⭕️ خانه ما کجاست؟
◀️ ممنوع التصویر شدن برخی دوستان در رسانه ملی، مرا یاد چند سال پیش انداخت که به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدم. تهیه کننده برنامه صحبت کرد و قول گرفت حرف تند نزنم، بعد برای اطمینان نکات اصلی و حتی متن صحبتهایم را هم چک کرد، برنامه که شروع شد هرچه منتظر ماندم دعوتم نکرد. همانطور معطل بودم تا برنامه تمام شد. و آخر کار با شرمندگی تماس گرفت که قبل برنامه از بالا با ما تماس گرفتهاند و دستور دادند که شما را از برنامه حذف کنیم.
🔶 این گذشت و کمی که گذشت سر قصه های دیگر دريافتم #ممنوع_التصویر هستم.
🔹 بعد که گذشت و در دانشگاه ها سخنرانی داشتم، اندک اندک مجوز آنها نیز لغو شد و رسما از حضور در جمع دانشجویان محروم شدم و الان چند سال است #ممنوع_سخنرانی ام.
🔶 یکی دوسال بعد فکر کردم حالا که دیگر دانشجو نیستم، سخنرانی هم که تعطیل شده، پس حساسیت ها رویم تمام شده، تا اینکه تهیه کننده رادیویی برای تحلیل وضعیت کشور در انتخابات مرا دعوت به همکاری کرد. البته با اصرار چرا که نمیپذیرفتم و عاقبت که جواب مثبت مرا دریافت و رفت استعلام بگیرد، هیچ خبری ازش نشد و من دریافتم #ممنوع_صدا هم شدهام.
🔹 گفتم خب بیخیال فعالیت های آنچنانی، برویم سراغ ادبیات و چهار سال شب و روز برای نوشت #پس_از_بیست_سال صرف کردم و وقتی یکی از روزنامه ها ویژه نامهای از کتاب کار کرده بود، تماس گرفته بودند که این آقای نویسنده یک مجرم امنیتی است و چرا برایش رپرتاژ رفتهاید و سردبیر را به شدت ترسانده بودند.
🔸 بگذریم که در این سال ها اکثر دوستانم از من فاصله گرفتند، بسیاری طردم کردند، برخی ها مخالفم شدند و برخی ها دشمنم. چرا؟ چون گونهای فکر می کردم که آنها نمیاندیشیدند.
🔹 در جلسه دادگاه به قاضی پرونده گفتم، آقاي رئیس! خیلی از هم سن و سالان و هم صنفی های من آرزویشان این است که حکم دادگاه انقلاب شما را دخیل بزنند به سفارت خانه ای اروپایی که از آن نان و نامی بستانند، اما ما چه گوییم که از آنها نیز متنفریم و آنان نیز ما را مزدور حکومت میدانند؟ در این جهان خانه ما کجاست؟
🔺 بله این است حکایت ما که نه در این مملکت جایی داریم و نه در خارج از آن دل و مهر و عشق و علاقه ای. با این حال عاشق مردمانش هستیم. رنجهایشان ما را بی خواب می کند و شادی شان ما را به شوق می آورد. به راستی خانه ما کجاست؟
#سلمان_کدیور
🔺 @Falaakhon
🎬 @Mostazafin_TV
◀️ ممنوع التصویر شدن برخی دوستان در رسانه ملی، مرا یاد چند سال پیش انداخت که به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدم. تهیه کننده برنامه صحبت کرد و قول گرفت حرف تند نزنم، بعد برای اطمینان نکات اصلی و حتی متن صحبتهایم را هم چک کرد، برنامه که شروع شد هرچه منتظر ماندم دعوتم نکرد. همانطور معطل بودم تا برنامه تمام شد. و آخر کار با شرمندگی تماس گرفت که قبل برنامه از بالا با ما تماس گرفتهاند و دستور دادند که شما را از برنامه حذف کنیم.
🔶 این گذشت و کمی که گذشت سر قصه های دیگر دريافتم #ممنوع_التصویر هستم.
🔹 بعد که گذشت و در دانشگاه ها سخنرانی داشتم، اندک اندک مجوز آنها نیز لغو شد و رسما از حضور در جمع دانشجویان محروم شدم و الان چند سال است #ممنوع_سخنرانی ام.
🔶 یکی دوسال بعد فکر کردم حالا که دیگر دانشجو نیستم، سخنرانی هم که تعطیل شده، پس حساسیت ها رویم تمام شده، تا اینکه تهیه کننده رادیویی برای تحلیل وضعیت کشور در انتخابات مرا دعوت به همکاری کرد. البته با اصرار چرا که نمیپذیرفتم و عاقبت که جواب مثبت مرا دریافت و رفت استعلام بگیرد، هیچ خبری ازش نشد و من دریافتم #ممنوع_صدا هم شدهام.
🔹 گفتم خب بیخیال فعالیت های آنچنانی، برویم سراغ ادبیات و چهار سال شب و روز برای نوشت #پس_از_بیست_سال صرف کردم و وقتی یکی از روزنامه ها ویژه نامهای از کتاب کار کرده بود، تماس گرفته بودند که این آقای نویسنده یک مجرم امنیتی است و چرا برایش رپرتاژ رفتهاید و سردبیر را به شدت ترسانده بودند.
🔸 بگذریم که در این سال ها اکثر دوستانم از من فاصله گرفتند، بسیاری طردم کردند، برخی ها مخالفم شدند و برخی ها دشمنم. چرا؟ چون گونهای فکر می کردم که آنها نمیاندیشیدند.
🔹 در جلسه دادگاه به قاضی پرونده گفتم، آقاي رئیس! خیلی از هم سن و سالان و هم صنفی های من آرزویشان این است که حکم دادگاه انقلاب شما را دخیل بزنند به سفارت خانه ای اروپایی که از آن نان و نامی بستانند، اما ما چه گوییم که از آنها نیز متنفریم و آنان نیز ما را مزدور حکومت میدانند؟ در این جهان خانه ما کجاست؟
🔺 بله این است حکایت ما که نه در این مملکت جایی داریم و نه در خارج از آن دل و مهر و عشق و علاقه ای. با این حال عاشق مردمانش هستیم. رنجهایشان ما را بی خواب می کند و شادی شان ما را به شوق می آورد. به راستی خانه ما کجاست؟
#سلمان_کدیور
🔺 @Falaakhon
🎬 @Mostazafin_TV