام از عالمان پس از آنها حقّ اجتهاد در قرآن و سنّت پيامبر را ندارند، اين در واقع بستن دروازه اجتهاد بود.
در واقع عامل جمود فكري مسلمانان همين بسته شدن دروازه اجتهاد است. شيعيان از اين فرصت استفاده کردند و به تبليغ گسترده مذهبشان پرداختند به طوري که تعداد شيعيان که يك دهم اهل تسنّن بود رو به افزايش نهاد و تقريباً به تعداد اهل تسنّن رسيدند. چنين نتيجه اي طبيعي است زيرا اجتهاد، فقه اسلامي را تحوّل مي بخشد و فهم قرآن و سنّت را بر مبناي نيازهاي زمان همچون سلاحي پيشرفته، نو مي کند امّا اگر مذهب فقط در مسير خاصي منحصر شود به طوري که راه فهم و شنيدن نداي نيازهاي زمان بسته شود، همچون سلاحي کهنه خواهد بود.
اگر تو سلاح کهنه و دشمنت سلاح پيشرفته داشته باشد دير يا زود شكست خواهي خورد، به نظر من خردمندان اهل تسنّن به زودي راه اجتهاد را باز خواهند کرد. در غير اين صورت به اهل تسنّن اعلام خطر مي کنم که چند قرني نخواهد گذشت مگر آنكه آنها در اقليّت خواهند بود و شمار شيعيان فزوني خواهد يافت.
✳ توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
❌ خاطرات مستر همفر (قسمت11)
در یک نجاری مشغول به کار شدم. صاحب نجاری مرد شريف و بزرگواري بود و با من مانند يكي از فرزندانش رفتار مي کرد. نامش «عبدالرّضا» بود، او يك شيعه ايراني از مردم خراسان بود.
فرصت را غنيمت شمردم تا از او زبان فارسي را بياموزم. شيعيان ايراني هر روز عصر پيش او گرد هم مي آمدند و از هر دري سخن مي گفتند، از سياست گرفته تا اقتصاد. به حكومتشان بسيار مي تاختند، آنچنان که از خليفه استانبول دريغ نمي کردند امّا وقتي که مشتري ناشناسي مي آمد، آن سخنان را قطع مي کردند و به صحبتهاي خصوصي مي پرداختند، نمي دانم چرا به من اعتماد کرده بودند، امّا سرانجام دريافتم که آنها گمان مي کنند من از مردم آذربايجانم؛ زيرا فهميده بودند که زبان ترکي ميدانم رنگ من همانند رنگ اکثر مردم آذربايجان سفيد بود که اين حسن ظن آنها را تقويت مي کرد.
در آن مغازه با جواني آشنا شدم. او در آنجا رفت وآمد مي کرد؛ سه زبان ترکي، فارسي وعربي را مي دانست و لباس طلبه علوم ديني را بر تن داشت، نامش 🔴«محمد بن عبدالوهاب» 🔴 بود. او جواني بسيار بلندپرواز و تندخو بود و از حكومت عثماني انتقاد مي کرد ولي به حكومت ايران کاري نداشت. شايد دليل دوستيش با صاحب مغازه عبدالرضا اين بود که هر دو از خليفه عثماني ناراضي بودند. نمي دانم اين جوان سُنّي مذهب از کجا زبان فارسي را آموخته بود و چگونه با عبدالرّضاي شيعه آشنا شده بود. گر چه اين مسايل شگفت آور نبود زيرا در بصره شيعه و سنّي با همديگر مانند برادر برخورد مي کنند؛ بسياري از مردم بصره به فارسي و عربي سخن مي گويند و بسياري ترکي نيز مي دانند.
محمد بن عبدالوهاب جوان آزادانديشي بود، تعصّب ضد ّشيعي نداشت، در صورتي که بيشتر اهل تسنّن تعصّب ضدّ شيعه دارند؛ حتّي برخي از عالمان بزرگ اهل تسنّن، شيعيان را کافر مي شمرند و آنها را مسلمان نمي دانند. همچنين او براي مذاهب چهارگانه اهل تسنّن جايگاهي نمي شناخت و مي گفت: خدا دستوري در اين مورد نداده است.
امّا قصّه مذاهب چهارگانه: بيش از يك قرن پس از درگذشت پيامبر اسلام در ميان اهل تسنّن چهار عالم پديد آمدند: ابو حنيفه، احمد بن حنبل، مالك و محمد بنادريس (شافعي).
برخي از خليفه ها به مسلمانان فرمان مي دادند که بايد يكي از چهار نفر را براي تقليد انتخاب کنند و هيچ کدام از عالمان پس از آنها حقّ اجتهاد در قرآن و سنّت پيامبر را ندارند، اين در واقع بستن دروازه اجتهاد بود.
در واقع عامل جمود فكري مسلمانان همين بسته شدن دروازه اجتهاد است. شيعيان از اين فرصت استفاده کردند و به تبليغ گسترده مذهبشان پرداختند به طوري که تعداد شيعيان که يك دهم اهل تسنّن بود رو به افزايش نهاد و تقريباً به تعداد اهل تسنّن رسيدند. چنين نتيجه اي طبيعي است زيرا اجتهاد، فقه اسلامي را تحوّل مي بخشد و فهم قرآن و سنّت را بر مبناي نيازهاي زمان همچون سلاحي پيشرفته، نو مي کند امّا اگر مذهب فقط در مسير خاصي منحصر شود به طوري که راه فهم و شنيدن نداي نيازهاي زمان بسته شود، همچون سلاحي کهنه خواهد بود.
اگر تو سلاح کهنه و دشمنت سلاح پيشرفته داشته باشد دير يا زود شكست خواهي خورد، به نظر من خردمندان اهل تسنّن به زودي راه اجتهاد را باز خواهند کرد. در غير اين صورت به اهل تسنّن اعلام خطر مي کنم که چند قرني نخواهد گذشت مگر آنكه آنها در اقليّت خواهند بود و شمار شيعيان فزوني خواهد يافت.
✳ توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #استعمار #بدعت
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت 12)
اين جوان بلند پرواز محمد براي فهم قرآن و سنّت از اجتهاد خود استفاده مي کرد و نظرات بزرگان را، نه تنها بزرگان زمان خود و مذاهب چهارگانه، بلكه نظرات ابوبكر و عمر را به نقد مي کشيد و اگر نظرش با نظرات آنها متفاوت بود، گفته هاي آنان را اهميّت نمي داد.
او مي گفت: پيامبر گفته من کتاب و سنّت را در ميان شما مي گذارم. امّا نگفت کتاب، سنّت، صحابه و مذاهب اربعه را. بنابراين پيروي از کتاب و سنّت واجب است مذاهب اربعه و صحابه و بزرگان هر نظري مي خواهند داشته باشند.
که «شيخ جواد قمي» روزي در ميهماني منزل عبدالرضا ميان محمد و يكي از علماي ايراني ميهمان عبدالرضا بود بحثي درگرفت. در اين ميهماني من و برخي از دوستان صاحب منزل هم بوديم، آنچه از مباحثه سخت اين دو نفر در ذهنم مانده باز ميگويم.
قمي به او گفت: اگر تو چنانچه ميگويي آزادانديش و مجتهدي چرا مانند شيعيان سر به فرمان علي نمي گذاري؟
محمد پاسخ داد: زيرا گفتار علي مانند عمر و ديگران معتبر نيست، تنها کتاب و سنّت اعتبار دارند.
قمي گفت: آيا مگر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نفرمود که من شهر علم و علي درب آن است پس علي با ديگر اصحاب تفاوت دارد.
محمد گفت: اگر گفته علي برهان است چرا پيامبر نگفت کتاب خدا و علي بن ابيطالب.
قمي گفت: پيامبر گفته است کتاب خدا و خاندانم و علي بزرگ خاندان است. محمد نپذيرفت که اين سخن از پيامبر باشد امّا قمي دلايل قانع کننده اي آورد که او ساکت شد و پاسخي نداشت. ولي محمد گفت: اگر پيامبر گفته کتاب خدا و اهلبيتم، پس سنّت پيامبر چه شد؟
قمي گفت: سنّت پيامبر شرح کتاب خداست. وقتي پيامبر ميگويد کتاب خدا و خاندانم، منظورش کتاب خدا و شرح آن است که سنّت مي باشد.
محمد گفت: آيا کلام اهلبيت همان شرح کتاب خدا نيست، ديگر چه نيازي به آنها داريم؟
قمي پاسخ داد: چون پيامبر از دنيا رفت، مردم به شرح کتاب خدا متناسب با نيازهاي زمان احتياج داشتند، بنابراين پيامبر امّت خود را به قرآن به عنوان اصل و به عترت به عنوان شرح کنندگان آن، متناسب با نيازهاي زمان ارجاع داد.
از اين مباحثه بسيار شگفت زده شدم، محمد جوان در برابر اين شيخ سالخورده قمي همچون گنجشكي در دست صياد، توان حرکت نداشت.
امّا من گمشده اي را که در جستجويش بودم در شخص محمد بن عبدالوهاب يافتم. بلند پروازي، آزاد انديشي، ناخشنودي از عالمان زمان و نيز استقلال رأي، مهمترين نقطه ضعفهاي او بود که ممكن بود از آنها استفاده نمايم و او را بدين وسيله در اختيار داشته باشم.
اين جوان سرکش کجا و آن شيخ ترك که در ترکيه از او دانش مي آموختم کجا! او مانند گذشتگان همچون کوهي بود که چيزي حرکتش نمي داد و هنگامي که ميخواست نام ابوحنيفه را بر زبان آورد برمي خاست و وضو ميگرفت و سپس نام او را به زبان جاري مي کرد و اگر ميخواست کتاب بخاري را که نزد اهل تسنّن بسيار گرامي و مقدّس است بردارد، از جاي برمي خاست و وضو مي گرفت و آن را برمي داشت.
امّا شيخ محمد بن عبدالوهاب هرگونه پرده دري درباره ابوحنيفه را روا مي داشت و مي گفت من بيشتر از ابوحنيفه مي فهمم. همچنين مي گفت: نصف کتاب بخاري بيهوده است.
محكمترين رابطه ها و پيوندها را با محمد ايجاد کردم و همواره به او تلقين مي کردم و مي گفتم تو موهبتي بزرگتر از علي و عمر هستي و اگر اکنون پيامبر زنده بود تو را به جانشيني خود برمي گزيد و آنها را رها مي کرد.
همواره به او مي گفتم: اميدوارم اسلام به دست تو زنده شود و تو تنها فردي هستي که مي تواني اسلام را از اين پرتگاه نجات بخشي.
تصميم گرفتيم که تفسير قرآن را با محمّد، نه در پرتو فهم صحابه، مذاهب و بزرگان بلكه در پرتو انديشه هاي مخصوص خودمان مورد گفتگو قرار دهيم. قرآن را ميخوانديم و در مورد برخي از مسائل آن گفتگو مي کرديم. من مي خواستم او را به دام بيندازم و او نيز با قبول نظريه هاي من در اين انديشه بود که خود را به عنوان مظهر آزادانديشي جلوه دهد و بيش از پيش اعتماد مرا جلب کند.
⭕ توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
@mouood_org
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت 12)
اين جوان بلند پرواز محمد براي فهم قرآن و سنّت از اجتهاد خود استفاده مي کرد و نظرات بزرگان را، نه تنها بزرگان زمان خود و مذاهب چهارگانه، بلكه نظرات ابوبكر و عمر را به نقد مي کشيد و اگر نظرش با نظرات آنها متفاوت بود، گفته هاي آنان را اهميّت نمي داد.
او مي گفت: پيامبر گفته من کتاب و سنّت را در ميان شما مي گذارم. امّا نگفت کتاب، سنّت، صحابه و مذاهب اربعه را. بنابراين پيروي از کتاب و سنّت واجب است مذاهب اربعه و صحابه و بزرگان هر نظري مي خواهند داشته باشند.
که «شيخ جواد قمي» روزي در ميهماني منزل عبدالرضا ميان محمد و يكي از علماي ايراني ميهمان عبدالرضا بود بحثي درگرفت. در اين ميهماني من و برخي از دوستان صاحب منزل هم بوديم، آنچه از مباحثه سخت اين دو نفر در ذهنم مانده باز ميگويم.
قمي به او گفت: اگر تو چنانچه ميگويي آزادانديش و مجتهدي چرا مانند شيعيان سر به فرمان علي نمي گذاري؟
محمد پاسخ داد: زيرا گفتار علي مانند عمر و ديگران معتبر نيست، تنها کتاب و سنّت اعتبار دارند.
قمي گفت: آيا مگر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نفرمود که من شهر علم و علي درب آن است پس علي با ديگر اصحاب تفاوت دارد.
محمد گفت: اگر گفته علي برهان است چرا پيامبر نگفت کتاب خدا و علي بن ابيطالب.
قمي گفت: پيامبر گفته است کتاب خدا و خاندانم و علي بزرگ خاندان است. محمد نپذيرفت که اين سخن از پيامبر باشد امّا قمي دلايل قانع کننده اي آورد که او ساکت شد و پاسخي نداشت. ولي محمد گفت: اگر پيامبر گفته کتاب خدا و اهلبيتم، پس سنّت پيامبر چه شد؟
قمي گفت: سنّت پيامبر شرح کتاب خداست. وقتي پيامبر ميگويد کتاب خدا و خاندانم، منظورش کتاب خدا و شرح آن است که سنّت مي باشد.
محمد گفت: آيا کلام اهلبيت همان شرح کتاب خدا نيست، ديگر چه نيازي به آنها داريم؟
قمي پاسخ داد: چون پيامبر از دنيا رفت، مردم به شرح کتاب خدا متناسب با نيازهاي زمان احتياج داشتند، بنابراين پيامبر امّت خود را به قرآن به عنوان اصل و به عترت به عنوان شرح کنندگان آن، متناسب با نيازهاي زمان ارجاع داد.
از اين مباحثه بسيار شگفت زده شدم، محمد جوان در برابر اين شيخ سالخورده قمي همچون گنجشكي در دست صياد، توان حرکت نداشت.
امّا من گمشده اي را که در جستجويش بودم در شخص محمد بن عبدالوهاب يافتم. بلند پروازي، آزاد انديشي، ناخشنودي از عالمان زمان و نيز استقلال رأي، مهمترين نقطه ضعفهاي او بود که ممكن بود از آنها استفاده نمايم و او را بدين وسيله در اختيار داشته باشم.
اين جوان سرکش کجا و آن شيخ ترك که در ترکيه از او دانش مي آموختم کجا! او مانند گذشتگان همچون کوهي بود که چيزي حرکتش نمي داد و هنگامي که ميخواست نام ابوحنيفه را بر زبان آورد برمي خاست و وضو ميگرفت و سپس نام او را به زبان جاري مي کرد و اگر ميخواست کتاب بخاري را که نزد اهل تسنّن بسيار گرامي و مقدّس است بردارد، از جاي برمي خاست و وضو مي گرفت و آن را برمي داشت.
امّا شيخ محمد بن عبدالوهاب هرگونه پرده دري درباره ابوحنيفه را روا مي داشت و مي گفت من بيشتر از ابوحنيفه مي فهمم. همچنين مي گفت: نصف کتاب بخاري بيهوده است.
محكمترين رابطه ها و پيوندها را با محمد ايجاد کردم و همواره به او تلقين مي کردم و مي گفتم تو موهبتي بزرگتر از علي و عمر هستي و اگر اکنون پيامبر زنده بود تو را به جانشيني خود برمي گزيد و آنها را رها مي کرد.
همواره به او مي گفتم: اميدوارم اسلام به دست تو زنده شود و تو تنها فردي هستي که مي تواني اسلام را از اين پرتگاه نجات بخشي.
تصميم گرفتيم که تفسير قرآن را با محمّد، نه در پرتو فهم صحابه، مذاهب و بزرگان بلكه در پرتو انديشه هاي مخصوص خودمان مورد گفتگو قرار دهيم. قرآن را ميخوانديم و در مورد برخي از مسائل آن گفتگو مي کرديم. من مي خواستم او را به دام بيندازم و او نيز با قبول نظريه هاي من در اين انديشه بود که خود را به عنوان مظهر آزادانديشي جلوه دهد و بيش از پيش اعتماد مرا جلب کند.
⭕ توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰🔰
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #مستر_همفر #استعمار #دشمن_شناسی #بدعت
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 15)
يكبار با شيخ در مورد روزه بحث کردم و به او گفتم: قرآن مي گويد اگر روزه بگيريد براي شما بهتر است و نگفته بر شما واجب است، روزه از ديدگاه اسلام مستحب است و نه واجب.
امّا او در برابر اين نظر ايستاد و گفت تو ميخواهي مرا از دينم خارج کني.
به او گفتم: وهاب! دين، پاکيِ دل و سلامتي روان و تجاوز نكردن به ديگران است. مگر پيامبر نفرمودند: «دين دوست داشتن است» و مگر خدا در قرآن حكيم نفرموده: خدايت را ستايش کن تا به يقين برسي؟
اگر انسان به خدا و روز بازگشت يقين پيدا کند و خوش قلب و نيكوکار باشد، برترين مردم است امّا او به نشانه عدم پذيرش و از روي ناخشنودي سر تكان داد.
بار ديگر به او گفتم «نماز واجب نيست» او پرسيد چگونه؟
گفتم: زيرا خداوند در قرآن ميفرمايد نماز را براي ياد من به پاي دار. بنابراين منظور از نماز، به ياد خداي متعال بودن است و تو ميتواني نماز نخواني و تنها به ياد خداي باشي.
وهاب گفت: بله، شنيده ام که برخي عالمان در وقت نماز به جاي خواندن نماز به ياد خداي متعال بوده اند.
از اين سخن بسيار شادمان شدم و آنقدر بر اين نظر پافشاري کردم و مطمئن شدم که او آن را باور کرده است، پس از آن نيز مشاهده مي کردم که او جديّتي در نماز ندارد، گاه ميخواند و گاه نميخواند.
به ويژه نماز صبح که بيشتر آن را ترك مي کرد، ما بيشتر شبها را تا نيمه بيدار بوديم و او سپيده دم از برخاستن براي نماز صبح ناتوان بود.
اينگونه من به تدريج لباس ايمان را از تن او بيرون آوردم.
✅ادامه دارد...
توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 15)
يكبار با شيخ در مورد روزه بحث کردم و به او گفتم: قرآن مي گويد اگر روزه بگيريد براي شما بهتر است و نگفته بر شما واجب است، روزه از ديدگاه اسلام مستحب است و نه واجب.
امّا او در برابر اين نظر ايستاد و گفت تو ميخواهي مرا از دينم خارج کني.
به او گفتم: وهاب! دين، پاکيِ دل و سلامتي روان و تجاوز نكردن به ديگران است. مگر پيامبر نفرمودند: «دين دوست داشتن است» و مگر خدا در قرآن حكيم نفرموده: خدايت را ستايش کن تا به يقين برسي؟
اگر انسان به خدا و روز بازگشت يقين پيدا کند و خوش قلب و نيكوکار باشد، برترين مردم است امّا او به نشانه عدم پذيرش و از روي ناخشنودي سر تكان داد.
بار ديگر به او گفتم «نماز واجب نيست» او پرسيد چگونه؟
گفتم: زيرا خداوند در قرآن ميفرمايد نماز را براي ياد من به پاي دار. بنابراين منظور از نماز، به ياد خداي متعال بودن است و تو ميتواني نماز نخواني و تنها به ياد خداي باشي.
وهاب گفت: بله، شنيده ام که برخي عالمان در وقت نماز به جاي خواندن نماز به ياد خداي متعال بوده اند.
از اين سخن بسيار شادمان شدم و آنقدر بر اين نظر پافشاري کردم و مطمئن شدم که او آن را باور کرده است، پس از آن نيز مشاهده مي کردم که او جديّتي در نماز ندارد، گاه ميخواند و گاه نميخواند.
به ويژه نماز صبح که بيشتر آن را ترك مي کرد، ما بيشتر شبها را تا نيمه بيدار بوديم و او سپيده دم از برخاستن براي نماز صبح ناتوان بود.
اينگونه من به تدريج لباس ايمان را از تن او بيرون آوردم.
✅ادامه دارد...
توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #استعمار #دشمن_شناسی #بدعت
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 16)
⭕️یكبار کوشيدم در مورد پيامبر با او گفتگو کنم ولي او با سرسختي شديد در برابر من ايستاد و گفت: اگر بار ديگر در مورد اين موضوع سخني بگويي پيوندم را با تو قطع خواهم کرد.
من با نگراني از اينكه آنچه را ساخته ام ويران شود در مورد پيامبر سخني نگفتم، امّا کوشيدم اين روح را در او بدمم که او غير از شيعه و سنّي خود راه سومي را برگزيند.
اين پيشنهاد را با دل و جان پذيرفت زيرا اين نظر با غرور و آزادانديشي او سازگار بود.
❌با کمك صفيّه که پس از پايان آن هفته با ازدواجهاي موقّت جديد، پيوندش را با او ادامه داده بود توانستم مهار شيخ را به طور کامل در دست بگيرم.
يكبار به او گفتم: آيا درست است که پيامبر ميان اصحابش برادري ايجاد نمود؟
گفت: آري؟
گفتم: آيا احكام اسلام براي زمان خاصّي است و يا هميشگي مي باشد؟
گفت: هميشگي است، زيرا پيامبر گفته حلال محمّد صلي الله عليه و آله و سلم تا روزقيامت حلال و حرام او نيز تا روز رستاخيز حرام مي باشد.
گفتم: پس من و تو با هم برادر شويم و برادر شديم و از آن هنگام من همواره حتّي در سفرها با او بودم. ميخواستم نهالي را که بهترين روزهاي جوانيم را صرف آن کرده بودم به ثمر نشسته ببينم.
🛑هر ماه نتايج کارم را براي وزارت مي نوشتم اين شيوه من از هنگام خروج از لندن بود و پاسخ وزارت به اندازه کافي تشويق کننده بود.
من و محمّد در راهي که مشخص کرده بودم پيش رفتيم و من هيچگاه حتّي در سفرها او را ترك نمي کردم. هدف من آن بود که روح استقلال، آزادانديشي و ترديد را در او پرورش دهم، او را هميشه به آينده اي درخشان مژده ميدادم، روح جستجوگر و ذهن نقّاد او را ستايش مي کردم.
✅ادامه دارد...
توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 16)
⭕️یكبار کوشيدم در مورد پيامبر با او گفتگو کنم ولي او با سرسختي شديد در برابر من ايستاد و گفت: اگر بار ديگر در مورد اين موضوع سخني بگويي پيوندم را با تو قطع خواهم کرد.
من با نگراني از اينكه آنچه را ساخته ام ويران شود در مورد پيامبر سخني نگفتم، امّا کوشيدم اين روح را در او بدمم که او غير از شيعه و سنّي خود راه سومي را برگزيند.
اين پيشنهاد را با دل و جان پذيرفت زيرا اين نظر با غرور و آزادانديشي او سازگار بود.
❌با کمك صفيّه که پس از پايان آن هفته با ازدواجهاي موقّت جديد، پيوندش را با او ادامه داده بود توانستم مهار شيخ را به طور کامل در دست بگيرم.
يكبار به او گفتم: آيا درست است که پيامبر ميان اصحابش برادري ايجاد نمود؟
گفت: آري؟
گفتم: آيا احكام اسلام براي زمان خاصّي است و يا هميشگي مي باشد؟
گفت: هميشگي است، زيرا پيامبر گفته حلال محمّد صلي الله عليه و آله و سلم تا روزقيامت حلال و حرام او نيز تا روز رستاخيز حرام مي باشد.
گفتم: پس من و تو با هم برادر شويم و برادر شديم و از آن هنگام من همواره حتّي در سفرها با او بودم. ميخواستم نهالي را که بهترين روزهاي جوانيم را صرف آن کرده بودم به ثمر نشسته ببينم.
🛑هر ماه نتايج کارم را براي وزارت مي نوشتم اين شيوه من از هنگام خروج از لندن بود و پاسخ وزارت به اندازه کافي تشويق کننده بود.
من و محمّد در راهي که مشخص کرده بودم پيش رفتيم و من هيچگاه حتّي در سفرها او را ترك نمي کردم. هدف من آن بود که روح استقلال، آزادانديشي و ترديد را در او پرورش دهم، او را هميشه به آينده اي درخشان مژده ميدادم، روح جستجوگر و ذهن نقّاد او را ستايش مي کردم.
✅ادامه دارد...
توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #استعمار #دشمن_شناسی #بدعت
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 17)
یكبار به دروغ خوابي براي او ساختم، به او گفتم:
🔰ديشب در خواب پيامبر را ديدم و صفت پيامبر را چنان گفتم که در منبرها از گويندگان شنيده بودم او بر يك صندلي نشسته بود و گرد او گروهي از عالمان بودند که هيچ يك را نمي شناختم تا آنكه تو وارد شدي چهره ات نوراني بود؛ هنگامي که نزديك پيامبر شدي او به احترام تو برخاست و ميان دو چشم تو را بوسيد
و گفت: محمد ابن عبدالوهاب! تو همنام و وارث دانش و جانشين من در اداره امور دين و دنيا هستي.
تو گفتي: اي پيامبر خدا! من از بيان دانشم براي مردم ميترسم.
پيامبر خدا گفت : نترس! تو بلند مرتبه اي.
محمّد چون اين خواب را شنيد از شادي، گويي به پرواز درآمد. بارها از من پرسيد آيا به راستي اين خواب را ديده اي؟
هر بار که ميپرسيد به او اطمينان ميدادم که خواب راست است.
🔴فكر مي کنم او از همان روز تصميم گرفت که انديشه هايش را آشكارا بازگو نمايد.
✅ادامه دارد...
توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 17)
یكبار به دروغ خوابي براي او ساختم، به او گفتم:
🔰ديشب در خواب پيامبر را ديدم و صفت پيامبر را چنان گفتم که در منبرها از گويندگان شنيده بودم او بر يك صندلي نشسته بود و گرد او گروهي از عالمان بودند که هيچ يك را نمي شناختم تا آنكه تو وارد شدي چهره ات نوراني بود؛ هنگامي که نزديك پيامبر شدي او به احترام تو برخاست و ميان دو چشم تو را بوسيد
و گفت: محمد ابن عبدالوهاب! تو همنام و وارث دانش و جانشين من در اداره امور دين و دنيا هستي.
تو گفتي: اي پيامبر خدا! من از بيان دانشم براي مردم ميترسم.
پيامبر خدا گفت : نترس! تو بلند مرتبه اي.
محمّد چون اين خواب را شنيد از شادي، گويي به پرواز درآمد. بارها از من پرسيد آيا به راستي اين خواب را ديده اي؟
هر بار که ميپرسيد به او اطمينان ميدادم که خواب راست است.
🔴فكر مي کنم او از همان روز تصميم گرفت که انديشه هايش را آشكارا بازگو نمايد.
✅ادامه دارد...
توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🔴خاطرات مستر همفر(قسمت ۱۸)
🔶در اين روزها از لندن دستوراتي رسيد که من راهي کربلا و نجف شوم، اين دو شهر، کعبه آرزوهاي شيعيان و مرکز علم و معنويّت آنهاست که داستان درازي دارد. امّا داستان نجف از روز دفن علي آغاز شد او براي اهل تسنّن چهارمين خليفه و براي شيعيان نخستين امام است.
⚜در يك فرسنگي نجف شهري است موسوم به کوفه که با يك ساعت پياده روي ميتوان به آن رسيد. اين شهر مرکز خلافت علي بوده است.پس از آنكه علي آشته شد، فرزندانش، حسن و حسين، او را در خارج از کوفه دفن کردند، در همين مكاني که اکنون به نجف مشهور است. پس از آن نجف رو به آباداني گذاشت و کوفه رو به ويراني نهاد.
🔆گروهي از عالمان شيعه در نجف جمع شدند در آنجا خانه ها، بازارها و مدارسي ساخته شد و اکنون مرکز عالمان شيعه است و خليفه در استانبول آنها را گرامي مي دارد، به چند دليل:
1⃣ حكومت شيعه ايران پشتيبان آنها است و اگر خليفه به آنان بي حرمتي کند روابط دو دولت تيره خواهد شد و حتّي ممكن است جنگي درگيرد.
2⃣ عشاير حومه نجف از اين عالمان پشتيباني مي کنند آنها مسلّحند، اگر چه سلاحهاي پيشرفتهاي در اختيار ندارند و سازماندهي آنها نيز عشايري است ولي درگيري خليفه با عالمان به جنگهاي خونيني با اين عشاير خواهد انجاميد. حكومت دليلي نمي بيند که بخواهد در برابر عالمان صف آرايي کند. بنابراين آنها را به حالِ خود رها کرده است.
3⃣ اين عالمان، مراجع ديني شيعيان جهان از جمله هند و آفريقا هستند و اگرحكومت به آنها بي احترامي کند خشم همه شيعيان را دربر خواهد داشت.
✳️امّا داستان کربلا، از هنگامي آغاز شد که نواده رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم، حسين پسر علي و فاطمه دختر پيامبر خدا در آنجا به قتل رسيد.
مردم عراق از حسين خواستند که از مدينه به سوي آنها برود و خليفه آنان شود امّا چون او و خانواده اش در کربلا به دوازده فرسنگي کوفه رسيدند، مردم عراق با او به طرز ديگري برخورد کردند و به فرمان يزيد براي جنگ با حسين آماده شدند.
❇️حسين بن علي شجاعانه با لشكر انبوه اموي جنگيد تا خود و خاندانش کشته شدند. لشكريان اموي در اين نبرد همه نوع، پستي و فرومايگي از خود نشان دادند. از آن هنگام شيعيان اين محل را يك مرز معنوي براي خود مي دانند که از هر کجا روي بدان مي آورند و آنچنان زياد مي شوند که ما در مراکز ديني مسيحي نظير آن را نداريم.
کربلا يك شهر شيعي است و عالمان شيعه و مدارسشان در آن وجود دارند، کربلا و نجف تكيه گاه يكديگرند.
✅ادامه دارد...
⭕️توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر(قسمت ۱۸)
🔶در اين روزها از لندن دستوراتي رسيد که من راهي کربلا و نجف شوم، اين دو شهر، کعبه آرزوهاي شيعيان و مرکز علم و معنويّت آنهاست که داستان درازي دارد. امّا داستان نجف از روز دفن علي آغاز شد او براي اهل تسنّن چهارمين خليفه و براي شيعيان نخستين امام است.
⚜در يك فرسنگي نجف شهري است موسوم به کوفه که با يك ساعت پياده روي ميتوان به آن رسيد. اين شهر مرکز خلافت علي بوده است.پس از آنكه علي آشته شد، فرزندانش، حسن و حسين، او را در خارج از کوفه دفن کردند، در همين مكاني که اکنون به نجف مشهور است. پس از آن نجف رو به آباداني گذاشت و کوفه رو به ويراني نهاد.
🔆گروهي از عالمان شيعه در نجف جمع شدند در آنجا خانه ها، بازارها و مدارسي ساخته شد و اکنون مرکز عالمان شيعه است و خليفه در استانبول آنها را گرامي مي دارد، به چند دليل:
1⃣ حكومت شيعه ايران پشتيبان آنها است و اگر خليفه به آنان بي حرمتي کند روابط دو دولت تيره خواهد شد و حتّي ممكن است جنگي درگيرد.
2⃣ عشاير حومه نجف از اين عالمان پشتيباني مي کنند آنها مسلّحند، اگر چه سلاحهاي پيشرفتهاي در اختيار ندارند و سازماندهي آنها نيز عشايري است ولي درگيري خليفه با عالمان به جنگهاي خونيني با اين عشاير خواهد انجاميد. حكومت دليلي نمي بيند که بخواهد در برابر عالمان صف آرايي کند. بنابراين آنها را به حالِ خود رها کرده است.
3⃣ اين عالمان، مراجع ديني شيعيان جهان از جمله هند و آفريقا هستند و اگرحكومت به آنها بي احترامي کند خشم همه شيعيان را دربر خواهد داشت.
✳️امّا داستان کربلا، از هنگامي آغاز شد که نواده رسول اللّه صلي الله عليه و آله و سلم، حسين پسر علي و فاطمه دختر پيامبر خدا در آنجا به قتل رسيد.
مردم عراق از حسين خواستند که از مدينه به سوي آنها برود و خليفه آنان شود امّا چون او و خانواده اش در کربلا به دوازده فرسنگي کوفه رسيدند، مردم عراق با او به طرز ديگري برخورد کردند و به فرمان يزيد براي جنگ با حسين آماده شدند.
❇️حسين بن علي شجاعانه با لشكر انبوه اموي جنگيد تا خود و خاندانش کشته شدند. لشكريان اموي در اين نبرد همه نوع، پستي و فرومايگي از خود نشان دادند. از آن هنگام شيعيان اين محل را يك مرز معنوي براي خود مي دانند که از هر کجا روي بدان مي آورند و آنچنان زياد مي شوند که ما در مراکز ديني مسيحي نظير آن را نداريم.
کربلا يك شهر شيعي است و عالمان شيعه و مدارسشان در آن وجود دارند، کربلا و نجف تكيه گاه يكديگرند.
✅ادامه دارد...
⭕️توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
✳️خاطرات مستر همفر (قسمت ۱۹)
هنگامي که دستور رسيد راهي کربلا و نجف شوم، از بصره به سمت بغداد حرکت کردم. بغداد مرکز حكومت استاندار منصوب خليفه عثماني است و از آنجا به حِلّه رفتم.
دجله و فرات دو رود بزرگي هستند که از ترکيه سرچشمه مي گيرند عراق را مي پيمايند و به دريا مي ريزند، کشاورزي و رفاه در عراق مديون اين دو رود است. پس از بازگشت به لندن به وزارت مستعمرات پيشنهاد کردم که بكوشند که اين دو رود را به چنگ آورند تا در هنگام ضرورت بتوانند عراق را فرمانبر نگاه دارند زيرا اگر آب بسته شود، عراقيان مطيع خواهند شد.
از حلّه در جامه بازرگاني از بازرگانانِ آذربايجان راهي نجف شدم. با مردان ديني مخلوط شدم و به سر کلاس درسشان رفتم؛ با آنها رفت وآمد نمودم و از پاکي جانشان و از توان علمي آنها بسيار شگفت زده شدم، امّا زماني طولاني بر آنها گذشته بود بدون اينكه به نوسازي اوضاع خود بينديشند:
١. با حكومت ترکيه بسيار دشمن بودند نه از آن جهت که اينان شيعه و آنها سنّي بودند بلكه به دليل فشار زيادي که حكومت بر آنها مي آورد و آنان به مقابله با حكومت و رهايي از آن نمي انديشيدند.
٢. چون کشيشان ما در دوره جمود خود را در علوم ديني محدود کرده بودند و علوم دنيا را جز اندکي که بي فايده بود کنار نهاده بودند.
٣. به رويدادهاي پيرامون خود در جهان نمي انديشيدند.
با خود گفتم: اين بيچاره ها در خواب و دنيا بيدار است روزي فرامي رسد که سيل آنها را ببرد.
بارها کوشيدم آنها را به برخاستن در برابر حكومت مجبور کنم، امّا گوش شنوايي نيافتم، برخي مرا دست مي انداختند؛ گويي که من گفته بودم دنيا را زير و زبر کنيد! آنها خلافت را گردنكشي ميدانستند که جز با ظهور ولي عصر «عجل اللّه تعالي فرجه الشّريف» سر فرود نخواهد آورد.
و اين ولي امر، امام دوازدهم آنان است که ٢٥٥ سال بعد از هجرت پيامبرشان از ديده ها ناپديد شده و اکنون زنده است و روزي ظهور خواهد کرد تا جهان را در زماني که از ستم پر شده است آکنده از عدل کند.
من در شگفتم که چگونه انسانهاي دانشمند چنين باور خرافي دارند اين به مثال عقيده خرافي بعضي مسيحيان است که ميگويند مسيح از آسمان باز ميگردد تا دنيا را پر از عدل کند.
✅ادامه دارد...
⭕️توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
✳️خاطرات مستر همفر (قسمت ۱۹)
هنگامي که دستور رسيد راهي کربلا و نجف شوم، از بصره به سمت بغداد حرکت کردم. بغداد مرکز حكومت استاندار منصوب خليفه عثماني است و از آنجا به حِلّه رفتم.
دجله و فرات دو رود بزرگي هستند که از ترکيه سرچشمه مي گيرند عراق را مي پيمايند و به دريا مي ريزند، کشاورزي و رفاه در عراق مديون اين دو رود است. پس از بازگشت به لندن به وزارت مستعمرات پيشنهاد کردم که بكوشند که اين دو رود را به چنگ آورند تا در هنگام ضرورت بتوانند عراق را فرمانبر نگاه دارند زيرا اگر آب بسته شود، عراقيان مطيع خواهند شد.
از حلّه در جامه بازرگاني از بازرگانانِ آذربايجان راهي نجف شدم. با مردان ديني مخلوط شدم و به سر کلاس درسشان رفتم؛ با آنها رفت وآمد نمودم و از پاکي جانشان و از توان علمي آنها بسيار شگفت زده شدم، امّا زماني طولاني بر آنها گذشته بود بدون اينكه به نوسازي اوضاع خود بينديشند:
١. با حكومت ترکيه بسيار دشمن بودند نه از آن جهت که اينان شيعه و آنها سنّي بودند بلكه به دليل فشار زيادي که حكومت بر آنها مي آورد و آنان به مقابله با حكومت و رهايي از آن نمي انديشيدند.
٢. چون کشيشان ما در دوره جمود خود را در علوم ديني محدود کرده بودند و علوم دنيا را جز اندکي که بي فايده بود کنار نهاده بودند.
٣. به رويدادهاي پيرامون خود در جهان نمي انديشيدند.
با خود گفتم: اين بيچاره ها در خواب و دنيا بيدار است روزي فرامي رسد که سيل آنها را ببرد.
بارها کوشيدم آنها را به برخاستن در برابر حكومت مجبور کنم، امّا گوش شنوايي نيافتم، برخي مرا دست مي انداختند؛ گويي که من گفته بودم دنيا را زير و زبر کنيد! آنها خلافت را گردنكشي ميدانستند که جز با ظهور ولي عصر «عجل اللّه تعالي فرجه الشّريف» سر فرود نخواهد آورد.
و اين ولي امر، امام دوازدهم آنان است که ٢٥٥ سال بعد از هجرت پيامبرشان از ديده ها ناپديد شده و اکنون زنده است و روزي ظهور خواهد کرد تا جهان را در زماني که از ستم پر شده است آکنده از عدل کند.
من در شگفتم که چگونه انسانهاي دانشمند چنين باور خرافي دارند اين به مثال عقيده خرافي بعضي مسيحيان است که ميگويند مسيح از آسمان باز ميگردد تا دنيا را پر از عدل کند.
✅ادامه دارد...
⭕️توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت ۲۰)
به يكي از شیعیان گفتم: آيا نبايد ستم را برافكنيد چنانچه پيامبراسلام کرد؟
گفت: پيامبر با پشتيباني خدا چنين کرد.
گفتم: در قرآن آمده است شما هم اگر اگر خداي را ياري کنيد او ياريتان خواهد کرد با شمشير در برابر ستم خليفه برخيزيد، خدا از شما حمايت خواهد کرد.
گفت: تو بازرگاني و نميتواني چنين مسائل علمي را دريابي.
🔆امّا مرقد امام اميرالمؤمنين عليه السلام چنانچه آنان نام ميبرند بسيار زيبا و آراسته به زيورهاست، حرم زيبايي دارد بر فراز آن گنبد طلايي بزرگي است و دو گلدسته ستبر زرّين دارد.
✳️هر روز شيعيان گروه گروه در آن ميروند و به جماعت نماز ميگذارند، به ضريحش که بر مزار او نهاده شده بوسه ميزنند، خم ميشوند و آستانه او را ميبوسند و بر او درود ميفرستند و براي ورود، اجازه و اذن دخول ميگيرند.
🍀گرداگرد حرم، صحن بزرگي است و در آن اتاقهاي بسياري وجود دارد که جايگاه مردان ديني و ديدار کنندگان است.
✨در کربلا دو حرم مانند حرم حضرت علي وجود دارد، حرم حسين و حرم عباس برادر حسين که با او کشته شد. شيعيان در کربلا همانند نجف اعمال زيارت را انجام ميدهند.
آب و هواي کربلا بهتر از آب و هواي نجف است زيرا گرداگرد آن را کمربند بزرگ و تعداد زيادي از باغها فرا گرفته و رودهايي از آن مي گذرند.
💥در سفر به عراق خيالم آسوده شد. اوضاع و احوال نشانگر آن بود که حكومت به پايان راه رسيده است؛ استاندار فرستاده استانبول فرد نادان و خودسري است که هر چه ميخواهد مي کند، گويي مردم بردگان او هستند.
🍁ملّت همگي از او ناخوشنودند. به خصوص شيعيان؛ به دليل آنكه آزاديشان را سلب کرده و به آنها اهميّت نمي دهد. اهل سنّت از آن جهت که بزرگان و نوادگان پيامبر را نزديك خود دارند و خود را سزاوارتر از يك حاکم ترك از براي خلافت مي دانند، کشور ويران است و مردم در تباهي و درماندگي به سر مي برند.
🕸راهها نا امن است و دزدان در کمين کاروانهايند تا اگر مأموران با آنها نباشند داراييشان را بربايند، از آن طرف تا حكومت مأموران مسلّح نفرستد، کاروانها حرکت نمي کنند.
عشاير سخت درگير جنگ و ستيز با يكديگر هستند. هر روزعشيره اي بر عشيره ديگر مي تازد و کشت و کشتار به راه مي افتد.
✅ادامه دارد...
⭕️توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت ۲۰)
به يكي از شیعیان گفتم: آيا نبايد ستم را برافكنيد چنانچه پيامبراسلام کرد؟
گفت: پيامبر با پشتيباني خدا چنين کرد.
گفتم: در قرآن آمده است شما هم اگر اگر خداي را ياري کنيد او ياريتان خواهد کرد با شمشير در برابر ستم خليفه برخيزيد، خدا از شما حمايت خواهد کرد.
گفت: تو بازرگاني و نميتواني چنين مسائل علمي را دريابي.
🔆امّا مرقد امام اميرالمؤمنين عليه السلام چنانچه آنان نام ميبرند بسيار زيبا و آراسته به زيورهاست، حرم زيبايي دارد بر فراز آن گنبد طلايي بزرگي است و دو گلدسته ستبر زرّين دارد.
✳️هر روز شيعيان گروه گروه در آن ميروند و به جماعت نماز ميگذارند، به ضريحش که بر مزار او نهاده شده بوسه ميزنند، خم ميشوند و آستانه او را ميبوسند و بر او درود ميفرستند و براي ورود، اجازه و اذن دخول ميگيرند.
🍀گرداگرد حرم، صحن بزرگي است و در آن اتاقهاي بسياري وجود دارد که جايگاه مردان ديني و ديدار کنندگان است.
✨در کربلا دو حرم مانند حرم حضرت علي وجود دارد، حرم حسين و حرم عباس برادر حسين که با او کشته شد. شيعيان در کربلا همانند نجف اعمال زيارت را انجام ميدهند.
آب و هواي کربلا بهتر از آب و هواي نجف است زيرا گرداگرد آن را کمربند بزرگ و تعداد زيادي از باغها فرا گرفته و رودهايي از آن مي گذرند.
💥در سفر به عراق خيالم آسوده شد. اوضاع و احوال نشانگر آن بود که حكومت به پايان راه رسيده است؛ استاندار فرستاده استانبول فرد نادان و خودسري است که هر چه ميخواهد مي کند، گويي مردم بردگان او هستند.
🍁ملّت همگي از او ناخوشنودند. به خصوص شيعيان؛ به دليل آنكه آزاديشان را سلب کرده و به آنها اهميّت نمي دهد. اهل سنّت از آن جهت که بزرگان و نوادگان پيامبر را نزديك خود دارند و خود را سزاوارتر از يك حاکم ترك از براي خلافت مي دانند، کشور ويران است و مردم در تباهي و درماندگي به سر مي برند.
🕸راهها نا امن است و دزدان در کمين کاروانهايند تا اگر مأموران با آنها نباشند داراييشان را بربايند، از آن طرف تا حكومت مأموران مسلّح نفرستد، کاروانها حرکت نمي کنند.
عشاير سخت درگير جنگ و ستيز با يكديگر هستند. هر روزعشيره اي بر عشيره ديگر مي تازد و کشت و کشتار به راه مي افتد.
✅ادامه دارد...
⭕️توضیح: مستر همفر، جاسوسی است که در هیبت روحانی و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
خاطرات مستر همفر(قسمت ۲۱)
⚡️بي سوادي و ناداني به طور شگفت آوري فراگير است و مرا به ياد روزهاي تسلّط کليسا بر کشورمان مي اندازد، به جز مردان ديني در کربلا و نجف و افراد مرتبط با آنان از هر هزار نفر يكي خواندن و نوشتن ميداند.
اقتصاد از هم پاشيده است و مردم در فقر و بدبختي به سرميبرند.
نظام ناپايدار است و هرج و مرج همه چيز را فرا گرفته است.
اعتماد بين حكومت و مردم سلب شده است و هيچ همكاري بين آنان وجود ندارد.
عالمان دين در امور مذهبي غوطه ور و از زندگي دنيا دورند.
دشتها و بيشتر بيابان بدون کشت و کار است، دو رود دجله و فرات از سرزمينهايشان مي گذرد و گويي نزد آنان ميهمان است تا به دريا بريزد و اوضاع از هم پاشيده ديگر به همين ترتيب است و در انتظار نجات به سر ميبرد.
💠چهار ماه در کربلا و نجف ماندم و به بيماري شديدي نيز مبتلا شد، چنانچه از ادامه زندگي مأيوس گشتم. سه هفته بيمار بودم به پزشكي مراجعه کردم، داروهايي به من داد که پس از استفاده بهبود يافتم. تابستان به شدّت گرم بود و من در هنگام بيماري در زيرزمين، جايي موسوم به سرداب به سر ميبردم. اين سرداب از آنِ صاحبخانه اي بود که اتاقي از او اجاره کرده بودم و او غذا و دارو را لطفي اندك در برابر نعمتهاي خدا ميدانست چرا که مرا زائر اميرالمؤمنين عليه السلام مي پنداشت.
در روزهاي نخست بيماري غذايم آبِ پرنده اي موسوم به ماکيان بود، سپس پزشك اجازه داد گوشت آن را هم بخورم و در هفته سوم برنج نيز به آن افزوده شد.
⬅️پس از بهبودي رهسپار بغداد شدم و در آنجا گزارش طولاني مشاهداتم را در نجف، کربلا، بغداد، حلّه و در مسير اين شهرها نوشتم، يك گزارش بلند صد صفحه اي شد، آن را به نماينده وزارت در بغداد سپردم و در انتظار دستور وزارت بودم که به لندن باز گردم و يا در عراق باقي بمانم.
بسيار دوست داشتم که به لندن برگردم زيرا دوري به طول کشيده بود و شوق ديدار کشور و خانواده زياد شده بود، به ويژه براي ديدار فرزندم (راسپرتين) که اندکي پس از سفر من ديده به جهان گشوده بود.
✅ادامه دارد...
🔴توضیح: خاطرات مستر همفر، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
خاطرات مستر همفر(قسمت ۲۱)
⚡️بي سوادي و ناداني به طور شگفت آوري فراگير است و مرا به ياد روزهاي تسلّط کليسا بر کشورمان مي اندازد، به جز مردان ديني در کربلا و نجف و افراد مرتبط با آنان از هر هزار نفر يكي خواندن و نوشتن ميداند.
اقتصاد از هم پاشيده است و مردم در فقر و بدبختي به سرميبرند.
نظام ناپايدار است و هرج و مرج همه چيز را فرا گرفته است.
اعتماد بين حكومت و مردم سلب شده است و هيچ همكاري بين آنان وجود ندارد.
عالمان دين در امور مذهبي غوطه ور و از زندگي دنيا دورند.
دشتها و بيشتر بيابان بدون کشت و کار است، دو رود دجله و فرات از سرزمينهايشان مي گذرد و گويي نزد آنان ميهمان است تا به دريا بريزد و اوضاع از هم پاشيده ديگر به همين ترتيب است و در انتظار نجات به سر ميبرد.
💠چهار ماه در کربلا و نجف ماندم و به بيماري شديدي نيز مبتلا شد، چنانچه از ادامه زندگي مأيوس گشتم. سه هفته بيمار بودم به پزشكي مراجعه کردم، داروهايي به من داد که پس از استفاده بهبود يافتم. تابستان به شدّت گرم بود و من در هنگام بيماري در زيرزمين، جايي موسوم به سرداب به سر ميبردم. اين سرداب از آنِ صاحبخانه اي بود که اتاقي از او اجاره کرده بودم و او غذا و دارو را لطفي اندك در برابر نعمتهاي خدا ميدانست چرا که مرا زائر اميرالمؤمنين عليه السلام مي پنداشت.
در روزهاي نخست بيماري غذايم آبِ پرنده اي موسوم به ماکيان بود، سپس پزشك اجازه داد گوشت آن را هم بخورم و در هفته سوم برنج نيز به آن افزوده شد.
⬅️پس از بهبودي رهسپار بغداد شدم و در آنجا گزارش طولاني مشاهداتم را در نجف، کربلا، بغداد، حلّه و در مسير اين شهرها نوشتم، يك گزارش بلند صد صفحه اي شد، آن را به نماينده وزارت در بغداد سپردم و در انتظار دستور وزارت بودم که به لندن باز گردم و يا در عراق باقي بمانم.
بسيار دوست داشتم که به لندن برگردم زيرا دوري به طول کشيده بود و شوق ديدار کشور و خانواده زياد شده بود، به ويژه براي ديدار فرزندم (راسپرتين) که اندکي پس از سفر من ديده به جهان گشوده بود.
✅ادامه دارد...
🔴توضیح: خاطرات مستر همفر، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🔴خاطرات مستر همفر(قسمت ۲۲)
❌در گزارشم از وزارت خواستم که اجازه دهند حداقل براي مدّت کوتاهي به لندن باز گردم تا هم يافته هايم را با زبان خويش بازگويم و هم اندکي استراحت کنم که سفر به عراق مدّت سه سال به طول کشيده بود.
⚡️نماينده وزارت در بغداد گفت: در اطراف او رفت و آمد نكنم؛ اتاقي در يكي از مسافرخانه هاي مشرف بر رود دجله بگيرم تا شكّي در مورد من ايجاد نشود.
نماينده وزارت گفت: هنگامي که پاسخ نامه از لندن بيايد، مرا آگاه خواهد ساخت. در روزهايي که در بغداد بودم ميان پايتخت خِلافت (استانبول) و بغداد جدايي و فاصله زيادي
مي ديدم، ترکها عراقيان را سبك مي شمردند زيرا از حيله عربها نگران بودند.
❇️به هنگام ترك بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شيخ محمد عبدالوهاب بسيار نگران بودم و مي ترسيدم راهي را که برايش مشخص کرده بودم رها کند، زيرا او رنگ به
رنگ و تندخو بود و من مي ترسيدم کاخ آرزوهايم ويران شود.
💠هنگامي که مي خواستم او را ترك کنم در انديشه سفر به استانبول بود تا با اوضاع آنجا آشنا شود، امّا من به سختي با اين کار مخالفت کردم و گفتم مي ترسم در آنجا چيزي بگويي که تو را کافر بشمارند و کشته شوي، اين را به او گفتم امّا در دل انديشه ديگري داشتم.
آري، اگر در آنجا برخي عالمان را مي ديد ممكن بود کژيهاي او را راست کنند و او را به راه اهل سنّت بازگردانند و اميدهاي من نقش برآب شود.
🔴ادامه دارد...
توضيح: "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر(قسمت ۲۲)
❌در گزارشم از وزارت خواستم که اجازه دهند حداقل براي مدّت کوتاهي به لندن باز گردم تا هم يافته هايم را با زبان خويش بازگويم و هم اندکي استراحت کنم که سفر به عراق مدّت سه سال به طول کشيده بود.
⚡️نماينده وزارت در بغداد گفت: در اطراف او رفت و آمد نكنم؛ اتاقي در يكي از مسافرخانه هاي مشرف بر رود دجله بگيرم تا شكّي در مورد من ايجاد نشود.
نماينده وزارت گفت: هنگامي که پاسخ نامه از لندن بيايد، مرا آگاه خواهد ساخت. در روزهايي که در بغداد بودم ميان پايتخت خِلافت (استانبول) و بغداد جدايي و فاصله زيادي
مي ديدم، ترکها عراقيان را سبك مي شمردند زيرا از حيله عربها نگران بودند.
❇️به هنگام ترك بصره و سفر به کربلا و نجف از سرنوشت شيخ محمد عبدالوهاب بسيار نگران بودم و مي ترسيدم راهي را که برايش مشخص کرده بودم رها کند، زيرا او رنگ به
رنگ و تندخو بود و من مي ترسيدم کاخ آرزوهايم ويران شود.
💠هنگامي که مي خواستم او را ترك کنم در انديشه سفر به استانبول بود تا با اوضاع آنجا آشنا شود، امّا من به سختي با اين کار مخالفت کردم و گفتم مي ترسم در آنجا چيزي بگويي که تو را کافر بشمارند و کشته شوي، اين را به او گفتم امّا در دل انديشه ديگري داشتم.
آري، اگر در آنجا برخي عالمان را مي ديد ممكن بود کژيهاي او را راست کنند و او را به راه اهل سنّت بازگردانند و اميدهاي من نقش برآب شود.
🔴ادامه دارد...
توضيح: "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
👇👇👇👇👇👇👇
@mouood_org
موعود mouood.org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت 🔴خاطرات مستر همفر(قسمت ۲۲) ❌در گزارشم از وزارت خواستم که اجازه دهند حداقل براي مدّت کوتاهي به لندن باز گردم تا هم يافته هايم را با زبان خويش بازگويم و هم اندکي استراحت کنم که سفر به عراق مدّت سه سال به طول کشيده…
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت 23)
شيخ محمد نمي خواست در بصره بماند. بنابراين به او پيشنهاد کردم که به اصفهان يا شيراز برود؛ مردم اين دو شهرِ زيبا شيعه بودند و شيعيان نمي توانستند محمد را تحت تأثير قراردهند و بدين صورت آرامش يافتم که او راه ديگري نخواهد رفت.
💠 به هنگام وداع با شيخ به او گفتم: آيا به تقيّه اعتقاد داري؟
گفت: آري، يكي از ياران پيامبر تقيّه کرد. شايد مقداد را مي گفت که وقتي مشرکان او را شكنجه مي کردند و پدر و مادرش را کشتند او سخنان شرك آميزي به زبان آورد و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز اين کار را تأييد کرد.
🔶 به او گفتم: از شيعه تقيّه کن و مگو که از اهل سنّتي، شايد در مصيبت بيفتي، از کشور آنها و عالمانشان سود ببر؛ عادتها و آداب و رسومشان را بشناس که براي آينده زندگي تو بسيارمفيد خواهد بود.
در وقت خداحافظي مقداري پول به عنوان زکات به شيخ دادم و يك حيوان هم جهت سواري خريدم و به عنوان هديه به او دادم و آنگاه با او وداع کردم.
🔵 از زماني که از او جدا شدم، نمي دانستم چه بر سرش آمده است. من بسيار نگران بودم، با آنكه قرار گذاشته بوديم که به بصره بازگرديم و اگر يكي برگشت و ديگري را نيافت نامه اي نزد عبدالرضا بگذارد و از حالش خبر دهد.
🔴 ادامه دارد...
✅ توضيح: "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
@mouood_org
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت 23)
شيخ محمد نمي خواست در بصره بماند. بنابراين به او پيشنهاد کردم که به اصفهان يا شيراز برود؛ مردم اين دو شهرِ زيبا شيعه بودند و شيعيان نمي توانستند محمد را تحت تأثير قراردهند و بدين صورت آرامش يافتم که او راه ديگري نخواهد رفت.
💠 به هنگام وداع با شيخ به او گفتم: آيا به تقيّه اعتقاد داري؟
گفت: آري، يكي از ياران پيامبر تقيّه کرد. شايد مقداد را مي گفت که وقتي مشرکان او را شكنجه مي کردند و پدر و مادرش را کشتند او سخنان شرك آميزي به زبان آورد و پيامبر خدا صلي الله عليه و آله و سلم نيز اين کار را تأييد کرد.
🔶 به او گفتم: از شيعه تقيّه کن و مگو که از اهل سنّتي، شايد در مصيبت بيفتي، از کشور آنها و عالمانشان سود ببر؛ عادتها و آداب و رسومشان را بشناس که براي آينده زندگي تو بسيارمفيد خواهد بود.
در وقت خداحافظي مقداري پول به عنوان زکات به شيخ دادم و يك حيوان هم جهت سواري خريدم و به عنوان هديه به او دادم و آنگاه با او وداع کردم.
🔵 از زماني که از او جدا شدم، نمي دانستم چه بر سرش آمده است. من بسيار نگران بودم، با آنكه قرار گذاشته بوديم که به بصره بازگرديم و اگر يكي برگشت و ديگري را نيافت نامه اي نزد عبدالرضا بگذارد و از حالش خبر دهد.
🔴 ادامه دارد...
✅ توضيح: "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت24)
پس از مدّتي که در بغداد بودم دستور آمد که فوراً به لندن بازگردم و من نيز عازم لندن شدم.
🔶در آنجا با دبيرکل و بعضي از اعضاي وزارت جلسه داشتم، مشاهدات و کارهاي خود را در اين سفر طولاني باز گفتم.
از اطّلاعاتي که در سفر عراق به دست آورده بودم بسيار شادمان شدند و ابراز خشنودي کردند. پيش از اين نيز گزارش جامعي از سفر فرستاده بودم.
🔻در آنجا دانستم که صفيّه -همسر شيخ در بصره -گزارشي همانند من برايشان فرستاده است. همچنين دريافتم که وزارت در هر سفر افرادي را به مراقبت از من گماشته است، آنان نيز گزارشهاي رضايت بخشي در مورد من فرستاده بودند که گزارشهاي مرا تأييد مي کرد.
✴️دبيرکل فرصت ملاقاتي را با شخص وزير برايم گرفت و هنگامي که او را در دفترش ديدم به من خوش آمد گرمي گفت که با خوش آمد سفر قبل (هنگام بازگشت از استانبول) تفاوت داشت، او وانمود کرد که جايگاه مخصوصي در قلب او يافته ام.
💠وزير از به چنگ آوردن محمد بسيار شادمان بود و گفت او گمشده وزارت است و پيوسته به من مي گفت: با او هر نوع پيمان ببند؛ او افزود اگر همه رنجهايت جز شيخ دستاوردي نداشت باز هم ارزشمند بود.
✴️هنگامي که در مورد سرنوشت او اظهار نگراني کردم وزير گفت:
اطمينان داشته باش که شيخ همچنان همان آرا و انديشه ها را دارد.
🔶وزير گفت: کارکنان وزارت در اصفهان او را ديده و گفته اند که شيخ به همان منش است.
با خود گفتم: چگونه شيخ اسرارش را بر آنها باز نموده است؛ امّا هيبت وزير مانع شد اين نكته را از او سؤال کنم.
✅ هنگامي که با شيخ ديدار کردم دانستم که فردي به نام عبدالكريم در اصفهان با او تماس گرفته و گفته که برادر شيخ محمد یعنی من است و جزئيّات اسرار او را از قول من برايش بازگو کرده و از اين راه توانسته در دل او نفوذ پيدا کند.
💠 عبدالكريم نام ساختگي يكي از مسيحيان جلفا در اطراف شيراز و مزدور وزارت بوده است. دستاورد چيرگي ما بر محمد عبدالوهاب، آن بود که او به بهترين روش ممكن براي آينده آماده شد.
🔴 ادامه دارد...
✅ توضيح: "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
🔴 خاطرات مستر همفر (قسمت24)
پس از مدّتي که در بغداد بودم دستور آمد که فوراً به لندن بازگردم و من نيز عازم لندن شدم.
🔶در آنجا با دبيرکل و بعضي از اعضاي وزارت جلسه داشتم، مشاهدات و کارهاي خود را در اين سفر طولاني باز گفتم.
از اطّلاعاتي که در سفر عراق به دست آورده بودم بسيار شادمان شدند و ابراز خشنودي کردند. پيش از اين نيز گزارش جامعي از سفر فرستاده بودم.
🔻در آنجا دانستم که صفيّه -همسر شيخ در بصره -گزارشي همانند من برايشان فرستاده است. همچنين دريافتم که وزارت در هر سفر افرادي را به مراقبت از من گماشته است، آنان نيز گزارشهاي رضايت بخشي در مورد من فرستاده بودند که گزارشهاي مرا تأييد مي کرد.
✴️دبيرکل فرصت ملاقاتي را با شخص وزير برايم گرفت و هنگامي که او را در دفترش ديدم به من خوش آمد گرمي گفت که با خوش آمد سفر قبل (هنگام بازگشت از استانبول) تفاوت داشت، او وانمود کرد که جايگاه مخصوصي در قلب او يافته ام.
💠وزير از به چنگ آوردن محمد بسيار شادمان بود و گفت او گمشده وزارت است و پيوسته به من مي گفت: با او هر نوع پيمان ببند؛ او افزود اگر همه رنجهايت جز شيخ دستاوردي نداشت باز هم ارزشمند بود.
✴️هنگامي که در مورد سرنوشت او اظهار نگراني کردم وزير گفت:
اطمينان داشته باش که شيخ همچنان همان آرا و انديشه ها را دارد.
🔶وزير گفت: کارکنان وزارت در اصفهان او را ديده و گفته اند که شيخ به همان منش است.
با خود گفتم: چگونه شيخ اسرارش را بر آنها باز نموده است؛ امّا هيبت وزير مانع شد اين نكته را از او سؤال کنم.
✅ هنگامي که با شيخ ديدار کردم دانستم که فردي به نام عبدالكريم در اصفهان با او تماس گرفته و گفته که برادر شيخ محمد یعنی من است و جزئيّات اسرار او را از قول من برايش بازگو کرده و از اين راه توانسته در دل او نفوذ پيدا کند.
💠 عبدالكريم نام ساختگي يكي از مسيحيان جلفا در اطراف شيراز و مزدور وزارت بوده است. دستاورد چيرگي ما بر محمد عبدالوهاب، آن بود که او به بهترين روش ممكن براي آينده آماده شد.
🔴 ادامه دارد...
✅ توضيح: "خاطرات مستر همفر"، خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #وهابیت #دشمن_شناسی #بدعت
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت ۲۵)
🔶به وزارت بازگشتم تا در مورد آينده دستور بگيرم. دبيرکل با چهره اي گشوده، لبي خندان و برخوردي نيكو به من خوش آمد گفت و دستم را به گرمي فشرد، به گونه اي که نشانه همه نوع برادري بود.
او گفت: شخص وزير و کميسيون ويژه مستعمرات به من گفته اند که دو راز مهم را براي تو بازگويم تا در آينده از آن بهره جويي؛ به اين دو راز تنها اندکي از افراد مورد اعتماد آگاهي دارند.
🔶او سپس دستم را گرفت و به يكي از اتاقهاي وزارت برد که در آنجا چيزِ شگفتي ديدم.
ده نفر دور ميزي بودند؛ يكي از آنها در جامه سلطان عثماني که به ترکي و انگليسي سخن مي گفت؛ دومي جامه شيخ الاسلام استانبول را به تن کرده بود؛ سومي مانند شاه فارس بود و چهارمي مانند يك عالم درباري شيعه؛ پنجمي چون يك مرجع تقليد شيعه در نجف.
اين سه تن به دو زبان فارسي و انگليسي سخن ميگفتند. هر يك از اينها نويسنده اي با خود داشتند که آنچه مي گفتند او مي نگاشت.
اطّلاعاتي که مزدوران در مورد آن پنج نفر در استانبول، فارس و نجف جمع آوري مي کردند به دست اين پنج نفر مي رسيد.
🔶دبيرکل گفت: اين پنج نفر در نقش آن اصليها هستند. اينها را ساخته ايم تا چگونگي انديشه هاي آنان را دريابيم. همه اطّلاعات گردآوري شده از استانبول، فارس و نجف را در اختيار اينها مي گذاريم.
اينان خود را به جاي آن اصليها فرض مي کنند و به پرسشهاي ما پاسخ مي دهند. نتيجه انديشه هاي اين افراد ٧٠ درصد با افكار اصليها يكسان است.
🔶دبيرکل گفت: تو مي تواني آزمايش کني؛ با عالم نجف صحبت کن! من برخي مسايل را که از مرجع تقليد در نجف پرسيده بودم از اين بدلي سؤال کردم و پاسخ ها بسیار شبیه پاسخ های عالم واقعی در نجف بود بود.
همین کار را با سایر افراد هم کردم و سوالاتی پرسیدم و جوابها بسیار شبیه به عالمان اصلی بود.
🔶پس از اين سخنان به دبيرکل گفتم: فايده اين شبيه سازي چيست؟
گفت: ما با چگونگي تفكر پادشاهان و عالمان مسلمان سنّي و شيعه آشنا مي شويم و راهکارهاي لازم را براي عكس العمل آنها در مسايل سياسي و ديني مي يابيم.
براي نمونه اگر بداني دشمنت از شرق مي آيد سربازانت را به آن سو گسيل مي کني و راهش را مي بندي؛ امّا اگر نداني از کجا مي آيد، ناگزيري سپاهيانت را در همه سو پراکنده کني؛ اگر دريافتي که مسلمان چگونه بر مذهب و دينش دليل مي آورد ميتواني پاسخهاي آماده اي در ردّ آن ارائه کني و اين جوابها براي خلل افكندن در باورهاي مسلمانان کافي خواهد بود.
سپس دبيرکل يك کتاب پر برگ هزار صفحه اي به من داد که نتايج بررسي انديشه هاي آن پنج نفر اصلي و اين پنج نفر بدلي در امور نظامي، اقتصادي، فرهنگي و ديني در آن آمده بود.
🔴توضیح: "مستر همفر"جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت ۲۵)
🔶به وزارت بازگشتم تا در مورد آينده دستور بگيرم. دبيرکل با چهره اي گشوده، لبي خندان و برخوردي نيكو به من خوش آمد گفت و دستم را به گرمي فشرد، به گونه اي که نشانه همه نوع برادري بود.
او گفت: شخص وزير و کميسيون ويژه مستعمرات به من گفته اند که دو راز مهم را براي تو بازگويم تا در آينده از آن بهره جويي؛ به اين دو راز تنها اندکي از افراد مورد اعتماد آگاهي دارند.
🔶او سپس دستم را گرفت و به يكي از اتاقهاي وزارت برد که در آنجا چيزِ شگفتي ديدم.
ده نفر دور ميزي بودند؛ يكي از آنها در جامه سلطان عثماني که به ترکي و انگليسي سخن مي گفت؛ دومي جامه شيخ الاسلام استانبول را به تن کرده بود؛ سومي مانند شاه فارس بود و چهارمي مانند يك عالم درباري شيعه؛ پنجمي چون يك مرجع تقليد شيعه در نجف.
اين سه تن به دو زبان فارسي و انگليسي سخن ميگفتند. هر يك از اينها نويسنده اي با خود داشتند که آنچه مي گفتند او مي نگاشت.
اطّلاعاتي که مزدوران در مورد آن پنج نفر در استانبول، فارس و نجف جمع آوري مي کردند به دست اين پنج نفر مي رسيد.
🔶دبيرکل گفت: اين پنج نفر در نقش آن اصليها هستند. اينها را ساخته ايم تا چگونگي انديشه هاي آنان را دريابيم. همه اطّلاعات گردآوري شده از استانبول، فارس و نجف را در اختيار اينها مي گذاريم.
اينان خود را به جاي آن اصليها فرض مي کنند و به پرسشهاي ما پاسخ مي دهند. نتيجه انديشه هاي اين افراد ٧٠ درصد با افكار اصليها يكسان است.
🔶دبيرکل گفت: تو مي تواني آزمايش کني؛ با عالم نجف صحبت کن! من برخي مسايل را که از مرجع تقليد در نجف پرسيده بودم از اين بدلي سؤال کردم و پاسخ ها بسیار شبیه پاسخ های عالم واقعی در نجف بود بود.
همین کار را با سایر افراد هم کردم و سوالاتی پرسیدم و جوابها بسیار شبیه به عالمان اصلی بود.
🔶پس از اين سخنان به دبيرکل گفتم: فايده اين شبيه سازي چيست؟
گفت: ما با چگونگي تفكر پادشاهان و عالمان مسلمان سنّي و شيعه آشنا مي شويم و راهکارهاي لازم را براي عكس العمل آنها در مسايل سياسي و ديني مي يابيم.
براي نمونه اگر بداني دشمنت از شرق مي آيد سربازانت را به آن سو گسيل مي کني و راهش را مي بندي؛ امّا اگر نداني از کجا مي آيد، ناگزيري سپاهيانت را در همه سو پراکنده کني؛ اگر دريافتي که مسلمان چگونه بر مذهب و دينش دليل مي آورد ميتواني پاسخهاي آماده اي در ردّ آن ارائه کني و اين جوابها براي خلل افكندن در باورهاي مسلمانان کافي خواهد بود.
سپس دبيرکل يك کتاب پر برگ هزار صفحه اي به من داد که نتايج بررسي انديشه هاي آن پنج نفر اصلي و اين پنج نفر بدلي در امور نظامي، اقتصادي، فرهنگي و ديني در آن آمده بود.
🔴توضیح: "مستر همفر"جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #بدعت #دشمن_شناسی #وهابیت
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت26)
💠کتاب را با خود به خانه بردم و در مدّت سه هفته مرخّصي همه آن را مطالعه کردم.
او به من دستور داد که پس از مطالعه، کتاب را بازگردانم. در هنگام خواندن کتاب از بحثهاي دقيق آن شگفت زده شدم. مطالب کتاب بر مبناي دانسته هاي من بيش از هفتاد درصد با واقعيّتها همخواني داشت.
اگر چه دبيرکل پيش از آن به من گفته بود پاسخها به ميزان هفتاد درصد درست است.
💠به توانايي حكومتم اميدوارتر شدم و براساس پيش بيني کتاب باور کردم که امپراطوري عثماني در کمتر از يك قرن ديگر به پايان عمر خود خواهد رسيد.
دبيرکل گفت: براي همه کشورهاي زيرسلطه و ساير کشورهايي که حكومت ما در آينده قصد استعمار آنها را دارد، کساني در اتاقهاي ديگر هستند که نقش اصليها را بازي مي کنند.
💠به دبيرکل گفتم: اين بدليها چگونه اين ژرف بيني و توانايي را به دست آورده اند؟
او گفت: مزدوران ما همواره اطّلاعات کافي را از همه کشورها براي ما مي فرستند، و اين بدليها هم کارشناسان اين مناطق هستند. طبيعي است که تو هم اگر اطّلاعات کافي و ويژه اي را که در اختيار فردي است داشته باشي مي تواني چون او بينديشي و نتيجه گيري کني و در اين صورت نسخه اي همانند اصل خواهي بود.
💠دبيرکل گفت: اين نخستين رازي است که به فرمان وزير براي تو باز گفتم. راز دوم را هم يك ماه بعد هنگامي که مطالعه آن کتاب را به پايان بردي به تو خواهم گفت.
منظورش همان کتاب هزار صفحه اي بود...
✅ادامه دارد...
🔴توضیح: " مستر همفر"، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
🔴خاطرات مستر همفر (قسمت26)
💠کتاب را با خود به خانه بردم و در مدّت سه هفته مرخّصي همه آن را مطالعه کردم.
او به من دستور داد که پس از مطالعه، کتاب را بازگردانم. در هنگام خواندن کتاب از بحثهاي دقيق آن شگفت زده شدم. مطالب کتاب بر مبناي دانسته هاي من بيش از هفتاد درصد با واقعيّتها همخواني داشت.
اگر چه دبيرکل پيش از آن به من گفته بود پاسخها به ميزان هفتاد درصد درست است.
💠به توانايي حكومتم اميدوارتر شدم و براساس پيش بيني کتاب باور کردم که امپراطوري عثماني در کمتر از يك قرن ديگر به پايان عمر خود خواهد رسيد.
دبيرکل گفت: براي همه کشورهاي زيرسلطه و ساير کشورهايي که حكومت ما در آينده قصد استعمار آنها را دارد، کساني در اتاقهاي ديگر هستند که نقش اصليها را بازي مي کنند.
💠به دبيرکل گفتم: اين بدليها چگونه اين ژرف بيني و توانايي را به دست آورده اند؟
او گفت: مزدوران ما همواره اطّلاعات کافي را از همه کشورها براي ما مي فرستند، و اين بدليها هم کارشناسان اين مناطق هستند. طبيعي است که تو هم اگر اطّلاعات کافي و ويژه اي را که در اختيار فردي است داشته باشي مي تواني چون او بينديشي و نتيجه گيري کني و در اين صورت نسخه اي همانند اصل خواهي بود.
💠دبيرکل گفت: اين نخستين رازي است که به فرمان وزير براي تو باز گفتم. راز دوم را هم يك ماه بعد هنگامي که مطالعه آن کتاب را به پايان بردي به تو خواهم گفت.
منظورش همان کتاب هزار صفحه اي بود...
✅ادامه دارد...
🔴توضیح: " مستر همفر"، جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🛑🛑خاطرات مستر همفر (قسمت 27)
کتاب را با دقّت و توجّه کافي صفحه به صفحه خواندم. افقهاي تازه اي در مورد اوضاع مسلمانان به روي من گشوده شد. چگونگي انديشه هاي آنان را دريافتم و دليل عقب ماندگيشان را نيز فهميدم.
به نقطه ضعفهايشان پي بردم و دانستم که نقطه هاي قوّت آنها کدام است و چگونه بايد آن نقطه قوّتها را ويران کنيم و به نقطه ضعف تبديل نماييم.
❌برخي از نقطه ضعفهاي آنان عبارتند از:
1⃣اختلاف ميان شيعيان و اهل سنّت؛ اختلاف بين حكومتها و مردم؛ اختلاف ميان حكومتهاي ترك و فارس؛ اختلاف ميان عشاير و اختلاف بين عالمان و حكومت.
2⃣ ناداني و بي سوادي که به جز اندکي همه مسلمانان را فرا گرفته است.
3⃣خمودي جانها، نبودن شناخت و آگاهي.
4⃣رها کردن کلّي دنيا و سوق دادن همه تلاشها به سوي آخرت.
5⃣ديكتاتوري حاکمان و استبداد فراگير.
6⃣ناامني راهها و قطع رفت وآمد جز اندکي.
7⃣ آشفتگي اوضاع بهداشت عمومي به گونه اي که طاعون و وبا مدام بر آنان هجوم مي آورد و هر بار دهها هزار را طعمه خود مي ساخت.
8⃣ ويراني کشورها، دشتها، بسته شدن رودها و کمي کشتزارها.
9⃣از هم پاشيدگي در همه امور چنانكه هيچ نظام، قانون و مقرراتي وجود ندارد؛ اگر چه بسيار به قرآن افتخار مي کنند امّا به دستورات آن عمل نمي نمايند.
🔟 پاشيدگي ويران کننده اقتصادي به گونه اي که فقر همه جا را فرا گرفته است.
1⃣1⃣ نداشتن ارتش منظم و سلاح کافي و در نتيجه نابساماني ناشي از آن.
2⃣1⃣کوچك شمردن زنان و پايمال کردن حقوق آنها.
3⃣1⃣ آلودگي بازارها، خيابانها، همه چيز و همه جا.
🔶در اين کتاب پس از بيان هر نقطه ضعف يادآوري مي شود که مقررات اسلام عكس آن است و بايد مسلمانان را در ناداني نگاه داشت تا به حقيقت دينشان باز نگردند.
✅ادامه دارد...
🔵توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@mouood_org
🛑🛑خاطرات مستر همفر (قسمت 27)
کتاب را با دقّت و توجّه کافي صفحه به صفحه خواندم. افقهاي تازه اي در مورد اوضاع مسلمانان به روي من گشوده شد. چگونگي انديشه هاي آنان را دريافتم و دليل عقب ماندگيشان را نيز فهميدم.
به نقطه ضعفهايشان پي بردم و دانستم که نقطه هاي قوّت آنها کدام است و چگونه بايد آن نقطه قوّتها را ويران کنيم و به نقطه ضعف تبديل نماييم.
❌برخي از نقطه ضعفهاي آنان عبارتند از:
1⃣اختلاف ميان شيعيان و اهل سنّت؛ اختلاف بين حكومتها و مردم؛ اختلاف ميان حكومتهاي ترك و فارس؛ اختلاف ميان عشاير و اختلاف بين عالمان و حكومت.
2⃣ ناداني و بي سوادي که به جز اندکي همه مسلمانان را فرا گرفته است.
3⃣خمودي جانها، نبودن شناخت و آگاهي.
4⃣رها کردن کلّي دنيا و سوق دادن همه تلاشها به سوي آخرت.
5⃣ديكتاتوري حاکمان و استبداد فراگير.
6⃣ناامني راهها و قطع رفت وآمد جز اندکي.
7⃣ آشفتگي اوضاع بهداشت عمومي به گونه اي که طاعون و وبا مدام بر آنان هجوم مي آورد و هر بار دهها هزار را طعمه خود مي ساخت.
8⃣ ويراني کشورها، دشتها، بسته شدن رودها و کمي کشتزارها.
9⃣از هم پاشيدگي در همه امور چنانكه هيچ نظام، قانون و مقرراتي وجود ندارد؛ اگر چه بسيار به قرآن افتخار مي کنند امّا به دستورات آن عمل نمي نمايند.
🔟 پاشيدگي ويران کننده اقتصادي به گونه اي که فقر همه جا را فرا گرفته است.
1⃣1⃣ نداشتن ارتش منظم و سلاح کافي و در نتيجه نابساماني ناشي از آن.
2⃣1⃣کوچك شمردن زنان و پايمال کردن حقوق آنها.
3⃣1⃣ آلودگي بازارها، خيابانها، همه چيز و همه جا.
🔶در اين کتاب پس از بيان هر نقطه ضعف يادآوري مي شود که مقررات اسلام عكس آن است و بايد مسلمانان را در ناداني نگاه داشت تا به حقيقت دينشان باز نگردند.
✅ادامه دارد...
🔵توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🔴🔴🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 28)
... در کتاب آمده است که اسلام:
1⃣ به اتحاد، دوستي و کنارگذاشتن اختلافات فرمانشان مي دهد؛ در قرآن آمده است که همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد.
2⃣ به آنها دستور مي دهد که دانش بياموزند؛ در حديث است آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است
3⃣ دستور مي دهد که آگاه باشند؛ قرآن مي گويد :در زمين گردش کنيد.
4⃣ آنها را به دنياخواهي فرمان مي دهد؛ قرآن مي گويد: برخي از آنها مي گويند پروردگارا دنيا و آخرت به ما خوبي عطا کن.
5⃣ آنها را به مشورت فرا مي خواند؛ در قرآن آمده است: در امورشان مشورت کنيد.
6⃣آنها را به ترميم راهها دستور مي دهد؛ در قرآن است: در پستي و بلنديهاي زمين گام برداريد.
7⃣ آنها را به حفظ بهداشت و سلامتي فرا مي خواند؛ در حديثي است دانشها چهار گونه اند: فقه براي نگهداري اديان، پزشكي براي نگهداري بدنها، نحو براي نگهداري زبان و نجوم براي نگهداري زمان
8⃣آنان را به آباداني مي خواند؛ در قرآن آمده است که همه آنچه را در زمين است براي شما آفريد.
9⃣ آنها را به ترتيب دستور مي دهد؛ در قرآن آمده است: از هر چيزي به اندازه رويانديم. و در حديث است که: سفارش مي کنم شما را به... و نظم در کارهايتان
🔟 دستور مي دهد که اقتصادِ توانايي، داشته باشند؛ در حديث است که هر که معاش ندارد معاد هم ندارد.
1⃣1⃣ آنان را به داشتن لشكريان قوي و سلاح، امر مي نمايد؛ در قرآن آمده است که آنچه مي توانيد براي مبارزه با ايشان نيرو آماده کنيد.
2⃣1⃣ آنان را به حفظ حرمت زنان مي خواند؛ در قرآن است براي زنان، همانند وظايفي که بر دوش آنهاست، حقوق شايسته اي قرار داده شده است.
3⃣1⃣ آنان را به پاکيزگي فرا مي خواند؛ در حديث است که پاکيزگي از نشانه هاي ايمان است.
✅ادامه دارد...
🔵توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@mouood_org
🔴🔴🔴خاطرات مستر همفر (قسمت 28)
... در کتاب آمده است که اسلام:
1⃣ به اتحاد، دوستي و کنارگذاشتن اختلافات فرمانشان مي دهد؛ در قرآن آمده است که همگي به ريسمان الهي چنگ زنيد.
2⃣ به آنها دستور مي دهد که دانش بياموزند؛ در حديث است آموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است
3⃣ دستور مي دهد که آگاه باشند؛ قرآن مي گويد :در زمين گردش کنيد.
4⃣ آنها را به دنياخواهي فرمان مي دهد؛ قرآن مي گويد: برخي از آنها مي گويند پروردگارا دنيا و آخرت به ما خوبي عطا کن.
5⃣ آنها را به مشورت فرا مي خواند؛ در قرآن آمده است: در امورشان مشورت کنيد.
6⃣آنها را به ترميم راهها دستور مي دهد؛ در قرآن است: در پستي و بلنديهاي زمين گام برداريد.
7⃣ آنها را به حفظ بهداشت و سلامتي فرا مي خواند؛ در حديثي است دانشها چهار گونه اند: فقه براي نگهداري اديان، پزشكي براي نگهداري بدنها، نحو براي نگهداري زبان و نجوم براي نگهداري زمان
8⃣آنان را به آباداني مي خواند؛ در قرآن آمده است که همه آنچه را در زمين است براي شما آفريد.
9⃣ آنها را به ترتيب دستور مي دهد؛ در قرآن آمده است: از هر چيزي به اندازه رويانديم. و در حديث است که: سفارش مي کنم شما را به... و نظم در کارهايتان
🔟 دستور مي دهد که اقتصادِ توانايي، داشته باشند؛ در حديث است که هر که معاش ندارد معاد هم ندارد.
1⃣1⃣ آنان را به داشتن لشكريان قوي و سلاح، امر مي نمايد؛ در قرآن آمده است که آنچه مي توانيد براي مبارزه با ايشان نيرو آماده کنيد.
2⃣1⃣ آنان را به حفظ حرمت زنان مي خواند؛ در قرآن است براي زنان، همانند وظايفي که بر دوش آنهاست، حقوق شايسته اي قرار داده شده است.
3⃣1⃣ آنان را به پاکيزگي فرا مي خواند؛ در حديث است که پاکيزگي از نشانه هاي ايمان است.
✅ادامه دارد...
🔵توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #دشمن_شناسی #بدعت #وهابیت
🛑🛑خاطرات مستر همفر (قسمت 29)
مستر همفر قسمت 29
❇️نقطه هاي قوّت مسلمانان که در کتاب آمده و دستور به از ميان بردن آنها داده شده است:
1⃣ قوميّتها، سرزمينها، زبانها، رنگها و گذشته کشورها براي آنها اهميّتي ندارد.
2⃣ ربا، احتكار، زنا، شراب و گوشت خوك براي آنان حرام شده است.
3⃣بسيار با عالمانشان دلبستگي دارند.
4⃣ ازدواج، زيادي فرزندان و تعداد همسران برايشان مستحب است.
5⃣جهاد را واجب مي دانند.
6⃣به باور آنان هر کس انساني را مسلمان کند برايش بهتر از آن است که همه دنيا را داشته باشد.
7⃣بر اين باورند که اسلام سربلند است و والاتر از آن چيزي نيست.
8⃣ به عقيده آنان هر که سنّت حسنه اي بگذارد، پاداش آن و پاداش هر که را بدان عمل کند خواهد گرفت.
9⃣ آنان به قرآن و حديث بسيار ارزش مي نهند و پاداش پيروي از آن را بهشت مي دانند.
🔟به عبادتهايي همچون نماز، روزه و حج بسيار اهميّت مي دهند.
1⃣1⃣ شيعيان خمس دادن به عالمانشان را واجب مي دانند.
2⃣1⃣به باورهاي اسلامي بسيار دل بسته اند.
3⃣1⃣ فرزندانشان را به دقّت و با روش پدران و نياکانشان تربيت مي کنند، چنان که جدا کردن فرزندان از پدران ممكن نيست.
4⃣1⃣ زنانشان در حجاب سختي هستند که فساد به آنها راه نمي يابد.
5⃣1⃣ هر روز بارها براي نماز جماعت گرد هم مي آيند.
6⃣1⃣ براي پيامبر، خانواده اش و نيكان مقبره هايي دارند که محل گرد آمدن و رهسپار شدن آنهاست.
7⃣1⃣ در ميان آنان بسيار کسانند که وابسته به پيامبرند فرزندان اويند يادآور پيامبرند و او را در برابر ديده ها زنده نگاه مي دارند.
8⃣1⃣شيعيان حسينيّه هايي دارند که در زمانهاي خاصّي در آنها جمع مي شوند و سخنراني، ايمان را در وجودشان قوّت مي بخشد و آنها را به کارهاي نيك تشويق مي کند.
9⃣1⃣امر به معروف و نهي از منكر برايشان واجب است.
💠اين کتاب همچنين به افزودن نقاط ضعف و از ميان بردن عوامل قوّت، سفارش مي نمايد و دليلهاي کافي را هم براي اين کار آورده است.
✅ادامه دارد...
🔵توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@mouood_org
🛑🛑خاطرات مستر همفر (قسمت 29)
مستر همفر قسمت 29
❇️نقطه هاي قوّت مسلمانان که در کتاب آمده و دستور به از ميان بردن آنها داده شده است:
1⃣ قوميّتها، سرزمينها، زبانها، رنگها و گذشته کشورها براي آنها اهميّتي ندارد.
2⃣ ربا، احتكار، زنا، شراب و گوشت خوك براي آنان حرام شده است.
3⃣بسيار با عالمانشان دلبستگي دارند.
4⃣ ازدواج، زيادي فرزندان و تعداد همسران برايشان مستحب است.
5⃣جهاد را واجب مي دانند.
6⃣به باور آنان هر کس انساني را مسلمان کند برايش بهتر از آن است که همه دنيا را داشته باشد.
7⃣بر اين باورند که اسلام سربلند است و والاتر از آن چيزي نيست.
8⃣ به عقيده آنان هر که سنّت حسنه اي بگذارد، پاداش آن و پاداش هر که را بدان عمل کند خواهد گرفت.
9⃣ آنان به قرآن و حديث بسيار ارزش مي نهند و پاداش پيروي از آن را بهشت مي دانند.
🔟به عبادتهايي همچون نماز، روزه و حج بسيار اهميّت مي دهند.
1⃣1⃣ شيعيان خمس دادن به عالمانشان را واجب مي دانند.
2⃣1⃣به باورهاي اسلامي بسيار دل بسته اند.
3⃣1⃣ فرزندانشان را به دقّت و با روش پدران و نياکانشان تربيت مي کنند، چنان که جدا کردن فرزندان از پدران ممكن نيست.
4⃣1⃣ زنانشان در حجاب سختي هستند که فساد به آنها راه نمي يابد.
5⃣1⃣ هر روز بارها براي نماز جماعت گرد هم مي آيند.
6⃣1⃣ براي پيامبر، خانواده اش و نيكان مقبره هايي دارند که محل گرد آمدن و رهسپار شدن آنهاست.
7⃣1⃣ در ميان آنان بسيار کسانند که وابسته به پيامبرند فرزندان اويند يادآور پيامبرند و او را در برابر ديده ها زنده نگاه مي دارند.
8⃣1⃣شيعيان حسينيّه هايي دارند که در زمانهاي خاصّي در آنها جمع مي شوند و سخنراني، ايمان را در وجودشان قوّت مي بخشد و آنها را به کارهاي نيك تشويق مي کند.
9⃣1⃣امر به معروف و نهي از منكر برايشان واجب است.
💠اين کتاب همچنين به افزودن نقاط ضعف و از ميان بردن عوامل قوّت، سفارش مي نمايد و دليلهاي کافي را هم براي اين کار آورده است.
✅ادامه دارد...
🔵توضیح: مستر همفر جاسوسی است که در هیبت روحانی، و در جهت ایجاد تفرقه در جهان اسلام فعالیت می کرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
🔶🔶🔶🔶🔶🔶🔶
@mouood_org
#خاطرات_مستر_همفر #بدعت #وهابیت #دشمن_شناسی
خاطرات مستر همفر (قسمت 30)
🔸 بعدازآنکه کتاب،نقاط قوت مسلمانان را بیان میکند،سفارشهایی برای از میان بردن نقطه های قوّت ذکر میکند. کتاب به موارد زیرسفارش میکند:
١ زنده کردن فریادهای قومی، سرزمینی، زبانی، نژادی و مانند اینها درمیان مسلمانها.
٢ پراکندن چهار چیز ضروری است: شراب، قمار، زنا، و گوشت خوک آشکارا یا نهانی.
٣و ٤ پیوستگی مردم با عالمان دینی را باید کاست و برخی از مزدوران را جامه عالمان پوشاند.
٥ تردید برانگیختن در امر جهاد و شناساندن آن به عنوان مسئله ای که مربوط به زمان خاصی بوده و مدّت آن سپری شده است.
٦ باید اندیشه نجس بودن کافران را از جانهای شیعیان بیرون راند و گفت که قرآن میگوید: غذای شما برای آنان حلال است و غذای آنان برای شما حلال.
٧ مسلمانان باید باور کنند که منظور پیامبر از اسلام، همه ادیان است چه نصرانيّت باشد و چه یهوديّت و مقصود تنها پیروان محمّد(ص) نیست.
٨ پیامبر و جانشینانش کلیساها را خراب نکردند و به آنها حرمت نهادند؛ چرا اینها کلیساها را تحریم می کنند؟
٩ باید در این خبر که یهودیان را از جزیرةالعرب بیرون رانید و نیز این که دو دین در جزیرةالعرب گرد هم نمی آیند تردید افکند.
١٠. باید مسلمانان را از عبادت بازداشت و در سودمند بودن آن تردید افکند با این دست آویز که خدا از اطاعت انسانها بی نیاز است.
✅ ادامه دارد...
❌ توضیح: مستر همفر خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی و در جهت ایجاد تفرقه درجهان اسلام فعالیت میکرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
@mouood_org🔴
خاطرات مستر همفر (قسمت 30)
🔸 بعدازآنکه کتاب،نقاط قوت مسلمانان را بیان میکند،سفارشهایی برای از میان بردن نقطه های قوّت ذکر میکند. کتاب به موارد زیرسفارش میکند:
١ زنده کردن فریادهای قومی، سرزمینی، زبانی، نژادی و مانند اینها درمیان مسلمانها.
٢ پراکندن چهار چیز ضروری است: شراب، قمار، زنا، و گوشت خوک آشکارا یا نهانی.
٣و ٤ پیوستگی مردم با عالمان دینی را باید کاست و برخی از مزدوران را جامه عالمان پوشاند.
٥ تردید برانگیختن در امر جهاد و شناساندن آن به عنوان مسئله ای که مربوط به زمان خاصی بوده و مدّت آن سپری شده است.
٦ باید اندیشه نجس بودن کافران را از جانهای شیعیان بیرون راند و گفت که قرآن میگوید: غذای شما برای آنان حلال است و غذای آنان برای شما حلال.
٧ مسلمانان باید باور کنند که منظور پیامبر از اسلام، همه ادیان است چه نصرانيّت باشد و چه یهوديّت و مقصود تنها پیروان محمّد(ص) نیست.
٨ پیامبر و جانشینانش کلیساها را خراب نکردند و به آنها حرمت نهادند؛ چرا اینها کلیساها را تحریم می کنند؟
٩ باید در این خبر که یهودیان را از جزیرةالعرب بیرون رانید و نیز این که دو دین در جزیرةالعرب گرد هم نمی آیند تردید افکند.
١٠. باید مسلمانان را از عبادت بازداشت و در سودمند بودن آن تردید افکند با این دست آویز که خدا از اطاعت انسانها بی نیاز است.
✅ ادامه دارد...
❌ توضیح: مستر همفر خاطرات جاسوسی است که در هیبت روحانی و در جهت ایجاد تفرقه درجهان اسلام فعالیت میکرده و از نتایج فعالیت او ایجاد فرقه ضاله وهابیت است.
@mouood_org🔴
#خاطرات_مستر_همفر(31)
✅مستر همفر میگوید:
💠نوشتههای کتاب(ی که دبیرکل به من داده بود) بسیار نیكو بود؛ نامش «چگونه اسلام را درهم کوبیم » بهترین برنامه کارمن برای آینده.
🌐هنگامی که کتاب را باز پس دادم، دبیرکل گفت: بدان که تو در این میدان تنها نیستی؛ سربازان پاکی هستند که چون تو کار میکنند. وزارت تاکنون پنج هزار نفر را برای این کار به خدمت گرفته است. وزارت اکنون در این اندیشه است که این افراد را به ده هزار تن برساند و روزی که این کار انجام شود.
💠به تو مژده میدهم، وزارت زمانی کوتاه نیاز دارد تا این برنامه را تكمیل کند. اگر ما هم آن زمان را نبینیم، فرزندان ما با چشمان خویش آن را خواهند دید.
🌐اگر این « ملكه دریاها » بتواند اسلام را درهم بكوبد و بر کشورهای اسلامی چیره شود، جهان مسیحیت پس از ١٢ قرن جنگ و تجاوز مسلمانان، نفس راحتی خواهد کشید.
💠جنگهای صلیبی بیفایده بود؛ مغولها هم نتوانستند ریشة اسلام را برافكنند؛ زیرا کاری بدون برنامهریزی انجام دادند: عملیات نظامی که ظاهری تجاوزکارانه داشت؛ به همین دلیل آنان به سرعت ناتوان شدند.
🌐امّا اکنون اندیشه رهبران حكومت بزرگ ما این است که با یك برنامهریزی حساب شده و بردباری بیپایان، اسلام را از درون ویران کنند، البتّه ما به یك ضربه نظامی کوبنده هم نیاز داریم، امّا این ضربه آخرین اقدام است. پیش از آن باید کشورهای اسلامی را تضعیف کنیم و از هر سو به اسلام ضربه بزنیم، به گونهای که آنان نتوانند نیروهایشان را گرد آورند و به جنگ بپردازند.
💠دبیرکل آنگاه افزود: بزرگان مسیحی در استانبول، بسیار زیرك و باهوشند؛ زیرا همین برنامهها را اجرا میکنند؛ در درون مسلمانان آشوب کردهاند؛ مدرسههایی برای پرورش کودکانشان گشودهاند و کلسیاهایی بنا کرده اند. شراب، قمار و فساد را میان آنها رایج کردهاند؛
در جوانهایشان نسبت به دین تردید ایجاد کردهاند؛ حكومتهایشان را به جان هم انداختهاند؛
🌐در جاهای مختلف فتنه ها را میانشان شعلهور کردهاند؛ خانههای بزرگان آنها را از زیبارویان مسیحی آکندهاند تا بزرگیشان از میان برود، دلبستگی آنها نسبت به دینشان کم شود و وحدت و همدلیشان کاستی یابد؛ آنگاه بزرگان مسیحی به یكباره نیروهای نظامی سهمگین برانگیزند تا ریشة اسلام را از این کشورها برکنند.
♻️ادامه دارد
@mouood_org
✅مستر همفر میگوید:
💠نوشتههای کتاب(ی که دبیرکل به من داده بود) بسیار نیكو بود؛ نامش «چگونه اسلام را درهم کوبیم » بهترین برنامه کارمن برای آینده.
🌐هنگامی که کتاب را باز پس دادم، دبیرکل گفت: بدان که تو در این میدان تنها نیستی؛ سربازان پاکی هستند که چون تو کار میکنند. وزارت تاکنون پنج هزار نفر را برای این کار به خدمت گرفته است. وزارت اکنون در این اندیشه است که این افراد را به ده هزار تن برساند و روزی که این کار انجام شود.
💠به تو مژده میدهم، وزارت زمانی کوتاه نیاز دارد تا این برنامه را تكمیل کند. اگر ما هم آن زمان را نبینیم، فرزندان ما با چشمان خویش آن را خواهند دید.
🌐اگر این « ملكه دریاها » بتواند اسلام را درهم بكوبد و بر کشورهای اسلامی چیره شود، جهان مسیحیت پس از ١٢ قرن جنگ و تجاوز مسلمانان، نفس راحتی خواهد کشید.
💠جنگهای صلیبی بیفایده بود؛ مغولها هم نتوانستند ریشة اسلام را برافكنند؛ زیرا کاری بدون برنامهریزی انجام دادند: عملیات نظامی که ظاهری تجاوزکارانه داشت؛ به همین دلیل آنان به سرعت ناتوان شدند.
🌐امّا اکنون اندیشه رهبران حكومت بزرگ ما این است که با یك برنامهریزی حساب شده و بردباری بیپایان، اسلام را از درون ویران کنند، البتّه ما به یك ضربه نظامی کوبنده هم نیاز داریم، امّا این ضربه آخرین اقدام است. پیش از آن باید کشورهای اسلامی را تضعیف کنیم و از هر سو به اسلام ضربه بزنیم، به گونهای که آنان نتوانند نیروهایشان را گرد آورند و به جنگ بپردازند.
💠دبیرکل آنگاه افزود: بزرگان مسیحی در استانبول، بسیار زیرك و باهوشند؛ زیرا همین برنامهها را اجرا میکنند؛ در درون مسلمانان آشوب کردهاند؛ مدرسههایی برای پرورش کودکانشان گشودهاند و کلسیاهایی بنا کرده اند. شراب، قمار و فساد را میان آنها رایج کردهاند؛
در جوانهایشان نسبت به دین تردید ایجاد کردهاند؛ حكومتهایشان را به جان هم انداختهاند؛
🌐در جاهای مختلف فتنه ها را میانشان شعلهور کردهاند؛ خانههای بزرگان آنها را از زیبارویان مسیحی آکندهاند تا بزرگیشان از میان برود، دلبستگی آنها نسبت به دینشان کم شود و وحدت و همدلیشان کاستی یابد؛ آنگاه بزرگان مسیحی به یكباره نیروهای نظامی سهمگین برانگیزند تا ریشة اسلام را از این کشورها برکنند.
♻️ادامه دارد
@mouood_org